محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831619053
- غمها را به شرع نسبت ندهید
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: امام صادق(ع) که فرمودند شیعیان ما در شادمانی ما شادند و در حزن و اندوه ما محزون و اندوهگین هستند که حضرت، هم شادی را آوردند هم حزن را و شادی را اول و حزن را دوم. «شاد بودن» موضوعی است با گسترهای وسیع که مجموعهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی را در بر میگیرد.در گفتوگو با سه نماینده مجلس تلاش شده که شادی در جامعه ایرانی از زوایای مختلف مورد بررسی قرار بگیرد و نسخهای هم برای شاد بودن ارائه شود. بهروز شجاعی در همشهری تندرستی شماره سوم و در پرونده ویژگی غم و شادی، با دکترسید امیرحسین قاضیزاده، نماینده مردم مشهد و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، حجتالاسلام سیدرضا اکرمی، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی و دکتر انوشیروان محسنیبندپی، نماینده مردم نوشهر و چالوس و نائب رئیس کمیسیون بهداشت صحبت کرده و «شادی» را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است. دکتر سیدامیرحسین قاضیزاده، نماینده مردم مشهد و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بنابر عقیدهاش بیشتر به موضوع یأس و امید پرداخت. به نظر شما ملت ایران، ملتی شاد است؟ من نمیتوانم قضاوت کنم چون شادی یک موضوع کیفی است و بستگی به نوع تعریف و شاخصی دارد که شما از آن ارائه میکنید و از شاخص شادی تعریف درستی در ذهن من جا نگرفته است. اساسا ما تعریف مشخصی از شادی داریم؟ اگر منظور نشاط و تمایل به زندگی کردن و تلاش است که ما ملتی زنده و جوانانی پویا و فعال داریم که دارای انگیزه هستند و رو به جلو حرکت میکنند. به همین خاطر با سختیها و مرارتهایی که پیشروی آنهاست، درس میخوانند و ساعتها خودشان را حبس میکنند تا در کنکور قبول شوند که نشاندهنده وجود یک انگیزه قوی در آنهاست. اما اگر منظور سرخوشی و شعف باشد و اینکه آیا مردم مرتب در حال خندیدن هستند یا خیر که جای بحث دارد و باز به این بستگی دارد که نشاط را چطور تعریف کنید و چه آثار وضعی برای نشاط در جامعه مدنظرتان باشد. آقای دکتر مشخص است ما بیشتر از جنبه روانی قضیه را بررسی میکنیم. اگر مبنای ما شاخص بیماریهای روحی و روانی باشد از خفیف تا شدیدش، میانگین ما در بعضی جاها کمتر و در بعضی جاها نزدیک به میانگین جهانی است، بنابراین اگر منظورتان اختلالات روانی باشد؛ یعنی برعکس شادی باشد، خب ما خیلی با آن چیزی که در دنیا هست فرق نمیکنیم. بعضی معتقدند آن چهرهای که از اسلام در رسانههانشان داده میشود، خیلی شاد نیست. من قصد دفاع از رسانهها را ندارم و رسانههای ما در این زمینه دچار مشکلات زیادی هستند اما اینکه عزاداری مخالف شادی است را من قبول ندارم.سؤال من این است که چرا مردم ما به عزاداری علاقهمند هستند؟ آیا ملت ما محزون است؟ یا نه، بعد از رفتن به یک مجلس عزاداری دچار یک شعف و سبکی روحی میشوند؛ مثلا مراسم شب قدر را در نظر بگیرید، من که خودم اینطوری هستم و نمیتوانم در مورد دیگران قضاوت درستی بکنم، من نیازمند یک نوع شادی معنوی هستم به همین خاطر در این برنامهها شرکت میکنم، حتی اروپاییها دلیل شرکتشان در مراسم کلیسا یا عبادتشان معمولا ناشی از همین مفهموم است، بنابراین نمیتوان عزاداری را در مخالفت با شادی قرار داد، خیلی از روانشناسان میگویند گریه بعد از فوت یکی از عزیزان لازم است، برای اینکه ما را از رفتن به فاز افسردگی نجات دهد، بنابراین گریستن را حتی توصیه میکنند. بنابراین نمیشود این دو مفهوم را متضاد گرفت و بر اساس این فرض، نتیجه گرفت که شرکت مردم در برنامههای عزاداری مذهبی دلیل پایین بودن سطح شادی در جامعه است، من مخالفم. اما این فرض را قبول دارید که کمتر به مناسبتهای شادی آفرین مثل میلاد ائمه معصومین(ع) پرداخته میشود؟ بله، ما برنامه درستی برای برگزار کردن میلادها نداریم و باز به گونهای برگزار میکنیم که در آن غم وجود دارد، نوع برگزاری برنامه مولودی ما همراه با شادی نیست و مداحان ما لحنشان همان لحن است منتها به جای سینهزنی کف میزنند، این را من قبول دارم که برنامه نداریم اما با اصل آن فرض که گریستن مخالف خندیدن است مخالفم، چراکه هر دو نیاز بشری است، اینکه قرار است از این شادی و غم چه حاصلی به دست آید مهم است نه خودش. اثر بعدی لبخند و گریه مهم است نه خودشان وگرنه اگر کسی در خیابان همینطوری راه برود و قهقهه بزند شما به او نمیگویید دیوانه؟ اشاره کردید که ما برنامه خاصی در این زمینه نداریم ... من ندیدم، من درک نکردم، در سیما من تفاوتی بین مراسم مولودیخوانی و عزاداری نمیبینم که بتوان از آن شادی را به جامعه تزریق کرد. البته من آدم خیلی خوش ذوقی میشناسم در مشهد خودمان که مجالس عروسی را برگزار میکند به صورت خیلی قوی و شاد بدون اینکه ذرهای آدم احساس کند در آن گناه هست، با مشارکت خود جمعیت اینقدر مراسم را شاد برگزار میکند که آدم کیف میکند. اگر قرار باشد مانیفستی برای شاد کردن مردم تهیه شود و به دستگاهها و رسانههای مسوول ابلاغ شود شما چه مواردی را پیشنهاد میکنید؟ ما برای اینکه بتوانیم یک زندگی همراه با سعادت داشته باشیم و احساس حضور موثر در عالم داشته باشیم، باید به آن احساس آرامش، آن احساس بودن در محضر خدا و آن احساس موثر بودن به عنوان انجام یک کار و مفید بودن برسیم. افسردگی ماحصل یأس است، یأس در دین ما شرک به خدا محسوب شده و تاکید شده که گناهان بخشیده میشوند الا مأیوس شدن که این نشان میدهد دین ما یک دین رو به جلو است و به شما اجازه نمیدهد به هر دلیل مأیوس شوید، بنابراین من به جای غم و شادی که شما گفتید یأس و امید میگذارم، اگر ما امیدافزا باشیم یعنی ما به عنوان حکومت، زندگی مردم را تسهیل بکنیم و آنها را درگیر مسائل بیخود و مسائلی که مساله نیست و نباید باشد نکنیم و اجازه بدهیم که آنها در آن حوزه انسانی آزادی عمل داشته باشند و همراهی همراه با تشویق و هدایت داشته باشیم و یأس را دامن نزنیم، آن نشاط اجتماعی حاصل میشود. شما هرچقدر جلسه جوک برای مردم بگذارید و آنها را بخندانید ولی ته دلشان یأس وجود داشته باشد، آنها میخندند اما شادی و نشاط واقعی حاصل نمیشود، دکتر اصفهانی هم شعری در مورد چارلی چاپلین خوانده بود که «واسه نونه واسه نونه که به کارش بخندی که اگه اینو بدونی تو به دلقک نمیخندی» که به نوعی همین موضوع را میگوید.
غمها را به شرع نسبت ندهید حجتالاسلام سیدرضا اکرمی، نماینده مردم تهران در مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس به دفاع از شاد بودن اسلام پرداخت و راههای کاملا کاربردی برای داشتن یک زندگی شاد ارائه داد. حاجآقا! اسلام چه رویکردی نسبت به شادی و شاد بودن دارد؟ بنده سه نکته در این خصوص عرض میکنم، نکته اول این است که ما روایتی داریم از امام صادق(ع) که فرمودند شیعیان ما در شادمانی ما شادند و در حزن و اندوه ما محزون و اندوهگین هستند که حضرت، هم شادی را آوردند هم حزن را و شادی را اول و حزن را دوم. نکته دوم این است که انسان یک طبیعت دوگانه دارد و شادی و غم جزو فطرت اوست، بهطور طبیعی وقتی خداوند به او اولاد میدهد، خوشحال است، وقتی ازدواج میکند، خوشحال است، وقتی به یک سفر زیارتی-سیاحتی میرود، خوشحال است، وقتی یک منظره دلچسب و زیبایی را میبیند، خوشحال میشود، اما اگر حادثه تصادف ببیند یا زلزلهای ببیند یا سیلی که زندگی مردم را زیرورو کرده، ببیند به طور طبیعی محزون میشود، این طبیعی است و همه انسانها تا طبیعت اولیه آنها تغییر نکرده همه این حالتها را دارند. نکته سوم این است که اگر ما به سراغ تقویم برویم و نگاه بکنیم مشاهده میکنیم که روزهای شادمانی ما به مراتب بیشتر از روزهای حزن و اندوه ماست؛ مثلا اعیاد ملی داریم مثل عید نوروز، دهه فجر، 22 بهمن و امثال اینها که روزهای شادمانی ماست، اعیاد مذهبی هم داریم؛ مثلا روز جمعه به عنوان عید هفتگی مطرح است؛ یعنی در همه سال که نزدیک به 50 جمعه داریم 50 روز عید داریم یا عید فطر و قربان و غدیر داریم، میلاد ائمه معصومین و بعثت پیامبر(ص) را داریم که همه اینها روزهای شادمانی مذهبی است، البته روزهای وفات و شهادت آنها را هم داریم که روزهای حزن و اندوه است، روزهای شادمانی به مراتب بیشتر از روزهای حزن و اندوه هست، بنابراین ما اگر شاد باشیم به خاطر مواردی طبیعت ماست و دین هم آن را امضا کرده و اگر برای مواردی محزون شویم آن هم طبیعی است و دین امضا کرده. شما به نکات خوبی اشاره کردید. اما به نظرتان رسانهها چقدر همسو با صحبتهای شما عمل میکنند؟ به نظرم روزهای شادی چون خیلی سر و صدا ندارد و طبل و شیپور ندارد، ولی خب عزاداری اینطور نیست؛ مثلا وقتی کسی از دنیا میرود، تشییع جنازه میگیرند، مجلس فاتحه و مراسم شب هفتم و چهلم میگیرند و یک مقداری تبارز میشود اما ببینید برای عروسی هم بالاخره یک بوق و کفی میزنند یا عید نوروز و فطر و قربان که خیلی تبارز دارد، حالا بیایند در عید فطر و قربان چهار تا سرود هم بگذارند، ما که مخالف نیستیم ولی به نظر اینطور میآید که غم پررنگتر است. مردم شاید خودشان هم به این نکات توجه ندارند که بیشتر شادند و حزن و اندوه آنها موردی است، بالاخره هر روز زن و شوهر، دختر و پسر سر میز ناهار مینشینند، مسافرت میروند دائما که نمینشینند عزاداری کنند و حزن و اندوه داشته باشند، میگویند و میخندند و قطعا شادی غلبه دارد بر حزن و اندوه. اما از آنطرف میگویند محرم و صفر دو ماه عزاداری باشد، این را ما درست کردیم در حالی که فقط تاسوعا و عاشوراست که دهه اول محرم را به این دلیل گرامی میداریم اما اینکه اگر کسی بیاید بعد از دهه عاشورا عقد بکند یا در ماه مبارک رمضان ایراد ندارد، خودمان عقد و عروسی نداریم وگرنه در شرع ممنوع نیست، خود امام خمینی(ره) همسر خودشان را نیمه رمضان به منزل آورد، این بحث چیز دیگری است و نباید به شرع نسبت دهیم که در شرع عزا بر شادی غلبه دارد. با توجه به اینکه شما یک روحانی هستید و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، اگر بخواهید چند توصیه به مردم داشته باشید برای اینکه زندگی شادی داشته باشند چه مواردی را بیان میکنید؟ برای شادمانی اول باید یک زندگی طبیعی و عادی و معمول و عرفی به وجود بیاوریم، اگر به خودمان سخت بگیریم، اگر تشریفاتی بکنیم و تجملاتی بکنیم هر جا کم آوردیم، غصهدار میشویم، من اگر وسعم برسد سر میز دو نوع غذا میگذارم اگر نرسید یک نوع، هم خودم هم برای مهمانانم، این وقتی طبیعی شد خود به خود اضطراب و استرس و نگرانی ندارم و احساس غم نمیکنم بنابراین اول باید زندگی را طبیعی و عادی و عرفی کرد. نکته دوم اینکه ما باید کوشش بکنیم که حتما این شادی و فرحمان را اظهار بکنیم، روایت داریم که وقتی شما با کسی روبهرو میشوی چهرهات بشاش و شاداب باشد، باید این را در خودمان به وجود بیاوریم و اگر هم مسالهای داریم در ملاقات با دیگران آن را نشان ندهیم، بلکه با چهره باز و خوب با افراد ملاقات کنیم. نکته سوم این است که ما باید بدانیم مشکلات در زندگی همه انسانها وجود دارند از غرب گرفته تا شرق اما این نباید زندگی شاد و طبیعی ما را تحتالشعاع قرار بدهد. به اندازه برای مسائل ناراحتکننده، محزون باشیم اما اصل را بر این بگذاریم که در زندگیمان شادمان و بشاش باشیم.
ناشادی بیماری میآورد دکتر انوشیروان محسنیبندپی، نماینده مردم نوشهر و چالوس و نائب رئیس کمیسیون بهداشت علاوه بر اینکه به انتقاد از وضعیت شادی در جامعه پرداخت، نسبت به عوارض جسمانی شاد نبودن هم هشدار داد. آقای دکتر مردم ما شاد هستند؟ جواب دادن به این سؤال کمی سخت است، براساس نشانههایی که همه ما در متن جامعه مشاهده میکنیم، خیلی نمیتوانیم بگوییم که از یک جامعه شاد برخوردار هستیم، آمار میگوید 26درصد مردم جامعه ما دچار مشکلات روحی و روانی هستند یا آمار داریم که افسردگی در دختران ما بیشتر از پسران است، یا قسمت عمده ناراحتیهای گوارشی ناشی از ناراحتیهای روحی و روانی و استرس است، اینها نشان دهنده این است که ما از یک جامعه کاملا شاد و بیدغدغهای برخوردار نیستیم و باید روی این مساله کار بکنیم، باید اوقات فراغت را بیشتر بکنیم، زمینههای رفع نگرانی را در جامعه فراهم کنیم و شرایطی را به وجود بیاوریم که افراد از آرامش مطلوب برخوردار بشوند و امید به آینده آنها با دلهره و اضطراب نباشد.در همه خانوادهها وقتی فرزند آنها وارد سال اول دبیرستان میشود همه اعضای این خانواده این اضطراب را دارند که ببینند این عضو خانواده در کنکور چه میکند، اینها شرایطی هستند که شادی را در جامعه کم میکنند و باعث میشوند ما از یک جامعه شاد و آرام و با اعتماد برخوردار نباشیم. عواملی که برمیگردد به یک زندگی با آرامش و اعتماد و اطمینان شامل اشتغال، اوقات فراغت، و نگرانیهایی است که در مقاطع مختلف برای آحاد جامعه پیش میآید، حتی ترافیک میتواند آن شادابی و سرحالی را از جامعه بگیرد. اینها فاکتورهایی هستند که وقتی پشت سر هم قرار میگیرند، شما میبینید که حوصله مردم کم میشود و کمتر اهل تعامل و گفتوگو میشوند. برخی از روانشناسان معتقدند که در کشورمان تئوری شادی نداریم و بلد نیستیم چگونه شادی بکنیم، شما این را قبول دارید؟ چون این دیدگاه تخصصی است قطعا آنها درست میگویند، امروز مطلبی خواندم با این مضمون که مصرف تریاک و مواد مخدر در زنان تهرانی به شدت افزایش پیدا کرده و از جمله دلایل این پدیده را طلاق و کمحوصلگی زن و شوهر در مقابل مسائلی که در زندگی آنها پیش میآید، عنوان کردند؛ یعنی شادی در این خانوادهها کم است که نیاز به کار فرهنگی و علمی بیشتری در این زمینه داریم تا به تئوریهایی در این زمینه دست پیدا بکنیم. به نظر میآید در رسانههای ما بیشتر به غم و اندوه بها داده میشود تا شادی، آیا شما این تلقی را قبول دارید و اگر نظرتان مثبت است چه راهکاری ارائه میدهید؟ در رسانه ملی ما و در جاهای دیگر در بخش عزاداریها و بزرگداشت مناسبتهای شهادت و... جایگاه مطلوبی داریم اما در قسمت دیگر از حداقل هم پایینتر هستیم، آن چیزی که انتظار میرود در برنامههای اجتماعی و شادی بخش و نشاطآور تمرکز کند، حداقلی است. از نظر پزشکی شاد نبودن یک جامعه چه تاثیراتی میتواند روی مردم داشته باشد؟ شادی و آرامش و اعتماد بخشیدن یکی از فاکتورهای اصلی زمینهساز سلامتی است، همیشه این غم و اندوه است که فرد را دچار بیماریهای روحی و روانی و جسمی میکند. بسیاری از بیماریهای گوارشی به همین شاد نبودن و اندوهگین بودن برمیگردد، انسان شاد و سرحال هم فعالیت فیزیکی دارد هم فعالیت فکری، هم بهتر میتواند تصمیم بگیرد، هم بهتر میتواند کار کند، هم بهتر میتواند اوقات فراغتش را با برنامههای مثبت و سلامتیآور پر کند. آدمی که دچار مشکل روحی و روانی است همیشه به دنبال سوءرفتار است، همیشه به دنبال اقدامی است که آن اقدام هم علیه سلامتی است. در کشور ما یک قسمت نمودار به سمت بهبود شاخصهای سلامتی است اما در سمت دیگر نهتنها ایستایی وجود دارد بلکه گاهی معکوس است. این است که این شکاف میتواند فاصله بین سلامتی و غیرسلامتی را به همراه داشته باشد. اعتقاد من بر این است که در جامعه شاد شاخصهای سلامتی و امید به زندگی افزایش پیدا میکند، کشورهایی که به این سمت گام برداشتند را دیدیم که در ارتقای شاخصهای سلامتی و امید به زندگی هم پیشرفت خوبی داشتند، ضمن اینکه رتبه شاخصهای سلامتی مثلا در عدالت، سلامت و ... در دنیا هم تقریبا با رتبه ما در شادی است و حدود 75 است. 999 منتظر اخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]
-
گوناگون
پربازدیدترینها