واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: داستان و رمان يک شبه به وجود نيامده است و بشر تا قبل از رسيدن به شکل هاي نوين داستان نويسي، شيوه هاي مختلفي از داستان نويسي را تجربه کرده است. در واقع داستان مانند سايه اي است که دائم و همگام با تغييرات زندگي بشر و انديشه هاي او شکل هاي نويني را براي بيان انتخاب مي کند. داستان هايي که به دوران جنگ و اسارت رزمندگان مي پردازد، نمونه ديگري از داستان نويسي و به عنوان سفره گسترده اي جهت پردازش داستان هاي عظيم جنگي است. بعضی از این داستان ها به سرعت نقش خود را در بین مخاطبان باز کرده و تا ثیر عجیبی در این فضا ایجاد کرده است. خاک های نرم کوشک از جمله کتاب ها یی است که تا کنون چندین مرتبه چاپ شده است. این موضوع و وضعیت داستان نویسی دفاع مقدس مارا بر آن داشت تا گفتگویی با نویسنده کتاب خاک های نرم کوشک داشته باشیم . مطلب زیر حاصل گفتگوی راسخون با سعيد عاکف نويسنده ي برجسته ي دفاع مقدس است.
به عنوان اولين سوال بفرماييد آيا موضوع تاريخ نگاري و خاطره نويسي دفاع مقدس در کشور جدي گرفته شده است؟ با نگاهي عميق به خاطره نويسي، متوجه ي پيشينه ي آن در کشور مي شويم.البته در دوره هاي اخير و قرن هاي گذ شته نگارش اتفاقات و مستند نگاري وجود داشته است، منتهی به این شکل نبود. در واقع مي توان گفت، خاطره نويسي به شکل و شمايلي امروز، به برکت جنگ بوجود. د در صورتي که در قرن هاي گذشته و قبل از اين زمان، خاطره مخاطب خاص خود را پيدا نکرده و مثل امروز فرا گير( به اين صورت که مردم و حتي مترجمان به آن روي بياورند) نبود. با توجه به اينکه خاطره نويسي در کشورما با شروع جنگ وتقریبا گذ شت مدتي از جنگ شکل گرفت و عمر زيادي از خاطره نويسي نمي گذرد، الحمدالله در اين زمينه پيشرفت زیادی داشته ايم. در همايش داستان نويسي بسيج که در اصفهان برگزار شد، شما از جدي نگرفتن ادبيات داستان نويسي در کشور صحبت مي کرديد؛ ممکن است دقيقاً منظورتان را بيان کنيد؟ببينيد ، ما در مباحث مربوط به دفاع مقدس با يک حجم فوق العاده زيادي از آثار مواجه هستیم. مثلاً در بحث داستان و رمان به هنگام پردازش اين گونه آثار، سختي هاي خاصی وجود دارد. خاطره نیز سختي هاي خاص خود را دارد اما خاطره گونه اي است که زودتر ما را به نتيجه اي که مي خواهيم مي رساند. در واقع ظرافت هاي خاصي در داستان و رمان وجود دارد اما آن راحتي که در نگارش خاطره وجود دارد، در رمان نيست. با توجه به اين قضيه، خاطره بيشتر جواب داده و مخاطب خود (مخاطب عام) راپيدا کرده است. این در حالی است که مخاطب داستان و رمان، مخاطب خاص است و نوع اقبال مردم در اروپا و آمريکا به اين نوع آثار بيشتر است ولي در کشور ما گرايش مردم به چيزي است که سريع تر با آن ارتباط برقرار می کنند. به همین دلیل خاطره نويسي در کشور ما بيشتر جواب داده است وگرنه داستان نويسي نیز در اين زمينه زیاد صورت گرفته و الحمدالله آثار ارزشمندي در اين زمينه داريم. راهکار شما به عنوان يک نويسنده جهت ترويج داستان نويسي در ميان اقشار مختلف جامعه و نگاه جدي تر نسبت به اين مساله چيست؟اين مساله به فرهنگ حاکم بر کشور برمیگردد و راهکارش دست يک نفر و يک جريان نيست . تا وقتی فرهنگ شکل خود را پيدا نکند و به قول رهبر معظم انقلاب، از مظلوميتي که دارد، بيرون نيايد، نمي توانيم انتظار داشته باشيم جامعه به اين سبک و روي بياورد. فرهنگ بايد جايگاه خود را در کشور پيدا کند که هنوز پيدا نکرده است. براي همين نمي توان توقع داشت، افراد به اين گونه هاي ادبي روي بياورند. اين در حالي است که پيام رساني در قالب رمان و داستان به گونه ای صورت می گیرد که در قالب خاطره نمي توان آن کار را انجام داد. در داستان و رمان دست نويسنده براي گفتن يک سري حرف ها و اسرار بازتراست اما در خاطره اين طور نيست. تأثير گذاري از طريق رمان به مراتب بیشتر از تا ثیر گذاری ازطريق خاطره است.منتهی بحث اين است که اين گونه ها بايد جايگاه خود را پيدا کنند. صحبت از فرهنگ و مظلوميت آن کرديد، ممکنه اين بحث را بازتر کنيد؟ اين مسئله داراي بحث هاي ريشه اي است که به صورت مختصر نمي شود راجع به آن حرف زد اما به عنوان مثال ببينيد در کشور ما چقدر به تجملات بها داده مي شود؟ حتي در خانه هاي فقرا هم به اينکه تلويزيون چه باشد و ميز آن چگونه و... بسيار اهميت داده مي شود؟ اما جاي خالي يک قفسه کتاب با 4 کتاب در خانواده هاي ايراني احساس مي شود. اينجااست که متوجه مي شويم مطالعه به عنوان بخشي از فرهنگ در کشور ما به جايگاه حقیقی خود نرسيده است و این طبیعی است که با این اوضاع نمي توان توقع مطالعه از مردم و روي آوردن به کتاب هاي مختلف را داشته باشيم. سوال قبلي خودم را اينگونه تکرار مي کنم که چگونه مي توان فرهنگ را از مظلوميت بيرون آورد؟فرهنگ، مقوله اي است ريشه اي که گذشت زمان نمي تواند به حل مشکلات آن بپردازد. بايد اقداماتي اساسي و جدي از طرف مسئولان فرهنگي ودست اندر کاران صورت بگيريد. براي نمونه اگر يک سري قوانين مثل قانون کپي رايت، در کشور ما نهادينه شود، بسیاری از مشکلات فرهنگی حل خواهد شد. اين قانوني است که بسياري از ناشران با درآمدهاي تريلياردي مخالف آن هستند و اين نشان مي دهد که اين ناشران نه با مفهوم فرهنگ آشنا هستند و نه جايگاه واضحي از کتاب را مي دانند . من با بسياري از اين ناشران سر وکار دارم که به توليد کتاب هاي درسي و هنر آشپزي مي پردازند و مي گويند اين ها براي ما سود آور است. اينجاست که جاي خالي قانون کپي رايت جهت جلوگيري از سودآوري هاي بي جاي تجاري عده اي کاملا احساس مي شود. در کشورهاي اروپايي، علاوه بر اينکه قانون کپي رايت، به شدت مراعات مي شود، قانون ديگري هم وجود دارد که به شکل هاي مختلف به نويسنده و توليد کننده ي علم و فرهنگ بها مي دهند و سعي مي کنند از هر جهت آن نويسنده را تأمين کنند. به عنوان مثال در هر کتابخانه اي که يک کتاب از آن نويسنده وجود داشته باشد، حق و حقوقي هم به آن نويسنده تعلق مي گيرد. يعني نه تنها حق التالیف اش را مي گيردو قانون کپي رايت به شدت مراعات مي شود، بلکه اگر کسي حتي يک فيلم ساز بخواهد از گوشه اي از آن کتاب استفاده کند، بايد حق نويسنده را نیز بدهد. و در اين کشورها، قاعده اين است که نيم يورو به حساب نويسنده واريز شود. مثلاً اگر يک کتاب را صد نفر در ماه بخوانند، 50 يورو علاوه بر درآمدهايي که دارد به حساب نويسنده واريز مي شود. ولي متاسفانه در کشور ما براي نويسندگاني هم که دلسوزانه به فرهنگ جامعه خدمت مي کنند اين چنين قوانيني وجود ندارد. به نظر مي رسد ، در حال حاضر برخی از نويسندگان دغدغه ي دفاع مقدس را ندارند و عده ای هم که اين دغدغه را دارند، با اصول نويسندگي آشنا نيستند. با توجه به این موضوع چرا داستان نويسي دفاع مقدس سازمان دهي نمي شود؟ اين سازمان دهي تا چه اندازه مي تواند در حفظ انديشه هاي شهدا موثر باشد؟ پاسخ اين سوال را مي توان در بحث مقوله ي فرهنگي که به آن پرداختيم پيداکرد. ببينيد در کشورهاي ديگر به خصوص کشورهاي اروپايي و آمريکايي، نويسنده و هنرمند خود را از سن 5،6 سالگي شناسايي مي کند و بعد هم روي آنها به صورت ويژه برنامه ريزي می شود و آن بچه به يک هنرمند يا يک نويسنده اي تبدیل می شود و به هنر مورد نظر اين کشورها مي پردازد. متاسفانه ما از اين جهت ها خيلي عقب هستيم و تا وقتي به صورت اساسي روي اين مسائل کار نشود و اين ضعف هاي فرهنگي برطرف نشود، نمي توان متوقع بود که به نتايج دلخواه برسيم. از طرفی بعضی نیز به اسم نويسنده وارد این فضا می شوند این در حالی است، اصلاً با اسلوب نويسندگي آشنا نيستند و يا استعداد نويسندگي ندارند. اخيراً يک سري کتاب هايي به من نشان دادند که به اصطلاح به اينها مي گويند، داستان هاي ميني مال يا خاطرات خيلي کوچک، الان باب شده است هر کس از هر کجايي مي رسد شروع به نوشتن اين گونه داستان ها می کند و بعد هم به عنوان کتاب چاپ مي کنند. اينها از جمله ضعف هاي فرهنگي است که انشاءا... بايد برطرف شود. به نظر شما واژه ي دفاع مقدس چه وظايفي را براي هنرمند و نويسنده در توليد اثر رقم مي زند؟در واقع يک نويسنده تا چه اندازه بايد به واقعيت پاي بند باشد و تا چه اندازه مي تواند تخيل خود را در اثر خود دخيل کند؟ شما يک وقت اسم شهيد را مي آوري ، آن جاست که ديگر حق نداري تخيل خودت را در کتاب و داستان يا خاطره دخيل کني . اين کاري است که متاسفانه يک سري نويسنده از روي ناآگاهي و بي اطلاعي انجام مي دهند. معروف ترين کتاب در اين زمينه کتاب ظهور است که با تخيلات بي اندازه به شخصيت شهيد بزرگوار لطمات زيادي وارد کرده است. اما زماني است که از شخصيتي الهام مي گيري و بدون اينکه اسم شهيد را بياوري با اسم مستعار داستان مي نويسي. اينجا تخيل را مي تواني در داستان يا خاطره دخيل کني. البته تخيلي که خواننده را به قهقرا نکشاند و او را از حقيقت دفاع مقدس دور نکند. متاسفانه کاربرد تخيل در مسائل عشق و عاشقي در سريالات دفاع مقدس به حدي است که به جرات مي توان گفت اين مسائل نسبت به دفاع مقدس کذب محض است. اينگونه تخيل ها ، آسيب زننده است. ما اجازه ي کاربرد اين گونه تخيل ها را نداريم به جز اينکه در راستاي همان حقايق باشد. اتفاقات اخير نشان داد که انديشه هاي شهدا در ميان بسياري از مسولين به دست فراموشي سپرده شده است . آیا شما به عنوان يک نويسنده برنامه اي داريد يا خير؟ منظورم نوشته، کتاب يا زندگينامه ي شهدايي است که در دوران دفاع مقدس ، مسئوليت هاي سياسي و ... نیز داشتند. به قول رهبر معظم انقلاب ، هيچ انديشه اي در عالم باقي نمي ماند مگر اينکه به زبان هنري بيان شود. در زمينه ي انديشه هاي شهدا کار خيلي شده است. منتهی بحث اين است که از ابزارهاي هنري خود مثل فيلم- سريال- تئاتر داستان نويسي و... استفاده ي بهينه نکرده ايم. بله، اگر اين گونه آثار با زبان هنري آميخته شود تاثير گذار تر خواهد بود.البته تا وقتي مسؤلين از خودشان ممنون باشند، اين گونه آثار و انديشه هاي شهدا هيچ تأثيري روي آنها نمي گذارد. با توجه به ساخت مستند خاک هاي نرم کوشک ، فک می کنید دليل توجه به آثارشما چيست؟ اگر چيزي است از رفتار و انديشه هاي ناب شهيد آويني است چرا که: به لطف خدا سعي کرده ام در اين وادي با صداقت وارد شوم و در بحث هاي تخصصي وفني کار خود را بالا ببرم که البته الگوي من در اين قضيه شهيد سيد مرتضي آويني است و هيچ گاه در آثارم نظراتم را بر نظرات شهدا ترجيح ندادم و اعتقادم اين است که شهدا در خود کمک کرده اند و اين آثار تاثير گذار شده است.
کدام خصوصیت شهید آوینی ، ایشان را الگوی شما قرار داد؟ خصوصيات بارز اين شهيد بزرگوار نزديکي به دين و عالم ديني بود. ايشان به شدت تحت تاثير شخصيت امام (ره) بود و چيزهايي را که به او گفتند، پذيرفت و در قالب آثارش جاري و ساري کرد. علاوه بر اينکه روحيات معنوي اش در آثارش جريان دارد مي گفت: بايد بهترين تخصص را داشته باشيد براي همين است که بعد از گذشت اين همه سال ، هنوز جوانان هايي حريصانه به دنبال آثار او هستند و تاثير مي پذيرند.من فکر مي کنم علت اينکه در حال حاضر دنياي استکبار ، نمی خواهد به هيچ عنوان روي آثار اين شهيد بزرگوار کار کند، همين موفقيت او در تاثير گذاري است. به عنوان آخرين سوال علت پرداختن به زندگي شهيد برونسي درکتاب خاک هاي نرم کوشک چيست؟اين برمي گردد به آن زماني که خداوند توفيق داد و من به جبهه رفتم. در آن زمان شخصيت ايشان و نورانيتشان به شدت ايجاد جذابيت مي کرد و انسان را به سمت خود مي کشيد. البته فکر مي کنم اين به دليل همخواني مباحث شهداي دفاع مقدس با فطرت انساني ، چيزي که در ساير جنگ هاي دنيا به هيچ وجه ديده نمي شود. خاک هاي نرم کوشک، حکايت زمستان، مسافران ملکوتي از جمله آثار برجسته ي اين نويسنده است. گفتگو از سمانه بنازاده /1002
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]