محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825919926
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "فرصت تازه براي ديپلماسي اقتصادي "به قلم حسن احمدي آورده است: محمود احمدينژاد اولين تور ديپلماتيك خود را در دولت دهم از شب گذشته به مقصد آمريكاي لاتين و آفريقا آغاز كرد. اگر در ميان ميزبانان احمدينژاد نام لولا داسيلوا رئيسجمهوري برزيل قرار نداشت، اين سفر تحتالشعاع نام چاوز قرار ميگرفت. مردي كه در سالهاي اخير مهمان و ميزبان ويژه احمدينژاد بوده است و پرسشهايي در اذهان عمومي نسبت به مابهازاي چنين رفت و آمدهايي ايجاد كرده است. گرچه آغازگر روابط ويژه با ونزوئلا دولت نهم نبود اما رفت و آمدهاي پرشمار دو رئيسجمهور كه از آداب ويژه ديپلماتيك شبيه به هم برخوردارند پرسروصدا بوده است. در واقع به همان ميزان كه ناشناختهبودن بازار اقتصادي آمريكاي لاتين براي بازرگانان ايران مانع از بروز و ظهور مبادلات و تعاملات اقتصادي چشمگير بين ايران و آمريكاي لاتين شده، تاكيد بر تعامل سياسي با مضمون ورود به حياط خلوت آمريكا از سوي دستگاه ديپلماسي كشورمان، نتوانست مابهازايي در افكار و اذهان عمومي توليد كند. چه آنكه قراردادها و تفاهمات اقتصادي در روابط بين دولتها و كشورها ملموستر است اما تامين منافع سياسي چندان آشكار و زودبازده نيست. به خصوص آنكه سفرهاي متعدد رئيسجمهور و دولتمردان به آمريكاي لاتين در سالهاي اخير چندان با دو ويژگي اصلي ديپلماسي عمومي و ديپلماسي اقتصادي دولت نهم تطبيق نيافت. از طرفي دستاوردهاي اقتصادي اين سفرها عمدتاً معطوف به اهداف ميزبانان ايراني بود و ونزوئلا، نيكاراگوئه و بوليوي بيشترين منفعت را از اين روابط جستند. در حالي كه ايران در اين تعاملات بيشتر به منافع بلندمدت سياسي توجه دارد اما در مساله هستهاي كه مهمترين مساله سياست خارجي ايران بود جز ونزوئلا و شيلي به واسطه حضور مقطعي در ميان اعضاي غيردائم شوراي امنيت،چندان نقشي در فرو گشودن گرهاي از اين پرونده نداشتند. از اين رو بيشترين توقع ايران به موضعگيري و حمايت مجموعه اين كشورها از مبارزات مردم فلسطين محدود شد كه البته با فراز و نشيبهايي نيز همراه بود و هميشه در سطح توقع ايران قرار نگرفت. مساله بر سر خواستن يا نخواستن دوستان جديد دولت نهم نبود بلكه آنها در مدل رفتاري ديپلماسي اعلامي دولت دهم نه دست برتري در ديپلماسي عمومي به واسطه رسانههاي قدرتمند و افكار عمومي مواج داشتند و نه از حيث اقتصادي توانايي تكميل سفره پرنعمت براي دو طرف بودند. اكنون اما سفر بيسابقه و هرچند با تاخير به برزيل (اين سفر قرار بود پيش از انتخابات رياست جمهوري صورت گيرد) و حضور در برازيليا ميتواند دور تازه و روح تازهاي به ديپلماسي دولت دهم ببخشد.برزيل در گروه كشورهاي توسعه يافته، تعاملگرا و با ديسيپلين خاص و قابل پيشبيني ديپلماسي هم نمادي از كشور تعاملگرا در عرصه بينالمللي محسوب ميشود و هم به رفت و آمدهاي دولتمردان به آمريكاي لاتين اعتبار عينيتر و محسوستر ميبخشد. كشوري كه به عنوان دارنده دانش هستهاي و با قابليتهاي اقتصادي، سياسي و ورزشي ويژه اكنون جايگزين مناسبي در قبال آرژانتين محسوب ميشود كه روزگاري روابط قابل توجهي با تهران داشت. مساله ديگري كه ورود به برازيليا را براي هيات ايراني دلپذيرتر ميكند حضور جدي برزيل در عرصه بينالمللي، فعاليتهاي هستهاي اين كشور و داشتن ديدگاههاي نزديك به ايران در اين عرصه و برخورداري برزيل از قدرت رسانهاي قابل توجه و افكار عمومي مواج و اثرگذار و همچنين جمعيت حدود دو ميليوني مسلمان در اين نقطه از جغرافياي آمريكاي لاتين است. هيات 300 نفره رئيسجمهور كه نيمي از آنها را فعالان اقتصادي تشكيل ميدهند اكنون با موانع و دشواريهاي كمتري نسبت به ساير سفرها به آمريكاي لاتين مواجهند، چرا كه اينجا ديپلماسي عمومي و ديپلماسي اقتصادي ميتواند به هم برسد. * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان " "به قلم آورده است: شهر بي ترحم [email protected] محمد بلوري در تاريكي شب، صداي گريه و شيون يك زن سكوت وهم انگيز بيابان را مي شكند. اين صداي تظلم يك زن يهودي نيست كه خلخال از پايش مي دزدند، اين ضجه هاي يك زن مسلمان است كه در داخل يك اتومبيل، براي نجات از چنگ دو مرد گرگ صفت مي گريد و التماس مي كند. مادر جواني است كه هنگام غروب پس از خريد، براي بازگشت به خانه سوار يك «مسافركش» شده اما راننده و دوست همراهش، او را به جاي رساندن به مقصد به بيابان كشانده اند. زن به گريه و تمنا مي گويد؛ «رحم كنين، بچه ام منتظره...» تراوش شير روي سينه پيراهنش، گواهي مي دهد كه او مادر يك كودك شيرخواره است. - رحم كنين، التماس مي كنم... دو مرد، دو گرگ صفت درنده خوي كه شراره هاي حيواني در چشمان شان نشان مي دهد رحمي به دل شان نيست... زن، براي رهايي از چنگ شان دست و پايي مي زند و با بغض در گلو مي نالد؛ «رحم كنين، من دو تا بچه دارم. شوهر دارم...» رحمي در كار نيست. پنجه يكي از مردها دور گلوي زن چنبره مي زند و با مشتي كه بر سرش مي كوبد، هق هق گريه در تنگناي گلويش مي شكند. دست و پايي مي زند. دو گرگ هار، جنون دريدن دارند... فرداي آن شب، زن دردمند، با چهره يي زخمي و كبود در برابر بازپرس نشسته بود و با چشماني گريان از شقاوتي كه بر او رفته بود، سخن مي گفت. بريده بريده مي گفت و بغض گريه راه گلويش را مي بست... (هنوز صداي هق هق گريه هاي اين زن در ذهنم مي پيچد و عذابم مي دهد.) روز بعد در برابر قاضي، دختر جواني نشسته بود تا حادثه دردناكي را كه بر او گذشته بود، شرح دهد. مي گفت هنگام غروب سوار يك اتومبيل مسافركش شده اما راننده او را به بيابان كشانده و پس از تعرض رهايش كرده است. صداي ضجه و فرياد اين گونه زنان و دختران كه از گوشه و كنار شهر بلند است گويي سر خاموشي ندارد و هر هفته صفحات حوادث روزنامه ها، روايتگر سرنوشت دردناك چند زن و دختر جواني است كه طعمه ربايندگان مي شوند. گاهي هم جامعه با قتل هاي سريالي زنان ربوده شده يي روبه رو مي شود كه توسط اين گونه تبهكاران انجام مي گيرد. از ماجراي هولناك خفاش شب كه زنان جوان را پس از سوار كردن مي كشت و اجسادشان را در حاشيه شهرك چشمه تهران مي سوزاند، تا به امروز كه احساسات جريحه دار عمومي تحت تاثير قتل سريالي 10 زن در كرج و واقعه تجاوز شش مرد جوان به يك زن در قيامدشت و فجايع ديگر در لواسان و... قرار گرفته، صدها زن و دختر قرباني تعرض و قتل شده اند. با نگاهي به چند مورد از اعمال متجاوزان به نواميس خانواده ها، درمي يابيم كه اين گونه تبهكاران تا چه حد، امنيت اجتماعي بانوان را با خطر روبه رو كرده اند. - مردي كه به بهانه مسافركشي زنان و دختران را مي ربود و پس از وارد آوردن شوك الكتريكي به آنان تعرض مي كرد، پس از دستگيري اعتراف كرد تاكنون با همين شيوه به 30 زن و دختر تجاوز كرده است. - مردي كه با يك پرايد مسافركشي مي كرد، در بازجويي گفته بود 11 زن جوان را در تاريكي شب به يك پارك خلوت كشانده و به آنها تعرض كرده است. - يك مسافركش پس از دستگيري اعتراف كرد تاكنون 30 زن و دختر را به گردنه حسن آباد كشانده و به آنها تجاوز كرده است. - اعضاي چند باند هم كه دستگير شده اند، چندين زن جوان را ربوده و مورد تعرض قرار داده اند. - افراد چند باند هم در بازجويي گفته اند پس از ربودن دختران و زنان جوان، هنگام تعرض به آنها فيلم تهيه مي كردند و به اين وسيله از آنها باج مي گرفتند. چه بسيار زناني كه گرفتار ربايندگان شده و مورد تعرض قرار گرفته اند ولي از ترس آبروي خود و خانواده شان حاضر نشده اند با طرح شكايت سبب دستگيري ربايندگان شوند. با مروري بر اين حوادث به دو نكته اساسي پي مي بريم؛ 1- اكثر ربايندگان براي شكار زنان، مسافركشي را انتخاب مي كنند. آنها سريع ترين و بي خطرترين شيوه براي به دام انداختن طعمه را در مسافركشي مي بينند. چرا كه مي توان به عنوان مسافركش با اتومبيل آزادانه در خيابان ها به راه افتاد و بدون اينكه مورد سوءظن يا كنترل پليس قرار گرفت چند قدم آن طرف تر طعمه مورد نظر را انتخاب كرد. 2- مي بينيم بسياري از اين تبهكاران ماه ها، يا بيشتر از يك سال، به فعاليت مجرمانه خود در ربودن بانوان (يا در مواردي قتل زنان ربوده شده) ادامه داده اند و پس از دستگيري به ده ها مورد جنايت اعتراف كرده اند. اگر اين گونه تبهكاران پس از ارتكاب اولين يا حتي دومين عمل مجرمانه دستگير مي شدند، از تعرض يا قتل قربانيان بعدي جلوگيري مي شد. اين توفيق زماني حاصل مي شود كه ماموران پليس با برخورداري از آخرين فناوري هاي كشف جرم با شيوه هاي علمي كشف جرم در ارزيابي سرنخ هاي به جا مانده آشنا شوند و براي تعقيب و شناسايي تبهكاران ضمن تجهيز آزمايشگاه ها و لابراتوارهاي جنايي پليس كه اينك به يك نياز تبديل شده است از تخصص هاي كارشناسان در نهادهاي مختلف نيروي انتظامي و محققان دانشگاهي در اين رشته بهره گيري كنند. چندي پيش در صفحه حوادث اعتماد، گزارش هاي تكان دهنده يي درباره يك جنايتكار خوانديم كه پس از كشتن 10 زن در كرج و دو زن در شمال كشور دستگير شده است. اين مرد، شب ها در محدوده خاصي از كرج به عنوان مسافركش پرسه مي زد و هر زني را كه سوار مي كرد به خانه اش مي كشاند و پس از خفه كردن او، جسدش را در نقطه خلوتي مي انداخت. قتل يكسان زنان، پيدا شدن اجساد نيمه برهنه قربانيان در يك محدوده مشخص و آثار به جا مانده از لاستيك اتومبيل و بقيه آثار و نشانه ها مي توانست سرنخ هاي موثر پليسي براي رديابي و شناسايي قاتل باشد و پليس مي توانست با همكاري كارآگاهان با تجربه پليس آگاهي تهران، با در دست داشتن اين سرنخ ها، با گشت شبانه ماموران در همان محدوده يا قرار دادن طعمه (به عنوان زن مسافر) موفق به شناسايي قاتل شود و تعداد قربانيان كاهش يابد. ولي متاسفانه بي توجهي به نظارت مستمر بر محدوده جنايت باعث شده بود، جسد يكي از زنان مدت شش روز در محل رها شدن باقي بماند و متعفن شود. جالب اينكه حتي يك زن جوان توانسته بود از چنگ قاتل مسافركش فرار كند و به پليس خبر بدهد. ماموران پليس مي توانستند با كمك اين زن اقدام به چهره نگاري از مرد جاني كنند و با راهنمايي او به تعقيب و دستگيري اين مرد بپردازند. نكته مهم ديگر، عدم اطلاع رساني به مردم در جريان قتل بود و پليس محلي با وجود پافشاري خبرنگاران، سعي داشت تا زمان دستگيري قاتل اين واقعه را از شهروندان پنهان دارد. در بسياري از كشورها، وقتي پليس در شهري با يك تبهكار فراري برخورد مي كند در اولين اقدام، ضمن همكاري با بخش هاي مختلف پليس و جلب همكاري كارشناسان، خانواده ها را از وجود يك تبهكار فراري آگاه مي كند و ضمن هشدار به خانواده ها، از شهروندان براي دستگيري مرد جاني كمك مي خواهد. ديرزماني است كه در تهران و برخي از شهرها، تكرار وقايع تلخ و ناگواري چون فجايع اخير، امنيت اجتماعي بانوان را به خطر انداخته است. به گفته فرمانده نيروي انتظامي، همان گونه كه مي توان با كاربرد شيوه يي جديد، چهره هاي نيمه پوشيده را هم شناسايي كرد، پليس بايد در مبارزه يي قاطع، در شناسايي و دستگيري ربايندگان زنان و دختران چنان عمل كند كه در اجتماع، بستري امن براي بانوان فراهم آيد. اما اذعان داريم كه تنها مبارزه پليس در اين امر كافي نيست، مسوولان سازمان هاي فرهنگي و اجتماعي، از جمله آموزش و پرورش براي پيشگيري از جرم، وظايف خطيرتري برعهده دارند، مخصوصاً در برابر نسل جوان. * جام جم روزنامه جام جم در يادداشت خود با عنوان "در راه واليبال ايدهآل "به قلم مصطفي كارخانه آورده است: در يك قدمي رسيدن به آرزوهاي بزرگمان در واليبال هستيم و بايد اين واقعيت را در نظر بگيريم كه واليبال ايران در مرز جهاني شدن است. هرچند براي جهاني شدن، هنوز بايد طي طريق كنيم اما مسير، راهي سنگلاخي و غيرقابل دسترس نيست. خوب به ياد دارم در زماني واليبال ايران را به باد انتقاد ميگرفتند كه چرا تيمهاي نوجوانان و جوانان ما در سطح جهان بر سكوهاي قهرماني قرار ميگيرند، اما در بزرگسالان حرفي براي گفتن ندارند. واقعيت اين است كه فدراسيون واليبال راه درستي را در پيش گرفت تا با ميدان دادن به جوانان، امروز در جام قهرمانان جهان ، اين جوانان شايسته به پختگي رسيده و در مقابل برزيل غول واليبال جهان تحسين همگان را برانگيزند. بيشك اگر سرمربي برزيل لب به تعريف از واليبال ايران ميگشايد واقعيتها را ديده و كساني كه اهل فن هستند ، ميدانند كه گيم گرفتن از برزيل يعني چه؟ امروز واليبال ايران ديگر يك حريف از پيش باخته براي هيچ تيمي نيست و در هر ديدار براي بازي كردن به ميدان ميرود؛ وقتي هم هدف بازي كردن باشد، درصد اشتباهات كم و كمتر ميشود و برعكس آن، هر زمان احساسات در بازي ما برتري داشته و اعتماد به نفس نداشتهايم چيزي جز شكست نصيبمان نشده است! هرچند ديروز مقابل ژاپن باختيم، اما فراموش نميكنيم ژاپن از حمايت آن همه تماشاگري برخوردار بود كه يك نفس نام كشورشان را فرياد ميزدند، با وجود اين باز هم خيلي عذاب كشيدند تا ميليمتري بر ما پيروز شوند. شايد اگر بازيكنان تيم ملي به اين نكته توجه ميكردند كه در مصاف با حريفي كه همسطح ماست نبايد سرويس ريسكي زد و در مقابل به سرويسهاي تاكتيكي روي ميآورديم، 8000 ژاپني با بهت سالن مسابقه را ترك ميكردند. به هرحال شكست از ژاپن چيزي از ارزشهاي تيم ايران نميكاهد، تيمي كه باز هم اين حرف مرا ثابت كرد كه مربيان ايراني ميتوانند براي ما افتخار كسب كنند و حسين معدني به بهترين شكل بر اين ادعا مهر تاييد زد. اعتقاد راسخ دارم مربي خارجي به روحيات و احساسات ما ايرانيها اشراف ندارد و نميتواند تيمهاي ملي ما را آن طور كه مربيان با دانش ايراني از عهده آن برميآيند، به قلههاي موفقيت برساند. درخت واليبال ايران تازه به بار نشسته و نبايد رهايش كرد. بايد به اين رشته رسيد و حمايت بيشتري از آن كرد. بازيكناني چون زريني، موسوي، محمد كاظم، معروف، كمالوند، عليزاده، نادي و به طور كلي همه اعضاي تيم در اوج پختگي قرار دارند. اين پختگي به بركت وجود برنامهريزي و حضور بيشتر آنها در عرصههاي جهاني حاصل شده است موضوعي كه خود به خود اعتماد به نفس را بالا ميبرد. امروز تيم ما در دفاع سرعتي جزو بهترين هاست، خوب اسپك ميزند و خوب بازي ميكند. همه اين فاكتورها نشان ميدهد كه ظرفيت واليبال ما خيلي بيشتر از اينهاست و فدراسيون واليبال بايد بابرنامهتر، راهش را ادامه دهد. امروز در يك قدمي جهاني شدن هستيم و ميتوان در صورت حضور در ليگ جهاني درخشيد، پس نبايد اين فرصت طلايي را از دست داد. باتوجه به اينكه تازه راه خود را در اين رشته پيدا كردهايم، بايد با قدرت و با برنامه به سوي جايگاههاي بهتر به جلو حركت كنيم. *مربي و كارشناس واليبال * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " جاي خالي همگرايي در جهان اسلام " به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است:رهبران27 كشور عضو اتحاديه اروپا «هرمان فون رامپوي» را به عنوان رئيس جمهور اتحاديه اروپا برگزيدند. وي قرار است طي5/2 سال آينده جلسات شوراي اروپا را مديريت كند. رهبران27 كشور عضو اتحاديه اروپا «هرمان فون رامپوي» را به عنوان رئيس جمهور اتحاديه اروپا برگزيدند. وي قرار است طي5/2 سال آينده جلسات شوراي اروپا را مديريت كند. سران اتحاديه اروپا همچنين تصميم گرفتند رياست عالي امور خارجي و سياست امنيتي اروپا را به خانم بارونس كاترين اشتون واگذار كنند. رئيس جمهور اروپا به طبقه راست ميانه تعلق دارد و يك دموكرات مسيحي است و رئيس سياست خارجي اروپا يك چ‘ گراي ميانه است، بدين ترتيب نوعي توازن در اين انتخاب رخ داده است. مديريت تعامل در جامعه ناهمگون500 ميليون نفري اتحاديه اروپا متشكل از27 كشور با تنوع قومي، نژادي، زباني، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي همچنان به پيش مي رود و تنها چند روز ديگر به اجرايي شدن پيمان ليسبون باقي مانده است. اروپا اكنون مشغول باز تعريف مناسبات خود با جهان و نيز مناسبات دروني خود است. اينكه رهبران كنوني اروپا چقدر توفيق در مديريت ايجاد كشور واحد، اقتصاد واحد، سياست واحد و.... داشته باشند، بايد چشم به آينده دوخت. چندي پيش آلمان ها بيستمين سالگرد فرو ريختن ديوار برلين را با حضور رهبران جهان بويژه آمريكا و روسيه جشن گرفتند. دوروز پس از مراسم بيستمين سالگرد فرو ريختن ديوار برلين، مركل صدراعظم آلمان به دعوت ساركوزي به پاريس رفت تا در مراسم نود و يكمين سالگرد شكست آلمان از فرانسه در سال1918 شركت كند. اروپايي ها دو جنگ بزرگ خانمانسوز را در قرن بيستم تجربه كردند ميليون ها تن در اين دو جنگ كشته شدند. جنگ جهاني دوم نقش اروپا را به عنوان جايگاه مركز ثقل قدرت در جهان كاهش داد. آتش جنگ، تفرقه، خشونت و نقض حقوق بشر از اروپا به كل جهان صادر مي شد. خرد جمعي در اروپا حكم مي كرد آنها با تجربه دو جنگ جهاني اختلافات را كنار بگذارند و به سمت اتحاد و همگرايي پيش روند و تعريف جديدي از باز توليد قدرت خود در قرن بيست و يكم بدهند. سوال اين است كه اتاق فكر اين همگرايي كجاست و تئوري وحدت آنها چيست؟ طي سه قرن اخير اروپايي ها مركز توليد فكر براي جهان سوم بودند. كمونيسم، ليبراليسم، فاشيسم و... از جمله فرآورده هاي فكري آنان بود كه توسط برخي روشنفكران جهان سوم نشخوار مي شد. اين فرآورده هاي فكري باعث تفرقه و تشتت بين مردم كشورها بويژه مسلمانان بود. اكنون چه شده است كه آنها با همين فرآورده هاي فكري نه تنها باعث اتحاد و همگرايي در تك تك كشورهاي خود شده اند بلكه در27 كشور اروپايي وحدت و همگرايي پديد آورده اند؟ مديريت رقابت در درون يك كشور به گونه اي كه به وحدت ملي آسيب نرسد امري بسيار دشوار است آنها چگونه در بين27 كشور كه هر كدام داعيه اي در اروپا و جهان دارند، توانستند همگرايي ايجاد كنند و پايه هاي اين همگرايي را در كشور واحد پارلمان واحد، پول واحد، سياست خارجي واحد و... متجلي نمايند. به نظر مي رسد فوايد فرآورده هاي فكري در اروپا را كه منشاء چنين امر بزرگي شده، براي خودشان ذخيره كردند و رمز و راز آن را به ما نگفتند اما مرتب در صدور ضايعات فكري خود به كشورهاي جهان سوم بويژه جهان اسلام توسط سرويس هاي جاسوسي خود و نيز فريبخوردگان و عناصر غافل اصرار ورزند. وقت آن است كه مسلمانان جهان با درك موقعيت كنوني خود و بويژه رويدادهايي كه در اروپا مي گذرد، يك فرمول دقيق براي همگرايي خود پيدا كنند. وقت آن است كه روشنفكران جهان اسلام از ايسم ها و ايست هاي غربي فاصله بگيرند و با اعتصام به حبل الله وحدت و همگرايي خود را تضمين كنند. اين روزها كه در مكه مكرمه و مدينه منوره به بهانه برگزاري كنگره عظيم حج، نخبگان مسلمان از سراسر جهان اسلام گرد آمده اند، بهترين فرصت براي بازخواني مناسبات مسلمانان جهان با هم و باز توليد وحدت و همگرايي است. هر ندايي كه در فضاي توحيدي جهان اسلام بخواهد در ميان امت اسلام تفرقه و جدايي بيفكند بايد كنترل، مهار و هدايت شود. ما داراي خداي واحد، قبله واحد و كتاب واحد و پيامبر واحد هستيم. همين ها كافي است كه مجد و عظمت مسلمانان را احيا كنيم و در سايه وحدت و همگرايي جبهه واحدي در برابر دنياي كفر و الحاد قرار دهيم. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "تيغ صعده برحلقوم وهابيت " به قلم سعداله زارعي آورده است: تحولات يمن به سمت منطقه اي شدن پيش رفت و بعيد نيست كه به زودي داراي ابعادي بين المللي گردد. منطقه اي و بين المللي كردن تحولات مربوط به جهان اسلام شيوه شناخته شده اي است كه غرب و دنباله هاي منطقه اي آن دنبال مي كنند و هدف آنان اين است كه نقش مردم و نيروهاي داخلي را در كشورها كاهش دهند و تحولات را آنطور كه مي خواهند مديريت و هدايت نمايند. در 10روز گذشته، عربستان سعودي به اين بهانه كه مبارزان صعده به پايگاه «جبل الدخان» متعلق به عربستان حمله كرده اند با استفاده از انواع هواپيماها و بالگردها و نيز با اعزام حدود 13هزار نيروي زرهي و پياده- كه عمدتا از تيپ ويژه4 ارتش اين كشور بود- وارد درگيري عملي با مردم ساكن در استان صعده گرديد. در اين درگيري دهها نفر كشته و صدها نفر زخمي شدند و دهها خانه از مردم فقير صعده ويران گرديد. اما با اين وجود، حوثي ها كماكان كنترل پايگاه جبل الدخان را در دست دارند. از آن طرف ارتش يمن كه در جبهه غرب صعده شكست سختي خورده بود به سمت شرق صعده كه از كوهستانهاي با ارتفاع كمتري برخوردار است، هجوم بردند ولي در اين منطقه- كتاف- نيز شكست خوردند و چند پادگان ديگر از اين منطقه به تصرف حوثي ها درآمد. در ارتباط با تحولات يمن توجه به نكات زير ضروري مي باشد: 1- ورود علني و عملياتي عربستان به درگيري با شيعيان صعده به تنهايي از عجز دولت ملي عبدالله صالح و قدرت فزاينده مبارزان حوثي حكايت مي كند در عين حال ورود عربستان سعودي به اين درگيري از خامي مقامات رياض هم خبر مي دهد چرا كه ورود ارتش كلاسيك به درگيري با چريك ها اگر كارساز بود، پيش از ارتش سعودي، ارتش يمن به آن نايل شده بود. با اين وجود ورود علني و عملياتي ارتش سعودي به درگيري با شيعيان مي تواند اسماعيلي هاي جنوب عربستان كه در سه استان مرزي جيزان، عسير و نجران سكونت دارند را تحريك كند و به پشتيباني عملي از شيعيان صعده وادارد شايد از همين رو بود كه عربستان خيلي زودتر از آنچه دولت صنعا تصور مي كرد به گفت وگوهاي ديپلماتيك روي آورد و حتي زمزمه اعزام يك هيات سياسي به ايران را سر داد. 2- براي ارتش كلاسيك، پيروزي در جنگ پارتيزاني متصور نيست، مگر آنكه در درون ارتش كلاسيك واحدهاي چريكي تعبيه شده باشند و اين واحدهاي چريكي آنقدر قوي باشند كه بر چريك هاي طرف مقابل غلبه كنند. با بررسي رفتار ارتش هاي صنعا و رياض بنظر نمي آيد چنين امكاني در اختيار دولت هاي عربستان و يمن باشد. در جنگ ارتش كلاسيك و چريك منافع طرف چريك در طولاني كردن زمان درگيري نهفته است اين در حالي است كه چنين نبردي براي ارتش كلاسيك هزينه هاي فوق العاده اي را به همراه داشته و روحيه نيروها را تضعيف مي كند. در صحنه كنوني مبارزان صعده بر سلسله جبال يمن كه از شهر كوچك طائف (در جنوب مكه) آغاز و تا شهر عدن امتداد دارد، كاملا تسلط دارند و از آن بعنوان منبع مهم عملياتي، غذايي و... استفاده مي كنند و مي توانند سالها به مقاومت خود ادامه دهند كما اينكه سالهاست مقاومت مي كنند. با اين وصف پيروزي بر چنين نيرويي در مرز محال قرار دارد. 3- دامنه سيطره حوثي ها به نحو غيرمنتظره اي در حال گسترش مي باشد. امروز هواداران اين گروه از دهها هزار تن فراتر رفته اند و بر كل استان استراتژيك صعده- به جز شهر صعده- تسلط دارند. دو جاده مهم و استراتژيكي كه صعده را به شمال و شرق اين استان وصل مي كند در اختيار آنان است، شيعيان صعده اينك بيش از 60 پادگان نظامي ارتش در استانهاي صعده و عمران را در اختيار داشته و از نظر نظامي توانايي مواجهه با جنگ افزارهاي نيروي هوايي را دارند. 4- روزي كه درگيري هاي صعده آغاز شد، مبارزان حوثي روي دو نكته تاكيد داشتند؛ رفع تبعيض از مردم صعده و اعطاي آزادي هاي مذهبي. آنان مي گفتند با وجود آنكه صعده ثروتمندترين استان يمن است ولي از ساير استانها فقيرتر مي باشد و نيز مي گفتند با وجود آنكه وهابي ها كه بيشتر از يك درصد جامعه يمن نيستند از آزادي عمل زيادي برخوردارند و توانسته اند با سوء استفاده از فقر مردم، اكثر پست هاي حساس را در دولت و مجلس اين كشور بدست آورند ولي گروههاي شيعه كه بين 40 تا 55درصد جمعيت يمن را به خود اختصاص داده اند در حاشيه به سر مي برند و هيچ مشاركتي در حكومت ندارند اما اينك دايره خواسته ها فراتر رفته است آنان اينك خواستار پايان دادن به سيطره عربستان بر بخش هايي از سرزمين يمن -شامل سه استان و حدود 10 جزيره- مي باشند و حكومت سكولارها را قبول ندارند. و همچنين خواستار برچيده شدن سيطره سياسي غرب بر يمن هستند با اين وصف بايد گفت حكومت هاي عربستان و يمن با توسل به زور، عملاً فقط خواسته هاي مبارزان را توسعه داده و خود را در معرض فروپاشي قرار داده اند. 5- يكي از خطاهاي يمن و عربستان به ميان كشيدن پاي ايران است. گاهي ادعاهاي آنان عليه ايران بشدت خنده دار است مثلاً سعودي ها براي توجيه محاصره دريايي شمال يمن مدعي شدند «نيروهاي امنيتي مشترك عربستان و يمن، پنج ايراني سوار بر يك كشتي ايراني كه در حال حمل سلاح به سمت استان حجه بوده اند را دستگير كرده اند» و نيز چند روز پيش سفير يمن در لبنان در ديدار با سعدالدين حريري نخست وزير اين كشور مدعي شد اسنادي در اختيار دارد كه نشان مي دهد حزب الله لبنان به آموزش مبارزان صعده مشغول است. اين در حالي است كه از يك سو در يمن يك بازار رسمي خريد و فروش سلاح- از انواع سبك تا نيمه سنگين- وجود دارد و نيز تصرف نزديك به 60 پادگان ارتش نياز حوثي ها به اسلحه را برطرف كرده است و ايراني ها هوشيارتر از آن هستند كه دست به كاري غيرضروري بزنند. ادعاي آموزش حوثي ها توسط حزب الله هم از بلاهت مخالفان آن خبر مي دهد چرا كه سابقه فعاليت هاي چريكي نبردهاي الحوثي و هواداران احياء نظام اماميه در يمن از سابقه فعاليت هاي چريكي حزب الله و شيعيان در لبنان بيشتر است، اولي يك سابقه 100 ساله و دومي حداكثر سابقه اي 30 ساله دارد. دولت هاي رياض و صنعا با ميان كشيدن پاي ايران دچار يك خطاي استراتژيك شده اند چرا كه شكست آنان به حساب شكست از ايران گذاشته مي شود و اين بر ابهت ايران مي افزايد و به مخالفان داخلي آنان نيز قوت قلب مي دهد، ضمن آن كه دشمني شناخته شده و عملي ايران اسلامي با آمريكا و اسرائيل باعث مي شود مخالفت دولت هاي يمن و سعودي با ايران به حساب همراهي آنها با آمريكا و اسرائيل نوشته شود كه اينگونه نيز هست. 6- جنگ فعلي مبارزان صعده در مردادماه امسال آغاز شده و اينك نزديك به 4ماه از آن مي گذرد. وقتي جنگ آغاز شد حوثي ها فقط به دروازه هاي شمالي صعده احاطه داشتند ولي اينك مناطق حرف سفيان- ورودي جنوبي- الملاحيط- ورودي غربي- و كتاف- ورودي شرقي- نيز در سيطره حوثي ها قرار دارد. آنان اينك حتي يك منطقه كه تا چند هفته پيش در سيطره سعودي ها بود را آزاد كرده اند در مناطق عملياتي حوثي ها نه يك سرباز ايراني و نه يك گلوله ايراني ديده شده و كمترين نشانه اي از علاقه ايران به آغاز يا ادامه درگيري ها ديده نشده و نمي شود، براين اساس به نظر مي آيد دولت يمن به جاي اذعان به ضعف خود و تلاش براي حل و فصل داخلي مشكلات خود، پاي ايران را به ميان مي كشد تا با جلب كمك هاي منطقه اي و بين المللي و با مرعوب كردن حوثي ها مشكل خود را حل كند و يا تخفيف دهد. 7- برخي از خبرها بيانگر آن است كه دولت علي عبدالله صالح تلاش داشت تا از طريق دست زدن به قتل عام گسترده بر منطقه صعده سيطره يابد. اين تصميم پيش از آغاز درگيري هاي دوره ششم در مردادماه گذشته اتخاد شده است. پايه اصلي اين عمليات بر متهم كردن حوثي ها به انجام عمليات هاي تروريستي عليه اتباع غرب و كشورهاي همسايه قرار داشت. اساساً حمله ارتش به مبارزان صعده در دوره اخير با اين بهانه دروغين شروع شد كه حوثي ها 9 تبعه خارجي- شامل 7 تبعه آلماني، يك تبعه انگليسي و يك تبعه كره اي- را ربوده و سه تن از آنان را به قتل رساندند. يكبار نيز فرماندهي ارتش يمن با صراحت از ريشه كن كردن مبارزان صعده خبر داد ولي روند امور به گونه اي پيش رفت كه اقدامات مشترك يمن و عربستان با دشواري زيادي مواجه گرديد و به نظر مي آيد «فعلا» از دستور كار خارج شده است. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "درباره آخرين سخن البرادعي " آورده است: نمايندگان كشورهاي موسوم به گروه 1 +5 كه اخيرا به طور آشكار تحت مديريت آمريكا سرپرستي و هدايت مي شوند در نشست خود در بروكسل ضمن بررسي پاسخ هاي غيررسمي هسته اي كشورمان به پيشنهاد غرب با تهديد ضمني ايران نسبت به غيرقابل قبول خواندن عدم پاسخگويي از تهران خواستند هرچه سريعتر درباره انتقال فوري اورانيوم غني سازي شده به خارج و معاوضه آن با اورانيوم تغليظ يافته 20 درصدي جهت مصرف در رآكتور تحقيقاتي اميرآباد پاسخ مثبت بدهد . در پي انتشار اين بيانيه محمد البرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز كه روزهاي پاياني مسئوليتش را پشت سر مي گذارد در كنفرانسي در لندن اظهار داشت : « بدون تعارف مي گويم توپ هاي زيادي در زمين ايران است و تا پايان سال ميلادي (آذر ـ دي ) بايد به يك توافق درباره برنامه هسته اي برسيم . » وي در ادامه ضمن ستايش از مواضع باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا و در مقام تقديس و جاده صاف كني سياستهاي آمريكا افزود : « حكومت آقاي اوباما فرصتي مناسب براي تغيير در سياستهاي كنوني دنيا است . او براي حل مساله هسته اي ايران بسيار خلاق و عملگراست . شما رهبران ايران بايد خود را درگير يك ديپلماسي خلاق كنيد. شما بايد درك كنيد كه اين براي نخستين بار است كه يك رئيس جمهور آمريكا با تعهد كامل و بدون هيچ گونه شرطي و در كمال احترام مي خواهد با شما صحبت كند; اين فرصت را از دست ندهيد. » البرادعي در پايان اظهار داشت پاسخ شفاهي ايران را پاسخ قطعي ايران به پيشنهاد مبادله اورانيوم تلقي نمي كند چرا كه در اين پاسخ شفاهي يك نوع بي اعتمادي افراطي ديده مي شود زيرا ايران خواهان مبادله اورانيوم در خاك خود پس از تحويل سوخت 20 درصدي است . اظهارات اخير رئيس آژانس بين المللي انژري اتمي كه مي تواند آخرين سخنان وي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران تلقي شود و با لحن جانبدارانه اي از آمريكا و رئيس جمهور فريبكار اين كشور همراه بود بطور طبيعي ايجاب مي كند به وي گفته شود هركس مي تواند به ميزان كوپن خود صحبت نمايد و نبايد پايش را از گليم خود درازتر كند. برهمين اساس لازم است توجه آقاي البرادعي و سياست گذاران بالادستي وي را به موارد ذيل جلب كنيم : 1 ـ طرح انتقال بيش از دو سوم اورانيوم هاي غني شده ايران به خارج از كشور كه حاصل تلاش 20 ساله دانشمندان ايراني است و پيشكش كردن آن به غربي ها در ازاي وعده دريافت 116 كيلو اورانيوم 20 درصدي قابل قبول براي هيچ عقل سليم و فهيمي نيست . اينكه مدعي هستند طرف مذاكره كننده ايراني با كليات اين توافق در اجلاس وين موافقت كرده ادعاي بي دليلي است زيرا هيچكس حق ندارد دستاوردهاي ملت ايران را در پوشش كسب يك موفقيت بزرگ در مذاكرات هسته اي تقديم دشمنان انقلاب كند; دستاوردهائي كه با هزينه سنگين و با پشت سر گذاشتن فشارها و تحمل ده ها تحريم و چند قطعنامه شوراي امنيت بدست آمده است . قطعا اين طرح تحميل يك خفت بزرگ به ملت ايران است كه مردم ما هرگز زير بار آن نخواهند رفت . وقتي آمريكا رژيم صهيونيستي و مجموعه دشمنان نظام اسلامي كه چشم ديدن استقلال و عزت ملت ايران را ندارند از اين طرح و توافقات مورد نظرشان اظهار شادماني كرده و آنرا به معناي پايان دادن به فعاليتهاي هسته اي ايران مي دانند مي توان به اين نتيجه روشن رسيد كه چنين طرحي بخشي از زنجيره توطئه عليه نظام جمهوري اسلامي است . آنچه اكنون در زمينه هسته اي در اختيار ملت ايران قرار دارد حاصل سالها زحمات مديران كشور و تلاش طاقت فرساي دانشمندان جوان و مقاومت ملت ايران است و روشن است كه مردم بيدار ايران اجازه نخواهند داد تحت عنوان فريبنده « ارتقا فرآيند خودكفايي هسته اي » اين دستاورد بزرگ كه اكنون به افتخار ملي تبديل شده تقديم دشمنان انقلاب شود. 2 ـ بكار بردن اين واژه كه « اكنون توپ در زمين ايران قرار دارد » از عبارتهاي كهنه است كه سياستمداران به هنگام لاف زدن و براي فرافكني از آن استفاده مي كنند و طبعا بكارگيري آن از سوي فردي كه به عنوان اهرم سياسي غرب عليه ايران مورد استفاده قرار گرفته فاقد وجاهت و كارآيي لازم است . از اين جهت به آقاي البرادعي توصيه مي شود از توسل به واژه هاي پوچ و توخالي كه معمولا از سوي كارشكنان مذاكرات سياسي به استخدام در مي آيد خودداري كند. آقاي البرادعي بهتر است در اين آخرين روزهاي مسئوليت خود از به زبان آوردن مطالبي كه وجدان او را در دوران بازنشستگي آزار خواهد داد خودداري كند. 3 ـ آنچه به عنوان پيشه كردن « ديپلماسي خلاق » براي مسئولان و مديران جمهوري اسلامي ايران توصيه شده در حقيقت اگر واقعيت خارجي داشته باشد توسط خود ايشان و نمايندگان گروه 1 +5 در مسير مذاكرات در پيش گرفته شود ولي مردم ايران پس از 30 سال تجربه و محك زدن نهادها و سازمانهاي بين المللي مي دانند كه منظور از « ديپلماسي خلاق » صرفا تن دادن به خواسته هاي نامشروع قدرتهاي زورگو و گردانندگان پشت صحنه ديپلماسي جهاني است و اگر مسئولين كشوري به اميال آنها تن در دهند به آنها گفته مي شود شما از بهترين و خلاق ترين ديپلماسي ها برخوردار هستيد كما اينكه اكنون براي رژيم مبارك به خاطر نوكري براي آمريكا و دلالي براي صهيونيسم بين الملل چنين عنواني توسط خود آمريكا و رژيم صهيونيستي بكار برده مي شود. از نظر قدرت هاي سلطه گر ملت هاي آزاد و مستقل به خاطر اينكه زير بار زورگوئي هاي آنها نمي روند از ديپلماسي فعال برخوردار نيستند! ملت ايران مايل است مستقل باشد و شما براي اين ملت از هر عنواني كه مايل هستيد استفاده كنيد. 5 ـ آنچه به عنوان تغيير در سياستهاي آمريكا در سخنان آقاي البرادعي از آن نام برده شده در حقيقت آشكارترين وجه و نمود بارز سياه بازي و عوامفريبي سردمداران جديد كاخ سفيد است كه قصد دارند چند سالي به اين ترتيب ملتهاي به پا خاسته و ظلم ستيز را با اين واژه هاي فريبنده مفتون سازند ولي براي ملت ايران كه در طول 60 سال گذشته دولتهاي متعدد آمريكا را تجربه كرده و سياستهاي خانمان سوز سلطه گرانه آنها را لمس نموده استفاده از اين عبارتهاي عوامفريبانه جاذبه اي ندارد. ملت ايران در چند ماهي كه از عمر رياست جمهوري آقاي اوباما مي گذرد هيچ تغييري در سياستهاي خصومت آميز آمريكا مشاهده نكرده بلكه فقط آنرا در لفافه اي از كاغذهاي رنگي و شعارهاي بي پشتوانه يافته است . 6 ـ آقاي البرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي آنچنان در مقام مدح و تبليغ آمريكا و سياستهاي آقاي اوباما برآمده كه به نظر مي رسد مسئول تبليغاتي كاخ سفيد هم در مقام مقايسه با آقاي البرادعي قطعا كم خواهد آورد. مدير كل آژانس درحاليكه هنوز كارمند يك سازمان بين المللي است لباس كارمندي كاخ سفيد بر تن كرده و رئيس جمهور آمريكا را با واژه هايي ويژه و استثنايي از قبيل « خلاق » « عمل گرا » « متعهد » و « محترم » توصيف مي كند صفاتي كه آمريكائيهاي راي دهنده به اوباما نيز آنها را در وي سراغ ندارند. 7 ـ آقاي البرادعي از جمهوري اسلامي ايران به خاطر اينكه نسبت به رفتارهاي آژانس و گروه 1 +5 بي اعتمادي نشان مي دهد انتقاد مي كند درحاليكه حتما مي داند در گروه موسوم به 1 +5 كشورهايي عضويت دارند كه برخي از آنها دشمني با جمهوري اسلامي ايران را به حد نهايت رسانده و عملا خواستار سرنگوني اين نظام در ايران هستند . اين كشورها بيش از 50 سال در چپاول منابع ملت ايران و دشمني با نظام منتخب مردم گوي سبقت را از يكديگر ربوده اند و در چنين وضعيتي سخن گفتن از اعتماد نهايت ساده لوحي است . در پايان يادآوري اين نكته را لازم مي دانيم كه هدف از اشاره به موارد فوق اينست كه به آقاي البرادعي گوشزد شود كه مردم ايران در اين سالها كه شما رياست آژانس بين المللي انرژي اتمي را برعهده داشتيد به خوبي دريافته اند در مسائل هسته اي و هر مقوله ديگري عقب نشيني از مواضع اصولي شان موجب طمع ورزي طرف مقابل خواهد شد و آنها با هر قدم عقب رفتن ما دو قدم جلوتر خواهند آمد و بر مطالبات غيرقانوني خود خواهند افزود. اين واقعيتي است كه در تاريخ روابط استعمارگران با ملت ها به اثبات رسيده و قابل ترديد هم نيست . به همين دليل ملت ايران از مواضع هسته اي خود بهيچوجه عقب نشيني نخواهد كرد. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " نگاه جنسيتي به دانشگاه ها "به قلم عماد برقعي آورده است: مدتي است كه بحث جداسازي جنسيتي در دانشگاه هاي كشور دوباره مطرح شده است. دراين روزها برخي از مسوولا ن نظام آموزش عالي كشور تمام هم و غم خود را گذاشته اند تا به اين موضوع رسيدگي كنند. از مصاحبه ها و گزارش هاي رسانه ها تا ارائه انواع آمار و نتايج پژوهش در لزوم تك جنسيتي كردن دانشگاه هاي كشور. در همين راستا روز جمعه نيز مصاحبه اي از مسوولا ن دانشگاه خواجه نصير در رسانه ها انعكاس يافت. وي در سخنان خود با تاكيد بر اين ديدگاه كه اختلا ط دختر و پسر تحت هر شرايطي فساد آور است به دفاع از تك جنسيتي شدن دانشگاه ها پرداخته بود. بحث ما در اين جا بيش از آن كه معطوف به ميزان نادرستي اين نوع نگاه به روابط دختران و پسران در جامعه باشد در نقد نگاه كلي به آموزش عالي است. اين گونه نگاه ها به دانشگاه و دانش حاكي از يك اشكال اساسي در نگاه تصميم سازان اين حوزه است. اين افراد با مقوله دانشگاه چنان برخورد مي كنند كه گويا تنها مساله اساسي در دانشگاه هاي ما روابط دختر و پسر است. انگار تنها مشكل در سيستم آموزش ما اين است كه ممكن است پسري با دختري در دانشگاه ارتباط برقرار كند يا به قول ايشان دختري در كلا س با يك نگاه پسري را بدزدد. اين نوع نگاه ناخودآگاه اين ديد را نيز ترويج مي كند كه دانشگاه هاي كشور تنها كار كردشان ارتباط بين دختر و پسر است. اما در ميان تمام تكاپوهاي جنسيتي در تعريف دانشگاه ماهيت اصلي دانشگاه و دانش مغفول مانده است. نگاه جنسيتي به دانشگاه و دانشجو فراموش مي كند كه دانشگاه در واقعمكان دانش است. مكاني است براي كسب و توليد علم. هيچ گاه كسي هنگامي كه از علم سخن به ميان مي آيد يا قرار است از يك تئوري دانشگاهي براي بهبود زندگي بشر استفاده شود از جنسيت صاحب نظر سوال نمي كند يا از روابط شخصي او با جنس مخالف سخني نمي گويد. در اين ميان هم كسي سخني از كيفيت آموزشي دانشگاه ها به ميان نمي آورد. كسي نمي پرسد كه دانشجويان دختر و پسري كه سر كلا س ها نشسته اند از چه متوني و با چه كيفيتي استفاده مي كنند يا چه كسي با چه سطح و دانشي به عنوان استاد به آنان چيزي مي آموزد. مسوولي هرگز از سطح پايين مقالا ت و كتب علمي شكايتي ندارد و از رتبه هاي پايين علمي دانشگاه هاي ما سخني نمي گويد. حتي برنامه هاي بلند مدت و كوتاه مدت با بودجه هاي آن چناني اجرا مي شود تا مساله جنسيت را در دانشگاه ها مديريت كند اما در مقابل چندان عزم كافي و طرح جدي براي نظارت بر كيفيت دانشگاه ها و محتواي علمي آنها و همچنين ارتقاي سطح علمي دانشگاه ها وجود ندارد. دانشجويان به كمك كلا س كنكور و كتب رنگارنگ تستي به دانشگاه ها ميآيند، چند سالي چندين ميليون از جيب دولت يا خانواده شان هزينه مي كنند و در نهايت از دانشگاه خارج مي شوند برخي مي گويند كه اگر دانشگاه ها تك جنسيتي شوند مشكلا ت آموزشي هم حل مي شود اين گروه خوب است كه نگاهي جامع به برون داد علمي مجموعه دانشگاه هاي كشور داشته باشند. بايد در نگاه برخي مسوولا ن نسبت به دانشگاه تغييرات جدي ايجاد شود. بايد كساني تصميم گير بخش دانشگاهي شوند كه كارشناس امور علمي و پژوهشي و سر رشته دار دانش باشند نه صرفا نگاه جنسيتي. اگر اين موضوع به واقعيت بپيوندد و نگاه دانش محور بر مديريت آموزش عالي كشور حاكم شود بي شك بسياري از دغدغه هاي اخلا قي مسوولا ن نيز رفع خواهد شد. چرا كه در فضاي علمي و انتقادي ديگر نگاه ما صرفا جنسيتي نخواهد بود و دانشجويان به همكلا سي هايشان نه به عنوان يك نفر از جنس مخالف كه از ديد يك همكار علمي كه وظيفه اي مشترك در قبال پيشبرد دانش دارند نگاه خواهند كرد. * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "چرا بسيج مستضعفين " به قلم عبدالله گنجي آورده است: بازگشت عنوان سازماني «بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» به «بسيج مستضعفين» كه درحكم انتصاب رئيس اين سازمان توسط مقام معظم رهبري قطعيت يافت، تحليلها و چراهاي متفاوتي را به همراه داشت. اين چراها در عرصه نقادي نبود اما بازگشت مفهومي آن بعد از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامي، نياز به تبيين و توضيح مسؤولان محترم بسيج دارد. با گذري به نامگذاري اوليه بسيج توسط حضرت امام (ره)، در حد بضاعت به چرايي اين بازگشت اشاره خواهيم كرد. 1ـ تشكيل اوليه بسيج توسط حضرت امام (ره) با عنوان «بسيج مستضعفين» صورت گرفت. هنگام تأسيس بسيج مستضعفين، سخني از الحاق آن به سپاه در ميان نبود و مباحث مختلفي بر سر اداره اين نهاد صورت گرفت و نهايتاً در تيرماه 59 مجلس شوراي اسلامي الحاق آن را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تصويب نمود. به رغم تصويب مجلس شوراي اسلامي، الحاق عملي بسيج مستضعفين به سپاه، تا دي ماه همان سال به طول انجاميد و شروع جنگ تحميلي در حد فاصل تصويب و الحاق اتفاق افتاد. 2 ـ برخي بر اين عقيدهاند كه واژه «استضعاف» به معني فقر اوليه نيست و براي افراد يا جماعت و ملتي به كار برده ميشود كه به فقر كشيده شدهاند و ابتدا به ساكن اينگونه نبودهاند. لذا كاربرد اين واژه را در بدو پيروزي انقلاب امري پسنديده و قابل دفاع ميدانند اما اكنون استضعاف در كشور مفهوم اوليه خود را از دست داده است. علاوه بر آن اگر «مستضعفين» را به مثابه «گفتمان» به كار گيريم، حدود 40 درصد جامعه ما در اين دايره جاي نميگيرند در حالي كه بسياري از آنها عضو و علاقهمند به بسيج هستند. 3ـ در تبيين چرايي بسيج مستضعفين، ابتدا بايد مفهوم آن را از قالبهاي ذهني فعلي بيرون كشيد. واژه مستضعف نيز همانند واژه «عدالت» به صورت ناخودآگاه، ذهن آدمي را به حوزه اقتصاد و محروميت اقتصادي سوق ميدهد. لذا بايد مفهوم مستضعف را به عرصههاي اجتماعي، فرهنگي و اعتقادي تسري داد و جامعيت آن را بازتوليد نمود. 4 ـ به نظر ميرسد هدف اصلي حضرت امام (ره) از كاربرد واژه مستضعفين جهت بسيج، ابعاد مختلفي را در بر ميگيرد كه تاكنون نسبت به تبيين آن اقدام مؤثري صورت نگرفته است. از جمله اين دلايل ميتوان به: 1ـ 4ـ بسيج از ديدگاه امام (ره) «منحصر به ايران اسلامي نيست» لذا هر انسان مظلومي كه در سراسر جهان به استضعاف كشيده شده است و مغضوب ديكتاتورها و استكبار جهاني است، عضوي از «جامعه جهاني بسيج» است، لذا گفتمان امام (ره) مبتني بر قطببندي دوگانه استضعاف ـ استكبار بود و اين آرايش، ضمن دائمي بودن، مرز و جغرافيا نميشناسد. 2 ـ 4 ـ در انديشه امام (ره) رفاه و مبارزه با هم همسويي ندارند. به اعتقاد وي «كساني كه معتقدند مبارزه و رفاه با هم قابل جمعاند آب در هاون ميكوبند» لذا شعاع و جغرافياي حضرت امام (ره) جهت مبارزه جهاني عليه استكبار، عالم مستضعفين است و پا برهنگان مدنظر امام (ره) در اين مبارزه فقط فقراي اقتصادي نيستند، چرا كه سرمايههاي ملي و هويتي و فرهنگي ملتها امروز به همان سان كه منابع اقتصادي و قدرت سياسي آنان در چنبره استكبار گرفتار آمده، به غارت رفته است. 3 ـ 4ـ در نگاه اعتقادي امام (ره) و تشيع و در عهدي كه خداوند در قرآن بر آن تأكيد كرده است، مستضعفين وارث حقيقي زميناند. بنابراين بسيج مستضعفين در زمان غيبت منجي به دنبال تحقق و آماده سازي اين «وراثت» است. در گفتمان ديني و شيعي تا زماني كه «نجعلهمالائمه» از قوه (غيبت) به فعل (ظهور) منجر نشود، جهانيان در استضعاف به سر خواهند برد. بر اساس اين نگرش، رفاه مادي و اجتماعي هم اگر صورت گيرد باز جامعه جهاني در انتظار منجي كه دشمن مستكبرين است خواهد بود و براي تحقق «نجعلهم الوارثين» تلاش مينمايد. بنابراين بسيج مستضعفين متشكل از فقيران اقتصادي نيست، بلكه متشكل از همه كساني است كه جهت تحقق «ونريدان نمن عليالذين استضعفوا فيالارض» تلاش مينمايند. نقش ايران اسلامي در اين ميان چيست؟ ايران امروز زايشگاه و مهد اوليه اين حركت جهاني است و عالم مستضعفين را براي برافراشته شدن اين پرچم صلا ميزند. به تعبير سيد شهيدان اهل قلم، ايران امروز مركز آن نور مقدسي است كه در ظلمات اين عصر درخشيدن گرفته است و فرداي ت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 565]
-
گوناگون
پربازدیدترینها