واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
با توجه به تاثيرات شگرف هنرهفتم درتغييرات و تحولات فرهنگي جوامع، سياستمداران جهان- بخصوص نظامهاي استكباري و سلطنت طلب- نيز، به اين نتيجه رسيده اند كه از خاصيت جادويي اين قاب شگفت انگيز در راستاي سياستهاي خود بهره برداري لازم را بكنند. به همين دليل بر اهالي هنر عرصه فيلمسازي است كه در كنار شناخت الفباي تكنيك هنر فيلمسازي، الفباي تحليلي مضمون در اين هنر و نوع ارتباط آن با فرهنگ جامعه- بخصوص نوع ارتباط آن، با سياستهاي فرهنگي سياستمداران نظامهاي استكباري و سلطه طلب- را بشناسد. زيرا غفلت از چنين شناختي، ازسوي هر هنرمند- به طور آگاهانه و يا ناآگاهانه- نه تنها، خدشه دارشدن هويت فرهنگي و هنري آن هنرمند را، درپي خواهد داشت، بلكه خسارت جبران ناپذيري نيز به هويت فرهنگي جامعه مورد نظر آن هنرمند خواهدزد. اينكه با كاربرد نمادها و نشانه هاي بيشماري در يك اثر هنري مانند فيلم، مي توان علاوه بر لايه هاي آشكار، حتي در لايه هاي پنهان و زيرين نيز، درجهت القاء انديشه اي خاص گام برداشت. از حروف الفباي تحليل مضمون در هنر فيلمسازي است كه بر هيچ هنرمند آشنا به الفباي فيلمسازي پوشيده نيست. در اثر كتاب قانون،عدم رعايت اين الفبا، از همان ابتدا، در انتخاب مضمون، ايده و طرح و به دنبال آن در قصه سراسر فيلم، خود را نمايان مي كند. يك دختر مسيحي تحت تاثير كتاب اخلاقي كه مسلمانان- بخصوص مسلمانان ايراني- به او مي دهند، مسلمان مي شود و به احكام الهي عمل مي كند اما خود مسلمانان ايراني- و يا ايرانيان مسلمان- نه تنها به اين احكام عمل نمي كنند بلكه به درس هاي مسلماني اين مسيحي تازه مسلمان شده نيز، گوش نمي كنند و آزارش مي دهند. از خانواده ايراني مسلمان و مذهبي رحمان گرفته تا مغازه دار و كاسب و... به عنوان نمادي از مردم جامعه ايرانيان مسلمان، غرق در رفتارهاي سخيف و غيراخلاقي كه حتي در بسياري موارد با مستمسك قراردادن دين و فرهنگ ديني ظهور و بروز پيدا مي كند، روح لطيف، پاك و معصوم اين مسيحي تازه مسلمان شده را آزار مي دهند. در برابر خيل زنان و مردان مسلمان ايراني- و يا ايرانيان مسلمان- كه هم نمادي از مسلمانان هستند و هم، نمادي از ايرانيان، فقط يك نفر- خواهر كوچك رحمان- كه شخصيت تأثيرگذار و پررنگي هم ندارد، رفتاري صحيح و مناسب فرهنگ ديني در برابر ژوليت تازه مسلمان شده دارد. با كمال تأسف، اين اشكال مضموني، سراسر فيلم را از تأثيرات نامناسب و منفي خود بي بهره نگذاشته است. مهندس رحمان، ظاهراً اهل جبهه و جنگ بوده است. اما نماز نمي خواند و نسبت به فرايض ديني بي توجه است. حرس نژاد، به عنوان يك شخصيت مذهبي، شخصيت مضحك، با فرهنگ رفتاري سخيف و افكاري بسته و... است. هيچكدام از مسلمانان و يا ايرانيان مسلمان، رفتار صحيح و منطبق بر الگوي ديني حتي الگوي اجتماعي و انساني ندارند. غيبت، تقلب، مردم آزاري، دروغ، بي انصافي و... از مشخصات اين افراد- به خصوص زنان مذهبي و محجبه- است. ژان- جوان لبناني- ترانه خواننده اي از خوانندگان ايراني زمان طاغوت را براي گروه ايراني مي خواند. گروه اعزامي از ايران، از ژوليت مي خواهند كه تصنيفي برايشان بخواند. اما ژوليت مسيحي تازه مسلمان شده، مدبرانه، بجاي تصنيف، براي گروه ايرانيان مسلمان، شعري از حافظ مي خواند. چگونگي حضور و رفتار گروه اعزامي از ايران در جلسه مشترك كاري با گروه لبناني- بطوري كه گروه ايراني فقط با حرص و ولع مشغول خوردن هستند و گروه لبناني مشغول دقت در مذاكرات- معرف فرهنگ ايرانيان مسلمان حتي مناسبات خارجي مي تواند باشد. خانواده هاي ايراني مسلمان و مذهب و حتي مردم جامعه ايران اسلامي، به گونه اي بسيار سخيف در اين اثر معرفي شده اند كه يك خارجي تازه مسلمان شده با خاطرات تلخ اين خانواده و اين كشور را ترك مي كند و به كشور خود باز مي گردد. تنها شخصيت مناسب اين اثر، همان خواهر كوچك رحمان است كه او هم، به تناسب كل اثر، نقش بسيار كم رنگي در اين فيلم دارد. علاوه بر موارد فوق، اين فيلم از جنبه ساختاري نيز، دچار آسيب جدي است. اما نكات قابل تأمل در اين اثر، چنان موج مي زند كه ضعف اساسي ساختاري آن و به تعبير ديگر عدم رعايت الفباي تكنيك در فيلمسازي، چندان خود را نمي نماياند و به اندازه محتواي فيلم، باعث آزار مخاطب- به خصوص مخاطب ايراني مسلمان- نمي شود. اما در اين خصوص نيز، مي توان به نمونه اي مهم اشاره كرد. به عنوان مثال، Pov (راوي )اين فيلم، نامشخص است. گاهي Pov آن داناي كل است. گاهي اول شخص- من راوي- از منظر رحمان است. گاهي اول شخص- من راوي- از منظر ژوليت است. به همين دليل، فيلم، از آشفتگي روايت نيز برخوردار است. به هر حال، ظاهراً توليدكنندگان اين اثر،- دانسته يا ندانسته- نتوانسته اند بهتر از اين، مسلمانان و به خصوص مسلمانان ايران اسلامي را به سخره بكشند و به جاي ارائه الگوي رفتاري متناسب با فرهنگ ديني و ايراني و در كنار ارائه چهره اي صحيح از دين و فرهنگ ديني، انديشمندانه و مدبرانه و هنرمندانه به موارد غيرمنطبق بر فرهنگ ديني بپردازند، با مستمسك قرار دادن دين، به ارائه چهره اي نامطلوب، سخيف و مضحك و القاء باورمندي نادرست از فرهنگ ديني مسلمانان و ايرانيان مسلمان براي مخاطب پرداخته اند. اين نكته جاي انديشه دارد كه، در تهاجم و شبيخون فرهنگي كه با دلارهاي منظور شده در بودجه هاي كلان پارلمان هاي نظام هاي زياده خواه و مستكبر از جمله آمريكا و اسرائيل، ساخت چنين اثري- قطعاً بدون پايبندي توليدكنندگان به تعهدات خود در مقابل برخي مراكز و برخي دست اندركاران فرهنگي در حوزه هنر هفتم- از دغدغه هاي هنرمندانه سازندگان اين فيلم بوده است، يا نوعي خودزني فرهنگي و ديني آگاهانه يا ناآگاهانه؟ و اين كه در كنار هجمه هاي بي رويه و برنامه ريزي شده فرهنگي از سوي دشمنان و دگرانديشان، با توليد چنين اثري و در واقع ثبت چنين خودزني فرهنگي و ديني، توسط سازندگان اين اثر در كارنامه هنري خود، جايگاه آنان- خواسته يا ناخواسته- در كجاست؟ جبهه دوست يا خداي ناكرده در جبهه...؟ زهره يزدان پناه /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]