واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
داماد به دنبال اختلاف و مشاجره با نوعروس طی تبانی برادرش، همسرش را ربود و با انتقال به خانه روستایی در یکی از شهرستانهای غرب کشور او را زندانی کرده بود. اوایل مهر ماه امسال زن جوانی به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۵ تهران مراجعه و از شوهرش و برادر او به اتهام گروگانگیری شکایت کرد. زن جوانی -شاکی- در اظهاراتش به بازپرس مشفق گفت: ۸ ماه قبل ازدواج کردم. شوهرم از همان روزهای نخست زندگی، مرا به باد کتک میگرفت و به خاطر سوءظنهای بیمورد، اجازه خروج از خانه را به من نمیداد و هر بار که به خاطر بدرفتاریهایش به وی اعتراض میکردم، مرا بشدت کتک میزد و تهدید میکرد که اگر ماجرا را برای والدینم بازگو کنم، مرا به قتل میرساند و جسدم را برای خانوادهام میفرستد. بناچار از ترس جان خود و خانوادهام، ماجرای بدرفتاریهایش را به آنها نمیگفتم و به دروغ ادعا میکردم که در خانه دچار حادثه شده یا تصادف کردهام. ● نوعروس در زندان شوهر، اسیر بود: شاکی اضافه کرد: بدرفتاریهای شوهرم ادامه داشت تا این که عصر روز ۲۹ شهریور ماه امسال وقتی در خانه بودم، شوهرم با برادرش به محل زندگیامان در مجتمعی در غرب تهران آمد و با حمله به سویم، مرا بشدت کتک زد، به حدی که قادر به حرکت نبودم و فقط گریه میکردم. در حالی که بدحال شده بودم، مرا به کمک برادرش کشانکشان از خانه خارج کرد و در صندلی عقب خودرویش انداخت و دست و پایم را بست و برادرش با چاقویی که در اختیار داشت، کنارم نشست و تهدید کرد در صورت مقاومت، جانم را میگیرد، بناچار سکوت کردم. پس از طی مسافتی، خودرو مقابل یک باغ روستایی در یکی از شهرستانهای غرب کشور توقف کرد و آنها پس از کتک زدن دوباره، مرا از خودرو خارج و در خانه روستایی زندانی کردند و من بر اثر کتکها، بیهوش شدم. ● زن روستایی، فرشته نجات نوعروس بود: شاکی ادامه داد: وقتی چشمانم را باز کردم، صبح شده بود، هرچه تقلا میکردم، برای فرار بیفایده بود تا این که پس از ۳ روز که در خانه روستایی زندانی بودم، یک زن از همسایههای پدرشوهرم، وقتی برای انجام کاری به خانه آنها آمده بود، متوجه زندانی شدن من شد. وقتی ماجرا را برایش تعریف کردم، ترسید و قصد فرار داشت که شماره منزل پدرم را به او دادم و ملتمسانه از وی خواستم برای نجاتم با آنها تماس بگیرد. روز بعد، خانوادهام به همراه ماموران انتظامی به محل حادثه آمدند و با تخریب قفل خانه روستایی مرا نجات دادند و به تهران بازگشتیم و به خانهام رفتم که ۲ نفر از همسایهها عنوان کردند؛ ۲ روز قبل، برادر شوهرم به آپارتمان محل سکونتم رفته و یک صندوقچه کوچک و اموالی را با خود از محل خارج کرده است. با شنیدن این حرفها، وارد خانهام شدم که معلوم شد برادر شوهرم طلاهایم را همراه با اسناد و مدارک هویتی، چند قلم کالا و آلبوم عکسهای خانوادگی و فیلم و عکسهای مربوط به جشن عروسیام و مبلغی پول به سرقت برده و اثاثیه منزل را به هم ریخته است. ● شهادت ساکنان مجتمع برگناهکاری داماد جوان: پس از شکایت این نوعروس، ماموران به محل زندگی وی اعزام شدند و پس از تحقیق از ساکنان مجتمع و بررسی محل، پی بردند خانه نوعروس مورد سرقت قرار گرفته و ساکنان مجتمع به مراتب شاهد شکنجههای او به دست شوهرش بودهاند که بارها نوعروس را تا حد مرگ کتک میزده و تهدید به قتل میکرده است. با مشخص شدن این موضوع، شوهر شاکی و برادرش تحت تعقیب قرار گرفتند تا سرانجام چند روز قبل در یکی از محلههای تهران شناسایی و دستگیر شدند. با انتقال این دو برادر به مرکز پلیس، آنها مورد بازجویی قرار گرفتند و اظهارات متناقضی بیان کردند و شوهر شاکی فقط کتک زدن و شکنجههای خانگی را اعتراف کرد. بازپرس مشفق، رئیس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۵ تهران با صدور قرار قانونی برای این ۲ برادر، دستور تحقیقات ویژهای را از آنها صادر کرد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]