واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: آنچه دیروز زیبا بود، امروز مایه شرم است و خجالت. تبلیغات گسترده رسانهای و ستارهسالاری در سینما، تلویزیون، ورزش یا حوزههای دیگر، نقش بسیار مهمی در رواج پدیده اعتیاد به جراحیهای زیبایی دارد. در گذشته انسانها به دو دسته تقسیم میشدند: آنهایی که مجذوب زیبایی خود بودند و از نگاه کردن به صورت خود در آب رودخانه یا آیینههای باشکوه (بسته به طبقه اجتماعی یا عصری که در آن میزیستند) لذت فراوانی میبردند. دسته دوم هم آنهایی بودند که یا کاری به این کارها نداشتند یا در حسرت زیبایی دیگران میسوختند و میساختند (البته گاهی هم علیه زیبارویان توطئه میکردند). داستانها و حکایات زیادی از این دو دسته باقی مانده است. با ایجاد و رواج روشهای جراحی زیبایی در سالهای اخیر، کمکم انسان متوجه شد که میتواند چهره خود را تغییر دهد و آنچه میخواهد به دست آورد. البته این علم هنوز جای پیشرفت بسیار دارد و توقعات نابجا از آن باعث بروز فجایعی میشود که در ادامه مطلب به آن خواهیم پرداخت. همشهری تندرستی در سومین شماره خود در پروندهای خواندنی به بررسی اعتیاد جرااحی زیبایی پرداخته است، بخشهایی از یکی از مطالب این پرونده در ادامه میآید: آیا از چهره یا اندام خود راضی هستید؟ یا فکر میکنید اگر مثلا بینی، چانه یا اندام متفاوتی داشتید جذابتر میشدید؟ اگر حق انتخاب داشتید کدام بخش از اندامتان را تغییر میدادید؟ این میل کاملا طبیعی بوده و تقریبا در همه افراد وجود دارد، همه دوست دارند حداقل یکی از اجزای بدن خود را تغییر دهند. اما خب هنوز چراغ جادو اختراع نشده تا با خواستن تنها، این آرزوها برآورده شوند. بنابراین تا آن روز برای تحقق این خواسته باید خود را به زیر تیغ جراحی زیبایی بسپارید. اما قبل از این کار باید بدانید دقیقا چرا میخواهید این کار را انجام دهید. به چه علت از چهره یا اندام خود ناراضی هستید؟ آیا تعریف زیبایی در جامعه یا مد روز، شما را به این سمت سوق داده یا واقعا نگاه شما واقعگرایانه است؟ علل اعتیاد به جراحیهای زیبایی انکار واقعیت، نقش مهمی در اعتیاد به جراحیهای زیبایی ایفا میکند و به عنوان ساز و کاری برای حفاظت از خود در برابر واقعیت محسوب میشود؛ واقعیتی تلخ که در آن فرد خود را بیپناه و زشت میپندارد و از پذیرش حقیقت خودداری میکند. رسانهها مهمترین عامل القای این ذهنیت هستند زیرا هر بار استانداردهای زیبایی را از نو تعریف میکنند. آنچه دیروز زیبا بود، امروز مایه شرم است و خجالت. تبلیغات گسترده رسانهای و ستارهسالاری در سینما، تلویزیون، ورزش یا حوزههای دیگر، نقش بسیار مهمی در رواج پدیده اعتیاد به جراحیهای زیبایی دارد. نوجوانان و جوانان طرفدار اصلی این بتهای پوشالی هستند، بنابراین وقتی میبینند ستاره مورد علاقهشان مثلا 400 هزار دلار خرج جراحی زیبایی خود کرده است و در اوج شهرت و ثروت قرار دارد، این تصور برایشان به وجود میآید که آنها هم میتوانند با انجام عمل جراحی، در مسیر موفقیت و شهرت قدم بردارند. از سویی دیگر اجتماع و فرهنگ حاکم بر آن نیز که نتیجه باورها، ارزشها و تجربیات هر قوم و ملتی است، در ایجاد این معضل نقش دارد. امروزه بیشتر سازمانها واقعا اهمیت زیادی برای ظاهر (نه آراستگی) افراد قائلند و شایستگی شغلی کمکم در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. نقش جراحان و کادر پزشکی وظیفه پزشکان و جراحان زیبایی در مواجهه با افراد معتاد به جراحیهای زیبایی چیست؟ آیا آنها باید قاطعانه فرد را از انجام مجدد جراحی بازدارند؟ در پزشکی چهار اصل اخلاقی کلی وجود دارد که در همه جوامع پذیرفته شدهاند که شامل موارد زیر است: 1) کمک به بیمار 2) آسیب نرساندن به بیمار 3) عدالت در درمان 4) حفظ استقلال بیماران در این صورت اگر پزشکی تشخیص دهد که انجام یک جراحی دیگر به فرد آسیب میرساند آیا این اصل (آسیب نرساندن به بیمار) در تضاد با اصل چهارم (حفظ استقلال بیمار) قرار نمیگیرد؟ برخی از پزشکانی که با آنها در این مورد گفتوگو کردیم عقیده دارند اگر پزشک تشخیص دهد که نمیتوان هیچ کار دیگری برای بیمار انجام داد و جراحی مجدد به وی آسیب میرساند، به هیچ وجه نباید زیر بار خواسته بیمار برود. برخی دیگر معتقدند نه گفتن تنها به این افراد کافی نیست، بلکه باید به آنها کمک کنیم تا بر این مشکل غلبه کنند. زیرا اگر آنها را به حال خود رها کنیم معلوم نیست چه بلایی سر خود بیاورند. چه کسانی در معرض ابتلا به اعتیاد به جراحیهای زیبایی هستند؟ کلا زنان بیشتر از مردان نسبت به ظاهر خود حساس هستند و تصور میکنند جراحی زیبایی بهترین راه برای برطرف کردن عیوب ظاهری است. بر این اساس، افراد را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: گروه اول: افرادی که دارای اعتماد به نفس متوسط یا خوب هستند، عیبهای خود را به خوبی شناسایی کردهاند، تصویر درستی از عمل جراحی زیبایی دارند، پس از انجام عمل از نتیجه رضایت دارند و به زندگی عادی خود برمیگردند. گروه دوم: دارای اعتماد به نفس پایین هستند و تصور میکنند با انجام عمل جراحی زیبایی اعتماد به نفس، شادی و موفقیت را به دست خواهند آورد. شادی یک حس درونی است و کمتر میتوان با تغییر در عوامل بیرونی آن را به طور کامل تجربه کرد ولی با این وجود، این گروه پس از عمل جراحی تا حدی اعتماد به نفس خود را باز مییابند و احساس نشاط میکنند . اما متاسفانه این شرایط چندان دوام نیاورده و پس از چندی دوباره نارضایتی و افسردگی به سراغ آنها میآید. بنابراین به دنبال راههای دیگری میگردند تا دوباره احساس رضایت و شادی کنند. تنها راه رسیدن به آرامش برای این افراد، هماهنگی بین عوامل بیرونی و درونی است، یعنی تعادل بین بدن و ذهن. گروه سوم: این گروه کاملا کنترل ذهن خود را از دست داده و قادر نیستند خود را با یک نگاه واقعگرایانه ارزیابی کنند. آنها نیاز به درمان (جسمی و روحی) دارند و باید تحت نظر قرار گیرند. این افراد شامل گروههای زیر هستند: • بیماران مبتلا به بحران روحی • بیمارانی با توقعات غیرواقعی • بیماران همیشه ناراضی • بیماران دچار وسواس ذهنی • بیماران دارای اختلالات روانی هر کدام از شرایط فوق باید به دقت مورد ارزیابی و تحلیل قرار بگیرند، همه آنها را نمیتوان با یک روش درمان کرد. گاهی مشاوره لازم است، گاهی درمان دارویی و در برخی موارد هر دوی آنها. متاسفانه در مراکز جراحیهای زیبایی وضعیت روحی مراجعهکنندگان چندان مورد بررسی قرار نمیگیرد و افراد بیشتر از نظر جسمانی و آیا این که برای آن عمل خاص مناسب هستند یا خیر مورد ارزیابی قرارمیگیرند. 999 منتظر اخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]