واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پايان کابوس «سه شنبه ها» براي خواستگار جنايتکار اين زن بايد براي مجازات قاتل فرزندش نيمي از ديه کامل يک مرد مسلمان را به خانواده اسماعيل پرداخت مي کرد و اين در حالي بود که او به خاطر مشکلات مالي توانايي فراهم کردن چنين پولي را نداشت. مرد دستفروشي که 10 سال پيش با انگيزه سرقت طلا و جواهرات، دختر مورد علاقه اش را به قتل رسانده بود سرانجام با رضايت اولياي دم از قصاص نجات يافت. به گزارش اعتماد، اسماعيل که اکنون 50 سال دارد از روز 18 اسفندماه سال 75 به اتهام قتل دختر 27 ساله يي به نام زهرا و سرقت طلا و جواهرات او در زندان به سر مي برد. او که يک سال پس از دستگيري به قصاص محکوم شد، در تمامي اين مدت در انتظار اجراي حکم بود و شامگاه سه شنبه هاي پاياني هر ماه هنگامي که محکوماني را که نام شان در فهرست مرگ ثبت شده بود به سلول انفرادي منتقل مي کردند وحشت فرا رسيدن لحظه مکافات لرزه بر اندامش مي انداخت تا اينکه سرانجام چند روز پيش به او خبر دادند کابوس سه شنبه ها به پايان رسيده و اولياي دم زهرا او را بخشيده اند. وقوع قتل بعدازظهر روز 9 دي ماه سال 75 مردي با مراجعه نزد ماموران نيروي انتظامي در حالي که سراسيمه و مضطرب بود به ماموران گفت؛ چند روزي است که از خواهر 27 ساله ام به نام زهرا که به تنهايي در خانه يي در خيابان شيخ بهايي زندگي مي کند خبر ندارم. امروز هنگامي که براي ملاقات وي به منزلش رفتم او در را به رويم باز نکرد و احتمال مي دهم حادثه يي ناگوار برايش رخ داده باشد. پس از اظهارات اين مرد گروهي از ماموران به خانه زهرا رفتند و با شکستن در ورودي وارد منزل اين دختر جوان شدند. آنها لحظاتي بعد با جست وجو در خانه جسد اين دختر را پيدا کردند. با توجه به کبودي ناحيه گلو ماموران احتمال دادند زهرا بر اثر خفگي جان خود را از دست داده است. به اين ترتيب قاضي وقت جنايي تهران در جريان اين ماجرا قرار گرفت و به دستور او ضمن انتقال پيکر بي جان دختر 27 ساله به پزشکي قانوني کارآگاهان جنايي تهران تحقيقات خود را براي افشاي راز مرگ زهرا آغاز کردند. بازرسي انجام شده در خانه اين دختر حکايت از آن داشت که قاتل يا قاتلان از پيش زهرا را مي شناخته اند و به واسطه همين آشنايي توانسته بودند به راحتي و به عنوان ميهمان وارد منزل وي شوند و سپس با قتل ميزبان خود طلا و جواهرات او را به يغما ببرند. نخستين ترفندي که پليس براي شناسايي هويت عامل يا عاملان اين جنايت به آن متوسل شد، بررسي فهرست مکالمات دختر مجرد بود. اين مرحله از تحقيقات کارآگاهان را در برابر نام مردي به نام اسماعيل قرار داد که بارها با مقتول مکالمه تلفني انجام داده بود. رديابي هاي ويژه براي دستگيري اسماعيل به عنوان مظنون شماره يک اين پرونده 40 روز به طول انجاميد و سرانجام اين مرد 40 ساله در روز 18 اسفندماه پشت ميز بازجويي نشانده شد. اعتراف به قتل اسماعيل ضمن اعتراف به قتل گفت؛ من دستفروش هستم و زهرا چند بار به عنوان مشتري از من خريد کرد. در اين مدت و به واسطه چند ملاقات کوتاهي که با او داشتم به وي علاقه مند شدم و تصميم گرفتم با اين دختر رابطه برقرار کنم اما از آنجا که با توجه به رفتارهاي زهرا مي دانستم او حاضر به دوستي با من نيست نقشه يي کشيدم و به رغم اينکه متاهل بودم خودم را مجرد معرفي و از وي خواستگاري کردم. متهم به قتل افزود؛ به اين ترتيب روابط من و زهرا آغاز شد تا اينکه روز حادثه به عنوان ميهمان به خانه او رفتم. هنگامي که در منزل دختر مورد علاقه ام بودم وسوسه سرقت طلا و جواهرات او فکرم را به شدت مشغول کرد و در نهايت تصميم گرفتم با قتل زهرا اين نقشه را عملي کنم. من به دختر جوان حمله ور شدم و با دست گلوي او را تا حدي فشار دادم که وي جان باخت. پس از آن با برداشتن طلا و جواهرات فراري شدم و قصد داشتم از تهران خارج شوم که ماموران مرا دستگير کردند. مراحل قانوني پس از اعترافات اسماعيل پرونده وي روي ميز قاضي شعبه 1601 دادگاه جنايي تهران قرار گرفت و اين مرد ميانسال پاي ميز محاکمه رفت. او نتوانست هيچ دليلي براي توجيه جنايت شوم خود به دادگاه ارائه دهد و به اين خاطر گناهکار شناخته و در سال 76 به اشد مجازات محکوم و اين حکم با مهر قضات شعبه 34 ديوان عالي کشور قطعي و لازم الاجرا شد. پس از قطعي شدن حکم پرونده اسماعيل در اختيار دايره اجراي احکام دادگاه جنايي تهران قرار گرفت تا اين مرد پس از انجام تشريفات قانوني در شامگاه يکي از سه شنبه هاي آخر ماه به سلول انفرادي انتقال يابد و سحرگاه روز بعد به دار مجازات آويخته شود، اما در اين ميان موضوع تفاضل ديه تبديل به مفري براي اسماعيل شد. هرچند مرد دستفروش با تقاضاي مادر زهرا به عنوان تنها ولي دم مقتول به قصاص محکوم شده بود اما اين زن بايد براي مجازات قاتل فرزندش نيمي از ديه کامل يک مرد مسلمان را به خانواده اسماعيل پرداخت مي کرد و اين در حالي بود که او به خاطر مشکلات مالي توانايي فراهم کردن چنين پولي را نداشت. بخشش به اين ترتيب روزها يکي پس از ديگري سپري شد و کابوس مرگ به زندگي مرد زنداني سايه افکنده بود تا اينکه سرانجام مادر زهرا فوت شد. با مرگ اين زن طبق قانون چهار فرزند او موظف شدند پرونده قتل خواهرشان را پيگيري کنند. اين بار سرنوشت مرد دستفروش که به 50 سالگي رسيده بود در دست خواهران و برادران زهرا بود و آنها پس از مشورت با يکديگر و با تلاش دايره صلح و سازش اجراي احکام دادسراي جنايي از قصاص اسماعيل صرف نظر و به اين مرد زندگي دوباره اهدا کردند. بنا براين گزارش، اسماعيل در پي گذشت اولياي دم به زودي به لحاظ جنبه عمومي جرم بار ديگر محاکمه خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]