واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : «سيد ضياءالدين دري» كارگردان نامدار سينما و تلويزيون در يادداشتي به بهانه برگزاري شب كارگردانان مشكل عمده خانه سينما را تاثير مستقيم گرايشات سياسي دانست و نوشت: ناكارآمدي كانونهاي صنفي خانه سينما امروز براي همه محرز شده است. به گزارش راسخون به نقل از فارس، «سيد ضياءالدين دري» كارگردان سينما و تلويزيون، در يادداشتي با عنوان «مكتوب سرگشاده به بهانه شب كارگردانان» كه نسخهاي از آن را به خبرگزاري فارس ارسال كرده، به بررسي جريان صنفي سينما پرداخته است. متن كامل اين يادداشت به شرح زير است: كسب تاييد و تشويق و مورد تجليل قرار گرفتن، مطلوب همه انسانهاي فعال در هر طبقه و صنف شغلي است. تجليل از كارگردانان سينماي ايران هم ميتواند اقدامي جذاب و دلپذير باشد. اينكه كارگردانان كشور يك شب در سال گرد هم آيند، چاي و قهوه صرف كنند و شغل خود را قدر و منزلت و ارزش بيشتري ببخشند، كار بسيار خوب و پسنديدهاي است. ما بايد در كنار يكديگر بودن را تمرين كنيم و ياد بگيريم از مصاحبت با هم لذت ببريم و بدانيم كه ارتقاي شغل پيچده و دشوارمان تنها در گرو گفتوگوهاي سازنده و انتقال تجربيات مقدور ميگردد. فراموش نكنيم كه انگيزه تشكيل مجامع صنفي، تحت عنوان كانون، مقدمهاي براي تشكيل سنديكاهاست. امري كه تا وقوع آن فاصلهاي طولاني وجود دارد؟ سنديكا شكل قواميافته از تجمع صنفي تحت عناوين كانون يا انجمن و ... است. و در آن - سنديكا - افراد به بلوغ كافي براي درك منافع مشترك، مادي و معنوي، نائل آمدهاند و براي حصول آن منافع مشترك، ضمن احترام به ساحت قانون اساسي كشور، حتي در مقابل دولت محكم ميايستند و او را موظف به رعايت حقوق حقه خويش ميسازند؛ ولي اجتماع صنفي نابالغ به گونهاي تحتالحمايه دولت قرار ميگيرد، و ناگزير هرگز نميتواند خواستههايش را سرافرازانه محقق سازد، بلكه از طريق كجدار و مريز و در بسياري از موارد با مجيزگويي و چاپلوسي و يا پايمال ساختن حق عموم به شكلي ناقص و مقطعي و غير قانونمند به بخشي از نيات خود دست مييابد. و بسته به دولت حال و هوايش مدام تغيير ميكند، چرا چون يك نهاد صنفي مستقل نيست. در ادامه اين يادداشت آمده است: تداوم حيات اين نهاد ناقصالخلقه صنفي خانه سينما و كانونهاي ذيل آن به خودي خود فسادآور است: زيرا امكانات مالي دولتي و عدم وجود تعهد و حسابرسي و پاسخگويي در قبال آن منابع مالي، همواره عدهاي را وسوسه ميكند تا قدرت در اين نهاد صنفي را به هر شكل در دست گيرند. سكان معاونت امور سينمايي هم در دست هر كه باشد، طبيعي است، بخواهد تا روزي كه صاحب مقام هست بر كليت سينما حكمراني كند، در نتيجه از تشكيل سنديكا جلوگيري ميكند و براي اداره اوضاع به نفاق موجود بين صنوف كه ريشهاش در خانه سينماست، دامن ميزند و طوري وانمود ميسازد كه پنداري سنديكا يك نهاد سياسي و معمولا ضد دولتي است؟؟! و بيشتر فرآيندي از افكار ماركسيستي و يا تقليد از نهادهاي صنفي جوامع ليبراليستي غربي است!!! و همين تفسير كافي است تا هر گونه سخن گفتن از سنديكا نوعي اپوزيسيون شدن تلقي شود و به تبع آن سكوت حكمفرما ميشود. در حاليكه سنديكا تنها زماني شكل واقعي به خود ميگيرد كه هر گونه سياستزدگي و حزب و جناحگرايي را بكلي كنار بگذارد و صرفا به فعاليت صنفي بپردازد و افراد فعاليت سياسي را در احزاب ادامه دهند. سنديكاهاي فعال در هر جامعه نماد ثبات سياسي حكومت هستند نه عاملي در مقابل حاكميت، پس هر گونه لولو جلوه دادن سنديكا با تعريف پيش گفته غلط است و به تأخير انداختن آن جايز نيست؛ چرا كه ناكارآمدي كانونهاي صنفي خانه سينما امروز براي همه محرز شده است. مشكل عمده خانه سينما، تاثير مستقيم گرايشات سياسي است. به ويژه كساني كه از طريق لابي كردنهاي پشت پرده هدايت خانه سينما را بر عهده گرفتهاند و با معاونت سينمايي در جنگ و ستيزند، نه براي منافع صنفي بلكه براي بهدست آوردن امكانات مالي دولتي. اين جنگ قريب به دو دهه و تا امروز جريان داشته است. معاونت سينمايي عمدتا در دست يك طيف قرار داشته و تنها در دو دوره، معاونت «آقاي ضرغامي» و «آقاي شمقدري» جمعا چهار سال از يد آنها خارج بوده است. در چهار سال دوره «آقاي جعفريجلوه» عليرغم منويات دولت نهم، بيشتر امكانات به همان گروه هميشه حاكم تعلق گرفت و در نتيجه بروز تضاد در خط مشي دولت همين عامل معاونت آقاي شمقدري شد. شايان ذكر است هر گاه اين طيف، حوزه قدرت معاونت سينمايي و مزاياي آن را از كف داده است، در عوض حوزه هنري، شهرداريها، بنيادها و ارگانهاي مختلف و بانكها با منابع مالي وسيعتر را از آن خود ساخته و بيشتر از قبل منافع خويش را كسب كردهاند و هماينك شاهد ساخت پرهزينهترين توليدات تاريخ سينماي ايران توسط فقط چند نفر هستيم و نهادهاي غير سينمايي بدون كمترين تجربه و تخصص در امر سرمايهگذاري در سينما بدون حساب و كتاب هزينه ميكنند. و در اين ميان دهها فيلمساز بيگناه و محروم مانده از امكانات و بودجه سرگردانند و معطل گذران زندگي فقيرانه و سراسر تنگدستي خويش هستند و فقط در انتخابات صنفي از آرايشان و يا قهر و غيبت آنها سوء استفاده ميشود و امضايشان ذيل بيانيههاي مختلف صنفي و سياسي قيد ميگردد. و آنها كه هر از گاه اعتراضي ميكنند تلويحا تهديد ميشوند. آنجا كه چند فيلمساز با بودجهاي معادل پنج فيلم با راندمان روزانه سي (30) ثانيه بدون دغدغه از بابت دستمزدها، هزينهها و سقف زماني توليد فيلمهايي ميسازند كه در اكران حتي هزينه تبليغاتشان را برنميگردانند، چگونه ميتوان سكوت كرد؟ چگونه ميتوان از منافع صنعتي سخن گفت: اين همه بيعدالتي تا به كي؟ اين همه استثناء رفيقبازي، رابطهبازي، رانتخواري دو دهه است كه جريان دارد و فيلمسازان برخاسته از اين شرايط ظالمانه و غير منصفانه گمان بردهاند كه علامه دهرند و به ريش همكاران گرفتار آمده در سينماي بدنه خنديدهاند و با دريافت جوايز، خود را تافته جدا بافته يافتهاند و بهتدريج ريش خود را دو تيغه تراشيدهاند؛ رفقا شما را به خدا بس كنيد. «سيدضياءالدين دري» در ادامه نوشته است: شوراهاي مركزي مستعجل كانون كارگردانان در چهارده ماه گذشته و بحثهاي مطرحه در مجمع عموميهاي ناقض حكايت از همان جنگ پيش گفته بين خانه سينما و معاونت سينمايي دارد؛ جنگي كه از دوران رياست مرحوم سيفالله داد بر خانه سينما تاكنون با شدت ادامه داشته است. متأسفانه براساس شنيدهها شوراي كنوني هم چندان كه بايد از وجاهت قانوني برخوردار نيست و بعضي از اعضاي آن شرايط مندرج در اساسنامه را فاقد هستند و اگر چنين باشد مايه تاسف عميق است. در عينحال اگر شوراي مركزي قانوني هم باشد باز هم اصل قضيه، يعني عدم كارآيي خانه سينما به قوت خود باقي است و فضاي سياستزده حاكم بر آن، منافع از وحدت براي رفع مشكلات صنفي ميشود. بنابر گزارشها و سايتها چهارمين شب كارگردانان با حضور پنجاه تن از اعضا برگزار گرديده است. حضار عمدتا از يك نحله فكري و يك جريان صنفي بودهاند و جز يك نفر تجليل شوندگان هم. بحث پيرامون حواشي مسئلهساز كه بر اصل موضوع - شب كارگردانان - سايه افكنده شايد عجالتا جايز نباشد ولي رگهها و شواهد حاكي از آن است كه سر نخها در جايي ديگر و در دست افرادي ديگر قرار دارند و بعضي از اعضاي با حسن نيت شورا هم به شكل ظاهرا دموكراتيك همان راهي را رفتهاند كه گردانندگان پشت پرده اراده كردهاند!؟ گردانندگاني كه رد پايشان شناسايي شده، اما كماكان ميخواهند به هر طريق ممكن قدرتنمايي كنند و رفقاي خود را ارجحيت و برتري بخشند و از ارائه اخبار خود به BBC هم ابايي ندارند؛ زيرا ميخواهند اپوزيسيوننما هم باشند. حال بايد پرسيد پاسخگو كيست؟ بدون شك معاون امور سينمايي بايد پاسخگو باشد. نه آنكه معاونت سينمايي را بزرگ كرده باشيم بلكه چون خانه سينما ذيل معاونت قرار دارد. معاونتي كه اگر به فرض تا خاتمه عمر دولت دهم تداوم يابد، از حالا فقط بيست ماه مفيد در پيش روي دارد تا بتواند ساختار بيمارگونه سينماي كشور عزيزمان را اصلاح كند. هشدار كه هر گاه ثابت شود معاون خود در تشديد شرايط تلخ كنوني مؤثر بوده و يا او نيز در توليدات فاخر مرتكب خطا شده باشد، آنگاه در پيشگاه صنف و تاريخ محكوم خواهد بود. معاونت سينمايي بايد با عزم راسخ و بيمحابا به وضعيت موجود خاتمه بخشد و زمينه تشكيل سنديكاهاي صنفي را فراهم آورد. كافيست به تابلوي سنديكاي قهوهخانهداران كه چندين دهه است درست روبهروي در وزارتخانه قرار دارد توجه كنند! آن وقت است كه در مييابند فرهيختهترين صنف متخصص كه توليداتش فرهگساز هستند از قهوهخانهداران شريف تهراني عقبتر هستند. سنديكا به منزله محو خانه سينما نيست. خانه سينما چنانچه از نامش بر ميآيد ميتواند با شرح وظايفي ديگر و عاليتر باقي بماند؛ بدون سياستزدگي و كار صنفي. اجازه دهيد شب كارگردانان از درون سنديكاي بالغ سر برآورد، تا زماني كه فرصتها و امكانات و لايهها حتي از شرايط يكسان برخوردار نباشند، همواره اين نشستها و تجليلها به نوعي محفلگرايي و رفيقبازي تبديل ميشوند. شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد. 997
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]