واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: این روزها با نزدیک شدن به پایان سال 89 در حالی که همه پرونده امسال را میبندند تا به پیشواز سال جدید بروند، پرونده زندگی علی عامهکن، تصویرگر 34 ساله به دلیل ابتلا به بیماری سرطان برای همیشه بسته شد. علی عامهکن که به همراه برادرش گروه کتاب آبی را تاسیس کرده بودند، متولد پنجم شهریور 1355 در آستانه اشرفیه بود. وی بعد از تحصیل در رشته تصویرسازی به فعالیت در این زمینه پرداخت و توانست برنده جایزه پادووای ایتالیا و کفش طلایی ایتالی شود. به گزارش خبرنگار مهر،در حالی که انجمن تصویرگران برای یاری وی نمایشگاه فروشی برگزار و حتی هنرمندان خارجی آثارشان را برای فروش به ایران فرستادند، کمکها تنها به انجمنها و نهادهای خصوصی بسنده شد و یکبار دیگر جای خالی نهادهای دولتی که در چنین شرایطی باید یکی از بدیهیترین وظایف خود یعنی حمایت از هنرمندان را انجمن دهند، حس شد. با اینکه این تصویرگر به واسطه دریافت جوایز بینالمللی و نمایشگاههای خارجی توانست هنر ایران را در سطح دنیا معرفی کند اما پیگیریهای برادرش برای دریافت کمک هزینه مالی از سوی نهادهای دولتی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بینتیجه ماند و در نهایت در 19 اسفند در زادگاهش از دنیا رفت. هنرمند تجسمی دیگری که در سکوت رسانهای از دنیا رفت، محمدعلی ترقی جاه بود. ترقی جاه 21 مرداد براثر سکته درگذشت و روز 23 همین ماه در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) دفن شد. بعد از مراسم تشییع وی و به دنبال درج این خبر در خبرگزاری مهر بود که جامعه هنری از فقدان این نقاش مطرح آگاه شد. ترقیجاه که متولد 1322 در تهران بود، در رشته مهندسی تحصیل کرد ولی با گرایشی که به نقاشی داشت، در سال 1346 برنده مدال طلای مسابقات هنری دانشگاههای ایران شد. یکی از مشخصههای آثار وی اسبهای تجرید یافته (استیلزه) بودند که در آغاز دهه 1360 به عنوان نشان هنری وی معروف شد. موزه بین المللی هنر قرن بیست و یکم آمریکا (TIMOTCA)، نقاشیهای وی را بهعنوان نماینده هنر ایران انتخاب کرد. آثار ترقیجاه بخشی از مجموعه موزه هنرهای معاصر تهران، موزه هنرهای مدرن شارجه (U.A.E )، موزه ورلد و نوتردام هلند قرار دارد. هانیبال الخاص از دیگر هنرمندانی بود که در طول سالهای فعالیتش شاگردان زیادی را روانه جامعه هنرهای تجسمی کرد. وی خرداد امسال برای برگزاری بزرگداشتی که شاگردانش در خانه هنرمندان برایش ترتیب داده بودند به ایران بازگشت و آرزو کرد در صورت تامین هزینههای درمانی بیماریاش در ایران بماند. الخاص به دلیل فراهم نشدن شرایط مناسب برای تامین هزینههای سنگین بیماریاش مرداد ماه مجبور به بازگشت به آمریکا شد و روز 23 شهریور به دلیل حاد شدن سرطان و کهولت سن درگذشت. مجسمههایی که پیدا نشدند اما رفتن هنرمندانی که هریک آثار ماندگاری در عرصه تجسمی داشتند، تنها اتفاقهای امسال به شمار نمیرود. شاید یکی از شوک برانگیزترین وقایع در همان ابتدای سال رقم خورد. زمانی که خبر سرقت مجسمه های برنزی در پایتخت ایران پیچید. اولین مجسمه ربوده شده مربوط به "شهریار" بود که از مقابل تئاتر شهر ایران به سرقت رفت و به دنبال آن هر روز اخباری مبنی بر ربوده شدن سریالی مجسمه "ستارخان " در خیابان ستارخان، مجسمه "باقرخان " در خیابان شهرآرا، "صنیع خاتم " در پارک ملت اثر حمید شانس، دو مجسمه در خانه هنرمندان ایران از آثار محمد مددی و فاطمه امدادیان، مجسمه "شریعتی " در پارک شریعتی اثر حمید شانس، "مادر و فرزند " اثر هژبر ابراهیمی واقع در شهرک غرب و مجسمه برنزی " استاد معین " اثر جعفر نجیبی شنیده شد. این واقعه نه تنها هنرمندان تجسمی بلکه شهروندان تهرانی را نیز با شوک مواجه کرد. مخصوصا زمانی که برخی از مسئولان و مجسمهسازان عنوان کردند این آثار به دلیل سنگینی، احتمالا توسط جرثقیل حمل شدهاند. اینکه مجسمههایی در مکانهای عمومی و پرترددی مثل پارک ملت، پارک ایرانشهر، بلوار استاد معین و..در ایام نوروز و چند ماه بعد از آن به سرقت رفته باشند و تازه بعد از چندین هفته، خبر سرقت آنها منتشر شد، اتفاق نادر و عجیبی بود. یکی دیگر از نکاتی که در این میان باعث سردرگمی شد، نبود خبر دقیق مبنی بر تعداد مجسمههایی بود که ربوده شده بودند. مسئولان سازمان زیباسازی چندی بعد از انتشار این اخبار اعلام کردند چهار مجسمهای که اعلام شده بود به سرقت رفتهاند برای مرمت به جای دیگری منتقل شدهاند و در این فاصله خبرهایی مبنی بر دستگیری چند مظنون و در اختیار داشتن فیلم سرقت یکی از مجسمهها روزنه امیدی برای افشای نام سارقان بوجود آورد. برهمین اساس تحلیلهای جامعه تجسمی به دلیل نبود اطلاعات دقیق و سرنخ مشخص بسیار متفاوت بود. برخی از مجسمهسازان ادعا کردند جریانی مخالف نصب مجسمه در شهر است، عدهای دیگر خواستار حساسیت بیشتر مسئولان شدند، حتی برخی از هنرمندان گفتند ممکن است این مجسمهها سالها بعد سر از حراجهای خارجی دربیاورند و.. در این شرایط اظهارنظرهای مسئولان نیروی انتظامی هم حاکی از پیگیری ماجرا داشت. سرتیپ پاسدار احمدرضا رادان، جانشین فرمانده انتظامی اردیبهشت سال جاری گفت: در آیندهای نزدیک تمامی پیگیریهای پلیس برای شناسایی سارقان مجسمههای تهران به اطلاع مردم خواهد رسید. سرقت مجسمههای تهران موضوعی سازمان یافته و از قبل طراحی شده بود که تحقیقات در این زمینه در حال انجام است. با این همه بعد از اینکه بنظر میرسید سرقت مجسمهها به پایان رسیده است، به مرور اخبار منتشر شده در این زمینه کمرنگ شد تاآنجاکه گاه گاهی مسئولان از تلاش برای بدست آوردن سرنخ یا رد تازهای از دزدان میگفتند. گویا دغدغه مجسمهسازان مبنی بر نبود حساسیت لازم در این زمینه به وقع پیوست چون با رسیدن به پایان سال نه تنها سارقان آنها پیدا نشدند بلکه سرنخهای قاطعی نیز برای ردیابی سارقان اعلام نشده است و حتی به جای برخی از مجسمههای ربوده شده سفارش ساخت همان مجسمهها به هنرمندانشان که در قید حیات هستند، داده شد. هنوز مشخص نیست سارقان و خود آثار ربوده شده پیدا میشوند یا نه اما باید به این موضوع توجه کرد که همه این آثار متعلق به مجسمهسازهایی بود که بسیاری از آنها دیگر زنده نیستند و آثار آنها نه تنها از نظر هنری بلکه به عنوان بخشی از میراث فرهنگی ما به شمار میرفتند. اکسپو ماجرای برگزاری اکسپو و خرید و آفروش آثار هنری چند سالی است که رونق زیادی در میان بخش خصوصی و دولت گرفته است. تقریبا سالی دو بار، نمایشگاه بزرگ خرید و فروش آثار هنری برگزار میشود. یکی از آنها با عنوان "هفت نگاه" از سوی هفت نگارخانه و توسط بخش خصوصی توانسته است با فروش بالا، اعتماد هنرمندان را به دست آورد. از سوی دیگر یکی دیگر از نمایشگاههای فروش توسط دولت برپا میشد که اولین دوره این اکسپو در سال 83 از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد. تجربه برگزاری نخستین آرت اکسپو در مهر ماه سال 83 و بازگرداندن آثار خریداری شده باعث شد تا در اکسپوهای اخیر مسئولان تصمیم بگیرند خرید آثار را به پرداخت پول نقد یا عقد قرارداد حقوقی معتبر مشروط کنند. برهمین اساس اکسپویی در سال 88 در خانه هنرمندان برگزار و در کنار بخش خصوصی و مردم، وزارت ارشاد به خرید آثار پرداختند که امیرعبدالحسینی، دبیر اکسپوی 88 از فروشی معادل 324 میلیون و 700 هزار تومان در این دوره خبر داد. هر چند شرط خرید اثر در اکسپوی 88 پرداخت پول نقد بود اما با گذشت سه ماه از اتمام اکسپو و شروع سال 89 عبدالحسینی در گفتگویی که با خبرنگار مهر انجام داد، عنوان کرد که هنوز برخی از نگارخانهها مبلغ فروش آثارشان را از مرکز هنرهای تجسمی دریافت نکردهاند. وی گفته بود: مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ویژه مرکز هنرهای تجسمی این وزارتخانه در ابتدا قرار بود نهایتاً تا سقف 120 میلیون تومان خرید داشته باشد اما پس از حضور شورای خرید و ارزیابی آثار و با توجه نظر حمایتی معاونت هنری و مدیرکل هنرهای تجسمی در دو مرحله مبلغ 198 میلیون و پانصد هزار تومان اثر خریداری شد. با پیگریهای خبرگزاری مهر و تلاش مسئولان وزارت ارشاد این بدهی بعد از شش ماه از برگزاری اکسپو پرداخت شد اما داستان اکسپو به همینجا ختم نشد. عبدالحسینی که دوسالی از تلاش برای تاسیس سازمان خصوصی اکسپو خبر داده و تاخیر در پرداخت هزینه خرید آثار به نگارخانهها را موجب بلاتکلیفی در تاسیس این نهاد ذکر کرده بود، بعد از دریافت بدهیها در گفتگوی دیگری با مهر اظهار کرد که تاسیس سازمان خصوصی اکسپو در دستور کار قرار دارد. با اینهمه اکسپو به رغم روند هرساله خود که معمولا در نیمه دوم سال و گاهی همزمان با جشنواره تجسمی فجر برگزار میشد، امسال برپا نشد و قرار بود باراز هنرهای تجسمی به جای آن در سومین جشنواره هنرهای تجسمی فجر شکل بگیرد که آنهم به ادعای عبدالحسینی به دلیل نبود فضای نمایشگاهی برپا نشد. رکورد فروش دیجیتال آرت در کنار این اتفاقها جامعه تجسمی شاهد رویدادهای خوبی هم بود. علاوهبر اینکه نمایشگاه "هفت نگاه" و "جشن تصویر سال" از سوی دو نهاد خصوصی برپا شد تا باردیگر هنرمندان این حوزه را در کنار یکدیگر جمع کنند، جشنواره تجسمی فجر در سومین دوره خود به بخشی از جریان معاصر تجسمی توجه نشان داد. برای اولینبار در این جشنواره بخشی با عنوان "هنر جدید" با شش اثر به معرض دید عموم گذاشته شد. هرچند این بخش به صورت غیررقابتی و با دعوت از تعدادی از هنرمندان صورت گرفت اما شاید واکنشی بود به نمایشگاههایی که این روزها در برخی نگارخانهها شاهد آن هستیم. با اینکه هنوز تعداد نگارخانههایی که از آثار هنر جدید حمایت کنند و حامیان مالی در این حوزه اندک هستند اما رویکرد مسئولان جشنواره تجسمی فجر حاکی از توجه آنها به این بخش بود. عبداحسینی، دبیر هنری جشنواره و عباس میرهاشمی به عنوان دبیرکل جشنواره در گفتگو با مهر اذعان کردند نباید با سرعت و عجله به این رشته ورود پیدا کرد و این بخش تلاشی برای آشنایی مردم و مسئولان با هنر جدید بود. یکی دیگر از اتفاقهایی که همزمان با جشنواره تجسمی فجر روی داد، برگزاری نمایشگاه فتوآرتهای ناصر پلنگی در ایران بود. وی که مقیم استرالیا است و به عنوان هنرمند جنگ یکی از ماندگارترین آثار این دوره را روی دیوار مسجد جامع خرمشهر به یادگار گذاشته است، اولین نمایشگاه انفرادی خود را در ایران برپا کرد. گذشته از نگاه دوباره وی به مسئله جنگ، آنچه در این نمایشگاه خبرساز شد، فروش 24 اثر به ارزش 72 میلیون و 500 هزار تومان بود که در تاریخ هنر دیجیتال ایران بیسابقه است و این نقاش توانست به رکوردی در این زمینه دست پیدا کند. به رغم بحرانهای اقتصادی در دنیا و تمام اتفاقهای خوب و بدی که در سال جاری برای جریان تجسمی کشور روی داد اما هنرمندان ایرانی نه تنها در دنیا و کشورهای همسایه موفقیتهای خوبی کسب کردهاند و همچنان در حراجهای خارجی منطقه جز رکوردارها هستند، به نظر میرسد در داخل شرایط برای این هنر در حال رونق گرفتن است و بخش خصوصی و مردم با خرید آثار به آن توجه نشان دادهاند. 999
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 678]