تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803493568




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- تهديد نرم، ابعاد و ويژگي‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون : مهدی جاوید - چكيده هرچند نرم‌افزارگرايي يكي از ابزارهاي تأمين بهتر و بيشتر منافع ملي كشورها تلقي مي‌شود، ولي بررسي‌ها نشان مي‌دهد استفاده از قدرت نرم توسط دولت‌هاي بزرگ همواره تحت تأثير ملاحظات راهبردي‌ـ‌امنيتي قرار داشته است. هدف اصلي اين مقاله بررسي مفهوم ابعاد و ويژگي‌هاي تهديد نرم و رويكردهاي نرم‌افزارانه در رهيافت‌ها و نظريه‌هاي امنيت و قدرت است. در اين مقاله سعي شده به منظور دركي اساسي از مقوله قدرت و تهديد نرم، منابع و سطوح مختلف قدرت تبليغي‌ـ‌رواني در حوزه‌هاي سه‌گانه نخبگان، مردم و نيروهاي مسلح معرفي و در نهايت به كارويژه‌هاي تهديد نرم در اين سطوح اشاره شود. در بخشي ديگر، رويكرد نرم‌افزارگرايانه غرب نسبت به جهان اسلام مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است.   ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- واژگان كليدي: تهديد، تهديد سخت، تهديد نرم، امنيت ملي، قدرت ملي، قدرت نرم. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- مقدمه اصولاً نرم‌افزارگرايي فراتر از سخت‌افزارگرايي و ملاحظات سنتي امنيتي‌ـ‌راهبردي به آن طيف از ملاحظات در سياست خارجي اشاره دارد كه ارزشي و فرهنگي بوده و از ابعاد و پيامدهاي سياسي‌ـ‌امنيتي نيز برخوردار است. اگر امنيت ملي يك كشور را شرايط و فضايي بدانيم كه يك ملت در چارچوب آن مي‌تواند اهداف و منافع ملي و حياتي خود را در برابر تهديدات داخلي و خارجي حفظ نمايد، با اين تعريف امنيت ملي يا ارزش‌هاي حياتي يك كشور داراي سه محور كلي خواهد بود. الف. تماميت ارضي؛ ب. ايده و الگوهاي رفتاري؛ ج. حاكميت سياسي. با توجه به توضيحات فوق منظور از تهديد، عنصر يا وضعيتي است كه ارزش‌هاي حياتي سه‌گانه ياد شده را به خطر اندازد. بنابراين مي‌توان گفت، ساده‌ترين تعريف از تهديد، فقدان مفهوم ديگر، يعني امنيت است، اين وضعيت با به خطر افتادن ارزش‌ها و منافع حياتي يك كشور به وجود مي‌آيد. لكن مطالعات امنيتي و تهديدشناسي همزمان با تحول جوامع، توسعه و تغييريافته و در مفاهيم امنيت، قدرت و تهديد تحول ايجاد شده است. امنيت ملي و تهديدات آن، مفهوم مبهم، نسبي و توسعه نيافته است به اين معني كه تعريف از امنيت ملي و تهديدات آن به پيش‌فرض‌هاي تعريف‌كننده بستگي دارد و به عبارتي زمان‌مند و مكان‌مند است، در حقيقت رابطه بين امنيت، ملت و تهديدات رابطه‌اي قراردادي است كه مصداق خود را از درون گفتمان‌هاي گوناگون مي‌جويد، با وجود اين تفاسير بر ويژگي‌هاي زير مي‌توان تأكيد كرد: 1. اعتباري بودن مفهوم تهديد و امنيت داراي حد و مرز اعتباري است و از حيث واژه‌شناسي نمي‌توان صرفاً به يك واژه تهديد كه مترادف با فقدان امنيت تعريف شده، بسنده كرد. از نگاه امنيتي موضوعات را مي‌توان در سه فضاي كلي اجتماعي، سياسي و امنيتي تقسيم نمود. پديده‌ها را مي‌توان از نظر زماني و مكاني و با توجه به حساسيت‌هاي اجتماعي نسبت به آن، ميزان شيوع و فراگيري و توان مديريت آن‌ پديده، از پديده‌اي ساده تا بحراني امنيتي تقسيم نمود. بنابراين ممكن است يك پديده براي جامعه‌اي موضوع يا مسئله‌اي اجتماعي و سياسي و براي جامعه ديگر خطر يا بحران امنيتي تلقي شود، يا در دوره‌هاي زماني مختلف، ماهيت پديده در نظام سياسي تغيير يافته و تفسير وبرداشت‌هاي مختلفي از جهت زماني نسبت به شدت و سطح تهديد و امنيت ارائه گردد. بنابراين ماهيت تهديدات تابع فرهنگ استراتژيك، عقايد و نگرش بازيگران، محيط اجتماعي و ملي محل وقوع تهديد و... مي‌تواند متفاوت باشد. 2.نسبي بودن امنيت و تهديد، مفاهيمي نسبي و تابع زمان و مكان هستند. هيچ كشوري نمي‌تواند به امنيت مطلق دست يابد و يا فاقد هيچ‌گونه قدرت ملي در برابر تهديدات باشد، چون كشورها براساس افزايش قدرت ملي خود، به دنبال رقابت، كاهش تهديدات و افزايش امنيت ملي هستند. نتيجه اين رقابت، ناامني براي ديگران است. از طرفي معمولاً براساس دوره‌هاي مختلف، نگرش‌هاي مختلف نسبت به امنيت و تهديد وجود دارد و در نهايت از جهت ماهيت، تهديدات كشورها وضعيت يكساني ندارند، ممكن است كشوري امنيت داخلي كافي داشته باشد ولي تهديدات خارجي آن جدي باشد يا اينكه از لحاظ نظامي از وضعيت مناسبي برخوردار باشد، لكن ارزش‌هاي فرهنگي و الگوهاي رفتار سياسي آن كشور در معرض خطر و شكست قرار گيرد. 3. ذهني بودن تهديد از زمان شكل‌گيري تا تأثيرگذاري آن داراي مراحلي است كه ممكن است اين مراحل طولاني يا كوتاه باشد، تهديدات ابتدا فرايندي ذهني است كه در فرايند زماني به وقوع مي‌پيوندد. بايد انگيزه‌ها و بسترهاي تهديد شناسايي شود كه معمولاً با برآورد تهديدات، سناريوهايي براي مقابله با آن، توسط كشورها طراحي مي‌شود، برآورد شناخت نيت و اهداف دشمن، ابزار و روش‌ها، آسيب‌ها و فرصت‌ها و... فرايند‌هاي ذهني است كه براساس آن سياست دفاعي كشورها تدوين مي‌گردد.  

  مطالعات امنيتي و تهديد به طور كلي مطالعات امنيتي داراي چهار موج مطالعاتي و در قالب دو گفتمان منفي و مثبت معرفي شده است. در گفتمان منفي، امنيت سلبي است به اين معني كه امنيت با نبود عامل ديگري كه از آن به تهديد ياد مي‌شود، تعريف شده است. اين گفتمان داراي پيشينه تاريخي طولاني است و دو موج مطالعاتي در درون خود دارد. شاخص بارز موج اول مطالعات امنيتي سلبي، تأكيد بر بعد نظامي در تحليل امنيت و تهديدات است؛ از اين ديدگاه براي مقابله با تهديد، توان نظامي را بايد افزايش داد.(افتخاري، 1384، صص 18-8). موج دوم مطالعات امنيتي در گفتمان سلبي در پي نقد آثار سنت‌گرايان امنيت ملي و طرح اين ادعا، كه بعد نظامي توان تحليل همه جانبه مسائل امنيتي جهان معاصر را ندارد، تحول تازه‌اي در مطالعات امنيتي به وجود آورد. بدين معني كه براي تهديد و امنيت مؤلفه‌ها و ابعاد مختلف معرفي مي‌كند. اين گروه امنيت ملي و تهديدات را چند وجهي دانسته و نتيجه مي‌گيرند كه امنيت و تهديد پديده‌اي متأثر از پديده‌هاي مختلف مادي‌ـ‌ذهني است. موج دوم مطالعات امنيتي و تهديدات با نگرش سلبي، به اقتضاي ماهيت آن، طيف گسترده و متنوعي از صاحب‌نظران را دربر مي‌گيرد كه شاخصه اصلي آن رويگرداني از محوريت مؤلفه نظامي در تعريف و تهديد امنيت ملي و تهديدات است. مهم‌ترين مؤلفه‌هايي كه در اين رويكرد مورد توجه بوده، ابعاد اقتصادي، زيست‌محيطي، فرهنگي، علمي و فناوري است، در هر صورت امنيت و فقدان تهديدات امنيت ملي، تابع قدرت و متغير وابسته به آن است و اين قدرت مي‌تواند مؤلفه‌هاي متفاوت و متنوعي داشته باشد. بنابراين تهديدات، در اين رويكرد شامل تهديدات اجتماعي، سياسي، فرهنگي و نظامي مي‌باشد. در گفتمان مثبت امنيت و تهديد كه به دنبال نقد مباني و اصول گفتمان امنيت منفي و سلبي در هر دو موج مطالعاتي سنتي و فراسنتي است، اعتقاد بر اين است كه امنيت و تهديدات يك مفهوم و متغير وابسته و دست دوم نيست و داراي مباني و محتواي پيچيده فلسفي است. در اين گفتمان سعي بر آن است تا با پرهيز از سلبي‌گري صرف و توجه به بعد ايجابي امنيت، تعريف و تصوير جامع‌تري ارائه شود. در اين گفتمان، امنيت به نبود تهديد تعريف نمي‌شود، بلكه افزون بر فقدان تهديد، وجود شرايط مطلوب براي تحقق اهداف و خواسته‌هاي ملي نيز مدنظر است. اين رويكرد براي امنيت و تهديد، ماهيت تأسيسي قائل است و بر اين باور است كه تهديد، تنها در وضعيتي وجود دارد كه آن جامعه در سطح قابل قبولي از اطمينان براي تحصيل و پاسداري از منافع ملي و ارزش‌هاي حياتي‌اش نباشد. بنابراين امنيت ملي در اين گفتمان عبارت است از توانايي و شرايط عيني كه در بستر آن مي‌توان به منافع ملي دست يافت.(افتخاري، 1384، ص 16). در اين نگاه امنيت ملي، حتي نسبت به منافع ملي از اولويت برخوردار است، چرا كه تحقق و عدم تحقق منافع ملي و تهديدات در گرو بود يا نبود امنيت است. در چارچوب اين ديدگاه، ممكن است جامعه‌اي با وجود نداشتن تهديدات خارجي يا داخلي، به دليل ناتواني از دستيابي به منافع ملي، وضعيت ناامني داشته باشد. در مجموع، مي‌توان گفت دو گفتمان ايجابي و سلبي موجب دو نگرش در تعريف و تبيين مفاهيم امنيت و تهديد شده است كه با نگاه ايجابي امنيت عبارت است از: «توانايي و شرايط عيني و ذهني كه در بستر آن بتوان منافع ملي و ارزش‌هاي حياتي را محقق ساخت.» با اين نگاه مي‌توان تهديد را به شرايطي اطلاق نمود كه يك كشور براي دستيابي به منافع ملي و ارزش‌هاي حياتي خود از توانايي و شرايط لازم برخوردار نباشد، به طور طبيعي فقدان شرايط و توانايي‌ها براي تحقق اهداف ملي و پيشبرد منافع و ارزش‌هاي حياتي يك كشور مي‌تواند متأثر از محيط ملي يك واحد سياسي يا محيط منطقه‌اي و جهاني باشد، بنابراين فقدان توانايي براي دستيابي به منافع ملي كه مخاطره‌اي جدي براي يك كشور تلقي مي‌شود، الزاماً مي‌تواند محدود به تهديد خارجي و بعد نظامي تهديد نباشد. در نگاه و نگرش سنتي كه رويكرد سخت‌افزارانه است، هدف اصلي از تهديدات، تحميل اراده به منظور تغييرات اساسي در يك نظام سياسي و يا تغيير الگوي رفتاري يك كشور مي‌باشد كه به طور طبيعي به موجب آن تهديد حيات سياسي آن كشور به مخاطره مي‌افتد، لكن در نگرش ايجابي يك كشور مي‌تواند در شرايط فقدان تهاجم نظامي و يا اقدامات داخلي براندازانه امنيتي، توانايي پاسداري و پيشبرد ايده يا خط‌‌مشي‌هاي نظام سياسي خود را نداشته باشد. اين تلقي از تهديد با شرايط متحول جوامع معاصر همخواني بيشتري دارد. تهديد سخت و نرم تهديدات را مي‌توان از جهت شدت، شكل، هدف، موضوع، ماهيت و... دسته‌بندي نمود. در اين مبحث تهديدات را به لحاظ شدت و با توجه به موضوع اين مقاله به دو گروه سخت و نرم تقسيم مي‌كنيم. 1.