تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827473196




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زندگي‌نامه دكتر چمران(2) شهيدچمران؛ مجاهدي فارغ از هياهوهاي سياسي و خودنمايي‌هاي شيطاني


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: زندگي‌نامه دكتر چمران(2) شهيدچمران؛ مجاهدي فارغ از هياهوهاي سياسي و خودنمايي‌هاي شيطاني
گروه سياسي: بنيانگذار انقلاب در پيامي يه مناسبت شهادت دكتر چمران فرمودند: هنر آن است كه بي‏هياهوهاي سياسي، و «خودنمايي»هاي شيطاني، براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف كند نه هوي، و اين هنر مردان خداست.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) مجاهد والامقام انقلاب، دكتر چمران در 31 خرداد ماه سال 1360به شهادت رسيد.

سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏اي كه جمع اضداد بود، از آهن و اشك، ‌از شير بيشه نبرد و عارف شب‏هاي قيرگون، از پدر يتيمان و دشمن سرسخت كافران بسيار سخت بلكه محال است.

سخن گفتن از شهيد دكتر مصطفي چمران، اين مرد عمل و نه مرد سخن، اين نمونه كامل هجرت، جهاد و شهادت، اين شاگرد مكتب علي(ع)، اين مالك‏اشتر جنوب لبنان و حمزه كربلاي خوزستان سخت و دشوار است. چرا كه حتي نمي‏توان يكي از ابعاد وجودي او را آنگونه كه هست، توصيف كرد و نبايست انتظار داشت كه بتوانيم تصوير كاملي در اين مختصر از او ترسيم نمايئم، كه مردان و رهروان راه علي(ع) و حسين(ع) را با اين كلمات مادي و معيارهاي خاكي نمي‏شود توصيف نمود و سنجيد.

روز گذشته قسمت اول زندگي‌نامه اين مجاهد را روي خروجي ارسال كرديم و اينك ادامه آن:

يكي ديگر از كارهاي مهم و اساسي او از همان روزهاي اول، ايجاد هماهنگي بين ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده اين حركت و شيوه جنگ مردمي و هماهنگي كامل بين نيروهاي موجود، تاكتيك تقريباً جديد جنگي بود. چيزي كه ابر قدرت‌ها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه اين هماهنگي در خرمشهر به وجود نيامد و نيروهاي مردمي تنها ماندند. او تصميم داشت به خرمشهر برود ولي به علت خطر سقوط جدي اهواز، موفق نشد ولي چندين بار نيروهايي بين دويست تا يك هزار نفر را سازماندهي كرده و به خرمشهر فرستاد.

آنان به كمك ديگر برادران خود توانستند در جنگي نا برابر مقابل حملات پياپي دشمن تا مدتها مقاومت كنند.

پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، رژيم بعث عراق سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانك‌هاي حزب بعث شهر را در محاصره گرفتند. روز سوم تعدادي از آنها توانستند به داخل شهر راه يابند.

دكتر چمران از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود و مقام معظم رهبري، ارتش را آماده ساخت كه براي اولين بار دست به يك حمله خطرناك وحماسه‌آفرين و نابرابر بزنند و خود نيز نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازمان‌دهي كرد و با نظامي نو و شيوه‌اي جديد از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن يورش بردند.

شهيد چمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي شتافت كه در محاصره تانك‌هاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در اين هنگام بود كه نبرد سختي در گرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانكها به او حمله كردند و او نيز در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه اي به نقطه ديگر و از سنگري به سنگرديگر مي رفت. كماندوهاي دشمن او را به زير رگبار گلوله هاي خود گرفته بودند، تانكها به سوي او تير اندازي مي كردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي داد.

در اين درگيري همرزم چمران به شهادت رسيد و اويك تنه به نبرد خود ادامه مي داد و به سوي دشمن حمله مي برد. تا آنكه در حين « رقصي چنين در ميانه ميدان» از دوقسمت پاي چپ زخمي شد. با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد و به غنيمت گرفت . او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود به داخل كاميون نشست واز دايره محاصره خارج شد .

