محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826510979
تعليق غنيسازي خط قرمز نظام است؟
واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: تعليق غنيسازي خط قرمز نظام است؟
گفتوگوي روز راديو گفتوگو
در برنامه «گفتوگوي روز» در راديو گفتوگو كه درباره بسته پيشنهادي «1+5»و پاسخ به آن برگزار شد شركتكنندگان پذيرش كامل و يا رد بسته پيشنهادي را به ضرر منافع ايران و در چهارچوب منافع آمريكا و اسرائيل ارزيابي كردند.
در ميزگردي كه روز دوشنبه با حضور دكتر آقايي از دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي، دكتر محرابي استاد دانشگاه و كارشناس روابط بينالملل، مهندس صادقي، كارشناس پرونده هستهاي و با اجرا و سردبيري دكتر دبيريمهر انجام شد، دكتر محرابي در پاسخ به پرسشي درباره ارزيابي بسته پيشنهادي «1+5» گفت: اين مجموعه را نميتوان بسته پيشنهادي ارزيابي كرد، بلكه بيشتر يك توصيهنامه است و يك طرف ميگويد: «شما براي آنكه بتوانيد با ما مذاكره كنيد، بايد توصيهها را گوش كنيد و بعد ما با هم مذاكره ميكنيم تا پيشنهادها مشخص شود». بنابراين تعهداتي كه به ايران ميدهند، شفاف نبوده و كاملا مبهم و نامعين است. بنابراين اين را نميتوان بسته پيشنهادي دانست؛ بلكه يك توصيهنامه است و انتظار دارد پس از اينكه ايران غنيسازي را تعليق كرد، پروتكل را پذيرفت و با آژانس همكاري كامل كرد، مذاكره آغاز شود. بنابراين بسته نيست و بيشتر يك توصيهنامه است.
صادقي با عنوان كردن اينكه شش سال از پرونده هستهاي گذشته، گفت: جمهوري اسلامي طي يك سال نخست كه از افشاگري گروهك تروريستي مجاهدين خلق ـ كه بر اساس پروندهسازي سرويسهاي جاسوسي غرب صورت گرفت ـ عمدتا نسبت به فشارهاي بينالمللي بيتفاوت بود، از سال دوم و سوم كه پرونده با مسئوليت آقاي روحاني و در دولت آقاي خاتمي پيگيري ميشد، دوره اعتمادسازي بود و از مرداد سال 84 تا اسفند سال 86 كه گزارش آقاي البرادعي منتشر شد را ميتوانيم دوره ايستادگي منطقي بناميم و از اسفند 86، دوره جديدي آغاز شده كه ميتوان گفت آن دوره ميوهچيني و استفاده از هزينههايي است كه در پرونده هستهاي پرداخت شده است.
وي افزود: ما بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه يك استراتژي در همه شرايط جواب نميدهد و ما بايد متناسب با شرايط جديد داخلي و خارجي، راهبرد خود را انتخاب كنيم و برخلاف تبليغاتي كه در شرايط فعلي از سوي مطبوعات و رسانهها انجام ميشود، اين بسته پيشنهادي داراي اهميت است. بنابراين ما نبايد به آن بياعتنا باشيم و آن را كماهميت ارزيابي كرده، به سخره بگيريم. بلكه بايد آن را به صورت جدي و با توجه به منافع ملي، ارزيابي ميكنيم.
دكتر آقايي درباره روند پرونده هستهاي گفت: در اين پرونده در سطح بينالملل، ما شاهد تقابل دو استراتژي هستيم؛ استراتژي جمهوري اسلامي كه به دنبال كسب انرژي هستهاي صلحآميز و استفاده از آن براي توسعه همهجانبه است و استراتژي دوم، استراتژي غرب است كه ميخواهد ايران را از اين فناوري محروم كند. استراتژي ايران بر پايه حقوق بينالملل و موازين جهاني است و حقي است كه مردم ما از نظام مطالبه ميكنند، اما متأسفانه نظام بينالملل به گونهاي سازماندهي شده كه اين حق را به رسميت نميشناسد و در صدد محرومسازي ايران است و تمام اقدامات در اين چند سال گذشته، در راستاي محروم كردن ايران از حق خودش ـ كه حق طبيعي هر كشوري است ـ سازماندهي شده است.
امير دبيري مهر در اين بخش از دكتر محرابي پرسيد: چه مواردي بايد در بسته بود كه شما آن را «توصيهنامه» ارزيابي نميكرديد و آيا «1+5» يا چين و روسيه، نميدانستند اين بسته بايد مواردي باشد كه ايران به آن پاسخ دهد و آيا بين سفر آقاي بوش به اروپا و اين بسته، رابطهاي بوده است؟
دكتر محرابي در پاسخ به اين پرسشها گفت: به دليل آنكه تعهدات ايران در اين بسته كاملا مشخص است، اما تعهدات آنها روشن نيست. درباره ساخت نيروگاهها، مشخص نيست چه كسي بايد آن را بسازد. سخن از تعليق پرونده ايران در شوراي امنيت است نه بازگشت آن به شوراي حكام و همينطور ديگر تعهدات به ايران، مبهم است و به همين دليل، نميتوان آن را «بسته پيشنهادي» دانست و يك «توصيهنامه» است.
وي ادامه داد: درباره چين و روسيه نيز بايد گفت، اين دو كشور استراتژي ابهام در پرونده هستهاي دارند و موضعشان مشخص نيست و بايد گفت، اين بسته پيش از آنكه بسته «1+5» باشد، بسته اروپا و آمريكاست. اما درباره زمان ارايه بسته و سفر آقاي بوش بايد بگويم، براي بالا بردن وزن بسته انجام شده است. هدف اصلي از ارايه اين بسته، تبليغاتي است تا به افكار عمومي جهان بگويند، ما چند بسته پيشنهادي به ايران داديم و ايران نپذيرفت و به اين وسيله، افكار عمومي را براي برخورد با ايران قانع كنند. اين بسته بيش از آنكه سودي براي ما داشته باشد، نپذيرفتن آن براي ما خطر است و به نظر ميرسد يك مقدمهچيني لازم است. ما بايد از تمام توان رسانهاي خود استفاده كنيم تا جزييات بسته و شرايط خود را براي افكار عمومي شفاف كنيم تا از اثرگذاري جريان تبليغاتي آنان، جلوگيري كنيم تا ماهيت اين «توصيهنامه» و نه «بسته پيشنهادي» روشن شود.
در ادامه گفتوگو آمده است:
دكتر دبيري مهر: در بند آخر اين بسته، مكانيزمي روشن شده تا تعهدات دو طرف، مشخص شود و اين نگراني شما را برطرف ميكند.
دكتر محرابي: البته ناظر بر اين مكانيزم كه شوراي امنيت و سازمان ملل، هر دو در جهت مخالف ما قرار دارند.
مهندس صادقي: در مسائل ديپلماتيك نميتوان از نگاه ارزشي غافل شد. ما در داخل كشور و از نگاه ديني، به خدا، عدالت و انصاف اعتقاد داريم. اما در دنياي سلطه، پول و زور است كه روند وقايع را تعيين ميكند و ما وقتي در حوزه بينالملل توصيفي صحبت ميكنيم، به معناي آن نيست كه آنها را قبول داريم، بلكه به واقعيت اشاره ميكنيم. بنابراين ما نبايد خود را در برابر جامعه بينالمللي كه حتي خيلي از مواردش را قبول نداريم، قرار دهيم. چراكه اگر ما خود را در برابر سازمان ملل و شوراي امنيت فرض كنيم، اين ما هستيم كه بازندهايم.
درباره پرونده هستهاي هم نميتوانيم بگوييم كه غنيسازي، خط قرمز ماست. اين چگونه خط قرمزي است كه تا دوـ سه سال پيش و دي ماه 1384 مطرح نبوده است؟ ممكن است يك دولت با تعليق غنيسازي مخالف باشد و يك دولت موافق. اين سياست هر دولت است و نه خط قرمز نظام. خط قرمزها مسائلي چون تماميت ارضي، يا حفظ استقلال كشور يا اصول اسلام است كه در قانون اساسي آمده، يك روز در دولت قبل، تعليق غنيسازي موضع دولت بود و كسي را كه ميگفت، نبايد غنيسازي تعليق شود، مورد پيگرد قرار ميدادند و امروز ميگويند، خود تعليق غنيسازي خط قرمز است. بنابراين ما بايد غنيسازي را نه به عنوان خط قرمز، بلكه به عنوان موضوعي در چهارچوب منافع ملي مورد بحث قرار دهيم.
مسئله ديگر، تصوير غلطي است كه از چين و روسيه به افكار عمومي ارائه ميشود. چين و روسيه نيز مخالف غنيسازي ما هستند چون ميخواهند به ما سوخت بفروشند. در واقع نظام بينالملل نميخواهد ما به تكنولوژي غنيسازي دست پيدا كنيم. اما درباره اينكه آقاي محرابي ميگويند بسته پيشنهادي در بخش منافع ما داراي ابهام است، بايد بگويم، طبيعي است كه آنها بر اساس منافع خودشان بسته را بنويسند و منافع ما را در ابهام بگذارند و اين وظيفه ماست كه بخش مربوط به انتظارات خودمان را شفاف كنيم. به بسته پيشنهادي كه صرفا نبايد پاسخ «بله» يا «خير» داد. اتفاقا دو سال پيش در همين روزها، بسته پيشنهادي اول به ما ارايه شد و ما به جاي آنكه به سرعت و ظرف يك ماه آن را بررسي عملياتي كرده و به آن پاسخ دهيم، در پاسخ تأخير كرديم تا در 9 مرداد، قطعنامه اول شوراي امنيت عليه ما تصويب شد.
وقتي توافق آقاي لاريجاني و سولانا در پاييز 1385 هم ميتواند مبنا و چشمانداز خوبي براي بسته باشد. اين امر نشان ميدهد كه انتظارات «1+5» نه تنها در حد اين بسته نيست، بلكه تا آن توافقنامه و حتي بيشتر از آن حاضر به عقبنشيني هستند و بايد به جاي آنكه بگوييم اين بسته نيست و اين توهين است يا آن را منزه از عيب كنيم، وارد فاز عملياتي شويم و اصلاحات خود را با حفظ چهارچوب كلي بسته، اعمال كرده و به طرف مقابل ارايه كنيم.
همانطور كه آقاي محرابي گفتند، پيامدهاي اين بسته خطرناك است و مشخص است كه اين بسته، مقدمهچيني براي قطعنامه چهارم و مجازاتهايي فراتر از شوراي امنيت است كه آمريكا و اروپا درباره آن توافق كردهاند. اما ما در امپراتوري رسانهاي دنيا، سهم ناچيزي داريم و نميتوانيم بر افكار عمومي غرب با اين رسانهها تأثير زيادي بگذاريم و اگر ما صرفا بسته را رد كنيم، بهترين كمك را به آمريكا و لابي اسرائيل، براي شتاب دادن به برخورد با ايران انجام دادهايم.
امير دبيريمهر: همانطور كه آقاي محرابي و آقاي صادقي اشاره كردند، اين بسته را نه بايد يكپارچه رد كنيم و نه بايد يكپارچه تأييد كنيم. معناي ديگر اين حرف اين است كه نكات مثبت هم در اين بسته وجود دارد. آقاي صادقي، اين تفسير را قبول داريد؟
مهندس صادقي: بله، ظرفيتهاي خوبي در اين بسته هست كه بايد پرورش پيدا كند.
دكتر آقايي: ماهيت اين بسته بيشتر تبليغاتي است؛ چراكه دربردارنده منافع «1+5» است، نه منافع ما. طبيعي است كه در برخورد با اين بسته، ما سه گزينه داريم؛ نخست آنكه دربست بپذيريم كه تأمينكننده منافع ملي ما نيست. دوم اينكه دربست آن را رد كنيم كه آن هم منطقي نيست و سوم اينكه ما بر روي اين بسته بحث و بررسي كنيم، همانطور كه دكتر لاريجاني گفتند، بايد بررسي شود. البته در اين بسته سوءنيت وجود دارد.
دكتر دبيريمهر: البته اگر ما بخواهيم با بسته به صورت گزينشي برخورد كنيم و يك بخش آن را رد كنيم و بخش ديگر آن را بپذيريم، آن ديگر بسته نميشود. بسته به معناي آن است كه همه عناصرش با هم است. اين بسته هم بسيار دقيق تنظيم شده است. به طور مثال، در برابر هر نكته مثبتي كه براي ايران طرح شده، پيش از آن، واژه «As necessary» (در صورت نياز) استفاده شده كه يعني ما هيچكدام را پيشگام نميشويم.
دكتر آقايي: يك بسته شامل امتيازات متقابل است و مبناي مذاكره است. بنابراين غيرقابل تغيير نيست و ميشود مبناي مذاكرات و تهيه بسته مورد توافق باشد.
در اين بسته، تعليق شرط اول است. اما در تعهدات غرب مسائلي است كه مهم و رسمي است. مثلا حق ما را در رابطه با انرژي هستهاي به رسميت شناخته است. چه لزومي دارد كه آنها حق ما را به رسميت بشناسند؟ ما چه نيازي به آن داريم، نكته دوم اينكه گفته به محض اطمينان از ماهيت كاملا صلحآميز برنامه هستهاي ايران، با ايران همان رفتاري را خواهيم داشت كه با كشورهاي دارنده انرژي هستهاي و فاقد سلاح هستهاي داريم.
صادقي: ببينيد باز هم از زاويه ارزشي به موضوع نگاه كرديد. در «NPT» اشاره دارد كه اگر كشوري انحراف از انرژي صلحآميز داشته باشد، از حقوق خود محروم ميشود. منظور كشورهاي غربي اين است كه شما از حقوق خود ـ كه يكي هم غنيسازي است ـ محروم نميشويد، حالا اين را مبهم و بر اساس منافع خودشان نوشتهاند. ما بايد اين را شفاف كنيم و مثلا بنويسيم: به ايران تضمين داده ميشود كه از حق غنيسازي در درازمدت محروم نميشود.
دكتر آقايي: اگر اين را بگويند كه يك مسئله حقوقي است و درست ميشود.
صادقي: البته ما نميتوانيم بنيان بسته را عوض كنيم و بنيان بسته، تعليق است؛ چراكه ما هم در حال اجراي پروتكل هستيم و هم با آژانس همكاري داريم. بنابراين، تعهد اصلي ما در اين بسته، تعليق است كه اگر ما هيچ نوع تعليقي را نپذيريم، به معناي رد بسته است. اما تعهدات بسيار كلي، مبهم و نامعين است كه بايد آنها را شفاف كرده، پرورش دهيم تا منافع ملي ما تأمين شود. ما علاوه بر آنكه تا دي ماه 1384، غنيسازي را تعليق كرده بوديم، در پاسخ به بسته قبلي پيشنهادي «1+5» كه 31 مرداد 1385 در دولت نهم تحويل داديم، نوشتيم كه ما درباره تعليق هم حاضر به مذاكره هستيم و اين پاسخ هم مورد تأييد رهبري بوده؛ بنابراين ما بايد پاسخ هوشمندانه بدهيم. اگر تعليق را ميپذيريم، بايد تفسيري از تعليق هم ارايه دهيم كه نافي حقوق اساسي و درازمدت ما نشود.
ظرفيتهاي مثبت كه اشاره كردم، يكي نيروگاههاي آب سبك است. نيروگاههاي اتمي چندين نسل دارد كه براي نخستين بار در زمان شاه، ما با آلمانيها قرارداد بستيم و آنها نيز در چهار سال تا 70 درصد كار نيروگاه بوشهر را تكميل كردند و بعد از انقلاب، به عنوان اينكه ايران نبايد نيروگاه اتمي داشته باشد، رها كردند و ما مجبور شديم كار را به روسها بدهيم كه پس از گذشت شانزده سال، هنوز هم تكميل نشده است. پسماند سوخت نيروگاه بوشهر قابليت استفاده در سلاحهاي اتمي را دارد. اما سوخت نيروگاههاي سبك، اين قابليت را ندارد. حالا آنها كه نميخواستند ايران نيروگاه اتمي داشته باشد، حاضر شدهاند خودشان نيروگاه آب سبك براي ما بسازند كه اين يك پيروزي براي ما و يك عقبنشيني براي آنهاست. چراكه بارها مسئولان غربي و به ويژه بوش، گفته بودند كه ايران نيازي به انرژي هستهاي ندارد و صرفا بايد از گاز استفاده كند. البته اين كافي نيست. اگر ما بيست نيروگاه در بيست سال آينده ميخواهيم، بايد اين را در بسته به صورت شفاف مشخص كنيم كه چه تعداد نيروگاه و توسط چه كشورهايي در چه زماني بايد ساخته شود.
دكتر محرابي: اين طور كه ميگويد نيست؛ مسأله بعدي، مديريت پسماند است.
صادقي: نه بحث پسماند، فراتر از آب سبك است؛ چون نيروگاه بوشهر كه آب سبك نيست و پسماند آن قابليت استفاده براي ساخت بمب اتم را دارد. ما به دنبال سلاح هستهاي نيستيم. بنابراين، پسماند چه خاصيتي براي ما دارد؟ علاوه بر آنكه مشكلات فراوان زيستمحيطي براي ما به وجود ميآورد. آنها ميگويند، كل پسماند سوخت هستهاي بايد تحت پروتكل مديريت شود تا مورد استفاده براي سلاح هستهاي قرار نگيرد.
دكتر آقايي: ما بايد نقاط مثبت و منفي و مبهم را با هم بررسي كنيم. البته ظرفيتهاي مثبت نيز وجود دارد كه در آنجا هم آنقدر ابهامسازي شده كه تعهدات طرف مقابل روشن نيست.
دكتر دبيريمهر: جمعبندي بحث اين شد كه ما نبايد بسته را كاملا رد يا كاملا تأييد كنيم. بلكه آن را بايد به گونهاي اصلاح كنيم تا ضامن منافع ملي باشد و البته انتظارات طرف مقابل را هم نفي نكند و به تعبير آقاي لاريجاني كه حالا آقاي سولانا هم از آن استفاده ميكند، برد ـ برد باشد و واقعا در بسته نكات مثبتي هم وجود دارد.
دكتر محرابي: نظر من اين است كه شما نميتوانيد با اين نكات مثبت، تعليق را بپذيريد.
دبيريمهر: يعني شما تعليق را به عنوان يك خط قرمز، غيرقابل بحث ميدانيد؟
محرابي: نه، تعليق در سطح دكترين نيست كه خط قرمز باشد، دكترين ما قانون اساسي است. مسئله هستهاي در سطح استراتژي است، بنابراين قابل تغيير است. حال اگر ما بياييم غنيسازي را به استقلال كشور كه جزو دكترين و خط قرمزهاست بچسبانيم، اين كار را ما كردهايم؛ نه اينكه پرونده هستهاي در آن سطح باشد.
صادقي: ما در بحث توافقاتي داريم، اما ادبيات ما تفاوت دارد:
1. بسته براي اتمام حجت و مقدمهچيني براي برخورد با ما داده شده است.
2. بنيان بسته، تعليق است و رد كلي بسته، به نفع ما نيست.
3. بايد به اين بسته اصلاحيهاي زد كه ضامن منافع ما باشد. يعني تفسيري از تعليق ارايه كنيم و در مقابل بگوييم كه شما بايد اين تعهدات را به ما بدهيد.
دكتر محرابي: اين بسته راهي براي اين تفسير بر جاي نگذاشته است.
آقايي: اينها ميخواستند ما را از انرژي هستهاي محروم كنند و حال كه نتوانستند، ميخواهند فرمان آن را در دست داشته باشند و آن را مديريت كنند.
صادقي: اين موضوع كنسرسيوم را كه جمهوري اسلامي پذيرفته و آقاي احمدينژاد در سازمان ملل اعلام كردند.
دكتر دبيريمهر: اكنون بايد به اين بحث بپردازيم كه پيامدهاي اين بسته در حوزه ايران و «1+5» چه خواهد بود.
صادقي: توجه به وضعيت آمريكا و جهان نشان ميدهد در شش ماه آينده، شرايط سخت و فزايندهاي پيش روي ماست و طيف گستردهاي از گزينهها، از تحريمهاي نرم فعلي تا تحريم سخت و حتي گزينه نظامي روي ميز است.
اما در داخل بر خلاف تبليغات برخي سايتها و مطبوعات، فضاي مثبتي در ذهن مسئولان ارشد نظام وجود دارد و از دستاوردها و اهداف پرونده هستهاي، حدود 60 تا 70 درصد محقق شده كه مهمترين آنها، حفظ استقلال كشور و جلوگيري از برنامه «فشار گام به گام» بر روي نظام بود و اينكه پرونده هستهاي، بهانهاي بود و حتي اگر ما آن را تعطيل هم ميكرديم، موضوعات ديگري مثل تروريسم، صلح خاورميانه، حقوق بشر و... مطرح ميشد و نظام بايد يك جايي جلوي اينها ميايستاد و مسئولان تصميم گرفتند ايستادگي كنيم و امروز به جايي رسيدهايم كه غرب از خيلي مواضع و حرفهايش عقبنشيني كرده و امروز اين حرفها را هم كه ميزنند، ما راضي نميشويم و پس ميزنيم. به ياد داشته باشيم كه پيشتر در گفتوگوهاي انتقادي حتي حاضر نبودند روي آنها بحث كنند. پس اين يك پيروزي بزرگ براي ماست كه به دليل نقطه ضعف تبليغاتي كه داريم، قرباني پرداختن به مسائل جزيي شده و در سطح راهبردي تا ميزان قابل توجهي موفق شدهايم. در بعد فني نيز ما به تكنولوژي صلحآميز غنيسازي دست پيدا كردهايم و حتي اگر تعليق هم كنيم، اين تكنولوژي در اختيار ماست و كسي نميتواند آن را از ما بگيرد.
از سوي ديگر، ما يك اهرم قوي براي چانهزني داريم و اگر هم تعليق كنيم، هر لحظهاي كه بخواهيم، ميتوانيم توليد صنعتي را آغاز كنيم و اينطور نيست كه مانند دو سال پيش، فاصله داشته باشيم. اما دو هدف ديگر ما كه محقق شده، يكي استفاده گسترده از انرژي هستهاي است كه نيازمند بيست نيروگاه هستهاي در چشمانداز بيستساله است و ديگري توليد انبوه و صادرات و فروش اورانيوم غنيشده كه محقق نشده است. اين دو هدف تقريبا متناقض يكديگرند.
چراكه ما از يك ميليون سانتريفيوژ تأمين خوراك بيست نيروگاه، تنها سه هزار تا داريم و از بيست نيروگاه نيز، يكي در حال تكميل است. براي احداث بيست نيروگاه بايد شركتهاي بينالمللي سازنده براي ما احداث كنند. چون پنجاه تا شصت سال در آن سابقه دارند و با اين شرايط تحريم، حاضر به حضور در ايران نيستند. اما براي هدف دوم كه توليد انبوه اورانيوم غنيشده است، ما نبايد تعليق كنيم بنابراين از شش هدف، چهار هدف محقق شده و بايد از دو هدف باقيمانده، يكي را انتخاب كنيم و بين احداث نيروگاههاي جديد و توليد سوخت هستهاي، يكي را انتخاب كنيم.
دكتر دبيريمهر: سوخت هستهاي بدون نيروگاه به چه درد ما ميخورد؟
صادقي: به هر حال اين تصميمي است كه ما بايد بگيريم. البته نظام تا اينجاي پرونده هستهاي، موفق بوده و نشان داده كه سعه صدر لازم براي تطبيق با شرايط جديد را دارد، ما سند توافق لاريجاني ـ سولانا را داريم كه ظرفيتهاي بسيار خوبي دارد و با توجه به رياست آقاي لاريجاني در مجلس هشتم و نقشي كه ايشان دارند و هم متعهد رهبر انقلاب هستند و هم در نظام بينالملل مقبوليت خوبي دارند، ما ميتوانيم آن را پيگيري كنيم و حتي همان سند را جايگزين بسته پيشنهادي كنيم چون آن سند هم داراي تعهدات و هم داراي امتيازات براي ايران است.
البته چشمانداز ديگري نيز قابل تصوير است و آن، ادامه افزايش تنش به صورت فعلي است كه يا به صورت سرد پيش ميرود كه همين قطعنامهها و تحريمهاست و يا به برخورد گرم ميانجامد كه اميدواريم اتفاقي نيفتد.
دكتر آقايي: در تعامل با اين بسته پيشنهادي، دشمنان ما دوست دارند كه سريع اين بسته را رد كنيم. چون ميدانند كه پشت صحنه رد سريع اين بسته پيشنهادي چه اتفاقي ميافتد و يكي از اهداف اين بسته، خلع سلاح تبليغاتي ماست تا به دنيا اثبات كنند كه جمهوري اسلامي اهل مذاكره و توافق نيست و تشديد تحريمها به سبك ديگر از پيامدهاي آن است كه از همين الان هم شروع كردهاند و ما بايد از تمام ظرفيتهاي دولت و ملت، به ويژه مجلس و افزايش قدرت چانهزني و تقويت رويه مسئولان، استفاده كنيم.
منبع خبر :
چهارشنبه 29 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]
-
گوناگون
پربازدیدترینها