تهديد سخت هرگاه به موجب اقداماتي استقلال و تماميت ارضي كشور در خطر (بالفعل يا بالقوه) هجوم نيروهاي نظامي كشور ديگر يا اتحادي از كشورهاي خارجي يا گروه‌هاي معارض مسلح داخلي قرار گيرد، تهديد سخت واقع شده است. در اين تهديد عمدتاً هدف اشغال سرزمين است. تهديدات سخت متكي به روش‌هاي فيزيكي، عيني، سخت‌افزارانه و همراه با اعمال و رفتارهاي خشونت‌آميز، براندازي آشكار و با استفاده از شيوه زور و اجبار و حذف دفعي و اشغال سرزمين است. اين تهديدات عمدتاً محسوس، واقعي و عيني و با عكس‌العمل‌هاي فيزيكي همراه مي‌باشد. ظهور اين نوع تهديدات عمدتاً مربوط به دوره استعمار كهن است كه قدرت‌هاي استعماري با لشكركشي، اعمال زور و كشتار و اشغال و الحاق سرزمين، اهداف خود را تأمين مي‌كردند. البته شكل‌هاي مدرن تهديد سخت در عصر حاضر را مي‌توان در لشكركشي‌هاي امريكا و متحدان آن به افغانستان و عراق مشاهده كرد. 2. تهديد نرم يكي از متغيرهاي محوري نوشتار حاضر، نرم‌افزارگرايي بر پايه قدرت نرم در چارچوب امنيت ملي است. اين قدرت به عنوان منبع خاص اعمال قدرت امريكا بر مباني فرهنگي‌ـ‌ارزشي و اقتصادي مبتني است. تهديد نرم را مي‌توان تحولاتي دانست كه موجب دگرگوني در هويت فرهنگي و الگوهاي رفتاري مورد قبول يك نظام سياسي مي‌شود. تهديد نرم نوعي سلطه كامل در ابعاد سه‌گانه حكومت، اقتصاد و فرهنگ است كه از طريق استحاله الگوهاي رفتاري ملي در اين حوزه‌ها و جايگزيني الگوهاي نظام سلطه‌اي تهديد محقق مي‌شود. با اين نگرش، تمامي اقداماتي كه موجب شود تا اهداف و ارزش‌هاي حياتي يك نظام سياسي (زيرساخت‌هاي فكري، باورها و الگوهاي رفتاري در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سياست) به خطر افتد، يا موجب ايجاد تغيير و دگرگوني اساسي در عوامل تعيين‌كننده هويت ملي يك كشور شود، تهديد نرم به شمار آيد. در تهديد نرم، بدون منازعه و لشكركشي فيزيكي، كشور مهاجم اراده خود را بر يك ملت تحميل و آن را در ابعاد گوناگون با روش‌هاي نرم‌افزارانه اشغال مي‌كند. ترديد در مباني و زيرساخت‌هاي فكري يك نظام سياسي، بحران در ارزش‌ها و باورهاي اساسي جامعه، بحران در الگوهاي رفتاري جامعه و بحران‌هاي پنج‌گانه سياسي (هويت، مقبوليت، مشاركت، نفوذ و توزيع) را مي‌توان از مؤلفه‌هاي اين تهديد نام برد. تغييرات حاصل از تهديد نرم، ماهوي، آرام، ذهني، تدريجي و نرم‌افزارانه است. اين تهديد همراه با آرامش و خالي از روش‌هاي فيزيكي و با استفاده از ابزارهاي تبليغات، رسانه، احزاب، تشكل‌هاي صنفي و قشري و شيوه القاء و اقناع انجام مي‌پذيرد. در حال حاضر جهاني‌سازي فرهنگ مترادف با مفهوم تهديد نرم تلقي مي‌شود. در مجموع مي‌توان فهرست زير را به مثابه نقاط افتراق تهديدات سخت و نرم در اين مقاله، برشمرد: 1-2. حوزه تهديد نرم، حوزه اجتماعي، فرهنگي و سياسي است در حالي كه حوزه تهديد سخت امنيتي‌ـ‌نظامي مي‌باشد. 2-2.تهديدات نرم پيچيده و محصول پردازش ذهني نخبگان، و اندازه‌گيري آن مشكل است در حالي كه تهديدات سخت عيني، واقعي و محسوس است و مي‌توان آن را با ارائه برخي از معيارها، اندازه‌گيري كرد. 3-2.روش اعمال تهديدات سخت استفاده از زور و اجبار است، در حالي كه در تهديد نرم، از روش القاء و اقناع‌سازي بهره‌گيري مي‌شود. 4-2.هدف در تهديدات سخت، تخريب و حذف فيزيكي حريف و تصرف و اشغال سرزمين است، در حالي كه در تهديد نرم هدف تأثيرگذاري بر انتخاب‌ها، فرايند تصميم‌گيري و الگوهاي رفتاري حريف و در نهايت سلب هويت‌هاي فرهنگي است. 5-2. مفهوم امنيت در رهيافت‌هاي نرم‌افزارانه شامل امنيت ارزش‌ها و هويت‌هاي اجتماعي است، در حالي كه اين مفهوم در رهيافت‌هاي سخت‌افزارانه به معناي نبود تهديد خارجي تلقي مي‌شود. 6-2.