واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: همبستگي و تعامل با جاهلان آفت ها و آسيب ها
دوستي و همبستگي و تعامل با صاحبان جهل و حمق بسيار سخت و طاقت فرساست و هر قدرت و تواني را ضعيف مي نمايد و ظرف هر صبر و تحملي را لبريز مي كند. اين سختي و رنج را هر كسي توانمندي پذيرش ندارد و كسي كه هم مي پذيرد و تحمل مي كند عمل مهمل و بيهوده انجام مي دهد. زيرا پيوند و تعامل با جاهل و احمق مطرود مي باشد و نه تنها آثار مفيد و سازنده اي بر آن مترتب نمي باشد كه سراسر آفت و آسيب و خطر به بار مي آورد. فرهنگ و معارف اسلامي به همان شدت كه دعوت به آموختن « علم » و تقويت « عقل » مي نمايد به گريز از « جهل » و رهاسازي « حمق » ترغيب مي كند. گريز و پرهيز از جهل و ناداني به صورت دستورالعمل هاي صريح در متن فرهنگ حياتبخش اسلام و در موضوعات گوناگون مورد توجه قرار گرفته است كه « دوستي و تعامل رفاقت » از جمله موضوع هايي است كه بايد نسبت به آن دقيق و حساس بود و با مراقبت هاي لازم سعي بر آن داشت تا از رخنه عناصر جاهل و نادان جلوگيري نمود وبا آنان از در مودت و ايجاد پيوستگي و تعامل وارد نشد بلكه همواره به گريز و پرهيز از اين عناصر پرداخت . رهنمودهاي ذيل از حضرت علي (ع ) از جمله آموزش هاي صريح و روشني است كه آفت حماقت و خطر دوستي با احمق را نمايان مي كنند : هيچ بيماري دردناك تر و رنج آورتر از حماقت و جهالت نيست (1 ) تحمل سختي رفاقت با احمق عذاب جان و روح است (2 ) دوست و رفيق آدم احمق همواره در رنج و مرارت است (3 ) تشبيه جهالت و حماقت به عارضه و بيماري مزمن و رنج آور بسيار تامل برانگيز مي باشد و بايد از اين طريق به ضرورت گريز و پرهيز از رفاقت و همبستگي با اهل جهل و حمق پي برد. بيماري مزمن همواره همراه انسان است و او را در رنج و سختي و فشار در مي آورد و لحظات زندگيش را تلخ و ناگوار مي نمايد و از آرامش و آسايش تهي مي دارد. ترديدي وجود ندارد كه با توجه به اين واقعيت كه صحت و تندرستي جسم و روح از بزرگ ترين نعمت هاي الهي است فقدان آن به طور قطع حيات سالم و كار و تلاش و فعاليت پرنشاط و ثمربخش را به خطر مي اندازد و كساني كه از اين نعمت و موهبت الهي محروم باشند همواره در رنج و مرارت و فشار و مشقت قرار مي گيرند و عملا راه هاي رشد و پيشرفت را به روي خويش مسدود مشاهده مي كنند. اكنون بينديشيم كه به همين ترتيب رفيق جاهل و نادان براي آدمي رنج و سختي به وجود مي آورد و همانند يك بيمار رواني خطرناك هميشه همراه و قرين انسان است و او را رها نمي كند و پي در پي مي رنجاند و مي آزارد. انواع و جلوه هاي اين بيماري و رنج مكرر مختلف است و مي توان برخي از آن ها را بر مبناي آموزه هاي ديني اينگونه برشمرد : اگر كاري به رفيق گرفتار در جهل و حماقت سپرده شود آن را خراب مي كند(4 ) زيرا از ضروريات بديهي براي انجام صحيح و دقيق كارها داشتن آگاهي و دانايي است و كسي كه فاقد اين ويژگي و شاخصه باشد طبيعي است كه قادر نيست امور محوله را به نحو مطلوب و براساس ضوابط و معيارهاي صحيح منتهي به نتيجه بخشي و بازدهي انجام دهد و در نهايت هر كاري را خراب مي كند و در برنامه ريزي ها و تلاش و فعاليت هاي هر مجموعه و سازمان اخلال و زيان به وجود مي آورد. برخي از آدم هاي جاهل و ناآگاه كه اهل كينه و عناد نيستند و نسبت به دوستان و نزديكان و همكارانشان دلسوزي و رافت مي ورزند همواره درصدد هستند تا با روش هاي گوناگون و در هر كار و تلاش خدمتي ارائه دهند و نفعي به وجود آورند لكن همواره اين اشتياق و كوشايي بي نتيجه باقي مي ماند و آنان قادر به انجام هيچ خدمت و رساندن هيچ نفع و سود به دوست و همكار خود نخواهند شد. به همين دليل در آموزه هاي ديني با دوستي و رفاقت با جاهل و احمق به شدت نهي مي شود و اين بينش و شناخت به همگان منتقل مي گردد كه دوست نادان و جاهل اراده مي كند كه به نفع دوست خود قدمي بردارد لكن در اثر حماقت و نافهمي موجب زيان و ضرر مي شود . (5 ) يكي از رنج هاي بزرگ و مكرري كه مصاحبان و رفيقان آدم جاهل