تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844934746




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چهل نكته اخلاقي از رهبر فرزانه انقلاب (قسمت دوم و پاياني)


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: چهل نكته اخلاقي از رهبر فرزانه انقلاب (قسمت دوم و پاياني)
رهبر فرزانه انقلاب در مراسم ها و سخنراني هاي مختلف همواره بر اصول اخلاقي و معنوي و رعايت آنها با دقت و ريز بيني خاصي توجه داشته اند. در اين مطلب كه مربوط به سخنراني هاي سال 1385 معظم له مي باشد سعي شده است بخش هاي اخلاقي و معنوي اين بيانات ارائه شود.
نرگس هوشمند- كارشناس فلسفه

نعمت دعا

دعا، يك نعمت است و فرصت دعا كردن، يك نعمت است. در وصيت اميرالمؤمنين (عليه‏الصّلاة و السّلام) به امام حسن مجتبى(عليه‏السّلام) اين معنا وارد شده است: «اعلم انّ الّذى بيده خزائن ملكوت الدّنيا والاخرة قد اذن لدعائك و تكفّل لاجابتك»؛(2) خداى متعال كه همهقدرت آسمان و زمين در قبضه‏ى توانايى اوست، به تو اجازه داده كه با او دعا كنى و حرف بزنى و از او بخواهى. «وامرك أن تسأله ليعطيك»؛(3) از او مطالبه كنى تا او هم به تو عطا كند. اين رابطه‏ى درخواست كردن و گرفتن از خدا، مايه‏ى تعالى روح انسان است و همان تقويت كننده‏ى روح عبوديت است. «و هو رحيم كريم لم يجعل بينك و بينه من يحجبك عنه»؛(4) خداى متعال بين خودش و تو، واسطه‏اى، فاصله‏اى و حجابى قرار نداده است. هر وقت با خدا شروع كنيد به سخن گفتن و عرض نياز كردن، خداى متعال صدا و درخواست شما را ميشنود. با خدا هميشه ميشود همزبان شد، ميشود گفتگو كرد، ميشود مأنوس شد و ميشود از او درخواست كرد. اين براى بشر، فرصت و نعمت خيلى بزرگى است.(1)

خاصيت دعا

مهمترين خاصيت دعا همين ارتباط با خدا و احساس عبوديت در مقابل خداوند، بزرگترين اثر و خاصيت دعاست؛ از خدا خواستن، كه آن وقت خداى متعال هم اجابت خواهد كرد. البته اجابت الهى از طرف پروردگار، هيچ قيد و شرطى ندد؛ اين ما هستيم كه با اعمال خودمان مانع اجابت ميشويم؛ ما هستيم كه موجب ميشويم دعاى ما مورد اعتنا قرار نگيرد، كه خود همين، يكى از معارفى است كه ميتوان از دعا استفاده كرد و يكى از خصوصيات دعا، همين است.(2)

رابطه دعا با عبوديت

دعا، مظهر بندگىِ در مقابل خداوند و براى تقويت روح عبوديت در انسان است، و اين روح عبوديت و احساس بندگى در مقابل خداوند، همان چيزى است كه انبياى الهى از اول تا آخر، تربيت و تلاششان متوجهِ اين نقطه بوده است كه روح عبوديت را در انسان زنده كنند. سرچشمه‏ى همه‏فضائل انسانى و كارهاى خيرى كه انسان ممكن است انجام بدهد - چه در حوزه‏ى شخصى، چه در حوزه‏ى اجتماعى و عمومى - همين احساس عبوديت در مقابل خداست. نقطه‏ى مقابل اين احساس عبوديت، خودبينى و خودخواهى و خودپرستى است؛ منيّت است. اين منيّت است كه در انسان، منشأ همه ي آفات اخلاقى و عوارض و نتايج عملى آنهاست.

منشأ همه‏ى اين جنگها و كشتارهاى عالم، و ظلمهايى كه به وقوع ميپيوندد و منشأ همه‏ى فجايعى كه در طول تاريخ اتفاق افتاده - و شما خوانده‏ايد، شنيده‏ايد يا امروز مشاهده ميكنيد - احساس منيّت و خودخواهى و خودبينى در مج‏موعه اى از انسانهاست كه سرچشمه‏ى اين فساد و نابسامانى، در زندگى آنهاست. عبوديت نقطه‏ى مقابل اين خودخواهى و منيّت و خودپرستى است. اگر اين خودبينى و خودخواهى در مقابل خداوند متعال باشد - يعنى انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد - نتيجه‏ى آن در انسان، طغاست: طاغوت. طاغوت هم فقط پادشاهان نيستند؛ هركدامِ از ما انسانها ممكن است در درون خودمان - خداى نكرده - يك طاغوت و يك بت تربيت كنيم و پرورش بدهيم. در مقابل خدا سركشى كردن و خودبينى داشتن، نتيجه‏اش عبارت از رشد طغيان در انسان است. اگر اين خودبينى در مقابل اسانهاى ديگر باشد، نتيجه‏اش ميشود ناديده گرفتن حقوق ديگران؛ تجاوز و دست‏درازى به حقوق اين و آن.و...

اگر اين خودبينى در مقابل طبيعت واقع بشود، نتيجه‏اش ميشود تضييع محيط طبيعى؛ يعنى آنچه كه امروز به حق درباره‏ى مسئله‏ى محيط زيست در دنيا اهتمام هست. ناديده گرحيط طبيعى زيست انسان هم، نتيجه‏ى طغيان، خودبينى و خودخواهى در مقابل طبيعت است.دعا ضد همه‏ى اينهاست. دعا كه ميكنيم، در واقع اين حالت خشوع را در خود به وجود مى‏آوريم و خودبينى و خودخواهى را در خود سركوب ميكنيم، و در نتيجه، جهان هستى و محيط زندگى انسانها از طغيان و تجاوز به حقوق و طبيعت محفوظ ميماند. لذا فرمود: «الدّعا مخ العبادة»؛(1مغز هر عبادتى، دعاست. عبادات براى همين است كه بتواند انسان را در مقابل خداى متعال خاشع و دلش را نيز مطيع و تسليم كند. اين اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل يكديگر نيست؛ بلكه به معناى خشوع و خضوع در مقابل خير مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست. (3)

معارف الهي در پرتو دعا

يكى از بركات ادعيه‏ى مأثوره‏اى كه از ائمه(عليهم‏السّلام) رسيده اين است كه اين دعاها پُر از معارف الهى است. صحيفه‏ى سجاديه، دعاى كميل، دعاى مناجات شعبانيه، دعاى ابى‏حمزه ثمالى - و بقيه‏ى دعاهايى كه وارد شده است - پُر از معارف الهى است كه اگر كسى اينهاواند و بفهمد، علاوه‏ى بر آن ارتباط قلبى و اتصالى كه به ذات اقدس الهى و حضرت ربوبى پيدا ميكند، يك مبلغ عظيمى از معارف را هم از اين دعاها فرا ميگيرد. و...

من به جوانها قوياً توصيه ميكنم كه به ترجمه‏ى اين دعاها توجه كنند. اين دعاهاى عرفه و ابى‏حمزه، پُر از معارف است. اينكه در دعاى كميل ميخوانيم: «اللّهم اغفرلى الذّنوب الّتى تحبس الدّعا؛ اللّهم اغفرلى الذّنوب الّتى تنزل البلا» يا «تنزل النقم»، همه‏ى اينها معارف الهى است؛ يعنى معنايش اين است كه ما افراد بشر، گاهى خطاها و گناهانى ميكنيم كه اين گناهان مانع از اين ميشود كه دعاى ما مورد اجابت قرار بگيرد و قبول بشود؛ گناهانى از ما سرميزند كه اين گناهان بلا را براى ما به ارمغان مى‏آورد. گاهى بلاهاى عمومى و ملى، براثر گناهانى به وجود مى‏آيد و البته اعلام نميشود كه اين بلا براى اين گناه به وجود آمد؛ اما وقتى افرادِ صاحب تدبر، فكر و تدبر كنند، ميفهمند كه اين بلا از ناحيه‏ى چه عملى متوجه اين ملت شد. بعضى اوقات اثرِ اعمال سريع است و بعضى با فاصله است؛ اينها را دعا به ما مي گويد. يا وقتى در دعاى ابوحمزه عرض ميكنيم: «معرفتى يا مولاى دليلى عليك و حبّى لك شفيعى اليك»؛ اين كه من تو را ميشناسم، خود اين، راهنماى من به سوى توست؛ اين كه من تو را دوست ميدارم و محبت تو در دل من هست، خودش شفاعت كننده‏ى من پيش توست. «و انا واثق من دليل بدالتك و ساكن من شفيعى الاّ شفاعتك»؛ من وقتى اين راهنما را مشاهده ميكنم، اين معرفت خودم به تو را - كه راهنما و دليل من است - نگاه ميكنم؛ وقتى اين محبتى را كه به تو دارم، مورد ملاحظه قرار ميدهم، ميبينم اين تو هستى كه اين محبت و دلالت را به وجود آوردى؛ تويى كه دارى كمك ميكنى. ببينيد اين، چشم انسان را باز ميكند؛ اين، يك معرفتى را ايجاد ميكند؛ اين از معارف الهى است؛ كمك الهى، توفيق الهى و عنايت الهى است؛ اينها را در دعاها ميتوان پيدا كرد. بنابراين قدر دعا را بدانيد. (3)

اهميت به نماز

تجربه‏هاى روزگار نشان داد كه بى‏اعتنايى به نماز، چه بر سر يك انسانى و چه بر سر جهاد انسانها مى‏آورد؛ هم جهاد را تعطيل مى‏كند، هم جهت مبارزه را از جهاد بودن خارج مى‏كند و به مبارزه‏ى براى قدرت و براى هواى نفس تبديل مى‏كند.

آن چيزى كه مبارزه‏ى يك انسان و چالش يك امت را رنگ جهاد و معناى جهاد مى‏بخشد، همان توجه به خداست، كه قوامش به نماز است. لذا اولين واجبى كه بر پيغمبر واجب مى‏شود، نماز است؛ اول تبليغى كه براى پيغمبر خداى متعال معين مى‏كند، «و أمر اهلك بالصّلوة» است؛ توصيفى كه خداى متعال در درجه‏ى اولى جامعه‏ى موحد بيان مى‏كند، «الّذين ان مكّنّاهم فى الارض اقاموا الصّلوة» است. اين، اهميت نماز است.(4)

حضور قلب در نماز

توجهِ در نمازهمان چيزى كه «حضور قلب» به آن گفته مى‏شودحضور قلب و توجه، كارى است كه به تمرين احتياج دارد. كسانى كه اين كارها را كرده‏اند و بلدند، به ما ياد مى‏دهند كه انسان بايد در حال نماز، خود را در حضور يك مخاطب عالى‏شأن و عالى‏مقام كه خالق هستى است و مالك همه‏ى وجود انسان است، احساس كند. هر مقدار از نماز كه توانست اين حالت را داشته باشد، به تعبير روايات اين نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصيت واثر را خواهد بخشيد.

غفلت انسان موجبات فراوانى دارد و خيلى چيزها انسان را غافل مى‏كند. براى اينكه با اين غفلت مبارزه بشود، نماز لازم است.(5)

فرصت بزرگ

بايد دلهاى خودتان را با خداى متعال متصل كنيد. ماه رمضان فرصت بزرگى است؛ عيد فطر فرصت بزرگى است؛ همه‏ى روزهاى سال و همه‏ى ساعات عمر براى ارتباط با خداوند متعال، فرصت بزرگى است. تلاوت قرآن، توجه به معارف و معانى قرآن، احساس وظيفه‏ى شكر در مقابل پروردگار، خضوع در مقابل خداى متعال، خشوع قلب، خشوع در مقابل ملت و تواضع، معيارها و ملاكهاى كارهاى من و شماست. بايد اينها را رعايت كنيم. اين، يعنى تو ميدان بودن ما، يعنى كار كردن براى خدا، هواى نفس را در آن دخالت ندادن و خسته نشدن. كه البته اگر براى خدا باشد، انسان احساس خستگى هم نمى‏كند. «و انّها لكبيرة الّا على لخاشعين». خشوع كه باشد، خستگى و ملامت ديگر از بين خواهد رفت. توجه به خدا كه باشد، خستگيها از بين خواهد رفت. (6)

تجليل ماه رمضان

در يك روايتى هست كه نبى مكرّم اسلام (صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم) در آستانه‏ى ماه رمضان خطاب به مردم فرمودند: «سبحان‏اللَّه! ماذا تستقبلون و ماذا يستقبلكم»؛ شما به استقبال چه داريد ميرويد! و چه به استقبال شما دارد ميآيد! اين همان تجليل ماه رمضان با اين زبان است. چشم حقيقت‏ بين و باطن‏ نگر نبى مكرّم بركات ماه رمضان را مى‏بيند. روزه يك فرصت است، با همين آثار و بركاتى كه درباره‏ى روزه شنيده‏ايد و ميدانيد.(7)

رمضان؛ بهار مومن

ماه رمضان، فرصت مناسبى است؛ چون «لعلّكم تتّقون»؛ اصلاً خداى متعال روزه را با اين هدف مقرر فرموده است؛ لااقل يكى از اهداف واجب شدن روزه در اين ماه - كه شاخصه‏ى مهم اين ماه است - همين تحصيل تقواست. در اين دعاى روزانه، بعد از نمازها مى‏خوانيم: «و هذا شهر عظته و كرّمته و شرّفته و فضّلته على الشّهور»؛ خداى متعال اين ماه را بر ماههاى ديگر، فضيلت داده است. يكى از چيزهايى كه اين ماه را فضيلت داده، همين «روزه» است؛ يكى از چيزها «نزول قرآن» است؛ يكى از چيزها «شب قدر» است ؛ كه اينها در همين دعا به عنوان شاخصه‏هاى اين ماه ذكر شده است.

اين، ظرف مساعدى براى رشد و نموّ ماست؛ مثل بهار ميماند؛ همچنانى كه هر كدام از فصول سال، براى تحركات عالم طبيعت، يك اقتضاى طبيعى دارند، همين‏طور فصولى از سال، مقطعهايى از روزها و شبها و هفته‏ها و ماهها، يك اقتضائاتى براى رشد و نموّ و تحرك معنوى و باطنى انسانها و تعالى آنها دارند. شب جمعه يك خصوصيتى دارد؛ روز جمعه يك خصوصيتى دارد. از اين ساعات، تعجب هم نبايد كرد؛ همچنانى كه در طبيعت مادى يك خصوصيتى دارند، در اين طبيعت معنوى، در روح انسان، در تعالى انسان، در قبول اعمال و در تأثير اعمال عبادى هم يك خصوصياتى دارند؛ همان‏طور كه عرض كرديم مثل روز جمعه، شب نيمه‏ى شعبان و اوقاتى كه بخصوص از طرف شرع مقدس معين شده است؛ «اياما معدودات» كه درباره‏ى ماه رمضان است يا ايام ذى‏حجه و از اين قبيل. انتخاب اين روزها تصادفى نيست، كه حالا ماه رمضان از لحاظ تأثير با ماه رجب يا ماه ذى‏قعده يكسان باشد؛ نه، يك خصوصيتى دارد؛ مثل همان خصوصيت فصول كه عرض كرديم. از اين استفاده كنيد.(8)

روزه خوب

خوب روزه گرفتن به اين است كه در حالى كه دهان شما از لحاظ خوردنى و آشاميدنى روزه است، دلتان را هم در زمينه‏ى هوسها، چشم خودتان را هم در زمينه‏ى آنچه كه با چشم از هوسها دنبال ميشود و بقيه‏ى اعضا و جوارح را روزه نگه داريد. احساس كنيد كه در اين ماه - يعنى ماه رمضان - با اين حال روزه داريد به خداى متعال نزديكتر ميشويد و دلتان نورانيتر ميشود.(9)

روزه جسم و جان

يك روايتى از اميرالمؤمنين(عليه‏الصّلوةوالسّلام) هست كه روزه را به روزه‏ى جسم و روزه‏ى جان تقسيم ميكند. درباره‏ى روزه‏ى جسم ميفرمايد: «صوم الجسد الامساك عن الاغذيه بأرادة و اختيار»؛ روزه‏ى جسم اين است كه انسان خوراكيها را با اراده و اختيار خود مصرف نمي كند (خوفا من العقاب و رغبة فى الثواب و الاجر)؛ با اين انگيزه، انسان از غذا اجتناب ميكند. اين روزه‏ى جسم است.

اما روزه‏ى جان: «و صوم النفس امساك الحواس الخمس عن سائر المآثم»؛ اين، روزه‏ى جان است كه حواس پنجگانه را از همه‏ى گناهان ممنوع كنيد و امساك بدهيد. «وّ القلب من جميع اسباب الشرّ»؛ دل را از اسباب و موجبات شرّ خالى كنيد؛ اين، روزه‏ى جان است. حالا اسباب شرّ چيست؟ امساك از گناهان حواس خمس، براى كسى كه اراده‏ى امساك داشته باشد، آسان است؛ اينكه دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتكب گناه نشود؛ ليكن آن امساكِ خلوقلب از اسباب الشرّ، خيلى سخت است؛ اين سخت‏تر است و تمرين و مجاهدت ميخواهد.(10)

شكر و اركان آن

آيه‏اى كه تلاوت كردم، از سوره‏ى ابراهيم - «و اذ تأذّن ربّكم لأن شكرتم لازيدنّكم» - خيلى آيه‏ى مهمى است؛ هم تشويق است، هم تهديد است. اگر شكر كرديد، ازدياد نعمت دنبالش هست و بركات الهى پى‏درپى خواهد رسيد؛ اگر كفران كرديد، عذاب خدا دنبالش است؛ بروبرگرد ندارد؛ هيچ نقطه‏ى استثنايى هم در تاريخ ندارد. اگر يك موردى را شما تصور كنيد كه پس چطور در فلان‏جا خدا عذاب شديد خودش را نشان نداد، اين كوتاهى تحليل است و اگر پاى تحليل به ميان بيايد، معلوم خواهد شد كه هيچ استثناء ندارد. «شكر» چيست؟ شكر، چند پايه‏ى اصلى دارد:اول، شناختن نعمت و توجه پيدا كردن به آن است. آفتِ اول ما اين است كه به نعمت توجه نمى‏كنيم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مريض شدن و ناقص‏العضو شدن نمى‏فهميم؛ نعمت جوانى را جز بعد از پير شدن، درست تشخيص نمى‏دهيم؛ اشكال كار اين است. نعمت امنيت را جز بعد از دچار به ناامنى نمى‏فهميم. مردم كوفه، وقتى نعمت اميرالمؤمنين را فهميدند، كه حجاج بالاى سرشان آمد؛ مردم مدينه نعمت وجود اميرالمؤمنين و امام حسن را آن روز فهميدند، كه مسلم‏بن‏عقبه بالاى سرشان آمد، قتل‏عامشان كرد، زنهاشان را بى‏ناموس كرد، بعد هم گفت همه‏تان بايد اقرار كنيد كه برده‏ى يزيد هستيد. مردم يكى يكى آمدند و جلويش اقرار كردند و هر كس اقرار نكرد، گردنش را زد. آن مردم، آن وقت فهميدند كه حكومت اميرالمؤمنين و حكومت امن و امان و حكومت احترام و تكريمِ به مردم در دورانِ قبل، چقدر ارزش داشته است. دوم، نعمت را از اودانستن. سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اينكه بگوييم نعمت را خدا داده و وظيفه‏اش بوده كه بدهد؛ نه، بلكه بدهكار بودن در مقابل خداى متعال. و چهارم، اين نعمت را به كار گرفتن؛ مثل يك پلّكان. وقتى نعمتى را به شما مى‏دهند، اين پله‏اى از يك نردبان است كه پايتان روى آن گذاشته‏ايد، تا بالا برويد؛ حالا نوبت پله‏ى بعدى است. اگر دسترسى به پله‏ى بعدى پيدا كرده‏ايد، پس اين هم يك نعمت است؛ از آن استفاده كنيد و پايتان را روى آن بگذاريد و برويد بالا. آن كسى كه دسترسى به پلّكانِ نردبان پيدا مى‏كند، اما پايش را روى آن نمي گذارد، شكر نكرده است. شما ببينيد خود اين شكر با اين اركان، چه نعمت بزرگ خدايى است. امام حسين (عليه‏السلام) در دعاى عرفه عرض مى‏كند كه من اگر هر كدام از نعمتهاى تو را شكر كنم، خود آن شكر، يك نعمت است؛ پس من اگر تا آخر دهر زنده بمانم، با همه‏ى وجودم گواهى مي دهم كه شكر يك نعمت تو را نمى‏توانم به‏جا بياورم؛ چون همين كه آن نعمت را شكر كنم، خود اينكه توفيق شكر پيدا كرده‏ام، يك نعمت ديگر است و بايد آن را شكر كنم و همين‏طور تسلسل پيدا مى‏كند تا ابد.(12)

نتايج شكر

خودِ شكر، يك نعمت است. اولاً، وقتى شكر كرديد، اين شكر موجب ذكر مى‏شود؛ متوجه خدا مى‏شويد؛ خود شكر انسان را ذاكر مى‏كند. ثانياً، شكر به ما صبر مى‏دهد. شكر نعمت يكى از خواصش، دادن صبر و پايدارى است. در دعا مى‏خوانيم: «اللهم انى اسئلك صبرالشاكرين لك». وقا شكر مى‏كنيد، نعمت را مى‏شناسيد و موقعيت را درك مى‏كنيد؛ امكانى را كه خدا در اختيار شما گذاشته است، به ياد مى‏آوريد و اميدوار مى‏شويد. اين اميد، پايدارى شما را زياد مى‏كند. لذا لازمه‏ى شكر، صبر است. يكى از دستاوردهاى شكر، قدرت پايدارى و ايستادگى در ميدانهاي دشوار است. يكى از خواص شكر، مغرور نشدن است. بعد هم خداى متعال وعده كرده است افزايش نعمت را؛ «لازيدنّكم». وعده‏ى الهى صدق است و ساز و كار روشنى هم دارد.(13)

از چه شكر كنيم؟

ما در درجه‏ى اول، از چه شكر كنيم؟ نمى‏شود شمرد؛ «و ان تعدّوا نعت اللَّه لاتحصوها». بنده وقتى دستم فلج شد، متوجه خصوصياتى شدم؛ ديدم اين انگشت من كه براحتى حركت مى‏كند و مثلاً يك زنجير را دور خودش تكان مى‏دهد و اين، خيلى كار ساده‏اى به نظر مى‏آيد، از حرفهاي دكترها فهميدم كه خودِ اين حركت، معلول چندين تحرك و توانايى مهم در وجود انسان است؛ اما ما غافل بوديم. به هر حال، وقتى نعمت از انسان گرفته مى‏شود، انسان متوجه مى‏شود كه همين كار آسان و كوچك، ثمره‏ى چندين نعمت بزرگ بوده كه ما اين‏طور راحت از آن عبور كرده ايم .(14)

كفران نعمت

در مقابل شكر چيست؟ كفران نعمت. كفران نعمت، نقطه‏ى مقابل اين چيزهاست. به نعمت توجه نكردن و غفلت كردن از اصل نعمت، چيزى است كه خيلى از ماها دچارش هستيم؛ يا نعمت را انكار كردن؛ يا آن را از خدا ندانستن؛ يا به نعمت خداداده مغرور شدن، كه غرور ملازم با سقوط است و وقتى انسان غرور پيدا كرد، ساقط مى‏شود؛ اينها كفران نعمت است. «و ضرب اللَّه مثلاً قرية كانت امنة مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بأنعم اللَّه فاذاقها اللَّه لباس الجوع و الخوف»؛ جامعه‏اى راحت و برخوردار از نعم معنوى و مادى الهى كفران نعمت مى‏كند و خدا ناامنى و تنگدستى را بر او تحميل مى‏كند. نتيجه‏ى كفران نعمت، اين است.(15)

گناهان مختص مسئولان

علاوه‏ى بر گناهان شخصى آحاد مردم، يك سياهه‏اى از گناهان است كه مخصوص مسئولان است و يكى از آنها همين است: «كوتاهى كردن»؛ كارى را كه ميتوان انجام داد و ميبايد انجام داد، انجام ندادن. از جمله «دست‏درازى به اموال عمومى»، جزو گناهان من و شماست يعنى من و شما هستيم كه ميتوانيم مرتكب اين گناه بشويم؛ اما آحاد مردم نميتوانند. تأثيرش هم نسبت به سرقتى كه فلان آدم معمولى ممكن است بكند، به ‏مراتب بيشتر و مضاعف است.

«كُند كردن حركت عمومى كشور با ايجاد يأس»، يكى ديگر از گناهان ماست. مردم را مأيوس كنيم، نيرى محركه را مأيوس كنيم و افق را در چشم آن كسانى كه بايستى با شوق و اميد جلو بروند، تيره و تار نشان بدهيم؛ اين كُند كردن حركت مردم است؛ اين يك گناه بزرگى است. يكى از چيزهايى كه حركت كشور را كُند ميكند، تفرقه، اختلاف و دست به گريبان شدن است؛ اين ايجاد اختلاف يا دامن زدن به اختلاف، جزو گناهان مخصوص طبقه‏ى ماها مجموعه‏ى مسئولان و سياستمدارها - است.

يا فساد اقتصادى؛ چه دست داشتن در فساد اقتصادى، چه چشم بستن بر فساد اقتصادى، چيزهايى است كه حركت عمومى كشور را كُند ميكند. فساد اقتصادى، هم خودش يك كُندكننده است، ازجهت اينكه فساد است و مسئله‏ى ماليه‏ى عمومى كشور را دچار مشكل ميكند، هم انعكاسش در ذهن مردم از جهت ديگرى موجب فساد است، كه نااميدى ايجاد ميكند؛ لذا چه شركت داشتن در يك فساد - العياذباللَّه و خداى نخواسته - چه ديدن و چشم بستن بر يك فساد؛ يا كشاندن مردم به فساد؛ نوع ادبيات، نوع حرف و كارى كه مردم را نسبت به مسائل مفسدانه جَرى و گستاخ كند - چه فساد مالى، چه فساد امور جنسى و امثال اينها - كُند كردن حركت كشور است، و اينها گناهان ماست.(16)

فاجعه گناه

بايد هم نسبت به گناه قلبى و هم گناههاى شخصى، خيلى مراقب باشيم. گناه اسباب شرّ، «حسد»، «حرص» - حرص به دنيا، حرص به جمع مال، افزون‏خواهى دنيوى - «بدخواهى نسبت به ديگران» - بددلى، بدخواهى، سوءظن - «نخوت و كبر» - خودبرتربينى، ديگران را كوچك دانتن، تحقير كردن، مردم را حقير شمردن - است. اين شرورى كه در عالم به وجود ميآيد، از همين چيزها به وجود ميآيد. در انسانهايى، نخوت آنها، كبر آنها، حرص آنها، حسد آنها، بخل آنها و شهوت‏خواهى‏شان، آنها را به حركاتى وادار ميكند كه تأثير عميق اين حركات در آغاز راه خيلى به نظر نميرسد، ليكن به‏تدريج كه پيش ميرود، به فاجعه‏هاى انسانى و تاريخى تبديل ميشود، كه ميماند. وقتى اين فجايع بزرگ تاريخى را نگاه ميكنيم و به طرف سرچشمه‏ى اين مفاسد ميگرديم، ميرسيم به چنين خصوصياتى كه در يك انسان و در يك شخص وجود دارد؛ افزون‏خواهي ، حرص، بخل و شهوتى در يك انسان و در يك مجموعه‏ى انسانى وجود دارد، كه منشأ همه‏ى ابعاد اين فاجعه‏ى بزرگ شده است. «رياكارى» و نقطه‏ى مقابل آن، «بى‏مبالاتى، پرده‏درى» هم از اسباب شرّ است. اينها چيزهايى است كه انسان بايد دلش را از آنها خالي كند.(17)

مؤاخذه الهي

اين دعاها و كلمات مأثور ائمه (عليهم‏السّلام) در اين ايام و شبها، ياد دادنِ نوعِ ارتباط ما با خداست كه بتوانيم دائم روى خودمان اثر بگذاريم و خودمان را اصلاح كنيم. در دعاى ابوحمزه داريم كه: «اللّهم فارحمنى اذاً قطعت حجّتى و كلّ عن جوابك لسانى و طاش عند سؤال ايّاى لبّى»؛ خدايا! آن لحظه‏اى كه در پاسخ به سؤال و مؤاخذه‏ى تو دست من از استدلال خالى بماند و نتوانم استدلال بكنم - چرا اين اقدام را كردى؟ چرا اين اقدام را نكردى؟ حالا از ما سؤال كنند، همين‏طور پشت سر هم محاجه ميكنيم، استدلال ميكنيم؛ اما آنجا دستمان استدلال خالى خواهد ماند؛ چون حقايق روشن است؛ آنجا ديگر جاى پشتِ‏هم‏اندازى نيست - آنجا به من رحم كن؛ چون «و كلّ عن جوابك لسانى»؛ زبان انسان در مقابل سؤال و مؤاخذه‏ى الهى بند ميآيد. «و طاش عند سؤالك ايّاى لبّى»؛ و ذهن انسان به هم ميريزد. بايد فكر آنجا را كرد.(18)

منابع و ماخذ:

1- خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي (21/07/1385)
2- خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي (21/07/1385)
3- خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي (21/07/1385)
4- خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏ به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامي (21/07/1385)
5- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار دست ‏اندركاران ستاد اقامه‏ى نماز (27/06/1385)
6- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار دست ‏اندركاران ستاد اقامه‏ى نماز (27/06/1385)
7- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار كارگزاران نظام به مناسبت عيد سعيد فطر (02/08/1385)
8- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (18/07/1385)
9- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (18/07/1385)
10- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار نخبگان جوان (25/06/1385)
11- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (18/07/1385)
12- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي (29/03/1385)
13- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي (29/03/1385)
14- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي (29/03/1385)
15- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي (29/03/1385)
16- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (18/07/1385)
17- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (18/07/1385)
18- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام (18/07/1385)
 يکشنبه 2 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن