تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835181033
- بعد اجتماعی وقف
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بعد اجتماعی وقف پدیده وقف دارای حیطه گسترده ای از فعالیت و اقدام می باشد، تا جایی که اگر به درستی هدایت شود، به بسیاری از نیازها پاسخ می دهد و هیچگاه جامعه انسانی با کمبودهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی روبرو نخواهد شد. اما مهم این است که هم نیازها براساس اولویت در سطح افکار عمومی معرفی شود و هم ضرورت آن عینی و متناسب با عواطف و درک و توجه واقفان لحاظ گردد. البته وقف می تواند در جنبه شخصی و خانوادگی نقش داشته باشد و گاه در بعد عمومی و در جهت پرکردن خلأهای اجتماعی، که قرآن بر کارهای عمومی و همیاری و حل مشکلات و برطرف کردن نابسامانی های جامعه از طریق تعاون بر نیکی تأکید می کند. زیرا هر چند انسان به دلیل حب فرزند و حفظ اموال خود از دست یازیدن دیگران، گاه وقف می کند، اما آنچه در این میان بیشتر ارزش دارد، و قرآن آن را ترویج می کند فرهنگ سازی برای انجام کارهای عام المنفعه و نهادینه کردن روحیه همدلی و همکاری و تشویق به تعاون و کمک به دیگران است: « تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب» (مائده /2) و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و تعدی دستیار هم نشوید و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر می دهد. « و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب» (بقره /177) در آغاز در آیه ای می فرماید: « اگر از آنچه خدا به آنان روزی داده انفاق کنند چه زیانی بر ایشان دارد. (نساء/39) سپس می فرماید: « ان الله لا یظلم مثقال ذره و ان تک حسنه یضاعفها و یوت من لدنه اجراً عظیما» (نساء /40). در حقیقت خداوند هم وزن ذره ای ستم نمی کند و اگر این ذره کار نیکی باشد آن را دو چندان می کند و از نزد خویش پاداشی بزرگ می بخشد. ستاد خبری روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه بستر وقف در خانواده ساحل سهیلی وقف دارای تصمیماتی است از وقف به اولاد و بستگان گرفته تا وقف به فقرا و مساکین، امور خیریه، مسائل دینی، امور عام المنفعه، امور تعلیمی و امور برجای مانده. درباره وقف به فرزندان و بستگان که جنبه شخصی و خصوصی پیدا می کند و جزء وقف خاص تلقی می شود از آیاتی استفاده می شود که در بخش وقف به اولاد، ریشه در نگرانی های آینده و ظلم و تعدی های فرزندان بزرگ و یا بستگانی دارد که ممکن است در اثر فقدان پدر، موجب اذیت و آزار و از بین بردن حق آنان شود از این رو به افراد توصیه می کند تا برای فرزندان و همسران خویش وصیت کنند: « و لیخش الذین لوترکوا من خلفهم ذریه ضعافاً خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولاً سدیدا» (نساء /9) آنان اگر فرزندانی ناتوان از خود برجای بگذارند و بر آنان بیم دارند باید از ستم بر یتیمان بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی بجا و درست گویند. یا درباره حق همسران تأکید می کند که آنان را تا یکسال بهره مند سازند و از خانه بیرون نکنند: « والذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا وصیه لازواجهم متاعا الی الحول غیر اخراج فان خرجن فلاجناح علیکم فی انفسهن من معروف و الله عزیز حکیم (بقره /240) این آیات، هر چند موضوع خاصی را مطرح می کند تا از تعدی به حقوق زنان پیشگیری کند اما نشان می دهد که هر جا جای نگرانی و احتمال فقر و ضایع شدن حق باشد، باید انسان عاقبت اندیش، چاره و پیش بینی کند. از حقوق همسر یا فرزند و یا بستگان دفاع نماید، و با وصیت، یا وقف نگذارد حق آنان ضایع شود. چنانکه اصل دستور به وصیت، یکی دیگر از توصیه های قرآن برای آینده نگری است: « کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین» (بقره/180) چنانکه درباره برخی جزئیات و پیشگیری آفت ها فرموده است: « یا ایها الذین آمنوا شهاده بینکم اذا خضر احدکم الموت حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم او آخران من دغیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبه الموت تحبسونهما من بعد الصلاه فیقسمان بالله ان ارتبتم لانشتری به ثمنا و لو کان ذا قربی و لانکتم شهاده الله انا اذا لمن الاثمین» (مائده /106) ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که یکی از شما را نشان های مرگ در رسید، باید از میان خود و عادل را در موقع وصیت به شهادت میان خود فرا بخوانید؛ یا اگر در سفر بودید و مصیبت مرگ شما را فرا رسید و شاهد غیر مسلمان نبود، دو تن از غیر همکیشان خود را به شهادت بطلبید. و اگر در صداقت آنان شک کردید پس از نماز آن دو را نگاه کنید، پس به خدا سوگند یاد می کنند که ما این حق را به هیچ قیمتی نمی فروشیم، هر چند پای خویشاوندی در کار باشد و شهادت الهی را کتمان نمی کنیم و اگر کتمان حق کردیم در این صورت از گناهکاران خواهیم بود. بنابراین گرچه از قرآن کریم موضوعات بسیاری از وقف می توان استفاده کرد و محور گسترده و متنوعی دارد اما این کتاب الهی به ابعاد گوناگونی مجال و میدان داده است تا هر کس متناسب با برداشت و احساس خود به صدقات جاریه روی بیاورد. خواه این وصیت و انفاق در حوزه پدر و مادر و بستگان باشد، یا در حق یتمان و مستمدان : « یسالونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللوالدین و الاقربین و الیتامی و المساکین وابن السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم» (بقره /215) از تو می پرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر مال و مایه سودمندی که انفاق می کنید باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و نیازمندان و در راه ماندگان باشد، و هر کار نیکی انجام دهید، خدا به آن داناست. تعبیر خیر از مال بیانگر این است که ثروت از دیدگاه قرآن، خیر و نیکی می باشد و باید از این وسیله در امور خیر و فی سبیل الله و وقف استفاده کرد. و نه در مسیر بیهوده و باطل. همچنان که درباره ترکه و خانواده فرمود: « ولیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریه ضعافاً خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قو لا سدیداً (نساء/9) و آنان اگر فرزندانی ناتوان از خود برجای بگذارند و بر آنان بیم دارند باید از ستم بر یتیمان بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی بجا و درست گویند. ستاد خبری روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه احترام به انگیزه واقفان اصل و مبنای مهم وقف در فرهنگ قرآنی، مانند هر عمل شایسته ای، اخلاص و قصد قربت است. در این راستا قرآن کریم بارها مساله تصحیح نیت و انگیزه ماندگار وقف را مطرح کرده است. از نظر قرآن باید قصد عمل در وقف مانند هر انفاقی رضایت الهی باشد. هر گونه تاثیرگذاری بر نیت وقف، آثار خود را بر نوع و چگونگی بهره گیری از آن خواهد گذاشت به همین دلیل مساله اخلاص در عمل و قصد قربت در کارهای اجتماعی به ویژه خدمت به دیگران اهمیت به سزایی دارد، تا صدقه ربایی و با منت و اذیت و آزار نباشد. البته آنچه در اینجا محل توجه است، تفکیک میان نیت و انگیزه است که می توان جدایی انداخت. عشق به خدا با حب به ذات و احترام به انگیزه های واقفان منافاتی ندارد. آیاتی مانند والباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر املاً (کهف/9) همگی ناظر به چگونگی قصد و جهت عمل برای محبوب با قید « الباقیات الصالحات» است. اما انگیزه های فردی مانند انگیزه احترام و جلب محبت و تشویق چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و تاثیر آن را در گسترش وقف فراموش کرد. وقتی خداوند خود در جهت ایجاد شوق، انگیزه درست می کند و پاداش های بهشت و آسایش و چند برابر شدن نعمت ها و پاداش ها (بقره /245؛ مائده /12؛ حدید/11) را تعیین می کند طبیعی است که باید برای توسعه وقف از این انگیزه ها استقبال کرد و مطرح کردن و گذاشتن نام بر سر اماکن و موقوفات را نباید مانع دانست و آن را تحقیر کرد و از این نکات ظریف در جهت توجه مردم به وقف غفلت نمود تا هم واقف تشویق شود و هم ترغیبی برای دیگران و نسل های آینده به ویژه خاندان واقف باشد. توجه و احترام به واقفان نوعی سلوک و رفتار برای گسترش انگیزه است. مردم در سراسر زندگی خود طالب زندگی با احترام و تشویق جویای موقعیت اجتماعی هستند و از اشاعه عمل و نشان دادن کار خوب آنان خوشحال و تشویق می شوند و آنها به عمل دیگری در سنخ وقف روی می آورند. و از این راه می توان در جهت ارضای این انگیزه و گسترش وقف کوشید. وقف کردن برای واقف به قصد تقرب به خدا و خدمت است و با کسب احترام اجتماعی منافاتی ندارد به همین دلیل خداوند به شکل کلی می فرماید: « و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم » (بقره /273) . هر چه از مال و خیر انفاق می کنید خداوند به آن آگاه است که چه قصدی دارید. به انفاق در اشکار و پنهان و سر و علن بها داده شده است. (فاطر /29) یا تعبیر (سراء و ضراء) در قرآن کریم آمده است: » الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین (آل عمران /134) این تعابیر و تاکیدها برای این است که گاهی ترویج خیر باعث توسعه نیکی در جامعه و اقبال به آن می شود. مهم این است که در وقف به این دستور الهی عمل کنند: « الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (بقره /264) که در آن صورت هم پاداش دارند و نباید ترس و نگرانی داشته باشند. آگاهی از نیت و قصد درونی ممکن نیست، اما اذیت و آزار و منت نکردن آشکار می شود و همین برای ارزش گذاری کافی است. ستاد خبری روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه وقف عامل مبارزه با وسوسه های درونی نسیم سهیلی یکی از آموزه های قرآن کریم در جهت روی آوردن به وقف، نشان دادن راه در هنگام تردیدهاست. همواره در زندگی انسان تعارضی وجود دارد که در تعارض منافع فردی با مصالح عالیه عمومی، کدام را باید انتخاب کرد. رفاه بیشتر و غیرقابل نهایت برای فرزندان، با توجه به جامعه و نیازهایش؟ زیرا رفاه خانواده و دادن امکانات به آنان محدودیت ندارد. گاهی این دادن ها به شکلی است که گویا فرزندان با شکل طلبکارانه ای از پدر و همسر توقع دارند و گویی این وظیفه پدر یا شوهر است که هر چه دارد و ندارد به آنان بدهد و دیگران را درنظر بگیرد. یکی از دستورات اخلاقی قرآن برای فائق آمدن به این وسوسه ها و دفع نگرانی ها که اگر وقف کنم چه می شود و آینده خود و خانواده ام در برابر پیشامدهای احتمالی چه خواهد شد؟ اولاً غلبه بر این وسوسه ها و شیطانی دانستن وعده به فقر (بقره /268) است. و ثانیاً امیدوار کردن و التیام دادن و پاسخ به نگرانی است که نترسید و اگر پیش بینی معقول انجام دادید دیگر نباید در کار خیر شک و تردید کنید و اگر صدقه جاریه ای دادید خدا شما را بی نیاز می کند: و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء ان الله علیم حکیم (توبه /28)و اگر از فقر می ترسید، پس زود باشد که خدا شما را از کرم خویش توانگر کند. گاه در ضمیر انسان وسوسه می شود که « کاری که می خواهیم انجام دهیم، چه فایده ای دارد و چه کسی به آن پاداش می دهد و چه تضمینی برای ارج نهادن آن وجود دارد» که در این جا قرآن کریم به میدان می آید و می گوید: « ما پاداش کارهای شایسته شما را تباه نمی کنیم: « ان الذین آمنوا و عملوالصالحات انا لانضیع اجر من احسن عملا» (کهف 30). جمع آموری اموال و ثروت اندوزی حرام است. مسلمان بایستی اموال خویش را در راه خدا و در مسیر بهره مندی بندگان خدا به کار اندازد. اموال در حیات اقتصادی جامعه بسان خون در شریان های بدن است. بنابراین اگر از گردونه معاملات و صدقات بیرون رود، فساد اجتماعی برجای می گذارد. انباشته کردن و گنج درست کردن و در قبر و کنار مرده گذاشتن عمل مذمومی است: « یا ایها الذین آمنوا ان کثیراً من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم (توبه /34). بخل یکی از صفاتی می باشد که هم ناپسند بوده و هم با توسعه اجتماعی و فرهنگی منافات دارد. قرآن کریم درباره کسانی که بخیل بوده و بخل می ورزند، می فرماید: « اینان کسانی اند که دیگران را هم به این فعل قبیح فرا می خوانند.» در جای دیگر در مذمت بخل و فرار از انفاقات می فرماید: « الذین یبخلون و یامرون الناس بالبخل و یکتمون ما آتاهم الله من فضله و اعتدنا للکافرین عذاباً مهینا (نساء /37) همان کسانی که بخل می ورزند و مردم را به بخل وا می دارند و آنچه را خداوند از فضل خویش بدانها ارزانی داشته پوشیده می دارند و برای کافران عذابی خوار کنند آماده کرده ایم. یا می فرماید: « و لا یحسبن الذین یبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوفون ما بخلوا به یوم القیامه و لله میراث السماوات و الارض و الله بما تعملون خبیر» (آل عمران /180) و کسانی که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده است بخل می ورزند هرگز تصور نکنند که آن (بخل) برای آنان خوب است بلکه برایشان بد است. به زودی آنچه به آن بخل ورزیده اند در روز قیامت طوق گردنشان می شود. میراث آسمان ها و زمین از آن خداست و خدا به آنچه می کنید آگاه است. از سوی دیگر برای غلبه وسوسه از راه تشویق به نیکی پاداش حسنه را به ده برابر می رساند و می فرماید: « من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئته فلایجزی الا مثلها و هم لا یظلمون» (انعام /160) هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر پاداش خواهد داشت. و هر کس کار بدی بیاورد جز مانند آن کیفر نیابد و بر آنان ستم نرود. در سخنی دیگر درباره احسان در این دنیا و در برابر برتری های جهان آخرت تأکید می شود: « للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه و لدار الاخره خیر و لنعم دار المتقین» (نحل /30) باز می فرماید: « من جاء بالحسنه فله خیر منها و هم من فزع یومئذ آمنون» (نمل /89) هر کس نیکی به میان آورد، پاداشی بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ایمن اند. از آنجا که دغدغه ها فراوان می شود تأکیدهای قرآن هم فراوان می شود و در جایی دیگر می فرماید: « و من یفترق حسنه نزد له حسنا ان الله غفور شکور» (شوری/23) و هر کس نیکی به جای آورد. برای او ثواب است. ستاد خبری روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه وقف قرآن وقف قرآن بر مساجد و آرامگاه ها از رایج ترین انواع وقف است که فی سبیل الله و با نیت تقرب به خداوند متعال و طلب رضا و آمرزش او برای تلاوت قاریان و تالیان کلام مقدس و بهره مندی احیا و اموات از اجر و ثواب دنیوی و اخروی انجام می شود. این سنت خاصه در ایران در طول تاریخ حیات درخشان اسلامی اش رایج و متداول بوده است. کهن ترین نسخه ی قرآنی موقوفی دنیای اسلام متعلق به قرن دوم هجری و متعلق به جامع کتابخانه ی خدیوی مصر است که در سال 168 هجری در جامع عتیق فسطاط وقف شده است. دومین قرآن از این نظر به خط کوفی اولیه و در زمان حکمرانی امجور (264ـ 265 هـ) در دمش وقف گردیده است.(1) سومین نمونه، قرآن کوچکی است بر پوست که E.D.ROSS آن را در 1920 میلادی درتونس دیده و دارای وقف نامه ای به تاریخ 275 هجری بوده است. چهارمین قرآن در کتابخانه ی مورگان نیویورک به شماره M217 موجود است که به خط کوفی و دارای وقف نامه ای از سوی « عبدالمنعم» بر مسجد بزرگ دمشق می باشد. در پیشانی صفحات این قرآن عبارت، حبس الله نوشته شده است. (2) ترجمه متن این وقف نامه به این شرح است: عبدالمنعم بن احمد این اجزا را که بالغ بر سی است وقف مسجد جامع اموی دمشق کرد به امید اجر و قبول خداوند در ماه ذی العقده 298. (3) قرآن دیگری به شماره 336 نسخ عربی موجود در کتابخانه ملی پاریس به خط کوفی اولیه و به سال 329 هجری در مسجد جامع فسطاط وقف شده است.(4) کهن ترین قرآن موقوفی ایران از قرن چهارم هجری و به شماره ی 3004 موزه ی قرآن و نفائس آستان قدس رضوی (علیه السلام) به خط کوفی ایرانی است. (5) قرآن های خطی موجود در بخش اسلامی موزه ی ملی ایران از جمله نفیس ترین مجموعه های نسخه های خطی قرآنی به شمار می آیند. این قرآن ها عمدتاً بر مساجد، مقابر و اماکن متبرکه وقف شده اند. از آنجا که بیشتر این مجموعه از بقعه ی شیخ صفی الدین اردبیلی به این موزه منتقل شده است. بیشتر این قرآن ها موقوفه این بقعه بوده اند. مجموع وقف نامه های مورد وقف 48 مورد است. از 34 موردی که در آنها « موقوف علیه» قید شده 25 مورد وقف بر بقعه شیخ صفی، 6 مورد وقف بر معابر دیگر، 3 مورد وقف بر مساجد، 4 مورد وقف بر « اهل قریه» 2 مورد وقف بر اولاد (وقف خاص) و 3 مورد وقف عام می باشد. از 40 وقف نامه دارای نام واقف، 22 مورد مربوط به شاهان، شاهزادگان، وزرا، امرا و بزرگان و 18 مورد مربوط به افراد عامی است. از 6 وقف نامه مربوط به زنان، 4 مورد مربوط به خاندان شاهی و اشرافی می باشد. کهن ترین وقف نامه (ش1) در میان قرآن های خطی این مجموعه، قرآنی به خط کوفی ایرانی است که بر مشهد ابی منصوربن شیرافراز بن بندار الخاص در شهر بسطام وقف شده است. که بدون وقف نامه است اما از شیوه کتابت آن پیداست که احتمالاً متعلق به قرن 6 هجری است. پس از آن کهن ترین قرآن وقفی تاریخ دار به تاریخ 654 هجری به وسیله ابوالفتح محمدبن شمس الدین مطهر بر تربت شیخ احمد جامی وقف شده است. جدیدترین آنها نیز قرآنی است که به سال 1337 هجری بر بقعه شیخ صفی الدین وقف شده است. (6) 1ـ بیانی، مهدی، راهنمای گنجینه ی قرآن در موزه ایران باستان، تهران، 1328، ص18. 2- Milieux: part1, ARS ORIENTALS, vol XX wgelan , Estelle Writing Quran manuscripts and jheir 3ـ مکی سباعی، محمد، کتابخانه بزرگ اسلامی، ترجمه محمد عباسپور و محمدجواد مهدوی، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1373، ص 86. 4ـ Whelan, Estelle 5ـ گلچین معانی، احمد، راهنمای گنجینه قرآن، کتابخانه آستان قدس رضوی، مشهد، 1374، ص 33 6ـ بوسه، هربرت، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی بر مبنای اسناد آق قوینلو و صفوی، ترجمه غلامرضا و رهرام، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1367، ص 56. ستاد خبری روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه اسلام معنا بخش وقف وقف با انگیزه کاری و دگراندیشی، سابقه طولانی در تاریخ بشر داشته است. رویکرد انسان به این امر، ریشه در میل او به ماندگاری و جاودانگی دارد، چرا که انسان با صرف بخشی از دارایی اش در امور عام المنفعه نامش را جاودانه می سازد. از سویی وقف به عنوان بارزترین مصداق احسان، تعاون و عمل صالح ماندگار، منشأ خدمات علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه است که از این دیدگاه مورد استقبال دولت ها بوده و هست و از گذشته های دور بخش عظیمی از عمران روستاها، نوسازی راه ها و قنات ها و نیز پیشرفت شهرها بر اثر برکات نهاد وقف صورت می گرفته است.اسناد و شواهد در ایران باستان نیز گویای این مطلب است که تشکیلات یا از سوی دولت ها در این خصوص ترتیب داده شده بود. هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان به عنوان دولت هایی مقتدر که در پی هم سرزمینی وسیع را اداره می نمودند و از این تشکیلات برخوردار بوده اند، در این زمینه پیش قدم می باشند. ظهور ادیان به ویژه دین مبین اسلام، وقف را معنایی روشن تر بخشیده است. رهنمودهای قرآن کلام آسمانی مسلمانان در تشویق انسان ها به خیرات و نکوهش مال اندوزی و نیز عملکرد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار در ترویج این سنت حسنه، نقشی عظیم ایفا نموده است. رونق یافتن این امر در شکوفایی اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشورهای اسلامی، تأثیر چشمگیری داشت. موقوفات به عنوان ثروت های عمومی و منبع درآمدی برای عموم مردم مورد توجه حکام و دولت ها قرار گرفته و به صورت نهادین درآمده. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وقف و اوقاف، فلسفه دیگری یافت و بسیاری از موقوفات احیا گشته و درآمد آنها صرف نیات واقفین با رنگ مذهبی گردیده، چنان که امام خمینی (ره) در این مورد فرمودند: اگر تبلیغات دولت رایج شود، خواهید دید که از همین نذر و وصیت چه خدمت هایی به کشور و توده مردم می شود و بی شک نیمی از اداره کشوررا این گونه چیزها می چرخاند. تاریخچه وقف بعد از اسلام نظر به این که ورزش پهلوانی زورخانه متعلق به اولین امام شیعیان جهان حضرت علی (علیه السلام) می باشد. و آن حضرت در مدت عمر شریف خود به امور وقف، اهمیت می داد بر آن شدیم تا سلسله مقالاتی در خصوص وقف ارائه نماییم. پس از ظهور دین اسلام، وقف با تأثیر پذیری از جهان بینی اسلام و اعتقاد به معاد به صورتی استوار و جهت دار مطرح گردید. بینش اسلامی باعث شدکه روز به روز بر شمار موقوفات افزوده شود، تا جایی که بسیاری از مساجد، مدارس، بیمارستان ها، و... دارای املاک موقوفی شدند، تا از این راه مخارج آنها تأمین شود. معصومین علیهم السلام که الگوهای عملی در مسیر تکامل بشر می باشند، در عمل به این موضع پیش قدم بودند و اموال زیادی را برای مصارف مختلف وقف می کردند. اولین واقف در اسلام ابن هشام می گوید: نخستین صدقه موقوفه در اسلام زمین های "مخیریق" است که آنها را با وصیت در اختیار رسول خدا قرار داد و پیامبر آنها را وقف کرد. شرح جریان بدین قرار است: مخیریق از عالمان بزرگ اهل کتاب در مدینه بود. وی مردی ثروتمند بود و پیامبر را بسیار دوست داشت؛ از این رو در روز شنبه ای که جنگ احد آغاز شد به یهودیان گفت: شما می دانید یاری دادن محمد بر شما لازم است، پس برخیزید و او را یاری دهید. آنها گفتند امروز شنبه است و طبق عقیده خودمان نباید کاری انجام دهیم . مخیریق گفت شما شنبه ای ندارید سپس اسلحه خود را به دوش گرفت و برای یاری پیامبر به سمت احد حرکت کرد. وی قبل از حرکت، به خویشانش چنین وصیت کرد: اگر من امروز کشته شدم، دارایی من در اختیار محمد (صلی الله علیه و آله) خواهد بود تا بنابر رهنمود خدا، در هر راهی که صلاح می داند صرف کند. هنگامی که جنگ شروع شد، با دشمنان پیامبر جنگید و کشته شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) اموال اورا پذیرفت و وقف کرد. دارایی او هفت نخلستان بود که به "حوائط سبعه" معروف است؛ از این رو اولین واقف در اسلام، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که اموال مخیریق را وقف کرد. موقفات حضرت علی (علیه السلام) حضرت علی (علیه السلام) نخلستان های زیادی را پس از آباد کردن وقف می کرد، همچنین چاه ها و قنات هایی حفر و سپس آنها را برای مصارف مختلف مسلمانان وقف می کرد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: پیامبر (علیه السلام) زمینی از انفال را در اختیار گذاشت و آن حضرت در آن جا قناتی حفر کرد که آب آن را "ینبع" نامید و آن قنات را وقف زائران خانه خدا کرد. در وقف نامه علی (علیه السلام) آمده است: «علی بنده خدا، امیر مؤمنان، دو مزرعه "آبی نیزر" و "بغیبغه" را برای فقرای مدینه و در راه ماندگان وقت کرد تا خداوند روز قیامت چهره او را از حرارت آتش مصون دارد، پس فروخته و بخشیده نمی شود. موقوفات امام علی (علیه السلام) در مدینه با توجه به تحقیقات انجام شده پیرامون موقوفات حضرت علی (علیه السلام) در مدینه مشخص گردیده که «نادی المدینه الادبی؛ باشگاه ادبیات مدینه» که مجمعی از ادیبات و فرهنگیان مدینه منوره محسوب می شود، طی کنفرانسی که در اسفندماه سال 86 برگزار گردید، از موقوفات حضرت علی (علیه السلام) درمنطقه مدینه منوره در خور توجه می باشد. ستاد خبری روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه پیشینه وقف وقف قبل از اسلام وقف در ایران باستان بنظر ميرسد گذشتگان در فرهنگ خود به نوعی از تصرفات مالی شبیه وقف، آشنایی داشتهاند و در تخصیص بخشی از اموال خود. برای خدایان، و معابد انفاق ميکردند. در کتاب مذهبی زرتشتیان اوستا، ميخوانیم:«خشتی مچا اهورایی اییم در گوبیوددت و استارم». (اهورامزدا از کسی خشنود است که بینوایان را دستگیری کند). در طبیعت برابری نیست ما باید آن را ایجاد کنیم. خداوند متعال تمام افراد را یکسان نیافرید، از این جهت همیشه افرادی که از دیگران ناتوانتر و ضعیفترند ميیابیم. پیامبران الهی کمک کردن و رسیدگی به محرومان و مستمندان را، از وظایف پیروان خود قرار دادهاند. در مذهب زرتشتی هر کس وظیفه دارد، یک دهم درآمد خود را، صرف داد و دهش و خیرات و کمک به مستمندان کند. همچنین بسیاری از افراد نیکوکار زرتشتی قبل از مرگ تمام یا قسمتی از دارایی خود را از قبیل: زمین، باغ، آب و خانه وقف مراسم گهنبار و خیرات و داد و دهش و کمک به فقرا و همکیشان خود ميکنند.از سنن ایرانیان باستان که برای دادو دهش و خیر و خیرات برگزار ميشد، مجالس شش گاهنبار یا گهنبار بود که پیدایش آن به اوایل پیشدادیان ميرسد. تاریخ نگاران اولین بنیان گذار گهنبار را، جمشید، شاه پیشدادی ميدانند. در زمان او یا پس از ظهور زرتشت، تغییراتی در روش گهنبار داده شد. در ابتدا موبدان بخشهایی از اوستا را ميخواندند، آنگاه سفرحام ميگستردند، و فقیر و غنی بر سر سفره گهنبار مينشستند و از آن استفاده ميکردند. این روش تا زمان انوشیروان ساسانی ادامه یافت. در زمان او به علت فاصله زیاد طبقاتی، بین مردم دگرگونيهایی در ایین گهنبار بوجود آمد.»شش گاهنبار یا گهنبار یا گاهان بار، به طور کلی اشاره به شش گاه یا شش هنگام از اوقاف مختلف دارد که موقع آفرینش عالم و عالمیان ميباشد.«در ایین مزدیستی (یکتاپرستی) زرتشت، این ششگاه یا شش هنگام را به شکرانه نعمتهای خداوند متعال جشن ميگیرند و زرتشتیان مانند ایرانیان قدیم در این جشنها بذل و بخشش دادودهش و خیر و خیرات و انفاق مينمایند و احسان ميکنند، و سپاس اهورامزدا را به جای ميآورند. درآمد ومنافع حاصله از موقوفههای گهنبار نیز در این ایام، صرف نیات خیرخواهانه و نیکوکارانه واقف ميشود.گذشته از این که، این شش هنگام، موقع خلقت جهان و سایر موجودات و مخلوقات ميباشد انسان در این روزها نیز از کار و کوشش خود نتیجه به دست ميآورد و فایده ميبرد از قبیل برداشت محصول و به دست آوردن میوهها و خوراکها و غیره.هر کدام از این جشنها که در شش موقع انجام ميگیرد، به مدت پنج روز ادامه ميیابد و در روز آخر آن از همه مهمتر و گراميتر است و در واقع چهار روز اول را به مقدمه جشن ميدانند و جشن مراسم حقیقی در روز پنجم برپاست.» (2)«هنگام فتح شوش در بقعه دانیال پیامبر سندی به دست آمد که به موجب آن گنجی برای پرداخت وامهای بدون ربح اختصاص یافته بود و خلیفه دستور داد که گنج به دست آمده به بیت المال منتقل شده طبق دستور مندرج در سند عمل شود.» (3) وقف در میان عراقيهای قدیم «عراقيهای قدیم در تمدن بابل با انواعی از تصرفات مالی که شبیه وقف بود آشنا بودند. (با نوعی از حق انتفاع آشنا بودند). پادشاه زمینی از اماکن خودش را در اختیار بعضی از کارکنان خود ميگذاشت تا از درآمد آن بهره بگیرد بدون آنکه مالک زمین شود و یا بتواند آن را به دیگری منتقل نماید همین حق به ورثه منتفع نیز بحکم قانون به ترتیبی که در قانون تعیین ميکرد منتقل ميگردید. (4)* وقف در میان مصریان قدیم «مردم مصر در قدیم با فکر وقف اجمالا آشنا بودند. املاکی بر خدایان، معبدها و مقبرهها اختصاص ميیافت تا درآمد آنها به مصرف تعمیرات، نوسازی، اقامه مراسم و خرج کاهنان (رهبران دینی) و خادمان برسد. و این گام به قصد تقرب به خدایان برداشته ميشد. امروزه در موزه مصرالواحی وجود دارد که حاکی از مطلب فوق الذکر است. از قدیميترین آنها لوحه شماره 72 است(راهنمای ماسیرو) در این لوحه نقوشی وجود دارد که از وقف املاک برای برخی از کاهنان در خانواده چهارم حکایت ميکند (سلسله چهارم فراعنه مصر) این لوحه در فهرست موزه با شماره 8432 آمده است. (نشریه وزرات اوقاف بین الماضی و الحاضر به این لوحه اشاره کرده است). باز تاریخ برای ما بازگو ميکند، که رمسیس دوم، املاک فراوانی به معبد ابیدواس بخشید، و مراسم ویژهای برپا کرد. به منظور تملک آن املاک باحضور جمع کثیری از مردم، تا مردم در این امر خیر از وی پیروی نمایند (تاریخ قانون مصر قدیم از دکتر شفیق، شحانه، ص 90 به بعد).مردم مصر قدیم با بهترین شکل وقف اولادی آشنا بودند اعیان املاک، حبس ميشد، و درآمد آنها به خانواده و اولاد واقف اختصاص ميیافت و این حق بعد از آنها به اولادشان ميرسید تا از عواید آنها برخوردار شوند و حق انتقال اعیان املاک را به غیر نداشتند.مصریان قدیم با نظار تولیت نیز آشنا بودند. اداره اموال موقوفه را به پسر بزرگتر از هر طبقه واگذار ميکردند. در اسناد وقف به صراحت از نقل و انتقال موقوفه منع شده است.اخیرا سندی از شخصی بنام متی از خانواده پنجم پیدا شد که این شخص مؤسسهای به نفع فرزندانش در قالب هبه بوجود آورده و در آن به پسر بزرگتر دستور داده که از عواید آن مؤسسه، به برادرانش بدهد و اموال قابل نقل به احدی نیست واداره آن همیشه با پسر بزرگتر از طبقات موقوف علیهم است.» (5) وقف در میان رومیان «رومیان با نظام مؤسسههای کنیسه وموسسههای خیریه آشنا بودند. این موسسهها به اداره فقیران و ناتوانان ميپرداخت. اموالی به این مؤسسات اختصاص ميیافت تا به مصرف فقرا و ناتوانان برسد. (حسن ابوطالب، صوفی، بین الشریعه الاسلامیه و القانون الرومی ص 150). رومیان عقیده داشتندکه اشیای مقدسه اشیایی هستند که بنا به سنن مذهبی و تشریفات و مقرراتی که توسط کاهنان وضع و اجرا ميشد به خدا اختصاص ميیافت مانند:معابد، نذور، هدایا و امثال ممنوع البیع و الرهن بود و کسی حق نداشت آنها را تملک کند، چیزی که به خدا تعلق دارد قابل تملک نميباشد.در نوشته جستینیان (قانون مدون یوستینانوس، امپراطور روم شرقی) چنین آمده است:اشیای مقدسه، اشیای حرام، مملوک احدی نميشوند چه آنکه مملوک خدا، مملوک انسان نميشوند (مدونه جستنیان فحرالفقه الرومانی، تعریف عبدالعزیز فهمی، ص 57). باز رومیان عقیده داشتند که اگر مکان مقدسی خراب شود زمین آن مقدس باقی ميماند و مقدس بودن زمین در آغاز طی مراسمی از طرف کاهنان باید اعلام شود.خودانسانها آن قدرت را ندارند که زمینی از زمینهای خود را شخصا مقدس اعلام نمایند. (6) بله اینان ميتوانند زمین مفروزی را از املاک خود با دفن کردن مردهای در آن به صورت مکان دینی در آورند و اگر زمین، مشاع باشد یکی از مالکان نميتوانند بدون رضایت دیگری مردهای در آن دفن کند. البته پس از آنکه زمین مشاعی، به صورت مدفن در آمد هر یک از شرکا ميتواند بدون جلب موافقت شرکای دیگری در آن مرده دفن نماید. (7) از مطالب فوق الذکر به دست مياید که، نظام وقف در میان رومیان ومسلمانان کاملا مشابه بوده هر دو نظام هدف واحدی را تعقیب ميکردند تنها در به کارگیری وسایل فنی اختلاف داشتند. (8) وقف در میان آلمانيها «آلمانيها نظام مالی ویژهای دارند که با اصل فکر وقف و شکل آن شباهت نزدیک دارد. مالک، مال خودش را برای مدت معینی و یا تا انقراض تسلسل خانوادهای به یک خانواده اختصاص ميدهد. گاهی تمام افراد خانواده، در نظر گرفته ميشود و گاهی بعضی ازآنان و گاهی در درجه اول پسران و در درجه دوم دختران منظور ميشوند. خلاصه دربیان ترتیب طبقات مستحقان روشهای مختلفی دارند و به طور کلی ملک وقف فروخته نميشود و مورد بخشش واقع نميگردد و به ورثه منتقل نميشود و مستحق (موقوف علیه) بهرهای از آن ندارد به جز از درآمدش و حکم انتقال این حق انتفاع به ورثه منتفع، احکام ویژهای دارد (جدای از مقررات ارث). وارث، مال یا حقی را از مورث خود دریافت ميکند، ولی مستحق از واقف (مؤلف)».(9) وقف در کشور فرانسه «امروزه در قانون کشور فرانسه نوعی از تصرفات مالی وجود دارد که شبیه وقف اولادی است. طبق قانون پدر اجازه دارد، مالی را به فرزندانش ببخشد، و یا به نفع او وصیت کند، که در حال حیاتش، خودش از آن منتفع شود و بعد از مرگش، به اولادش یا برادرش منتقل گردد: قانون فرانسه از این عمل حقوقی تحت عنوان هبه منتقله نام ميبرد و مصارف آن نیز در قانون فرانسه تصریح شده است. قانون، این نوع وقف را چنین تعریف کرده است: وقف بر امور خیریه عبارت است از:اختصاص دادن مال معینی از دارایی و سرمایه، برای همیشه به عمل خیر اعم از آنکه عام باشد یا خاص. اهداف چنین وقفی عبارت است از: الف-انجام عمل مخصوص مانند: مراسم دعا، یا شرابخواری، برای آرامش روح متوفی، و یا ایجاد صندلی ویژهای (کرسی خاصی) در معبدی برای متوفی، و خانوادهاش که ثواب این اعمال، به شخص متوفی برسد .ب -انجام عملی برای اهداف عمومی مانند: احداث بیمارستان، یا نمازخانه، یا مدرسه، چنین وقفهای عام به دو صورت تحقق ميیابد: 1-گاهی تنها با انشای واقف، وقف محقق نميشود و بلکه یک شخصیت حقوقی، نظیر دولت، یا مدیر یک موسسه عام المنفعه، مانند بیمارستان، باید با اجازه قانون آنرا تنفیذ نماید. مانند آنکه به بیمارستانی مبلغی پول اختصاص یابد، و یا از عواید ملک موقوفهای کرسی ویژهای در مدرسهای ایجاد گردد. در این صورت اگر مدرسه، و یا بیمارستان عمل واقف را مجاز اعلام کردند، وقف محقق ميشود، وگرنه باطل ميگردد. البته ورثه واقف ميتواند، علیه مدیر مدرسه و یا بیمارستان، طرح دعوی کند که چرا مانع تحقق وقف ميشوند، و آنان نیز ميتوانند درخواست الغای وقف و تعویض آن را بدهند. 2-گاهی هم، مالکی از دارایی خود، ميتواند مؤسسه خیریهای را به وجود آورد و آنرا شخصا اداره کند،:و از مقامهای مربوطه، نظیر اداره ثبت، اشخاص حقوقی، بخواهد شخصیت حقوقی، برای آن قائل شود و اموالی را به آن اختصاص دهد. این نوع مؤسسهها پس از احراز شخصیت حقوقی، ميتوانند بخششهای دیگران را نیز بپذیرند.(10) وقف در حقوق انگلوساکسون (حقوق قدیم انگلستان و آمریکا) نظام انگلوساکسون امروزه نوعی از تصرفات مالی را ميشناسد که تحت نام تراست معروف است و خلاصه تعریف آن چنین است: مالی را در اختیار شخص معینی گذاشتن تا آنرا به مصرف شخص دیگری برساند. (عواید مال مال مذکور را صرف احتیاجات این شخص کند). شخص صاحب اختیار را امین و یا وصی و شخصص دوم را مستفیذ و یا مستحق مينامند.رابطه شخص امین یا وصی با مال مورد امانت در ارتباط با مستحق یا مستفیذ، تراست نامیده ميشود که نه مالک آن مال است و نه ميتواند آنرا تملیک کند وحتی خود امین و یا وصی نميتواند از آن مال استفاده ببرد، ونه ميتواند آنرا تملیک کند به نحوی که مالکیت عین از مالکیت منافع جدا ميشود.» (11) وقف در اسلام و حکومتهای اسلامی وقف در قرآن «در قرآن مجید ایهای که، بر وقف و احکام فقهی آن، صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولی ميتوان از باب اولویت به ایههای احسان و انفاق، و قرض الحسنه، و تعاون، و صدقه، به جواز و بلکه، رجحان، و استحباب وقف، استدلال کرد. دربارهی عطای منجزه مانند وقف وسکنی وصدقه و هبه و غیره اینها، فاضل چنین افاده کرده است: در قرآن مجید ایههایی مخصوص به این امور نیست لیکن، آنچه به طور عموم بر فعل خیرات و تحریض آنها دلالت دارد بر این امور نیز دلیل است. راوندی و معاصر آن از جمله سه ایه را آوردند. (ایه 77 سوره بقره، ایه 92 آل عمران، ایه 20 مزمل)(13) «علاوه بر اینها ایه دیگری در قرآن ميفرماید:المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا«مال و فرزندان آرایش زندگانی جهانند ولکن، اعمال صالح که تا قیامت باقی است. (مانند نماز و تهجد و ذکر خدا و صدقات جاری چون بنای مسجد و مدرسه و موقوفات و خیرات در راه خدا) نزد پروردگار بسی بهتر و عاقبت آن نیکوتر است.»(14) و نیز ایه دیگری از قرآن ميفرماید:«و یزید الله الذین اهتدوا هدی و الباقیات الصالحات خیر ربک ثوابا و خیر مردا.و خدا بر هدایت هدایت یافتگان ميافزاید و اعمال صالحی که اجرش نعمت ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جان خاص دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.»(15) «برای نگرش به مقام وقف در قرآن کریم، بایستی ایات شریفهای که بر انفاق، احسان، عمل صالح، خیرات، مبرات، باقیات و الصالحات، ایثار و... صراحت دارد در نظر گرفت و از طرفی مبارزه بيامان را با کنزمال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغیان، کسب حرام، حبس مال، راندن قهرآمیز یتیم، پرخاش برسائل، خودبینی و... را با تعمقی وسیع از سر علم و ایمان بنگریم.» (16) «پس ميتوان گفت که با عنایت به روح قرآن، وقف نه تنها جایز است بلکه در مواردی و حالاتی راجح و مستحب ميباشد و در موقعیت ویژهای برای حقن دما و مبارزه با روحیه مال پرستی و ثروت اندوزی و جهت تقلیل از اختلافات طبقاتی فاحش، واجب ميشود.»(17) به نظر نگارنده نميتوان وقف را در زمره احکام واجب تلقی نمود زیرا هیچکدام از فقها نیز در کتب فقهی خود به این معنا تأکید نکردهاند. وقف در سنت قول، فعل و تقریر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را سنت گویند و آن را به قول، فعل، و تقریر پیامبر اسلام، و ائمه (علیه السلام) با اصحاب نیز تعریف کردهاند». (18) رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) درحدیث مشهوری فرمود: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا فی ثلاث: جاریه، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له. یعنی:«هرگاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع ميشود مگر از سه چیز:صدقه جاریه (وقف) یا عملی که از آن سود برده شود و یا فرزند صالحی که برای او دعا کند.»(19) «در کتاب مغازی واقدی آمده است: نخستین صدقه در اسلام زمینهای مخیریق است که مخیریق آنها را با وصیت در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله) گذاشت و پیامبر آنها را وقف کرد.»(20) «اهل بیت و ائمه (علیه السلام) به تأسی از پیامبر اسلام، اهتمام زیادی، در گسترش وقف داشتند و همواره این امر خیر را، مورد ترغیب و حمایت قرار ميدادند که به نمونه هایی اشاره ميشود: ابوبصیر از امام باقر(علیه السلام) نقل ميکند، که آن حضرت فرمود: ایا وصیتنامه حضرت زهر(سلام الله علیها) را برایتان نخوانم؟ گفتم چرا، سپس حضرت بستهای در آوردند، و در نوشتهای که از داخل آن بیرون آوردند چنین خواندند. به نام خداوند بخشنده مهربان، این چیزی است که فاطمه (سلام الله علیها) بنت محمد (صلی الله علیه و آله) در مورد باغهای هفتگانه خود وصیت کرده است باغهای هفت گانه بنام عواف، دلال، برقه، سبت، حسنی و صافیه و مال ام ابراهیم، به علی بن ابیطالب(علیه السلام) و بعد از درگذشت او به فرزند حسن (علیه السلام) و بعد از درگذشت او به فرزندش حسین (علیه السلام) و بعد از او به اکبر فالاکبر از فرزندانش ميرسد.حضرت امیر (علیه السلام) درباره اهمیت وقف، در یکی ازوقفنامههایشانميفرمایند: «ابتغاء وجه الله لیوحینی الله به الجنه و یصرفنی عن النار و یصرف النار عن وجهی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه. به منظور جلب رضایت الهی تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و آتش را از وجودم و صورتم دور فرماید در روزی که صورتها سیاه و سفیدند.»حضرت امیر (علیه السلام) موقوفههای مختلفی داشت که به نمونههایی از آن اشاره ميشود: در جلد 2 صفحه 123 مناقب شهر آشوب و جلد 41 صفحه 32 بحارالانوار آمده است: علی (علیه السلام) در ینبع صد چشمه در آورد، و برای حاجیان خانه خدا، وقف فرمود و چاههایی در راه مکه و کوفه حفر کرد و مسجد «فتح» را در مدینه و مسجدی را هم مقابل قبر حمزه و در میقات ساخت و در کوفه و بصره و آبادان هم مسجدها از او باقی ماند.باغهایی هم اکنون در محله «نحاوله» مدینه، (محله شیعه نشین) به نام باغ صبا و باغ مرجان وجود دارد که امام حسن مجتبی (علیه السلام) یا حضرت علی بن الحسین (علیه السلام)(21) وقف فرمودهاند. وقف در زمان بنی امیه «هر چند با دور شدن از صدر اسلام، و استیلای غاصبان حکومت اسلامی، ضربات جبران ناپذیری بر ارزشهای مکتبی وارد گردید اما در عین حال، سنت وقف گسترش یافت و از انحصار بر فقرا و مسکینان، خارج شد و به تأسیس مراکز علم و تأمین زندگی طلبه، و مدرسان خادمان و ایجاد کتابخانهها تعمیم یافت. توجه مردم به وقف و گسترش آن، موجب شد که برای اداره امور موقوفهها تشکیلات منظمی به وجود اید در اوایل، موقوفهها توسط خود واقفان و یا متولیان اداره ميشد و دولتها دخالتی در اداره وقف نداشتند، ولی کثرت موقوفهها و تطور حیات اجتماعی، در جوامع اسلامی، دخالت دولتها و تأسیس ادارههای اوقاف را الزامی کرد. در ابتدا قضات بر موقوفهها نظارت ميکردند و متولیان را به محاسبه و محاکمه ميکشاندند ودر صورت تقصیر و یا تهاون در نگهداری اعیان وقف، آنان را منع و احیانا تأدیب ميکردند. (حسن المحاصره، سیوطی، ج 2، ص 167). درحکومت بنی امیه، توبه بن نمر بن حومل حضرفی، قاضی مصر شد (در حکومت هشام بن عبدالملک که در 125 هجری قمری فوت کرد) روزی اعلام کرد مصرف صدقات مصر، فقرا و مسکینان هستند و من مصلحت ميبینم که در شئون آنها دخالت کنم تا از طریق تملک و با توارث از بین نروند.توبه بن نمر از دنیا نرفته بود که اداره مستقلی زیر نظر قاضی شهر برای اداره اوقاف بهوجود آمد و او نخستین کسی بود که دستور ثبت موقوفهها را در دفتر خاصی صادر کرد. تأسیس دیوان اوقاف منحصر به مصر نشد و به تمام کشورهای اسلامی آن روز تعمیم یافت. حتی در دروان قضاوت توبه بن نمر دیوان اوقاف در شهر بصره بوجود آمد. با دخالت توبه بن نمر در امور مربوط به اوقاف و تأمین دیوانهایی به این منظور اوقاف زیر نظر قضات اداره شد و قاضی هر شهر به تنهایی و یا همراه متولی مخصوص به اداره شئون وقف آن شهر قیام و اقدام کرد.» (22) وقف در زمان عباسیان «عباسیان که از سال (32 تا 56 هجری قمری) بر اکثر قلمرو اسلامی حکومت کردند و فرهنگ و تمدن اسلامی، به دوران شکوفایی خود رسید و موقوفههای زیادی نیز وجود داشت. در دوران سلجوقیان که از عباسیان متابعت ميکردند، و املاک فراوانی برای اداره نظامیهها معروف به دست خواجه نظام الملک وقف شد.ما از نحوه اداره موقوفهها اطلاع دقیقی نداریم، ولی به نظر ميرسد کشورهای مختلف اسلامی، شیوههای متفاوتی را برای اداره موقوفهها داشتند (23)، مثلا در ایران، از نیمه دوم قرن چهارم به بعد، از «دیوان اوقاف» نام بردهاند، که دولتها به وسیله این دیوان در اداره موقوفهها و کیفیت هزینه و درآمد آنها، دخالت ميکردند. دکتر الکبیسی نویسنده کتاب «احکام وقف در شریعت اسلام» می نویسد: در دوران عباسیان اداره موقوفهها در اختیار کسی بود که «صدر الوقوف» وقف در زمان عثمانی «چون آل عثمان اداره اغلب کشورهای عربی را به دست گرفتند (آل عثمان از سال 699 هجری قمری تا 1342 در آسیای صغیر حکومت کردند) قلمرو وقف گسترش یافت و تشکیلات وسیعی برای آن به وجود آمد و قوانین و مقررات متعددی به تصویب رسید که بسیاری از این قانونها هنوز هم،در کشورهای اسلامی، عمل ميشود. آئین نامه اداره اوقاف در 19 جمادی الاخر سال 1280 در عهد عثمانی تصویب شد؛ و وظیفه مدیران و متولیان اوقاف در آن بیان گردید.ایین نامه دیگری نیز در 19 جمادی الاخر، 1287 هجری، قمری صادر شد، که انواع زمینها خرید و فروش موقوفهها، و مستغلهای، در دولت عثمانی بیان کرد.قانون دیگری هم، در رمضان 1274 صادر گردید که تا عصر حاضر ادامه یافت. بسیاری از احکام و تعاریف اداره اوقاف عراق را از نظام المستقفات و المستغلات الوقفیه و قانون اراضی عثمانی اقتباس کردهاند از همین قوانین است قانون توجیه جهات که به موجب آن چگونگی وظایف در اوقاف وخیریه جهات علیه و انواع جهات در دوم رمضان 1331 هجری قمری صادر شد ماده اول آن چنین است: اسم جهات، بر خدمات مؤسسات وقفی، مانند تدریس و خطابه و امامت و قیومیت و نگهداری کتب و تولیت اطلاق ميشود. (اصطلاح جهات گاهی به خود مسجد و امثال آن اطلاق ميشود و گاهی به خدماتی گفته ميشود که در آنجاها انجام ميگیرد.»(25) وقف در ایران بعد از اسلام تا مشروطیت مسلمانان در سال چهاردهم هجری پس از تسخیر ساحل چپ فرات، در محلی به نام قادسیه به سرداری سعد بن ابيوقاص، سپاه ایران را به فرماندهی رستم پسر فرخ زاد شکستدادند و درفش کاویانی را به غنیمت بردند، سپس خوزستان را به تصرف درآوردند و در نبرد دیگری که در سال 21 هجری قمری (642 میلادی) در حدود نهاوند درگرفت، مسلمانان پیروز شدند و فتح الفتوح نامیدند و به تدریج نواحی دیگر ایران، به تصرف لشکریان اسلام درآمد. با مرگ یزدگرد در سال 32 هجری قمری (651 میلادی) ایران جزء قلمرو اسلامی شد زمینهای ایران تابعه فقه اسلامی شد بخشی از این زمینها که در هنگام فتح آباد بود زمینهای مفتوح العنوه طبق روایتی که حماد �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]
-
گوناگون
پربازدیدترینها