تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804328983




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درباره فيلم «پستچي سه بار در نمي‌زند»


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: امتيازدهي به مخاطب عام جام جم آنلاين: دومين فيلم حسن فتحي هيچ ربطي به كار آغازين او ندارد. در واقع فتحي 4 سال پس از ساخت «ازدواج به سبك ايراني» حالا فيلمي ارائه مي‌كند كه قطعا از صدر تا ذيل آن متعلق به خودش است. «پستچي سه بار در نمي‌زند» با آن نام نوستالژيك‌اش قرار است يك داستان 2 خطي داشته باشد، اما در لابه‌لاي داستان اصلي شاهد چندين ماجرا و داستانك‌هاي فرعي هم هستيم كه نه‌تنها خط سير و روند شكل‌گيري فيلم را به هم نريزد كه دست بر قضا به سازماندهي عناصر داستان كمك كند و همه چيز را در نهايت به داستان اصلي پيوند بزند، روندي كه به نظر مي‌رسد انجام نشده باشد، اما از سوي ديگر اگر اين نكته حقيقت داشته باشد كه حسن فتحي در هر چه مي‌سازد فقط به مخاطب عام توجه و حتي تكيه دارد، مي‌توان گفت او كارش را خوب انجام داده است. در واقع اگر فتحي با اين تئوري جا افتاده باشد و فيلمش فقط مختص قشر عام سينما رو باشد، يعني سوال و جواب مفيدي در انتهاي فيلم براي تماشاگر ايجاد نشده باشد، آنگاه بايد اذعان كرد پستچي سه بار در نمي‌زند كاري سرگرم كننده و موفق از آب در آمده است. بر اين اساس بايد بي‌خيال 3 سكانس اساسي و مهم‌تر از همه آنها سكانس اختتاميه شويم. جايي كه حل‌المسائل رخ مي‌نمايد. در جايي كه همه چيز ختم به يك گره كور شده ظاهرا البته ناگهان يكي از عناصر اصلي داستان شمعي در ذهنش روشن مي‌شود و ارائه طريق مي‌نمايد، آن هم يك نوع گره‌گشايي از نوع بزه! داستان فيلم مربوط به يك ناهنجاري تقريبا قديمي در دنياست كه حداقل يك‌دهه هم در همين تهران خودمان فراگيري پيدا كرده. قضيه گروگانگيري و دزديدن يك نفر در مقابل باج‌خواهي، خودخواهي، انتقام و چيزهاي ديگر يا حتي كسي كه مغبون شده و مورد ظلم واقع شده هم گاهي يا ظالم را ربوده اجراي احقاق حق از طريق غيرقانوني يا يكي از بستگان او را! در پستچي سه بار در نمي‌زند، مردي دختر يكي از آشنايانش را مي‌دزدد تا به واسطه اين گروگانگيري، بحث تسويه‌حسابش با پدر دختر حل و فصل شود. او دختر را به خانه‌اي متروك در خارج شهر مي‌برد؛ از همان جاهايي كه مانند آنها را به كرات در فيلم‌هاي آمريكايي ديده‌ايم و بدمن ماجرا به قرباني‌اش مي‌گويد: بلندتر داد بزن يا هرچه مي‌خواهي گريه و زاري راه بينداز! اينجا هيچ‌كس صداي تو را نمي‌شوند... به هر حال قرار نيست اين جمع 2 نفره با آمدن پدر قرباني و تامين نظر سوژه اصلي ماجرا پايان يابد. كمي كه مي‌گذرد در همان خانه متروك به اندازه يك لشكر آدم جمع مي‌شوند... پستچي سه بار در نمي‌زند‌ از سويي طبق همان چيزي كه در 2 سكانس پاياني مي‌شنويم و مي‌بينيم به فرهنگ عامه ناخنك مي‌زند، يعني همين اصطلاح پستچي سه بار در نمي‌زند گفته مي‌شود و فيلم سرشار مي‌شود از معني بشر، سرنوشت بشر، بشر خوب كيست، كجاست، چه مي‌خورد،‌ چه مي‌پوشد، چطور گروگان مي‌گيرد و... از طرفي ديگر، به هر حال قرار است داستان فيلم در شبه ژانري به نام جنايي معمايي شايد هم گانگستري معمايي رقم بخورد و تماشاگر به تعريفي برسد. فيلم جنايي معمايي هم كه داستان سرراست ندارد بايد تو در تو باشد و اطلاعات قطره چكاني بدهد تا تماشاگر با همين نوع اطلاعات به همذات‌پنداري برسد. فتحي تاكنون نشان داده پيشقراول است در فيلم ساختن براي قشر عام سينمارو، پس بايد تا آنجا كه مي‌شود سرراست، ديالوگ بگويد و تصوير بگيرد. براي همين است كه فتحي در اين فيلم به جاي اين كه مواظب آن بستر معمايي جنايي باشد و با طرح و ايجاد سوال، تماشاگر را كمي تا قسمتي به هيجان بياورد و او را نسبت به پايان فيلم حساس كند، مردم به او امتياز مي‌دهند و اين امتيازدهي چيزي نيست جز لو دادن وقت و بي‌ دقت همان اطلاعات قطره چكاني به تماشاگر كه مبادا سر قصه از دستش در برود و مثلا نتواند داستان را دنبال كند. حسن فتحي در همه آثارش فقط به مخاطب عام توجه و تكيه دارد و با نگاه به اين آثار مي‌توان گفت او كارش را خوب بلد استالبته او در فيلمش مي‌توانسته وحشت هم توليد كند؛ كما اين كه نشان دادن يك كار جنايي و جنايت‌آميز به هر حال مخاطرات و وحشت‌افزا هم هست و اين مهم در ذات چنين اقدامات يا فيلم‌هايي است. همين وحشت‌افزايي نيز با رنگ و بويي تعديل‌كننده ارائه مي‌شود تا تماشاگر مثلا خداي ناكرده سكته نكند. حالا تمام اين فاكتورها را با يك پايان عاشقانه در نظر بگيريد. ژانر معمايي جنايي با رگه‌هايي از وحشت ختم مي‌شود به يك عشق در خانه متروكه! گويي فتحي تعهد دارد پايان فيلمش خوب باشد و بس! حال اگر غيرمنطقي هم نه، دور از ذهن هم سكانس اختتاميه از كار دربيايد، مشكل نيست. البته داستان فتحي و قد و قامت كاراكترهايش هركدام به نوبه خود جاي پرداخت داشتند و بعضي‌‌هايشان آن‌گونه كه فتحي روايتشان كرده سرشار از فاكتورهاي متفاوت هستند. سوءتفاهم و سوءظن از سويي و حسن ظن و توافق در سكانس‌هاي پاياني بويژه از كاراكترها ديده مي‌شوند. فضاهاي سرد و تيره گاهي به اتمسفر داغ تبديل مي‌شوند و سردي روابط به گرمي آتشين مي‌رسد و با همه اين‌ها اگر بخواهيم قضاوت كنيم مي‌توانيم همان پايان عاشقانه را باور كنيم. به هر حال فروتن و باران كوثري و علي نصيريان اگرچه بيش از ديگران و به همراه رويا تيموريان در حين ديالوگ‌ها سنگ‌ها را وا كنند و به سوء ظن‌ها پايان دادند، اما درباره برخي سوالات كه بعضي‌هايشان كليدي هم بودند مثل اصلي‌ترين شان يعني اقدام محمدرضا فروتن به آدم‌ربايي براي رسيدن به حق خودش و البته به زعم او چيزي در پايان روايت نمي‌شود. سوالاتي كه در داستانك‌هاي فيلم طرح مي‌شد. اينجا همان داستانك‌ها را دوباره مثال مي‌زنم كه ابتداي نوشتار ذكر كردم. در پستچي سه بار زنگ نمي‌زند ما حداقل با چهار، پنج داستانك طرفيم كه 2 يا 3 تا از آنها بسيار مهم هستند. ضمن اين‌كه 2 يا 3 قشر از جامعه هم كمي تا قسمتي واكاوي مي‌شوند و كاراكتر‌ها بسته به سهم هركس پرداخت مي‌گردند. دگرديسي فروتن در واقع در 2 يا 3 داستان روايت مي‌شود. نگاه اول اين است كه او در حال حاضر يك بازنده تمام عيار است كه هيچ چيزي ندارد و همه‌چيزش را وانهاده، از پول و موفقيت كه بگذرم او حتي عشق‌اش را هم از دست داده است. پس در نگاه اول، فروتن سمبل آدمي است پاك‌باخته كه ديگر سرنوشت خودش هم براي خودش مهم نيست چه برسد به اطرافيانش يا قرباني‌اش. آن‌طرف‌تر همين شخص مي‌تواند تيپيكال مردي را داشته باشد كه هنوز هم مي‌تواند عاشق‌پيشه باشد و عشق پاك و بودن آن را در نزديكي خودش حس كند. اين بدين معناست كه او از ظرافت‌هاي بشري و ذات خوش و خوبي كه خداوند تبارك و تعالي در وجود هر كسي به وديعه گذارده، خالي شده است. اينجاست كه فروتن كه حتي مي‌توانيم او را قرباني اصلي اين جمع بدانيم نظرش نسبت به قرباني ديگر تغيير مي‌كند و همين تغيير است كه به ايجاد عشق مي‌رسد. اين روايت‌ها در بازه‌هاي تاريخي و زمان‌هاي متفاوت و كاراكترهاي متغير در پستچي سه بار در نمي‌زند و در يك زمان 90 دقيقه‌اي از سوي فتحي گنجانده شده است. شايد اگر اين فيلم به يك سريال 23 قسمتي تبديل مي‌شد، توقعات بيشتري را هم برآورده مي‌كرد. مهدي تهراني




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1773]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن