تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846597818




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

*تاريخ پرتلاطم فعاليت پارلماني در ايران* به‌توپ بستن مجلس شوراي ملي به دستور محمدعلي‌شاه؛ بازگشت استبداد


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *تاريخ پرتلاطم فعاليت پارلماني در ايران* به‌توپ بستن مجلس شوراي ملي به دستور محمدعلي‌شاه؛ بازگشت استبداد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ

به توپ بستن مجلس شوراي ملي به دستور محمدعلي شاه قاجار در 1287ش ظهور دوباره استبداد و در ادامه تلاش مجدد مشروطه‌خواهان براي بازتشكيل مجلس را در پي داشت.

از آنجايي كه مجلس و مشروطه‌خواهي در تاريخ معاصر ايران از اهميت بالايي برخوردار بوده و فعاليت پارلماني يا مجلس قانونگذاري در ايران، تاريخ پرتلاطمي داشته است، خبرنگار گروه تاريخ ايسنا، در گزارشي به مناسبت سالروز به توپ بستن مجلس شوراي ملي به دستور محمدعلي‌شاه قاجار در 1287ش به مرور اين وقايع پرداخت.

در عصر اول مشروطيت، مجلس شوراي ملي كه از 13 مهر 1285 هجري شمسي مطابق با 17 شعبان 1324 هجري قمري (7 اكتبر 1907 ميلادي) پس از انقلاب مشروطيت، افتتاح و شروع به كار كرد و تا آذر ماه 1304 هجري شمسي يعني تا آخر دوره سلطنت خاندان قاجار و بروز جنگ جهاني اول ادامه پيدا كرد، شامل پنج دوره قانونگذاري بود كه در آن به تدريج رسوم تقليد شده از اروپا از آيين‌نامه مجلس گرفته تا فعاليت‌هاي حزبي و ايدئولوژيكي به طور سطحي و مصنوعي در اين نهاد دامنه پيدا كرد. در دوره دوم قانونگذاري مجلس شوراي ملي بود كه دو حزب اصلي يكي به نام حزب دموكرات عاميون و ديگري به نام حزب اعتدال اجتماعيون تشكيل شد و جناح بازي به اين گروه‌ها يا فراكسيون‌هاي مدعي عقايد «انقلابي»، «اصلاحاتي»، «آزاديخواهي» و غيره موجب تفرقه بين نمايندگان شد و طولي نكشيد كه اين پراكندگي به دشمني انجاميد و اين نفاق در مجلس به منازعه و كشتار در خارج مجلس كشيده شد.

چگونگي شكل‌گيري مشروطه

در سال 1283 شمسي با تلاش علما و روشنفكران زمينه براي يك انقلاب عليه خاندان قاجار فراهم شد كه انقلاب مشروطه نام گرفت. در سال‌هاي پاياني حكومت ناصر‌الدين شاه قاجار، اوضاع ايران به تدريج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفته‌تر شد. مظفر‌الدين شاه كه پس از كشته‌شدن پدر به سلطنت رسيد، فردي بيمار و ملايم بود و دست كم مدتي براي پذيرش افكار اصلاح‌طلبانه آمادگي داشت. وي، امين‌السلطان را كه مورد تنفر عامه بود بركنار و امين‌الدوله را به جاي او منصوب كرد؛ او براي پرداخت حقوق حرمسراي پدر، برآوردن خواست‌هاي مالي مكرر درباريان تازه وارد كه سال‌ها منتظر چنين فرصتي بودند و سفر «درماني» به چشمه‌هاي آب معدني اروپا به پول فراوان نياز داشت. ولي صدراعظم نتوانست وام جديدي از انگليس دريافت كند. بدين سبب شاه امين‌الدوله را بركنار و بار ديگر امين‌السلطان را به صدراعظمي انتخاب كرد.

امين‌السلطان، دو وام بزرگ از روس‌ها گرفت. در وام نخست، ايران تعهد كرد تمام بدهي خود را به انگلستان بپردازد و از اين پس، بدون جلب رضايت روس‌ها، از كسي وام نگيرد. در برابر وام دوم، امين‌السلطان روس‌ها را از امتيازات اقتصادي عمده‌اي بهره‌مند ساخت. افزون بر اين، روس‌ها بر امضاي يك معاهده گمركي پاي مي‌فشردند. بر اساس اين معاهده كه سرانجام در 1902م به امضا رسيد، بر اقلام وارداتي روس تعرفه‌اي كمتر از 5 درصد ارزش كالا كه مرسوم زمان بود، گمرك بسته مي‌شد. روس‌ها براي تضمين وام‌ها فردي بلژيكي به نام نوز را كه به آنها تمايل داشت به عنوان رييس گمرك ايران تحميل كرده بودند؛ با تسلط بلژيكي‌ها بر گمرك ايران به دليل تبعيضي كه آنها در مورد بازرگانان ايراني در مقابل تجاوز روس روا مي‌داشتند شكايات فراواني از بازرگاني ايراني مي‌رسيد. اين دو وام و درآمد ناشي از گمرك بيشتر در سه سفر شاه به اروپا در سال‌هاي 1907-1900م هزينه شد و شرايط اقتصادي بيش از پيش رو به وخامت نهاد.

در اين موقعيت ناخشنودي از سلطه بيگانگان بر گمرك، افزايش نفوذ روس‌ها، بي‌عدالتي و فقر و ناامني و وجود مشكل نان در كشور، دولت را زير فشار قرار داد. اولين مرحله از اعتراض‌ها به بهانه نان شروع شد. عصيان‌ها در هر شهر از سوي چند روحاني با نفوذ رهبري و پشتيباني مي‌شد. حمايت روحانيان بزرگ شهرها از اين اعتراض‌ها، حمايت علماي نجف را نيز جلب كرد؛ به تدريج فشار مخالفان فزوني يافت و سرانجام در سال 1903م به استعفاي امين‌السلطان كه اكنون به بالاترين لقب يعني اتابك دست يافته بود، انجاميد؛ شاه عين‌الدوله را به عنوان صدراعظم انتخاب كرد اما نارضايتي‌ها پايان نيافت. همزمان با تشكيل انجمن‌هاي مخفي مخالفان خصوصا در تهران و تبريز پخش شب‌نامه‌ها به زبان فارسي كه در خارج از كشور به چاپ مي‌رسيد گسترش يافت. در اين زمان شكست روسيه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابي در روسيه به مردم جسارت و روحيه بخشيد. ايرانيان مي‌دانستند كه روس‌ها براي حفظ منافعشان از حكومت قاجار حمايت مي‌كنند ولي مشاهده پيروزي يك كشور كوچك آسيايي داراي قانون اساسي بر يك قدرت غول پيكر اروپايي بدون قانون اساسي و وقوع تحولات انقلابي در روسيه ترس آنها را از مقابله با روس‌ها فرو ريخت.

استعفاي امين‌السلطان و صدراعظمي عين‌الدوله و مشكلات گمرك، شكست روسيه از ژاپن و برخي عوامل ديگر سبب آغاز اين نهضت شد.

1-كردار توهين‌آميز نوز در پوشيدن لباس روحاني كه سبب بسته شدن بازار و تجمع مردم در حضور روحانيان شد.

2-چوب و فلك‌كردن دو بازرگان به جرم گران فروختن شكر؛ البته دو بازرگان اصرار داشتند كه افزايش بهاي شكر وارداتي به دليل جنگ روسيه و ژاپن سبب بالا رفتن قيمت شكر شده است. مردم به رهبري علما در برابر اين حوادث لب به اعتراض گشودند. لجاجت عين‌الدوله در مقابل اعتراض‌ها، به مهاجرت علما به حرم حضر‌ت‌ عبدالعظيم انجاميد. (مهاجرت صغري) در آنجا براي اولين بار حكومت آشكارا مورد انتقاد قرار گرفت و سخنرانان درباره ستم كارگزاران حكومت و تيره‌روزي مردم سخن گفتند.

مردم، دولت را براي بازگرداندن سريع علما زيرفشار قرار دادند. روحانيان تأسيس عدالتخانه، بركناري نوز بلژيكي، رييس گمرك و عين‌الدوله را شرط بازگشت خويش شمردند. با پافشاري مردم، دولت ناگزير خواست علما را پذيرفت. به دنبال آن خشونت كارگزاران دولتي عليه مردم و عدم پاي‌بندي حكومت به تعهداتش سبب گسترش اعتراض‌هاي مردم و روحانيان شد.

بدين ترتيب، تجمع اعتراض‌آميز مردم تهران در مسجد جامع با حمله سربازان به خاك و خون كشيده شد. علما در واكنش به اين مساله به قم مهاجرت كردند. گروهي از مردم نيز كه بر جان خويش بيمناك بودند به سفارت انگليس پناه بردند. اين تحصن يك ماهه در سفارت بيگانه از نقاط مذموم و تاريك انقلاب مشروطه است. متحصنان نخست از شرع احمدي و سنت محمدي سخن مي‌راندند ولي به تدريج اين خواسته‌ها دگرگون شد و مضامين فرهنگ غربي در درخواست‌ها وارد شد. تحصن در سفارت انگليس فرصت مناسبي براي هدايت نهضت توسط انگليسي‌ها فراهم كرد. لفظ مشروطه در همين سفارت ورد زبان‌ها شد. قبل از آن خواسته‌ها محدود به عدالتخانه بود. در اين زمان تعداد بسيار اندكي معناي مشروطه و تبعات آن‌را مي‌دانستند و از ميان 10 هزار نفري كه به سفارت انگليس رفتند فقط 10 نفر بودند كه واقعا مشروطه خواه بودند و مي‌دانستند چه مي‌خواهند. اين مهاجرت به مهاجرت كبري مشهور است.

با ادامه اعتراضات مردم با دو مهاجرت و نيز خواسته مردم مبني بر عزل عين‌الدوله و همچنين انديشه تأسيس مجلس شوراي ملي در افكار مردم شاه مجبور به بركناري عين‌الدوله شد و با تأسيس مجلس موافقت كرد.

پس از تهيه نظامنامه انتخابات و امضاي آن به‌وسيله شاه، انتخابات مجلس در شهريور 1285 هـ .ش برگزار شد و نخستين مجلس مشروطه در مهرماه همان سال گشايش يافت؛ اين مجلس نوشتن قانون اساسي را به كميته‌اي منتخب واگذار كرد. اين كميته به سرعت با بهره‌گيري از قوانين اساسي بلژيك و فرانسه، قانون فراهم آورد و به امضاي شاه رساند. شاه بيمار اندكي بعد از امضاي قانون اساسي درگذشت و محمدعلي شاه به سلطنت رسيد.

