واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: يكي از علتهاي جرأت نداشتن براي ارائة سخنراني، نداشتن اعتماد به نفس كافي است. اگر بتوانيد قبل از شروع كار، اراده و اعتماد به نفس خود را تقويت كنيد و به خود تلقين كنيد كه قادر بر انجام اين كار هستيد، مشكل شما تا حد زيادي حل ميشود. علاوه بر اين، در اين جا به بعضي ديگر از راهكارها براي برطرف شدن اين مشكل اشاره ميشود؛ اما قبل از آن، توجه به مقدمة زير در اين باره، بايسته است: اضطراب و ترس از شركت در برنامههاي جمعي، علتهاي زيادي دارد كه يكي از آنها، داشتن افكار منفي است و چون زيربناي احساسات انسان، افكار اوست، اگر اين افكار منفي باشند، احساسات نيز منفي و تخريبگر خواهند بود. اگر بتوانيد افكار منفي را تبديل به افكار مثبت كنيد، ترس شما از بين ميرود. چند نمونه از افكار منفي كه منجر به ترس از سخن گفتن در حضور جمع ميشوند، عبارتند از : 1. اگر من صحبت كنم، ميترسم عصبي و مضطرب شوم و نتوانم نظراتم را به روشني بيان كنم. 2. من نبايد مضطرب شوم. 3. اگر نتوانم درست صحبت كنم، همه مرا مورد تمسخر قرار ميدهند. 4. اين اتفاق نشان ميدهد كه من آدم بيعرضه و حقيري هستم. اگر شما بتوانيد اين افكار منفي را تبديل به افكار مثبت كنيد، يقيناً مشكلتان حل خواهد شد؛ يعني به جاي اينها اين گونه فكر كنيد: 1. اگر من صحبت كنم، ممكن است ابتدا عصبي و مضطرب شوم؛ اما اين طبيعي است و وقتي شروع كردم، آرامش بيشتري پيدا ميكنم. 2. من بزرگترين جلسهگردان و سخنران دنيا نيستم؛ اما ميتوانم نقطهنظرهايم را ارائه دهم. 3. هيجان داشتن، اشكال ندارد؛ همه ما در اين موقع، چنين احساسي پيدا ميكنيم. اين كه چرا بايد اين طور فكر كنيم، به اين دليل است كه اگر ما در مقابل اضطراب خود مقاومت كنيم، وضع بدتر ميشود؛ پس بايد آن را بپذيريم؛ ولي بزرگنمايي نكنيم. در مورد اين فكر منفي - كه ممكن است شما را مسخره كنند - به خود، چنين بگوييد: لازم نيست همة مردم دنيا مرا قبول داشته باشند؛ زيرا من هرگز انسان كاملي نيستم؛ پس طبيعي است كه مورد تمسخر عدهاي باشم. در مورد اين فكر منفي - كه آدم بيعرضه و حقيري هستيد - به خود بگوييد: هيچ رابطهاي بين خوب حرف زدن در جمع و اين كه من يك انسان حقير و بيارزش و بيعرضه باشم، وجود ندارد و اين فرض غلط است كه اگر عدهاي مرا قبول ندارند و حقير ميپندارند، همة مردم مرا حقير بپندارند و هيچ كس مرا دوست نداشته باشد. بنابراين، ما ميتوانيم با اصلاح افكار منفي خود، بسياري از احساسات نادرستمان را - كه برخاسته از اين افكار منفي است - از بين ببريم. حال با توجه به اين مقدمه، نكات زير - براي تقويت روحيهتان به هنگام حضور در جمع دوستان و آشنايان يا براي ارائة سخنراني - پيشنهاد ميشوند: هنگام روبهرو شدن با كسي كه از شما انتقاد ميكند، بهترين و مناسبترين شيوه را انتخاب كنيد و كاري كنيد كه انتقاد او از حالت خصمانه، به حالتي دوستانه تبديل شود. شما با اين كار، هم انتقاد او را سازنده ميكنيد و هم او را خلع سلاح ميكنيد و از اضطراب خود نيز ميكاهيد. براي اين كار، لازم است هيچ عكسالعمل متضاد و پرخاشگرانهاي بروز ندهيد و اگر انتقادهاي او، داراي نكتة مثبتي است، آنها را بپذيريد. در اين جا با چند مثال زير، مطلب را بيشتر توضيح ميدهيم: فرض كنيد سر قرار حاضر نشديد و دوستتان در مقام انتقاد از شما ميگويد: «هميشه دير ميكني؛ از انتظار كشيدن خسته شدهام». شما بايد در پاسخ بگوييد: «بله، حقيقت دارد؛ دير كردم و حق داري عصباني شوي». با اين پاسخ، هم دوستتان احساس ميكند كسي به حرفش گوش داده و مورد احترام قرار گرفته است و هم از شدت ناراحتي او كاسته ميشود؛ اما اگر حالت تدافعي بگيريد و عذر و بهانه بياوريد، او را عصبانيتر ميكنيد. مثال ديگر: فرض كنيد شما براي تهية يك گزارش يا مقاله، زحمت زيادي كشيدهايد؛ ولي استاد يا همكلاسيتان، به شما ميگويد: «گزارش (يا مقاله) بسيار بدي نوشتهاي؛ حواست كجا بود! آيا هنگام نوشتن، خيالاتي شده بودي»؟ در اين حال، شما ميتوانيد بگوييد: «مثل اين كه نكتة مهمي را فراموش كردهام؛ البته وقت زيادي صرف تهية اين گزارش كردهام؛ ممكن است نظر خود را بيشتر توضيح دهيد»؟ اين طرز رفتار، از شدت عصبانيت استادتان ميكاهد و به احتمال زياد، بهتر با شما گفتوگو ميكند و راهنمايي مفيدتري به شما ارائه ميدهد. مثال ديگر: فرض كنيد لباس تازهاي خريدهايد و همه از آن تعريف ميكنند؛ ولي در اين ميان، كسي به شما ميگويد: «اين پيراهن سبز روي تن تو گريه ميكند». در اين حال، شما براي خلع سلاح كردن او بگوييد: «ممكن است لباس سبز به تن من نيايد؛ به نظر شما، چه رنگي بيشتر به من ميآيد»؟ شما با اين پاسخ، هم انتقاد او را محترمانه پاسخ دادهايد و از اين بابت، رنجشي در دلتان ايجاد نشده است و نيز مانع اين شدهايد كه به بحث بيفايدهاي دربارة رنگ لباس كشيده شويد. مثال ديگر: فرض كنيد شما كمي اضافه وزن داريد و دوستتان ميگويد: «آدم پرخور و چاقي هستي؛ اختيار غذا خوردنت را نداري». شما در پاسخ ميتوانيد بگوييد: «بله حق با شماست؛ بايد از وزنم كم كنم؛ بهتر است غذا خوردنم را كنترل كنم». بنابراين، در مواجه شدن با انتقادهاي ديگران، سه راه زير وجود دارد: 1. ناراحت شويد و واكنش تدافعي از خود نشان دهيد. 2. خودخوري كنيد و با ناراحتي، سكوت كنيد. 3. به روشهايي كه در بالا گفته شد - مثل پيدا كردن نكته مثبتي در انتقاد و پذيرش آن و توضيح خواستن بيشتر درباره سخنان منتقد – عمل كنيد و در اين صورت، بكوشيد منتقد را خلع سلاح كنيد و انتقاد را از حالت تهاجمي، به حالت سازنده، تبديل كنيد. به نظر ما روشي كه هم شما را راضي ميكند و هم فرد منتقد را قانع ميسازد و او را آماده ميكند كه به سخن شما گوش دهد و به شما احترام بگذارد، روش سوم است؛ در حالي كه روش اول و دوم بر عمق اختلاف و ناراحتي ميافزايند و مشكلي را هم حل نميكنند. noorportal.ne
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]