تهديدات سخت، محسوس و همراه با عكس‌العمل و برانگيختن است، در حالي كه تهديدات نرم به دليل ماهيت غيرعيني و محسوس آن، عمدتاً فاقد عكس‌العمل است. 7-2. مرجع امنيت در حوزه تهديدات سخت عمدتاً دولت‌ها هستند، در حالي كه مرجع امنيت در تهديدات نرم محيط فروملي و فراملي (هويت‌هاي فروملي و جهاني) است. 8-2. كاربرد قدرت سخت در رويكرد امنيتي جديد عمدتاً مترادف با فروپاشي نظام‌هاي سياسي‌ـ‌امنيتي مخالف يا معارض است، در حالي كه كاربرد قدرت نرم در رويكردهاي امنيتي جديد عليه نظام‌هاي سياسي مخالف يا معارض، مترادف با فرهنگ‌سازي و نهادسازي در چارچوب انديشه و الگوهاي رفتاري نظام‌هاي ليبرال و دموكراسي تلقي مي‌شود. اهميت و ابعاد تهديدات نرم پيچيده‌ترين و مهم‌ترين مؤلفه امنيت ملي در هر كشور، امنيت فرهنگي است. براي يك كشور كه هويت فرهنگي آن، مؤلفه اصلي تلقي مي‌شود، اين امر اهميت بيشتري خواهد داشت و هر چه اين حكومت، مباني فكري و اعتقادي و الگوهاي رفتاري ديگران را به چالش بيشتري كشانده باشد، از تهديدات بيشتري برخوردار خواهد بود. بنابراين، تهديدات فرهنگي كه از آن به تهاجم فرهنگي و يا تهديد نرم ياد مي‌شود، به دنبال ايجاد انواع بحران‌هاي فرهنگي‌ـ‌سياسي در جامعه براي دستيابي به اهداف و اغراض سياسي است. هدف اصلي از اين نوع تهديد، حذف باورمندي جامعه، سلب اراده و روحيه مقاومت و در مجموع استحاله فرهنگي‌ـ‌سياسي است. در اين نوع تهديد تلاش مي‌شود ملتي داراي آرمان به ملت بي‌آرمان تبديل شود و آن هم به دست خود، الگوهاي رفتاري خود را در حوزه‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي به چالش اندازد. هدف از هر نوع تهديد تأثيرگذاري بر انديشه، عواطف و اراده و سرانجام به تسليم كشاندن حريف است. بنابراين نقطه مشترك همه تهديدات، تحميل اراده به نيروي مقابل است. تفاوت‌هاي تهديدات، در به كارگيري روش‌ها، ابزارها و... است. تهديد مي‌تواند با تأكيد بر توان فيزيكي (لشكركشي، اشغال خاكريز و سرزمين، نابودي و كشتن انسان‌ها و ويران نمودن مراكز اقتصادي) اجرا شود و يا مي‌تواند با تكيه بر روش‌هاي سياسي، رواني و شيوه‌هاي غيرخشونت‌آميز و با به كارگيري قدرت نرم براي تأثيرگذاري بر اراده حريف و نيروي مقابل انجام گيرد. بي‌ترديد اگر فكر، اراده و قدرت روحي حريف تسخير شود، كاربرد قدرت سخت و لشكركشي ضرورتي نخواهد داشت. از همين رو، قدرت‌هاي استكباري با كاربرد عمليات رواني، مقاومت ملت‌ها و نظام‌هاي سياسي را پيش از عمليات نظامي فرو مي‌ريزند يا براي سرعت بخشيدن در اهداف عمليات نظامي، اقتصادي و سياسي از سلاح عمليات رواني به منظور سلب اراده و انگيزه نبرد در نخبگان يك كشور، مردم و نيروهاي مسلح بهره مي‌گيرند و عملاً خاكريزهاي دفاعي كشور بدون خونريزي سقوط مي‌كند. بنابراين تهديد نرم، امروزه مؤثرترين، كارامدترين و كم‌هزينه‌ترين و در عين حال خطرناك‌ترين و پيچيده‌ترين نوع تهديد عليه امنيت ملي يك كشور است، چون مي‌توان با كمترين هزينه با حذف لشكركشي و از بين بردن مقاومت‌هاي فيزيكي به هدف رسيد؛ زيرا با عواطف، احساسات، فكر و انديشه و باور و ارزش‌ها و آرمان‌هاي يك ملت و نظام سياسي ارتباط دارد. ابعاد اين جنگ و تهديد، گسترده‌تر و مخرب‌تر است زيرا دين، فكر و آرمان ملت‌ها را آماج تهاجم خود قرار مي‌دهد. تهديد نرم به روحيه، به عنوان يكي از عوامل قدرت ملي خدشه‌ وارد مي‌كند، عزم و اراده ملت را از بين مي‌برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سياست‌هاي نظام را تضعيف مي‌كند. فروپاشي رواني يك ملت مي‌تواند مقدمه‌اي براي فروپاشي سياسي‌ـ‌امنيتي و ساختارهاي آن باشد. جوزف ناي قدرت نرم را شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب بدون تهديد يا پاداش ملموس مي‌داند. اين شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب چهره دوم قدرت است. بر اين پايه يك كشور مي‌تواند به مقاصد موردنظر خود در سياست جهاني نايل آيد، چون كشورهاي ديگر، ارزش‌هاي آن را مي‌پذيرند، از آن تبعيت مي‌كنند، تحت تأثير پيشرفت و آزادانديشي آن قرار مي‌گيرند و در نتيجه خواهان پيروي از آن مي‌شوند. در اين مفهوم آنچه مهم تلقي مي‌شود، تنظيم دستورالعملي است كه ديگران را جذب كند. بنابراين قدرت نرم، توانايي كسب آنچه كه مي‌خواهيد از طريق جذب كردن، نه از طريق اجبار و يا پاداش مي‌باشد. (جوزف ناي، 2004، ص 5). نمونه‌هاي فراواني از كاربرد تهديد نرم، در صفحات تاريخ وجود دارد. در حال حاضر، همه كشورها به نوعي ديگر در معرض اين نوع تهديد هستند. قدرت‌هاي استكباري، تشكيلات، امكانات و نيروي انساني و ابزارهاي پيشرفته و پيچيده و مراكز علمي و پژوهشي خود را به صورت گسترده در اختيار اين جنگ قرار داده‌اند. با ظهور فناوري جديد و علوم ارتباطات، ظهور وسايل ارتباط‌جمعي و رسانه‌هاي متنوع نوين، ابعاد تهديد نرم، گسترده‌تر و پيچيده‌تر شده است. بخش قابل توجهي از نظريه‌هاي جديد امنيتي و راهبردهاي قدرت‌هاي سلطه‌گر، به ويژه راهبرد امنيت ملي امريكا كه در سال 2006 ميلادي منتشر شده است و همچنين راهبرد امنيت منطقه‌اي امريكا (طرح خاورميانه بزرگ) بر كاربرد قدرت نرم جهت امنيت‌سازي تأكيد دارد. و بسياري از صاحب‌نظران و نظريه‌پردازان علوم سياسي و روابط بين‌الملل، تهديدات قرن 21 را تهديدات نرم و يا جهاني‌سازي فرهنگ مي‌دانند. در دوران جنگ سرد و حتي پس از آن با تفاوت اندكي، كماكان سياست نرم‌افزاري در پرتو سياست واقع‌گرايي قرار داشت. حوادث 11 سپتامبر نقطه عطفي در اين زمينه محسوب مي‌شود. در هيچ برهه‌اي از زمان، دولت‌مردان امريكا تا اين ميزان بر مضامين ارزشي و اخلاقي به عنوان منابع نرم قدرت تأكيد نداشته‌اند. حتي نخستين تجلي‌هاي سياست‌هاي امنيتي امريكا بعد از اين تاريخ كه از ماهيت سخت‌افزاري و راهبردي برخوردار بودند، آموزه‌هاي ارزشي محور را دستمايه عملي قرار دادند. با وجود اين با توجه به تجربه تاريخي، ملاحظات نرم‌افزارگرايانه در سياست خاروميانه‌اي امريكا تحت تأثير مؤلفه‌هاي راهبردي‌ـ‌امنيتي نظام بين‌المللي و منطقه‌اي به حاشيه رانده شده است. براي تبيين اهميت و ابعاد تهديد نرم پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان جنگ سرد، مي‌توان گزارش كميته خطر جاري، راهبرد امنيت ملي امريكا و طرح خاورميانه بزرگ را مورد توجه قرار داد.  

  كميته خطر جاري عنوان كميته‌اي است كه در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد توسط گروهي از سناتورهاي امريكايي، مسئولان ارشد وزارت خارجه، اساتيد برجسته علوم سياسي، مؤسسه مطالعاتي امريكن اينتر پرايز و گروهي از مديران با سابقه سيا و پنتاگون تأسيس شد. هدف از تأسيس اين كميته، خروج از بن‌بستي بود كه در دوران جنگ سرد ميان دو ابرقدرت زمان يعني ايالات متحده امريكا و اتحاد جماهير شوروي در توازن هسته‌اي به وجود آمده بود. اعضاي اين كميته با منتفي دانستن جنگ سخت بين دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقيب را در جنگ نرم و فروپاشي از درون طراحي و به اجر ا درآوردند. راهكارهاي دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و ساماندهي نافرماني مدني، به عنوان راهبردهاي جنگ نرم در اين دوره توسط اين كميته معرفي شد. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان جنگ سرد، فعاليت اين كميته براي يك دهه به حالت تعليق درآمد و پس از حادثه 11 سپتامبر، بار ديگر عناصري از اين كميته گرد هم آمدند و با تجزيه و تحليل فرصت‌ها و تهديدات فراروي دولت امريكا اين كميته را فعال كردند. يكي از اقدامات اين كميته تدوين راهبرد امنيت ملي امريكا، جهت يك دوره چهار ساله براي دولت بوش در ارتباط با ايران است. در گزارش اين كميته آمده است كه ايران به لحاظ وسعت سرزمين، كميت و كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بين‌الملل، به قدرتي بي‌بديل تبديل شده است. كه ديگر نمي‌توان با يورش نظامي آن را سرنگون كرد. بنابراين به زعم پالمر و اعضاي كميته، تنها راه سرنگوني جمهوري اسلامي ايران پيگيري جنگ نرم با استفاده از سه تاكتيك دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و ساماندهي نافرماني مدني ممكن است. متن اين گزارش كه با عنوان ايران و امريكا، رهيافت جديد تنظيم شده داراي 15 محور است كه در محورهاي پانزده‌گانه براي چگونگي اجرايي نمودن راهبردهاي سه‌گانه پيشنهاداتي ارائه مي‌دهد. در مجموع مي‌توان گفت هدف اصلي راهبرد امنيت ملي امريكا، جهاني‌سازي فرهنگ و حاكميت الگوهاي رفتاري ليبرال‌دموكراسي در جهان و تلاش در جهت تغيير رفتار و ساختارهاي نظام‌هاي غيرليبرال است، به طوري كه در اين سند ليبراليزه كردن جهان به عنوان يك رسالت معرفي شده است. بنابراين ماهيت تهديد پس از فروپاشي شوروي، تهديد نرم و تهديدات هنجاري و فرهنگي است. از ديدگاه نظريه‌پردازان جديد غرب، جهان اسلام و رشد اسلام سياسي در آن، به مثابه گفتمان غالب در خاورميانه، چالش اصلي فرهنگ ليبرال‌دموكراسي است. در اين چارچوب و به استناد گزارش كميته خطر جاري در مورد نحوه برخورد با جمهوري اسلامي ايران مي‌توان گفت، جلوگيري از روند رو به رشد اسلام‌گرايي و عمق استراتژيك قدرت نرم جهان اسلام در مقابل قدرت نرم جهان غرب بخش مهمي از محتواي سند استراتژي امنيت ملي امريكا مي‌باشد كه جايگزين استراتژي سد نفوذ شوروي شده است. از اين ديدگاه، تهديد امنيت ملي امريكا، تهديدات نرم، نامتقارن و تركيبي است كه منابع آن در كشورها و رژيم‌هاي ضدامريكايي و غيرليبرال خاورميانه معرفي شده است. قدرت ملي و قدرت نرم قدرت ملي را مي‌توان امكان تحميل اراده و خواست يك بازيگر به ديگر بازيگران تعريف كرد. زماني كه كشوري توانايي، اراده و ظرفيت لازم را در اختيار دارد و در پرتو آن مي‌تواند، اهداف و ارزش‌هاي حياتي خود را حفظ، توسعه و تعميق بخشد، در واقع آن كشور از قدرت ملي لازم برخوردار است. قدرت ملي داراي مؤلفه‌هاي نظامي، سياسي، فناوري، اقتصادي، ژئوپليتيكي، انساني، فرهنگي و... است. در چارچوب اين مقاله مي‌توان قدرت ملي را به قدرت نرم و قدرت سخت تقسيم نمود. قدرت در چهره جديد خود لزوماً آشكار نمي‌باشد، با فرهنگ و انديشه آميخته شده و در نظريه‌هاي جديد عمدتاً ماهيت نرم‌افزارانه پيدا نموده است. اين رويكرد برخلاف نگرش سنتي است كه عمدتاً رويكردهاي سخت‌افزارانه به ويژه با تأكيد بر بعد نظامي و اقتصادي شكل مي‌گرفت. صحنه روابط بين‌الملل، صحنه رويارويي قدرت است. سرنوشت كشورها تابع ميزان توليد و گسترش قدرت و ميزان تأثيرگذاري بر حريف است. به طور طبيعي كشوري مي‌تواند اهداف و مقاصد ملي خود را پيش ببرد كه قدرت بيشتري را به صحنه بياورد و به بهترين روش، قدرت حريف را تضعيف نمايد. قدرت ملي شامل قدرت نظامي، سياسي، اقتصادي، اطلاعاتي، فرهنگي، تبليغي و... است. در حال حاضر، برجسته‌ترين مظهر و نمود قدرت ملي، قدرت فرهنگي به معناي عام و قدرت رواني‌ـ‌تبليغي به معناي خاص است كه بازيگران در صحنه روابط بين‌الملل تلاش مي‌كنند اين بعد قدرت را كه ما در اين مقاله به عنوان قدرت نرم معرفي نموده‌ايم، افزايش و گسترش داده و با استفاده از اين وجه قدرت، بر ساير بازيگران تأثير گذاشته و آنها را از ميدان رقابت خارج ‌سازند. ويژگي اين وجه از قدرت، با مفهوم اقناع و رضايت‌مندي همراه است. قدرت نرم از سه سطح راهبردي، مياني و تاكتيكي تشكيل مي‌شود. (حسيني، حسين، 1385) 1.سطح راهبردي قدرت نرم اين سطح از قدرت نرم كه متأثر از فرهنگ استراتژيك كشور است، به سطح رهبران و نخبگان يك كشور بازمي‌گرددو بالاترين سطح رويارويي قدرت نرم تلقي مي‌شود. هدف اصلي در اين سطح افزايش قدرت هنجارسازي خود و تضعيف قدرت هنجارسازي حريف در محيط بين‌المللي است. به هر ميزاني كه بازيگران بتوانند در اين سطح قدرت ايجاد كنند و يا بر قدرت هنجارسازي ديگران تأثير بگذارند، امكان پيروزي بيشتري خواهند داشت. هدف از اين تهديد در اين سطح تهديد نرم يا اجراي عمليات رواني استراتژيك، تأثيرگذاري بر برآورد‌ها و شناخت نخبگان و رهبران حريف (تأثير بر شناخت) و همچنين ارعاب و تأثير بر عزم و اراده (تأثير بر روحيه و قدرت ايستادگي) آنان مي‌باشد. 2.سطح مياني قدرت نرم اين سطح از قدرت نرم بر عنصر مردمي قدرت ملي كشور تأكيد دارد. قدرت نرم در اين سطح، از فرهنگ ملي متأثر است. اين سطح از اهداف و سطح استراتژيك پشتيباني مي‌كند و به تصميمات نخبگان و رهبران مشروعيت بخشيده و بر عزم و اراده آنها تأثير مي‌گذارد. هدف سطح مياني تهديد نرم، سلب اراده و انگيزه از مردم و بي‌تفاوت نمودن جمعيت‌هاي همراه و تبديل آنها به جمعيت‌هاي معارض، مخالف و بي‌تفاوت و شكل دادن به نافرماني‌هاي مدني با ايجاد شكاف بين دو سطح راهبردي و مياني است. تهديد نرم، در اين سطح مي‌تواند بر ميزان حمايت مردم از سياست‌هاي نظام و نخبگان مؤثر باشد؛ همچنين حمايت عاطفي‌ـ‌رواني نيروهاي مسلح تحت تأثير اين سطح است، در صورتي كه كشوري از قدرت نرم لازم در اين سطح برخوردار باشد، به طور طبيعي آن كشور فاقد بحران‌هاي پنج‌گانه سياسي، مشروعيت، نفوذ، مشاركت، توزيع و هويت خواهد بود و بازدارندگي مردمي در برابر تهديد نرم شكل خواهد گرفت؛ در مقابل، وجود بحران‌هاي پنج‌گانه فوق و همچنين نبود قدرت هنجاري و الگوهاي رفتاري برتر و كارامد و با قابليت نهادينه نمودن در حوزه فرهنگ ملي مي‌تواند يك كشور را آسيب‌پذير كند. 3.سطح تاكتيكي قدرت نرم پايين‌ترين سطح رويارويي قدرت نرم در سطح نيروهاي مسلح كشور شكل مي‌گيرد. اين سطح از قدرت نرم از فرهنگ دفاعي كشور متأثر است. در اين سطح از قدرت نرم، تقابل اراده و روحيه جنگي رزمندگان دو يا چند كشور در ميدان نبرد شكل مي‌گيرد. هدف اصلي از تهديد نرم در اين سطح، سلب اراده و روحيه مقاومت در جبهه حريف است.  

  ابعاد تهديد نرم در صورتي كه تهديد نرم مترادف با تهديدات سياسي‌ـ‌فرهنگي در نظر گرفته شود، شاخص‌هايي در دو حوزه فرهنگي و سياسي به عنوان ابعاد تهديد نرم مطرح مي‌شود: 1.ابعاد تهديد نرم در حوزه فرهنگ فرهنگ بيانگر شخصيت و هويت ملي كشور و دستاورد معرفتي و فني انسان و همه جوامع است. فرهنگ كشور داراي سه سطح كلي است. مفروضات اساسي و زيرساخت‌هاي فكري هر كشور (باورها) سطح اول فرهنگ تلقي مي‌شود. همچنين فرهنگ ملي كشور، داراي مجموعه‌اي از بايدها و نبايدها و ارزش‌ها است كه سطح دوم آن را تشكيل مي‌دهد و در نهايت الگوهاي رفتاري و اقدام يك كشور، لايه سوم فرهنگ ملي تلقي مي‌گردد. با اين توصيف مي‌توان گفت ابعاد تهديد نرم در حوزه فرهنگ عبارت است: الف- تهديد باورهاي (مفروضات اساسي) كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح؛ ب- تهديد ارزش‌هاي اساسي كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح؛ ج- تهديد الگوهاي رفتاري كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح. فرهنگ استراتژيك كشور بر نوع تلقي و الگوهاي رفتاري نخبگان و رهبران يك كشور و توان ديپلماسي آن تأثير مي‌گذارد. در صورت وقوع تهديد نرم، در اين سطح كشور حريف مي‌تواند با مديريت ادراك، انديشه و عزم رهبران و نخبگان خودي را (باورها، ارزش‌ها و الگوهاي رفتاري آنان) تحت تأثير قرار دهد. همچنين فرهنگ ملي، شامل باورها، ارزش‌ها و الگوهاي رفتاري نهادينه شده در جامعه است كه تهديد نرم در اين حوزه مي‌تواند بر آنها تأثير گذارد. همچنين فرهنگ دفاعي كشور كه منبع قدرت نرم در نيروهاي مسلح است در صورت وقوع تهديد نرم در اين سطح، موجب از بين رفتن عزم و اراده نبرد و قدرت بازدارندگي رواني مي‌شود. 2.ابعاد تهديد نرم در حوزه سياسي دولت‌ها به مثابه واحد سياسي در نظام بين‌الملل با مؤلفه‌هاي جمعيت، قلمرو، حكومت و حاكميت و نظام ارزشي مشخص، شناخته مي‌شوند. اين واحدها همواره با تحولاتي از داخل و خارج مواجه‌اند. برخي از تحولات موجب افزايش قدرت سياسي و برخي موجب تضعيف قدرت سياسي آنها مي‌شود. هر نظام سياسي براي حفظ بقامندي خود، نيازمند ثبات سياسي و انسجام ملي است. بنابراين افزايش مشروعيت سياسي نخبگان و رهبران يك كشور به توانايي‌هاي آنها در ايجاد انسجام سياسي و برخورداري از حمايت، رضايت‌مندي و قدرت اقناع‌سازي افكارعمومي بستگي دارد. به طور طبيعي در صورتي كه دولتي نتواند قدرت سياسي لازم را در حوزه داخلي و خارجي ايجاد كند، با بحران‌ها و تهديدات مختلف سياسي مواجه خواهد شد. ميزان اقتدار و هژموني سياسي كشور در جامعه، ميزان انسجام و همزيستي مسالمت‌آميز و حفظ هويت و يكپارچگي ملي و ميزان توليد و بازتوليد هنجارهاي سياسي و به جريان انداختن گفتمان‌هاي مسلط در درون جامعه و در عرصه بين‌المللي و برخورداري از مقبوليت و مشروعيت لازم از شاخص‌هاي قدرت نرم در اين حوزه به شمار مي‌آيد. در مقابل در صورتي كه كشوري گرفتار بحران‌هاي سياسي باشد، از قدرت نرم برخوردار نخواهد بود و به طور طبيعي تهديد نرم در اين حوزه مؤثر خواهد بود. بحران‌هاي سياسي شامل بحران‌هاي پنج‌گانه هويت، مشروعيت، نفوذ، توزيع و مشاركت مي‌باشد. برانگيختن شكاف‌هاي قومي، نژادي، مذهبي و... نبود عوامل پيونددهنده هويت‌هاي فرو ملي، تحريف و تحقير تاريخ و افتخارات ملي در كشور، مي‌تواند به بحران هويت منجر شود. ايجاد شكاف بين مردم و رهبران، نبود حمايت مردمي و مشروعيت‌بخشي به تصميمات رهبران و شكل‌گيري نافرماني‌هاي مدني در جامعه بحران مشروعيت به وجود مي‌آورد. انگيزه‌زدايي و دلسرد كردن مردم براي حضور در عرصه‌هاي تعيين‌كننده كشور، مصاديق بارز بحران مشاركت است. همچنين توزيع نامناسب ثروت، شأن اجتماعي و امنيت در ايجاد بحران توزيع مؤثر است. تلاش براي تأثيرگذاري بر اراده و تصميمات نخبگان و رهبران با ارعاب و تطميع از مصاديق بحران نفوذ به شمار مي‌آيد. مجموعه اين موارد قدرت نرم يك نظام سياسي را كاهش مي‌دهد و به طور طبيعي آن نظام را در برابر تهديد نرم آسيب‌پذير مي‌كند. نتيجه‌گيري همان‌گونه كه اشاره شد، رويكرد غالب و مسلط در دوره‌هاي طولاني نسبت به تهديد، رويكرد سخت‌افزارانه بوده و تهديد بر اساس عامل نظامي تعريف شده است. در اين رويكرد مخاطرات امنيت ملي كشورها سرزمين و استقلال آن تلقي مي‌شد. الگوهاي متعارف و دسته‌بندي‌هاي سنتي نظريه‌هاي امنيت در اين الگو، عمدتاً ناظر بر اين رويكرد است. ظهور تهديد سخت عمدتاً به دوره استعمار كهن مربوط است كه ژئوپليتيك، جغرافيا و سرزمين از اهداف اصلي و تعيين‌كننده جنگ‌ها بودند. كشوري در اين دوره از قدرت بيشتري برخوردار بود كه سرزمين‌ها و مستملكات بيشتري در اختيار داشت. لشكركشي اسكندر مقدوني، نادرشاه و جنگ‌هاي اول و دوم جهاني و... را در همين چارچوب مي‌توان بررسي كرد. ويژگي اين نوع تهديدات اشغال و الحاق سرزمين، كشتار، لشكركشي و اعمال زور است. در اين دوره قدرت نظامي موجه‌ترين عامل اقتدار به شمار مي‌رود. در مراحل بعد، در دوره‌اي كه حضور مستقيم قدرت‌ها و امپراطوري‌ها در سرزمين‌ها پرهزينه ‌شد، حكومت‌ها به اشغال سياسي درمي‌آمدند. به اين ترتيب كه قدرت‌هاي سلطه به جاي اشغال سرزمين، حكومت‌هاي دست‌نشانده و فاقد استقلال را در اختيار داشتند و به تدريج اين كشورها به قدرت‌هاي بزرگ وابستگي سياسي، اقتصادي و فرهنگي پيدا مي‌كردند. بنابراين در اين دوره نظام‌هاي سلطه در سيستم امنيتي، اقتصادي و فرهنگي كشورهاي هدف، حضور دارند و اين حضور، ماهيت امنيتي‌ـ‌سياسي دارد. در اين دوره، به ظاهر، كشورها داراي سرزمين‌هاي مستقل‌اند ولي قدرت سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي آنها به يكي از قدرت‌هاي اصلي در محيط‌ بين‌الملل وابسته است. كشورهاي واقع در بلوك غرب يا شرق در طول جنگ سرد، همچون رژيم شاهنشاهي ايران نمونه‌هايي از اين وابستگي مي‌باشند. دوره اول را مي‌توان دوره اشغال سرزمين‌ها و دوره دوم را مي‌توان دوره اشغال حكومت‌ها نام برد. در دوره اول قدرت نظامي، تعيين‌كننده اصلي براي پيشبرد اهداف و منافع ملي است و در دوره دوم به رغم تمركز بر قدرت نظامي از ساير مؤلفه‌هاي قدرت براي افزايش سلطه و حوزه نفوذ بهره گرفته مي‌شود. با توجه به اين مباحث مي‌توان گفت ابعاد سخت‌افزارانه تهديد از گذشته مدنظر بازيگران و تحليل‌گران بوده است. سه ويژگي واقعي‌بودن ، عيني بودن و محسوس بودن از ويژگي‌هاي بارز تهديدات سخت به شمار مي‌روند. در صورتي كه هدف از هر نوع تهديد را تحميل اراده به حريف معرفي كنيد، تفاوت تهديدات در چگونگي كاربرد ابزار و روش‌ها براي تحميل اراده خواهد بود. بي‌ترديد در شرايطي كه فكر، انديشه و اراده ملتي تسخير مي‌گردد و با تهديد امنيت و منافع ملي كشور فروپاشي رواني واقع مي‌شود، به طور طبيعي آن كشور بدون كاربرد قدرت نظامي اشغال مي‌گردد. صحنه روابط بين‌الملل، ميدان رويارويي و منازعه اهداف و منافع بازيگران است و كشورهاي مختلف براي پيشبرد منافع و اهداف خود از عوامل و مؤلفه‌هاي گوناگون قدرت ملي بهره مي‌برند. يكي از برجسته‌ترين مظاهر قدرت ملي، قدرت رواني‌ـ‌تبليغي (قدرت نرم) است. منبع اين قدرت فرهنگ استراتژيك، ملي و دفاعي كشور است كه در سه سطح راهبردي، مياني، تاكتيكي بر توانمندي‌هاي ذهني و ارادي ملت تأثير مي‌گذارد. در مقابل عمليات رواني حريف و تهديد نرم براي كاهش توانمندي‌ها در اين سه حوزه طرح‌ريزي مي‌شود. هدف و كارويژه تهديد نرم فروپاشي باورها، ارزش‌ها و الگوهاي رفتاري در سه سطح ياد شده است. منابع 1. افتخاري، اصغر؛ ناامني جهاني؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1380. 2. افتخاري، اصغر؛ امنيت جهاني، رويكردها و نظريه‌ها؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1380. 3. استوارت، آركلگ؛ چارچوب‌هاي قدرت؛ ترجمه محمدرضا تاجيك، پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1379. 4. مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر؛ جنگ نرم؛ تهران، 1383. 5. عبدالله خاني، علي؛ نظريه‌هاي امنيت؛ مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر، تهران، 1383. 6. سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، معاونت تحقيقات و برنامه‌ريزي؛ فصلنامه پژوهش و سنجش؛ سال دهم، شماره 34، تهران، 1382. 7. هانتينگتون، ساموئل؛ نظريه‌ برخورد تمدن‌ها؛ ترجمه مجتبي اميري، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1384. 8. عبدالله خاني، علي؛ رويكردها و طرح‌هاي امريكايي درباره ايران؛ مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر تهران، تهران، 1386. 9.Joseph S.Nye, Soft Power: the Means to Success in World Poliics, New York: Public Affairs, 2000 2759/1000    





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن