محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846625052
ویژه های روزنامه های امروز کشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اين همه دم خروس و باز هم قسم حضرت عباس؟! (خبر ويژه) مرخصي و آزادي موقت بهزاد نبوي از بازداشت با حاشيه هاي جالبي همراه شد. به دنبال آزادي موقت اين عضو مركزيت سازمان مجاهدين (انقلاب) طيفي از فعالان سياسي شامل ميرحسين موسوي، محمد خاتمي، كرباسچي، عبدالله نوري، در كنار جمعي از اعضاي گروه هاي مجمع روحانيون، حزب مشاركت، نهضت آزادي (ابراهيم يزدي و توسلي)، جنبش مسلمانان مبارز، گروهك ملي- مذهبي و ... به ملاقات وي رفتند. نبوي در اين ملاقات ها به شيوه هميشگي مظلوم نمايي گفته است: من بگويم در زندان كجا بودم؟ بگويم در زندان رژيم ستم شاهي بودم؟ چه بگويم؟ آن آقايان شده اند مدافع نظام و انقلاب و امام و من و امثال من شده ايم ضد نظام؟ وي همچنين مدعي شد: 19 خرداد يعني چند روز قبل از انتخابات 22 خرداد به دستور يك نهاد امنيتي، احكام دستگيري فعالان سياسي را صادر كرده بودند. گرفتن ژست انقلابي مظلوم و مراوده گسترده با سران گروهك هاي ضد انقلابي و ضد خط امامي در حالي است كه علي كشتگر عضو گروهك ورشكسته فدائيان خلق در گفت وگو با راديو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا)، درباره «عدم مرزبندي بهزاد نبوي (تئوريسين مجاهدين انقلاب) با نيروهاي غير خودي از جمله نهضت آزادي و نزديكي با گروه هاي مذكور» گفت: جنبش سبز، مرزبندي ها را در درون خود بين نيروهاي مذهبي و غيرمذهبي يا چپ و راست از بين برده است. هركس بخواهد در اين جريان مقبول باشد ناچار است اين مرزبندي ها را كنار بگذارد.جنبش سبز ديگر چنين مرزبندي هايي را به رسميت نمي شناسد و قبول نمي كند. اگر كساني بخواهند مقبول باشند بايد چنين عمل كنند.» محمد سلامتي دبير كل سازمان مجاهدين (انقلاب) در اظهاراتي پاستوريزه تر و در گفت وگو با روزنامه اعتماد اظهار داشت: اصلاح طلبان اكنون نقد درون جبهه اي را كنار گذاشته اند چرا كه ما حالا داريم در يك جبهه مشترك فعاليت مي كنيم. استحاله و انحلال كامل امثال بهزاد نبوي در گروهك هايي نظير نهضت آزادي و مأتلفان خارجي آنها (سازمان منافقين، فدائيان خلق، سلطنت طلبان و...) در حالي است كه حضرت امام ضمن برخورد قاطع با انحرافات گروهك نهضت آزادي هشدار دادند اگر اين گروهك بر سر كار باقي مي ماند بر صورت اسلام و انقلاب سيلي مي زد و منافقين تروريست، فرزندان معنوي نهضتي ها هستند. مدعيان اصلاح طلبي با تبعيت كوركورانه از گروهك ها طي يك دهه اخير به تدريج در مقابل خط امام، قانون اساسي و مباني انقلاب صف آرايي كردند و مانند گروهك ها نهايتاً كارشان به صف آرايي در برابر جمهوريت و رأي مردم ولو به قيمت راه اندازي آشوب كشيد. بهزاد نبوي از جمله فعالان طيف موسوم به اصلاحات است كه ضمن آشكار كردن تدريجي مخالفت با ولايت فقيه و نظرات حضرت امام، به عامل اجراي طراحي هاي آمريكا در مجلس ششم و دولت اصلاحات (به واسطه برخي مديران اجرايي) تبديل شد. وي ضمناً به طور همزمان رياست هيئت مديره شركت نفتي پتروپارس (شركت دولتي) را نيز در اختيار داشت و به واسطه برخي رانت هاي دولت موفق به كسب برخي قراردادهاي ويژه چند ميليارد دلاري شد اما با اعتراض برخي از نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم مجبور به كناره گيري بي سر و صدا از آن شركت شد. مثل كيهان نباشيد!! (خبر ويژه) شهردار تهران روز يكشنبه روزنامه كيهان را روزنامه اي «هزينه ساز» خواند و گفت به مطبوعات وابسته به شهرداري تهران تأكيد كرده است، مطلقاً شبيه كيهان نباشند. براي ما روشن نيست منظور قاليباف از اين اظهارات كه در حاشيه حضور خود در نشست جامعه اسلامي مهندسين بيان كرده است چيست؟ اگر منظورش اين است كه روزنامه هاي تحت امر او يعني همشهري و تهران امروز و روزنامه ها و مجلاتي كه شهرداري از كيسه بيت المال اجاره كرده است نبايد مانند كيهان عليه غارتگران بيت المال مطلبي بنويسند و نبايد عليه آمريكا و اسرائيل موضع داشته باشند! و نبايد مثل كيهان، فتنه گران و آشوبگران و آبشخورهاي بيروني آنها را افشا كنند! و... كه بايد گفت: روزنامه هاي تحت امر و يا تحت اجاره قاليباف هرگز به اين مسائل نمي پردازند، بنابراين به توصيه حكيمانه!! ايشان نيازي نبوده است و اما اگر قاليباف با حمله به كيهان- خداي نخواسته- در پي جلب توجه و كسب حمايت دشمنان بيروني اسلام و انقلاب و گروهك هاي ضدانقلاب و كلان سرمايه داران مفت خور و مزاحم مردم بوده است تا مثلاً در انتخابات بعدي از نامزدي ايشان حمايت كنند كه اين فاز جديد را به آقاي قاليباف تسليت عرض مي كنيم و ناسزاگويي ايشان به كيهان را از صميم قلب به خود تبريك مي گوئيم و به خاطر اين موهبت پيشاني شكر به آستان ربوبي مي سائيم و بالاخره اميدواريم آقاي قاليباف اين نكته بديهي را دريابد كه چنين اقداماتي به اعتبار انقلابي وي لطمه مي زند بي آن كه براي ايشان نزد ضدانقلاب محبوبيتي در پي داشته باشد، از اين روي بايد به وي گوشزد كرد كه «اي يكدله صد دله، دل يكدله كن» دروازه هاي آمريكا هم شاهد بودند (خبر ويژه) مجله صهيونيستي اشپيگل در تحليل سفر اخير رئيس جمهور اسلامي ايران به چند كشور آمريكاي لاتين از جمله برزيل تاكيد كرد: احمدي نژاد درست در برابر دروازه ايالات متحده اين نكته را به رخ ميدانداري سلطنت طلبان در سايت رسمي حزب مشاركت (خبر ويژه) پيوند طيفي از نيروهاي حزب مشاركت با گروهك هاي سلطنت طلب و ضد انقلاب هر روز آشكارتر مي شود. «نوروز» سايت رسمي اين حزب ديروز مقاله تبريك «نوشابه- الف» از عناصر سلطنت طلب مقيم پاريس را به مناسبت يازدهمين سالگرد تاسيس حزب مشاركت منتشر كرد. اين سلطنت طلب فراري كه گردانندگان نوروز ترجيح داده اند چهره بي حجاب و مكشفه وي را به نمايش بگذارند، در مقاله خود ضمن تبريك به مشاركت و متهم كردن نظام به استبداد مي نويسد: اين حزب- جبهه از بالا و توسط وابستگان به حكومت اسلامي شكل گرفته و از سوي ديگر با خروج از قدرت دچار تناقض بنيادين شده است. وي با اشاره به ارتباط گسترده خود با طيفي از اعضاي حزب مشاركت مي نويسد: «من با افراد زيادي از جبهه مشاركت از نزديك حشر و نشر داشته ام، سخنانشان را شنيده و مواضعشان را خوانده ام. به صراحت بايد بگويم در اين جبهه، هم وابستگان فكري راست حضور دارند، هم چپ. هم كساني كه تنها دغدغه شان، شركت در يك راي گيري و بازپس گيري صندلي هايي در قوه مجريه و مقننه است، هم كساني كه به ضرورت تحولي بنيادين در گفتار و كردار سياسي رسيده اند. همان اختلاف نظري كه باعث مي شود برخي از اعضاي رهبري جبهه مشاركت، رفتاري حاكم مآبانه داشته باشند و به طور مثال، يك سازمان دانشجويي را از همان زاويه اي نقد كنند كه حكومت مي كند، و برخي ديگر، جاي خويش را در كنار مخالفين نظم موجود ببينند. اين تناقض دروني، ريشه بسياري از كژ و مژ شدن هاي جبهه مشاركت بوده است. تناقضي كه باعث شده اين جبهه، تمامي افراد را، نه براساس شايستگي ها كه براساس مقبوليت ها در نزد حكومت، پذيرا باشد. براي اينكه بي انصافي نكرده باشم بايد بگويم گردانندگان جبهه مشاركت، دايره خودي ها را گسترش داده اند، اما نادرست است اگر نگويم اين تلاش كافي نبوده است. ايران قرار بود براي همه ايرانيان باشد؛ همه ايرانيان. اما امروز سؤال اين است: چنين شد؟ اگر شد گستره اش تا كجا بود و تا كجا مي توانست باشد. چرا نشد و چه مي بايد كرد تا بشود. اين سلطنت طلب در عين حال نوشت: «در سرزمين استبدادزاده ما چنين است؛ يك چشمي بودن هم در سرزمين سياسي كور ايران، موهبت است. بهتر است همين جبهه مشاركت را داشته باشيم تا «آبادگر» و «ايثارگر». از جبهه مشاركت، مي تواند حزبي فراگير سربرآورد، پس يازدهمين سالگرد حزب جبهه مشاركت مبارك است و ميمون.» گفتني است نامبرده هم اكنون به همراه همسرش (هوشنگ اسدي)، مسعود بهنود، ابراهيم نبوي، مهرانگيز كار (همسر پورزند)، برخي عناصر فراري وابسته به مشاركت (نظير حسين باستاني) و شماري از اعضاي گروهك نهضت آزادي، سايت ضد انقلابي روزنت را اداره مي كند. اين سايت ارتباط و هماهنگي كاملي با سايت هايي نظير نوروز دارد. چند سال پيش عليرضا علوي تبار سردبير روزنامه صبح امروز (وابسته به حجاريان) تصريح كرده بود جبهه مشاركت ائتلافي از چپ هاي خط امامي، تكنوكرات و روشنفكران ديني است و بتدريج چپ هاي خط امامي كه بر سر مسائلي نظير ماجراي آقاي منتظري در كنار امام خميني ايستادند، به حاشيه رانده خواهند شد. چشم كروبي روشن! (خبر ويژه) در آستانه اعلام طرح جديد دولت آمريكا براي مواجهه با معضل 8 ساله افغانستان، رسوايي هاي تازه در زمينه نقض حقوق بشر در اين كشور اشغال شده منتشر مي شود. اوباما قرار است امروز ضمن سخنراني در آكادمي نظامي وست پوينت، ضمن تشريح استراتژي جديد، نظر خود را درباره افزايش تعداد نظاميان آمريكايي در افغانستان از 68هزار به 100 هزار نفر اعلام كند. در همين حال اخبار منتشره حاكي از شكنجه و بدرفتاري نظاميان آمريكايي با دو نوجوان افغان در مقر نيروهاي آمريكايي در بگرام است. در پي انتشار اخبار گسترده در اين زمينه، روزنامه واشنگتن پست و نيويورك تايمز به طور سربسته به تاييد ماجرا پرداختند. براساس گزارش هاي منتشره، عيسي محمد 17ساله و عبدالرشيد 16ساله در زنداني مخفي متعلق به نيروهاي ويژه آمريكا (مستقل از زندان بگرام) مورد انواع شكنجه ها قرار گرفته و از جمله وادار شده اند برهنه شده و تن به آزارجنسي و تهيه تصاوير از خود بدهند. آنها لااقل دو هفته در سلول هاي بتوني به اتهام ارتباط با طالبان مورد شكنجه و آزار قرار گرفته و اجازه خوابيدن نداشته اند. انتشار اين گزارش از آن جهت تكان دهنده است كه اوباما با شعار تغيير از جمله بستن زندان گوانتانامو و شكنجه هاي وحشيانه در زندان هاي آمريكا روي كار آمد اما به تازگي اعلام كرد فعلاً امكان تعطيلي گوانتانامو وجود ندارد. صداي آمريكا مي گويد انتشار اخبار تازه از شكنجه افراد بازداشتي توسط نيروهاي آمريكايي به تلاش هاي اوباما لطمه مي زند. براساس گزارش صداي آمريكا و در آستانه اعلام طرح جديد اوباما براي افغانستان نظرسنجي موسسه پژوهشي PEW نشان مي دهد عدم رضايت مردم آمريكا از عملكرد نظامي دولت اين كشور در افغانستان به نسبت يك سال پيش كه اوباما تازه روي كار آمده بود 12درصد افزايش يافته و به 57درصد رسيده است. هزينه حضور هر نظامي آمريكايي در افغانستان سالانه يك ميليون دلار است و اين در حالي است كه ناامني، ترور و توليد مواد مخدر در افغانستان روبه فزوني گذاشته است گفتني است در حالي كه برخي از رسانه هاي غربي گوشه هايي از اينگونه اخبار مربوط به جنايات آمريكايي ها را پوشش مي دهند، سايت ها و رسانه هاي وابسته به فتنه انگيزان داخلي از انتشار هرگونه اخبار و گزارش هايي كه مي تواند چهره وحشي آمريكا را افشا كند به شدت پرهيز مي كنند! خالي بندي مجله هانتينگتون و پيدا شدن مغز متفكر براي جنبش سبز! (خبر ويژه) مجله تاسيس شده توسط ساموئل هانتينگتون ضمن يك شوخي سياسي، زهرا رهنورد همسر ميرحسين موسوي را جزو 100 متفكر تاثيرگذار جهان و در رده سوم معرفي كرد. فارين پاليسي مجله آمريكايي وابسته به موسسه واشنگتن پست در اين رده بندي، رهنورد را پس از بن برنانكي رئيس بانك مركزي آمريكا و باراك اوباما قرار داده است. در فهرست البته نام هاي جالب ديگري هم ديده مي شود از جمله ژنرال ديويد پترائوس جنگ سالار آمريكايي(رتبه8)، ديك چني معاون جنگ طلب بوش(رتبه13)، واسلاو هاول رئيس جمهور مخملي و سابق چك، سلام فياض نخست وزير تشكيلات خودگردان، آنگ سان سوچي رئيس مخالفان برمه و تحت الحمايه آمريكا، گوردون براون نخست وزير انگليس، جورج سوروس سرمايه گذار صهيونيست كودتاي مخملين(رتبه38)، بيل كلينتون (رتبه6) ، ايان هيرسي علي(نويسنده سوماليايي الاصل ضداسلام كه بعدها تابعيت هلندي اختيار كرد)، عبدالكريم سروش و... مجله مذكور در معرفي رهنورد، وي را مغز متفكر!! انقلاب سبز در ايران كه نقش برجسته اي در هدايت مبارزات انتخاباتي موسوي داشته است ناميده اما توضيح نداده كه چرا موسوي مغز متفكر محسوب نشده است! در متن معرفي رهنورد همچنين آمده است «او يكي از تندروترين اسلامگرايان پس از انقلاب كه بر بدنام كردن فمنيست هاي سكولار فعاليت مي كرد اما چند سال بعد خط سير خود را عوض كرد و به يكي از نيروهاي محرك فمينيسم در ايران تبديل شد. او همچنين از شيرين عبادي براي سخنراني در دانشگاه الزهرا پس از برنده شدن جايزه نوبل دعوت كرد. او كمپين شوهرش را پيش راند و همراه شوهرش حاميانشان را از طريق تجمعات، فيس بوك، تويتر و پيامك ها سازماندهي مي كرد. پوسترهاي وي و همسرش زيركانه به تغييرات ليبرالي اشاره داشت. مجله آمريكايي، سروش را نيز به عنوان كسي كه تفسير سنتي از اسلام را به چالش كشيده، در رتبه 45 قرار داد. سايت كلمه وابسته به موسوي ذيل خبر مجله فارين پاليسي تصريح كرده است: « با نگاهي به نام هاي ديگر اين فهرست به نظر مي رسد كه تدوين آن بيشتر جنبه نمادين داشته است». سايت راديو زمانه هم ذيل خبر و از قول مخاطبان نوشت: «پياز داغش را زيادي زياد كردن، من ترديد دارم اصلاً خانم رهنورد رو بتوان متفكر ناميد، چه رسد به سومين متفكر جهان!!!» اين سايت اضافه كرد: شرم آوره! سياست بازي ابلهانه تا كي سر جايزه و اسم و لقب دادن؟؟ من ميفهمم كه ميخواهيم و اينها هم ميخواهند كه اين جمهوري زوركي بره. اما باباجان با اين غلوها و دروغها به مردم لطمه ميخوريم چرا كه بتهاي الكي ساخته ميشن. زهرا رهنورد و تاثير در سياست خارجي؟ چطور؟ تاثيرگذار در سياست هاي جهاني!... گفتني است بلافاصله پس از اعلام نتايج انتخابات و معلوم شدن ناكامي بزرگ موسوي و جبهه پشت پرده حامي وي، زهرا رهنورد (مغز متفكر جنبش سبز!!) به مصاحبه با شبكه بي بي سي پرداخت و مدعي شد چون من لرستاني و همسرم آذربايجاني است پس معني ندارد موسوي حتي در اين دو استان رأي نياورده باشد. اين مغز متفكر!! در توضيح اظهارات عالمانه!! خود گفت: مگر مي شود مردم لرستان به داماد خود!! رأي ندهند؟! و توضيح نداد كه وقتي مردم غيور لر به كروبي كه فرزند لرستان است بي محلي مي كنند، شوهر زهرا رهنورد و به قول وي «داماد» آنها كه جاي خود دارد! /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 389]
-
گوناگون
پربازدیدترینها