واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: زندگی ، سخت تر از این حرفهاست یکی از دوستان من در واکنش به گفتگویی که در باره بی عدالتیهای زندگی داشتیم از من پرسید "چه کسی گفته است که زندگی عادلانه خواهد بود، یا حتی منظور از زندگی این بوده که عادلانه باشد؟" پرسش خوبی بود. این پرسش مرا به یاد چیزی انداخت که در جوانی آموخته بودم: زندگی عادلانه نیست. زندگی ناخوشایند است، اما کاملاً حقیقی است. از قضا شناخت این حقیقت که مستی را از سر می برد می تواند بینشی بسیار رهایی بخش باشد. یکی از اشتباهاتی که بسیاری از ما مرتکب می شویم این است که برای خودمان و یا برای دیگران تاسف می خوریم و می اندیشیم که زندگی باید عادلانه باشد و یا این که روزی عادلانه خواهد شد. زندگی عادلانه نیست و نخواهد هم شد. هنگامی که این اشتباه را مرتکب می شویم ،میل داریم زمان زیادی را صرف غوطه ور شدن در زندگی و یا شکوه از ناملایمات آن کنیم. ما با دیگران همدردی می کنیم و در باره بی عدالتیهای زندگی بحث می کنیم. ما شکوه می کنیم که "زندگی عادلانه نیست" و نمی فهمیم که شاید هرگز قصد آن نبوده است که عادلانه باشد. یکی از چیزهای زیبا در پذیرش این حقیقت که زندگی عادلانه نیست این است که ما را از تاسف خوردن باز می دارد و ترغیب می کند با آنچه که داریم، نهایت تلاش خود را بکنیم. می دانیم که این "وظیفه زندگی" نیست که همه چیز را کامل کند، بلکه چالش خود ماست. تسلیم این حقیقت شدن ما را از تاسف خوردن برای دیگران هم باز می دارد زیرا به یادمان می اندازد که به هر کسی با دستی متفاوت رسیدگی می شود و هر کس توانها و چالشهای منحصر به فردی دارد. این بینش به من کمک کرده است تا به مشکل تربیت دو فرزند خود، به تصمیمات سخت در این باره که به چه کسی می توانم کمک کنم و به چه کسی نمی توانم و نیز به تلاشهای شخصی خودم در آن دورانی که احساس کرده ام قربانی شده و یا با من رفتار غیر عادلانه شده و دوباره در مسیر قرار می دهد. این حقیقت که زندگی عادلانه نیست بدین معنی نیست که ما نباید برای بهبود زندگی خودمان یا به طور کلی برای بهبود جهان آنچه را که در توان داریم به کار نبریم. بعکس، بدین معنی است که باید تلاش کنیم. هنگامی که درک نمی کنیم یا نمی پذیریم که زندگی عادلانه نیست، میل داریم که برای دیگران و برای خودمان احساس ترحم کنیم. البته ترحم یک احساس خود- شکنی است که کاری برای کسی نمی کند جز آن که همه را وادار کند احساسی بدتر از احساس کنونی داشته باشند. در هر حال، وقتی که درک می کنیم زندگی عادلانه نیست، برای دیگران و برای خودمان احساس همدردی می کنیم و همدردی احساسی قلبی است که مهرورزی را به کسی منتقل می کند که او را تحت ثاثیر قرار می دهد. بار دیگر که به بی عدالتیهای جهان می اندیشید، بکوشید این حقیقت اساسی محض را به یاد خود آورید. ممکن است از این که این حقیقت می تواند توجه شما را از خود ترحمی منحرف کند و به سوی اقدام مفید جلب کند شگفت زده شوید. منبع : از کاه کوه نسازید - ترجمه : سهیلا موسوی رضوی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]