تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804704327




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- حرف مهم تر از ساختار است


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون:  شايد تا قبل از اين که فيلمي به نام اخراجي ها1 ساخته شود، تنها کساني که اهل مطالعه مطبوعات بودند، مسعود ده نمکي را مي شناختند، اما بعد از ساخته شدن اين فيلم و اکران آن در جشنواره فيلم فجر و حرف و حديث هايي که به دنبال آورد. همه منتظر بودند تا بار ديگر اسمي از مسعود ده نمکي بشنوند. اخراجي ها 2 بار ديگر نام او را بر سر زبان ها انداخت، البته اين بار با رکوردي که فيلمش در فروش توانست کسب کند (هر چند که بحث هاي زيادي درباره اين که پرفروش بودن فيلم او، به معناي پرمخاطب بودنش نيست، وجود دارد) و حالا ديگر نه تنها کساني که اهل مطبوعات بودند، که مخاطبان سينما هم نام او را مي شناختند. اما او باز هم بيکار ننشست و سومين فيلم اخراجي هاي خود را ساخت تا سه گانه اخراجي ها را به نام خود ثبت کند. از همان زمان تا به امروز مخالفان و موافقان زيادي درباره وي و فيلم هايش صحبت کرده اند، اما چيزي که واضح است اين که مسعود ده نمکي کار خودش را مي کند و به گفته خودش محتوا برايش حرف اول را مي زند و از هر وسيله اي براي رسيدن به اين هدف استفاده خواهد کرد. گفت و گويي که مي خوانيد حاصل ملاقاتي دوستانه با وي است. چيزي که واضح است، اين است که مسعود ده نمکي قصد داشت که با ساخت سه گانه اخراجي ها حرفي را بگويد که شايد کمتر کسي جرأت گفتنش را داشته و نکته جالب آن که طرف حساب اين حرف ها و انتقادها شخص يا جريان خاصي نبوده، بلکه يک انتقاد همه جانبه است. کمي راجع به دغدغه اي که منجر به ساخت اين فيلم ها شد بگوييد! چيز جديدي نيست و همه اش به پيشينه و باورها و اعتقادات همه ما برمي گردد، نسل ما با يک سري شعارها و باورها خودش را در کوراني از انقلاب ديد و چالش هاي بسيار مهمي برايش به وجود آمد و در مقطعي از اين چالش ها به دليل يک امر ضروري به نام جنگ از اين فضا فاصله گرفت و بر اساس همان آرمان ها و باورها جنگيد و من هم يکي از اين آدم ها بودم و همه اين آدم ها اگر مثل هم فکر نمي کردند، اما در يک نقطه به نام آرمان گرايي و باور به امام  و شعارهايش با هم اشتراک داشتند. وقتي جنگ تمام شد، اين نسل به شهر برگشت و مسعود ده نمکي از همان روز اول تصميم گرفت که خاموش نباشد و جنگ را تمام شده نداند و نگاه او به جنگ يک نگاه صرفا نوستالژيک نباشد و از اين به بعد «کانون بحران قرار گرفت. من تعبيري را که شهيد باکري براي آدم هاي جنگ دارد را هميشه مد نظر داشته ام که مي گويد: بعد از جنگ آدم هاي آن سه دسته مي شوند، اول کساني که پشيمان مي شوند، دوم کساني که غرق در زندگي روزمره مي شوند و سوم کساني که در غم آرمان هاي از دست رفته شان مي ميرند و به نظر من، شهيد رجب بيگي گروه چهارمي هم به اين ها اضافه کرد و اين ها کساني هستند که مي مانند تا آينده شهيد نشود و اين جاست که تکليف آن ها که مانده اند، مشخص مي شود. من هميشه به دنبال آرمان گرايي بوده ام و همين آرمان گرايي است که تحزب ايجاد مي کند و اين جاست که آرمان گرايي پر چپ و راست را توأمان مي گيرد و موي دماغ شان مي شود به همين خاطر است که مي بيند «شلمچه» توسط اصلاح طلبان بسته مي شود و «جبهه» به دست اصول گرايان. تفکري که منتقد وضع موجود باشد، مرغ عزا و عروسي است و ما با اين تفکر هدفمان هم طرح مطالبات حداکثري