پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848395293
شعر و نثر سعدی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : شعر و نثر سعدی Asalbanoo22-04-2007, 02:39 AMبسیار گفته اند و شنیده ایم كه سعدی، بهترین عاشقانه سرای غزل پارسی است و حافظ، بهترین عارفانه سرای این سرزمین. من اصولاً با این تقسیم بندی موافق نیستم و احساس می كنم آنچه بزرگان اهل نقد و نقادی را به این سمت برده و به این نتیجه گیری رسانده، كاربرد نمادهای فراوان در غزل حافظ و بیان نسبتاً مستقیم اشعار سعدی بوده است. البته، می توان گفت سعدی در تمام غزلهایش، با نگاهی عارفانه به اطراف می نگریسته است وقتی هم ذهن شاعر برای ما شفاف نباشد - كه قطعاً نیست- نمی توانیم به استعاره مند بودن شعر او پی ببریم. اما آنچه مسلم است، سعدی در تغزل خویش بسیار عمیق تر از آن چیزی است كه در سنت ادبی ما به عاشقان نسبت داده می شده است. برای مثال، این دو بیت را با هم مقایسه كنید: نظامی در گفتگوی مشهور و كم نظیر «خسرو و فرهاد» از قول فرهاد، مرگ را با پایان عشق معرفی می كند: بگفتا: دل زمهرش كی كنی پاك بگفت: آنگه كه باشم خفته در خاك اما سعدی را حال و روز دگر است كه می گوید: در آن نفس كه بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان كه خاك كوی تو باشم به صبح روز قیامت كه سر زخاك برآرم به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم به خواب عافیت آن دم به بوی موی تو باشم اما از این گذشته، ادبیات عاشقانه سعدی در تمام طول حكومت شعر عراقی بر شعر فارسی یك استثناست.بسیار از «سهل ممتنع» بودن شعر سعدی شنیده اید، اما من معتقدم او به گونه ای پنهان در نقاط متعددی، از تفكری شبه كودكانه بهره می گیرد و از تكنیك دشوار «تجاهل» در شعر كاملاً جدی خود استفاده می كند. این پدیده، آن زمان پررنگتر می شود كه رابطه جملات وی نیز به كمك این اتفاق می آیند: ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند افسانه مجنون به لیلا نرسیده این تكنیك در این بیت آن قدر به وضوح به چشم می خورد كه در دو بیت به آن اشاره می كند: بس در طلبت كوشش بی فایده كردیم چون طفل دوان در پی گنجشك پریده از سوی دیگر، برخورد استثنایی و هنجارگریز سعدی با بسیاری از صنایع بدیع شعر فارسی در كنار این برخوردهای ساده و دلنشین با زبان، كار سعدی را پیچیده تر از آن می كند كه در نگاه اول به نظر می رسد. در این میان، مهمترین نفش را «تشبیه» ایفا می كند.در تقسیمات سنتی «تشبیه»، بالاترین مرحله آن این همانی «مشبه» و «مشبه به» نام گرفته است. اما سعدی به وضوح این سقف را می شكند و از این هم بالاتر می رود: به زیورها بیارایند وقتی خوب رویان را تو سیمین تن چنان خوبی كه زیورها بیارایی حافظ با بهره بردن از همین تجربه است كه حدود صد سال بعد در بیتی شاهكار می سراید: هلالی شد تنم زین غم كه با طغرای ابرویت كه باشد مه كه بنماید زطاق آسمان ابر ویا: دگر حور و پری را كس نگوید با چنین حسنی كه این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابر وولی هر گاه هم كه سعدی ناچار به همین سقف قناعت می كند، معمولاً با دلنوازترین و نوآورترین تشبیه ها روبروییم. بیتهایی ماندگار و زبانزد از سعدی با بهره گیری از این روش سروده شده اند: در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن، دیدم كه جانم می رود در این جا، ارتباط معشوق مهجور و جان انسان در همان سقف این همانی باقی مانده است، اما شاعر اجازه نداده است كه شعرش در جایگاه یك شعر معمولی تجلی یابد و برای بالاتر رفتن، مقدمات لازم را تدارك دیده است. اما مهمترین اتفاق در شعر سعدی و در بهره بردن از این تكنیك، حضور اسلوب معادله های توانا و بدیع است: خبرت خراب تر كرد جراحت جدایی چو خیال آب روشن كه به تشنگان نمایی از آشنایی بی بدیل سعدی با واژه آرایی در این بیت كه بگذریم، با ارتباطی شگفت روبه روییم. وقتی در انتهای مصرع نخست توقف می كنیم، از خود می پرسیم: «مگر چه خبری آمده كه جراحت جدایی را خراب تر كرده است؟» اما وقتی به مصرع دوم می رسیم، می فهمیم كه محتوای خبر اهمیتی نداشته و این ذات خبر است كه این بلا را بر سر راوی آورده است. در این میان، نباید از كنار تركیب مؤثر و استثنایی «خیال آب روشن» به سادگی گذشت. «خیال» به ذات چندان روشن نیست، اما با زمینه سازی سعدی به راحتی به فعل كاملاً شفاف «نمایی» می رسد. تو با این حسن نتوانی كه روی از خلق در پوشی كه همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی تو صاحب منصبی جانا، به مسكینان نیندیشی تو خواب آلوده ای، بر چشم بیداران نبخشایی این دو بیت واقعاً با مصاریع زوج خود با بهترینهای هزار سال شعر پارسی پهلو می زنند. پیش از سعدی هیچ جا به خاطر ندارم آفتاب از جام و حور از جامه پیدا باشد. همچنین، بدیع است كسی این گونه بیداری را به سخره گرفته باشد. اما این ادای دین مختصر به آستان حضرت سعدی را با نگاه به بیتی، به پایان می برم كه چند ماهی است ذهنم را عجیب درگیر خود كرده است. به عقیده من این بیت هم به گونه ای زیركانه و بسیار جذاب از همین اسلوب معادله سازی سعدی بهره گرفته است. با این تفاوت كه اجزای متفاوتی از جملات هر دو مصرع به گونه ای زیركانه با قرینه معنوی حذف شده اند و حداكثر سخن، در حداقل كلمات گفته شده است. آن بیت را حتماً شنیده اید: سل المصانع ركباً تهیم فی الفلوات تو قدر آب چه دانی كه در كنار فراتی این مؤلفه ها تنها گوشه ای از دلایلی است كه سبب شده غزل امروز هم را متأثر از سعدی بدانند و نگاهی تطبیقی می تواند این حضور را به عینه نشان دهد. محمدرضا شالبافان روزنامه قدس Asalbanoo22-04-2007, 08:44 AMبومحمد مصلح بن عبدا... مشهور به سعدی شیرازی در قرن هفتم هجری در شیراز به دنیا آمده و در خانواده ای اهل دین و علم تربیت شده است. وی پس از تحصیل مقدمات علم، به بغداد می رود و در مدرسه نظامیه بغداد مشغول به تحصیل می شود. در این دوران تأثیر زیادی از آموزه های امام محمدغزالی می گیرد و در درس استادانی چون سهروردی شركت می كند. بعد به حجاز و شام می رود و در پایان سفرهایش راهی حج می شود و با تجربه و دانش و وسعت نظر و جامعه شناسی جهانی، به شیراز باز می گردد. سعدی پس از بازگشت به شیراز، «گلستان» و «بوستان» را به ترتیب می نگارد و می سراید. اما آنچه قصد داریم در این فرصت اندك به آن بپردازیم، سفرهای سعدی و تجربیاتی می باشد كه در نتیجه این مسافرتها به دست آورده است. نخست آن كه زبان سعدی بویژه در «گلستان» زبانی جهانی است. شعر سعدی نیز قید و بندهای جغرافیا و زمان را شامل نمی شود و هر انسانی در هر مكان و جغرافیایی آن را می فهمد و درك می كند. محمدعلی فروغی درباره سعدی می نویسد: «اهل ذوق، اعجاب می كنند كه سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است. ولی حق این است كه ما پس از هفتصد سال به زبانی كه از سعدی آموخته ایم، سخن می گوییم.» بنابراین، بسیاری نیز معتقدند كه شعر سعدی به همان اندازه كه تابع قواعد جغرافیایی محدودی نیست، توانسته به شناسنامه زبانی و فرهنگی مردم ما تبدیل شود. شاید از مهمترین دلایل جهانی شدن شعر سعدی، وسعت نظر و تجربیات وسیع این شاعر پارسی گوی باشد. سفرهای متعدد و همنشینی و معاشرت با گروهها و آدمهای مختلف از اصناف گوناگون، سعدی را با ماجراها و داستانهای واقعی و ذهنی فراوانی آشنا می كند كه هیچ یك به محدوده و زمانه ای خاص مقید نشده اند. سعدی مثل یك سالك واقعی، سفری را در عالم بیرون آغاز می كند و همزمان سفر درونی اش هم شكل می گیرد. همین ویژگی هم هست كه شعر او را بیش از آنكه محدود به مكان و زمان سازد، وسعتی فرا زمانی و فرا مكانی می بخشد. نگاهی گذرا به ترجمه آثار سعدی به زبانهای دیگر، به راحتی نشان می دهد كه سعدی خیلی پیش تر از دیگر سخن سرایان نامدار پارسی زبان، شهرت جهانی یافته و در دل پیر و جوان جای گرفته است. این اشعار به زبان فهم خاص و عام نوشته شده اند و قبل از هر خصیصه دیگر، انسانی هستند و به درون انسانها نفوذ می كنند: بنی آدم اعضای یك پیكرند كه در آفرینش زیك گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار در سال ۱۶۳۴میلادی بخشهایی از گلستان به فرانسوی ترجمه شد. یك سال بعد، نخستین ترجمه آلمانی گلستان از روی متن ترجمه فرانسوی منتشر گردید. در سال ۱۶۵۱ میلادی، ترجمه گلستان به لاتین در آمستردام به چاپ رسید و سه سال بعد بازهم ترجمه دیگری مستقیماً از فارسی به آلمانی- توسط آدام الئاریوس- منتشر شد كه بسیاری، آن را سرآغاز مطالعات ایرانشناسی در ایران می دانند. در همین سال، ترجمه هلندی گلستان و در سال ۱۷۷۴ ترجمه انگلیسی از گلستان و بوستان به چاپ رسید. تنها در میان سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی سه ترجمه به زبان فرانسه، ۷ ترجمه انگلیسی و ۸ ترجمه آلمانی از بوستان و گلستان منتشر شد. «هردر» و «گوته» در آثارشان از سخنان آموزنده و اخلاق گرایانه سعدی استفاده زیادی كردند و در ضمن توانستند این شاعر ایرانی را به جهانیان معرفی نمایند. یكی از بهترین ترجمه های آلمانی نیز ترجمه «فریدریش روكرت» زبانشناس و شاعر آلمانی می باشد كه از گلستان صورت گرفته است. از ویژگیهای مهمی كه به شعر سعدی نسبت می دهند و باعث شده تا اشعار او در میان خاص و عام طرفداران زیادی داشته باشد، «سهل ممتنع» بودن شعر اوست. اشعار سعدی ساده و روان هستند. شاید از عوامل مهم ساده بودن شعر او تجربیات عینی این شاعر و ظهور آن در شعرهایش باشد. سفر كردن و آشنایی با واقعیت و عینیات و حشر و نشر با اجتماع و گروههای مختلف مردم باعث شده تا شعر سعدی ساده و نزدیك به واقعیت باشد و به سادگی نیز درك شود و مورد پسند قرار گیرد. اكثر كارشناسان معتقدند بیشتر حكایتهای آثار سعدی بیش از آنكه ناشی از ذهنیت و تخیل شاعر باشد، برپایه ماجراهای واقعی نوشته شده اند، این نتیجه حاصل سلوك بیرونی شاعر است تا حركت درونی و ذهنی او. همین ویژگی هم مهمترین عامل دلنشینی حكایتها و داستانهای آثار سعدی است. «حكیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور كه خدای عز وجل آفریده است و برومند، هیچ یك را آزاد نخوانده اند مگر سرو را كه ثمره ای ندارد. این چه حكمت است؟ گفت: هر درختی را ثمره معین است كه به وقتی معلوم وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقت خوش است؛ و این است صفت آزادگان!» نثرهای سعدی از طرف دیگر «ممتنع» هستند؛ یعنی با وجود این كه ساده به نظر می رسند، گفتن آنها سخت و دشوار است. این ویژگی به عمق اشعار سعدی بر می گردد. این شعرها در پس سادگی ظاهرشان، مفاهیم عمیقی را مطرح می كنند: «پادشاهی پارسایی را دید و گفت: «هیچت از ما یاد آید؟» گفت: «بلی. وقتی كه خدا را فراموش می كنم.» ایجاز، انگاره های نمادین، لحن ظریف طنز و بسیاری ویژگیهای دیگر را هم می توان در آثار سعدی مورد بررسی قرار داد و به بحث گذاشت. در كنا رهمه این مشخصات باید به این نكته نیز اشاره كرد كه شعر او از جمله كاملترین اشعار فارسی است و زبان فارسی را باید پس از فردوسی مدیون بیان سعدی دانست. مهدی نصیری روزنامه قدس Asalbanoo22-04-2007, 08:46 AMفرهنگ ایران زمین همواره شاهد ظهور و بروز اندیشمندانی بوده است که بر بستری عرفانی و ملکوتی ارزش های دنیوی را نفی کرده اند. سرزمین سهروردی و ملاصدرا که هانری کوربن به درستی در باب متفکرانش می گوید؛ «برای آنها طی الارض کردن و راه رفتن روی آب و پدیدار شدن جهان روحانی و ارض ملکوت بسیار ارزشمندتر» است تا صحبت از دنیا و عدالت زمینی. اما هر قاعده کلی استثنایی نیز دارد و می توان در برخی از متفکران این دیار رگه هایی از عقلانیت مبتنی بر دفاع از توانگری را رویت کرد. «جدال سعدی با مدعی» حکایتی است تامل برانگیز از گلستان سعدی که در آن سنت فقرپروری بر آمده از رویکرد عرفانی منکوب شده است. پیش از پرداختن به این بحث اشاره نکته ای بسیار مهم جلوه می کند. سعدی خود عارفی است ستایشگر اخلاق درویشی و این امر در جای جای فصول گلستان قابل رویت. سعدی تنها در انتهای فصل آداب تربیت از توانگران دفاع می کند. باید اشاره کرد آنجا که سعدی روابط واقعی متن جامعه را شرح می دهد درویشی را می ستاید، اما در آرمان شهر خود روند منطقی امور توانگران را مدح می کند و این طرح باید گونه نیز در بستری عرفانی است که قطعا نباید گمان برد که توانگر سعدی فردی است که فایده انگارانه و بر بستر عقل ابزاری ثروت را می پسندد، توانگر سعدی همچنان مومن و موحدی است درویش صفت. در این روایت سه عنصر مدعی، سعدی و قاضی نقش ایفا می کنند که به شرح هر یک می پردازیم؛ ● مدعی مدعی نماد درویشانی است که تنها بر ذم توانگران سخن می گویند «توانگران مشتی مغرور، معجب نفور، مشتغل مال و نعمت، متفتن جاه و ثروت که سخن نگویند الا به سفاهت و... علما را به گدایی منسوب کنند و فقرا را به بی سر و پایی معیوب گردانند» مدعی آن چنان خاک سرای ثروت را به توبره می کشد که گویی از تولید ثروت پلشت تر و زشت تر فرآیندی در عالم هستی وجود ندارد! ● سعدی «توانگران دخل مسکینانند و ذخیره گوشه نشینان و مقصد زائران رکهت مسافران و...» این چنین است که سعدی زبان به مدح توانگران می گشاید زیرا می داند که فراغت و آسودگی با فقر و محنت و سعادت با تنگدستی قرابت چندانی ندارد. او مستند به روایات مذهبی می گوید که فقر به کفر می انجامد. سعدی به زیبایی و در نهایت مهارت بر فواید و سودمندی توانگری صحه می گذارد و رابطه معاش، فراغت، آرامش را اینچنین بیان می دارد؛ «... بینی که حق جل و علا در محکم تنزیل از نعمت اهل بهشت خبر می دهد که اولئک لهم، رزق معلوم تا بدانی که مشغول کفاف از دولت عفاف محروم است و ملک فراغت زیر نگین رزق معلوم» سعدی آن چنان بر رویکرد دنیا محور تاکید دارد که بیان می دارد؛ «صاحب دنیا به عین عنایت حق ملحوظ است و به حلال از حرام محفوظ» او در این حکایت دو سر طیف را در قالب مدعی و سعدی نمایان می سازد تا شخصیت معقول تری را خلق نماید؛ «قاضی». ● قاضی اگر «مدعی» را واقعیت آن روز ایران زمین و «سعدی» را آرمان شهر عقلانی این ادیب فرزانه بدانیم، «قاضی» رجوع دوباره سعدی به واقعیت در متن گلستان است تا پس از آن در باب «آداب صحبت» سخن بگوید. قاضی شاهکار بی نظیر سعدی و به نوعی تصویری واقعی از شخصیت اوست. قاضی بر جدال سعدی و مدعی به حکم عدالت نظر می دهد. قاضی رویکرد رادیکال سعدی را نکوهش می کند «هر جا که گل است خار است و با خمر خمارست و به سر گنج مار است و آنجا که در شاهوار است نهنگ مردم خوار است». در عین حال مدعی را پند می دهد که همه را به یک چوب نراند که «قومی بدین غط که شنیدی و طایفه ای خوان نعمت نهاده و دست گرم گشاده. طالب نامند و معرفت و صاحب دنیا و آخرت و...». در اینجاست که بار دیگر سعدی به متن باز می گردد و فراموش نمی کند که یادی از «اتابک ابی بکر سعد» نماید که این دیار را اعتماد به سلطان نشاید. او آموخته است که در کنار قدرت زیست نماید و همواره بر طبل مخالفت با حاکمان نکوبد، سعدی با رویکردی تقدیرگرا و با زیرکی مبحث معیشت و اقتصاد را به قدرت نزدیک می کند و حتی استبداد ایرانی را توجیه می کند «عمل پادشاه ای برادر دو طرف دارد. امید و بیم یعنی امید نان و بیم جان». بسیاری از متفکران و اندیشمندان کنونی این دیار هر چند با رویکردی متفاوت و بر آمده از سامانه معرفتی مدرن، هم چنان به نوعی در مذمت توانگری سخن می رانند و در این راستا حاکمان را به طور مطلق بی نصیب نمی گذارند. اما سعدی در نقد خود بر جامعه و حاکم جانب عقل را رها نمی کند و همواره محافظه کارانه بر ارابه مخالفت می راند زیرا معتقد است دگر ره چون نداری طاقت نیش مکن انگشت در سوراخ کژدم او حتی جدال سعدی و مدعی را با بازگشت به رویکرد عرفانی خود و در جوی مملو از سکوت، تواضع و فروتنی به پایان می رساند و چنین پند می دهد: مکن ز گردش گیتی شکایت ای درویش که تیره بختی اگر هم بدین نسق مردی توانگرا چون دل و دست کامرانت هست بخور، ببخش که دنیا و آخرت بردی فهم و درک رویکرد سعدی به عرصه فرهنگ نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه اندرزنامه پربار وی گلستان است که منطقا در این مقال نمی گنجد. اما می توان اشاره کرد که گلستان سعدی در باب عقلانیت سیاسی از ظرفیتی بیش از آن چه برخی محققین ایرانی آن را در سیاست نامه خلاصه کرده اند برخوردار است. محمد رضا نوربخش روزنامه کارگزاران Asalbanoo17-06-2007, 12:49 PM● بررسی طنز سعدی در گلستان و بوستان آسمان ادبیات کلاسیک فارسی پنج ستارهی فروزان دارد: «سعدی»، «فردوسی»، «نظامی»، «حافظ» و «مولوی». در این میان شاید بتوان «سعدی» را معروفترین و مردمیترین شاعر فارسی دانست. روزگاری دراز، «گلستان» سعدی اولین کتابی بوده است که دانشآموزان در مکتبها میخواندهاند و میآموختهاند و در طاقچهی خانهی هر فارسیزبان ادبدوستی در کنار قرآن، یک کلیات سعدی هم یافت میشده است. «سعدی» خود در دیباچهی «گلستان» میگوید: «ذکر جمیل سعدی در افواه عوام افتاده است و صیت سخناش در بسیط زمین رفته و قصبالجیب حدیثاش همچون شکر میخورند و رقعهی منشآتاش چون کاغذ زر میبرند...»؛ این پاره علاوه بر اینکه نشان از شهرت عالمگیر سعدی حتا در دورهی حیات خودش دارد، این سئوال را به ذهن متبادر میکند که راز گیرایی کلام سعدی چیست؟ پاسخ به این سئوال بیشک دشوار است، با این وجود چندان دور از ذهن نیست که دو عامل مهم را در مقبولیت کلام سعدی بین عوام و خواص دخیل دانست. نوشتههای «سعدی» مشحون از پند و اندرزهای اخلاقی، تلمیحات به احادیث و آیات قرآنی و اشارات مذهبیست. پرواضح است که جامعهی اخلاقزده و مذهبگرای ایران در طول تاریخ، توجه ویژهای به مذهب نشان داده و هر آنچه را که رنگ و بوی مذهبی - اخلاقی داشته با جان و دل پذیرا شده است. آثار سعدی نه تنها این خصوصیت را دارا هستند، بلکه غالب آنها به قول خودش «طربانگیزست و طیبتآمیز» و آمیخته به «شهد ظرافت»، و این به گمان من دیگر عامل گیرایی کلام اوست. با این حلاوت کلام، سلاست قلم و ظرافت طبع، اگر سعدی در جایگاهی غیر از مقام امروزش میبود، تعجبانگیز مینمود. باری، پرسشی که حال پیش میآید این است که سر «طربانگیز»ی و «طیبتآمیزی» و شیرینی سخن سعدی چیست؟ جواب دادن به این سئوال دیگر چندان سخت نیست؛ «طنز» سعدیست که قند کلام اوست و راز تاثیرگذاری و جذابیتاش. با اینکه خیلی از آثار او مستقیمن طنز نیستند، اما نکتهسنجی و خوشذوقی طنازانهی سعدی در تک تک سطور و کلمات نوشتهها و سرودههایاش جاریست؛ به خصوص در دو کتاب مهم او یعنی «بوستان» و «گلستان» میتوان جلوههایی بسیار زیبا و ناب از طنز یافت. بررسی طنز سعدی موضوعی بوده است که در طی قرون بعد از او و در زمان ما همواره مغفول مانده و آنطور که شایسته است تحقیقات و نوشتههای مکتوب راجع به آن رقم زده نشده است. از این نظر میتوان گفت که زندهنام «عمران صلاحی»، به نوعی چراغ اول پژوهش ویژه در زمینهی طنز سعدی را روشن کرده است و اهمیت کتاب «گفتار طربانگیز» او نیز هماینجاست. «گفتار طربانگیز» با عنوان فرعی «طنز سعدی در گلستان و بوستان» کتابیست که در دو بخش جداگانه به تنقیب رگههای طنز سعدی در «بوستان» و «گلستان» میپردازد. احتمالن برای همهی ما پیش آمده است که در هنگام مطالعهی این دو کتاب و یا پارههای آنها، گاه از رندی سعدی و طنز او لبخند زده باشیم؛ «عمران صلاحی» با حوصله و دقت، تعداد زیادی از این حکایتها، ابیات و تکههای طنزآمیز را استخراج کرده و با اشاراتی کوتاه و نکتهپردازیهایی به جا، آنها را نقل کرده است. آنطور که مولف در مقدمهی کتاب آورده ـ و از سیاق نوشتار هم پیداست ـ این یادداشتها برای پخش از رادیو نوشته شده است و به هماین دلیل، به اقتضای نوع مخاطباش ـ چندان دقیق و عمیق نیست. بخش عمدهای از متن کتاب شامل نقل حکایتهای طنز است و ـ همآنطور که اشاره کردم ـ چند خطی توضیح چاشنی آنها شده است. اگر بر مسند بیطرفی بنشینیم باید گفت که این کتاب میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد و گمان نمیکنم خود زندهنام صلاحی هم با آن تواضع همیشهگیاش، ادعایی در این زمینه داشته و همآنطور که در مقدمهی کتاب هم ذکر کرده، گمان نمیکرده است که «قرار است روزی این مقالهها به نام خود»ش کتاب شود: «[اگر میدانستم] بیشتر مطالعه میکردم و بهتر مینوشتم و به قول عوام "بزن در رویی" کار نمیکردم!»؛ با این وجود، کتاب میتواند مدخل خیلی خوبی باشد برای جوانان و آنانی که با کلام سعدی چندان مانوس نیستند و آنها را هم به خواندن آثار او ترغیب کند و هم آشنایی به نسبت خوبی با طنز زیبای سعدی برایشان فراهم آورد. طنز «سعدی» نیازمند پژوهشهای مفصل و دقیق است که جایشان خالیست و همآنطور که گفتم «گفتار طربانگیز» میتواند گام آغازین تحقیقات مفصل و کاملتر بعدی باشد. «گفتار طربانگیز» هم کوتاه است و هم بسیار خوشخوان و جذاب و خواندناش بیش از یکی، دو ساعت زمان نمیبرد. «غلامعلی لطیفی» بر پایهی تعدادی از حکایتهای سعدی تصویرسازیهای بسیار جالبی انجام داده که در کتاب آمدهاند و بر جذابیت آن افزودهاند. عمران صلاحی پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنر bb12-01-2008, 05:15 PM« خلاف راه صوابست ... ذوالفقار علي در نيام و زبان سعدي در كام ...» سعدي ، شيخ نويسندگان و شاعران ايران است ، و (شيخ ) كسي را مي گفته اند كه سال عمر او از پنجاه بيش تر بوده باشد، ولي تنها سال شرط نبوده ، بلكه در حقيقت شيخ كسي بوده است كه همراه با سن بالاتر، علم و تجربه او نيز بيشتر شده بوده است (1)، و سعدي با لحاظ كردن اين شرطها، شيخ شاعران و نويسندگان ايران است ، و كمتر كسي از اين جهت به پاي اومي رسد. در اين نوشته ، سخن از دكتر محمد علي همايون كاتوزيان است و بررسي هاي او در باب سعدي و گلستان و بوستان وغزلهاي او زير عنوان سعدي ، شاعر عشق و زندگي . ولي پيش از سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-