واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فرد- سميه صياديفر: وقتي روياهايم را در دوران نوجواني و جواني به ياد ميآورم، لبخندي بر لبانم نقش ميبندد و به فكر فرو ميروم. در آن دوران يكي از عميقترين و مهمترين آرزوهايم اين بود كه هرگز از دوستانم جدا نشوم و تا پايان دم زدنم دوستيها و باهم بودنهايمان حفظ شود. آن هنگام وقتي به اين فكر ميكردم كه شايد عزيزترين و نزديكترين دوستان صميميام با ورود به ساير دوران زندگي و بهخصوص تشكيل خانواده ديگر برايم مثل قبل حضور نداشته باشند، وحشت سراسر وجودم را فرا ميگرفت و نه تنها من بلكه همگيمان اين موضوع را ناممكن ميانگاشتيم. زمان گذشت و ما در گردونه اين گذشت زمان خيلي از اتفاقها را تجربه كرديم. اكنون كه سالياني نه چندان دور از آن زمان ميگذرد ما دوستانِ صميمي پيش از اين، ديگر حضور صميمانه قبل را در كنار يكديگر نداريم و دوستيهايمان اگر قطع نشده باشد گاه به گفتوگويي سالانه مبدل شده است. تجربه به من نشان داده است كه دوستان صميميام با توجه به شرايط زندگي و نوع فراغتم به دوستاني دورهاي بدل شدهاند و حضور مداوم يك دوست صميمي كه به او اعتماد داشته باشم و لحظات ناب دوستانهاي را با او بگذرانم در زندگيام تقريبا خالي است. با خود ميانديشم چرا دوستيها اينگونه پيش ميرود؟ من چقدر نياز دارم كه دوستيهايم را در دوران زندگي با افراد خاصي حفظ كنم و تداوم ببخشم و چقدر اين اجازه با توجه به تغيير شرايطم به من داده ميشود؟ اصلا چه ميزان از زندگيام به دوستي و محبت دوستانم وابسته است؟ متأسفانه در گذران زندگي ممكن است بسياري از روابط دوستانه فراموش شود. ادامه نيافتن دوستيها ميتواند علتهاي فراواني داشته باشد. تغيير نگرش: نمي توان منكر اين قضيه شد كه همه ما با گذران زندگي و افزوده شدن بر سن و سال و درك تجربههاي جديد از نظر فكري نيز دچار تغيير و تحول ميشويم. هر كدام از ما اگر خودمان را در سال يا ساليان قبل در نظر بگيريم ميبينيم كه از بسياري جهات دچار تغييراتي اساسي شدهايم. طبيعي بهنظر ميرسد دوستاني كه در آن سالها داشتيم اگر تنها براساس شرايط فكري و روحياتمان برگزيده باشيم ديگر نميتوانند برايمان جالب و ارتباط با آنها برايمان ارضاكننده باشد. چه بسا گاه پيش ميآيد كه از خود ميپرسيم چگونه چنين فردي با چنين روحيات، تفكر و اخلاقياتي دوست من بوده است؟ اينچنين ميشود كه دوستان از هم فاصله ميگيرند. تغيير شرايط زندگي و مشكلات:ناهيد -25 ساله و مجرد- از صميميترين دوستانش سارا و الهه فاصله گرفته است. او در اين زمينه ميگويد: «9 سال قبل كه دوستانم نيز مانند من مجرد بودند از همراهي و دوستي كردن با آنها لذت ميبردم اما اكنون آنها آنقدر درگير زندگي مشترك و مشكلات آن شدهاند كه دوست ندارم در جمع آنها حضور يابم. آنها ديگر نه دوستيها برايشان چندان اهميتي دارد و نه حضور من. اصلا آنقدر دنيايشان با من تغيير كرده كه من از بودن با آنها لذت نميبرم و روز به روز فاصله بيشتري را بينمان حس ميكنم.» بايد توجه داشت كه شرايط و نقشهاي جديد، دغدغهها و روحيات جديدي ميسازد و گاه انسان را با عملكردي متفاوت از قبل روبهرو ميكند كه حتي ممكن است براي خود او نيز قابل تصور نباشد چه برسد به نزديكانش. سارا و الهه دوستان ناهيد نيز عملكردي متفاوت از خود نشان دادهاند، چرا كه با محيطي جديد و نقشهايي جديد روبهرو شدهاند و ناهيد به اين علت كه همواره آنها را با دوران مجرد بودنشان مقايسه ميكند، همه چيز برايش غيرقابل باور بهنظر ميرسد و هيچگونه دركي از شرايط جديد دوستانش و در پي آن رفتار متفاوت آنها ندارد. اينچنين است كه دوستيها بهدليل تغيير شرايط زندگي و مشكلات رو به بيرنگ شدن صميميتها و فراموشي ميرود. البته درك متقابل از شرايط دوستان ميتواند راهكاري براي از بين نرفتن و پايداري روابط دوستانه حتي با وجود مشكلات زندگي باشد. تغيير مكان زندگي:يكي از معموليترين اتفاقات براي جدايي در دوستيها تغيير محل زندگي و دوري جغرافيايي است. دور بودن مكانهاي زندگي حتي اگر جداييهاي ديگر در روابط دوستانه وجود نداشته باشد، ناخودآگاه باعث فاصله دوستان و در پي آن، هم سو نبودن فضاهاي فكري و روابط دوستانه آنها ميشود. اين موضوع تا حدي طبيعي است چرا كه دور بودن محل زندگي از هم مثلا زندگي در شهرهاي مختلف و خبر نداشتن آنها از هم ناخودآگاه باعث كم رنگ شدن ارتباط آنها ميشود. نظر همسر:مسلما پس از ازدواج بهدليل داشتن لحظات و زندگي مشترك، همسران تمايل دارند از دوستيهاي دوران تجرد شريكشان مطلع بوده و به نوعي تأييد يا نفي ضمني به آن بدهند. اين تأييد يا نفي ضمني ميتواند پاسخي براي اين سؤال طرف مقابل باشد كه آيا همسرم به من اين امكان را ميدهد كه دوستيهاي دوران تجردم را حفظ كنم؟ پدرام، 33 ساله و مهندس عمران در مورد موافقت براي ادامه يافتن دوستيهاي دوران تجرد همسرش، شرط شناخت را ضروري ميداند. وي ميگويد:«بايد دوست همسرم را دقيقا بشناسم و بدانم از چه خانوادهاي است و تنها اينكه دوست چندين و چند ساله همسرم است برايم كافي نيست.» سارا 29 ساله و خانه دار در اين زمينه ميگويد: «من نميپسندم كه همسرم با دوستان مجردش آنگونه مراوده داشته باشد كه آنها در منزلمان رفتوآمد كنند.» ليلا 31ساله و كارمند، نظري متفاوت دارد. وي ميگويد:«من و همسرم در هنگام ازدواج دوستانمان را نيز به هم معرفي كرديم وآنها در مراسم ازدواج ما نيز حضور داشتند. بعضي از اين دوستان مجرد بودند و برخي متأهل. اما ما بهدليل شناختي كه از دوستان يكديگر پيدا كرديم، دوستان صميمي يكديگر را بهعنوان كساني كه هر كدام از ما نياز به حضور آنها داريم، پذيرفتهايم. بهنظر من مراوده با دوستان به انسان نشاط ميدهد. من وقتي با دوستانم رفتوآمد ميكنم، از مشكلات زندگي فاصله ميگيرم و داشتن لحظات خوش با آنها باعث ميشود بسيار شاداب شوم و در زندگي مشتركم نيز اين نشاط و شادي را انتقال دهم. » سعيد 36 ساله و متأهل، از روابط دوستانه خود كمي سرخورده است. او كه وقتي از دوستيهاي قديمي خود سخن ميگويد هنوز هم برقي از شعف را در چشمانش ميبيني با دلخوري ميگويد: دوستاني كه ساعات و لحظات خوش و نابي را ساليان سال با هم داشتيم اكنون كه به مقام و منصبي رسيدهاند ديگر نهتنها يادي از آن ايام نميكنند، بلكه اگر حتي بخواهم با آنها ارتباطي تلفني نيز داشته باشم بايد پس از برقراري ارتباط با چندين و چند نفر تازه بگويم قصدم از اين تماس تلفني چيست تا بتوانم با او گپي كوتاه داشته باشم. از صميميت با چنين دوستاني كه رشد اجتماعي و رسيدن به مقام و منصب باعث شده گذشته را فراموش كنند دلزدهام! مانا 27 ساله، فارغالتحصيل و جوياي كار، به اندازه سعيد دلخور نيست اما دليل كم شدن ارتباط با يكي از صميميترين دوستانش را رشد يكباره جايگاه تحصيلي و مقام علمي او ميداند. وي در اين زمينه ميگويد:« من و سارا، آنقدر به هم نزديك بوديم كه هيچ كس در دانشكده ما را از يكديگر جدا تصور نميكرد. همه وقتي هر كدام از ما را تنها ميديدند ناخودآگاه سراغ آن ديگري را ميگرفتند. دوستي ما در تمام شرايط زبانزد بود و گاه حتي ميتوانم بگويم ديگران غبطه همدليهاي ما را ميخوردند، تا اينكه طي چند سال سارا يكباره در مراحل ديگر تحصيلي موفقيتهاي زيادي كسب كرد و همچنين شاهد جهش او در تمامي زمينهها بودم. او طي چند سال ترقي فراواني كرد. مثلا اكنون دانشجوي دكتراست و عضو هيأت علمي يك دانشگاه، در همين سالها ازدواج نيز كرده و بنابراين گويي ديگر هيچ وجه اشتراكي بين من و او نيست. ارتباط ما خيلي كمرنگ شده و دنياي سارا ديگر با دنياي من فاصله گرفته است. من هنوز خيلي او را دوست دارم اما او آنقدر مشغله و گرفتاري دارد كه ديگر جايي براي با من بودن نميماند. در ضمن رتبه سارا ديگر با من يكي نيست، او در جايگاه استادي است و من هنوز حتي شغل مناسبي نداشته و جوياي كارم. دوستيها چگونه ادامه مييابد؟ مصطفي 48 ساله و كارمند است، او در زمينه تداوم دوستيهايش و علت آن مشخصا به درك متقابل اشاره ميكند. وي در اين زمينه ميگويد: من و دوست صميميام رضا كه ميتوانم بگويم قدمت دوستيهايمان به 28 سال ميرسد، ادامه دوستيهايمان را مديون درك درستي هستيم كه از نوع و هدف دوستيهايمان داشتيم. در حقيقت ميتوانم بگويم هميشه خيلي از مسائل را بر دوستيهايمان ترجيح دادهايم. راستش را بخواهيد شيرين كامي داشتن يك دوست صميمي و همراه، به تلخي و مشكلاتي كه بايد با آنها گاه براي حفظ يك دوستي ارزشمند دست و پنجه نرم كرد، ميارزد. من و رضا هميشه سعي ميكنيم يكديگر را در شرايط مختلف درك كنيم. زهرا 36 ساله و خانه دار، دوستان صميمي فراواني دارد كه حتي با وجود مشغلههاي فراوان زندگي همچنان با همگي آنها ارتباطش را حفظ كرده است. زهرا حضور دوستانش را مديون هدفداشتن و درك درست از ارتباطها ميداند. وي در اين زمينه ميگويد:«تكتك افراد درجمع دوستانه ما با افكار و رفتار مختص بهخودشان پذيرفته شدهاند و همگي ما سعي ميكنيم با وجود اختلاف نظرها روابطمان را طوري تنظيم كنيم كه از بودنهايمان در كنار هم نهايت استفاده و سودمندي را ببريم. دوستيها با تمام اختلاف نظرها و تفاوتها اگر هدفمند و توأم با درك مشترك از شرايط باشد، بسيار لذتبخش خواهد بود. نكته ديگر در مورد تداوم دوستيهاي ما حتي با وجود تشكيل خانواده و زندگي مشترك اين است كه همگي سعي ميكنيم با هم بودنهايمان حتي كوچكترين خللي در ريتم عادي زندگي و توجه به همسر و فرزندانمان ايجاد نكند بلكه بهگونهاي برنامه ريزي ميكنيم كه از اوقات فراغت خود جهت با هم بودنهاي دوستانه استفاده ببريم.» گـستـرش دايـره دوستان در خـيلي از جنبـههاي زندگي و ارتقا در منزلت شغلي و جايگاه اجتماعي ممكن است در هر زماني اتفاق بيفتد. هميشه هم كمرنگ شدن ارتباطهاي دوستانه از سمت دوستاني نيست كه موفقيتهاي چشمگيري را كسب كردهاند. گاهي اوقات دوستان در قبال مسئوليتهاي اجتماعي دوستانشان درك درستي از جايگاه خود بهعنوان دوست ندارند. بايد درخواستهها و توقعها به موقعيتها و شرايط طرف مقابل توجه داشت. توجه به شرايط و سنجش امكان تحقق خواستههاي دوستانه باعث ميشود كه دوستان صميمي هيچگاه از هم نرنجند و دوستيها ادامه يابد. ببخشيم و فراموش كنيم وقتي صحبت از دوستيهاي طولانيمدت به ميان ميآيد، همه به گذشت و بخششهاي دوستانه نيز اعتراف ميكنند. رمز تداوم بسياري از دوستيها، همين گذشتهاي دوستان نسبت به يكديگر است. وقتي در ارتباط دوستانه، وجود دوست از همه مسائل ديگر بالاتر قرار بگيرد و حضور او ارزشمندترين موضوع باشد، ناخودآگاه گذشت كردن حتي وقتي منافع خود نيز به خطر بيفتد كار سختي نيست. اين به اين خاطر است كه روابط دوستانه از چنان استحكامي برخوردار شده كه مشكلات كوچك و حتي بزرگ نميتواند خللي در آن ايجاد كند. محمد 43 ساله و مهندس برق، در اين زمينه از دوستي خودش با صميميترين دوستش امير ياد ميكند و با لبخندي ميگويد: دوستي من و امير از قدمتي 20 ساله برخوردار است. ما تقريبا با هم بزرگ شديم و مقاطع مختلفي را با هم طي كرديم. البته بارها شده كه من و امير با يكديگر اختلاف نظر داشتيم اما بسياري از اوقات سعي ميكنيم با هم به تفاهم برسيم و يا به خاطر اينكه عميقا يكديگر را دوست داريم گذشت ميكنيم و در مقابل هم موضع نميگيريم چرا كه دوستيها برايمان از هر چيز ديگري ارزشمندتر و مهمتر است. البته ناگفته نماند اينچنين رفتاركردن زياد هم آسان نيست. براي هر رابطه دوستانهاي اختلاف نظر و دلخوري پيش ميآيد اما چگونگي مواجهه با آن مهم است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]