و احمق تحمل مي كنند اين است كه پي در پي به نصيحت و راهنمايي او مي پردازند و سعي مي كنند خطاها و نواقص و اشتباهات او را در مقابل ديدگان فكر و عقلش قرار دهند تا درباره آنها بينديشد و سعي در پروردن خويش به خصال و صفات نيكو نمايد. ولي حسرت و افسوس كه تلاش هاي اين افراد به جايي نمي رسد و به ايجاد تحول در جاهلان توفيق حاصل نمي نمايند. بنابر اين بايد به اين شناخت رسيد كه جاهل و نادان اولا به عيب و تقصير خود آگاه نيست ثانيا موعظه و نصيحت خيرخواه خود را نمي پذيرد . (6 ) و همين شناخت و بينش بايد نه تنها عامل امتناع و خودداري از اندرز و نصيحت به احمقان شود بلكه بايد به پرهيز از اجتناب از رفاقت با آنان و رهايي از رنج مكرري گردد كه هيچ حاصل و ثمره اي نمي آفريند. جاهلان و احمقان در برابر چاپلوسان ستاينده و بسيار مدح كننده مي لغزند و سريع تحت تاثير قرار مي گيرند و اين از خصوصيات عناصر جاهل و نادان است كه به فهم نظر ندارند و به خردورزي ها ديده نمي گسترند بلكه به زبان ها نظر دارند و به واژه ها و تعابير ظاهري و تهي از حقايق باطني ديده مي گسترند. چاپلوس دوستي و تزلزل در برابر تعريف و تمجيدها تا آنجا اهل جهل و حمق را از خود بي خود مي كند كه به طور كامل خويش را در اختيار تفكرات و گفته ها و القائات مداحان متملق قرار مي دهند و همين جاست كه اين عناصر فتنه گر و طالب منافع اقتصادي و سياسي هر زشتي را در نظر جاهلان زيبا جلوه مي دهند و انسان هاي ناصح و خيرخواه را دشمن معرفي مي كنند . (7 ) براي كسي كه با احمقان و جاهلان معاشرت و دوستي دارد اين يك رنج مستمر است كه مشاهده كند عناصر ناسالم و فتنه انگيز با اهل حمق و جهل ارتباط برقرار مي كنند و آنها را پل عبور خويش براي رسيدن به اهدافشان قرار مي دهند و به سهولت و راحتي « حق » را در نظر اين سطح انديشان و قشري گرايان « باطل » مي نمايانند و باطل را حق جلوه مي دهند و ناصحان آگاه و دوستدار سلامت و سعادت افراد جامعه در همه ابعاد فكري و سياسي و فرهنگي را « دشمن » معرفي مي كنند! و از اين سخت تر و رنج آورتر آن كه اين ناصحان صالح كوشش هاي خود براي هدايت و راهيابي اين معاشران جاهل و احمق را بي ثمر مي بينند و در نهايت به اين نتيجه مي رسند كه ارتباط و تعامل خويش را با اين عناصر قطع نمايند و شاهد ساكت بهره برداري هاي مكرر جريان هاي فكري ناسالم و احزاب سياسي فاسد از اين افراد باشند و خود را براي آگاه و بيدار كردن آنها عاجز و درمانده مشاهده نمايند و اندوه بر اندوه خويش گذارند! ــــــــــــــــــــــــــــ پاورقي : 1 ـ غررالحكم تنظيم موضوعي به كوشش سيدهاشم رسولي محلاتي دفتر نشر فرهنگ اسلامي ج 1 ص 304 2 ـ همان منبع ص 303 3 ـ همان منبع ص 302 4 ـ الحديث مجموعه روايات تربيتي اهل بيت (ع ) به كوشش محمدتقي فلسفي دفتر نشر فرهنگ اسلامي ج 1 ص 379 5 ـ همان منبع ص 380 6 ـ ميزان الحكمه محمدي ري شهري موسسه فرهنگي دارالحديث ج 2 ص 871 7 ـ همان منبع ص 875 براي ناصحان صالح بسيار رنج آور است كه كوشش هاي خود براي هدايت و راهيابي معاشران جاهل را بي ثمر مي بينند و در نهايت به اين نتيجه مي رسند كه همبستگي و تعامل خويش را با اين عناصر قطع نمايند و شاهد ساكت بهره برداري هاي مكرر جريان هاي فكري ناسالم و احزاب سياسي فاسد از آنان باشند و از اين كه در متحول كردن جاهلان عاجز و درمانده گشته اند اندوه بر اندوه خويش گذارند! اين از خصوصيات عناصر جاهل و نادان است كه به فهم نظر ندارند و به خردورزي ديده نمي گسترند بلكه به زبان ها نظر دارند و به واژه ها و تعابير ظاهري و تهي از حقايق باطني ديده مي گسترند و به همين دليل در برابر چاپلوسان و ستايندگان مي لغزند و خود را در اختيار تفكرات و القائات مداحان متملق قرار مي دهند و آنان نيز كه طالب منافع اقتصادي و سياسي مي باشند هر زشتي را در نظر جاهلان زيبا جلوه مي دهند و از اين عناصر به صورت « پل عبور » براي رسيدن به اهدافشان استفاده هاي مكرر مي كنند
جمعه 31 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]