تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833449624
- گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "روزگاري از جنس اين روزها "به قلم حسن وزيني آورده است: اكنون پس از گذشت قريب به هفت ماه از فضاي جديد سياست ايران، فرصت مناسبي براي ارزيابي نتايج روشها و الگوهاي طرفها و طيفهاي وابسته سياسي مهيا شده است. بهخصوص آنكه در روزهاي پاياني و منتهي به اين دوره روزنههاي جديدي گشايش يافته است.نشست هيات رئيسه مجلس خبرگان زيرسايهاي از آرامش و اميدواري، سخنان عمومي چهرههاي معتدل تا برخي اقدامات حاكي از يأس و استيصال تندروها در قوه مقننه و... را ميتوان ذيل يك اتفاق مطلوب دانست، كه اخيرا به وقوع پيوسته است. اگر روندي كه از روزهاي مياني هفته گذشته آغاز گشته، تداوم يابد، نشانهها و رفتارهاي فوق به لحاظ كمي و كيفي رونق خواهد گرفت. اما در اين فرصت ميتوان از دوزاويه به وقايع روزهاي اخير نگريست. 1 - بدبينانه: از اين منظر اگر به رصد مسائل اخير و تازه بنگريم، ترتيب وقوع اموري كه مبتني بر غلبه آرامش و اعتدال بر فضاي سياسي كشور امري اتفاقي و تصادفي است، بنابراين نبايد چندان به تداوم و اثرات مثبت آن خوشبين بود. اين گزاره گرچه دليلي براي ارائه چنين تحليلي در منطق دروني خود ندارد اما متكي بر عقبهاي است كه دليل و عامل بروز و ظهور رفتارهاي بينتيجه گشته است.سكوت نخبگان در اين دوره، ابتكار عمل تندروها و ناكام ماندن باب گشايش از دلايل مورد توجه بدبينهاست. 2 - خوشبينانه: در سوي ديگر خوشبينها قرار دارند. اين گروه با در نظر داشتن ظرفيت عميق و كارآمدي سياسي نظام جمهوري اسلامي و افقهاي قانون اساسي كشور معتقدند كه با وجود نهادهايي چون ولايت فقيه و اصول متعالي قانون اساسي، هر تنش و يا حتي بحراني يك «شيشه عمر» دارد. بنابراين «كمي زودتر يا كمي ديرتر» نظام قادر به تامين منافع عموم و حتي معترضان خواهد بود و در اين چارچوب امكان اقناع عموم و كنترل هر وضعيتي وجود دارد. اين طيف معتقدند خوشبيني ذيل چنين خصلتهايي، بيدليل و بيعقبه نيست. آنچه نگاه خوشبيني را واجد اهميت بيشتري ميكند اين است كه اگر بدبينها دوره هفتماهه را در نظر دارند خوشبينها دوره سه دهه را به ياد ميآورند.گرچه هنوز زود است كه عيار وقايع و سخنان اخير را با ترازوي خوشبينها يا بدبينها سنجيد اما يك واقعيت را نميتوان ناديده گرفت و آن اينكه در اين روزها چه اتفاق نامطلوبي رخ داد كه در لحظات پرتب و تاب رخ نميداد و چه خدشهاي بر منافع ملي وارد شده كه پيشتر اتفاق نميافتاد. با توجه به تاثيرپذيري رونق اقتصادي و ساير فعاليتهاي اميدبخش جامعه از فعل و انفعالات كلان قدرت و سياست، طبيعي است كه هر اقدامي در اين بستر، موجي در بسترهاي ديگر ميآفريند و بدين طريق اثرات آني و فوري موجهاي سياسي به بازارهاي اقتصادي و... منتقل ميشود. حاصل الگوهاي حل اختلافات و تنشها اكنون پيشروي همگان و نخبگان قرار دارد. ممكن است هر گروه يا طيفي تصور كند كه مديريت مديرانهاي داشته است. يعني برخي گمان كنند كه قانون مورد اعتراض خود را مخدوش كرده يا برخي بپندارند كه راههاي همكاري و تعامل ميان نيروهاي شكاف ايجاد شده را سد كردهاند و اين را نمرهاي مطلوب در كارنامه خويش يا خويشان ثبت كنند. اما درستتر آن است كه بنگريم كدام اعتراض يا برخورد با آن با كمترين هزينه و بيشترين منفعت عمومي همراه بوده است. بيشك در فضاي آرام كه در روزهاي اخير تجربه شده بهتر ميتوان عملكرد هر جريان يا طيفي را در ترازوي عدالت و مصلحت عموم سنجيد، بدون آنكه شعائر ديني، ميثاقهاي ملي و منافع عمومي صدمه ببيند. شايد يك دليل براي تداوم وضعيت نامطلوب نگراني برخي نيروها از در ميان بودن قضاوت عدالت باشد. گرچه اين نگراني مشروعيت اخلاقي و ارزشي ندارد اما چه باك كه اين قضاوت دير يا زود صورت خواهد گرفت و اگر مجري آن دستگاه قضا نباشد قطعا وجدان عمومي و بيدار جامعه خواهد بود. به هر حال استيصال تندروها خبر خوشي براي مردم تلقي ميشود و اميدبخش آرامش و ثبات، شبيه آنچه كه اين روزها هرچند معدود بوده است. * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "مطبوعات به صف، صف "به قلم احمد پورنجاتي آورده است: اگر وضع به همين سياق پيش برود، به سلامتي متوليان مطبوعاتي وزارت ارشاد، كار به جايي خواهد رسيد كه هر روز صبح، سردبيران روزنامه ها در محوطه دفتر آقاي معاون به صف شوند و پس از استماع نطق ارشاديه ايشان، ديكته مفصلي بنويسند، متاسفانه فضاي غبارآلود و بدبينانه يي هم كه در ماه هاي اخير عرصه سياسي داخل كشور را فراگرفته، انگار مجال مناسب و مغتنمي براي پختن يك غذاي مطبوع و مطلوب از اين «مرغ عزا و عروسي» يعني مطبوعات - البته از نوع مستقل و بي پشت و پناهش- فراهم ساخته است. مساله ديروز و امروز نيست. مي دانم كه هميشه كم يا بيش همين گونه بوده است. ديواري كوتاه تر از مطبوعات و رسانه هاي مستقل پيدا نمي شود كه دست آخر همه كاسه كوزه ها بر سرش شكانده شود. گيرم كه غرولندي هم مي كنند اما چه فايده؟