محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845194346
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "بيتوازني بين جرم و مجازات "به قلم امير دبيريمهر آورده است:قوانين دو دستهاند، قوانين موضوعه و قوانين طبيعي. قوانين طبيعي غيرقابل تغيير و جبري هستند و به انسانها تحميل ميشوند و انسانها چارهاي جز شناختن آنها و تطبيق حيات خود با اين قوانين ندارند. مانند قوانين علمي حاكم بر طبيعت. اما قوانين موضوعه سرشت متفاوتي دارند. اين قوانين محصول فكر و انديشه و تدبير بشري است و انسانها در فرآيند زيست اجتماعي خود و پس از مواجه شدن با مشكلات و معضلات فردي و اجتماعي و با همفكري و مشورت و خردجمعي و اغلب با راي نمايندگان خود در مجالس نسبت به وضع و جعل اين قوانين همت ميگمارند و اين قوانين در واقع چارچوبهاي زندگي جمعي را تعيين كرده و مبناي نظم نوين در حيات بشري هستند. به عبارت ديگر قوانين موضوعه مخلوق انسان است و قابل تغيير و گذرزمان و تغييرات اجتماعي الزام روزآمدي قوانين را ايجاد ميكند. قانون مطبوعات در ايران هم هر چند تا زماني كه رسما قانون است محترم و اجراي آن الزامي است اما از آن دسته قوانيني است كه نارساييهاي آن در سالهاي اخير بارها آشكار شده است و پاسخگوي نيازهاي جديد مطبوعات و ارباب جرايد نيست. يكي از ايرادات اصلي اين قانون نبود توازن بين جرم و جزاست. مجازات توقيف و تعطيلي مطبوعات به عنوان يك نهاد فرهنگي و اجتماعي با هيچ جرم و خطايي تناسب و سنخيت ندارد. ضمن اينكه متضمن هزينههاي سنگين اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و حتي سياسي است. در گفتوگويي كه اخيرا با دكتر محمدعلي رامين، معاون مطبوعاتي و رسانهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي داشتيم بر اين نكته تاكيد كردم و ضرورت تدوين قانون جامع رسانهاي را از همين زاويه ياد آور شدم. عادلانه نيست كه يك نهاد مانند روزنامه به علت يك عكس، يك خبر، يك تحليل كه متضمن خطا و تخلفي است به تعطيلي كشيده شود و صدها انسان بيگناه مجازات شوند. عدالت اين است كه به جاي مجازات نهادها و افراد بيگناهي كه جسارت فعاليت مطبوعاتي و رسانهاي دارند و روزنامهنگار شدهاند كسي مجازات شود كه مرتكب تخلف شده است. به عنوان مثال خطاي مسلم بخش آگهيهاي روزنامه همشهري در انتشار عكسي از يك فرقه جعلي و غيرقانوني قابل پيگيري و تعقيب است تا عامل و عوامل اين خطاي سهوي يا عمدي شناسايي شوند و روا نيست اين خطا منجر به تعطيلي يك نهاد باسابقه مطبوعاتي و بيكاري صدها نفر شود. يا تندروي يك نويسنده مطبوعاتي در هتك ارزشهاي اسلامي و انقلاب كه در اواخر دهه 70 در مطبوعات جناح اصلاحطلب مرسوم بود نبايد منجر به تعطيلي يكشبه دهها نشريهاي شود كه لزوما ديگر نويسندگان و خبرنگاران آن بر موضوع نويسنده متخلف مهر تاييد نميزنند. به هر حال نه ميتوان و نه شايسته است كه قانون را براي فعاليت مطبوعات اجرا نكرد و نه ميتوان نگرانيهاي ناشي از بيبند و باري ژورناليستي را ناديده گرفت اما مساله نوع برخورد با اين مسائل است كه هم بايد موثر و هم راهگشا باشد و از سويي كمترين هزينه را براي ديگران ايجاد كند. امروز اگر كارمند يك اداره و حتي رئيس يك سازمان در راستاي وظايف محوله خود در آن سازمان دچار تخلفي شود آن سازمان را تعطيل نميكنند بلكه به تخلفات فرد متخلف، حتي اگر رئيس باشد رسيدگي ميكنند و در مسابقات ورزشي هم اگر بازيكني دچار تخلف شود تنها او را جريمه نقدي ميكنند و هيچگاه يك باشگاه را تعطيل نميكنند زيرا نهادهاي مذكوربه رسميت شناخته شدهاند اما متاسفانه هنوز مطبوعات به عنوان يك نهاد به رسميت شناخته نشده و سازوكار موجود برخورد با تخلفات احتمالي آنها مناسب با زندگي جديد و امروزي نيست. شايسته است اگر باور داريم رسانهها ركن چهارم دموكراسي هستند، اگر باور داريم جامعه نيازمند نقد و اطلاعرساني و تحليل است بايد در دهه چهارم انقلاب كه دهه عدالت و پيشرفت است سازوكارهاي قانوني فعاليت پايدار و مستمر رسانهها به ويژه مطبوعات را فراهم كنيم و اجازه ندهيم نارساييهاي موجود قانوني هزينههاي ناخواسته بر مردم و نظام تحميل كند. نقش مهم مجلس شوراي اسلامي و قوه مجريه در اين اقدام مهم مثال زدني است كه اميدواريم جامه عمل بپوشد. * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "خدمات نهاد همشهري "به قلم احمد مسجدجامعي آورده است: در سال هايي كه مسووليتي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي داشتم يك بار مسائل مربوط به همشهري در هيات نظارت بر مطبوعات مطرح شد، دوستان در آن زمان خواستار توقيف همشهري شدند، اما اين مساله با صحبت هايي كه در هيات نظارت صورت گرفت به نحوي حل شد و همشهري توقيف نشد.از زماني كه جمعي از دوستان روزنامه نگار براي انتشار روزنامه ارگان مديريت شهري- آن هم با ويژگي هايي متفاوت از آن چيزي كه تا آن روز منتشر مي شد- رايزني مي كردند 18 سال مي گذرد. اگر چه ظاهراً 18 سالگي همشهري 10 روز ديگر رقم مي خورد و اگر اين روزنامه تاثيرگذار كشور به محاق توقيف نمي رفتہمي توانست سن برومندي خود را جشن بگيرد، اما با اين وصف از زماني كه نام همشهري بر پيشاني روزنامه صبح تهران ماندگار شد 18 سال مي گذرد. حال پس از گذشت اين مدت، مي توان گفت تولد همشهري و سال هايي كه از انتشار آن مي گذرد، نقطه عطفي در تاريخ مطبوعات ايران محسوب مي شود، البته نه به اين دليل كه همشهري با نوآوري هاي فراوان به عرصه مطبوعات پاي گذاشت و نه به اين دليل كه همشهري در قطعي كوچك و متفاوت از روزنامه هاي مشهور آن زمان منتشر شد و نه حتي به دليل اينكه چهره يي رنگي در ميان روزنامه هايي شد كه تا آن زمان سياه و سفيد منتشر مي شدند، بلكه به اين دليل كه همشهري توانست طي اين مدت به يك نهاد مطبوعاتي در عرصه ملي بدل شود، چرا كه همشهري آغازگر مرحله تازه يي از حيات مطبوعاتي در ايران به شمار مي رود كه در سال هاي پرالتهاب دوران پس از انقلاب فصل ديگري را در شيوه اطلاع رساني در كشور گشود و فضاي تازه و پرنشاطي را در عرصه روزنامه نگاري كشور پديد آورد؛ روزنامه يي كه با سرمايه مردم شكل گرفته است و طي اين سال هايي كه از فعاليتش مي گذرد توانسته نسلي از فعالان عرصه مطبوعات به ويژه خبرنگاران و روزنامه نگاران برجسته يي را پرورش دهد. به همين خاطر مي توان گفت كه نهاد همشهري تنها نهاد مطبوعاتي بعد از انقلاب اسلامي است كه در همه اين سال هاي پرفراز و نشيب و به رغم همه مشقات توانسته است روال انتشار خود را ادامه دهد و اين نهاد بزرگ را همچنان سر پا نگه دارد. همشهري طي سال هايي كه از فعاليتش مي گذرد عرصه مسائل شهري، اجتماعي، فرهنگي و پاسخگويي به نياز هاي شهروندان را به عنوان مشي كاري خود برگزيده و اين مشي و منش را تا امروز كه در انتظار راي دادگاه است كم و بيش حفظ كرده است. اينچنين شد كه ساير رسانه هايي كه پس از همشهري متولد شدند فعاليت ها و برنامه هايشان را در رقابت با روزنامه همشهري شكل دادند. تحليل اين موفقيت و اقبال نكته يي است كه بايد مورد توجه همه دست اندركاران و مسوولان امور رسانه يي قرار گيرد. به هر حال دسترسي آزاد شهروندان به جريان اطلاعات آزاد، يكي از حقوق شهروندان است و هر محدوديتي كه آزادي هاي اساسي را زير سوال ببرد بايد از جانب مديريت شهري به نحو مقتضي پيگيري شود. وقتي يك روزنامه تعطيل مي شود به بدنه روزنامه نگارها فشار مي آيد چرا كه سيستم روزنامه مجموعه به هم پيوسته يي است كه تمام اجزاي آن را تحت تاثير قرار مي دهد. اين در حالي است كه در يك ماه گذشته شاهد خارج شدن سه روزنامه ديگر نيز از گردونه انتشار هستيم؛ روزنامه هايي كه هر كدام با سختي هايي كه براي انتشار يك روزنامه متصور است به سختي روند انتشارشان را پي مي گرفتند و توقيف هر كدام از آنها علاوه بر آسيبي كه به جريان آزاد اطلاع رساني وارد مي كند وضعيت معيشتي خبرنگاران شاغل در اين روزنامه ها را نيز با مشكل مواجه كرده است. به همين خاطر اين ضرورت حس مي شود كه همانند صندوق حمايت از هنرمندان و نويسندگان كه سال گذشته با همكاري شهرداري ايجاد شد، صندوقي نيز براي حمايت از روزنامه نگاران تشكيل شود. توضيح اعتماد؛ اين مطلب پيش از انتشار خبر رفع توقيف روزنامه همشهري نوشته شده بود. ظاهراً با دريافت اين خبر چاپ چنين يادداشتي شايد باعث تعجب شود ولي از آنجا كه نويسنده محترم ضمن انتقاد از توقيف روزنامه همشهري به مطالبي اصولي و عمومي در اين حوزه پرداخته كه براي خواندن و استفاده جالب است، آن را چاپ كرديم. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "ملت خدا دارد! " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: نظام چيست؟ چه هويتي دارد؟ استحكام و قوام خود را از چه مي گيرد؟ صاحب اين نظام كيست؟ چرا طي سه دهه گذشته همه عالم و آدم جمع شدند تا آن را به زير بكشند اما نتوانستند؟نظام طي حيات30 ساله خود حوادث ناگوار زياد ديده است . شرارت منافقين ، بني صدر و گروههاي الحادي و ماركسيستي و تبهكاريهاي باند خلق مسلمان و كودتاي نوژه ، جنگ تحميلي8 ساله، تحريم هاي اقتصادي ناجوانمردانه و اعلام جنگ در اندازه نرم و سخت آن نتوانست خم به ابروي نظام بياورد. حوادث تلخي چون انفجارهاي هفتم تير و هشتم شهريور سال60 كه جمعي از بزرگان و مسئولان نظام را راهي ديار باقي كرد، تزلزل در مديريت نظام پديد نياورد.به خون كشاندن محراب هاي نماز جمعه در كرمانشاه ، تبريز، شيراز ، يزد و شهادت استوانه هاي اخلاق و عرفان و چهره هاي نوراني چون شهيد مدني، شهيد قاضي طباطبايي ، شهيد اشرفي اصفهاني ، شهيد دستغيب و شهيد صدوقي نه تنها خللي در اراده ملت و نظام پديد نياورد بلكه همان خونهاي پاك برقداست و پاكي و لطافت حكومت الهي در ايران افزود. نظام چيست؟ چه هويتي دارد؟ استحكام و قوام خود را از چه مي گيرد؟ صاحب اين نظام كيست؟ چرا طي سه دهه گذشته همه عالم و آدم جمع شدند تا آن را به زير بكشند اما نتوانستند؟نظام طي حيات30 ساله خود حوادث ناگوار زياد ديده است . شرارت منافقين ، بني صدر و گروههاي الحادي و ماركسيستي و تبهكاريهاي باند خلق مسلمان و كودتاي نوژه ، جنگ تحميلي8 ساله، تحريم هاي اقتصادي ناجوانمردانه و اعلام جنگ در اندازه نرم و سخت آن نتوانست خم به ابروي نظام بياورد. حوادث تلخي چون انفجارهاي هفتم تير و هشتم شهريور سال60 كه جمعي از بزرگان و مسئولان نظام را راهي ديار باقي كرد، تزلزل در مديريت نظام پديد نياورد.به خون كشاندن محراب هاي نماز جمعه در كرمانشاه ، تبريز، شيراز ، يزد و شهادت استوانه هاي اخلاق و عرفان و چهره هاي نوراني چون شهيد مدني، شهيد قاضي طباطبايي ، شهيد اشرفي اصفهاني ، شهيد دستغيب و شهيد صدوقي نه تنها خللي در اراده ملت و نظام پديد نياورد بلكه همان خونهاي پاك برقداست و پاكي و لطافت حكومت الهي در ايران افزود. يك وقتي در اوج شرارت آمريكا در جنگ تحميلي شايعه كردند امام (ره) مرد! امام فرداي آن روز خيلي سرحال و با نشاط در صفحه تلويزيون ظاهر شدند و در ديدار با جمعي از مردم و رزمندگان فرمودند: « امروز شايع كردند فلاني مرده شما بايد دعا كنيد خدا بميرد! خدا هست من كي هستم. ملت خدا دارد خداوند متعال پشتيبان ملت ما از اول تا حالا بوده ، منتها گاهي ملموس گاهي غيرملموس بوده است. »1() ملت ما از آن روز كه دست خود را در دست ولي خدا گذاشت و با او بيعت كرد، حيات خود را بيمه كرد. اين از آموزه هاي قطعي شيعه است كه بيعت با ائمه طاهرين و با امام زمان (عج الله تعالی الفرجه الشریف) بيعت با رسول خداست و بيعت با رسول خدا بيعت با خود خداست. ما از اين آموزه الهي به ولايت فقيه رسيديم و نظام قرآني خود را براين بنياد محكم بنا نهاديم. پس تا خدا هست دست ملت ما در دست اوست. هيچ باكي نبايد داشته باشيم و به طور قطع بدانيم نظام ما محفوظ مي ماند. اما امان از روزي كه دست از كف او رها كنيم. گاهي برخي كساني كه دستي در نظام دارند و يا درگذشته كاري براي نظام كرده اند يا باري از روي دوش نظام برداشته اند، خود را «نظام» مي دانند كه اگر به آنها آسيب رسد به نظام آسيب رسيده است. گاهي غرور و تكبر آنها را در مكانتي مي نشاند كه گويي اگر آنها نباشند نظام هم نيست. حتي برخي آنچنان دچار توهم هستند كه خود را بالاتر والاتر از نظام مي انگارند. شرط نجات از اين توهم آن است كه هميشه خود را به نظام و انقلاب و مردم بدهكار بدانيم. هرگونه طلبكاري ما را به وادي شرك و كفر و نهايتا زياده خواهي مي كشاند. آنجاست كه دستان خود را به جاي اينكه در دستان ملت و خدا ببينيم يك دفعه در دست كفار ، منافقين و ملحدين خواهيم ديد.اينكه گاهي صداي دشمنان نظام و امام را از دهان برخي دوستان و انقلابيون - و به تعبير مقام معظم رهبري «پشيمان» و «فرسوده» - مي شنويم همين است.كساني كه از ولايت الله خارج مي شوند قطعا به ولايت شيطان وارد مي شوند اين طور نيست كه حتي بتوانند ولايت خود را برخود تضمين كنند، در اين ترديد نيست.حوادث پس از انتخابات واقعا تاسف بار است. هنوز عده اي بر طبل «دروغ» و «تقلب» مي كوبند. هنوز همصدا با آمريكا مشروعيت دولت قانوني را برنمي تابند. هنوز مصالح ملي و منافع مردم را زيربار مصلحت فردي خود لگدكوب مي كنند مي خواهند راه خشونت پيش گيرند و راهي راكه منافقين را به صدام و آمريكا پيوند داد، طي كنند. راه طي شده كساني كه در برابر انقلاب ايستادند و عاقبت به خير نشدند. حب جاه و مقام آنها را به وادي انتقام از مردم سوق داده است، آنها را به ستم به نظام و ظلم به رهبري كشانده است.آنها بايد بدانند خدا نمرده است ، به تعبير حضرت امام (ره) ملت خدا دارد خدا خوب مي داند با اين جماعت چه كند. آنچه باقي مي ماند نظام مقدس جمهوري است.نقل مي كنند يك روزي به امام (ره) گفتند؛ ديشب شيخ علي تهراني در راديو بغداد خيلي بدوبيراه به شما مي گفت؛ امام فرمودند؛ خودم شنيدم و براي نجات او دعا كردم ( نقل به مضمون) ما هم بايد با تاسي به امام بزرگوار براي نجات اين جماعت دعا كنيم تا شايد آنها هم اهل نجات شوند. پي نوشت: 1- صحيفه نور - جلد13 صفحه102 * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "جيك جيك مستان ! " به قلم حسين شريعتمداري آورده است: ديروز برخي از روزنامه هاي زنجيره اي و سايت ها و رسانه هاي بيگانه و ضد انقلاب با اعتراض به اين كه آقاي كروبي براي شركت در همايش روز مجلس دعوت نشده است، اين همايش را به انحراف از موضوع آن كه «وحدت ملي» است متهم كردند و با تيترهايي نظير «سران شاخص منتقد دولت به همايش مجلس دعوت نشده اند»! به خيال خود دور جديدي از جوسازي عليه نظام در فضاي مجازي را كليد زدند كه در باره آن گفتني است؛ 1- نكته درخور توجه كه فصل مشترك فتنه انگيزان داخلي و حاميان بيروني آنان است، اين كه هر دو سوي ماجرا اصرار دارند سران فتنه را «منتقد دولت»! معرفي كنند و هويت واقعي و از پرده برون افتاده آنان را كه «وطن فروشي» آشكار به نفع آمريكا و اسرائيل است، مخفي نگاه دارند، اين پنهان كاري كه سر فرو كردن كبك ها در برف ها را به خاطر مي آورد در حالي است كه سران فتنه تا چند ماه قبل و در اوج «جيك جيك مستانه»! يعني آن روزهاي نه چندان دور كه فكر زمستانشان نبود، نه فقط براي پنهان كردن وابستگي خود به كانون هاي قدرت بيگانه نظير آمريكا، انگليس و اسرائيل، اصراري نداشتند، بلكه در برخي از موارد، اين وابستگي را نشانه «جهان وطني»- كاسموپوليتانيزم- دانسته و برخي از حاميان آنها- از جمله كسي كه اخيراً همراه با خاتمي و به طور مشترك برنده جايزه «گفت وگوي جهاني» كپنهاگ شده بود- با صراحت اعلام مي كردند «ممكن است گفته شود پيوستن به آنها- آمريكا و انگليس- و همراه شدن با آنان نشانه وابستگي است، اما بايد توجه داشت كه مشكل وابستگي بحث كاملا كهنه اي شده است... آن وابستگي كه زمان مصدق مطرح شد ديگر معني ندارد»! خاتمي و موسوي و كروبي طي چند ماه اخير، به گواهي اسناد غيرقابل انكار كه موجود و مضبوط است، دقيقاً و بي كم و كاست فرمول از قبل اعلام شده آمريكا و اسرائيل براي مقابله با جمهوري اسلامي را دنبال كردند. پيروي آنان از فرمول ياد شده به اندازه اي آشكار بود كه تمامي مراحل حركت سران فتنه از قبل و پيشاپيش قابل پيش بيني بود و كيهان به استناد نسخه هاي آن كه تماماً موجود و در دسترس است، فازهاي مختلف و فرموله فتنه مورد اشاره را، قبل از شروع و پيش از آن كه عملياتي شود، نشان داده و به آن پرداخته بود. مراحلي نظير «پيش كشيدن احتمال تقلب در انتخابات»، «تشكيل كميته صيانت از آراء»، «انتخاب يك رنگ به عنوان نماد اين جريان»، «اعلام زودرس پيروزي در انتخابات»، «ادعاي تقلب در انتخابات»، «دعوت از هواداران براي ريختن به خيابان ها»، «سازماندهي اراذل و اوباش با هدف آشوب آفريني»، «خودداري سران فتنه از مراجعه به مراجع قانوني براي پي گيري ادعاي تقلب» و... تماماً قبل از عملياتي شدن در كيهان مورد اشاره قرار گرفته بود. كيهان كه غيب گو نيست! هست؟! و از سوي ديگر پيش بيني اين مراحل نيز قابل انكار نيست، چرا كه نسخه هاي روزنامه موجود و قابل دسترسي است. بنابراين، آيا كمترين ترديدي باقي مي ماند كه سران فتنه از فرمول ديكته شده آمريكا، اسرائيل و انگليس براي كودتاي نرم عليه نظام اسلامي پيروي كرده اند و از آنجا كه اين نسخه، از مدتها قبل در سايت ها و رسانه هاي غربي ارائه شده بود، پيش بيني مراحل فتنه با مراجعه به فرمول ياد شده امكان پذير بود، بي آن كه نيازي به غيب گويي! باشد و همه شاهد بودند كه همان شد. به عنوان مثال - و فقط به عنوان مثال- جين شارپ در كتاب معروف خود با عنوان «ضد كودتا» تاكيد مي كند؛ «انقلاب هاي مخملي كه عمدتاً نزديك انتخابات صورت مي گيرد شامل مراحل مختلفي است كه القاي تقلب قبل از انتخابات، دروغگو معرفي كردن حاكميت، استفاده از نمادها و رنگ ها براي القاي پيروزي قبل از انتخابات، ديكتاتور معرفي كردن دولت- بخوانيد نظام- سر دادن شعار مرگ بر حكومت و... از جمله آنهاست» و يا «سريرم چوليا-SREERAM CHAULIA » محقق آمريكايي و از مشاوران كاخ-سفيد در تشريح كودتاي سال 2004 اوكراين ضمن اشاره به ضرورت طرح ادعاي تقلب در انتخابات مي نويسد «... اما هيچكدام از مكانيزم هاي تحريك نمي توانست بدون زير سؤال بردن نتايج انتخابات، جمع كردن مردم در خيابان ها و مهندسي دموكراسي- بخوانيد آشوب- از طريق نافرماني جمعي و مدني، نتيجه بخش باشد. اينجا بود كه بنياد اعانه ملي براي دموكراسي و خانواده موسسات بين المللي بيش از هر وقت ديگري مفيد واقع شده و به كار آمدند». 2- علاوه بر آنچه در بند اول اين نوشته آمده است بايد به ائتلاف فراگير سران فتنه با تمامي گروهها و جريانات ضدانقلاب نظير منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، نهضت آزادي، اراذل و اوباش نشاندار و شناخته شده، ماركسيست ها، طردشدگان حضرت امام(ره) و... نيز اشاره كرد. اعلام حمايت رسمي و علني سران آمريكا، اروپا، رژيم صهيونيستي و تخصيص بودجه هاي كلان براي حمايت از فتنه انگيزان، در اختيار نهادن صدها سايت اينترنتي و اختصاص بيشترين بخش هاي تحليلي و خبري رسانه هاي معروف آمريكايي و اروپايي و اسرائيلي به دفاع از سران فتنه و دروغ پراكني عليه جمهوري اسلامي ايران، حمايت موسوي و كروبي و خاتمي از شعارهايي كه اندك هواداران باقيمانده آنها در روز قدس به نفع اسرائيل، عليه حضرت امام(ره) سر داده بودند و شعارهايي كه روز 13 آبان به حمايت از آمريكا بر زبان داشتند و... نيز از جمله واقعيات تلخ و مشمئزكننده اي است كه در پرونده سياه سران فتنه ضبط و ثبت است. 3- اكنون با توجه به آنچه گذشت كه فقط مشتي از خروارها و اندكي از بسيارهاست، كدام انسان عاقل- هرچند با درك و شعوري اندك- مي تواند ادعا كند كه موسوي و خاتمي و كروبي «منتقد دولت» بوده اند! شواهد فوق الذكر كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه هدف اصلي از فتنه مشترك خط نفاق جديد و دشمنان تابلودار بيروني، مقابله با موجوديت انقلاب و نظام و تحويل ايران اسلامي به آمريكا و اسرائيل بوده است، حركتي كه «وطن فروشي» نيز نمي تواند ماهيت آن را آنگونه كه واقعاً بوده و هست معرفي كند. بنابراين سران فتنه مطابق تمامي قوانين جاري و شناخته شده در ايران و جهان فقط مستحق بازداشت، محاكمه و مجازات سخت هستند و بديهي است دعوت از آنها براي شركت در همايش مجلس شوراي اسلامي، «خيانت» به نظام، امام(ره)، شهدا و مردم شريف و پاكباخته اين مرز و بوم است كه براي حفظ استقلال، حاكميت اسلام و بيرون آوردن ميهن اسلامي خويش از چنگ بيگانگان خون داده و خون دل خورده اند. 4- سران فتنه اگرچه براي پنهان كردن ماهيت واقعي مأموريتي كه با حمايت و دستورالعمل دشمنان بيروني و به منظور مقابله با نظام اسلامي برعهده گرفته بودند، سعي داشتند حركت خود را حركتي عليه دولت معرفي كنند ولي مواضع و عملكرد آنان خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت نشان داد كه مخالفت با دولت احمدي نژاد فقط يك بهانه است و در فرمول پيش روي آنان، موجوديت نظام اسلامي هدف گيري شده است. اين ترفند متاسفانه در آغاز توانست برخي از خواص را نيز فريب داده و به جاي ديدن واقعيت ماجرا مساله را در سطح درگيري موسوي و احمدي نژاد تلقي كنند. شماري از اين خواص، در آزمون ياد شده رفوزه شدند و متاسفانه سقوط كردند و شماري نيز به واقعيت ماجرا پي بردند و از اين دام اگرچه ديرهنگام ولي به هر حال رهيدند. صلوات خدا بر اميرمومنان عليه السلام باد كه مي فرمود «آن كه ميوه را قبل از رسيدن مي چيند، مانند كشاورزي است كه در زمين ديگران كشت مي كند» و سلاله او چه حكيمانه به مقابله با اين فتنه رفت و صبر فرمود تا از راه ماندگان نيز به قافله راه يافتگان برسند و... بيدار كرد تا در خواب نمانند. 5- دولت احمدي نژاد بي ترديد يك موهبت الهي است و علي رغم برخي از كاستي هاي قابل انتقاد، درخور تقدير و شايسته تحسين است، اما، بسيار ساده انديشانه است اگر تصور شود كه در فتنه اخير، تمامي قدرت هاي استكباري دنيا و همه دشمنان ريز و درشت داخلي و خارجي دست در دست يكديگر داده و همه توان خود را براي مخالفت با دولت ايشان به كار گرفته بودند. اين نكته بديهي تر از آن است كه به آساني ديده نشود. از اين روي، وقتي هدف فتنه موجوديت اسلام و نظام و مردم است، آناني كه به دولت كنوني انتقاداتي دارند نبايد به افسون خط نفاق داخلي و حاميان بيروني آنها فريفته شده و با اين تصور كه درگيري ميان مثلاً موسوي و احمدي نژاد است، از قافله تقابل با دشمن اصلي غافل شده و خداي نخواسته در جنگ احزاب رفوزه شوند. در اين ماجرا، نه موسوي و خاتمي و كروبي در حد و اندازه و قد و قواره اي هستند كه توان مقابله با نظام اسلامي را داشته باشند و نه احمدي نژاد هدف اصلي دشمنان است. 6- و بالاخره، گفتني است تلاش سران فتنه براي معرفي خود به عنوان «منتقد دولت» - و نه مخالف نظام- مخصوصاً بعد از آن كه هرچه در توان داشتند براي مقابله با موجوديت نظام به كار گرفته اند، از نكته ديگري نيز حكايت دارد و آن اعتراف صريح آنان به شكست قطعي خود و اذعان دشمنان بيروني به تمام شدن تاريخ مصرف آنان است. نيست؟ اگر با دقت بنگريد ترديد نمي كنيد كه هست. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "بار ديگر صداي پاي تورم " آورده است: انتشار آمار رسمي شاخصهاي پولي از سوي بانك مركزي جمهوري اسلامي كه وضعيت اين شاخصها را تا پايان بهار سال جاري منعكس مي كند تصوير جديدي از اقتصاد ايران پيش روي كارشناسان فعالان و مديران اقتصادي قرار داده است . يكي از مهمترين و درعين حال دغدغه برانگيزترين شاخصهاي اعلامي نرخ رشد نقدينگي در خرداد ماه امسال است كه به مرز 200 هزار ميليارد تومان افزايش يافته است . آمارها نشان مي دهند با وجود اعمال سياستهاي سختگيرانه كه مديران بانك مركزي از آن به « سياستهاي انضباطي » و فعالان اقتصادي به « روشهاي انقباضي » تعبير مي كنند نقدينگي در پايان خرداد امسال نسبت به خرداد سال گذشته رشدي 21 4 درصدي داشته و با توجه به رشد 21 درصدي خرداد 87 نسبت به خرداد 86 تقريبا ظرف دو سال گذشته از روند ثابتي برخوردار بوده است ضمن اينكه مقايسه رشد منفي 1 1 درصدي خرداد 87 نيز نشان دهنده آغاز مجدد روند رو به رشد نقدينگي است . اين آمارها گوياي اين واقعيت هستند كه دولت از نيمه دوم سال 86 با لمس پيامدهاي ناگوار رشد بي تناسب نقدينگي كه پيش از آن به دفعات از سوي كارشناسان نسبت به آن هشدار داده مي شد و همچنين پذيرش اصول علم اقتصاد در مورد رابطه نقدينگي و تورم نرخ سود بانكي و تورم و... سياستهاي مهارگونه اي را در مديريت نقدينگي و به تبع آن تورم در پيش گرفته است كه همچنان نيز آن را ادامه مي دهد. اين درك و پذيرش اگرچه كمي ديرهنگام اتفاق افتاد و در مقطعي به تغيير سريع يك رئيس كل ديگر بانك مركزي در سال 87 انجاميد ولي پيامدهاي مثبتي براي اقتصاد كشور داشت به گونه اي كه اكنون شاهد كند شدن نرخ رشد تورم و ثبات نسبي قيمت مسكن هستيم اگرچه در اين بين بحران جهاني و كاهش شديد سهم واردات در تورم داخلي نيز نبايد ناديده انگاشته شود. اما در اين مقطع آنچه از اهميت فوق العاده اي برخوردار است تحليل درست وضعيت كنوني شاخصهاي پولي و پيش بيني حركات اين شاخصها و تاثير آنها بر ديگر شاخصهاي اقتصادي كشور است . براي اين تحليل بايد نگاهي به اجزاي نقدينگي انداخت ; روشن است كه رشد نقدينگي از دو عنصر اصلي رشد پايه پولي و ضريب فزاينده پولي تاثير مي پذيرد. در بياني ساده و فارغ از دقت نظرهاي خاص دانشگاهي و تخصصي پايه پولي را مي توان متشكل از خالص دارائيهاي بانك مركزي خالص بدهي ها به بانك مركزي و پول و شبه پول دانست . بدين ترتيب توجه به وضعيت اجزاي تشكيل دهنده نقدينگي در شرايط فعلي نشان مي دهد كه رشد پايه پولي سهم بزرگي در رشد نقدينگي اين دوره داشته و كاهش ضريب فزاينده پولي تا حدود زيادي به عنوان عامل اصلي كاهش رشد نقدينگي عمل كرده است . به اين ترتيب واضح است كه تغيير رفتار محتمل ضريب فزاينده پولي در آينده با توجه به حجم بالاي پايه پولي سرعت عجيبي به نرخ رشد نقدينگي خواهد داد كه پيامدهاي آن در كمتر از 6 ماه خود را در تورم نشان مي دهد . حال سئوال اينجاست كه علت اصلي كاهش ضريب فزاينده پولي طي يك سال اخير چه بوده و با توجه به اين عامل آيا امكان تغيير مسير حركتي اين ضريب وجود دارد يا خير بررسي ها نشان مي دهند كاهش ضريب فزاينده پولي در يك سال گذشته عمدتا ناشي از خروج چك پولهاي بانكها و جايگزيني ايران چكهاي بانك مركزي بوده است . چك پولها كه به پشتوانه سپرده هاي عمومي نزد بانكها منتشر مي شد باعث بلوكه شدن معادل ريالي خود نزد بانكها هم بود. بنابراين با جايگزيني اين چك پولها توسط ايران چكهاي بانك مركزي كه عملا حكم پول نقد و اسكناس را داشت پايه محاسبات نقدينگي و به عبارت ديگر قدرت خلق پول از سوي بانكها تصحيح شد و بيش از 10 هزار ميليارد تومان چك پول از حساب « ساير » كسر و از دور خارج شد و ما به ازاي اين رقم وجه نقد به مردم پرداخت گرديد. در نتيجه آمار سپرده هاي جديد بانكي كمتر از ميزان واقعي نشان داده شد و ضريب فزاينده پولي در سال نخست اجرا كاهش يافت . با توجه به اين پاسخ بايد منتظر بود كه با پايان يافتن اثرگذاري اين فرايند در سال نخست شاهد افزايش ضريب فزاينده پولي در سال دوم باشيم چنانكه طليعه هاي اين حركت هم اكنون نيز قابل رصد است . سخنان اخير رئيس كل بانك مركزي در مورد بي فايده بودن تزريق نقدينگي به حوزه توليد طي 6 ماه گذشته و افزايش نرخ رشد نقدينگي به 23 درصد تا پايان سال جاري نيز مويد اين نكته است . از اين رو به نظر مي رسد دولت و بانك مركزي بايد هوشيارانه به پيامدهاي سياستهاي خود در مورد برطرف كردن ركود بخش توليد و صنعت اشراف داشته باشند تا مبادا در اثر تزريق بدون مهار نقدينگي آن هم با استفاده از روشهايي مانند استقراض ازبانك مركزي كه به تزريق شديد پول پرقدرت به جامعه منجر مي شود مجددا شاهد افزايش نرخ رشد نقدينگي و پيامدهاي تورمي آن باشيم چرا كه در اين صورت اقتصاد كشور پس از تحمل يك دوره سخت ركود كه براي مهار رشد نامعقول نقدينگي در سالهاي 84 و 85 لازم بود به جاي اينكه حلاوت فعاليت در فضاي متعادل را بچشد دوباره گرفتار افراط در تزريق نقدينگي و تورم خواهد شد. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " "به قلم پژمان موسوي آورده است: در حاشيه توقيف و رفع توقيف همشهري، كوچكترين خطا;آخرين خطا آقايه همشهري لطفا! مگه نمي بيني تو پيشخون نيست؟ خب چرا; واسه همين گفتم از داخل بدي چي رو؟ روزنامه رو ديگه! مگه خبر نداري؟ چي رو! اي بابا ميگن همشهري توقيف شده... اين ديالوگ ديروز در سرتاسر دكه هاي مطبوعاتي پايتخت و چه بسا سراسر كشور طنين انداز بود; صحنه اي به واقع تلخ! صحنه اي كه در آن مخاطبين پرتيراژ ترين روزنامه كشور،مات و مبهوت به تيترهاي ساير روزنامه ها مي نگريستند و خبر توقيف را روي صفحه اول آنها مرور مي كردند... همشهري دو روز پيش و به دنبال يك سري اخبار ضد و نقيض بالا خره توقيف شد و با توقيف خود، موج گسترده اي از انتقادها نسبت به اين حكم را به دنبال آورد البته عصر ديروز بازهم درپي يك سري خبرهاي ضدونقيض، همشهري رفع توقيف شد. اما تاثيرات توقيف اين روزنامه پر مخاطب، حتي براي يك روز، موضوعي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت.قاطبه صاحبنظران و فعالا ن رسانه اي، ديروزبا تاكيد بر احتمال بروز خطاهاي سهوي در هر روزنامه اي، از اين نوع برخورد ها با اهالي خبر و رسانه انتقاد كرده و خواستار تجديد نظر در حكم صادره از سوي هيات نظارت بر مطبوعات شدند، آن چه دراين بين اما مهم و قابل توجه به نظر مي رسد، اصل «كوچكترين خطا، آخرين خطا» است كه برپايه آن حتي كوچكترين خطايي، آن هم در حوزه زير مجموعه سازمان آگهي ها و نه هيات تحريريه مي تواند موجب شود كل مجموعه با حكم توقيف مواجه شود; به واقع چاپ يك تصوير در قالب يكي آگهي تبليغاتي تا چه حد مي توانست بر روي افكار عمومي تاثير گذار باشد؟ آيا به غير از اين است كه بيش از 99 درصد از مخاطبين با اين مكان آشنايي نداشته و با اين آگهي هم هوس سفر به آن را پيدا نكرده بودند؟ آيا فكر نمي كنيم آنگونه كه مدير مسوول روزنامه همشهري هم ذكر كرد هم اكنون بخشي از افكار عمومي ايران و حتي جهان نسبت به اين مكان حساس شده و به دنبال كسب آگاهي از آن برآمده اند؟ فارغ از اين موضوع و آن چه كه نقطه مشترك هر توقيف و تعطيلي است، روزنامه همشهري به واقع يكي از بزرگترين موسسه هاي مطبوعاتي ايران است و مساله توقيف آن فراتر از توقيف روزنامه هايي است كه صرفا در حوزه هاي سياسي و فرهنگي فعاليت مي كنند. هر چند توقيف و تعطيلي برخي روزنامه ها طي سال هاي اخير با توجيهاتي بعضا غير قابل قبول همراه بوده اما مساله همشهري مساله اي متفاوت است. همشهري موسسه اي است كه با انتشار ضمائم و نشريات مختلف در حوزه هاي گوناگون، طيف وسيعي از مخاطبان را براي خود تعريف كرده است و با تعطيلي يك باره تمامي آنها، به واقع شوكي بزرگ به جامعه وارد مي شود و به راحتي نيز نمي توان جاي آن را با نشريه اي ديگر پر كرد. از سوي ديگر هزاران نفر به طور مستقيم يا غير مستقيم از مسير انتشار اين روزنامه امرار معاش مي كنند و تعطيلي يك چنين موسسه بزرگي به معناي قطع منبع در آمدي تمامي آنهاست. در نهايت به نظر مي رسد بايد رفع توقيف همشهري را به فال نيك گرفت و به اين نكته اشاره كرد كه همان طور كه در يك سازمان يا موسسه با خطاي يك عضو، كل آن سازمان يا نهاد تعطيل نشده و سعي مي شود كه آن خطا اصلاح شود، زين پس با روزنامه ها و رسانه ها نيز يك چنين برخوردي شود و با خطاي يك عضو، كل مجموعه با خطر تعطيلي مواجه نشود. * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "بسيج؛ راهبرد بازدارنده دشمن " به قلم سيدمحمدرضاصفوي پور آورده است:با پيروزي انقلاب اسلامي، مظلومان جور كشيده جهان، شاهد قيام ملت ستمديدهاي بودند كه با تشكيل حكومت نوپاي ديني خود، خط بطلان بر فرضيه هاي مبتني بر زورمداري، چپاولگري و بي عدالتي مي كشيد. استكبار جهاني با پيروزي انقلاب اسلامي با شرايط جديدي مواجه شد. نظام جمهوري اسلامي در ايران با تربيت نخبگان ايثار و شهادت، نه تنها داعيه مقابله با نظام هاي غاصب حاكم بر منطقه مانند رژيم اشغالگر قدس را داشت، بلكه ادعا مي كرد كه از نظر فرهنگي بينياز، محرك و پوياست و توانايي مقابله با مجموعه نظام هاي سلطه بر جهان را نيز دارد. بسيجيان جان بر كف ايران، با وجود فقدان امكانات و تجهيزات كافي و تفوق قدرت هاي زورمدار براي جلوگيري از صدور انقلاب اسلامي، بي وقفه عليه نابرابري ها، تبعيضها و بي عدالتي هاي حاكم بر جهان مبارزه نمودند و به وسيله انتشار فرهنگي مباني اسلام، اعتراض خود را از وضع موجود به گوش جهانيان رساندند، تا جايي كه در رده بندي هاي جهاني جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك كشور معترض قلمداد مي كنند. بي شك هر كشوري تجهيزات و نيروهاي برتر خود را به عنوان عقبه استراتژيكي براي شرايط بحران در نظر مي گيرد كه بالاترين آن سلاحهاي كشتار جمعي است. در كشور جمهوري اسلامي ايران عقبه استراتژيك آن عبارت است از عناصر مؤمن و فداكار به نام بسيجي كه حماسه ساز قرن بيستم است. حضرت امام خميني (ره) با پيروي از مكتب سيد الشهدا (علیه السلام) و با همت ملت ايران دست ستم و سلطه قدرتهاي استكباري را از كشور امام زمان (عج الله تعالی الفرجه الشریف) كوتاه كرد و به احياي سيره رسولالله (صلی الله علیه و آله) و اصلاح امور امت و تحكيم پايه هاي حكومت اسلامي پرداخت و نهادهاي پرثمري را يكي پس از ديگري در جامعه اسلامي ايران بنياد نهاد. نهاد پربركت بسيج در پنجم آذر ماه 1359 ه. ش به فرمان حضرت امامخميني (ره) بنيان نهاده شد. به اقتضاي گسترش و انسجام بيشتر سازمان، اين ارتش20 ميليوني در سال 1368 با نام نيروي مقاومت بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان يكي از نيروهاي پنجگانه سپاه مورد تأييد مقام عظماي ولايت و فرماندهي كل قوا حضرت آيتالله خامنهاي قرار گرفت. در اصل 151 قانون اساسي نظام مقدس جمهوري اسلامي اشاره شده است: «به حكم آيه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم» دولت موظف است براي همه افراد كشور برنامه و امكانات آموزش نظامي را بر طبق موازين اسلامي فراهم نمايد به طوري كه همه افراد توانايي دفاع مسلحانه از كشور و نظام جمهوري اسلامي را داشته باشند.» بدين ترتيب در زمان حال و آينده، گسترش بسيج و ايجاد آمادگي در تودههاي مردم به منظور حضانت و صيانت از جمهوري اسلامي ايران مواجه با هيچگونه خلأ قانوني از سوي قانونگذاران و كارگزاران نظام نخواهد شد. علاوه بر آن، آموزه هاي الهي كه اساس تشكيل نظام جمهوري اسلامي ايران بر آن مبتني است، حفظ آمادگي در برابر دشمن را در هر زمان و مكان براي اهل ايمان (بسيجيان) توصيه نموده است. قرآن كريم مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد! آمادگي خود را در برابر دشمن حفظ كنيد و در دستههاي متعدد، يا به صورت دسته واحد، طبق شرايط هر زمان و هر مكان به سوي دشمن حركت نماييد.» بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در همين خصوص فرمودهاند: «قضيه بسيج، همان مسألهاي است كه در صدر اسلام بوده. وقتي جنگ مي شد، طوايف مختلف ميآمدند و به جنگ مي رفتند. اين مسأله جديدي نيست و در اسلام سابقه داشته است.» بسيج به لحاظ مأموريت هايي كه براي آن تعريف شده است در تمامي صحنههاي سياسي، نظامي، فرهنگي، اقتصادي و. . . انقلاب حضور فعال دارد و بسياري از گرهها و مشكلات را به دست تواناي خود ميگشايد. برخي از اين مأموريتها در كلام امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري حضرت آيتالله خامنهاي به شرح زير است: 1ـ دفاع از انقلاب و ارزشهاي الهي: «امروز ما موظف به دفاع از ارزشهاي الهي ـ كه در اين نظام اسلامي مجسم است ـ هستيم. دفاع از استقلال اين كشور اسلامي، دفاع از تماميت ارضي آن است.» «بسيجي كسي است كه سينه اش را سپر ميكند و با هر وسيلهاي كه در اختيارش باشد، دفاع از انقلاب را بر عهده مي گيرد چون در حقيقت از اسلام و قرآن دفاع كرده است.» 2ـ دفاع از نظام اسلامي: «نظام جمهوري اسلامي ايران در مسائل مختلف به نيروهاي بسيج متكي است.» 3ـ ايستادگي در برابر دشمن: «آماده بودن براي فداكاري در راه خدا و جلوگيري از كفر و هجوم بيگانگان ضروري است.» 4ـ سازندگي كشور: «همه نيروهاي بسيجي ما بايد در سازندگي روستاها، كشاورزي، راهها، صنايع و در خدمت آباداني كشور بهكار گرفته شوند.» بنا به تعريف مقام معظم رهبري از بسيجي، هر مسلمان مؤمني كه اهل تلاش براي اسلام باشد يك بسيجي مخلص قلمداد مي شود و براي دفاع از اسلام و مسلمين هيچ مانعي نمي تواند سد راهش شود. اين ويژگيهاي قانونمند و مشروع نوعي بازدارندگي در دشمنان ايجاد مينمايد. به جرأت مي توان گفت در هيچ يك از جنگ هاي تاريخ بشري چنين نيرويي با چنين وسعت و توان آن هم منبعث از آرمانهاي ديني و عقيدتي براي دفاع از يك سرزمين، متشكل و منسجم نشده است. تنها و تنها در طول حيات انقلاب اسلامي بوده كه اين نيروي عظيم با رسالتي عظيم تر پا به عرصه ظهور نهاده و در تمامي جوانب از جمله بازدارندگي و مقابله با تهديدات سخت افزاري (رزمي)، سازندگي، علمي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي وارد شده و به بهترين نحو رسالت خود را به انجام رسانده است. يكي از بارزترين اين كاركردها، كاركرد رزمي در عرصه بازدارندگي و مقابله با تهديدات سخت افزاري است و بسيج اين يادگار امام راحل، اولين و مؤثرترين عملكرد خود را به ويژه در ابتداي تأسيس پيرامون اين عنوان متمركز كرد و توانست با بهرهگيري از تجربيات ارزشمند دفاع مقدس نقش بازدارندگي و مقابله با تهديدات خود را به بهترين نحو ايفا كند. امروز تحقق دفاع همه جانبه و تنها راه مقابله و مقاومت در برابر تهديدات دشمن، تقويت، توسعه و گسترش بسيج تا تحقق كامل ارتش 20 ميليوني است چرا كه حضرت امام (ره) معتقد بود: « اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكر بسيجي طنينانداز شود چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد.» مبارزه با تحركات و تهديدات ضد انقلاب و حضور پر صلابت و سرنوشتساز در طول هشت سال دفاع مقدس كارنامه درخشان و پربركتي است كه مايه افتخار و مباهات بسيج و بسيجيان است. به اذعان همه متفكران و سياستمداران اسلامي منطقي ترين اقدام بازدارنده به منظور جلوگيري از نظام سلطه، اتحاد و تفوق ملل و دول اسلامي در بيرون و سازماندهي و گسترش نيروهاي مردمي در قالب بسيج در داخل است. بنابراين راهبردهاي بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران يكي پس از ديگري در سايه انسجام ملي و اتحاد اسلام * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "رياض و گزينه كودتاي وهابي در يمن "به قلم حسن هاني زاده آورده است:ناتواني ارتش عربستان در سركوب شيعيان يمن، گزينه جديدي را فراروي رژيم عربستان براي برون رفت از بن بست قرار داده است. جديدترين گزينه اي كه به تازگي عربستان و آمريكا بر روي آن اتفاق نظر پيدا كرده اند موضوع كودتا عليه علي عبدا... صالح رئيس جمهوري زيدي مذهب يمن است. ريشه بحث در اين است كه سعوديها نسبت به سياستهاي داخلي و منطقه اي علي عبدا... صالح رئيس جمهور يمن با ديده ترديد مي نگرند. سعوديها معتقدند، با وجود هزينه هاي مالي و سياسي سنگيني كه براي گسترش مذهب ضد انساني وهابي در شمال يمن متحمل شده اند شاهد گسترش روزافزون تشيع دراين كشورهستند. گسترش تشيع در يمن نگراني وهابيهاي سعودي را فراهم كرده به گونه اي كه رژيم آل سعود تصور مي كند كه علي عبدا... صالح به دليل گرايش عقيدتي به مذهب تشيع مايل نيست، براي كاهش نفوذ شيعيان با همسايه شمالي يمن يعني عربستان همكاري كند. ازسوي ديگر، اختلاف يمن و عربستان از ابعاد ژئوپولتيكي نيز برخوردار است و عربستان همواره درصدد گسترش حوزه نفوذي خود در درياي سرخ و تنگه باب المندب بوده اما شرايط منطقه اي و بين المللي اين فرصت را به حكام سعودي نداده است. وحدت دو يمن در سال 1990 و فروپاشي رژيم جمهوري دموكراتيك يمن به پايتختي عدن كه اجازه تسلط سعوديها بر باب المندب را نمي داد و تشكيل يمن يكپارچه به رياست علي عبدا... صالح، عربستان را به فكر تسلط بر تنگه باب المندب واداشت. پس از آن بود كه سعوديها به عبدا... صالح رئيس جمهور يمن پيشنهاد كردند، در مقابل دريافت كمك مالي اجازه حضور درازمدت نظامي در عدن و باب المندب را به آنان بدهد. سعوديها همچنين به رئيس جمهور يمن وعده دادند، در صورت سركوب كامل شيعيان زمينه پيوستن يمن به شوراي همكاري خليج فارس را فراهم كنند. هشدار طوايف شيعه مذهب الحاشد، المهاذر، الهمداني و آل الصيفي كه علي عبدا... صالح به اين عشاير وابستگي نژادي دارد، رئيس جمهور يمن را از سركوب جدي شيعيان منع كرد. اين عشاير كه با عشاير شيعه عربستان در مناطق نجران، الجازان و الحصامه همخوني دارند، مانع جدي در برابر نفوذ وهابيت در شمال يمن هستند. بنابراين سعوديها پس از رايزني هاي فشرده با آمريكا درصدد بر آمدند تا با سازماندهي يك كودتاي نظامي عليه علي عبدا... صالح، راه را براي نفوذ خود بر تنگه باب المندب و كاهش نفوذ شيعيان شمال يمن هموار كنند. از سوي ديگر، با توجه به بن بستي كه اكنون ارتش عربستان در استان الصعده با آن روبرو است، سعوديها درصدد يافتن راهي براي فرار از باتلاق صعده بر آمده اند. شايد به همين دليل است كه هم اكنون رهبران عربستان، رئيس جمهور يمن را به همنوايي با شيعيان الصعده و فرستادن اسلحه براي اين مجموعه چريكي متهم كرده اند تا بستر كودتاي وهابيهاي ارتش يمن را عليه علي عبدا... صالح فراهم كنند. * آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان " در حاشيه يك توقيف 24ساعته يك بام و چند هوا! " آورده است:رفع توقيف روزنامه همشهري، خبر خوشحال كنندهاي بود. اين خوشحالي زماني بيشتر ميشود كه روزنامههاي وابسته به جناح اصلاح طلبان هم از اين شانس برخوردار باشند و دوره توقيف آنهانيز كوتاه باشد زيرا اگر نيك نگريسته شود توقيف بعضي از آن روزنامهها هم به دلايل و سوء تفاهماتي بوده كه همشهري را به محاق توقيف يك روزه برد. اما خوشحالي ناقص نيز بايد ابراز شود تا هم شكرگزاري به درگاه احديت باشد و هم سپاس از تدبير صحيح كساني كه يك تصميم نه چندان خوشايند را تصحيح كردهاند. روند توقيف و بازتابهايآن، بيش از هر چيز حاكميت فرهنگ »يك بام و چند هوا« رادر كشورمان به نمايش گذاشت كه در اين زمينه به چند نكته اشاره ميشود. 1- ديـروز مـعاون وزير ارشاد، اين انتظار خود از مديران همشهري را ابراز داشت كه »براي عذرخواهي از ملت شريف ايران، چند روز به صورت داوطلبانه از انتشار روزنامه، خودداري ميكردند«. انتظار ابراز شده توسط معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد، موضوعاً -و نـه به صورت مصداقي - انتظاري زيباست و شايد يكي از حسرتهاي تاريخي ملت ايران باشد. اما آيا واقعا در سطوح بالاتر مديريتي به ويژه در دولتهاي نهم و دهم، هيچ گاه به خاطر برخي خطاها و كوتاهيها، كسي به فكر عذرخواهي از مردم بوده است؟ آيا كسي تاكنون به مديران ارشد دولتي به ويژه مديران مرتبط با حوزه راه و ترابري توصيه كرده است »به احترام هزاران و بلكه ميليونها ايراني عزادار از مرگ صدها نفر در سوانح هوايي و جادهاي، از سمت خود استعفا دهيد«؟آيا حتي در مرتبه اي پايينتر، تاكنون يكي از مديران دولتي، به خاطر اين سوانح از مردم عذرخواهي كرده است كه اكنون به خاطر اشتباه يا غرضورزي يك كارمند، خواستار توقف داوطلبانه انتشار يك روزنامه ميشوند؟ آيا به خاطر گرانيهاي دستساز بعضي مديران و سياستهاي دولتي، تاكنون كسي از مردم عـذرخـواهـي كرده يا هيچ يك از وزيران، براي ابراز همدرديبا ميليونها ناراضي از گرانيها، به صورت داوطلبانه از كار كنارهگيري كرده است؟ 2- معاون وزير ارشاد كه ظاهرا پوشيدن لباس معاونت، تغييري در اعلام مواضع ضد استكباري او ايجاد نكرده، در توضيح علت صدور حكم توقيف همشهري، نكتهاي را مورد اشاره قرار داده تا نشان دهد اين كار، از يك جوشش اجتماعي ناشي از غي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]
-
گوناگون
پربازدیدترینها