در اين زمان، اهداف و ماهيت جناح‌هاي مختلف آشكار مي‌شد. بعضي از روزنامه‌هاي نوظهور مقدسات مذهبي مردم را مورد حمله قرار مي‌دادند، گروهي از روحانيون تهران به رهبري شيخ‌فضل‌الله نوري به منظور رويارويي با اين تحركات، مشروطه‌خواهان را به باد انتقاد گرفتند و با تجمع در حرم حضرت عبدالعظيم مشروطه مشروعه را خواستار شدند.

دلايل مخالفت شيخ فضل الله نوري با مشروطه

شهيد شيخ فضل‏الله نوري از عالمان بزرگ تهران و از رهبران جنبش مشروطه است. شيخ شهيد به لحاظ جايگاه و موقعيت ممتاز خود در بين عالمان تهران و به ويژه دخالتش در قيام تنباكو (به عنوان شاگرد و نيز معتمد ميرزاي شيرازي)، همواره مورد توجه انقلابيون بود و حضور وي در صحنه انقلاب مشروطه، مايه مشروعيت قيام و دل‏گرمي انقلابيون بود. شيخ در ابتداي جنبش مشروطه به هواداري آن برخاست؛ در مهاجرت عالمان به قم شركت كرد و خود بخشي از هزينه آن را پرداخت. تا پايان مرحله اول مشروطه (صدور فرمان مشروطيت)، همه هدف‏ها، انگيزه‏ها و شعارها، حول محور «عدالت‏خانه» و «اجراي احكام و قوانين اسلامي» دور مي‏زد و از مفهوم عدالت‏خواهي اسلامي مايه مي‏گرفت؛ اما پس از پيروزي، با آشكار شدن ماهيت و مبناي غربي تفكر مشروطه‏خواهي و نيز ملاحظه مشروطه‏خواهان وابسته و حمايت‏هاي بيگانه از مشروطه، وي تطبيق قوانين مشروطه با اسلام را خواستار شد. او در جواب كساني كه وي را مستبد مي‏خواندند، مي‏گفت: من به هيچ وجه منكر مجلس شوراي ملي نيستم؛ بلكه مدخليت خود را در تأسيس اين اساس، بيش از همه كس مي‌دانم. من [آن‏] مجلس شوراي ملي را مي‏خواهم كه اساسش بر اسلاميت باشد و برخلاف شريعت، قانوني نگذارد.

به نظر شيخ فضل‏الله نوري، مشروطيت و لوازم آن، چون ناشي از روح مدنيت غربي بود، اساس نظم سنتي جامعه را به هم مي‏زد و در حد «بدعت» در جامعه اسلامي بود.

شيخ شهيد با مشاهده اين تهاجم فرهنگي همه جانبه و انفعال جبهه خودي، تلاش كرد كه با حضور در مجلس و كميسيون‏هاي آن، جلوي انحراف را بگيرد و مشروطه را مقيد به شرع و نظارت «هيات طراز اول» نمايد و بر همين اساس بود كه با همكاري برخي از عالمان و مراجع، اصل دوم متمم قانون اساسي را تهيه كرد و با زحمت فراوان به تصويب رساند تا همه مصوبات مجلس در همه اعصار، با تأييد و نظارت اين هيات، جنبه قانوني پيدا كند.

شيخ فضل‏الله نوري با آن شم قوي ضدانگليسي، دست‏هاي پنهان و مرموز انگليس را در آستين آزادي طلبان مي‏ديد. وي با توجه به سابقه استعماري و برخورد خصمانه انگليس با ملت ايران، خلق كلمه «مشروطه» در جريان تحصن مردم در سفارت انگليس و مسايل جريان تدوين قانون اساسي، مطمئن شد كه انگليس با آن خوي استعمارگري، نمي‏تواند به خير و صلاح ملت ايران، طرفدار مشروطه و مشروطه‏خواهان باشد و از اين حمايت، هدف‏هاي خاصي دارد. او مي‏گفت: «اگر بناي مشروطه بر حفظ دولت اسلام بود، چرا يك عضوي از روس پول مي‏گرفت و ديگري‏از انگليس»؟ يا مي‏گفت: «اسلام دنيا را به عدل و شورا گرفت؛ آيا چه افتاده است كه امروز بايد دستور عدل ما از پاريس برسد و نسخه شوراي ما از انگليس بيايد»؟

متأسفانه فريادهاي شيخ فضل‏الله در فضاي مسموم و غوغاسالار آن روز و در ميان فريادها و شعارهاي آزادي بيان محو شد و در بين توده مرعوب و وحشت‏زده، پذيرش نيافت و وي به عنوان مخالف آزادي و مشروطيت و حامي استبداد شمرده شد و ديدگاهش تا سال‏هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي فرصت ظهور و بروز نيافت و به تعبير جلال آل‏احمد، او «به عنوان مدافع حاكميت تشيع اسلامي بالاي دار رفت».

علاوه بر اين، به نظر شيخ فضل‏الله نوري، مشروطيت و لوازم آن، چون ناشي از روح مدنيت غربي بود، اساس نظم سنتي جامعه را به هم مي‏زد و در حد «بدعت» در جامعه اسلامي بود. نظام سلطنتي ايران - با وجود اشكالات وارد بر آن و بي‏قانوني و ناحسابي دولت، چون در كشور، ريشه تاريخي و فرهنگي و در برخي موارد، عملكرد مذهبي داشت - بهتر از تأسيس جديدي مانند مشروطيت بود كه منشأ آن، اومانيسم غرب و تلقي جديد غرب نسبت به انسان، جهان و هستي بود.