، انگار هيچ پناه و مرجع و ملجايي هم نيست يا ترجيح داده مي شود كه نباشد كه آه و استغاثه اين جماعت روزنامه نگار را بشنود و اگر حتي كار نمي تواند كرد، دست كم غمگساري كند و سنگ صبور شود و آهنگ «بزك نمير» را براي آنها زمزمه كند، اي همه آنان كه دغدغه آسيب ديدن رابطه اعتمادآميز «نظام و مردم» را داريد، اين قلم به عنوان كوچك ترين شهروند اين كشور كه دل در گرو آرمان هاي اصيل انقلاب اسلامي و موفقيت نظام و حشمت و محبوبيت آن دارد، هشدار مي دهم؛ اين روند «گير سه پيچ» كه به ويژه در اين چند ماه به صورت پيشرونده از سوي معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد و هيات نظارت و جاهاي ديگر در جريان است مصداق «عاقبت سركنگبين صفرا فزود» خواهد شد. كار به جايي رسيده كه حضرات وزارت ارشاد، صدور اخطاريه در پي اخطاريه، امريه در پي امريه، «به اين موضوع و آن شخص نپردازيد و وارد فلان حريم نشويد» را كافي و وافي به مقصود نديده اند و برخلاف روح و نص صريح قانون اساسي و قانون مصوب مجلس، رسماً و بي تعارف به مطبوعات رهنمود مي دهند و حتي الزام مي كنند كه به چه چيز بپردازند و به چيز نپردازند و حتي خبر و تصوير مربوط به كدام مقام مسوول را در چه حد و اندازه در نشريه خود درج كنند. اگر شخصاً در برخي روزنامه ها نخوانده بودم باور كردنش بسيار سخت بود اما ملاحظه كنيد كه آقاي معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد در جلسه توجيهي با خبرنگاران مطبوعات چه مي گويد و از كجا به كجا مي رسد؛ «اگر كسي بخواهد به هر نحوي- چه مستقيم و چه غيرمستقيم- مرتكب اين موارد (وهن و افترا) شود مصداق خلاف قانون است و با او برخورد مي شود. به عنوان مثال اينكه در رسانه يي خبر يا تصوير يك شخص حقوقي رده دوم و سوم، بالاتر و بزرگ تر از يك شخص حقوقي رديف اول قرار گيرد در واقع حاكميت مورد وهن و اهانت قرار گرفته است. كوچك سازي بزرگان و بزرگنمايي ديگران قطعاً خلاف قانون است.» مفهوم واقعي سخن آقاي معاون اين است كه مثلاً اگر روزنامه يي به طور همزمان بخواهد خبر و تصوير مربوط به تشرف يك آقاي وزير را به حرم حضرت عبدالعظيم(ع) براي زيارت و سياحت شخصي و در همان حال گزارش يا خبر مهمي از برنامه هاي آن وزارتخانه توسط مديركل جناب وزير درج كند، لازم است تيتر و تصوير درشت را به خبر اول و عنوان و تصوير كوچك تر را به دومي اختصاص دهد، در غير اين صورت حاكميت مورد وهن و اهانت قرار گرفته است. وقتي «زاويه ديد» يكسره بدبينانه و پيشداورانه باشد و سعه صدر و ساحت فرهنگي حكم كيميا را پيدا كند و از همه مهم تر، آنگاه كه سكان برخي مسووليت ها بي توجه به معيارهاي حرفه يي و تخصصي در اختيار امثال بنده قرار گيرد، «اين هنوز از نتايج سحر» خواهد بود، هر كارآموز مبتدي و طرح كادي در عرصه فعاليت خبرنگاري و اطلاع رساني نيز مي داند كه آنچه «جايگاه» خبر را در رسانه تعيين مي كند، «اهميت خبر» است. متاسفانه برخي از دوستان روزنامه يا نشريه را با «اعلاميه مجلس عروسي يا مجلس ترحيم» عوضي مي گيرند كه معمولاً ترتيب درج نام ها بر اساس از بزرگ تر به كوچك تر يا حتي بر مبناي حروف الفباست. همكاران عزيز من در سازمان صدا و سيما- به ويژه پيشكسوتان حوزه خبر- به خوبي خاطرشان هست كه در همان سال هاي نخست پس از استقرار نظام كه حضرت امام خميني(ره) در هفته چندين بار با مردم يا مسوولان يا مقامات خارجي ديدار و سخنراني داشتند، به حرمت جايگاه والاي ايشان، خبر و گزارش آن ديدارها در صدر برنامه هاي خبري صدا و سيما پخش مي شد اما به گواهي مديران و مسوولان وقت سازمان، شخص ايشان از آن روند غيرحرفه يي و غيررسانه يي جلوگيري كردند و حتي با ذكر مثال فرمودند؛ «چه بسا خبر مربوط به فعاليت يك كشاورز در گوشه يي از كشور، مهم تر از خبر مربوط به من (يعني امام(ره)) باشد. آن را بايد ترجيح بدهيد. تصوير او را بايد نشان بدهيد.» * سياست روز روزنامه سياست روز در يادداشت خود با عنوان "فصل جديد مناسبات "به قلم قاسم غفوري آورده است: منوچهر متكي وزير امور خارجه ايران در سفري رسمي به عراق با مقامات ارشد اين كشور ديدار و گفت وگو كرد.حاصل اين ديدارها سه توافق مهم بوده است. يكي اينكه ظرف يك هفته كلانتران مرزي با يكديگر ديدار كنند، دوم اينكه ظرف دو هفته گروههاي فني جلسه خود را در منطقه مرزي قصر شيرين برگزار كنند و سوم اينكه ظرف سه هفته كميته مختلف فني در موضوع مرزهاي آبي دو كشور در خرمشهر برگزار شود. جمهوري اسلامي ايران و عراق با داشتن مرزهاي مشترك طولاني و نيز اشتراكات ديني، فرهنگي و تمايل ملتهاي دو كشور ،روابط فراگير و همهجانبهاي را كه تجربه كردهاند. هر چند اين روابط در مقاطعي با چالشهايي مواجه بوده اما اراده دولتها و ملتهاي دو كشور همواره بر بهبود و تحكيم مناسبات بوده است بويژه اينكه دو كشور داراي اشتراكات ديني و اعتقادي بسياري ميباشند. در طول سالهاي اخير بويژه پس از سرنگوني دولت صدام و با توجه به روي كار آمدن دولتي مردمي و دموكراتيك در عراق، پيوندها ميان دو كشور ابعاد جديدتري به خود گرفت. در اين چارچوب جمهوري اسلامي ايران با توجه به اصول سياست خارجي خود كه مبتني بر حسن همواري، كمك به توسعه و پيشرفت تمام همسايگان مي باشد ،همواره تلاش كرده تا روابطي فراگير با عراق را اجرايي سازد. با توجه به شرايط حاكم بر عراق بويژه خسارتهاي وارده بر اين كشور به دليل شرايط اشغال، ايران همواره با حمايت از اصل استقلال اين كشور با محوريت خروج كامل اشغالگران ،تمام ظرفيتهاي خود را براي كمك به دولت و مردم عراق بويژه در عرصه بازسازي مبذول داشته است. جمهوري اسلامي ايران براي اجراي اين مهم حتي حاضر به برگزاري چندين دور نشست با آمريكا در زمينه امنيت عراق شد كه به نوبه خود اقدامي بس مهم در جهت كمك به برقراري ثبات و امنيت در اين كشور ميباشد. تهران همچنين تلاش كرده تا در نشستهاي بينالمللي مربوط به عراق حضوري فعال وكارآمد داشته باشد و حتي ساير كشورها را به كمك هاي عملي براي ياري رساندن به عراق تشويق كرده است. جالب آنكه سازمان ملل و حتي كشورهاي غربي بر حضور فعال و موثر ايران در توسعه و پيشرفت و بازسازي ويرانههاي عراق اعتراف كرده و خواستار درسآموزي ساير كشورها بويژه كشورهاي عربي از اين مقوله شدهاند. اين نكته مهم قابل ذكر است كه دولت و ملت عراق نيز همواره از ايران به عنوان اصليترين دوست و يار خود ياد كرده و حتي اتهامات مطرح شده از سوي اشغالگران عراق مبني بر دخالت ايران در امور داخلي اين كشور را رد و آن را بيپايه و اساس عنوان كردهاند. هرچند كه برخي تحركات مانند ادعاهاي مطرح شده مبني بر دخالت ايران در امور عراق، جوسازي درباره مناطق مرزي فكه، مطرح شدن ادعاهايي درباره قرارداد الجزاير، انجام برخي تحركات ضد ايراني نظير بمبگذاري در مسير زائران ايراني و ... از سوي برخي محافل رسانهاي و سياسي در عراق، كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي براي تخريب اين روابط و به نحوي به چالش كشاندن پيوندهاي دولتها و ملتهاي دو كشور صورت گرفته اما ملتها و دولتهاي دو كشور همچنان بر توسعه روابط تاكيد و اين روابط را عاملي براي شكست اين توطئه ها عنوان كرده اند. روند تحولات عراق نشان ميدهد كه ائتلافي از احزاب و گروههاي سكولار ولائيك عراقي، گروههاي بر جاي مانده از حزب بعث، برخي كشورهاي عربي منطقه ،كشورهاي حاضر در عراق بويژه انگليس و آمريكا و ... كه در طول سالهاي اخير تلاش كردهاند سلطه خود را بر عراق حاكم سازند به رغم ادعاهايشان مبني بر كمك به عراق همواره بر آن بوده اند تا با بحرانسازي و ايجاد فضاي ناامني ، تخريب چهره دولت حاكم بر عراق، به چالش كشاندن دموكراسي حاكم بر اين كشور و تضعيف نهادينه شدن آن و در نهايت به چالش كشاندن روابط اين كشور با همسايگان بويژه ايران و سوريه به اهداف قدرتطلبانه خود دست يابند. همين ائتلاف كه اكنون در آستانه انتخابات عراق تلاش دارد تا با تكرار سياستهاي گذشته و با اصل بحرانسازي ضمن تضعيف دموكراسي در اين كشور به خواستههاي انتخاباتي خود دست يابد. در اين چارچوب آنها با به چالش كشاندن روابط عراق با همسايگانش بر اين گمانند كه ميتوانند ضمن ايجاد تنش در روابط عراق با همسايگانش از آن در جهت اهداف خود بهرهبرداري كنند كه بخشي از اين سناريو نيز عليه روابط ايران و عراق به كار گرفته شده است. با تمام اين تفاسير هرچند كه ائتلاف مذكور با صرف مبالغ سنگين براي ايجاد تبليغاتي منفي عليه روابط ايران و عراق به هر ترفندي متوسل مي شوند اما تاكيدات مقامات دو كشور بر همكاري همه جانبه و اجرايي ساختن توافقات و قرار دادهاي گذشته ، مسلما شكست اين توطئه ها را به همراه دارد. نشانه بارز اين توافقات را مي توان در سفر متكي وزير خارجه به عراق مشاهده كرد كه طرفين با امضاي سه توافقنامه گامهاي عملي براي تحكيم مناسبات و تعيين چارچوب هاي سازنده در روابط برداشته اند. در اين ميان اجرايي شدن اين توافقات در كوتاه ترين زمان ممكن ضمن تحكيم مناسبات دو كشور مي تواند شكست و ناكامي ديگر تفرقه افكنان در اين مناسبات را به همراه داشته باشد كه دستاوردي بزرگ در روابط طرفين خواهد بود. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "19 دي و ربع قرن روزنامه نگاري " به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است: 32 سال پيش در چنين روزي مردم قم براي دفاع از حريم مرجعيت و روحانيت به خيابان ها ريختند. بيت آيت الله نوري همداني در قم كانون اين اجتماع انقلابي بود. مردم قم از اهانت روزنامه اطلاعات به امام خميني(ره) مرجع شيعيان جهان بر افروخته بودند. يك بغض فرو خفته در اين روز تركيد و پژواك صداي آن خيلي زود در سراسر كشور شنيده شد. 12 سال پيش از آن رژيم مستبد پهلوي، امام (ره) را به جرم آزاديخواهي و اسلام خواهي و ايستادگي در برابر مظالم آمريكا و به خاطر خروش انقلابي عليه لايحه كاپيتولاسيون به تركيه و سپس نجف تبعيد كرده بود. تبعيد امام(ره) از او يك سيماي نوراني كه نماد دفاع از استقلال و شرف ايرانيان بود در تاريخ ايران به ثبت رساند. 19 دي سال56 يك پيچ تند در تاريخ سرزمين ماست كه تمامي انرژي متراكم و غني شده ملت انقلابي ما را در خود يكجا جمع كرده بود. در اين روز ملت ما سير و سلوكي را آغاز كرد كه در مدتي كوتاه يعني در روز22 بهمن57 شاهد آزادي، استقلال و جمهوري اسلامي را در آغوش كشيد. پيام ملت ما بويژه مردم غيور و شجاع قم در روز19 دي اين بود كه شكنجه و شلاق در زندان هاي رژيم و سختي هاي مبارزه را تحمل مي كنيم اما توهين و تحقير به مرجعيت و روحانيت را هرگز! اين پيام مهمي براي دشمن بود كه متاسفانه يا - بهتر بگوييم خوشبختانه- اين پيام را نتوانست درست دريافت كند. امروز پس از سه دهه از آن حادثه بزرگ، دشمن دوباره در همان راه اهانت و تمسخر پاي نهاده است. اهانت به تصوير نوراني امام(ره) توسط فرقه سبز و سپس هتك حرمت شعائر الهي نهضت كربلا در روز عاشورا، تكرار اشتباه دشمن در اهانت به امام(ره) در دي ماه56 بود. اگر رژيم شاه از آن اهانت توانسته بود طرفي ببندد، فرقه سبز و عمال آمريكا و استكبار جهاني از اين رويكرد زشت و سخيف هم طرفي خواهند بست. آنچه جالب و شنيدني و عبرت آموز است، آن است كه امروز نيز بيت شريف آيت الله نوري همداني كه بحق آن را بايد «بيت انقلاب» ناميد و بيوت مراجع عالي قدر كه نماد بيداري و هوشياري ملت ايران است با همان انرژي و با همان طراوت و تازگي و نشاط در صحنه حضور دارند و دست رد بر سينه نامحرمان انقلاب و دشمنان نظام الهي زده اند. آن روز ما در برابر تهديد سخت آمريكا در رژيم شاه قرار داشتيم، امروز مبارزه در پيچيده ترين شكل آن نمود دارد اين بار در برابر تهديد نرم دشمنان قسم خورده نظام قرار داريم. جبهه كفر، نفاق و الحاد در يك صف بي پرده و نقاب به همه نمادها و سمبل هاي عزت، شرف و پايداري و در يك كلمه مقدسات مردم اهانت مي كنند، بدون شك تاريخ ايران در حال ثبت وقايعي شورانگيزتر و حماسي تر از روزهايي چون19 دي ماه سال56 است. روز9 دي ماه امسال نيز در تاريخ ايران و حتي اسلام يك روز تاريخي است. يك كاروان40 ميليوني چون سيل در خيابان هاي ايران و بويژه در تهران به حركت درآمدند تا قدرت نرم جمهوري اسلامي را به رخ دشمنان نظام بكشند. لحن دشمن و عمال آن در داخل پس از9 دي تغيير كرد. مردم مصمم هستند در حضوري ديگر كه بزودي رخ خواهد داد به تكرار اين پيام عبرت آموز تاريخي بپردازند. *** از سوي ديگر19 دي ماه روز تاسيس روزنامه رسالت است. اينكه بنيانگذاران روزنامه رسالت چرا چنين روزي را براي تاسيس اين جريده انتخاب كردند، خود حكايتي است. روزنامه رسالت از امروز وارد بيست و پنجمين سال انتشار خود مي شود. دقيقا24 سال پيش يك صدا به صداهايي كه در عرصه رسانه در كشور مطرح بود، اضافه شد. جمعي از علما و شخصيت هاي ملي كشور تصميم گرفتند گفتمان جديدي را در فضاي سياسي كشور آغاز كنند تا يك ظرفيت جديد براي دفاع از انقلاب و نظام و ولايت فقيه را پديد آورند. تولد اين گفتمان آغاز يك رقابت جدي، قانونمند و جوانمردانه با كساني بود كه اداره كشور را و فضاي گفتماني انقلاب را تك صدايي مي خواستند و اجازه شنيدن صداهاي ديگر را نمي دادند. اين جريان هماني است كه بعدها مبلغ پلوراليسم سياسي و حتي ديني شد! دشواري هاي كار رسالت در آغاز هزينه اي به اندازه خار در چشم و استخوان در گلو داشت. به دليل شرايط خاص جنگ و برخي ملاحظات، صدايمان را در حد آنچه به عنوان رسالت الهي درك مي كرديم تنظيم مي كرديم. رسالت طي ربع قرن روزنامه نگاري محفل انسي براي طرفداران واقعي امام(ره) و رهبري و شيفتگان عدالت اسلامي و فقاهت است. ما در آن دوران گرفتار جمعيتي بوديم كه حداقل سه دهه براي افشاي ماهيت آنها فرصت لازم بود. امروز كه پرده ها بالا رفته و همه چيز عريان در نگاه مردم وجود دارد آنچه كه مي گفتيم خيلي راحت شنيده مي شود. آن روز عده اي به ناحق ما را متهم به دفاع از سرمايه داري و طبقه مترف جامعه معرفي مي كردند امروز همين جماعت در آغوش سرمايه داران عليه آراي مستضعفان و محرومان، تبديل به بزرگترين تهديد عليه جمهوريت نظام شده اند. آن روز همين جماعت خود را طرفدار اسلام ناب و ما را متهم به اسلام آمريكايي مي كردند. امروز تمام بوق هاي آمريكايي و صهيونيستي يكصدا از آنها دفاع مي كنند و با كساني همپيمان شده اند كه با تمام نمادهاي ديني و مذهبي و بزرگان اسلام اعلام جنگ كرده اند. كار را به آنجا رسانده اند كه حتي در روز عاشورا كف و سوت مي زنند و هلهله مي كنند و به شعاير الهي فرهنگ عاشورا و كربلا اهانت مي كنند. امروز نگاه ما به تلخي هاي گذشته نيست. امروز حتي نگاهمان به تبهكاري هاي اين قوم و فرقه جفاكار نيست. ما به آينده فكر مي كنيم. آينده اي كه در آن پيشرفت كشور تضمين شده و خدمت به مردم يك هدف مقدس و بسط عدالت در جامعه ما يك رسالت الهي باشد! امروز ما مي گوييم بايد از باب تكريم جمهوريت به راي محرومين و مستضعفين احترام گذاشت و صداي آنها را كه از صندوق هاي راي به گوش مي رسد به رسميت شناخت. امروز ما مي گوييم چهره اسلام در ايران، منطقه و جهان نوراني تر از سه دهه گذشته است. نبايد يك فرقه با سوء استفاده از آزادي در كشور به خود اجازه دهد كه آن را سياه نشان دهد. اما آنها به تبهكاري خود ادامه دادند و در سياه نمايي ركوردي باقي گذاشتند كه لعن و نفرين ملت ايران و همه آزاديخواهان جهان را رايگان براي خود خريدند. امروز ما با همان قوت و قدرت بر عهد روزهاي آغازين خود استوار هستيم. عهد و پيمان ما تلاش در تبليغ رسالت الهي، تحقق همه جانبه احكام الله و حاكميت فقه و ولايت فقيه است.ما طرفدار حق هستيم و مدافع حزب الله و بر اين مسير به ياري خداوند پاي مي فشاريم. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "زنگ خطر در «سوكوترا» " آورده است:ديويد پترائوس فرمانده نظامي آمريكا در منطقه خاورميانه چند روز پيش حامل پيامي از باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا براي علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن بود. درباره محتواي پيام او اطلاعات دقيقي منتشر نشده است ولي نگاهي به مجموعه تحركات آمريكايي ها در يمن و تحولاتي كه طي روزهاي اخير در اين خصوص مشاهده شده تا حد زيادي از محتواي آن نامه پرده برمي دارد. از آنجا كه فرمانده نظاميان آمريكا در خاورميانه حامل اين نامه بوده مي توانيم با قطعيت بگوئيم اين نامه «امنيتي» و «ويژه» بوده است اما براي آنكه به محتواي اين نامه پي ببريم توجه به خبرهايي كه در حول و حوش آن وجود دارد، ضروري است: 1- علي الاحمد كه سعودي الاصل و تبعه آمريكاست در مصاحبه با يك شبكه تلويزيوني از راه اندازي يك پايگاه نظامي توسط آمريكا در جزيره استراتژيك «سوكوترا» (SOCOTRA) كه متعلق به يمن است خبر داد. اين جزيره در دهانه باب المندب و حدود 380 كيلومتري مرزهاي جنوبي يمن واقع شده و مساحتي به اندازه چند كشور كوچك حاشيه جنوبي خليج فارس دارد. اين جزيره به شاخ آفريقا، اولين تنگه استراتژيك دنيا، درياي سرخ و اقيانوس هند اشراف دارد. 2- آمريكا، اتحاديه اروپا و كشورهاي عرب شبه جزيره در تاريخ هشتم بهمن ماه آينده (28 ژانويه) در يك كنفرانس در لندن گردهم خواهند آمد. در اين بين دفتر گوردون براون- نخست وزير انگليس- در تاريخ 11 دي ماه طي بيانيه رسمي اعلام كرد: «براون همه بازيگران بين المللي كليدي را به نشستي در سطح مقامات عالي رتبه به منظور گفت وگو براي يافتن بهترين راه حل مبارزه با افراط گرايي فراخوانده است» انگليسي ها و آمريكايي ها در دو سطح رسانه اي و ديپلماتيك، اسلام گرايي را با واژه افراط گرايي بيان مي نمايند. 3- نشريه آلماني «دي ولت» دو روز پيش نوشت: «آمريكا در نظر دارد در پاسخ به حمله تروريستي به هواپيماي مسافربري دلتا كه به سمت ديترويت آمريكا پرواز مي كرد، خود را براي انجام عمليات نظامي در يمن آماده كند.» آمريكايي ها مدعي شده اند كه در روز اول كريسمس - 11 دي ماه- القاعده در صدد انفجار اين هواپيما برآمده است. مدت ها بود كه از القاعده در يمن خبر چنداني منتشر نمي شد اما پس از شكست سنگين ارتش يمن، ارتش عربستان و حملات هوايي آمريكا در جنگ عليه مبارزان صعده، مسئله پيدايي «القاعده جديد» مطرح گرديد. 4- شبكه سعودي العربيه- كه در منطقه به العبريه معروف است- سه روز پيش اعلام كرد كه تدابير امنيتي در اطراف سفارتخانه هاي غربي در صنعا متمركز شده است. آمريكا و چند كشور ديگر غربي سفارت خانه خود را در اين كشور تعطيل كرده اند و وزيرخارجه آمريكا اعلام كرده است كه: «بي ثباتي يمن، امنيت منطقه و جهان را تهديد مي كند.» 5- مارتين نسيركي، سخنگوي دبير كل سازمان ملل درباره اجلاس جهاني پيرامون يمن به خبرنگاران گفت: «بان كي مون گفته است كه بايد از نقش رئيس جمهور يمن هم در چنين نشستي اطمينان حاصل شود.» اين اظهارات از وجود مباحثات بسيار جدي در ميان كشورهاي غربي طراح نشست 8 بهمن لندن پيرامون آينده يمن خبر مي دهد. 6- معاون نخست وزير يمن- راشدالعليمي - در واكنش به نقشه هاي آمريكا پيرامون اين كشور گفت: «مداخله مستقيم آمريكا در امور يمن به تقويت القاعده منجر مي شود.» وي در عين حال بر تعهد كشورش در همراهي با برنامه آمريكا تأكيد نمود. 7- روزنامه ديلي تلگراف چاپ لندن در تاريخ 23 آذرماه گذشته از اعزام نيروهاي ويژه آمريكا به يمن پرده برداشت. اين روزنامه به نقل از يك مقام امنيتي آمريكا نوشت: «هدف از اعزام نيروهاي ويژه ارتش آمريكا به يمن، جلوگيري از تبديل شدن اين كشور به پايگاه افراطيون است.» سه روز پس از درج اين خبر، هواپيماهاي آمريكايي به يك روستا-الماجله- حمله كردند و مدعي شدند كه مركز آموزش نيروهاي القاعده در اين روستا بوده است اما در عين حال عمليات آمريكا در كوهستان مران از مرز 220 حمله تجاوز كرد و در اين بين دهها نفر جان خود را از دست دادند. عمليات هوايي آمريكا عليه ساكنان روستاي الماجله با حمله نيروهاي زرهي ارتش يمن به اين منطقه همراه بوده است. 8- دولت هاي مصر و اردن از حملات نظامي آمريكا- بطور تلويحي- ابراز نگراني كردند. نخست وزيران مصر و اردن ضمن دفاع از عمليات عربستان عليه نيروهاي الحوثي اعلام كردند كه با هرگونه دخالت خارجي در امور يك كشور عربي مخالفند. اين موضوع بيانگر نگراني ناشي از كنار گذاشتن نقش كشورهايي نظير مصر و اردن در حوزه عربي مي باشد. 9- يك روز بعد از سفر ديويد پترائوس، آمريكايي ها سناتور «جان مك كين» -رقيب انتخاباتي اوباما- را در راس هياتي به يمن اعزام كردند. كين بلافاصله پس از ورود به صنعا اعلام كرد كه «آمريكا از دولت علي عبدالله صالح در برابر مبارزان صعده حمايت مي كند.» اما او ظاهراً ماموريت ديگري داشته است. 10- دو روز پيش «تايمز مالي» چاپ انگليس طي مقاله اي- كه ديروز واحد مركزي خبر ترجمه آن را منتشر كرد- نوشت: كارشناسان غربي امور يمن پيش بيني مي كنند كه دولت كنوني يمن تا سال آينده سقوط مي كند و اين در حالي است كه احساسات ضدغربي در اين كشور بسيار بالاست. از مجموعه موارد ياد شده و موارد ديگر استنتاجات زير- كه با قطعيت زيادي همراه مي باشد- بدست مي آيد: 1- آمريكا، اروپا و كشورهاي محور آمريكا در منطقه در تلاشند تا يك دگرگوني اساسي در وضع امنيتي منطقه- شامل شبه جزيره، شاخ آفريقا و درياي سرخ- پديد آورند. محور ياد شده در اين منطقه با چند مشكل جدي مواجه است. بن بست روند سازش به دليل محور بودن مقاومت، وضعيت مبهم عربستان سعودي و احتمال جدي فروپاشي اين رژيم از درون و حاكم شدن اسلام گراها بر كشوري كه جايگاه قلب را در تن جهان اسلام دارد، فروپاشي دولت غرب گراي علي عبدالله صالح و قدرت گرفتن شيعيان مبارز در يك كشور عربي ديگر، فروپاشي رژيم صهيونيستي به دليل رشد مقاومت فلسطيني-اسلامي، شكست جدي برنامه هاي نظامي آمريكا در منطقه و احتمال مواجه شدن غرب با وضعي كه چاره اي جز خروج نظامي و سياسي از اين منطقه نداشته باشد. 2- آمريكا كه كماكان روي استفاده از عنصر نظامي- بعنوان مهمترين نقطه امتياز اين دولت از سايرين- تاكيد مي كند، توجه خود را روي يافتن پايگاه ثابت و داراي ظرفيت لازم معطوف كرده است. به نظر آمريكايي ها مي رسد كه جزيره بسيار استراتژيك سوكوترا با حدود 3600 كيلومتر مربع مساحت و اشراف توامان بر شبه جزيره، شاخ آفريقا و درياي سرخ يك نقطه مناسب باشد. براين اساس بايد گفت آمريكايي ها به دنبال احداث يك پايگاه نظامي در سوكوترا نيستند چرا كه اين پايگاه را در اين جزيره از سال 1373- بعد از وحدت دو يمن- در اختيار گرفته اند. اين پايگاه در دوره حاكميت چپ ها بر يمن جنوبي در اختيار شوروي بود. بلكه مي توان با قاطعيت گفت كه آمريكايي ها به دنبال تبديل كامل اين جزيره بزرگ به پايگاه نظامي و بلكه مهمترين پايگاه نظامي خويش در منطقه هستند. 3- كنفرانس 8 بهمن ماه لندن و مشاركت سه ضلع آمريكا، اروپا و كشورهاي عربي در واقع براي يافتن راه مهار اسلام گرايي است چرا كه دغدغه و نگراني مشترك اين سه ضلع- و ضلع چهارم كه حضور دارد ولي در پشت چهره هاي ديگران پنهان مي شود يعني صهيونيست ها- بطور قطع اسلام گرايي است. البته آنان نوعاً عنوان هاي ديگري نظير مبارزه با تروريسم، كنترل موج خشونت در منطقه و مبارزه با القاعده را مطرح مي كنند ولي كيست كه نداند اولا تروريسم در منطقه- و از جمله القاعده- مولود خود غرب است و از سوي دولت هاي عربستان، كويت و... تغذيه مالي مي شود، از سوي ديگر كيست كه نداند تروريسم در منطقه از حمايت هاي مردمي برخوردار نيست و براي ريشه كن شدن گروه هاي كوچك و وابسته كافي است غرب دست خود را از پشت آنان بردارد. 4- شكست جبهه مشترك غربي- عربي از شيعيان مظلوم صعده و رو به فزوني گذاشتن هواداران حوثي ها در يمن، مربع آمريكا، اروپا، صهيونيسم و كشورهاي وابسته عربي را بشدت به وحشت انداخته است. اين مربع منحوس سعي دارد كه با احياي يك جريان وابسته شبه مذهبي- القاعده- شكست خود را بپوشاند و توجهات را به نقطه اي ديگر سوق دهد. 5- يك نكته مهم در اين ميان، به حاشيه راندن محور مقاومت مي باشد. اين مربع منحوس با طرح بحث «القاعده جديد» درصدد است كه حساسيت محور مقاومت روي تحركات خود را بكاهد و در سايه آن طرح بسيار خطرناك تحول در ساختار امنيتي منطقه و انهدام ساختارهاي منطقه اي امنيت را جلو ببرد. بر اين اساس، محور مقاومت با تعقيب جدي تحركات محور غرب بايد مانع تحقق طرح هاي خطرناك و در عين حال خيال پردازانه غرب شوند. 6- كشورهاي اسلامي محور مقاومت و هواداران آن بايد دريابند كه محور چهارگانه فوق علي الظاهر دست اندر كار طراحي كلان امنيتي هستند ولي در واقع آنان سرگرم احداث يك كمربند امنيتي براي حفظ رژيم هاي رو به فروپاشي وابسته به خود در اين منطقه هستند و بر اين اساس بزرگترين پادزهر طرح هاي شيطاني آنان تداوم هجوم موج اسلام گرايي به اضلاع پوسيده اين هندسه است. گام اول اين هجوم در عرصه رسانه ها با افشاگري رقم مي خورد. همه مي دانند كه ظرفيت مبارزه ملت ها با آمريكا بسيار بالاست. جبهه اسلام گراها مي تواند با تكيه بر نفرت فزاينده مسلمانان از محور آمريكا، نيروهاي عظيمي را به ميدان بفرستد تا طي چند سال آينده ديگر در منطقه ما برج و بارويي براي غرب نماند. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "راه باز است " آورده است: هر چند اراده بيگانگان بر اينست كه نگذارند ايران كشوري مستقل پيشرفته و آزاد باشد اما اين اراده شوم فقط تا بهمن ماه 1357 عملي بود و با پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 نفوذ آمريكا انگليس و صهيونيسم بين الملل كه تا آن زمان حاكميت ايران را در دستان خود داشتند قطع شد و اراده ملت ايران جاي اراده آنها را گرفت . اين جابجائي هرچند براي قدرت هاي شيطاني بسيار گران تمام شد و آنها براي باز گرداندن نفوذ خود به عرصه حاكميت ايران از هيچ توطئه اي فروگذار نكردند ولي استقرار نظام جمهوري اسلامي و پايه هاي مستحكمي كه توسط امام خميني براي اين بناي رفيع تدارك ديده شد چيزي نبود كه با تكان هاي ناشي از اين توطئه ها بلرزد و آسيب ببيند. اين واقعيت همواره در كلام امام خميني به اين شكل بيان ميشد كه قدرت هاي خارجي نمي توانند به نظام جمهوري اسلامي آسيبي برسانند اما امام همواره نسبت به خطري كه اين نظام را از درون تهديد مي كند هشدار مي دادند. اختلاف و تفرقه رفاه طلبي دنيازدگي بدبيني قدرت طلبي و خودمحوري اموري بودند كه امام خميني از آنها به عنوان مواد اوليه كارگاه خطرسازي ياد مي كردند و همگان را به پرهيز از آنها توصيه ميفرمودند. بدون مجامله بگوئيم و بپذيريم كه امروز آن خطر رخ نموده و همه را تهديد مي كند. البته ما چه بخواهيم و چه نخواهيم چه بپذيريم و چه نپذيريم زنگ خطر به صدا درآمده است . خطر زنگ مي زند اما براي ورود اجازه نمي گيرد و منتظر باز شدن در هم نميماند حتي از در بسته هم وارد مي شود. با اينحال هنوز دير نشده و فرصت مقابله با اين خطر وجود دارد بشرط آنكه به هشدار آن پير فرزانه توجه كنيم و توصيه هايش را بكار ببنديم . اولين توصيه اينست كه هر كسي تلاش نكند خود را تبرئه نمايد و طرف مقابل را مقصر جلوه دهد. دوم اينست كه طرفين بپذيرند كه اشتباه كرده اند. سوم آنكه براي تعيين ميزان اشتباهات چانه زني نكنند مهم اين نيست كه هر طرف چه ميزان اشتباه كرده بلكه پذيرفتن اصل اشتباه مهم است . چهارم اينكه همه درصدد جبران اين اشتباهات برآيند و اراده اي جدي براي اين كار داشته باشند و پنجم اينكه همه حفظ نظام را اصل بدانند و براي تامين اين هدف كه اساس است هر جا كه لازم باشد گذشت كنند. امروز دانستن صورت مساله بسيار مهم و حياتي است . بدون آشنائي باصورت مساله و يا با پاك كردن آن نمي توان خطر را احساس كرد. هيچيك از دو طرف هم نبايد نااميد باشند فقط با اميد است كه مي توان براي حل مشكل اقدام كرد و موفق هم شد. اجمالي از صورت مساله فعلي اينست : 1 ـ مردم در موقعيت ها و مناسبت هاي مختلف نشان داده اند كه با اسلام انقلاب و نظام جمهوري اسلامي همراهند و براي حفظ استقلال ايران و پاسداري از اعتقادات خود آمادگي دارند هر هزينه اي را بپردازند. بدون آنكه وارد ماهيت حوادث ماه هاي اخير شويم اين واقعيت را همه با تمام وجود لمس كرده ايم كه وقتي پاي مقدسات و اساس و اصول به ميان مي آيد همه مردم به صحنه مي آيند و از هيچ تلاش و كوششي براي پاسداري از آنها دريغ نمي نمايند. 2 ـ همين مردم با اظهارنظرهائي كه مي كنند اين واقعيت را هم نشان داده اند كه از دعواها خسته شده اند و تحمل ادامه اين كشمكش ها را ندارند. مردم ايران از اينكه براي حفاظت از استقلال كشور و پاسداري از دين و اعتقادات و مقدساتشان تا ابد در صحنه باشند هرگز احساس خستگي نمي كنند ولي از اينكه مشاهده كنند مسئولان و نخبگان و فعالان سياسي كشور به جان همديگر افتاده اند و وقت و امكانات كشور در اين ميان تلف مي شود و دشمنان نيز شادي مي كنند خسته مي شوند و ادامه اين وضعيت را تحمل نمي كنند. 3 ـ علاوه بر خسته شدن مردم احساس خطر هم مي كنند . دعواها در هفته هاي اخير بقدري بالا گرفته و تند و خشن شده كه همه را نگران كرده است . به كف زدن ها و ابراز احساسات عده اي خاص نگاه نكنيد توده مردم از اينكه اطراف دعوا براي همديگر خط و نشان مي كشند و به همديگر عناويني همچون يزيد و ابن زياد و عمر سعد و شمر ميدهند نگران مي شوند و به همديگر مي گويند آيا قرار است در آينده شاهد جنگ داخلي و برادركشي باشيم اين نگراني و احساس خطر را بايد عقلاي قوم جدي بگيرند و براي رفع آن چاره اي بيانديشند. 4 ـ گستاخي هاو اهانت ها به مقدسات بسيار زياد شده و ترديد نبايد كرد كه اين روند به نفع كشور و ملت نيست . هيچكس نبايد از شعارهاي گستاخانه اي كه عليه مقدسات ديني و ملي و حاكميتي داده مي شود خرسند باشد. اين سيل كه به راه افتاده اگر متوقف نشود همه چيز را با خود مي برد و گزينشي عمل نخواهد كرد. اين گستاخي يكباره متولد نشده نتيجه عملكردهاي ناصواب است . هرچه زودتر بايد ريشه ها را شناخت و سوزاند تا جلوي اين سيل بنيان كن گرفته شود. 5 ـ ادبيات خشونت آفريني كه اكنون بسياري از زبان ها قلم ها و بلندگوها و متاسفانه بعضي از منبرهاي نماز جمعه را در بر گرفته بهيچوجه در شان نظام جمهوري اسلامي نيست . نظام جمهوري اسلامي يك نظام اخلاقي و فرهنگي است كه بايد با كاركرد مومنانه و متدينانه خود جامعه را به سوي اخلاق و احترام و ادب و متانت و اخوت و وحدت سوق دهد نه تهمت و بي حرمتي و تهديد و اختلاف و تفرقه . امروز ادبيات بعضي زبان ها و قلم ها و بلندگوها ادبيات خون است و چنين ادبياتي از ساحت مقدس نظام جمهوري اسلامي دور است . اينكه از روي خشم و عصبانيت سخن از جويدن خرخره طرف مقابل به ميان بيايد و اين و آن از منبر نماز جمعه مفسد في الارض معرفي شوند و از فلان بلندگو فتواي قتل صادر گردد و تكفير و تفسيق به نرخ شاه عباسي و سكه رايج جامعه تبديل شود با كداميك از موازين اسلامي سازگاري دارد آيا اسلام جديدي درحال ظهور است كه درباره آن تاكنون در هيچ كتابي چيزي نخوانده ايم 6 ـ در كشور ما فرهنگ اعتراض جائي ندارد . نه اينكه فقط حقوق معترضين به رسميت شناخته نمي شود بلكه حتي خود معترضين هم قواعد اعتراض را رعايت نمي كنند. به جاي آنكه در موقع مقتضي مواضع خود را با صراحت روشن كنند همواره حرف خود را تكرار مي كنند و ساختارشكنان را محكوم نمي كنند. طرف مقابل هم تا زماني كه معترض مواضع و ديدگاه هاي خود را درباره مسائل مختلف روشن نكرده او را آمريكائي و انگليسي و منافق و ضد نظام و مخالف امام حسين عليه السلام معرفي مي كند و هنگامي كه صريحا عليه منافقين و آمريكا و انگليس موضعگيري مي كند و در بيانيه خود مي نويسد « السلام عليك يا اباعبدالله اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولي لمن والاكم وعدو لمن عاداكم » مي گويند ببينيد او ثابت كرده كه در اردوگاه عمر سعد است ! تا زماني كه فرهنگ اعتراض در جامعه ما اينگونه بي حساب و كتاب است و طرفين به قواعد آن پاي بندي نشان نمي دهند ما نمي توانيم شاهد شكوفائي آرمان هاي نظام اسلامي باشيم . 7 ـ رسانه ها و متوليان امور رسانه اي كه بايد فرهنگ ساز باشند و بستر حاكميت عقل و قانون و اخلاق و تدين و تعهد را در جامعه فراهم كنند خود دچار مشكلات حاد هستند. رسانه ملي كشور را خيابان يكطرفه اي مي داند كه هيچكس حق ندارد در جهت مقابل حركت كند و متوليان مطبوعات وقتي آن بخش از بيانيه فلان شخص معترض كه در حمايت از نظام و ابراز تنفر از آمريكا و انگليس و منافقين است در يك روزنامه چاپ مي شود به آن روزنامه به خاطر آنكه تيتر خبرش سبز بود تذكر مي دهند! گوئيكه اين حضرات دستگاه « نيت خوان » دارند و مي توانند كشف كنند كه قسمت فني روزنامه كه به آن تيتر رنگ سبز داده هدفش سبز معاويه اي بوده يا سبز علوي !! 8 ـ سياست حذف اكنون تا سرمايه هاي ملي ديني و سياسي در بالاترين رتبه ها پيش رفته است . اين تيغ تا كجا قرار است به بريدن ادامه دهد اين چه تفكري است كه حتي مرجع تقليد را نيز مشمول تيغ حذف ميداند و به جاي شنيدن سخنان او و به جاي راه انداختن بحث علمي با او و نقد فتاواي او اعلام عدم صلاحيت را ترجيح مي دهد ما با مواضع سياسي و بعضي از فتاواي آيت الله صانعي موافق نيستيم اما سياست برخورد را به نفع روحانيت و نظام جمهوري اسلامي نميدانيم . اينكه فردي از رسانه ملي چنين بحثي را مطرح كند و آقاي صانعي را با آقاي شريعتمداري مقايسه كند و نتيجه بگيرد همانطور كه آنجا اعلام عدم صلاحيت براي مرجعيت كار درستي بود اينجا هم درست است اين يا ناشي از بي اطلاعي است و يا خود را به بي اطلاعي زدن . زيرا آقاي شريعتمداري از دهه 30 با دربار شاه مرتبط بود و بعد از پيروزي انقلاب غائله خلق مسلمان را به راه انداخت و در كودتاي قطب زاده شركت داشت و به اين جرم هاي سنگين فاقد صلاحيت براي مرجعيت شناخته شد. چنين واقعه اي را با آنچه اين روزها رخ داده مقايسه كردن آنهم از رسانه ملي يا مطبوعات رسمي و يا بلندگوي مجلس آيا حتي مادران تازه فرزند مرده را به خنده وادار نمي كند اگر به جاي اين اقدام غيرمدبرانه تلاش هاي وسيعي براي جذب و يا حل مشكلات از طريق نقد علمي صورت مي گرفت فوايد بسياري عايد ميشد بدون آنكه زيان هاي فعلي حاصل شود. ميدانيد حاصل كار آقايان چيست افزايش مقلدان آقاي صانعي كما اينكه حاصل يكطرفه رفتن هاي رسانه ملي نيز بالا رفتن سرسام آور مشتريان تلويزيون هاي ماهواره اي و راديوهاي بيگانه بوده است و زهي تاسف از اينهمه بي تدبيري . 9 ـ يك جريان صاحب اقتدار در كشور اكنون فقط بر طبل جنگ مي كوبد و هر اقدامي براي آشتي را محكوم و طرد مي نمايد . از ابتكارات اين جريان اينست كه همه را به جان همديگر انداخته و حملات را متوجه اساس نظام ساخته و خود را دور از تيررس شعارها و حملات نگهداشته و همواره منتظر فرصت است تا از اين آب گل آلود ماهي مقصود را بگيرد. به جرات مي توان ادعا كرد كه هدف اين جريان از اينهمه هيزم ريختن به تنور داغ دعواها خدمت به نظام و دين خدا و پيغمبر و مردم نيست . حرف هاي ديگر درباره اين جريان بماند براي بعد... 10 ـ امروز آتش اختلاف به خانه ها راه يافته و دشمني هاي سنگيني ميان پدران و فرزندان مادران و دختران و برادران و خواهران پديد آورده است . اين اختلاف حتي به درون جبهه اصولگرايان نيز نفوذ كرده و همان جريان افراطي هر سخن خردمندانه اي را اگرچه از درون همين جبهه و از افراد شناخته شده در جهت وحدت و حل مشكل صادر شود محكوم مي نمايد و خود او را به انواع تهمت ها متهم و به شكل هاي مختلف تخريب مي كند. اين يعني خطر! اكنون با ترسيم صورتي اجمالي از مساله روز جامعه ميخواهيم بر اين واقعيت تاكيد نمائيم كه عليرغم اين وضعيت بغرنج و پيچيده معتقديم راه باز است . درست در همين شرايط دشواراست كه بايد عقلاي قوم وارد صحنه شوند و با سرپنجه تدبير مشكل را حل كنند. حل اين مشكل به مشخص كردن محور نياز دارد. محور بايد ولايت فقيه باشد همان كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بر آن تكيه دارد. ما معتقديم رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي محور وحدت هستند و همه بايد زير چتر ولايت فقيه با تدبير و درايت عمل كنند و به حل مشكل بپردازند. ما معتقديم بايد همه بزرگان و نخبگان و حتي سران معترضان پشت سر رهبري قرار بگيرند و براي پايان دادن به وضعيت كنوني تلاش كنند. اين كاري است قابل انجام كه فقط به مقداري شجاعت تدبير و از خودگذشتگي نياز دارد. ولايت فقيه ستون فقرات نظام جمهوري اسلامي است و امروز دشمنان ملت ايران براي درهم شكستن اين نظام و ستون فقرات آن بسيج شده اند. غفلت عقلاي قوم در اين برهه حساس تاريخ بشدت زيان بار است زياني كه هرگز قابل جبران نخواهد بود. خشونت و برخورد و حذف نه تنها مشكلي را حل نمي كند بلكه اوضاع را پيچيده تر خواهد كرد. راه حل فقط تدبير است و اين راه باز است . * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "جلب اعتماد جوانان به سياست ها و برنامه ها "به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد آورده است: حضرت علي (ع) در خطبه 216 نهج البلا غه به صراحت از تقابل حقوق سخن مي گويند و «يك سويه بودن» حق را نفي مي كنند و در فرازي از اين خطبه مي فرمايند: «خداوند سبحان براي من بر شما به جهت زمامداري و حكومت حقي قرار داده و براي شما همانند من حقي تعيين فرموده است... حق به نفع هيچكس به جريان نمي افتد، مگر اين كه عليه او نيز جاري شود، و عليه هيچكس جاري نمي شود مگر اين كه به نفع او نيز جريان يابد.» حقوقي كه حضرت علي (ع) به آن اشاره دارند، هم شامل عرصه هائي است كه منشا آسماني و وحياني دارند و هم عرصه هائي است كه مستقيما منشا آسماني ندارند و ريشه هاي آن را بايد در قرار دادهاي اجتماعي كه شهروندان با يكديگر و حاكمان خود منعقد ساخته اند جست و جو كرد. در همين زمينه مي توان به خطبه 34 نهج البلا غه اشاره كرد كه در آن جا هم حضرت مي فرمايد: «مردم، به درستي كه مرا بر شما حقي است و شما را بر من حقي، حقي كه شما بر من داريد اين است خيرخواه شما باشم، در راه افزون ساختن دارائي هاي شما همت گمارم، در امر آموزش شما بكوشم تا از ورطه جهل رهايي يابيد و به شما آداب زندگي بياموزم تا دانا و فرهيخته گرديد و اما حق من بر شما اين است كه بر بيعتي كه با من بسته ايد وفادار بمانيد در حضور من و در پشت سر من، خيرخواه باشيد و نصيحتم كنيد و...» جامعه جوان امروز ما و جوانان جامعه ما حق دارند كه از دولت و مسوولين بپرسند، برنامه شما براي تحصيل، اشتغال، ازدواج، تفريح، مسكن، بهداشت، درمان، امنيت و... من چيست؟ و چگونه من مي توانم به اين رنامه ها اعتماد كنم؟ براي جلب اعتماد جوانان بايد برنامه هاي دولت از پشتوانه علمي، تجربي و جهاني برخوردار باشد. وقتي به صراحت همه برنامه هاي اجرا شده گذشته را نفي مي كنيم و گاهي خيانت بار مي خوانيم، وقتي هيچ اعتبار و اعتمادي به دولتمردان گذشته را نمي پذيريم، به جوان القا مي كنيم كه ده سال ديگر، بيست سال ديگر، آيندگان در مورد ما چنين خواهند گفت. در اين شرايط محورها و پايه هاي اعتماد كجا بنا شده است؟ تفاهم در كليات، وظيفه فلاسفه و نظريه پردا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]
-
گوناگون
پربازدیدترینها