محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828687536
- گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان محرم و رهنمودهاي عالمانه به قلم حسامالدين كاوه آورده است: حضرت آيتالله جوادي آملي، در ديدار فرمانده نيروي انتظامي استان قم، اشارههاي مهمي به چگونگي برگزاري سوگواريهاي ايام محرم داشتند.ايشان فرمودهاند: درخصوص قمهزني كه منع قانوني دارد، شما دستتان باز است. شما بايد از راه مشورت، مذاكره و گفتوگو اين مشكل را حل كنيد. سپس اين عالم بلندپايه و برجسته درباره حركت دادن «علم» و «علمكشي» فرمودهاند: در هر خانهاي بالاخره يك نفر روحاني يا دانشجو است. اگر دانشجو به پدرش و برادرش بگويد اين آهن سرد چيست كه بلند ميكنيد، آنها بهتر ميپذيرند. ايشان اظهار داشتهاند: اين علمها چيزي نيستند كه مطلبي، پيامي يا نفعي داشته باشند، غير از اينكه ترافيك ايجاد كنند، پيامي ندارند. واقعيت اين است كه اگر كسي جز شخصيت برجسته اسلام و تشيع، حضرت آيتالله جوادي آملي درباره علمكشي، سخني بر زبان ميآورد كه احتمال نفي و رد آن ميرفت، چه بسا مورد سوءظن قرار ميگرفت كه شئون مذهبي را زيرسوال برده است. اما محرم و آيينهاي آن نياز به بازخواني دارد، بازخواني محرم و تاسوعا و عاشورا از اين رو ضروري است كه محرم و بهويژه عاشوراي آن، هسته مركزي ديدگاه شيعي را تشكيل ميدهد، چه بسا در طول قرنها، ميبايد پيرايههايي كه بر محرم بسته شده است، كنار زده شود تا حقيقت محرم و عاشورا بهتر و دقيقتر مشاهده شود. آيينهاي محرم نيز نياز به بازخواني دارند. آنچه از پيشوايان مذهب به دست شيعيان رسيده است، تاكيد بر بزرگداشت محرم و گريستن به مصيبت اهل بيت عصمت و طهارت است و لعن و نفرين ظالمان و ستمپيشگان، اما قطعا پيرايههايي چون «علمكشي» و آنگاه برخي رفتارهاي سوء ناشي از توجه بيش از حد برخي افراد به حاشيههاي آييني و نه متن محرم، موجب ميشود كه اندك اندك، حاشيهها بر متن گراني و فزوني كنند.محرم ماه بيداري است، ماه آگاهي است، ماهي است كه شيعيان نه تنها در سوگ امام سومشان به عزاداري ميپردازند كه موظفند حقيقت و معناي محرم و عاشورا را دريابند وگرنه محب اهل بيت به شمار ميروندنه شيعه جان آگاه و شيفته اهل بيت. تفاوتهاي ميان محب و شيعه به توجه آنان به حاشيه و متن، صورت و باطن و وجدان كردن حقيقت عاشورا مربوط ميشود، شيعيان فاصله بسياري با محبان دارند، گو اينكه در اصطلاح همه محبان شيعه ناميده ميشوند. بيگمان شمار بسياري از آيينهاي محرم ميبايد بازخواني شوند، اما نه به شيوهاي نادرست. حضرت آيتالله جواديآملي نشان دادند كه بازخواني عالمانه و شجاعانه از اينگونه رفتارها و آيينها، كاملا عملي است.يك نكته و گوشه ناگفته نيز مانده است: عالمان و بزرگان دين به تاسي از حضرت آيتالله جوادي آملي، وظيفه دارند، شيعيان و دوستداران اهل بيت را به سوي مفاهيم مركزي و دروني تشيع هدايت و راهبري كنند. سكوت در برابر رفتارها، سنتها و آيينهايي كه هيچگونه مستندي در تاييد آنها از اهل بيت در دست نيست و بزرگان سلف نيز احيانا از تاييد آنها پرهيز داشتهاند، ميتواند زمينهساز دوري معنوي شيعيان و دوستداران اهل بيت، از بنمايههاي پيام آن معصومان باشد. واضح است كه برداشتن علم، پيرايه بستن بر آن و آراستن آن، نذر كردن براي آن و حتي كودكان را به نيت سلامت يا نيات ديگر، جز دلبستگيهاي صوري به محرم چيز ديگري نميتواند باشد. شهادت سالار شهيدان و پيروان او در راستاي شناسايي حق از باطل و بازگرداندن اسلام به مسير درست و راستين بوده است، جان چه كسي از جان امام معصوم عزيزتر و روح چه كسي به حضرت حق مقربتر است؟ با اين حال امام حسين عليهالسلام جان خويش و جان همراهان همدل خويش را بر سر اسلام عزيز ميگذارد. امام شهيد ميشود تا اسلام انحراف نيابد. حال جاي پرسش است كه عالمان شيعي، كه ميبايد عامل نيز باشند، چرا در وظيفه خطير ارشاد و تبليغ بدين امر مهم نيز نپرداختهاند كه عزاداري سالار شهيدان فقط به صورت و تمثال و علم نيست، معنا و معنويتي دارد كه عالمان دين و مذهب ميبايد دست دوستداران امام حسين (ع) را بگيرند و به سوي آن معنا و معنويت راهبري كنند. دير نشده است. از همين امسال ميشود چنين وظيفه خطيري را برعهده گرفت. جام جم روزنامه جام جم در يادداشت خود با عنوان "صلح ، راه است "به قلم محمدرضا عرفانيان آورده است: 1- باراك اوباما ، رئيسجمهوري آمريكا اخيرا با اعطاي