واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چندیست که متاسفانه کشور ما درگیر مقوله بسیار خطرناک دختران فراری شده ، انحرافی که در صورت عدم ارائه راهکارهای لازم در بلند مدت آسیبهای جبران ناپذیری بر جامعه وارد میکند چرا که در آنصورت خانوادهها در معرض این آسیب خواهند بود... برداشت اول ، دیگه خسته شدم چرا توی این خونه یکی منو درک نمیکنه چپ می رم راست میآم بهم گیر میدین بابا منم آدمم جوونم دلم میخواد آزاد باشم تفریح کنم با دوستام کوه برم تو جشناشون شرکت کنم. برداشت دوم، مادر دل توی دلش نیست.با خودش فکر میکند که چرا بچههای این دوره زمونه آنقدر با قدیما فرق کردن. تمام خیابان را از بالا تا پایین و باالعکس طی کرده بود دیگر چیزی به آمدن همسرش نمانده بود و مرجان هنوز پیدایش نبود. ساعت از 10هم گذشته بود و هوا کاملا تاریک شده بود. پدر با دیدنش نگاهی به ساعت خانه انداخت، عقربههای ساعت روی 11 شب بود که ناگهان سنگینی دست پدر را روی گونههایش حس کرد صدایش در گلو فرو ماند . برداشت سوم ، دیگر به آن جهنم باز نخواهم گشت هیچ کسی مرا درک نمیکند اصلا مگر فرصتی دارند که مرا درک کنند. یواشکی نگاهی به کوچه میاندازد نه هیچ کسی نیست باید رفت و از این همه زجر و بدبختی رها شد... دختران فراری واژه پیچیدهای نیست اما مفهوم پیچیدهای دارد همه ما آنرا بارها و بارها شنیدهایم. دکتر مصطفی اقلیما رییس انجمن مددکاری ایران میگوید: جامعه امروز شهری ما مشکلات بسیاری برای نسل جوان ایجاد کرده که یکی از آنها مشکلات ناشی از تورم اقتصادی است که این فشار اجتماعی باعث شده که پدری با دو یا در برخی از موارد سه شیفت کاری فرصت رسیدگی به احساسات و عواطف فرزندان خود را نداشته باشد، تنها ساعات فراغت را به استراحت بپردازد و در صورت فراهم نبودن محیط ساکت و تامین نشدن آرامش به خشونت روی آورده و با فرزندان درگیر شود. وی میگوید: در چنین جامعهای دیگر درک فرزندان و صرف وقتی برای تربیت معنا ندارد چرا که پدر و مادر هر دو در محیط بیرون از خانه بوده و توجهی به تامین نیازهای عاطفی فرزندان خود ندارند و این یعنی جستجوی محبت در بیرون از کانون گرم خانه. دکتر اقلیما ادامه میدهد: در نگاه اول محیط بیرون از خانه برای شخص آسیب دیده بسیار جذاب بوده و انگیزه فرد را برای فرار تقویت میکند چرا که توجه افراد مختلف، ماشینهای مدل بالا و خانههای متنوع دختران این خانهها را متقاعد میکند که پا روی همه چیز گذاشته و فرار از خانه را تجربه کنند. اما در خوشبینانهترین حالت این خوشیها تنها دو سال خواهد بود چرا که در بیشتر موارد فرد مبتلا به اعتیاد شدید شده و به عنوان یک بزهکار در جامعه حضور خواهد داشت. وی میگوید: در جامعه ما اگر دختری دو شب را خارج از خانه سپری کند در 80 درصد موارد محکوم به رانده شدن بوده و نگاه اطرافیان بیانگر عدم مقبولیت او در خانواده خواهد بود و وی به صورت مادامالعمر محکوم به رانده شدن خواهد بود که این یعنی منشاء روسپیگری بزهکاری و هزاران جرم دیگر. رییس انجمن مددکاری ایران درباره راهکارهای مقابله با این پدیده میگوید: ریشه بسیاری از این انحرافات و آسیبها درخانواده های ضعیف و درگیر کنشهای اقتصادی است چرا که در کشور ما تجمل گرایی سبب شده برای به دست آوردن پول بیشتر، پدرها تا دیر وقت کار کنند و به نوعی از حضور خود در کنار فرزندان غیبت دارند. در این شرایط در نبود پدر فرزندان دچار آسیب میشوند ، فرصت کافی برای تربیت فرزندان و گفتگوهای صمیمانه و محبت آمیز را نخواهند داشت که این البته یک بخش مسئله است. صورت دیگر آن خانوادههایی هستند که درگیر فقر و اعتیادند. پدر معتاد است و حاضر است فرش زیر پای بچه و همسرش را بفروشد و آدم مسئولی نسبت به خانوادهاش نیست. خاصیت اعتیاد این است که خصایص انسانی را در فرد میکـُشد. بنابراین اعتیاد یکی از دلایل فرار از مسئولیت است. وی خاطر نشان میکند:فرار با هویت ارتباط مستقیم دارد. ما در کتاب های درسی درباره فیزیک و شیمی بحث میکنیم اما بخشی از مهارتهای زندگی که بچهها بتوانند خودشان را و محیط را چگونه بشناسند آموزش نمیدهیم. هویت در دوره نوجوانی شکل میگیرد و به شدت نیاز هست در این زمینه آموزش بدهیم. آنها میخواهند بدانند که هستند. چه میخواهند و چطور باید به خواسته خود برسند. وقتی این مسائل هویتی حل نشود بچهها دچار سرگشتگی و انحراف میشوند. وی درباره اینکه این جریان چقدر منجر به فرار از خانه میشود میگوید:فرار از خانه دلایل متعددی دارد که تحقیقات وسیعی در این زمینه توسط دانشگاهها صورت گرفته است. در ارتباط با فرار دختران، عمدهترین دلیل نحوههای رفتار با بچهها و خشونت و محدودیت زیاد و تبعیض بین بچهها به شکل مستقیم و غیرمستقیم بوده است. وی درباره رابطه فرار با بیماریهای روانی میافزاید: بخشی از فرارها به بیماریهای روانی و اختلال شخصیت فرد برمیگردد و فرد ممکن است که از این نوع ناراحتی یا بیماری رنج ببرد و باعث سرکشی او شود. بخشی از اینها هم مربوط به اضطراب افراد است. باندهای فساد در کمین دختران فراری یک روانشناس گفت: دخترانی که به هر دلیل مانند مشکلات اقتصادی، آشفتگی در خانواده یا طلاق والدین از خانه فرار میکنند، در اکثر موارد مورد تجاوز و سوء استفاده افراد یا باندهای فاسد قرار میگیرند. فربد فدایی افزود: دختران فراری به دخترانی گفته میشود که به دلایل مختلفی از خانه و خانوادهشان فرار میکنند و به جامعه پناه میبرند. وی گفت: این گونه دختران که جایی برای پناه بردن ندارند، اکثراً به افراد غریبه متوسل میشوند که در اکثر این موارد مورد تجاوزات پی در پی قرار میگیرند که نهایتاً ممکن است جذب باندهای فساد داخلی یا خارجی شوند و با این شرایط در صورت دستگیری این دختران در بعضی موارد به زندان افتاده و در مواردی هم توسط مقامات قضایی به خانوادههایی که به دلایلی از آنها فراری شدهاند، بازگردانده میشوند. این روانشناس اضافه کرد: برخی از دختران به علت فقر اقتصادی شدیدی که در خانواده آنها وجود دارد و نیازهای آنها برآورده نمیشود، فرار میکنند. این دخترها فکر میکنند با فرارشان میتوانند، امکانات بهتری را از جامعه بگیرند. فدایی افزود: بعضی دخترها اغفال میشوند یا به خاطر بسته بودن فضای خانواده، فرار میکنند، یعنی دختری با پسری دوست میشود و خانواده به هیچ عنوان آن را نمیپذیرد و دختر در محل یا شهری که زندگی میکند، برچسب میخورد و احساس میکند که دیگر راهی ندارد جز اینکه از خانه فرار کند. وی اضافه کرد: یکی دیگر از دلایل فرار آشفتگیهای خانوادگی است، تعارضات خانوادگی، خانوادههای طلاق، خانوادههایی که پدر معتاد است، مادر معتاد است، پدر زندانی است، مدیریت خوبی در خانه وجود ندارد، وجود ناپدری، وجود نامادری، تعارضات خانوادگی و آشفتگیها یکی از مهمترین علتهای فرار است. این روانشناس گفت: مسئله دیگری که به عنوان دلیل فرار برای دختران وجود دارد اما کسی فکرش را هم نمیکند.بحث ناامنی در خانواده است، یعنی در خانوادهای که دختر مورد سوءاستفاده قرار گرفته یا احساس میکند که ممکن است این اتفاق برایش بیفتد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 477]