انقلاب است. نکته اي که در اين جا مطرح مي شود، ابزاري است که شما براي مطرح کردن اين دغدغه به کار گرفته ايد. ابزاري به نام تصوير که خب مهارت هاي خاص خودش را مي خواهد. تصوير در همه جاي دنيا داراي يک سري استاندارهاست که شايد بتوان گفت اين استاداردها که شامل تکنيک و ديد هنري در ارائه يک اثر تصويري به نام فيلم است، در کارهاي شما به خوبي رعايت نشده. هيچ گاه به اين فکر نکرده ايد که بهتر بود ابزار ديگري به جز تصوير را براي طرح دغدغه هاي تان به کار مي گرفتيد؟ ابزاري که از طريق آن بتوان اثر قابل قبول تري را ارائه کرد؟ من فکر مي کنم اگر قرار است مقايسه اي صورت بگيرد، بايد با استانداردهاي داخلي و در حد سينماي ايران باشد نه سينماي دنيا، چرا که ما در تکنيک و حتي کوچک ترين چيزها هم از استانداردهاي سينماي دنيا عقب هستيم و با سينماي دنيا فاصله داريم، اما در مورد اخراجي ها کساني که خودشان صاحب فن هستند و نظر مي دهند، نديده ام که «بن هور» خلق کنند. هر چند که در مورد اخراجي هاي 1 برخي از کارگردانان، مطرح حتي کارگردان هاي جريان روشنفکري، معتقد بودند که به عنوان فيلم اول کسي که تاکنون فيلم بلند نساخته و تحصيل کرده سينما نيست، اثر قابل دفاعي است. يا در مورد اخراجي هاي 2 يکي از مجله هاي تخصصي سينما که اتفاقا مخالف فيلم اخراجي هاي 2 هم بود، اذعان داشت که صحنه هاي جنگي که در اين فيلم ساخته شده، خيلي خوب و حرفه اي بوده و به تعبير اين مجله، پرداخت سينمايي اين صحنه ها بالاتر از استانداردهاي سينمايي ايران است. در اخراجي هاي 3 هم براي اولين بار در سينماي ايران از دوربين هاي مارک 2 استفاده شده است. از لحاظ فني، ميزانسن ها و دکوپاژها اين فيلم با خيلي از فيلم هايي که خود دوستان خوب مي دانند، اصلا قابل مقايسه نيست. اما يک بخش ديگري از جواب سئوال شما به تعريف از استاندارد برمي گردد. هيچ قالب مشخصي وجود ندارد که همه فيلم ها بايستي در آن قالب ساخته شوند که فيلم استاندارد قلمداد شوند، چون اگر چنين قالبي وجود داشته باشد که ديگر سينما معنايي ندارد. ولي به طور حتم داشتن يک فيلم نامه يا يک سري المان هايي از اين دست که جزو الفباي سينما محسوب مي شوند، لازمه ساخت يک فيلم است. اگر قرار باشد که هر کسي هر کاري که خواست انجام دهد و در نهايت توجيهش اين باشد که استانداردي براي سينما وجود ندارد و اصلا اگر سينما استاندارد باشد، ديگر سينما نيست، آن وقت هر آش شله قلمکاري را مي توان فيلم ناميد! ببينيد ما چيزي داريم به نام الفباي سينمايي که طبق اين الفبا، غلط سينمايي مشخص مي شود بقيه اش برمي گردد به اين که چقدر اين حروف الفبا در جهت روايت قصه قرار بگيرد، شما اگر حروف را با خط نستعليق هم بنويسيد، اما اين حروف معنا نداشته باشد، فاقد ارزش است و برآيند تکنيک و محتوا آن چيزي است که در ارتباط با مخاطب خودش را نشان مي دهد. اگر فيلمي بسازيد که حرفي براي ارائه به مخاطب نداشته باشد، ديگر ارزشي ندارد. اما قرار نيست که براي کسب مخاطب دست به هر کاري بزنيم! سينما سه وجه دارد صنعت، رسانه و هنر. رسانه بدون مخاطب معنا ندارد. بحث تکنيک و محتوا بايد در خدمت يکديگر باشد. نمي خواهم بگويم که سه گانه اخراجي ها نمي توانست بهتر از اين باشد، ولي بضاعت من در خلق هر اثر همان چيزي بوده که ديديد. دقيقاً به همين خاطر است که مي گويم بهتر بود ابزار ديگري را براي بيان دغدغه هاي تان انتخاب مي کرديد! به نظر من کساني که از تکنيک اخراجي ها ايراد مي گيرند، کساني هستند که