واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: يکي از آن صداپيشگان«عليرضا جاويدنيا»است. هنرمندي که با حضور در برنامه هاي تلويزيوني حسن خياط باشي فعاليت هنري خود را به عنوان بازيگر شروع کرد و در ادامه، بيش از چهل سال از عمرش را صرف صداپيشگي در راديو کرد و البته او سال ها در کنار اساتيد اين حرفه از جمله زنده يادان منوچهر نوذري،حميد قنبري و... با برنامه «صبح جمعه با شما» مردم را خندانده و امروز هم چنان در صدا و سيما فعاليت دارد.به همين بهانه با اين هنرمند پيرامون فعاليت هاي هنري اش از آغاز تا به امروز صحبت کرده ايم که مي خوانيد:پس از چهل سال حضور در راديو اکنون چه مي کني؟در حال حاضر مجري برنامه راديويي راه شب هستم که امسال وارد هفدهمين سال گويندگي در آن شده ام.هفت سال اول به اتفاق زنده ياد منوچهر نوذري،راه شب پنج شنبه شب ها را اجرا مي کرديم که حالت توليدي داشت اما چند سالي است که شب هاي دوشنبه اين برنامه را به طور زنده به اتفاق خانم نيرومند اجرا مي کنيم.اگر اجازه بدهي،هفده سال برگرديم به عقب تا از اولين اجراهاي خود در کنار منوچهر نوذري برايمان بگويي.آن سالها،برنامه صبح جمعه با شما در اوج قرار داشت و من در کنار منوچهر نوذري بودم همان موقع مسئولان وقت راديو به فکر ايجاد تحولي در برنامه راه شب افتادند و هرکدام از هنرمندان در گروه هاي مختلف مجري يکي از شب هاي پخش برنامه راه شب شدند و اين افتخار نصيب من هم شد تا به اتفاق نوذري در شب هاي جمعه مجري-بازيگر باشيم و معتقدم راه شب آن سالها که به تهيه کنندگي شيشه گران توليد مي شد،موفق ترين دوره را پشت سر گذاشت به دليل آنکه هر شب شنوندگان خاصي داشت و کساني که اهل ادبيات بودند راه دوشنبه شب ها را مي شنيدند و آنهايي که علاقه مند به ساير رشته ها مثل ورزش و تاريخ و... بودند شب هاي ديگر را انتخاب مي کردند.برنامه هاي شب جمعه صرفاً اجتماعي بود که ضمن اجراي نمايش هاي کوتاه طنز و قصه هاي کمي بلند را هم به اتفاق اجرا مي کرديم.آن موقع چقدر دستمزد مي گرفتيد؟اسناد دستمزد همکارانم در حسابداري راديو موجود است و نشان مي دهد که هنرمندان برنامه«صبح جمعه با شما»با چه دستمزد اندکي انجام وظيفه مي کردند و چگونه ميليون ها شنونده راديو را صبح هاي جمعه پاي راديو مي نشاندند. شايد خيلي ها فکر مي کردند درآمد بازيگران راديو خيلي زياد است،درحالي که همان موقع من يک ماشين سوزوکي سه سيلندر داشتم که خيلي از مردم وقتي مرا در آن مي ديدند،خنده شان مي گرفت.چه اتفاقي موجب جذب شما به راديو و صداپيشگي شد و چه سحري در راديو بود که هنوز در آن فعاليت داري؟در سال 46 يا 47 در حالي که دانش آموز سال آخر دبيرستان بودم،با تقليد صدا به تلويزيون رفتم و در سال 49 جذب گروه نمايش حسن خياط باشي شدم.از آنجا که تقليد صدا را دوست نداشتم،الفباي بازيگري را نزد خياط باشي آموختم و به صورت همکار در برنامه موفق آن دوران،يعني«شبکه صفر» فعاليت خود را شروع کردم.بعد از انقلاب مدتي بيکار بودم سپس فعاليت مجددم را با عبدالهي تهيه کننده راديو آغاز کردم و به کارهاي ريتميک پرداختم تا اينکه مرحوم نوذري،بعد از غيبت چند ساله اش از راديو، همکاري خود را با راديو از سر گرفت.قبل از آن،«حيدر صارمي»چند سالي مجري برنامه صبح جمعه با شما بود.توسط نوذري عده زيادي از صداپيشگاني که سالها با او همکاري داشتند از جمله حسين عرفاني،محسن هرندي،شهلا ناظريان، زنده ياد مهين ديهيم و زنده ياد فرهنگ مهرپرور،منوچهر آذري،بيوک ميرزايي،مينو غزنوي و... همکاري خود را با برنامه صبح جمعه شروع کردند.طبق آمار آن برنامه با جذب 54 درصد از شنوندگان،پرشنونده ترين برنامه راديويي بعد از انقلاب شناخته شد.در واقع مردم را با راديو آشتي داديد؟واقعاً همين طور است.آن برنامه زمان جنگ به روي آنتن مي رفت و زحمات و خدمات دوستانم کمتر از حضور خط مقدم جبهه نبود.طوري که وقتي در شرايط اضطراري که اکثر مردم به پناهگاه ها مي رفتند،دوستان هنرمندم سعي در حفظ آرامش و ايجاد شادي در قلب مردم داشتند و قبول کنيد کار بسيار سخت و دشواري به عهده مان بود که به خوبي از عهده اش برآمديم.چگونه راديويي شدي؟قبل از انقلاب توسط حسن خياط باشي وارد راديو شدم و بعد از انقلاب با کمک مرحوم منوچهر نوذري همکاري با راديو را از سر گرفتم.ما علاوه بر اجراهاي راديويي،در برنامه هاي تلويزيوني مختلفي از جمله لبخند مرحوم نوذري،لبخند پيروزي و تهران ساعت 20 مجري اولين برنامه طنز تلويزيوني در سالهاي بعد از انقلاب بوديم.
و چرا فعاليت تلويزيوني را ادامه ندادي؟ اين را از آنها بپرسيد که به مرحوم نوذري،من و امثال ما اجازه ادامه کار ندادند.چند سالي است کمتر ديده و بيشتر شنيده مي شوي!گروهي از دست اندرکاران مي گويند قديمي ها و راديويي ها به درد تلويزيون نمي خورند و نبايد از آنها استفاده کرد و البته،هيچ کدام هم نگفته اند چرا و به چه دليلي!راستي نگفتي درآمدت از راديو در آن سالها چقدر بود؟درآمد اکثر صداپيشگان راديو در سالهاي 68-67 ماهي 28 هزار تومان بود.تنها درآمد شما همان مبلغ بود؟بله.مستأجر هم بودي؟خدا را شکر مستأجر نبودم،اما شايد باور نکنيد من با درآمدم از راديو حتي قادر به خريد يک آبکش براي خانه ام نشدم و ناچار،در بخش دوبلاژ فيلم کار کردم تا بخشي از هزينه هاي زندگي ام تأمين شود.با اين وصف چه شد که راديو را رها نکردي؟عشق به مردم و شنوندگاني که تشنه محبت آنها بودم و هنوز هم هستم مرا پاي بند راديو کرد.هنوز در بخش دوبله فعاليت داري؟بله.به جاي حيوانات بازيگران درجه دو و سه خيلي از فيلم ها صحبت کرده ام.حتي در فيلمي به جاي سه نفر حرف زده ام.همچنين به جاي حيوانات فيلم هاي کارتوني ديالوگ گفته ام و...متأثر از کدام هنرمند راديويي شدي که پايت براي هميشه در راديو گير کرد؟در سالهاي نوجواني وقتي صداي عبدالکريم اصفهاني را شنيدم جرقه اين کار در من ايجاد شد.با اين توضيح که در آن سالها هرکدام از ما صداهاي خاصي را تقليد مي کرديم که بيشتر عبارت از صداي گويندگان و خوانندگان بود و بسيار هم مورد استقبال مردم قرار مي گرفت.اگر آن اتفاق در زندگي ات نمي افتاد امروز عليرضا جاويدنيا چه کاره بود؟در سالهاي نوجواني ام به شدت به مهندسي پرواز علاقمند بودم و حتي پايم به خاک آمريکا هم کشيده شد،اما قسمت نبود.کي به سينما آمدي؟در سال 78 با بازي در فيلم سينمايي«زخمي» در کنار جشميد هاشم پور و محمد صادقي وارد سينما شدم.چرا بازيگري در سينما را ادامه ندادي؟دلم مي خواست.اما مرا بازي ندادند!شايد به جرم راديويي بودن!شما مدتي به اجراي برنامه«قند و نمک»پرداختيد چه شد که همکاري تان با آن برنامه قطع شد؟مدتي به اتفاق همکارانم برنامه قند و نمک را در راديو تهران جا انداختيم که بعدها به«جمعه ايراني»تغيير يافت و امروز آن برنامه با تهيه کنندگي سعيد توکل صبح هاي جمعه از راديو پخش مي شود و من چند سالي است با آن همکاري ندارم.علت عدم همکاري ام را نپرسيد، اما بدانيد که دلم براي برنامه ها صبح هاي جمعه راديو لک زده است.«خان خان»يکي از تيپ هاي شما در راديوست. آن تيپ را از کجا پيدا کردي؟خان خان را از پدربزرگ همسرم پيدا کردم و جالب است بدانيد وقتي که خودش هم آن کاراکتر را از راديو مي شنيد،مي خنديد و مي گفت دوباره دامادم دارد اداي مرا در مي آورد.آخرين تيپي که خلق کردي؟«کَرَم قلي»است که لهجه تقريباً خراساني دارد.کرم قلي در راه شب دوشنبه شب ها گاهي برنامه دارد و مردم او را دوست دارند.يک عمر مردم را خندانده اي،خودت طي اين مدت درگير غم و غصه نبودي؟عجب سؤالي؟!وقتي مادر نازنينم که پنج سال افتخار پرستاري از او را داشتم فوت کرد،زنده ياد نوذري به مجلس ختم آمد و منتظر ماند تا به اتفاق براي ضبط برنامه صبح جمعه به راديو برويم.رفتم و تا مدتها بعد از آن،در شرايطي که در دل مي گريستم،مردم را مي خنداندم.الان در استخدام صدا و سيما هستي؟خير! هنوز حکم استخدامي ندارم.غير از کار راديويي شغل ديگري هم داري؟تنها هنرم صدايم است و تنها منبع درآمدم گويندگي در راديو.کار تئاتر هم داشته اي؟بله.با مرحوم منوچهر نوذري و حسين عرفاني چند کار تئاتري داشته ام که بيشتر جنبه تجاري داشت.کي ازدواج کردي و چند فرزند داري؟سال 65 ازدواج کردم و يک پسر 16 ساله به نام «نويد» دارم.عليرضا جاويدنيا از نگاه خودش چه جور آدمي است؟آدمي که آرزو مي کند خدا از او راضي باشد و سعي دارد آبروي پدر و مادرش را حفظ کند.براي اين واژه ها چه تعريفي داري؟مادر:مرواريدي که حتي در نبودش عزيز است،واژه اي که هيچوقت از ذهنم پاک نخواهد شد.پدر:سرمايه عظيمي که از دستش دادم.همسر:يار مهربان و دوست داشتني.فرزند:عزيز خوب و همراه.منبع:مجله ي خانواده،شماره 395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5085]