واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: شهاب حسینی که پیش از این گفته بود قصد دارد از دنیای بازیگری خداحافظی کند عنوان کرد که این کار را به خاطر خانواده اش انجام می دهد. وی در گفت و گو با ویژه نامه نوروزی سروش گفت که مایل است دستکم برای 5 سال این حرفه را کنار گذاشته و به زندگی شخصی خودش برسد. او با اشاره به اینکه شهرت و محوبیت اجتماعی در کنار همه مواهبی که دارد می تواند آرامش و امنیت خصوصی فرد را بر هم بریزد اظهار داشته است: گاهی وقت ها هنرمندان ناچار می شوند دور خود و خانواده اشان حصار یا گارد دقاعی بکشند چون همواره افرادی هستند که قصد دارند وارد حریم خصوصی آنها شوند و آرامش را از آنها بربایند. او ضمن تأکید بر اینکه زندگی هنری هنرمندان با زندگی خانوادگی آنها از اساس با هم ناهمخوانی هایی دارند اضافه کرده است: انتخاب راه میانه ای برای اینکه هم زندگی خانوادگی و هم زندگی هنری ات را حفظ کنی علی رغم اینکه سختی های بسیار دارد اما غیر ممکن نیست. شهاب حسینی در ادامه گفته است: در حال حاضر به خاطر این شرایط دشوار من تصمیم گرفتم راه میانهای را انتخاب کنم که پیش از من هم بازیگرانی این راه را پیمودهاند و موفق هم بودهاند مثل جناب مهدی هاشمی که همچنان با همسر محترمشان سرکار خانم گلاب آدینه زندگی بسیار خوبی دارند و در عین حال کارشان را هم هر روز بهتر از روز قبل انجام میدهند. او در گفت و گو با سروش درباره بازیگرانی که علاقه ای به انتخاب راه میانه ندارند نیز تصریح کرده است: بازیگرانی که راه میانه را انتخاب نمیکنند دو دسته میشوند یک دسته بازیگرانی هستند که کارشان را بر هر چیزی مقدم میدانند و میخواهند به هر قیمتی که شده سیمرغ و خرس و تمشک و اسکار بگیرند و به نوعی بر این باور هستند که زن و فرزند جلوی دست و پای آنها را میگیرد و دوست دارند زودتر از دستشان خلاص شوند، یک دسته از بازیگران هم هستند که میگویند حرفه دوستداشتنی من خداحافظ. چون خانواده را بر هر چیزی ترجیح میدهند. شهاب حسینی با اشاره به اینکه خود او جزو بازیگران دسته دوم است گفته که مدتی است به این نتیجه رسیده ام که لااقل برای مدتی با حرفه ام خداحافظی کنم. او افزوده است: من 15 سال را وقف کارم کردم و حالا تصمیم دارم حداقل 5 سال از عمرم را وقف همسر و فرزندم کنم. من همه این سالها پدر و مادرم را میدیدم اما متوجه نمی شدم که چه تغییراتی کردند، یک روز به خودم آمدم دیدم چقدر پیر شدند و به خودم گفتم شهاب اگر یک روز چشمانت را باز کنی و ببینی که آنها دیگر... چکار می کنی؟ آن وقت جواب خودت را چی دهی؟ میخواستی مرغ و سیمرغ و خرس و پلنگ بگیری! به چه قیمتی؟! به قیمت اینکه فردا پسرم بیست سالش بشود و بگوید بابا من و تو به اندازه نوک سوزن همدیگر را نمیشناسیم، نه من حرفهای شما را میفهمم و نه شما حرفهای مرا میفهمی. حالا من گنج قارون داشته باشم و خانه من پر شود از سیمرغ و پلنگهای طلایی و نقرهای فستیوالها و جشنوارههای گوناگون! چه ارزشی دارد؟ فرزندم پاره تن من است وقتی من نتوانم با او به اجماع برسم، چطور می خواهم با مردم به اجماع برسم ؟! شهاب حسینی در این گفت و گوی خواندنی خود را به عنوان پدر یک خانواده همانند کشاورزی دانسته که مدت ها وقت گذاشته و زمین زارعی اش را شخم زده و دانه کاشته و حالا باید برای حفظ و حراست از آن و جلوگیری از گزند بکوشد. او همچنین با تأکید به اهمیت و نقش جایگاه خانواده اذعان داشته است که خانواده مانع همه تکروی های فرد می شود و وقتی شما ملزم هستید که غیر از سرنوشت خودتان به سرنوشت 2 نفر دیگر هم فکر بکنید آهستهتر و پیوستهتر جلو میروید، فکر شدهتر عمل میکنید، پختهتر تصمیم میگیرید و وقتی همه اینها درست اتفاق بیفتد نتیجهای جز موفقیت نخواهد داشت. همه عدم موفقیتها به خاطر یک طرفه فکر کردنها و آنی تصمیم گرفتنها حاصل میشود. 999
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]