واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: عمومی- دكترعليرضا مجيدي : ميليونها نفر در سراسر جهان مبتلا به اختلالات روانپزشکي مختلف هستند. با بسياري از اين اختلالات آشنا هستيم يا دستکم نامشان را شنيدهايم: افسردگي، اضطراب، وسواس، اسكيزوفرني. اما، بيماريهاي روانپزشکياي هم هستند که هم نام و هم ماهيت عجيب و غريبي دارند و حتي بسياري از پزشکان به خاطر نادر بودن يا موردي بودن بروز بيماري، با آنها آشنا نيستند يا تنها اصطلاحات استاندارد پزشکي را درباره آنها به کار ميبرند. 1 - سندرم استکهلم: سندرم استکهلم نوعي پاسخ فيزيولوژيک گروگانهاي ربوده شده است. بر خلاف انتظار، نشانههايي از همدردي و حس وفاداري آنها با آدمرباها ديده ميشود. گروگانها حتي ممکن است با وجود خطراتي که تهديدشان ميکند، به صورت اختياري خود را تسليم آدمرباها کنند. اين سندرم در موارد ديگري مثل همسرآزاري، تجاوز يا سوءاستفاده از اطفال هم ممکن است ديده شود. اما چرا اين سندرم «استکهلم» ناميده ميشود؟ در سال 1973 از يک بانک در استکهلم سوئد، سرقت شد. دزدها چند نفر از کارمندان بانک را چند روزي به گروگان گرفتند. بر خلاف انتظار،گروگانها از نظر احساسي جذب دزدها شدند و حتي بعد از آزادي از آنها دفاع کردند و حاضر نشدند عليه آنها، شهادت بدهند. بعدها، يکي از دزدها با يکي از خانمهاي کارمند ازدواج کرد. 2 - سندرم ليما: سندرم ليما نقطه مقابل سندرم استکهلم است. در اين سندرم آدمرباها، بيش از حد نگران سرنوشت و رنج و عذاب آدمهايي ميشوند که آنها را ربودهاند. در سال 96، 15 عضو يک جنبش انقلابي در ليما، پايتخت پرو دست به آدمربايي زدند. آنها صدها نفر از افراد شرکتکننده در مهماني سفير ژاپن در پرو را به گروگان گرفتند. در بين مهمانها ديپلماتها، مقامات دولتي و ارتشي و بازرگانها ديده ميشد. اما آنها از اين موقعيت استثنايي و افراد مهمي که در اختيار داشتند، استفاده نکردند و ظرف چند روز بيشتر گروگانها را آزاد کردند. رئيسجمهوري آينده پرو و مادر رئيسجمهوري فعلي پرو جزو کساني بودند که آزاد شدند. گروگانگيري چند ماه ادامه پيدا کرد و باقي گروگانها با حمله کماندوها، آزاد شدند. 3 - سندرم ديوژن: ديوژن يک فيلسوف يونان باستان بود که ميگويند در يک خمره شراب روزگار مي گذراند و افکاري نيهيليستيک داشت. معروف است که بعد از آنکه اسکندر در جايي فاتح شده بود همه طبقات و از جمله دانشمندان به ديدن او ميآمدند و تبريک ميگفتند. ديوژن نيامد. اسکندر گفت: حال که او نيامده ما به سراغ او ميرويم و رفت. ديوژن در بيابان، آفتاب گرفته بود اسکندر با سران سپاه ميرفت. ديوژن از دور صداي سم اسب ها را شنيد. خيلي تعجب کرد و خودش را نيم خيز کرد. اسکندر آمد بالاي سر ديوژن و قدري با او صحبت کرد. ديوژن خيلي با بياعتنايي جواب داد. بعد اسکندر گفت از من چه ميخواهي؟ گفت: اينکه بروي کنار و سايه ات را از سر من کم کني، چون آفتاب گرفته بودم و تو مانع شدي. اسکندر خيلي متعجب شد و با خود گفت: يعني تا اين حد استغنا و بينيازي؟! وقتي آمد بيرون، سران سپاه داشتند انتقاد ميکردند که اين مرد چه قدر احمق بود. ولي اسکندر خيلي تحت تأثير قرار گرفته بود و اين جمله معروف را گفت که «اگر اسکندر نبودم دوست داشتم ديوژن باشم». سندرم ديوژن بيشتر در افراد پير ديده ميشود. در اين سندرم افراد گوشهنشين ميشوند و به وضعيت ظاهري و بهداشت خود اهميتي نميدهند. البته مدرکي پيدا نشده که نشان بدهد ديوژن با وجود عزلتنشيني، از لحاظ ظاهري آشفته و نامرتب بود. 4 - سندرم پاريس: سندرم پاريس مختص ژاپنيهاست! ز ميليونها ژاپني که هر سال از شهر زيباي پاريس بازديد ميکنند، تعداد انگشتشماري دچار اختلال وضعيت ذهني ميشوند و تنها راه حل مشکلشان اين است که به ميهنشان برگردند. نام اين سندرم در ترمينولوژي پزشکي، اختلال انطباقي است، منتها با گذاشتن نام سندرم پاريس بر گرفتاران ژاپني اين اختلال رنگ و لعاب ويژهاي به آن داده شده است. طبيعي است که ژاپنيها با آن فرهنگ شرقيشان وقتي به پايتخت فرهنگي اروپا ميروند، مشکل انطباقي پيدا کنند. سفارت ژاپن همواره نگران توريستهاي اين کشور در پاريس است و آمادگي دارد تا شوکديدههاي فرهنگي را به ژاپن برگرداند يا آنها را تحت درمانهاي اورژانس بيمارستاني قرار دهد. 5 - سندرم استندال: اين سندرم يک بيماري روانتني يا سايکوسوماتيک است. وقتي شخصي هنگام مشاهده يک اثر هنري بسيار زيبا يا مکاني پر از اشياي هنري است و دچار طپش قلب ناگهاني، سرگيجه، گيجي يا حتي توهم ميشود، از اين اصطلاح استفاده ميشود. ماري هنري بيل يا استندال، نام يک نويسنده فرانسوي قرن نوزدهمي است. هنگامي که او در سال 1918 سفري به فلورانس ايتاليا داشت در هنگام مشاهده آثار هنري، دچار حالتي مشابه شد که در يکي از کتابهايش علايم آن را توصيف کرده است. سندرم استندال، نام يک فيلم سينمايي با همين عنوان هم است که در سال 96 اکران شده است. 6 - توهم کاپگراس: اين توهم بيشتر در افراد مبتلا به شيزوفرني، دمانس و يا ديگر آسيبهاي مغزي ديده ميشود. مبتلايان به اين توهم فکر ميکنند که يک عضو نزديک در خانوادهشان که در بيشتر موارد زن يا شوهر بيمار است، با فرد بيگانهاي کاملا همقيافه عوض شده است. در آثار علمي تخيلي زيادي به اين نوع توهم اشاره شده است که شايد آشناترين آنها براي ما فيلم همسران استپفورد با بازي «نيکول کيدمن» و «متيو برادريک» باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]