واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فرد- همشهری آنلاین: پنهان داشتن احساسات و عواطف در بسيارى از جوامع مدرن به عنوان مشخصهاى منفى تلقى مىشود. در برخی دیگر از جوامع جلوگیری از بروز احساسات و حفظ خونسردی رفتاری مثبت به حساب میآید. این تلقیها تا چه حد بر مبانی علمی استوارند؟ نظرات رايج درباره تظاهر بيرونى احساسات تقريبا اغلب روانشناسان بر اين عقيدهاند كه تجربه و دريافت احساسات در زندگى آدمي بسيار مهم است. حتي برخى از كارشناسان فراتر از اين رفته و اصالت فرد را در گرو بروز احساسات مىدانند، و انسانهاى تودار و يا خويشنتدار را افرادى خونسرد، بى تفاوت و غيراصيل قلمداد مىكنند. مسلما اين بينش در گذشته حاكم نبوده است. بطور مثال، تا چندى پيش بروز احساسات براى مردان نشانه ضعف به حساب مى آمد. اما اين پديده نيز دچار تحول گشته است. در پس اين مد رايج سوءتفاهمى بزرگ نهفته است. اين فرض كه رفتار احساساتى نشانهاى از اصالت است، متكى به اين تصور است كه احساسات و بروز احساسات از يكديگر جدايى ناپذيرند و در رابطهاى محكم و مستقيم با يكديگر قرار دارند. بنا به نظرات رايج ، هر كس كه به نوعى بروز احساسات خود را تحت كنترل در آورد و يا آن را سركوب كند، سرانجام به خود احساسات نيز آسيب خواهد رساند. اين نظر را مى توان بدين نحو بيان داشت كه تجلى عواطف و بروز واكنشهاى حسى نشانهاى از وجود واقعى و اصيل احساسات در درون آدمى است. اما چندى است كه اين نظرات رايج و كليشهاى از سوى برخى پژوهشگران بطور جدى زير سوال رفته است. مانفرد هولودينسكى از دانشگاه مونستر در آلمان به همراه ولفگانگ فريدل ماير از دانشگاه ميشيگان در امريكا عنوان مى كنند كه تجلى وبروز احساسات در پيوند مستقيم با خود احساسات نيستند. به نظر آنان يكى از نشانه هاى بلوغ دقيقاً همين جدايى ميان ايندو است. فرد بالغ قادر است كه بروز احساسات را تحت كنترل داشته باشد، بى آنكه به سركوب احساسات در درون خود دست زند. هماهنگى ميان احساسات و بروز آن در كودكان پژوهشگران بر اين باورند كه تنها در نزد كودكان وحدتى ميان احساس و بيان و يا بروز آن وجود دارد. براى كودك گرسنگى و جيغ زدن امورى يكسانند. تنها در سنين بالاتر كودكان قادر به تمايز ميان احساس و اشكال بروز آن مى شوند. آدمى سرانجام در دوران بلوغ قادر مى شود كه ميان تجربه هاى درونى و رفتار بيرونى خود بطور قطعى تمايز گذارد واين به معناى خيانت به احساس درونى نيست و تنها پس از اين تفاوت گذارى انسان قادر به مشاركت فعال در زندگى پيچيده اجتماعى مىشود. از زمانى كه كودك قادر به تامين نيازهاى خود مى شود، بروز و يا نشان دادن احساسات جنبه درخواستى خود را از دست مى دهد و به مرور زمان، هر چه بيشتر خصلت ارتباطى آن بر جسته مىشود. روانشناسان با آزمايش هاى مختلف اين موضوع را بررسى كرده اند. براى مثال كودكان تا پنج و يا شش سالگى بدون حضور شخصى ديگر نيز احساسات خود را نشان مىدهند، اما اين رفتار در دوران مدرسه بتدريج محو مى شود. فطرى و يا اكتسابى پاول اكمن روانشناس امريكايى، يكى از طرفدارن نظريه هماهنگى ميان احساس و بيان آن، با جمع آورى و تحليل تعداد بيشمارى ازحركات و حالات صورت انسانى بر اين نظر است كه برخى از حالات و حركات چهره فراى مشخصات خاص فرهنگى براى همه انسان ها يكسان اند. اين حالات چهره نشانگر احساسات پايه اى وفطرى انسان نظير ترس، خشم، غم، شادى و انزجار هستند. اما كلاوس شرر، روانشناس سويیسى، بر خلاف اكمن بر اين باور است كه حالات چهره براى بيان احساسات پايه اى هميشه و در همه جوامع يكسان نيستند و در زندگى روزمره كمتر قابل مشاهده مىباشند. و تنوع و تفاوت در تظاهر احساسات پايه اى يكى از ويژگى هاى زندگى انسانى مى باشد. گرچه نوزدان براى برآوردن نيازهاى خود برخى رفتارهاى يكسان از خود نشان مى دهند، اما اين موارد با نمونه هاى اكمن از حالات روحى تفاوت دارند. به نظر روانشناسانى نظير شرر، هولودينسكى و فريدل ماير احساسات فطرى و مادرزاد نيستند و حتي نوزدان بايد آنرا نخست فرا گيرند. به نظر هولودينسكى هسته اصلى هر احساسى ارتباط و يا مراوده است. كودك جيغ مى زند و مادر او را بغل مى كند. كودك از همان آغاز مى آموزد كه چگونه مى توان با بيان احساس محيط خود را تحت تاثير قرار داد. بدين معنا احساسات، دريافت هاى آشفته و ناروشن جسمى هستند وتنها پس از مبادله با جهان بيرون كودك مى آموزد چگونه احساسات خود را به طور مشخص و دقيق بروز دهد. گريستن و شادى بر صحنه تئاترنشانگر اصالت احساسات نيستند. اما كنترل ماهرانه احساسات نيز به معناى وجود احساس ژرف، بلوغ و پختگى آدمى نيست. خويشتندارى تنها بدين معناست كه در ظاهر و در سطح احساس زيادى وجود ندارد. كارشناسان بر اين نظرند كه احساس بخشى از سيستم ارتباطى است كه از سوى اميال انسانى همراهى مى شود. نشان دادن احساسات در خدمت دستيابى انسان به آرزوها و اهداف خود است. بروز احساس بيش از همه بيانگر اينست كه شخص علاقه و اميال خود را بجا مى داند و در اين زمينه به خود حق مى دهد. احساس محق بودن نتيجه روند اكتساب ارزش هاى اخلاقى است كه در زندگى اجتماعى جاى دارند. انسانها در قبال بسيارى ازحوادث و موضوعات با بروز احساسات از خود واكنش نشان مى دهند، اما اين حوادث وموضوعات بيش از آنكه بيانگر خصوصيت افراد باشد، خبر از اجتماعى مى دهند كه انسانها در آن زندگى مى كنند. منبع : SZ, Wissen
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]