واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نکته مرکزی اشتباه دکتر لاریجانی نه چشم پوشی بر واقعیات یا تلاش برای دور کردن آنها از دید افکار عمومی که در واقع، تحلیل نادرستی است که مبنای دفاع او از مواضع اخیر آقای هاشمی شده است. دکتر علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی عصر دوشنبه در مراسم اختتامیه دومین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در تالار وحدت تهران گفت که "ولایت فقیه" چه در زمان امام و چه در زمان مقام معظم رهبری در حوادث مختلف کشور موجب صیانت از حرکت انقلاب اسلامی شده است و توانایی ملی کشورمان را بالا برده است. ایشان که یک روز پس از روشنگری "علیرضا زاکانی درباره نقش نزدیکان رئیس مجلس در فتنههای اخیر"، اعلام موضع می گفت، سخنان خود را به اینجا رساند که "هاشمی رفسنجانی همیشه یار و پیرو امام و رهبری بوده است." آقای لاریجانی بر این اساس، انتقادات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت را " نسبتهای ناروا و تحقیر" نامید. ایشان همچنین فضای کنونی را "فضای مشت زنی سیاسی" و "مشاجره" نامید و گفت که در این فضا حقیقت شکل نمیگیرد. انگیزه لاریجانی در دفاع از مواضع آقای هاشمی رفسنجانی و توصیف فضای پس از انتخابات، که به موازات تاکید بجای او بر اصل مترقی ولایت فقیه و پیروی از رهبر معظم انقلاب ابراز شده، اگرچه پر از ابهام و علامت های سوال است اما نگارنده بر اساس نقد منصفانه،فرض را بر "صداقت" رئیس مجلس میگذارد؛ با این حال طرح چند نکته را ضروری است. نخست اینکه، آنچه آقای لاریجانی از آن به عنوان همراهی همیشگی آقای هاشمی با رهبر معظم انقلاب یاد کرده اند، به اذعان قریب به اتفاق ناظران سیاسی و شهادت موضعگیریهای اخیر او، دست کم در یک سال اخیر مصداقی نداشته، که حتی واقعیتها، متاسفانه نشان دهنده روندی متضاد گفته آقای لاریجانی است. 1- طرح "ادعای امکان تقلب" از آبان ماه سال 87 و از تریبون مقدس نماز جمعه در حالی که رهبر معظم انقلاب چندین بار طرح این ادعا را "بیانصافی" دانستند، از اولین نمونه های موضع گیری ناهماهنگ هاشمی با رهبر انقلاب بود. 2- در این راستا نامه جنجالی و آتشین رئیس مجمع تشخیص مصلحت به رهبر معظم انقلاب را، هنوز کسی از یاد نبرده است. 3- سکوت چندین ماهه آقای هاشمی در قبال "ادعای تقلب" و آشوبهای پس از انتخابات، که رهبر انقلاب آنها را ظلم بزرگ و "هتک آبروی نظام" نامیدند، همچنان از سوی رسانههای مدعی تقلب به عنوان رضایت و خرسندی هاشمی از این موضوع تحلیل می شود. 4- سکوت و چشمپوشی آقای هاشمی بر نقش آفرینی موثر اعضای خانوادهاش در جریان آشوبها در نازلترین سطوح که همچنان ادامه دارد. 5- غیبت و بی احترامی رئیس مجمع تشخیص به مراسم تنفیذ رئیس جمهور که میزبان آن، رهبر معظم انقلاب بودند، هرگز دلیلی برای توجیه پیدا نکرد. 6- بیاعتنایی هاشمی رفسنجانی به تاکید و درخواست رهبر انقلاب از خواص و نخبگان برای اعلام موضع و روشنگری در خصوص ادعاهای واهی، حتی هنوز هم ادامه دارد. 7- طرح ادعای وجود "بحران در کشور" از سوی رئیس مجمع تشخیص از تریبون مقدس نمازجمعه تهران در فرصتی که به وی در 26 تیرماه سال جاری داده شد که با واکنش مستقیم رهبر معظم انقلاب در سومین نمازجمعه ماه مبارک رمضان مواجه شد و ... به همراه مصداق های متعدد دیگر، همگی از مواردی هستند که رئیس مجلس شورای اسلامی به دلایل نامعلومی ترجیح داده تا از آن ها چشم پوشی کند تا بتواند چنین تحلیلی را درباره هاشمی رفسنجانی به زبان براند. در این میان البته نکته محوری اشتباه دکتر لاریجانی نه "چشم پوشی بر واقعیات" یا "تلاش برای دور کردن آنها از تمرکز افکار عمومی" که در واقع، "تحلیل نادرستی" است که او آن را مبنای دفاع از مواضع اخیر آقای هاشمی قرار داده است. بیان عباراتی همچون فضای مشت زنی سیاسی و "مشاجره" در توصیف فضای پس از انتخابات، هم به نظر می رسد نتیجه همان نقطه محوری اشتباه رئیس مجلس شورای اسلامی در تحلیل حوادث پس از انتخابات است. اشتباهی که طی آن او سعی می کند شدت "جرم بزرگ" واقع شده در ایام پس از انتخابات از سوی برخی سیاسیون را تا حد "یک دعوای سیاسی-جناحی" تقلیل دهد. اما با نگاهی گذرا به مواضع رهبر معظم انقلاب، که همه شخصیت ها و مردم انقلابی کشورمان از جمله آقای لاریجانی، به حق، ایشان را "معیار" و "موجب صیانت از حرکت انقلاب اسلامی" می دانند، به خوبی می توان درباره صحت این تحلیل قضاوت کرد. رهبر انقلاب از همان فردای انتخابات نسبت به خروج کاندیداها از مسیر قانون هشدار دادند، این هشدارها در جمعه پس از انتخابات در قالب خطبه های "فصل الخطاب" ایشان اعلام شد. در همین سخنرانی بود که رهبر انقلاب از همه خواستند تا به "زورآزمایی خیابانی" و "روش غلط" به چالش کشیدن اصل انتخابات پایان دهند. این سخنان و جلسات مشابهی که ایشان با سعه صدر با کاندیداهای معترض و حتی اعضای ستاد ایشان برگزار کردند، البته موجب نشد تا این افراد آتش فتنه را خاموش کنند که حتی آن را گسترش دادند. با این حال از همان زمان تا کنون، "جرم بزرگ زیرسوال بردن انتخابات"، در سخنان رهبر معظم انقلاب بارها مورد اشاره قرار گرفت و ایشان از آن به عنوان خسارتی به "نظام" و بسیار بزرگتر از آتش زده شدن سطلها و خسارات مادی یاد کردند. اما صریح ترین تعبیر رهبر معظم انقلاب که نادرستی تحلیل رئیس مجلس از فضای پس از انتخابات را به روشنی تایید میکند، تاکید چندین باره بر "حضور بیپرده دشمن" در رویدادهای پس از انتخابات است. روایت رهبر انقلاب از این رفتارهای برخی سیاسیون را برای یادآوری می توان از سخنرانی کمتر از یکماه پیش ایشان مرور کرد:مسئلهى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصابشکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسىاى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟! یک قدرى باید منصف بود توى این قضایا. در یک نمونه دیگر، حضرت آیت الله خامنهای در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بر حضور دشمن در صحنه این آشوب طلبی ها تاکید کردند و فرمودند که وقتی دشمن آشکارا و بدون پرده پوشی در بلواهای بعد از انتخابات حضور داشت، چگونه می توان این حضور واضح را انکار کرد. بر همین اساس بود که ایشان بلافاصله نخبگان، خواص و جریانات سیاسی را به تقویت بصیرت توصیه کردند . باید بصیرت داشت. آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات سیاسى و گروههاى سیاسى انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خیلى از رفتارهاى ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آنوقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضى از کارها از روى بىبصیرتى است. خطوط دشمن را ما در عمل خودمان و در اظهارات خودمان باید محاسبه کنیم و باید اینها را در محاسبات خودمان بگنجانیم، که اگر اظهارنظرى هم میخواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد؛ عمل و اقدامى میخواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد؛ ببینیم آیا داریم به دشمن کمک میکنیم یا نه. این به نظر من چیز مهمى است." این جمله را رهبر انقلاب درباره ضرورت بصیرت نخبگان فرمودند. اما ظاهرا این بیانات صریح و تاکیدات هم، آقای لاریجانی به عنوان یکی از خواص مخاطب رهبر معظم انقلاب را به آنچه ایشان "لزوم برخورداری از بصیرت و دیدن دشمن در حوادث پس از انتخابات" نامیدند و نتیجه اش را "تغییر برخی رفتارها" دانستند، وانداشت تا او همچنان ریشه رویدادهای پس از انتخابات را یک "دعوای جناحی" و "مشت زنی سیاسی" که اطراف آن "کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری" بوده اند، بنامد. اکنون آقای لاریجانی باید به این سوال پاسخ دهند که امام راحل و رهبر انقلاب به عنوان سکانداران حرکت سفینه انقلاب اسلامی، در طول سی سال گذشته در کدام یک از دعواهای سیاسی واقع شده در چارچوب نظام، ورود پیدا کرده و یا اقدام به موضع گیری کردهاند که موضعگیری صریح و تذکرات بی پرده ایشان در نزدیک به شش ماه اخیر و آشوب های پس از انتخابات اخیر، مورد جدیدی از آن ها باشد. این در حالیست که در رویدادهای اخیر اما، رهبر انقلاب از همان آغازین روزهای پس از انتخابات با قاطعیت وارد صحنه شدند و نسبت به شمشیر کشی علیه انقلاب، زورگویی علیه نظام و همسو شدن با دشمن هشدار دادند و در عین حال از خواص خواستند که همانند آنچه "عمار" در صدر اسلام انجام داد، به روشنگری درباره رویدادها بپردازند. بیتوجهی و سکوت برخی خواص در برابر تاکید چندباره رهبر معظم انقلاب بر این موضوع، خسارت های سنگینی بر مردم و نظام وارد ساخت که و "هتک حرمت و آبروی نظام"، متهم شدن نظام به "تقلب"، "دیکتاتوری"، "خشونت"، "تجاوز به زندانیان"، "زورگویی" و دهها ادعای بی اساس دیگر و نیز کشته و زخمی شدن دهها تن از مردم و خسارت های گسترده مالی، تنها بخشی از پیامدهای آشوبهای اخیر بود که قطعا موضعگیریهای اشخاصی همچون شخص آقای دکتر لاریجانی هم در این راستا بی تاثیر نبوده است. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]