دكتر چمران با همان كاميون خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد. اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‌هاي نا‌منظم رفت و دوباره با پاي زخمي و دردمند به كار خود پرداخت. حتي در همان شبي كه در بيمارستان بستري بود، جلسه مشورتي فرماندهان نظامي (تيمسار شهيد فلاحي، فرمانده لشگر92، شهيد كلاهدوز، مسئولين سپاه و سرهنگ محمد سليمي كه رئيس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماينده امام در سپاه پاسداران (شهيد محلاتي) در كنار تخت او در بيمارستان تشكيل شد .او در همان حال و همان شب پيشنهاد حمله به ارتفاعات الله‌اكبر را مطرح كرد.

شهيد چمران به رغم اسرار و پيشنهاد مسئولين و دوستانش، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگ‌هاي نا‌منظم و حركت به تهران براي معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در كنار بسترش و در مقابلش نقشه‌هاي نظامي منطقه، مقدار پيشروي دشمن و حركت نيروهاي خودي نصب شده بود و او كه قدرت و ياراي به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مي‌نگريست و مرتب طرح‌هاي جالب و پيشنهاد‌هاي سازنده در زمينه‌هاي مختلف نظامي، مهندسي و حتي فرهنگي ارائه مي داد.

چمران پس از زخمي شدن، اولين بار براي ديدار با امام امت و بيان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسيد و حوادثي را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عمليات و پيشنهادهاي خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نيز پدرانه و با ملاطفت خاصي رهنمودهاي لازم را ارائه مي‌داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركي كه در جبهه‌ها وجود داشت دائماً رنج مي‌برد و تلاش مي‌كرد كه با ارائه پيشنهادها و برنامه‌هاي ابتكاري حركتي بوجود آورد. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه‌هاي الله‌اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزديكي مرز است رسانده تا ارتباطات شمالي و جنوبي نيروهاي عراقي و مرز پيوسته آنان قطع شود. سرانجام در سي‌و‌يكم ارديبهشت ماه 1360، با يك حمله هماهنگ و برق‌آسا ارتفاعات الله اكبر فتح شد كه پس از پيروزي سوسنگرد بزرگ‌ترين پيروزي تا آن زمان بود.

شهيد چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولين كساني بود كه پا به ارتفاعات الله‌اكبر گذاشت؛ در حالي كه دشمن هنوز در نقاطي مقاومت مي‌كرد او و فرمانده شجاعش ايرج رستمي، دو روز بعد با تعدادي از ياران خود توانستند با فداكاري و قدرت تمام تپه‌هاي شحيطيه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند.

پس از پيروزي ارتفاعات الله‌اكبر، چمران اصرار داشت نيروهاي ايراني هرچه زودتر، قبل از اين كه دشمن بتواند استحكاماتي براي خود ايجاد كند، بسوي بستان سرازير شوند كه اين كار عملي نشد و خود او طرح تسخير دهلاويه را با ايثار و گذشت و فداكاري رزمندگان جان بر كف ستاد جنگ‌هاي نا‌منظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت.

شهادت :

در سي‌ام خرداد ماه 1360 يعني يك ماه پس از پيروزي ارتفاعات الله‌اكبر، چمران در جلسه فوق‌العاده شوراي عالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت‌الله اشراقي شركت و از عدم تحرك و سكون نيروها انتقاد كرد و پيشنهاد‌هاي نظامي خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. اين آخرين جلسه شوراي عالي دفاع بود كه در آن شركت داشت و فرداي آن روز، روز غم‌انگيز و بسيار سخت و هولناكي بود.

در سحر گاه سي و يكم خرداد 1360 ، ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه به شهادت رسيد و شهيد دكتر چمران بشدت از اين حادثه افسرده و ناراحت بود. غمي مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود. شهيد چمران، يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاويه به جاي رستمي معرفي كند . در لحظه حركت، يكي از رزمندگان با سادگي و زيبايي گفت: « همانند روز عاشورا كه يكايك ياران حسين (ع) به شهادت رسيدند، عباس علمدار او (رستمي) هم به شهادت رسيد و اينك خود او آماده حركت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بين راه مرحوم آيت‌الله اشراقي و شهيد تيمسار فلاحي را ملاقات كرد. براي آخرين بار همديگر را ديدند و به حركت ادامه دادند تا اينكه به قربانگاه رسيدند.

چمران همه رزمندگان را در كانالي پشت دهلاويه جمع كرد، شهادت فرمانده‌شان را به آنها تبريك و تسليت گفت و با صدايي محزون و گرفته از غم فقدان رستمي، ولي نگاهي عميق و پر نور و چهره‌اي نوراني و دلي مالا‌مال از عشق به شهادت و شوق ديدار پروردگار گفت: «خدا رستمي را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، مي‌برد.»

خداوند ثابت كرد كه او را نيز دوست دارد و به سوي خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حين سركشي به مناطق و خطوط مقدم بر اثر اثابت تركش خمپاره‌هاي دشمن به شهادت رسيد.

امام امت در پي شهادت اين فرمانده بزرگ پيامي صادر فرمودند در اين پيام آمده است:

‏بسم الله الرََّّحْمنِ الرََّّحيمِ

انالله وانّااليه راجعون

شهادت انسان‏ساز سردار پرافتخار اسلام، و مجاهد بيدار و متعهد راه تعالي و پيوستن به «ملاء اعلي»، دكتر مصطفي چمران را به پيشگاه ولي‏عصر ارواحنا فداه تسليت و تبريك عرض مي‏كنم. تسليت از آن‌رو، كه ملت شهيدپرور ما سربازي را از دست داد، كه در جبهه‏هاي نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ايران، حماسه مي‏آفريد و سرلوحه مرام او اسلام عزيز و پبروزي حق بر باطل بود. او جنگجويي پرهيزگار و معلمي متعهد بود، كه كشور اسلامي ما به او و امثال او احتياج مبرم داشت و تبريك از آنرو كه اسلام بزرگ چنين فرزنداني تقديم ملت‏ها و توده‌‏هاي مستضعف مي‏كند و سرداراني همچون او در دامن تربيت خود پرورش مي‏دهد. مگر چنين نيست كه زندگي عقيده و جهاد در راه آن است؟

چمران عزيز با عقيده پاك خالص غير وابسته به دستجات و گروه‏هاي سياسي، و عقيده به هدف بزرگ الهي، جهاد را در راه آن از آغاز زندگي شروع و به آن ختم كرد. او در حيات، با نور معرفت و پيوستگي به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازي زيست، و با سرافرازي شهيد شد و به حق رسيد.

هنر آن است كه بي‏هياهوهاي سياسي، و «خودنمايي»هاي شيطاني، براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف كند نه هوي، و اين هنر مردان خداست. او در پيشگاه خداي بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و يادش بخير.

و اما ما مي‏توانيم چنين هنري داشته باشيم، با خداست كه دستمان را بگيرد و از ظلمات جهالت و نفسانيت برهاند.

من اين ضايعه را به ملت شريف ايران و لبنان، بلكه به ملت‏هاي مسلمان و قواي مسلح و رزمندگان در راه حق، و به خاندان و برادر محترم اين مجاهد عزيز، تسليت عرض مي‏كنم. و از خداوند تعالي رحمت براي او، و صبر و اجر براي بازماندگان محترمش خواهانم.

اول تيرماه شصت

در پايان دست نوشته اي از اين شهيد؛خدايا!

ابراهيم را گفتي كه عزيزترين فرزندش را قرباني كند، و او اسمعيل را مهياي قربان كرد....

هنگاميكه پدر كارد را به گلوي فرزندش نزديك مي كرد، ندا آمد دست نگه دار.

ابراهيم آزمايش خود را داد ولي اسمعيل هنوز به آن درجه تكامل نرسيده بود كه قربان شود (استحقاق قرباني شود)

زمان زيادي گذشت، تا قرباني كاملي، كه عزيزترين فرزندان آدم بود، بدرجه ارزش قرباني شدن رسيد و در همان راه خدا قرباني شد و او حسين بود.

خدايا تو به من دستور دادي كه در راه تو قرباني شوم، فوراً اجابت كردم و مشتاقانه بسوي قربانگاه عشق حركت كردم.... اما تو ميخواستي كه اين قرباني هر چه با شكوه تر باشد، لذا دوستانم را و فرزندانم را و عزيزترين كسانم را بقرباني پذيرفتي .... و مرا در آتش اشتياق گذاشتي....

منبع: سايت شهيد اويني
 شنبه 1 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن