تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833541828
بازخواني پيوند شوم منافقين، بنيصدر و نهضت آزادي/1:بازرگان: به رجوي رأي دهيد/ بنيصدر: رجوي داراي پايگاه مردمي است
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بازخواني پيوند شوم منافقين، بنيصدر و نهضت آزادي/1:بازرگان: به رجوي رأي دهيد/ بنيصدر: رجوي داراي پايگاه مردمي است
موضع گيري جانبدارانه بني صدر در آن زمان، تلاش آشكاري براي جلب حمايت سازمان و آراي هواداران آن به شمار مي رفت. در واقع اولين طليعه تعامل بني صدر و رجوي با اين موضع گيري ظاهر گشت. فعاليت واحدهاي ميليشيا در طي دوره تبليغات رياست جمهوري افزايش يافت.
گروه تاريخ: تاريخ انقلاب اسلامي با فراز و نشيب هاي متفاوتي همراه بوده است. گروهها و افراد فراواني پس از پيروزي انقلاب وارد كارزار سياست شدند، براي فريب افكار عمومي برخي شعارهاي طرفداري از خلق سر دادند، برخي ديگر خود را تئوريسين بزرگ "اقتصاد توحيدي" ناميدند، عده اي ديگر شعار ملي گرايي و طرفداري از ليبراليسم سرمي دادندو... اما "دست تاريخ" نقاب نفاق ها و فريب ها و ادعاهاي ملي گرايان را كنار زد و دستشان را در تاريخ ملت رو كرد.
آنچه در پي مي آيد داستان پيوند شوم مثلث "سازمان منافقين"، "بني صدر" و "نهضت آزادي" از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي است، هر چند اين پيوند از سال هاي پيش از انقلاب كليد خورده بود ليكن پس از انقلاب جنبه تشكيلاتي، سياسي و فكري آن پر رنگ تر و تبديل به يك جريان سياسي شدند. اين 3 جريان، شاخ و برگ هاي درخت اومانيسم، ماترياليسم و ليبراليسم هستند كه وحدت در استراتژي و اختلاف در تاكتيك دارند. چه بازرگان بود كه منافقين را "فرزندان عزيز" خود مي خواند.
اگرچه اين 3 جريان ابتداي پيروزي انقلاب در برخي موارد اختلافاتي داشتند اما هر چه مي گذشت، اختلاف به ائتلاف و اختلافات تاكتيكي به اشتراكات استراتژيك تبديل مي شد كه اين 3 جريان هر كدام سرنوشت مشابهي پيدا كردند؛ سازمان مجاهدين و بني صدر به اصلشان "امريكا، غرب و صدام" رسيدند، جبهه ملي از سوي امام(ره) مرتد اعلام شد، نهضت آزادي هر چند قرار را بر فرار ترجيح داد اما در داخل همان اقدامات منافقين و بني صدر را با "ادبيات" و "روش ديگري" دنبال مي كرد تا اينكه امام در نامه 6/1/68 خود، نهضت آزادي را كه در داخل مانده بود، از منافقين كه به خارج فرار كرده بودند، بدتر دانست.
با اين حال، نهضت آزادي چندي پس از آن، با جرياني كه پيش از اين خود را انقلابي مي دانستند و از اين دوران خود توبه و به چريك هاي پشيمان مبدل شده بودند، بر مدار حلقه كيان سروش كه در آن، نهضت آزادي با انقلابيون سابق به ائتلاف تئوريك رسيدند و در سال هاي بعد به ائتلافي تشكيلاتي- سياسي به نام جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر تبديل شد و اين آغازي بود بر قصه نفاق جديد؛ قصه اي كه سر دراز دارد.
رجانيوز، در چند بخش اين پيوند را از روزهاي اول انقلاب تا زمان اوج آن در 30 خرداد، 6 و 7 تير سال 60 به نقل از كتاب "سازمان مجاهدين خلق؛ پيدايي تا فرجام" مورد بازخواني قرار خواهد داد.
آغاز مرحله شورشگري اجتماعي
سازمان طي اطلاعيه اي در 13/12/1357 به بهانه هشدار در ورد "توطئه ضدانقلابي شرم آوري براي حمله به دفترجنبش ملي مجاهدين" با مقايسه شرايط پس از انقلاب و رژيم شاه، ضمن بزرگ نمايي تشكيلات سازمان و مظلوم نمايي، مدعي شد كه "گروه هاي مشكوك راست گرا" تهاجم عليه آن را آغاز كرده اند و از اين پس، مسئوليت برخوردها و حوادث برعهده سازمان نخواهد بود. ادبيات خشونت بار و لحن تهديدآميز بيانيه در حالي كه هنوز 3 هفته از پيروزي انقلاب گذشته بود، نشانه آشكاري از تمايل شتابناك سازمان به شورشگري محسوب مي شد. آن هم در شرايطي كه كمترين زمينه براي شورشگري وجود نداشت.
سازمان طي اطلاعيه سياسي- نظامي شماره 22 در تاريخ 26 فروردين 1358، در اوج همبستگي ملت، خطر "جنگ داخلي" را مطرح كرد. روحيه شورشگران اقتضا مي كرد كه جامعه را در آستانه جنگ داخلي، كشمكش و تضادهاي حل نشدني بنمايانند.
شورشگر اجتماعي هميشه احتياج به يك هدف ثابت و گاه موهوم دارد كه همه كينه ها و نابساماني ها را متوجه او سازد. ترويج احساس كينه نسبت به افراد طرفدار انقلاب و مؤمن، جزء آموزش هاي سازمان بوده است.
يكي از اعضاي سازمان كه نقش بارزي در صحنه درگيري ها داشته حال و هواي آن زمان را چنين توصيف مي كند:
مسئول ما، ما را نسبت به افراد مذهبي و حزب اللهي حساس مي كرد و مي گفت: "چهار چشمي آنها را بپاييد، منازلشان را پيدا كنيد. اينها دشمنان سازمان هستند."
سازمان در ادامه موضع گيري هاي گسترده نشريه مجاهد و برخي اطلاعيه هاي پيشين عليه "خلع سلاح" گروه هاي سياسي توسط دولت و تأكيد بر حق ويژه خود نسبت به در اختيار داشتن سلاح، در 26 مرداد ماه 58 طي اطلاعيه اي نسبت به ضبط يكي از انبارهاي سلاح سازمان توسط كميته مركزي اعتراض كرد و خطاب به وزارت كشور نوشت:
با توجه به اين واقعيت كه ...داشتن سلاح، حق طبيعي و مشروع هر سازمان رزمنده اي است كه طي ساليان دراز صلاحيت خود را در به كارگرفتن آن به ثبوت رسانيده است... لذا بدين وسيله تقاضاي استراداد كليه سلاح ها و وسايلي را كه ليست آنها به پيوست ارسال مي گردد، داريم.
آنچه در اين نامه قابل تأمل است، فرض اثبات نشده "صلاحيت سازمان در به كار گرفتن اسلحه" است و اينكه اين صلاحيت از سوي چه مرجع قانوني احراز شده است؟
در تيرماه 1358 علاوه بر موضع سعادتي، مواضع سازمان درباه قانون اساسي و نحوه تدوين آن نيز اعلام شد. گروه هاي جاما (دكتر سامي)، جنبش مسلمانان مبارز (دكتر پيمان)، جنبش (دكتر علي اصغر حاج سيدجوادي) و ساش (سازمان اسلامي شورا) با سازمان ائتلاف رسمي داشتند و براي مجلس خبرگان بررسي نهايي قانون اساسي از تهران كانديدا معرفي نمودند.
از اواسط تيرماه هسته ها و تيم هاي تبليغي سازمان در تهران، در پياده روها، چهارراه ها، اماكن عمومي و حتي در صف بليت بازي هاي ورزشي اقدام به تبليغ براي كانديداهاي مجلس خبرگان قانون اساسي مي كردند. دستور از بالا صادر شده بود كه "در تهران همه فعاليت ها بايد در 20 روز آينده حول تبليغ كانديداهاي سازمان باشد و از همه مهمتر به همه بستگان و آشنايان سفارش كنيد حتماً به رجوي رأي بدهند."
به رغم اشتراك كانديداهاي سازمان با بسياري از گروه ها و حمايت تبليغي مشترك، سازمان با ناكامي انتخاباتي آشكاري مواجه شد و نتوانست نماينده خود را درميان 10 نفر اول به درون مجلس بفرستد. فاصله آراي بين نفر اول و دهم با نماينده سازمان بسيار زياد بود: نفر اول آيت الله طالقاني بود با 851/016/2 رأي- وي نامزد مشترك قريب به اتفاق ليست هاي انتخاباتي بود و چهره اي فراجناحي محسوب مي شد- و نفر دهم كارگر ناشناخته اي به نام علي محمد عرب كه در ليست حزب جمهوري اسلامي معرفي شده بود، با 136/305/1 رأي توانسته بود يك ميليون رأي بيشتر از مسعود رجوي با 707/297 رأي- كسب نمايد.
در 29 مرداد ماه دادستان دادسراي انقلاب اسلامي طي اطلاعيه اي حكم خلع سلاح گروه هايي را صادر كرد كه در جريان انقلاب و حمله به پادگان ها و اماكن نظامي اقدام به جمع آوري تسليحات نموده بودند. كميته مركزي پس از صدور اين حكم با محاصره ساختمان مركزي جنبش ملي مجاهدين به خلع سلاح آنها اقدام نمود كه پس از مذاكره با نمايندگان جنبش، تحويل ساختمان مذكور و خلع سلاح، منوط به مذاكره با مقامات دولت و دادستاني انقلاب گرديد.
طي يك برآورد مي توان دريافت كه در خرداد و تير 1358 تهاجم سازمان به شكل سياسي و تبليغي، در تهران و شهرستان ها، نمود بارزي داشت. موضع گيري امام خميني در قبال مطبوعاتي كه در مسير انقلاب سنگ مي انداختند، هشدار ايشان به تفرقه افكنان و گروه هايي كه برخلاف خواست ملت موجب نزاع و درگيري مي شدند، راهپيمايي وحدت، شكل گيري تشكل هاي مردمي براي مقابله با گروه هاي شورشگر و موفقيت هاي نيروهاي انقلاب در مقابله با تجزيه طلبان و اغتشاشگران در كردستان همگي باعث شدند كه سازمان -در مرداد و شهريور همان سال- به مظلوم نمايي روي آورَد، موضع دفاعي بگيرد و نشريه مجاهد را براي مدتي تعطيل كند.
اما از ابتداي مهرماه 58 همزمان با باز شدن مدارس، فعاليت جذب دانش آموزان شدت پيدا كرد و سازمان جهت تقويت پايگاه اجتماعي براي اجراي نمايش قدرت، به سرمايه گذاري بيشتر روي به مدارس آورد و به عنوان نمونه، در تهران در چندين مدرسه و دبيرستان شروع به جذب نيرو نمود:
در هر مدرسه بيش از 3 الي 4 نفر نبود: در اين مرحله سازماندهي دانش آموزي منافقين، تهران به 4 منطقه مركز، شرق، جنوب و شمال تقسيم گرديد و هر منطقه داراي چند مدرسه بود، در رأس هر منطقه يكي از اعضاي قديمي منافقين قرار داشت.
براساس اعلاميه سياسي- نظامي شماره 23 مورخه 2 آذرماه 1358، شاخه ميليشيا (چريك نيمه وقت) در سازمان تشكيل گرديد. سازمان براي توجيه مسلح باقي ماندن خود به بهانه تهديدات امريكا، هدف از تشكيل اين ارتش كوچك خصوصي را مقابله با آمريكا اعلام نمود. در قسمتي از اين اطلاعيه با اشاره به تحولات سياسي نظام روز و ادعاي قرارداشتن تحت فرماندهي عالي "امام خميني"، ابراز اميدواري مي شد كه در راه تشكيل "ميليشيا"، سازمان از همه گونه مساعدت و همكاري ارتش و سپاه برخوردار باشد.
در 11 آذرماه 58 رفراندوم قانون اساسي انجام گرفت و سازمان در مخالفتي آشكار با موضع امام خميني، به قانون اساسي مصوب مجلس خبرگان رأي نداد.
انتخابات رياست جمهوري
در دي ماه 58، رجوي براي رياست جمهوري نامزد شد. اين زمان اوج تبليغات سازمان در اشكال گوناگون، مانند راهپيمايي و چسباندن پوستر بر ديوارهاي شهر و راه اندازي سخنراني است. اين تبليغات كه در مباحثه هاي خياباني با فحاشي به مخالفان سازمان همراه بود به درگيري هاي پراكنده تبديل مي شد. نمونه اي از مباحثه هاي خياباتي توسط يكي از اعضاي سازمان، اين گونه شرح داده شده است:
خط ما در تبليغات رياست جمهوري رجوي، افشاي ارتجاع در كار توضيحي خياباني بود. يكي از افراد تيم به عنوان مخالف و يكي ديگر به عنوان موافق در خيابان به مباحثه مي پرداختند و شكل كار با عادي سازي خوبي آرايش مي داديم. مردم كم كم جمع مي شدند و طرف مخالف محكوم مي شد و سپس طرف مخالف با فحاشي و توهين سعي مي كرد مخالفين سازمان افرادي بي سواد، هوچي و لمپن معرفي كند.
سازمان آشكارا تلاش مي كرد تا از موضوع انتخابات نيز زمينه اي براي افزايش تنفر و كينه توزي هواداران عليه نظام فراهم سازد. ابوالحسين بني صدر مطرح ترين كانديداي رياست جمهوري، بعد از كناره گيري كانديداي سازمان اعلام كرد كه رجوي داراي پايگاه مردمي بوده و با كنار گذاردن او مخالف بوده است.
موضع گيري جانبدارانه بني صدر در آن زمان، تلاش آشكاري براي جلب حمايت سازمان و آراي هواداران آن به شمار مي رفت. در واقع اولين طليعه تعامل بني صدر و رجوي با اين موضع گيري ظاهر گشت. فعاليت واحدهاي ميليشيا در طي دوره تبليغات رياست جمهوري افزايش يافت. افراد دانش آموز كثريت اعضاي اين واحدهاي سازماندهي شده را تشكيل مي دادند.
از دي ماه 58 ميليشيا به عنوان اهرمي در خدمت تاكتيك هاي تبليغي و مأموريت هاي اجتماعي براي برهم زدن نظم اجتماعي بعضي محلات تهران و شهرستان ها به كار رفت و درگيري هايي، كم و بيش، در تهران و شهرستان ها به وجود مي آورد.
انتخابات مجلس
در بهمن و اسفند 58، سازمان درگير تبليغات براي انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي شد. سازمان براي تبليغ كانديداها ميزگرد و سخنراني راه مي انداخت و پوسترهايش را توسط ميليشيا در خيابان ها و چهارراه ها پخش و توزيع مي كرد و شو احساسات سازمان را براي جبران شكست كانديداتوري رجوي در رياست جمهوري برمي انگيخت.
در اين ميان اغلب مردم كه عموماً از اقشار مستضعف بودند و مخاطبان سخنراني هاي انتقادي مساجد درباره عملكرد و وضعيت سازمان بودند، اقبالي به سازمان نشان نمي دادند. سازمان به عدم موفقيت در جذب مردم اين گونه اذعان و آن را توجيه مي كرد:
بخش عظيمي از توده ها نيز با كسب آگاهي هاي نسبي چشم از نهادهاي ارتجاعي برتافته اند ولي هنوز نتوانسته اند راه حل قاطع و انقلابي نوين را بپذيرند. اين وظيفه نيروهاي انقلابي است كه... به توده هاي مردم نشان دهند... چه جبهه اي صلاحيت حل مشكلات ميهن را دارد؟
جمله "چه جبهه اي صلاحيت حل مشكلات ميهن را دارد؟" مؤيد آرزوي برنياورده كسب محبوبيت اجتماعي از طريق تاكتيك هايي مثل قدرت نمايي و مظلوم گرايي توأمان بود، رجوي به بهانه واكنش در مقابل حملات مشكوك به برخي دفاتر سازمان، در ميتينگ همراه با درگيري دانشگاه تهران، در دهم بهمن 58، با تظاهر و تأكيد به حمايت و اطاعت از امام خميني و مظلوم نمايي افراد سازمان را اين گونه زبان به تهديد گشود:
بگذاريد تأكيد بكنيم، واي به روزي كه تصميم بگيريم مشت را با مشت و گلوله را گلوله پاسخ دهيم. آن وقت خودتان پيشمان خواهيد شد.
مهدي ابريشمچي در مصاحبه مطبوعاتي، به نمايندگي از سازمان نسبت به افزايش واكنش خشونت بار هواداران سازمان در آينده هشدار داده، گفت "اين اخطار است نه تهديد كه ما نمي توانيم كنترلمان [بر هواداران] را براي مدت زيادي ادامه بدهيم." موسي خياباني نيز در همان مصاحبه در ادامه تهديد قبلي ضمن متهم كردن مقامات به اينكه عملاً بر حملات مخالفان مهر تأييد زده تأكيد كرد: "من از روي احساس مسئوليت و تهديد مي گويم كه توان كنترل ما نامحدود نيست و امكان دارد كه ما آنها (هواداران) را نتوانيم براي مدت زيادي كنترل كنيم." اين اظهارات با تصريح به كلمات "تهديد و خشونت" و تظاهر به اجتناب از آن، آشكارا زمينه سازي براي توجيه افزايش خشونت هاي رفتاري هواداران سازمان بود و هم زمان با ادعاي مظلوميت، قدرت نمايي در برابر مسئولان نيز به شمار مي رفت.
در عرصه تبليغات انتخاباتي، تقريباً تمامي گروه هاي مهم چپگرا و ناسيوناليست به كمك سازمان شتافتند و از كانديداهاي آن حمايت كردند. از جمله گروه هاي چريك هايي فدايي خلق، گروه تروتسكيست راه كارگر، حزب توده، جبهه دمراكتيك ملي و جنبش مسلمانان مبارز، كانديداهاي سازمان و به ويژه مسعود رجوي را در فهرست هاي انتخاباتي مورد حمايت خود قرار دادند.
سازمان پيكار در راه آزادي طبقه كارگر كه پس از كودتاي خونين تغيير ايدئولوژي در سازمان به وجود آمده بود و در اسناد رسمي سازمان پس از انقلاب با عنوان "اپورتونيست هاي چپ نما" خوانده مي شد نيز طي اطلاعيه انتخاباتي خود، يازده تن از ليست انتخاباتي سازمان مجاهدين خلق را كه در رأس آنها رجوي بود مورد حمايت قرار داد.
در مرحله اول انتخابات مجلس درتهران، كسي از سازمان انتخاب نشد و درگيري هايي بين مردم و سازمان در زنجان و خراسان و خمين و آبادان و بابلسر و كرمان و اراك به وجود آمد. اينها همه در حالي بود كه تجاوز نظامي آمريكا به بهانه مجات گروگان هاي آمريكايي در طبس افكار عمومي را بيش از گذشته عليه نيروهاي مخالف چپ و مجاهدين خلق برانگيخته بود.
بعد از تشكيل واحدهاي ميليشيا (چريك نيمه وقت) و افزايش قدرت مانور اجتماعي سازمان، دسته هاي ميليشيا در مقاطع مختلف در آذر، بهمن و اسفند 58 و نيز در فروردين 1359 اقدام به رژه كردند. در درگيري ها، در مقابل اين دستجات سازماندهي شده، گروه هاي مردمي فاقد تشكيلات بودند و اين نشان از عدم دخالت يك سازمان منظم يا حزب تشكيلاتي در اقدامات عكس العملي گروه هاي مختلف مردم داشت.
در دو ماه اول 59، سازمان پس از مرحله اول انتخابات، خود را براي شركت در مرحله دوم آماده مي ساخت. تعداد 27 تن از كانديداهاي سازمان در 22 شهر كشور به مرحله دوم انتخابات راه يافتند. در تهران مسعود رجوي تنها كانديداي سازمان در مرحله دوم بود كه براي سازمان در صورت موفقيت، به مثابه پيروزي در كل انتخابات بود.
شيوه ها و تاكتيك هاي اجتماعي و تبليغي سازمان بر رجوي متمركز شد. حزب توده و چريك هاي فدايي خلق از كانديداهاي مجاهدين خلق و شخص رجوي اعلام حمايت كردند. مهم ترين اقدام سياسي و تبليغي در اين مقطع كه كاملاً با موارد پيشين، متفاوت و متمايز بود، حمايت مهندس مهدي بازرگان دبير كل نهضت آزادي كه در مرحله اول به مجلس راه يافته بود، از كانديداتوري رجوي بود. كيهان در اين باره چنين نوشت:
مهندس بازرگان اولين نخست وزير جمهوري اسلامي و عضو شوراي انقلاب طي نامه اي خطاب به مردم از آنها خواست كه به مسعود رجوي رأي بدهند.
اشكوري در زندگي نامه تحليلي مهندس بازرگان با جانبداري از اقدام وي چنين مي نويسد:
مسعود رجوي، رهبر و كانديداي سازمان مجاهدين خلق، به مرحله دوم راه يافته بود و احتمال مي رفت كه انتخاب شود اما پس از اعلام نتايج مرحله اول و در فاصله مرحله اول و دوم، تلاش هاي تبليغاتي وسيعي و تدابيري صورت گرفت كه از مجاهدين [خلق] -كه شماري از آنها در تهران و شهرستان ها به مرحله دوم راه يافته بودند- وارد مجلس نشوند. در مقابل كساني نيز تلاش مي كردند تمامي گروه ها و به طور خاصي مجاهدين [خلق]، كه به هرحال برجسته ترين گروه سياسي خارج از حاكميت بودند و با صبغه مذهبي، سوابقي در مبارزه و انقلاب داشتند در مجلس آينده حضور داشته باشند تا مجلس، برآيند جامعه و به ويژه محور وفاق ملي باشد.
يكي از اين كسان مهندس بازرگان بود كه وي طي نامه اي خطاب به مردم اظهار اميدواري كرد كه مسعود رجوي نيز بتواند... رأي بياورد. در نامه وي آمده است: "براي تأمين وحدت و حقوق گروه هاي اقليت، اميدوارم آقاي مسعود رجوي، كه معرف جناح پرشوري از جوانان با ايمان مي باشد، نيز به مجلس راه يافته، موفق به همكاري صادقانه با گروه هاي با حسين نيت از طريق خدمت به خدا و خلق بشود."
البته پس از آن كه رهبري انقلاب با اين فكر شديداً مخالفت كردند، پيشنهاد و نظر بازرگان، سخت مورد انتقاد برخي نيروهاي خط امام واقع شد و بر او خرده ها گرفته و جوي جديد بر ضد او ايجاد شد.
احمد صدر حاج سيد جوادي عضو شوراي مركزي نهضت آزادي، كه در دوران وزارت كشور، يزدان حاج حمزه از مرتبطان و كانديداي بعدي سازمان در انتخابات را به عنوان معاون منصوب كرده بود و دو فرزندش از اعضاي مهم سازمان بودند و برادرش جزء مؤتلفين و هواداران شناخته شده رجوي و سازمان محسوب مي گرديد، نيز طي اطلاعيه اي مستقلي مسعود رجوي را از "چهره هاي مبارز و انقلابي" بر شمرد و انتخاب وي و چند كانديداي ديگر را توصيه نمود.
شنبه 1 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]
-
گوناگون
پربازدیدترینها