كمك نظامي به ارزش 30 ميليارد دلار به رژيمصهيونيستي موافقت كرد. براساس مصوبهاي كه به تاييد اوباما رسيده رژيم صهيونيستي اين ميزان كمك نظامي را بهتدريج و طي 10 سال آينده دريافت خواهد كرد. اين در حالي است كه بودجه نظامي رژيم صهيونيستي سال گذشته بالغ بر 13.3 ميليارد دلار بود. 2- واشنگتن در كنار اعطاي كمك نظامي مبلغ 3.148 ميليارد دلار نيز بصورت وام اعتباري در اختيار تلآويو قرارداده است. واشنگتن با هدف تضمين پرداخت بدهيهاي اسرائيل اين اعتبار را در اختيار تلآويو قرار داده و نكته حيرتآور آن كه آمريكا در شرايطي به فكر تضمين پرداخت بدهيهاي رژيمصهيونيستي است كه خود با بحران مالي و كسر بودجه شديد مواجه است. 3- رئيسجمهوري آمريكا چندي پيش نيز با اعزام 30 هزار نيروي كمكي به افغانستان موافقت كرد. با اين اقدام تعداد نيروهاي آمريكا در افغانستان از مرز يكصد هزار نفر گذشت و اين در حالي كه علاوه بر نيروهاي آمريكايي بيش از 40 هزار نيروي ناتو نيز در افغانستان مستقر هستند. اوباما اين اقدامات را بخشي از عمليات استقرار صلح در افغانستان خواند! 4- رئيسجمهوري آمريكا در هفته جاري دستور داد برخي مناطق يمن هدف حملات موشكي قرار گيرد. 5- هم اينك نيروهاي آمريكا در بسياري از نقاط جهان از جمله در آمريكايلاتين، آفريقا، اروپا و آسيا مستقرند و ظاهرا در تمامي اين نقاط مشغول صيانت و حفظ صلح هستند! 6- اوباما در سخنراني خود در اسلو براي دريافت جايزه صلح نوبل گفت: ما در افغانستان هستيم تا از گسترش سرطان به ديگر نقاط جهان جلوگيري كنيم! ظاهرا نيروهاي آمريكا با هدف درمان همين سرطان است كه سالهاست در افغانستان، عراق وكشورهاي آفريقايي مستقر شدهاند. هشت پايگاه نظامي عمده در كلمبيا را در اختيار خود گرفتهاند. درنقاط مختلف اروپاي غربي و شرقي حضور دارند. برخي كشورهاي آسيايميانه را به اردوگاه نظامي خود تبديل كردهاند و با هزينهاي نزديك به يك ميليارد دلار در حال ساخت يك مركز ديپلماتيك!! در اسلامآباد، پايتخت پاكستان هستند. اگر سرطان را «شيوع گسترده نيروهاي خود راي» تعريف كنيم در آن صورت بايد گفت اين نيروهاي آمريكايي هستند كه همانند سرطان در سراسر جهان پخش شدهاند. اقداماتي كه اوباما با تعابيري نظير صلح، تغيير و حقوق بشر در جهت تقويت دكترين نظامي آمريكا انجام داده تا كنون كمتر رئيسجمهور آمريكا موفق به انجام آن شده است. وي همواره اعلام ميكند تمامي اين اقدامات را با هدف رسيدن به صلح انجام ميدهد؛ اما بايد يادآور شد كه براي صلح راه نيست بلكه صلح «خود راه» است. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "عاقبت چه خواهد شد؟ " به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است: علامه حسن زاده آملي در مناجاتهاي خود با خدا دركتاب «الهي نامه» پرسش پرمغزي را مطرح كرده و مي گويد؛ خدايا عاقبت چه خواهد شد با ابد چه بايد كرد؟ علامه حسن زاده آملي در مناجاتهاي خود با خدا دركتاب «الهي نامه» پرسش پرمغزي را مطرح كرده و مي گويد؛ خدايا عاقبت چه خواهد شد با ابد چه بايد كرد؟ مسئله فرجام كار انسان مهمترين دغدغه اي است كه هر كس را به تامل و تفكر وامي دارد. ما سفر ابدي در پيش داريم ، زندگي دو روزه دنيا مي گذرد! بايد ديد با ابديت چه بايد كرد؟ كارنامه ما در محضر حق تعالي چيست؟ شمر بن ذي الجوشن در جنگ صفين در كنار حضرت علي (ع) شمشير مي زد و از سرداران سپاه امير المومنين (ع) و از ياران وي بود. او زخمي شد و از جانبازان جنگ صفين بود ! چه كسي باور مي كرد كه او روز عاشورا با چكمه و خنجر برهنه بر سينه امام حسين (ع) بنشيند و سر حجت خدا را از تن جدا كند؟! چه كسي باور مي كرد او سرهاي بريده شده ياران حسين (ع) را نزد ابنزياد و سپس نزد يزيد در شام ببرد؟! او با عمربن سعد در سبقت گرفتن در جنگ با فرزندان رسول خدا(ص) رقابت جدي داشت! حربن يزيد رياحي از بزرگترين سرداران سپاه يزيد بود كه در برابر امامحسين (ع) به صف شده بود . او پس از عمربن سعد نامزد اميري سپاه كربلا بود هم او بود كه با هزار سوار مامور دستگيري امام حسين و بردن حضرت نزد عبدالله بن زياد بود. حر اولين كسي بود كه راه را برامام حسين بست و از ورود او به كوفه يا بازگشتش به مدينه جلوگيري كرد . او بود كه امام را راهي كربلا كرد. او در سراشيبي جهنم با سرعتي باور نكردني ماموريت داشت با كشتن امام حسين (ع) لعن ابدي را به اسم خود ثبت كند. اما در حساسترين لحظه به بهانه آب دادن اسب خويش از اردوگاه عمر بن سعد جدا شد و با سرعت برق به كاروان حسين (ع) و جبهه حق پيوست. خدا مي داند در درون او چه توفاني بود كه توانست در ساحل امن ولايت آرام گيرد؟! طلحه و زبير هر دو از اصحاب پيامبر بودند. پس از رحلت پيامبر25 سال همواره در كنار حضرت علي (ع) خاك ولايت را خورده بودند . جزء اولين كساني بودند كه با علي (ع) بيعت كردند. اما كارشان به جمل كشيد و در برابر كسي ايستادند كه بشريت در برابر ابعاد وجودي او تا ابد در حيرت است . آنها در برابر كسي ايستادند كه بيش از هر كس به حقيقت وجودي وي و حقانيت او باور داشتند. در عصر ما امام خميني (ره) در همين انقلاب اسلامي معركه اي از ابتلا و امتحان پديد آورد كه جز معجزه نمي توان نامي به آن گذاشت. چه بسيار انسانهايي كه به دليل شرايط حاكميت طاغوت به سمت جهنم مي رفتند اما با هدايت امام (ره) به عاليترين درجه انساني كه شهادت و قرب حق تعالي بود رسيدند. چه بسيار افرادي كه با مجاهدات خود اين انقلاب و مردم و از همه مهمتر امام (ره) را ياري كردند اما به دليل غفلت و جهل و فقدان بصيرت نسبت به قيامت و ابديت خود در امتحانات پيروز بيرون نيامدند. ايام محرم فرصت خوبي است كه در فرجام و عاقبت خود انديشه كنيم. ما نمي توانيم در معركه نبرد حق و باطل بي آنكه بدانيم كجا ايستاده ايم عاقبت انديشي كنيم.عاقبت انديشي انسان را به محاسبه و مراقبه وا مي دارد. خدايا نمي دانم آخرين عملي كه انجام خواهم داد چيست؟ آخرين سخني كه خواهم گفت براي كيست؟ آخرين نگاهي كه خواهم كرد به كدامين سو است؟ پاياني ترين سخني كه خواهم شنيد چه كلامي است؟ از تو به فضل و كرمت مي خواهم براي تو و در راه تو و رضاي تو باشد. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "... و اين خط، همان است " به قلم سعدالله زارعي آورده است: در ميانه حكومت بي مثال اميرالمؤمنين-عليه السلام- بعضي از نيروهايي كه در دين به «امام» قايل نبودند و يا عقل خويش را امام خويش مي پنداشتند، شعار مي دادند «لاحكم الالله» اين شعار مقدسي بود كه شايد مقدس تر از آن يافت نشود اما حضرت امير كه در برابر «الله» خوديتي را نمي شناخت و امتحان خود را در عرصه هاي مختلف از جمله مواجهه حساس و خطرناك با «عمروبن عبدود» در «روز خندق» داده بود، اين شعار را برنتافت و آن عبارت تاريخي را فرمود كه به ضرب المثل هم تبديل گرديد: «كلمه حق يراد بها الباطل». منافقين نماز شب و نافله خوان چاره اي نداشتند جز اينكه در برابر حكومت حق به خود حق متوسل شوند تا علي را پشت سر بگذارند و حال آنكه مي دانستند خدا اسلام بدون محمد(ص) و علي(ع) را نمي پسندد. حضرت امير المؤمنين- سلام الله عليه- مشت بسته اين منافقين را باز كرد و فرمود اين خوارج با نفي حكومت از غير خدا در پي نفي حكومت هستند و حال آنكه گريزي نيست و جامعه به حاكم نياز دارد. علي مرتضي-عليه السلام- مي فرمايد آنچه اينها دنبال مي كنند از حكومت جور هم بدتر است چرا كه هرج و مرج اساس نظام اجتماعي را فرو مي پاشد. هرج و مرج طلبي در جامعه اي كه براي استقرار «نظم جديد» فديه هاي فراواني داده است و در بين فديه ها عالمان بزرگ و انسانهاي بسيار ارزشمند وجود دارند، ظلم مضاعفي به حساب مي آيد. هرج و مرج طلبي با شورش عليه نظم مستقر شروع مي شود و در انتها به هرج و مرج مطلق منتهي مي گردد چرا كه در اينجا هرج و مرج طلبي بطور مطلق و بصورت ابزار براي رسيدن به مقصود مورد استفاده قرار مي گيرد و اين در درازمدت به روش هرج و مرج طلبي لباس مشروعيت مي پوشاند پس مي توان گفت هرج و مرج طلبي به هيچ نوع حاكميت و نظمي نمي انجامد. انقلاب اسلامي در طول سه دهه اخير بارها شاهد استفاده «گروههاي فشار» از روش هرج و مرج بوده و نتايج آن را ديده است. در يك مقطعي از انقلاب بعضي از گروههاي سياسي شعارهاي ضد آمريكايي سر مي دادند و در همان حال حضرت امام را كه ريشه آمريكا را در ايران قطع كرده بود «مرتجع» مي خواندند. حضرت امام با لطافت فرمودند اينها چپ هاي آمريكايي اند. طولي نكشيد كه اين چپ هاي آمريكايي ارتباط علني خود را با آمريكا ظاهر كردند. در واقع در آن زمان، مسئله چپ هاي آمريكايي اين بود كه نظام ضدآمريكايي مستقر نشود. بعدها منافقين هم همين راه را رفتند يك روز سازمان مجاهدين خلق بيانيه داد كه تنها كسي كه شايسته منصب رياست جمهوري است، حضرت امام خميني مي باشد و افزود «تنها راه» حفظ جمهوري اسلامي از خطر افتادن به دام امپرياليسم جهاني، پذيرش اين سمت از سوي امام است آنان البته مي دانستند كه پذيرفتن سمت اجرايي در شأن امام نيست در واقع منافقين دشمني با امام را در ذيل واژه امام مخفي كرده بودند و البته زياد طول نكشيد و آنان به جنگ مسلحانه با امام روي آوردند. يكي ديگر از نمونه ها اقدامات نهضت آزادي بود. نهضت آزادي همواره آزادي را بر استقلال و جمهوري اسلامي مقدم مي كرد و وقتي مي پرسيدي چرا؟ پاسخ مي دادند اگر آزادي باشد استقلال و جمهوريت هم خواهد بود. همين ها وقتي امام از برگزاري رفراندوم حرف زد گفتند هنوز زود است و بايد چند سال بگذرد تا زمينه برگزاري رفراندوم فراهم شود. بعدا وقتي مجلس خبرگان قانون اساسي با راي ملت آزاده تشكيل شد اينها مدعي شدند بوي استبداد مي آيد در نهايت به قم رفته و از حضرت امام صريحا خواستار انحلال مجلس خبرگان شدند. در اينجا هم آزادي خواهي آقايان نهضت آزادي براي سلب آزادي از ملت ايران مطرح مي شد. بعدها يك گروه ديگر سر برآوردند و شعار پلوراليسم ديني-تكثرگرايي ديني- سر دادند اينها در حلقه هاي خود- كيان و سلام- مدعي بودند كه حكومت بايد در مواجهه با برداشت هاي مختلف از دين بي طرف باشد و حال آنكه منظورشان بي طرفي نبود- هرچند بي طرفي هم سخن نادرستي است- منظور آنان از پلوراليسم ديني اين بود كه صداي خدا را از وجاهت و تاثير بيندازند و اباطيل را حاكم نمايند اما اين همه را در ذيل واژه زيبا و البته مغلوط « هر فكري محترم است» توجيه مي كردند و مرادشان حرمت زدايي از تعاليم ديني بود چه اينكه براي تحقق آن چهار نعل به سوي سكولاريزم تاختند و تظاهرات عليه خدا را نيز مشروع قلمداد كردند! اين روزها يك گروه ديگر سر برآورده كه «رجعت به گذشته» را سر مي دهد و در توجيه آن مي گويد رويه كنوني كشور، ما را از تعاليم اوليه انقلاب و خط امام دور كرده است و بايد به آن دوره بازگرديم. اين شعار بسيار زيبا خيلي ها را به اشتباه انداخت و حال آنكه منظور آنان- موسوي و...- اين است كه دستاوردهاي قانوني نظام و نهادهاي برآمده از انقلاب را به اسم انقلاب و بازگشت به ارزش هاي آن قرباني نمايند! درست در ميانه اين دعواها عده اي هم به اسم اينكه جامعه دستخوش التهاب شده و نظام به خطر افتاده است از همگرايي و بازگشت به شرايط قبل از انتخابات سخن مي گويند البته در اين بين بعضي از نيروهاي غير سياسي آن را صادقانه عنوان مي كنند ولي نيروهاي سياسي براي بازسازي اوضاع بهم ريخته خود از آن دم مي زنند. در واقع در اينجا هم منظور از وحدت همان تفرقه است ولي چون نمي توان با تابلوي تفرقه به جمع آوري عده و عده پرداخت تابلوي وحدت را بلند كرده اند. هرج و مرج طلبي توأم با بهم ريختن مرزهاي سياسي است طبيعي هم هست چرا كه وقتي مرزهاي اعتقادي فرو مي ريزند معناي دوستي و دشمني عوض مي شود. دشمنان ديروز دوست خوانده مي شوند و دوستان ديروز دشمنان تلقي مي گردند. در اين فضا جاسوسي، بي ديني، تضييع حقوق مردم و مسايل اخروي رنگ مي بازند و الگوهاي جديد جاي آن را مي گيرند و اين يك وضعيت فراگير در همه صحنه هاي درگيري انقلاب و مخالفان آن است بدون آنكه مو بزند با اين وصف شما اگر مروري به روش هاي توده اي ها، فدايي ها، مجاهد خلقي ها، حزب خلق مسلمان ها، بهزاد نبوي ها، خاتمي ها، موسوي ها و... بياندازيد مي بينيد كه مو نمي زند و همه از يك روش و شيوه و الگو پيروي كرده اند. براي اينكه كمترين ترديدي برايتان نماند به آرشيو سال 85 و 95 مراجعه كنيد اطلاعيه سازمان مجاهدين خلق و... را برداريد كنار اعلاميه ماههاي اخير ميرحسين موسوي و ادوار دفتر تحكيم و... بگذاريد و سعي كنيد آنها را جدا و مختلف ببينيد هرگز نخواهيد توانست! اين روزها اما نفاق به مخمصه افتاده است. ميرحسين در نامه 12 شهريور خود مي نويسد من 02 سال سكوت كردم- يعني به آماده كردن نيرو مشغول بودم- و بعد از 02 سال تا اينجا آمدم نمي توانم 02 سال ديگر صبر كنم تا «شبكه اجتماعي» شكل بگيرد. او هيچگاه گمان نمي كرد راديكاليزم سبز او به اين زودي خزان بگيرد. حال او اين ضعف را با چه جبران مي كند با صبر و محاسبه؟ خير او در آن نامه مي نويسد از راهي كه برگزيده ام باز نمي گردم و به راه خود ادامه مي دهم هر چند حمايت آشكار سيا- كه تا پيش از اين مخفي بوده است- همه حقيقت را برملا مي كند. در واقع موسوي و... خلأ همراهي مردمي را با حمايت جدي مراكز جاسوسي و... جبران مي نمايند. در اين ميانه انقلاب اسلامي البته راه خود را مي رود و از اشتغال به اموري كه آن را از هدف بزرگ خود باز مي دارد، پرهيز مي كند و صد البته در ايران ما مردم اسير فتنه منافقان و منحرفان نمي شوند. هر چند آبي گل آلود و هوايي غبارآگين مي گردد وعده اي براي مدت كمي دچار ضعف تشخيص مي شوند اما مردم ما كوله باري از 41 قرن تجربه بر دوش دارند و معناي ولايت و تفاوت آن را با حكومت هاي غير الهي مي دانند. جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "جايگاه ايران در « امنيت انرژي » ديگران " آورده است:خط لوله گازي تركمنستان به چين به طول 7 هزار كيلومتر با حضور روساي جمهور چين تركمنستان قزاقستان و ازبكستان طي روزهاي گذشته مورد بهره برداري قرار گرفته است . قرار است سالانه 40 ميليارد متر مكعب گاز از طريق اين خط لوله به چين صادر شود . اگرچه معمولا طرحهاي عظيمي در اين حد و اندازه با حاشيه و جنجال فراواني پيگيري مي شوند اما اصل اين طرح عمليات اجرائي و حتي بهره برداري آن در ميان سكوت تقريبا كامل به تصويب رسيد اجرا شد و در خط توليد و بهره برداري قرار گرفت . بطور طبيعي خطوط لوله با شرايط و موقعيتي تقريبا مشابه قبل از طرح و تصويب هم با جنجالهاي رسانه اي مواجهند و از جمله خط لوله نفتي « باكو ـ جيهان » و « ناباكو » با تنش هاي فراوان سياسي ـ تبليغاتي همراه بوده و هستند. با در نظر گرفتن اينكه مصرف كننده اصلي خط لوله 7 هزار كيلومتري احداث شده نهايتا و عمدتا چين خواهد بود به نظر ميرسد پكن سعي دارد با « چراغ خاموش » و به دور از جنجالهاي رسانه اي و سياسي به طرحهاي بلندپروازانه اش در قلمرو تامين و تضمين « امنيت انرژي » جامه عمل بپوشاند. چين طي سالهاي اخير با برنامه ريزي در جهت حضور در قلمرو فعاليتهاي عظيم نفت و گاز به سرمايه گذاري استراتژيك در صنايع نفت و گاز آسيا و آفريقا پرداخته و با در نظر گرفتن سكوت نسبي پكن درخصوص طرحهاي پردامنه اي از اين دست شايد ارزيابي تمامي ابعاد سياستهاي چين در قلمرو امنيت انرژي قابل جمع بندي نباشد و نتوان به درستي و با اطمينان درباره تمامي ابعاد سرمايه گذاريهاي نفتي ـ گازي پكن سخن گفت . مهمترين سرفصل هاي سياستگذاري پكن در اين قبيل موارد را مي توان بدين ترتيب فهرست كرد. 1 ـ پرهيز از هرگونه تبليغات رسانه اي و جوسازي سياسي ـ تبليغاتي كه مي تواند ساير كشورها و بويژه رقباي چين را نگران سازد و آنها را براي كارشكني در اين زمينه وسوسه كند. 2 ـ اتكاي كامل و جامع به شركتهاي چيني كه باعث شود تمامي مراحل كار از شناسائي مناطق مناسب امكان سنجي اكتشاف حفاري بهره برداري و حتي احداث خطوط لوله براي انتقال انرژي به همراه انجام تمامي بررسي هاي مهندسي ارزيابي و نظارت را بصورت يك « بسته كامل » توسط طرفهاي چيني به پيش ببرد و هيچ يك از حلقه هاي كار در اختيار شركتها و مشاورين غيرچيني قرار نگيرد. اين سياست علاوه بر اينكه تدريجا باعث ورزيده شدن شركتها و مشاورين چيني مي شود از كارشكني و تاثيرگذاري مستقيم و غيرمستقيم رقبا در اين زمينه جلوگيري كرده و نقش چين در تامين و تضمين اهداف و برنامه هاي خود را « حداكثر » مي كند. 3 ـ عليرغم آنكه چين در قلمرو فعاليتهاي نفت و گاز به مقايسه با ساير كشورها « نوپا » محسوب مي شود ولي شتاب و اعتماد به نفس پكن در اين مقوله به شدت قابل توجه است . اجرائي شدن كار عظيمي همچون احداث خط لوله 7 كيلومتري كه از خاك 3 كشور تركمنستان ازبكستان و قزاقستان عبور مي كند و در نهايت وارد خاك چين مي شود به خودي خود پشتوانه هاي اجرائي پكن در اين مقوله را گوشزد مي كند. بويژه آنكه بدون استثنا تمامي مراحل عمليات مهندسي و اجرائي آن از جمله اكتشاف حفاري طراحي مهندسي و اجراي خطوط لوله در ميدان « باغتيارليق » دردست شركتهاي نفت و گاز چين بوده است . علاوه بر اين قرار است اين خط لوله بتواند از گازهاي استحصالي از حوزه گازي « آمودريا » نيز تغذيه شود و آنرا به مراكز مصرف ارسال كند. اين ابتكار عمل پكن به خوبي نشان مي دهد كه چين با در پيش گرفتن يك سياست انرژي خاص درصدد تثبيت جايگاه خود در جمهوريهاي جوان و كشورهاي جدا شده از ساختار اتحاد شوروي سابق است و با حضور پررنگ ولي بدون سرو صدا از يكطرف سعي دارد ديگران از جمله روسيه را « تحريك به واكنش » كند و از سوي ديگر رقباي نفتي غربي حاضر در آسياي ميانه و قفقاز را با « چراغ خاموش » به گونه اي جا بگذارد كه فردا هم چندان فرصتي براي رقابت براي آنها باقي نمانده باشد. 4 ـ سياستهاي امروز چين در قلمرو انرژي به نظر مي رسد اهداف بلندمدت ديگري را هم تعقيب مي كند كه مشخصا در زمينه « امنيت انرژي » قابل تعريف است . اقتصاد چين در 2 دهه اخير عموما يك رشد دو رقمي را تجربه كرده است . آمريكا و اتحاديه اروپا تقريبا هميشه درخصوص ميزان رشد اقتصادي چين با اين كشور چالش داشته و دارند. غرب در يك موضع تقريبا واحد و مستمر اقتصاد پوياي چين را « اژدهاي خفته » ناميده و با حملات حاكي از نگراني پيامدهاي بيداري اين غول خفته را به همگان گوشزد مي كند تا آنها را هم نگران و با خود عليه چين همراه سازد. تراز بازرگاني چين و آمريكا همواره به نفع پكن مثبت بوده و طي دهه اخير بطور متوسط هر ساله تقريبا 200 ميليارد دلار بيشتر و به نفع چين بوده است . اين بدان معني است كه چين بويژه در سالهاي افول اقتصادي آمريكا نه تنها ضرر و زياني را شاهد نبوده بلكه از اين فرصتهاي طلائي بهره هاي فراواني برده است . چين طي سالهاي اخير براي خريد برخي از كمپانيهاي عظيم نفتي آمريكا خيز برداشت و اگر مخالفت و ممانعت جدي كنگره آمريكا نبود اين كمپانيها اكنون مديران عامل چيني مي داشتند. آمريكا همواره براي تاثيرگذاري بر « امنيت انرژي چين » بعنوان راهكاري براي « مهار پكن » وسوسه شده و تقريبا از هر اهرم فشاري در جهت تحقق اين هدف بهره برده است . غرب در همين طرح كه روزهاي گذشته افتتاح شد باندازه توانش كارشكني كرده و حتي صدور گاز تركمنستان به چين را مقرون به صرفه نمي دانست و تصريح كرد كه اجراي اين طرح عظيم بدون تكيه بر تكنولژي و سرمايه غرب امكان پذير نيست . در واقع چين هم در معرض يك « تحريم اعلام نشده » از سوي غرب قرار دارد و اگرچه از تكنولژي و تجهيزات چندان پيشرفته اي برخوردار نيست ولي توانست يك روياي غيرممكن را در « باغتيارليق » عملي كند و ضريب امنيت ملي خود را با تامين و تضمين امنيت انرژي ارتقا بخشد. 5 ـ تا اينجاي مسئله ظاهرا به ديگران مربوط مي شد ولي سئوال جدي امروز ما اينست كه نقش و جايگاه ما در امنيت انرژي چين و ديگران چقدر است و چگونه مي توان اين ميزان را ارتقا بخشيد اين سئوال دو جنبه دارد. الف ـ تركمنستان و ساير كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز اگرچه از منابع عظيم نفت و گاز برخوردارند ولي دسترسي مستقيم به دريا و بازارهاي اصلي مصرف انرژي ندارند. آيا ما مي توانيم در اين زمينه نقشي ايفا كنيم و سهم و جايگاهي براي كشور در اين مقوله ترسيم نمائيم البته به اين سئوال مقدر پيشاپيش پاسخهائي داده شده و ما امروزه در چارچوب موسوم به « سواپ » به انتقال نفت و گاز مشغوليم ولي با در نظر گرفتن نيازهاي طرفهاي مقابل و تحركات شديد و پردامنه ديگران در اين زمينه بايد اين سئوال را مجددا مطرح سازيم نقش خود را « باز تعريف » كنيم و پاسخهاي بهتر و مناسب تري را براي آن بيابيم كه براي ارتقا نقش و جايگاه ايران در اين مقوله چه تصميمات و اقدامات جديدي قابل بررسي است ب ـ چين با رشد اقتصادي فزاينده اش تقريبا هميشه « تشنه انرژي » است . سهم ما از بازار مصرف انرژي چين چيست و چه مي تواند باشد موضوع صادرات گاز ايران به چين از سالها پيش مطرح بوده ولي اقدامات قابل ذكري در اين زمينه مشاهده نمي شود كه از يكطرف سهم و جايگاه ايران را در بازار مصرف انرژي چين « تثبيت » نمايد و از طرف ديگر عطش انرژي چين را پاسخگو باشد. چين با عملكرد خود براي سرمايه گذاري در آفريقا و آسيا به سوي كشورهائي متمايل شده است كه استقلال عمل بيشتري نسبت به غرب از خود نشان داده اند. ايران از اين ديدگاه داراي امتيازات فراواني است . اين امتياز ما در اين مقوله مي تواند و بايستي جايگاه ايران در تامين امنيت انرژي چين و ديگران را بيش از پيش تثبيت كند. اين مقوله باعث تقويت و ارتقا و امنيت ملي كشور مي شود و عمق استراتژيك نظام را بيشتري مي كند. ما با درك اين حساسيتها ظرافتها و پيچيدگيها بهتر مي توانيم در تصميم سازيهاي حال و آينده هوشمندي و تدبير لازم و مورد انتظار را نشان دهيم و در مسيري حركت كنيم كه منافع و مصالح كشور نيز دقيقا اقتضا مي كند. مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " صلح پايدار و حفظ محيط زيست "به قلم محمد اسحاق آبادي آورده است: همه دانشمندان و كارشناسان زيست كره اعتراف مي كنند كه روند فروپاشي اكوسيستم زمين با آهنگي شتابدار ادامه دارد و راهي براي برون رفت از اين مشكل بزرگ تمدن بشري نمي تواند وجود داشته باشد، مگر آنكه همكاري جدي تمامي دولت ها، با تكيه بر يك طرح جامع و جهان شمول كه نجات حيات سياره زمين و نسل آينده را به دنبال داشته باشد. پاره اي از دانشمندان كه خطر را جدي مي بينند معتقدند، تنها فرصت براي نجات زمين كمتر از 10 سال است، زيرا بعد از آن روند فروپاشي حيات سياره، برگشت ناپذير خواهد شد اين امر را مي توان پذيرفت زيرا نود درصد از آبزيان اقيانوس ها و درياها، ظرف پنجاه سال گذشته نابود شده اند و زنجيره غذايي در درياها در حال گسستن است. در همين مدت هشتاد درصد از آبهاي زمين آلوده به سموم، فلزات سنگين، پساب ها و فاضلا ب ها شده اند، از اين رو بحران آب در سطح جهان امري جديست. گازهاي گلخانه اي ناشي از سوخت فسيلي، تغييرات اقليمي (تغييرات چرخه آب) را باعث شده كه نتيجه آن سيل هاي بي سابقه، طوفان ها، ريزش برف هاي بي سابقه، آتش سوزي جنگلها در پاره اي از اقليمها و خشكسالي هاي بي سابقه در پاره اي ديگر از اقليمهاست. به آن اضافه كنيد نابودي روبه رشد جنگلها و مراتع، آب شدن سريع يخ هاي قطبي كه منجر به بالا آمدن سطح درياها شده و در آينده منجر به كوچ اجباري اقوامي خواهد شد كه ارتفاع زمين هاي ايشان از سطح درياها كم است... به آن اضافه كنيدهزاران مشكل زيست محيطي ديگر، از قبيل نابودي گونه ها، نشت صدها هزار بشكه پسان پرتوزا و ساير سموم صنعتي بر اثر زنگ زدگي، كه در اقيانوس ها و درياها دفن شده اند. تغييرات در چرخه آب، پديده بي رنگي در يك ميليارد ريف مرجاني و... غيره. با توجه به رشد جمعيت در پيش روي نيز، بحران جهاني آب و غذا، هجوم گرسنگان، تخريب، يا ناهنجاري در ژن و كرموزوم انسان و حيوان، جهش ژنتيكي در ميكروب ها و باكتري ها را خواهيم داشت كه نهايت به نابودي حيات سياره(اكوسيستم زمين) و نسل آينده منجر خواهد شد. آيا زمين خانه ما و مادر حيات ما نيست؟ اين موارد را همه مي دانند، اما راه حل آن چيست؟ راه حل بسيار ساده است، برقراري صلحي جهان شمول، كه به ظاهر غير ممكن مي آيد، اما غير ممكن نيست. در اين صورت بشر به تمامي مشكلا ت خود فائق آمده و نجات زمين و نسل آينده ممكن مي گردد. اگر توجه داشته باشيم بيش از نيمي از انرژي مصرفي و گازهاي گلخانه اي حاصل از آن را، تحرك نيروهاي دفاعي و ساخت ابزار جنگي به خود اختصاص داده است، در خواهيم يافت كه صلح جهان شمول، چه تاثيري در حفظ محيط زيست خواهد داشت. امروزه بيش از سيصد هزار كارخانه در جهان ابزار آلا ت جنگي را مي سازند، و به آن اضافه كنيد توليدات و موارد در رابطه با آن را، كه از توليد بند پوتين يك سرباز گرفته تا سيستم هاي اطلا عاتي و جاسوسي را شامل مي شوند. اين انرژي چرا بايد هدر بروند، مگر بشر به درك و فهم دمكراسي جهاني نرسيده تا تصميمي خردمندانه بگيرد؟ از طرفي سياست اقتصاد جهاني بر پايه تفكر غلط سرمايه داري سنتي بنا شده، كه جنگ را بازار مصرفي پايدار براي خط توليد خود مي داند، از اين رو براي حفظ و استمرار اين بازار، ناچار از فتنه انگيزي و ايجاد جنگ بين اقوام است.از سوي ديگر صلح جهاني با اين شرايط بسيار خطرناكتر از جنگ و ناممكن است. زيرا بيش از هشتصد ميليون نفر در جهان از اين راه امرار معاش مي كنند، كه اين تعداد، شامل نيروهاي دفاعي، كارگران كارخانجات توليد كننده ابزار جنگي سرمايه داران و شاغلين در رابطه با فروش يا توليدات وابسته جنگي و ساير وابستگان شغلي را شامل مي شود در نتيجه با صلح جهاني، فاجعه جهاني به وقوع خواهد پيوست، زيرا بيكاري اين خيل عظيم، خود منشا» جرم و جنايت وسيع در سطح ملل خواهد شد وبه يكباره نظام اجتماعي و فرهنگي اقوام را فرو خواهد پاشيد و از سوي ديگر ورشكستگي اقتصادي را در سطح ملل و دولت ها بوجود خواهد آورد، و ناچار بشر را به سوي جنگ و خشونت سوق خواهند داد. پس راه حل چيست؟ راه حل اين مشكل بزرگ تمدن بشري تنها جنگ است... اما جنگ از نوعي ديگر... جنگي مورد قبول تمامي اقوام ملل و دانشمندان، با هدفي جهان شمول و حيات بخش. ساده تر عرض كنم، جنگ زيستي تنازع بقا، با هدف تعمير و نگهداري سياره زمين. چون اين جنگ ها مورد قبول تمامي اقوام است جنگ همه گير خواهد شد و بازار مصرفي به وسعت تمام زمين را براي سرمايه داري به وجود خواهد آورد، كه تبديل خط توليد جنگ افراز سازي ها را ممكن و اقتصاد جهاني را شكوفا خواهد كرد، به طوري كه چهار صد ميليون فرصت جديد شغلي بوجود خواهد آورد و فقر را از جهان ريشه كن مي كند. از طرفي نيروهاي دفاعي ملل تحت عنوان يك پرچم يا ارتش جهاني قرار خواهند گرفت و از سوي ديگر بقاي گونه ها و حيات زمين و نسل آينده را تضمين و مشكل كوچكي چون تغييرات اقليمي را هم مرتفع خواهد كرد. و از طرف ديگر همكاري بين ملل و دانشمندان، كارشناسان و سرمايه داران باعث برقراري صلحي پايدار و جهان مشمول خواهد شد كه نهايت به يك دولت جهاني و عدالت جهاني ختم خواهد شد. براي رسيدن به اين دگرگوني نوين اقتصادي و استراتژي زيستي، ابتدا بايد نوع ماموريت هاي جديد نيروهاي دفاعي توسط كارشناسان علوم مختلف تعريف شود تا يگان هاي دفاعي با ماموريت هاي جديد آموزش ديده و سريعا اقدام به جنگ زيستي كنند.با توجه به اين نكته كه اين نيروها نياز به ابزار جديد جنگي دارند، به راحتي مي توان به مقصود رسيد و تكنولوژي را در جهت خردمندانه سوق داد و عمل تبديل خط توليد كارخانجات را با كمك سياست جديد سرمايه داران به انجام رساند. بدين صورت تمامي اقوام با اشتياق خواهان جنگ زيستي تنازع بقا در كشورشان خواهند شد، زيرا انرژي و بودجه دفاعي دولت ها در رگ و پي اقتصاد و محيط زيستشان تزريق خواهد شد. پس مي بينيم: تنها راه نجات بشر، برقراري فلسفه صلح، دوستي در جهان است، تا در سايه اين صلح جهانشمول، اقدام به جنگ هاي زيستي تنازع بقا كنيم تا بازاري بزرگ، به وسعت سياره زمين به وجود آيد، كه نه تنها فقر را در جهان ريشه كن خواهد كرد بلكه خوني تازه در رگ اقتصاد ملل جاري خواهد ساخت، انرژي تلف نخواهد شد و سياره زيبايمان دوباره جان خواهد گرفت. بدين گونه است كه سرمايه دار و كارگر در كنار هم مي توانند از نعمت هاي خدا لذت ببرند و به كسب معرفت بپردازند. اين مقصود خالق ما و اين سياره زيباست. خداوند به انسان شعور عنايت فرمود و تمامي نيروها و گونه ها را مسخر او نمود، تا با خردمندي از آن استفاده كند. امروز ضرورت ايجاب مي كند كه دنياي كهنه را بسوزانيم و بر آن دنيايي نو بسازيم، تا فرزند معصوم ما و نسل آينده نظاره گر رقص پروانه ها باشند. جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "مسير آزادگي " به قلم ابراهيم زاهدي مطلق آورده است: اين روزها روز «حر» است؛ مردي كه خطبهاش در روز عاشورا برابر لشكر يزيد بسيار زيبا و البته بسيار هم مظلوم مانده است. اهل علم به دليل بازگشت حر از راه خطا،در برابر عظمت اين كار آن خطبه را مغفول گذاشته و مداحان و ذاكران هم بيشتر به مرثيهخواني و پايين نيامدن اين مرد بزرگ و آزاده از روي اسب تا لحظه شهادتش پرداختهاند. دكتر شريعتي در بحث «حر» و بررسي رفتار اين شهيد كربلا و دلايل آن رشادت و آن همه جانبازي را يك تغيير ميداند؛ تغيير رهبر و امام حر. او ميگويد «آيا در آن يكي دو ساعت، شناخت فلسفي حر تغيير كرد يا فرصت پژوهش و مطالعه تاريخ و جامعهشناسي داشت؟ چه عاملي باعث شد كه «حر» سردار بزرگ لشكر شقاوت، مردي كه براي اولينبار وحشت را به خيمههاي حضرت سيدالشهدا آورد، ناگهان از جهنم و سقوط در لعنتگاه تاريخ، به اولين شهيد كربلا تغيير مسير دهد؟ كدام كيمياست كه اينچنين مسير كدورت را به درخشندگي و جاودانگي بدل ميكند؟» به گفته وي، مهمترين اتفاق در زندگي «حر» درست در همان دقايق عاشورا افتاد كه امام و رهبر حر تغيير كرد؛ يعني حضرت اباعبداللـه به جاي يزيد نشست. يعني حر كه سالها در ذيل امامت و رهبري يزيد، به راه دوزخ ميرفت، با زعامت سيدالشهدا(علیه السلام) به افتخار شهادت رسيد. يعني حر كه ساعتي قبل قرار بود لعن ابدي را به جان بخرد، با تغيير كردن امام و رهبرش رستگاري را نصيب خود كرد. اين تحليل از رفتار حر و الگوي عاشورا به ما ميگويد كه حضور در اردوگاه امام و يا يزيد، فينفسه تعيينكننده مسير سعادت يا شقاوت است. او درست در آخرين لحظه،فقط اردوگاه خود را عوض كرد. به همين دليل سرنوشت او عوض شد. او هم سرنوشت و هم عاقبت شد با اهل اردوگاه و امام اردوگاه تازهاش. و حر، سرداري شد كه پيش از شهادت رو به روي سپاه ابن سعد ايستاد و آن خطبه زيبا و حماسي را سرود: ... شما ميدانيد كه من شهره به ميهماننوازيام؛ و امروز مصمم شدهام از پاكترين و با فضيلتترين مردم روي زمين دفاع كنم. شمشير من امروز در مقابل شماست كه بر ميهمانتان شمشير كشيدهايد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]
-
گوناگون
پربازدیدترینها