تحمل محتواي اين فيلم ها براي شان سخت است و چون نمي توانند مستقيماً وارد محتوا بشوند، سعي مي کنند تا به وسيله تکنيک، آن را خراب کنند. اگر همين فيلم نام اخراجي ها را به کس ديگري مي داديد که بسازد، يک چيز کاملاً متفاوتي مي شد و نمي توانست حق مطلب را ادا کند، کما اين که با همين لوگو و با همين بازيگران و شوخي با خط قرمزهاي سياسي در فيلم هاي ديگر، اتفاق خوشايندي که براي اخراجي ها افتاد، رخ نداد. چرا که حرف اخراجي ها مهمتر از ساختارش است. به مورد بسيار خوبي اشاره کرديد. محتوا(!) من نه به عنوان يک خبرنگار حوزه سينما، بلکه به عنوان کسي که جنگ را با پوست و گوشتم حس کرده ام، وقتي پاي اخراجي ها ي 3 نشستم که داعيه دار سينماي دفاع مقدس است و با صحنه هايي روبه رو شدم که بي شک براي جذب مخاطب از ترفندهايي مثل پخش موسيقي هاي اصطلاحاً آن ور آبي، استفاده شده بود، احساس کردم که دارد به من توهين مي شود. بازسازي کليپ سوسن خانم البته با شعري متفاوت و به کارگيري ترانه «همه چي آرومه» آن هم به شکلي که جاي موسيقي فيلم را پر مي کند، براي من اين ذهنيت را ايجاد کرد که براي مسعود ده نمکي، هدف وسيله را توجيه مي کند و اين اتفاق خوشايندي نيست. چون امروز اين وسيله براي رسيدن به هدف استفاده مي شود و فردا کسي نمي داند که چه وسيله هاي براي رسيدن به چه هدفي مورد استفاده قرار خواهد گرفت! اين جمله که هدف وسيله را توجيه نمي کند، جزو آيات خداوندي نيست و توصيه من به شما هم اين است که خيلي  روي اين جمله مانور ندهيد. چرا که با اين ديد حتي برخي از رفتارهاي ائمه نيز براي تان تضاد ايجاد مي کند، به طور مثال زماني که مالک اشتر به تيرک خيمه معاويه رسيده بود و حضرت علي (عليه السلام) که در محاصره ياران خودش بود، علي رغم اين که حضرت همشيه تشنه شهادت است، فرمان عقب نشيني به مالک مي دهد، خيلي وقت ها مصلحت چيزي را ايجاب مي کند که در شرايط عادي هيچ گاه از آن استفاده نمي شود. خيلي جاها تقيه وسيله است که در خدمت هدف قرار مي گيرد، اما در مورد اخراجي ها بايد بگويم که اين فيلم راوي تمام آن چيزي است که در جامعه رخ مي دهد. در واقع به نوعي تمام آن چيزهايي را نشان مي دهد که جناح هاي مختلف براي حفظ موقعيت خود به آن چنگ مي زنند. رفتن به سمت خواننده هاي زيرزميني کاري است که کانديدهاي انتخابات ما انجام دادند و به اسم گرم کردن تنور انتخابات اين کارها را انجام دادند. در فيلم هم مي گويد که به بهانه داغ کردن تنور انتخابات کم کم همه چيز، مي سوزد! کما اين که اين اتفاق افتاد و شاهد خيلي از رفتارهاي زرد سياسي و عوام فريبانه بوديم. در سکانسي که خودشان پارتي مي گيرند و خودشان لو مي دهند و خودشان هم محکوم مي کنند، مي گويد همه چي آرومه! قرار دادن اين ترانه در اين موقعيت متناقض، ابتدا براي مخاطب ايجاد شادي مي کند و مخاطب فکر مي کند که بايد دست بزند و شروع مي کند به دست زدن، اما کمي که جلوتر مي رود مي بيند که نه، فيلم دارد متلک مي اندازد، چرا که همه چي آروم نيست و ديگر با ترانه اي که دوست دارد دست نمي زند. اخراجي ها از اين فاکتورهاي همه فهم استفاده کرده تا حرف هاي سنگيني را به مخاطب بفهماند. گفته شده اين بخشي که به تقليد از سوسن خانم ساخته شده، با راهنمايي و مشورت همان عوامل کليپ اصلي بوده. آيا اين حقيقت دارد؟ براي من ساختن فيلم از فکرم شروع مي شود. اخراجي ها براي اين که بتواند يک طنز سياسي باشد، از يک سري فاکتورها استفاده کرده و من اين ايده ها را از اطرافم گرفته ام، نه از ذهنم. همه چيز براي من سوژه مي شود، خودم اين کليپ را در ماهواره ديدم و همان جا زمزمه شعرش به من دست داد و با يکي از شاعران طنز کشور تماس گرفتم و از ايشان خواستم که براي من هجوي براي حاج گرينف بسرايد. اين کليپ هم توسط آهنگساز ما ساخته شده و تمام هماهنگي ها براي حرکات، با مشورت و راهنمايي بهنام ابطحي بوده است. تمام سکانس هايي که در فيلم وجود دارد در فيلم نامه هم موجود است؟ بله. ما حتي يک پلان بداهه هم نداشته ايم. ولي در فيلم برخي جاها انگار که بداهه کار شده. به خصوص در مناظره پاياني بين حاج گرينف و دباغ؛ در اين صحنه ردپايي از فيلم نامه ديده نمي شود. تمام اين سکانس ها از روي فيلم نامه ساخته شده، تنها چيزي که هست اين است که آن قدر بازيگران خوب حس گرفته اند که رواني کار اين حس را ايجاد مي کند که بازيگران به صورت بداهه دارند ديالوگ مي گويند. ولي فضاي فيلم اين حس را منتقل نمي کند! اتفاقاً اين فضا آن قدر درست است که توانسته اين حس را منتقل کند، يعني هم ساختار درست است و هم حس بازيگران. چون تطابق حسي بازيگران وجود دارد، اين حس منتقل مي شود. برخي از دوستان اصول گرا معتقدند که اخراجي هاي 3 به دليل تبعيت نکردن از يک سري قواعد اصول گرايي، نتوانسته آن طور که بايد اثر قابل قبولي از آب درآيد، نظر خودتان چيست؟ خب متر و معيار اين دوستان به طور حتم خودشان هستند و ملاک حق را خودشان مي دانند، در مورد اخراجي هاي 1 و 2  هم همين حرف و حديث ها بود، اما خوشبختانه در مراسم تجليل از بازيگران اخراجي هاي 2 بود که مقام معظم رهبري با پيامي که دادند، تکليف اين فيلم را مشخص فرمودند. در اخراجي هاي 3 تجربه جديدي داشتيد و آن تهيه کنندگي فيلم خودتان بود. چه اتفاقي افتاد که همکاري تان را با تهيه کنندگان قبلي ادامه نداديد؟ در اين بخش نمي خواهم وارد شوم، ولي به هر حال تهيه کنندگي با سرمايه گذاري خيلي فرق مي کند، برخي ها فکر مي کنند که تهيه کنندگي خيلي منافع دارد، در حالي که اين طور نيست. سود و ضرر با هم است. در اخراجي هاي 1 سودي عايد تهيه کننده نشد، در اخراجي هاي 3 به اين دليل که از 15 سال پيش کار گردآوري يک دائره المعارف دفاع مقدس را شروع کرده ام و در آستانه چاپ شدن قرار دارد، ادامه کار و چاپ شدن اين مجموعه منوط به يک سرمايه چشمگير است، به همين دليل فکر کردم که اگر خودم تهيه کنندگي اين فيلم را به عهده بگيرم، احتمالاً بتوانم براي چاپ دائره المعارف سرمايه اي به دست بياورم، اما در بخش مراحل فني تهيه گنندگي، مجري طرح گذاشتم که محمد رضا شريفي نيا بود. يعني عدم همکاري تان با حبيب الله کاسه ساز صرفاً به اين دليل بود؟ خير دلايل ديگري هم داشت که نمي خواهم درباره آن ها صحبت کنم. چرا؟ چون خيلي خصوصي است. پس قطعا سود هم تمام و کمال صرف پروژه دائره المعارف دفاع مقدس خواهد شد، اين طور نيست؟ اگر اين بحث قاچاق به فروش فيلم ضربه نزند، از اين به بعد به سوددهي خواهيم رسيد، چون فيلم تا الان تنها توانسته سرمايه خودش را در بياورد و از اين به بعد به سوددهي خواهد رسيد. ولي تا جايي که من اطلاع دارم که نسخه قاچاق آن از کيفيت مطلوبي برخوردار نيست و بعيد مي دانم که بتواند به فروش ضربه بزند. همه چيز در اين هفته معلوم مي شود.   منبع:هفته نامه پنجره   999 منتظراخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم:    مسعود ده نمکي  اخراجي ها   اخراجي ها 3  هفته نامه پنجره  مصاحبه 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن