واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دختر 18 ساله وقتی فهمید که راز علاقه او به معلم خصوصیاش برملا شده، راهی جز فرار از خانه نیافت و به این ترتیب 15 روز طعم آوارگی را چشید. عصر روز چهارم دی ماه سال جاری، مردی جوان با پدر دختری 18 ساله به نام مینا تماس گرفت و بعد از معرفی خود به عنوان معلم خصوصی مینا در درس فیزیک، از علاقه این دختر نسبت به خود خبر داد و پدر مینا را در جریان پیشنهاد ازواج این دختر به خود قرار داد. دختر جوان در حالی که متوجه شد فردی که با پدرش در حال صحبت است همان جوان مورد علاقه اوست، با یک کولهپشتی از خانه فرار کرد و به سمت روزهایی پرمخاطره رفت. پس از فرار مینا از خانه، والدین او به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کردند و پس از اعلام فقدانی دخترشان از قاضی امیراسماعیل رضوانفر دادیار شعبه چهارم خواستند تا دستورات قضایی لازم را برای یافتن فرزندشان صادر کند. با شروع تحقیقات پلیسی برای پیدا کردن دختر 18 ساله، نهایتا با ردیابیهای مخابراتی، محل حضور مینا کشف و ساعاتی بعد، این دختر با دستور دادیار جنایی به خانوادهاش تحویل شد. مینا صبح دیروز (شنبه) با حضور در شعبه چهارم دادیاری دادسرای ناحیه 27 تهران با ابراز پشیمانی از فرار خود به قاضی رضوانفر، گفت: مدتی قبل برای تقویت درس فیزیک پیش یک معلم خصوصی رفتم و کم کم به او علاقه پیدا کردم. فکر میکردم او میتواند همسر آیندهام باشد. به همین دلیل رابطهام را با او نزدیکتر کردم و یک روز به صورت علنی به او گفتم که دوست دارم با من ازدواج کند. چند روز بعد، او با پدرم تماس گرفت و من که کنجکاو بودم بدانم چه چیزی میگوید، از یک اتاق دیگر تلفن را برداشتم و شنیدم که او به پدرم میگفت دختر شما به جای اینکه درس بخواند عاشق شده است! وی ادامه داد: وقتی این حرفها را شنیدم، شوکه شدم. میدانستم که پدرم حساسیت زیادی به این مسائل دارد و برخورد شدیدی خواهد کرد. بلافاصله پیش از آنکه مکالمه آنها تمام شود، کولهپشتیام را برداشتم و از خانه فرار کردم. مینا در ادامه اظهارات خود گفت: بعد از فرار به پارکی در نزدیکی خانه رفتم. تا بعدازظهر آنجا بودم و نمیدانستم که باید شب را کجا بگذرانم. ساعاتی بعد، یک دختر همسن و سال خودم کنارم نشست و سر صحبت را باز کرد. وقتی متوجه شد که از خانه فرار کردهام، پیشنهاد داد که برای خواب به خانه یکی از دوستانش بروم. با هم به خانه دوستش رفتیم و من متوجه شدم که دوستش پسر است. شب را در آنجا گذراندم و برای ماندن در خانه او مجبور شدم به خواستههایش تن بدهم. روزهای بعد هم با راهنماییهای همان دختر برای آنکه بتوانم شب را در جایی بگذرانم، خانه افراد مختلفی رفتم و 15 روز زندگیام همینطور گذشت تا اینکه بالاخره ماموران پیدایم کردند. پس از اظهارات تکاندهنده دختر جوان، دادیار جنایی پایتخت دستور شناسایی و بازداشت دختر اغفالگر و افرادی که مینا را مورد آزار و اذیت قرار دادند، صادر کرد. قاضی رضوانفر به والدین هشدار داد: با برخوردهای منطقی و صحیح خود در قبال عواطف و خواستههای فرزندان باید مانع از واکنشهای نادرستی مانند فرار از خانه شد زیرا گاهی عواقب چنین فرارهایی به مراتب سنگینتر و بدتر از خواستههایی است که میتوان به صورتی صحیح و منطقی آنها را مورد کنترل قرار داد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]