شيخ فضل‏الله اين امر را كه مجلس بتواند صرفا به استناد رأي اكثريت، حتي بر خلاف قوانين و احكام شرعي، قانون وضع نمايد، مردود مي‏دانست و متقابلا موافقت خود را با مجلسي كه با رعايت احكام اسلام، قانون وضع نمايد، اعلام داشته، در يكي از بيانات خويش، موضع و مقصود خود را چنين اعلام مي‏دارد:

«...ايها الناس! من به هيچ وجه، منكر مجلس شوراي ملي نيستم... صريحا مي‏گويم كه من آن مجلس شوراي ملي را مي‏خواهم كه عموم مسلمانان آن را مي‏خواهند؛ به اين معني كه البته عموم مسلمانان مجلسي مي‏خواهند كه اساسش بر اسلاميت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شريعت محمدي و بر خلاف مذهب مقدس جعفري، قانوني نگذارد. من چنين مجلسي مي‌خواهم».

شيخ فضل‏الله نوري، قانون اساسي را به دليل مخالفت با احكام صريح اسلام، «ضلالت نامه» مي‏خواند و معتقد بود كه در آن، بيست مطلب مخالف حكم صريح اسلام وجود دارد. از اين نظر، معتقد بود كه محال است كشور اسلامي با قانون اساسي مشروطه اداره شود و ناگزير پس از مدتي بايد اسلام را حذف كنند تا قابليت اجرا پيدا كند و اين چيزي بود كه «مشروطه‏طلبان» همواره مي‏گفتند و آن اينكه «ممكن نيست مشروطه منطبق شود با قواعد الهيه و اسلاميه و با اين تصحيحات و تطبيقات، دول خارجه ما را به عنوان مشروطه نخواهد شناخت».

در زمان محمدعلي شاه متمم قانون اساسي تدوين شد و به امضاي شاه رسيد. اين متمم كه در آن حق نظارت پنج مجتهد بر قوانين در نظر گرفته شده بود. به اصرار روحانياني مانند شيخ فضل‌الله شكل گرفت.

محمدعلي شاه براي رويارويي با مشروطه خواهان در پي بهانه بود و دولت روسيه نيز به عنوان حامي در كنار او قرارداشت. حمله به كالسكه شاه كه برخي از مورخان آن را نقشه دربار شمرده‌اند بهانه‌اي مناسب در اختيار شاه نهاد. او در دوم تيرماه 1287 هـ .ش به پيشنهاد لياخوف، فرمانده روسي قزاق‌ها فرمان حمله به مجلس را صادر كرد.

دولت روسيه كه از گسترش افكار آزاديخواهانه در كشور خود مي‌هراسيد بر آن شد كه مشروطيت ايران را بر هم زند تا الهام بخش مبارزان سياسي كشور نشود. دو هفته‌اي بود كه محمدعلي ميرزا با « لياخوف» درباره از بين بردن مجلس در حال مذاكره بود. اين گفت‌وگوها حالت رسمي به خود گرفت. به اين معني كه محمدعلي ميرزا و لياخوف و سفارت روس مذاكرات را دنبال مي‌كردند و چگونگي آن به پترسبورگ و تفليس گزارش مي‌شد.پترسبورگ پايتخت روسيه و تفليس كانون لشگري قفقاز بود.

لياخوف در گزارش محرمانه به مافوق‌هاي خود نوشت «شاه ضمن قبول تبديل كردن حكومت مشروطه به استبداد قديمي خواهشش اين است كه هر قدر ممكن است خونريزي كمتر باشد ولي من در جواب گفتم خونريزي در اين جنگ مجبوري و ضروري است. چون از باغشاه برگشتيم همان شب از سفارت ترتيبي داديم جهت عملي كه در آينده با آشيانه دزدان كه در اين شهر باطنطنه عظيم «مجلس» ناميده مي‌شود، انجام خواهيم داد. قرار گذاشتيم تا دم آخر بايد مجلس و طرفداران آن را به كلي غافلگير كنيم تا يك‌دفعه كار را به مخالفت كشانده و با استعمال قوه قهريه ارتش آشيانه دزدان و رشوه خواران را خراب و حاميانشان را كه مقاومت كنند، بكشيم و كساني را كه زنده مانده‌اند در عدليه محكوم و با جزاهاي بسيار سخت مجازات دهيم. چون مأموران شاه هميشه در هر كاري اعم خوب و بد مسامحه و عيب‌جويي مي‌كنند و تمام كارها را ناتمام مي‌گذارند لازم ديديم بعد از آنكه ترتيباتي معين كرديم و شاه آن را پذيرفت به من اختيار كامل بدهد تا كار را پايان برسانم. مقصود اين است كه هيچ كس حتي شاه حق نداشته باشد در اجراي طرح تصويب شده در كار من مداخله كند.»

شاه هنوز در زير سيطره ترس از مردم شهرهايي بود كه در تلگراف‌هاي خود او را از سلطنت خلع كرده بودند. بيم او اين بود كه اگر خونريزي مردم را به خشم آورد يكي از دو رقيبش ظل السلطان يا سارالدوله جاي او را خواهد گرفت. از اين رو از لياخوف خواهش كرد كه خونريزي به حداقّل برسد كه تقاضايش پذيرفته نشد. انگيزه اينهمه زبوني شاه در برابر لياخوف آن بود كه او به جاي تكيه به مردم و بهره‌مندي از عزت و احترام، متكي به روسيه شده و مي‌پنداشت روس‌ها سلطنتش را براي هميشه تضمين خواهند كرد. اين همان اشتباهي بود كه محمدرضا شاه كرد و چون پيوسته از توطئه انگليس مي‌ترسيد متكي به آمريكا شد و اين گوش بفرماني به يك دولت خارجي مردم را به انقلاب كشانيد.

لياخوف در گزارش محرمانه ديگري اعتراف مي‌كند كه «شاه مانند يك ايراني بسيار ترديد نشان مي‌دهد و مي‌ترسد خونريزي به ضرر او تمام شود. مي‌گويد بهتر است سخن از صلح به ميان بياوريم. با ملاحظه اين وضع مجبور شديم به او بگوييم اين برنامه از سوي دولت روسيه قبول شده. اگر شما قبول نكنيد دولت روسيه ديگر به هيچ وجه از شما حمايت نخواهد كرد و هر چه هم بعد از اين به شما واقع شود خودمان را مسوول نمي‌دانيم. شاه بدون تأخير قبول كرد و به من آزادي كامل براي اجرا و اتمام كار را داد. طرح ما به شرح زير است:

اول- با پولي كه از طرف سفارت و شاه داده خواهد شد با رشوه دادن به وكلاي مهم مجلس و وزرا، آنان را به قبول برنامه ما راضي خواهد كرد.

دوم- تا دقيقه آخر، يعني حاضر شدن كليه ترتيبات به طور دوستانه با مجلس رفتار نمودن و چنين وانمود كردن كه شاه با مجلس صلح كند و همچنين داخل مكالمه صلح شدن شاه با مجلس.

سوم- سعي كردن با رشوه يا وسايل ديگر به جهت خارج كردن مردمان مسلح از مجلس و مسجد و انجمن‌هاي نزديك.

چهارم- انجام اقدام‌هايي كه رؤساي انجمن‌ها را با رشوه و غيره طرفدار خود نموده تا روز اجراي برنامه اعضاي انجمن خود را نگاه داشته و نگذارد بيرون بروند.

پنجم- يك يا دو روز پيش از اجراي كار فرستادن قزاقان با تبديل قيافه به مجلس و مسجد تا از آنجا به هوا شليك نموده تا بهانه براي هجوم و خراب كردن مجلس به دست بدهند و كساني را كه در مجلس و مسجد مقاومت خواهند كرد بكشند.

ششم- كمال دقت و جهد كردن براي اينكه مبادا كسي به سفارت دول اروپا خاصه انگليس داخل شود.

هفتم- وقتي تمام ترتيبات حاضر شد در يك روز معين مجلس و اطراف آن را با قزاق بريكاد و توپ محاصره و خراب كردن و كشتن كساني را كه مقاومت كنند.

هشتم- تسليم كردن خانه‌هاي رؤساي مشروطه‌طلبان و وكلا را بعد از تخريب مجلس به سرباز و عوام‌الناس كه غارت كنند.

نهم- گرفتار كردن رؤساي مشروطه خواه و وكلا و طرفداران مجلس را به دارزدن و نفي بلد كردن آنها نظر به اهميت موقع و شخصي ايشان.

دهم- به جهت آسوده كردن خيال جمهور و دول اروپا اعلان كردن كه مجلس دوباره باز خواهد شد.

شاه موافقت خود را با اين برنامه بيان كرد و گفت بهتر است سرباز و سوار ايراني هم در اين كار اشتراك كنند ولي بنده به ملاحظه اينكه اين وقت براي بريكاد قزاق بهترين اوقات است كه رسوخ كامل خود را در حيات سياسي دولت ايران محكم و اجراي خيالات آينده را آسان‌تر كند قطعاً و مصراً رد كردم...31 مه(روسي) كلنل لياخوف.»

كلنل لياخوف در اجراي هدف‌هاي خود قزاق‌ها را وارد خيابان‌ها كرد و آنان در همه جاي شهر مي‌گشتند و هرگونه اسلحه‌اي را از دست مردم مي‌گرفتند و جيب‌هايشان را هم خالي مي‌كردند. با وجودي‌كه دو سال از عمر مشروطيت مي‌گذشت و مجلس و مردم با توطئه‌هاي ناگسستني محمدعلي ميرزا و درباريان روبه‌رو بودند، انجمن‌هاي محلي در سطح تهران تشكيل يك شبكه ارتباطي دادند تا به محض وقوع امر غيرعادي اعضاي خود و ديگران را آگاه مي‌سازند. قزاق‌ها اسلحه را از اعضاي انجمن‌ها و آزاديخواهان مي‌گرفتند. اگر سازماني وجود داشت، فوري ديگران را آگاه مي‌ساختند تا با سلاح بيرون نيايند تا اسلحه خود را از دست ندهند. هنگامي نيز كه براي دفاع از مجلس در مسجد سپهسالار گرد مي‌آمدند هر يك نام انجمن را بالاي اطاقي مي‌نوشت و بدين ترتيب تكروي را مشخص مي‌كرد.

توطئه لياخوف و وظايفي كه براي محمدعلي ميرزا تعيين كرده بود به طور خزنده از مرحله‌اي وارد مرحله بعدي مي‌شد. روز جمعه 12 جمادي الاول 1363 غلامرضا خان، سرهنگ قراقخانه از سوي شاه به مجلس پيام آورد كه گرد آمدن انجمن‌ها در مجلس و مدرسه سپهسالار تحمل‌پذير نيست. خاصه آنكه بيشترشان مسلح هستند. آنان را پراكنده كنيد تا خودمان با مجلس گفت‌وگو را دنبال كنيم. در همان حال شاه دستور داد توپ‌هايي در دروازه دوشان تپه و شميران مستقر سازند. آشكار است كه شاه تاكتيك نظامي نمي‌دانست و تنها دستور لياخوف را اجرا مي‌كرد.

براي فرونشاندن خشم شاه، بهبهاني و طباطبايي و تقي‌زاده و ممتازالدوله و مستشارالدوله و چند تن ديگر از نمايندگان به مدرسه سپهسالار شتافتند و از مردم خواستند پراكنده شوند. آنان امتناع ورزيدند و غوغا بر پا كردند. بهبهاني دو دل شده ولي تقي‌زاده پافشاري كرد و به آنان فهمانيد كه رازهايي در كار است. اعضاي انجمن‌ها و مردمي كه براي دفاع از مجلس آمده بودند با ناراحتي پراكنده شدند. «يوزباشي مهدي» كه در زمان صدر اعظمي عين‌الدوله ماموران شبانه به خانه‌اش حمله‌ور شدند و كودكش را در حوض خفه كردند و آزار بسيار به خودش و اعضاي خانواده‌اش رسانيدند، از اينكه نگذاشتند از مجلس كه پناهگاه مظلومان بود دفاع كند ترياك خورد و جان سپرد. مجلس كه از راز پشت پرده آگاهي نداشت هنوز اميد آشتي با شاه را از دست نداده بود و كسي نمي‌پنداشت كه شاه، مجلس را به توپ ببندد.

اين عقب‌نشيني شتابان، شاه را جسور ساخت. فرداي آن روز از مجلس خواست هشت تن از سران آزادي را در اختيار قرار دهند يا مجلس آنان را به خارج از كشور بفرستد. آنان عبارت بودند از صور اسرافيل، سيد محمد رضا شيرازي مدير مساوات، بهاءالواعظين، ملك المتكلمين، سيد جمال واعظ، ميرزا داود خان، سلطان العلما مدير روح القدس و قاضي ارداقي. چند نماينده معتقد بودند آن هشت نفر را در اختيار شاه بگذارند تا او احساس رضايت كند اما مجلس زير بار نرفت. آيت‌الله بهبهاني نيز گفت ما هر پيشنهاد دربار را بپذيريم، درخواست ديگري خواهد كرد.

در اين احوال، انجمن تبريز با انجمن‌هاي شهرها و استان‌ها تماس مي‌گرفت و درخواست اقدامي هماهنگ در قبال سركشي محمدعلي ميرزا مي‌كرد. تقي‌زاده اصرار مي‌ورزيد كه شهرها افراد مسلح خود را براي حفظ مجلس بفرستند. او در نظر نمي‌گرفت حركت دادن يك عده مسلح از راه‌هاي دور چه مشكلاتي در بر دارد. از همه‌جا تلگراف‌هايي به مجلس مخابره مي‌شد كه رونوشت آن به دربار نيز مي‌رسيد و مردم جوش و خروش نشان مي‌دادند كه مردان جنگجو آماده حركت هستند و از مجلس كسب اجازه مي‌كردند. مردم ايران از نقشه‌هاي لياخوف و محمدعلي ميرزا غافل بودند و حدود سيصد (300) تلگراف به مجلس مخابره كردند. شاه بر عكس گذشته از اينكه پيام‌ها حاكي از خلع او از سلطنت بود اعتنايي نداشت و شايد مي‌دانست كه اگر افراد مسلحي هم حركت كنند به تهران نمي‌رسند و اگر هم برسند مجلسي وجود نخواهد داشت و در برابر قواي قزاق روسي و اسلحه سنگين آنان از قبيل توپ و مسلسل قادر به مقاومت نخواهند بود.

طرز رفتار شاه به مجلس فهمانيد كه خطر نزديك است. نمايندگان به تكاپو افتادند. جبهه آزاديخواهان در تهران نيرومند بود. نيروي سيلاخوري و سربازان كساني نبودند كه در برابر آزاديخواهان كه تعداد زيادي آذربازيجاني شجاع بينشان بود شكست بخورند. مشكل عمده اين بود كه فاقد سازمان و رهبري بودند. از سوي ديگر مجلسيان مي‌پنداشتند شاه متكي به سيلاخوري و سربازان است. به همين جهت روزنامه حبل‌المتين نوشت «ترسي به خود راه نده. از سربازي كه پس از چند سال هيزم شكني 3 لباس پوشيده و هيچ تير اندازي نمي‌داند چه مي‌هراسي؟ هفتاد نفر از همان سيلا خوري‌ها در اين صد روزه تفنگ‌ها را برداشته، فرار كرده‌اند. آسوده باش كه نزديك است به اصطلاح عوام، كفگير به ته ديگ بخورد و پول‌هايي كه براي اعمال شنيع تهيه شده عنقريب تمام مي‌شود. قاطرچيان و اشرار و اوباش هم پس از ته كشيدن پول متفرق خواهند شد.»

اينان مي‌پنداشتند با محمدعلي ميرزا و سربازانش طرف هستند، از توطئه سفارت روس و طرح كامل و دقيق لياخوف ناآگاه بودند. لياخوف مخالف بود كه سربازان يا قزاق‌هاي دولتي وارد معركه شوند زيرا امكان داشت عرق ملي آنان را بي‌طرف سازد. محمدعلي ميرزا ترس زيادي از آذربايجان داشت. در ايام وليعهدي آنجا بود و مقاومت و سركشي مردم را بارها تجربه كرده بود. يك اقدام مؤثرش اين بود كه به تحريك او مجتهد تبريز، امام جمعه، ميرزا صادق، ميرزا محسن و چند تن ديگر از علما تلگرافي بر ضد مشروطه و مجلس به تهران مخابره كنند. بعد از كودتاي 28 مرداد عده‌اي از مخالفان خود را در گزارشي به حكومت نظامي توده‌اي معرفي مي‌كردند. اين تلگراف در جامعه‌اي كه مجتهدان و علما مورد تكريم زيادي هستند تأثير عميق گذاشت. محمدعلي ميرزا هم متن آن را چاپ كرد و بين مردم منتشر نمود.

ميرهاشم نيز كه قبلا از آزاديخواهان و عضو انجمن تبريز بود، تفنگچياني ترتيب داد و در انجمن اسلاميه طرح خنثي كردن فعاليت‌هاي آزاديخواهان را مي‌ريخت. ثقه‌الاسلام و حاجي ميرزا ابوالحسن انگجي نيز بي‌طرفي برگزيده و خانه نشين شدند.

روز 22 جمادي الاولي شاه به فرمانروايان و حكمرانان كشور تلگرافي فرستاد و در آن گفته شده بود «اين مجلس بر خلاف مشروطيت است. هر كس من بعد از فرمايشات ما تجاوز كند مورد تنبيه و سياست سخت خواهد بود.» شبانگاه مشيرالدوله و مؤتمن الملك به مجلس آمدند و به نمايندگان آگاهي دادند كه شاه براي برانداختن مجلس فردا اقدام خواهد كرد. همان شب مشير السلطنه كابينه جديدي را جايگزين كابينه پيشين نمود. تركيب كابينه نشان مي‌داد كه شاه بر مجلس چيره شده است. اعضاي كابينه عبارت بودند از مشيرالسلطنه رييس الوزرا و وزير داخله، علاء السلطنه وزير خارجه، امير بهادرجنگ وزير جنگ، قوام الدوله وزير ماليه، محتشم السلطنه وزير عدليه، مخبرالدوله وزير پست و تلگراف، مؤتمن الملك وزير فوايد عامه و تجارت، مشير الدوله وزير علوم.

از تبريز قوايي به سرداري ستارخان، باقر خان و محمدقلي خان براي نگهداري مجلس به سوي تهران حركت كردند.

آزاديخواهان در آخرين روز توانستند 600 تن مسلح را گرد آورند كه افراد كار كشته بين آنان بودند. سرتيپ ابوالفتح‌زاده كه از دو سال پيش از قزاقخانه كناره گرفت و به صف آزادي خواهان پيوست، يكي از آنان بود. عده‌اي از افسران سابق قزاقخانه نيز با اوهمراهي كردند. فرد ديگر ميرزا صالح خان وزير اكرم حكمران سابق تهران بود كه با نوكران مسلح خود براي همكاري آمد. عده‌اي از آزاديخواهان در بالا خانه‌هاي شمالي مجلس كه بعد به محل چاپخانه اختصاص يافت مستقر شدند. همچنين پشت بام‌هاي مجلس و مسجد سپهسالار و انجمن آذربايجاني‌ها در اختيار جنگجويان مشروطه‌خواه قرار گرفت. خانه ظل‌السلطان (كه بعد به وزارت فرهنگ واگذار شد) نيز سنگربندي شد. اشكال مهم اين بود كه كسي را به فرماندهي تعيين نكردند و در نتيجه هماهنگي در عمليات وجود نداشت. گروه زيادي شبها به خانه مي‌رفتند و از 600 نفر تنها هفتاد نفر در سنگرهاي خود باقي ماندند. بامدادان كه جنگ آغاز شد از اين عده هم كاسته شد.

هر چند در ظاهر همه چيز به سود شاه تمام شد ولي سرانجام مقاومت علماي نجف كه در فتواي خود به دفاع از نهضت و سرزنش محمدعلي شاه پرداختند، تلاش ستارخان و باقرخان به فتح تهران و بركناري محمدعلي شاه و به قدرت رسيدن فرزند دوازده ساله‌اش انجاميد.

پس از آن، افول مشروطه آغاز شد؛ حضور روس‌ها در شمال و انگليسي‌ها در جنوب كشور و مداخلات بي‌اندازه آنها كه موجب ضعف قدرت مركزي مي‌شد، اعتماد به مخالفان مشروطه مانند عين‌الدوله، قدرت يافتن مجدد فرصت‌طلبان، خان‌ها و اشراف قديمي، آغاز جنگ جهاني اول، قحطي‌هاي وسيع، عدم موفقيت دولت در تأمين امنيت و معيشت مردم و ناخشنودي فراگير ملت، زمينه را براي ظهور دوباره استبداد فراهم ساخت.

ستارخان پيش از مشروطيت از لوطيان تبريز بود. لوطيان تبريز از قديم طبقه خاصي را تشكيل مي‌دادند و اخلاق و عادات بخصوصي داشتند. با حكومت و مأمورين دولت هميشه مخالفت مي‌نمودند؛ چنانكه در عصر شاه طهماسب صفوي عده‌اي از آنان در عصيان طغيان نمودند و به مجازات رسيدند. پس از بروز اختلاف بين متشرعه و شيخيه، لوطي‌ها نيز دو دسته شدند و به مخالفت همديگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. ستارخان از لوطيان بومي نبود، بلكه اصل او از قراجه داغ و از ايل محمدخانلو بود. خود به شيخيه اعتقاد داشت و روزگاري در اطراف شهر به سر مي‌برد. پنهاني به مشهد رفته و برگشته بود.

ژنرال قونسول روس به وي بيرق روسيه داده و تضمين مي‌كرد كه اگر تسليم شود از تعرض محمدعلي شاه مصون باشد اما او قبول نكرد. آنقدر مقاومت كرد تا مجاهدين محلات ديگر به جنبش آمدند و قواي دولت را عقب راندند. اين مقاومت به محمدعلي شاه معلوم ساخت كه بلواي تبريز امري جدي است و ممكن است كار آن بلوا بالاتر گيرد و كار به جاهاي باريكتر بكشد. اين بود كه عين‌الدوله را به محاصره تبريز فرستاد و از عشاير و خوانين نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدوا اردوي ماكو را منهزم كرد و بعدا عين الدوله را عقب نشاند و بر تبريز مسلط شد.

پس از آنكه قشون روس وارد تبريز گرديد، وي به شهبندري عثماني (قونسولخانه) پناه برد و بالاخره به طهران رهسپار شد. در پايتخت مشروطه پذيرايي گرم و باشكوه از وي به عمل آمد. ستارخان با شاه و نايب السلطنه در يك كالسكه نشسته، با جلال تمام وارد شهر گشت و در باغ اتابك منزل گرفت.

چون پس از فتح تهران به دست مليون، احتياجي به وجود مجاهدين نبود و اين جماعت با در دست داشتن اسلحه امنيت پايتخت را متزلزل مي‌كردند، دولت مشروطه بر آن شد كه اسلحه مجاهدين را جمع كند. مجاهدين تهران به منزل ستارخان سردار ملي جمع شده، بناي مقاومت را گذاشتند. در نتيجه تيراندازي‌ها تيري به پاي او اصابت كرد و (بدين گونه پايي كه در صحنه‌هاي آتش و خون دليرانه و بي‌تزلزل گام زده بود با تير دولت انقلابي از رفتار باز ايستاد و بنا به قول احمد كسروي "بدينسان يگانه قهرمان آزادي از پا درافتاد" - تاريخ هيجده ساله، ص 143) مجاهدين مغلوب شدند. در اثر آن تير مزاج ستارخان عليل شد. مرگ سردار ملي را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسي مطابق به 28 ذيحجه 1332 قمري نوشته‌اند. سردار هنگام پيوستن به جاودانگي 48 سال داشت. جسم بي‌روح وي را در مقبره طوطي در جوار بقعه حضرت عبدالعظيم در شهر ري به خاك سپردند. آرامگاه سردار تا سال 1324 شمسي وضع حقيرانه‌اي داشت. در اين سال پس از ميتينگ طرفداران پرشور ستارخان بر سر قبر وي، يك آرامگاه موقتي ساخته شد. ولي يك سال بعد اين آرامگاه با خاك يكسان شد. بعدها به همت اميرخيزي و ديگران، سنگ قبري براي آرامگاه سردار تهيه شد كه به قول سلام الله جاويد "اگر چه لايق آن مرحوم نبوده، ولي از هيچ بهتر است".

در اصفهان اعتراضات به بست نشيني عده‌اي انجاميد و با پيوستن بختياري‌ها كار بالا گرفت. صمصام‌السلطنه ايلخان بختياري با نيروي مسلح زيادي به اصفهان وارد شد. برادر او عليقلي خان سردار اسعد نيز از اروپا به اصفهان آمد.

در رشت انقلابيون گيلان به مقر حكومت حمله كردند و با كشتن آقا بالاخان شهر را گرفتند.

در تهران هم دوباره كوشش‌ها بالا گرفت. بالاخره نيروهاي گيلان به فرماندهي سپهدار اعظم از شمال و نيروهاي بختياري به فرماندهي سردار اسعد از جنوب به سمت تهران آمدند و در نزديكي تهران به هم پيوستند.

نيروهاي مجاهدين گيلان و بختياري در اول رجب 1327 (28 سرطان 1288‏/ 19 ژوئيه 1909) وارد تهران شدند و شاه و اطرافيانش به سفارت روس پناه بردند. انقلابيون مجلس عالي تشكيل دادند و محمدعلي‌شاه را از سلطنت خلع كردند و وليعهد او احمد ميرزا را به تخت نشاندند. بار ديگر مجلس شوراي ملي تشكيل شد و مشروطه خواهان پيروز شدند.

گزارش از خبرنگار ايسنا: ميثم احمديان

------------------------------------------------

منابع:

سايت باشگاه انديشه

سايت رشد

سايت پيام آَشنا

سايت تبيان
 يکشنبه 2 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن