تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826056539




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.   * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان فتنه چيست و فتنه گر چه مي كند؟  به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: فتنه در لغت به معناي كفر ، گمراهي ، آشوب و امتحان آمده است . فتنه به معناي اختلاف مردم در عقايد و آراء به گونه اي كه منجر به ناآرامي شود نيز هست. قرآن فتنه گري را از قتل بالاتر مي داند. چهره منافق و نقش او در فتنه ها شفاف تر مي شود به شرط اينكه روشنگريها دقيق باشد. تمسك به قرآن واهل بيت و آگاهي از چند و چون فتنه و فتنه انگيزان در خنثي سازي فتنه مهم و تعيين كننده است. فتنه در لغت به معناي كفر ، گمراهي ، آشوب و امتحان آمده است . فتنه به معناي اختلاف مردم در عقايد و آراء به گونه اي كه منجر به ناآرامي شود نيز هست. قرآن فتنه گري را از قتل بالاتر مي داند. چهره منافق و نقش او در فتنه ها شفاف تر مي شود به شرط اينكه روشنگريها دقيق باشد. تمسك به قرآن واهل بيت و آگاهي از چند و چون فتنه و فتنه انگيزان در خنثي سازي فتنه مهم و تعيين كننده است. انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري يكي از رخدادهاي مهم جمهوري اسلامي است كه به صورت يك فتنه خودنمايي كرد و فتنه گران ظهوري مخرب در آن داشتند . در6 ماهه اول سال88 به بهانه انتخابات رياست جمهوري رويدادهاي تلخي رخ داد كه هركدام دل شيفتگان انقلاب را به درد آورد. مهمترين آن شرارت عده اي در روز قدس بود كه روز مهمي در افشاي چهره منافقان جديد و ضديت آنها با خط امام (ره) و انقلاب، حتي اسلام بود. روزه خواري در آخرين جمعه ماه مبارك رمضان ، شعار «استقلال آزادي جمهوري ايراني» و «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» سه نماد از چهره گمراهان و آشوب طلبان بود. كساني گفتند جانم فداي ايران كه حتي يك روز هم به خاطر ايران به رنج و آزار نيفتاده بودند. اين عده ولو اندك مي خواستند پيوند خود را با فرماندهان جنگ نرم در واشنگتن، لندن و پاريس به گونه اي نشان دهند كه عمق فتنه و فتنه گري را نمايش دهند. تكيه بر ناسيوناليسم افراطي يكي از رهنمودهاي مهم استكبار براي تخطئه فرامين ديني است كه دفاع از مظلوم را در هر كجاي جهان لازم مي داند. يكي از خطوط «جهاني سازي» غربيها مسيرش از همين ناسيوناليسم افراطي مي گذرد . آنها توصيه مي كنند سرتان در لاك خودتان باشد چكار داريد در فلسطين ، لبنان، افغانستان و عراق چه مي گذرد! اگر ما دهها و صدها سند مي آورديم كه جنبش موسوم به سبز رودرروي اسلام و نظام و آرمانهاي امام (ره) است ، شايد كسي باور نمي كرد . اما خدا خواست آنها خودشان را با دست خودشان رسوا كنند. به همين دليل آمدند در بيانيه رسمي اعلام كردند روز قدس امسال « يك نقطه عطف » بود! (1) آنها نه تنها از شرارت هاي روز قدس تبري نجستند بلكه علامت دادند كه با توافق آنها انجام شده است ! واكنش آيت الله حسين نوري همداني از مراجع تقليد از يك هوشمندي بالايي حكايت دارد آنجا كه فرمود: « چطور مي شود با كساني كه الان اصرار دارند راه ساركوزي و اوباما را بروند وحدت كرد » ايشان تصريح مي كنند « ؛ با كساني كه تكيه گاه آنها آمريكا و اروپاست نمي شود وحدت كرد » (2) يا آيت الله مكارم شيرازي در يك بيان از باب روشنگري مي فرمايند « يك گروه در انتخابات آتش بيار معركه بودند و از خارج دستور مي گرفتند.»(3) آنچه امروز برخي از آن به عنوان « ميانجيگري» ، «وحدت ملي» و «آشتي ملي» ياد مي كنند -كه مربوط به رسانه هاي مشكوك داخلي است - يك حيله و نيرنگ براي تداوم فتنه و فتنه انگيزي است . زيرا وحدت با فتنه انگيزان همان طور كه گفته شد امري نشدني است . اما آنچه كه عده اي از اخيار و بزرگان پيگيري مي كنند نه از جنس «ميانجيگري» و ائتلاف به اصطلاح ملي است ، بلكه از جنس روشنگري و شبيه آنچه كه عمار ياسرها در جريان فتنه صفين انجام مي دادند مي باشد. اگر عمار ياسر بتواند حتي يك مسلمان فريب خورده را به خيمه ولايت و هدايت بياورد يك توفيق در نبرد نرم عليه دشمن كسب كرده است و اين يك غنيمت است. اظهارات آقاي عسكراولادي دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري در تمييز خط «فتنه» از خط «روشنگري» قابل دقت است. وي مي گويد: «سران فتنه مطرود مردم هستند. هر راه حلي غير از پذيرش ولايت و راي اكثريت به بن بست مي رسد.» وي تاكيد مي كند، « امام و رهبري همواره پايه و مايه اصلي وحدت ملي در كشور بوده اند . قانون اساسي به عنوان يك ميثاق ملي خطوط كلي وحدت ملي را در خود جاي داده است، ما براي آرامش بايد به اين اصول برگرديم.» آقاي مهندس سيد مرتضي نبوي نيز كه از فعالان خط «روشنگري» در اين زمينه است مي گويد: «رهنمودهاي رهبري نقشه راه وحدت جامعه است » اين دو و ساير بزرگاني كه خط «روشنگري» را دنبال مي كنند فرمول رسيدن به راه حل نهايي را تمسك به خط مبارك امام (ره) و رهبري مي دانند. اين يك راه حل «علوي» است . ديگر راه حلها كه خط حكميت و ... را دنبال مي كند، يك خط «اموي» است كه بايد با هوشمندي از آن فاصله گرفت. خداوند در قرآن به پيامبر مي فرمايد: « به پروردگارت سوگند كه آنها مومن نخواهند بود مگر اينكه تو را در اختلافات خود به داوري طلبند و سپس در دل خود از داوري تو احساس ناراحتي نكنند و كاملا تسليم باشند» ( نساء65 ) براي حل دعوا و اختلاف فقط يك راه است و آن اينكه داوري رهبري را بپذيريم و از نتايج داوري هم احساس ناراحتي نكنيم. كسي كه داوري را نمي پذيرد آيا به داوري ديگري تن مي دهد؟ هرگز! پس داوري ميانجي ها منتفي است. قرآن مي گويد كسي كه اين داوري را نپذيرد اهل ايمان نيست. بنابراين وحدت با كساني كه اهل ايمان نيستند معنا ندارد. با كساني كه به دامن آمريكا و رژيم صهيونيستي افتاده‌اند و به محكم ترين و اصيل ترين شعار انقلاب كه جمهوري اسلامي است ترديد مي كنند و از «جمهوري ايراني» سخن مي گويند، وحدت كردن يك شوخي مشمئز كننده است. پي نوشتها: 1- بيانيه شماره13 مهندس ميرحسين موسوي در تائيد شرارت هاي روز قدس 3 و2 - ديدار حضرت آيات مكارم شيرازي و نوري همداني با شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي رسالت،11 و12 مهر   * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "بايدهاي بر زمين مانده " به قلم حميد اميدي آورده است:«ما يك روزي گفتيم دارد تهاجم فرهنگي انجام مي گيرد. اين صحبت دوازده، سيزده سال قبل است. اگر از من مي خواستند كه تهاجم فرهنگي را نشان بدهم، من كه با چشم خودم كأنه دارم تهاجم فرهنگي را مي بينم، مي توانستم موارد را نشان بدهم. در چندين سخنراني نشان هم دادم. اما بعضي ها شروع كردند به انكار تهاجم فرهنگي و گفتند: نه آقا، چنين چيزي وجود ندارد.» اينها فرمايشات همراه با گلايه رهبر حكيم و فرزانه انقلاب در ديدار دانشجويان (سال 85) و خطاب به كساني است كه مصادر فرهنگي كشور را در اختيار داشته و نه تنها در برابر تهاجم فرهنگي دشمن مقابله اي نداشته بلكه چنين تهاجمي را اساساً قبول نداشتند! هشدارهاي پياپي رهبري انقلاب مبني بر «شبيخون » فرهنگي كه نشان از «غفلت» برخي از مسئولان و دست اندركاران نظام فرهنگي و اجتماعي كشور داشت نيز نتوانست كساني كه خواب غفلت آنان را به آفت روزمرگي انداخته بود، به خود آورد. حساب آنان كه عمداً خود را به خواب زده و عملاً ميدان جهادفرهنگي را خالي كرده و عرصه را براي تاخت و تاز دشمن فراهم كرده بودند، كه معلوم بود. معظم له در همان ديدار از آرايش جديد دشمن دراين حوزه به ناتوي فرهنگي ياد كردند و فرمودند: «باندهاي بين المللي زر و زور كه براي تسلط بر منافع ملت ها، سازمان نظامي ناتو را تشكيل داده بودند، اكنون براي نابودي هويت ملي جوامع بشري و تحقق بيشتر اهدافشان در پي تشكيل ناتوي فرهنگي هستند تا با استفاده از امكانات زنجيره اي متنوع و بسيار گسترده رسانه اي، سررشته تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي كشورها و ملت ها را بدست گيرند كه بايد هوشيارانه اين مساله را در نظر داشت». اكنون كه جنگ ابزار تبديل به جنگ نرم شده و مباني فرهنگي و اعتقادي جامعه هدف اين جنگ قرار گرفته نيز رهبري انقلاب دراين باره بطور مكرر هشدار داده اند. اين بازخواني مجمل و شرايط فرهنگي جامعه و حقايقي كه دور از دسترس نيستند و كسي نمي تواند آن را كتمان و يا انكار كند، ضرورت هاي پيش روي مسئولان فرهنگي كشور را بيش از پيش گوشزد مي كند. واقعيت آن است كه در عرصه مسايل فرهنگي و تبيين راهبردهايي كه رهبري به آن اشاره دارند آنگاه كه پاي مباحث نظري و اظهارنظرهاي كارشناسانه پيش مي آيد، تراكم بحث ها، نقدها، ميزگردها، سمينارها، مقالات، مصاحبه ها، سخنراني ها و... مجالي باقي نمي گذارد. مباحث نظري اگر در راستاي بناي ساختاري واحد و هدفمند صورت پذيرد بسيار لازم و ضروري است به شرط آنكه متضمن طرحهاي عملياتي و ساز و كارهاي اجرايي نيز بشود. متاسفانه در اغلب موارد در عرصه فرهنگي كشور در مقال سخن صديم و در مقام عمل نمره قابل قبولي نداريم! نياز ضروري كشور و راه مقابله با جنگ نرم دشمن و برون رفت از حالت تدافعي به تهاجمي، «مهندسي فرهنگي» و «تدوين نقشه جامع فرهنگي كشور» به دست متوليان امر است. فرهنگ كشور ما، منبعث از اسلام و مبتني بر اعتقادات ديني و قرآني است، آيا تهيه و تدوين يك استراتژي واحد فرهنگي كه طي آن از موازي كاري دستگاههاي فرهنگي جلوگيري شده و مانع تكرار طرحهايي كه بر سلايق افراد بنا شده و بودجه هاي كلان فرهنگي را مي بلعد! و گاه در تقابل با برنامه هاي ساير دستگاههاي متولي فرهنگ كشور قرار مي گيرد، لازم نيست؟ سالهاست كه از انقلاب و شكل گيري حكومت ديني در كشورمان مي گذرد و روز به روز جاي خالي حلقه هاي مفقوده فرهنگي در ايجاد ساختارهاي اسلامي براي بسط و رشد فرهنگ خود را بيشتر نمايان مي سازد و گاه به نظر مي رسد بيش از آنكه مدبرانه عمل كرده باشيم، بر اثر غفلت ها ضربه هاي سهمگيني خورده، جامعه هزينه هاي بالايي متحمل شده و بعد يادمان افتاده كه بايد كاري كرد! روي سخن فقط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيست چرا كه دستگاههاي متولي فرهنگ در كشور از صداوسيما و شوراي عالي انقلاب فرهنگي گرفته تا سازمان تبليغات اسلامي و حوزه هاي علميه و دستگاههايي چون وزارت علوم و آموزش و پرورش همه به نوعي درحصول اين «غفلت» سهيم بوده اند. بياييد يك مورد را مرور كنيم. يك از هزاري كه شرح ماجراهاي هركدام و زخمهاي عميقي كه بر پيكره فرهنگ و اعتقادات مردم وارد كرده، هفتاد من كاغذ مي خواهد! نقش رسانه ها در شكل دهي و سامان يابي افكار عمومي جامعه بر كسي پوشيده نيست، رسانه هاي ديداري و شنيداري جاي خود دارد و مجال ديگري مي طلبد. اما در اين نوشته خصوصا كاركرد رسانه هاي مكتوب و مطبوعات كه طي سالهاي اخير تكثر غريبي! پيدا كرده اند مورد نظر است، اگر بپذيريم كه به تعداد سلايق مختلف سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جامعه مي توانيم روزنامه و نشريه داشته باشيم! آيا اين به معناي آن است كه هركس از راه مي رسد با احراز كمترين شرايط و سخت گيري، سلسله افكار جامعه را به دست او بسپاريم تا برايمان هرطور مي خواهد بجنباند؟! متاسفانه طي سالهاي اخير چنين شده است و كسي تزريق افكار مسموم از طريق برخي مطبوعات به جامعه را رصد نمي كند. مگر مي شود نقش مطبوعات در شكل گيري اغتشاشات پس از انتخابات را ناديده گرفت؟ مگر چند سال پيش مقام معظم رهبري نسبت به اينكه برخي از مطبوعات «پايگاه دشمن» شده اند، هشدار ندادند؟ خبر مسموم بودن يا نبودن برنج هاي وارداتي كه خاطرتان هست. مسئولان ما براي آنكه «برنج مسموم» وارد سفره مردم نشود كلي بحث و برنامه راه انداختند. آزمايش پشت آزمايش تا مبادا «جسم مردم» آلوده و مسموم شود و البته كاري شايسته نيز بود، اما آيا درباره مسموميت «افكار مردم» هم همين قدر حساسيت نشان داده ايم؟ افكار عمومي، رفتارهاي عمومي را مي سازد و ما نسبت به خاستگاه رفتارهاي اجتماعي و شكل گيري ديدگاهها و حتي جهان بيني مردم غفلت كرده ايم. بررسي آسيب هايي كه مطبوعات مسموم- بخوانيد پايگاه دشمن- به عنوان يكي از ابزارهاي موثر و اصلي در جنگ نرم به جامعه مي رساند، مجال ديگري مي طلبد ولي آيا جاي اين سؤال جدي نيست؛ چطور كسي كه در خدمت دربار پهلوي و ساواك در مطبوعات قبل از انقلاب قلم مي زده و پس از پيروزي انقلاب از كشور فرار كرده و مصاحبه هاي وي عليه اركان نظام جمهوري اسلامي مرتباً از راديوها و تلويزيون هاي بيگانه پخش مي شود، امروز به عنوان پاي ثابت و يادداشت نويس برخي از همين مطبوعات داخل كشور با اسم و عكس مدام قلم مي زند و افكار مسموم خود را در سايه غفلت و بي برنامه گي برخي از مسئولان متولي امر به جامعه تلقين مي كند؟ مقوله هايي چون «روزنامه هاي اجاره اي» بماند به جاي خود! جالب است كه تازه يادمان افتاده بايد «نظام جامع رسانه» داشته باشيم و خبر از تهيه پيش نويس آن مي دهيم! اين يك واقعيت است كه وقتي عرصه فرهنگي كشور رها شده، فرصت ها بسوزد و تهديدها به هيچ انگاشته شود، وقت جولان دشمن و نفوذ از نقاط ضعف و ناديده فرا مي رسد. در جنگ نرم، دشمن يك لحظه هم بيكار نمي نشيند و از كوچكترين منفذ براي پياده كردن مقاصد شوم و براندازانه خود عليه اسلام و نظام اسلامي بيشترين استفاده را مي كند. هانتينگتون، نظريه پرداز جنگ تمدن ها مي گويد: «در قرن هجدهم جنگ ها بين شاهزادگان و امپراتورها و در قرن نوزدهم جنگ ها بين ملت ها و در قرن بيستم جنگ بين ايدئولوژي ها و در قرن بيست ويكم جنگ بين فرهنگ هاست. فرهنگ متخاصم(!) اسلامي به يك بلوك قدرتمند تبديل شده و مساله غرب ديگر، اسلام گرايي نيست بلكه خود اسلام است.» بنابراين نظريه امروز هدف دشمن، ريشه اسلام است. شكي نيست كه در جنگ نرم، دشمن براي تغيير نظام ارزشي، عناصر، افكار و برنامه هاي مد نظر خود را با استفاده از غفلت خواص و مسئولان امر به گونه اي در پيكره فرهنگي جامعه وارد مي كند كه تشخيص سره از ناسره را ناممكن مي سازد. از روزي كه رهبري انقلاب برخي از مطبوعات را پايگاه دشمن خواندند تا امروز كه صحبت از پيش نويس نظام جامع رسانه است چند سال(!) مي گذرد. هر چند در اين راستا از سوي مسئولان دلسوز فرهنگي كشور كارهاي موثري صورت گرفته ولي بپذيريم كه قدري دير شروع كرده ايم. به نظر مي رسد با آنكه «تعجيل» در امور اين چنيني كه ساختارها را دستخوش تغيير مي كند، جايگاه چنداني ندارد، اما عمق غفلت ها و بي برنامه گي ها، مسئولان فرهنگي را وامي دارد با شتاب بيشتري به اصطلاح دو پله يكي نمايند تا شايد قدري از مماشات و مسامحه ها جبران شود.   * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "سخني با رئيس قوه قضائيه " آورده است: اقدامات اوليه رئيس جديد قوه قضائيه در چينش مديران ارشد قضائي كه تاكنون انجام شده در عين حال كه نشان از تغييرات اساسي در اين قوه ندارد از نوعي تحرك آرام براي ايجاد تنوع در بعضي بخش ها خبر مي دهد. آنچه تاكنون رخ داده عبارت است از تثبيت جابجائي و چند مورد تغيير. اينطور نيست كه اين تحركات الزاما موجب پيدايش تحول در قوه قضائيه شود و آنرا بطور كلي دگرگون نمايد و به نقطه مطلوب برساند. تحول هنگامي رخ خواهد داد كه متولي اصلي دستگاه قضائي اين واقعيت را پذيرفته باشد كه اين دستگاه نيازمند تحول است . هنوز از رئيس جديد شنيده نشده است در اين زمينه سخن صريحي گفته باشد. با اينحال از مطالبي كه ايشان در مراسم معارفه خود در جمع مسئولان و مديران ارشد قضائي كشور گفتند چنين بر مي آيد كه قرار است دستگاه قضائي از اين پس در چارچوب قانون عمل كند و هيچكس را از برخورد قانوني معاف ننمايد. ايشان همين نكته را در اولين جلسه مديران عالي رتبه قوه قضائيه در روز دوشنبه هفته گذشته نيز تكرار كردند. پافشاري بر قانون درعين حال كه بسيار ارزشمند است فقط هنگامي مثمرثمر خواهد بود كه در ميدان عمل خود را نشان دهد. آنچه موجب مي شود شعارها به عمل منتهي شوند استقلال قوه قضائيه است . فقط درصورتي كه قوه قضائيه براساس قانون اساسي عمل كند و از چارچوب وظايف قانوني خود خارج نشود مي تواند شعارها را به عمل تبديل نمايد. عمل به قانون اساسي درصورتي براي دست اندركاران قوه قضائيه ميسر خواهد بود كه اين قوه از استقلال برخوردار باشد. به عبارت روشن تر اگر قاضي بتواند بدون دخالت ديگران و فقط براساس قانون حكم صادر كند و درباره هر پرونده و هر متهم ـ هر كس كه باشد و از هر مقام و منصب و جايگاه كه برخوردار باشد ـ تصميم بگيرد در آن صورت است كه مي توان اميدوار بود دستگاه قضائي به قانون اساسي عمل كند. لازمه چنين استقلال عملي اينست كه حتي جلوي هرگونه دخالت مقامات بلندپايه خود قوه قضائيه در پرونده هاي قضائي گرفته شود. مفهوم روشن اين امر اينست كه به ساير مسئولان نيز به طريق اولي اجازه دخالت در پرونده هاي قضائي داده نشود. بسيار ديده شده كه عناصري از خارج قوه قضائيه تحت عناويني از قبيل ضرورت رعايت مصلحت نظام در مورد اصل تشكيل پرونده هاي قضائي يا چگونگي تشكيل آن ها اعمال نفوذ مي كنند و قوه قضائيه را به ابزاري براي تحقق اهداف اين و آن تبديل مي نمايند. مهمتر آنكه حتي مانع اجراي احكام صادر شده مي شوند و يا آنرا به ميل خود تغيير مي دهند! از اينها بدتر اقداماتي است كه بعضي مقامات براي جلوگيري از ورود قوه قضائيه به بعضي موضوعات و رسيدگي به جرائم مرتكب مي شوند. اين دخالت ها موجب فشل شدن قوه قضائيه و سلب اعتماد مردم و افكار عمومي از دستگاه قضائي كشور مي شود. اين سخن اكنون به وفور از مردم شنيده مي شود كه چرا دستگاه قضائي به فلان موضوع رسيدگي نمي كند چرا فلان مجرم را عليرغم صدور حكم محكوميت آزاد كرده چرا فلان حكم بعد از قطعيت پيدا كردن تغيير كرده چرا فلان مجرم عليرغم اينكه محكوم شده آزاد است و حتي به مناصب كليدي گماشته مي شود و يا براي مناصب بالا در نظر گرفته مي شود در كنار اين سئوال هاي بي جواب مردم با واقعيت هاي تلخي مواجه مي شوند كه آنها نيز بسيار سئوال برانگيزند ولي نمي توانند جوابي براي آنها پيدا كنند. اتهام هاي سنگين و بدون مستند توسط افرادي كه در قوه قضائيه هيچ مسئوليتي ندارند برخوردهاي غيرقانوني با افرادي كه مرتكب جرمي نشده اند رفتارهاي خلاف قانون با متهمان دادن محكوميت هاي سنگين به افرادي كه دلايل محكمه پسندي براي دادگاه دارند ولي به دلايل و مستندات آنها توجهي نمي شود معاف بودن بعضي افراد و اقشار از پيگردهاي قانوني و... از جمله اين موارد سئوال برانگيز هستند. بسيارند قضات شريفي كه از اين قبيل پديده ها بشدت ناراضي و شاكي هستند ولي به دلايلي فرياد بر نمي آورند و يا چون فريادشان به جائي نرسيده احساس مي كنند كه بيش از اين نبايد خود را خسته كنند. البته مخاطرات عدم امنيت شغلي كه از ناحيه صاحبان قدرت متوجه آنها مي شود نيز از جمله علل سكوت آنهاست . رياست جديد قوه قضائيه تصور نكنند اينها مشتي ادعاهاي واهي است و قضات ما هرگز با چنين مشكلات و معضلاتي مواجه نيستند. شما مي توانيد بخشي از وقت خود را به گفتگو با قضات در فضائي امن با دادن تضمين هاي لازم به آنها اختصاص دهيد و در چنان شرايطي به درد دل هاي آنها گوش فرا دهيد و از عمق اين فاجعه آگاه شويد. نمونه اي از فشارهاي بيروني را خود شما در همين مدت كوتاه مسئوليتتان در ماجراي دادگاه متهمان حوادث اخير لمس كرده ايد. فشارهائي كه براي پخش اظهارات متهمان حاضر در اين دادگاه عليه ديگران به شما وارد مي شود و شما به حكم قانون و شرع در برابر اين فشارها تاكنون مقاومت كرده ايد نمونه اي از اين واقعيت هاي تلخ است . استقلال قاضي و قوه قضائيه در عين حال كه دشوار است از اهميت ويژه اي برخوردار است . تنها راه حراست از سلامت نظام و جلوگيري از انحرافات و تبديل شدن حكومتگران به عناصر مستبد و خودكامه نيز حفظ استقلال قاضي و قوه قضائيه است . راه رسيدن به اين مقصد عالي فقط ايستادگي بر اجراي قانون و كوتاه نيامدن از آن و عدم تجاوز به حريم آن است . اگر شما جناب آقاي لاريجاني بتوانيد استقلال قوه قضائيه را از جميع جهات تامين كنيد مي توانيد مطمئن باشيد بزرگترين خدمت را به نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران كه اين نظام مقدس را برپا كرده اند نموده ايد و اگر به اين كار موفق نشويد هرقدر كه در اين قوه بمانيد فقط وقت تلف كرده ايد و ديگر هيچ ! و چنين مباد.   * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " واكنش هاي شديد به نامه هاي بي تاثير! "به قلم حميدرضا شكوهي آورده است: هفته گذشته بيانيه شماره 13 مهندس ميرحسين موسوي در شرايطي منتشر شد كه كشورمان در آستانه مذاكرات حساس هسته اي با گروه 1+5 در ژنو قرار داشت. به همين دليل مهندس موسوي با هوشمندي و از موضع حمايت از منافع ملي كشورمان براساس اعتقاد ژرف خود به نظام و كشور كه در طول 30 سال گذشته - و حتي پس از برگزاري انتخابات رياست جمهوري دهم - بارها به روشني نشان داده، مخالفت خود را با تحريم ايران اعلام كرد و نشان داد كه حاميان واقعي او كه با نظرات او همراه و همگام هستند، از منظري كاملا ملي و منطبق با منافع ملي كشور به مسايل مرتبط با ايران در حوزه بين الملل توجه مي كنند. اما مخالفت مهندس موسوي گويا به مذاق برخي از مخالفان او خوش نيامده است. در راس اين مخالفت ها مي توان به كيهان نشينان اشاره كرد كه به صراحت، ناخشنودي خود را از بيانيه موسوي اعلام كردند. چرا كه كيهان نشينان تمايل دارند مهندس موسوي را - با وجود تمام سوابق انقلابي او - مخالف منافع ملي كشور و فردي متمايل به غرب نشان دهند. اما بيانيه موسوي باعث شد تير آنها به سنگ بخورد. به همين دليل طبيعي بود كه آشفته شوند و بر موج تخريب و اهانت بيفزايند. البته مخالفت صريح مهندس موسوي با سياست غرب در تحريم ايران آنقدر صريح و روشن بود كه آنها نمي توانستند آن را زير سوال ببرند و به همين دليل طبق معمول به حواشي بيانيه پرداختند تا مستمسكي براي تداوم مشي پيشين خود در مخالفت با ميرحسين پيدا كنند. البته اين تلاش هم بيهوده بود. به عنوان مثال به تلاش براي «مردمي جلوه دادن افرادي مثل باراك اوباما، ساركوزي، آنگلا مركل، براون، هيلاري كلينتون و بسياري ديگر از سران كينه توز آمريكا و اروپا» از سوي موسوي اشاره مي كنند و طبق معمول، استنباطات خود را، واقعيتي به منظور توسل به آن براي نتيجه گيري دلخواه قلمداد كرده و جريان حامي موسوي را به همسويي با آنها متهم مي كنند. اما به راستي اگر موسوي مي خواهد روساي دولت هاي غربي را مردمي جلوه دهد و همه اينها غيرمردمي هستند چرا آقاي احمدي نژاد رسما پيشنهاد داده مذاكرات 1+5 در سطح سران - يعني همان «سران كينه توز آمريكا و اروپا» به زعم كيهان - برگزار شود؟ آيا مي توان از چنين مسايلي به آن نتيجه رسيد؟ البته كيهان نشينان به همين موضوع بسنده نكرده اند. آنها در ستون گفت و شنود خود هم نامه سرگشاده يكي از نامزدهاي ناكام انتخابات - بخوانيد موسوي - را نامه اي بي تاثير خوانده و با شبه طنزي، به اهانت به نگارنده آن پرداخته اند! اما يك پرسش: اگر نامه هاي اين نامزد ناكام، تا اين حد بي تاثير است، چرا روزنامه مذكور تقريبا يك سوم از صفحه دوم خود را به اين موضوع اختصاص داده و از ستون يادداشت روز تا ستون خبر ويژه و گفت وشنود، به شيوه هاي مختلف به آن پرداخته است؟! حال، بگذريم از اينكه روزنامه كيهان، مهندس موسوي را متهم به نگارش نامه هاي سرگشاده عليه نظام و مردم مي كند در حالي كه شاه بيت تمامي نامه ها و بيانيه هاي موسوي، حتي در روزهاي پرتنش پس از انتخابات، تاكيد بر حقانيت نظام جمهوري اسلامي و حقوق مردم بوده است; همان اصولي كه امام راحل (ره) بر آن تاكيد مي كردند. و سخن پاياني اينكه اي كاش همانگونه كه شعار مي دهيم در عمل نيز به وحدت ملي در مقابل دشمنان پايبند باشيم و از موضع شخصيت سياسي با سابقه اي همچون مهندس موسوي مبني بر مخالفت با تحريم ايران، به دليل منطبق بودن با منافع ملي، حمايت كنيم; نه اينكه به دليل مخالفت با او، هر آنچه را كه گفت، ولو صحيح، با ديده ضديت با منافع ملي بنگريم.   * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "شفاف باشيد! " به قلم رحيم زيادعلي آورده است: «هر وقت من مي‌خواهم بيشتر به رهبري نزديك شوم، جريان مرموزي نمي‌گذارد.» «كساني كه تصور مي‌كنند بين من و آقا اختلافي وجود دارد، جايگاه ولايت را نمي‌شناسند، در صورتي كه من واقعاً به ولايت فقيه معتقد هستم.» اين جملات وحدت بخش تنها بخشي از اظهارات منتشر نشده آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در ديدار جمعي از اعضاي خبرگان رهبري است كه خبرگزاري‌ها دو روز پيش به نقل از يكي از اعضاي مجلس خبرگان منتشر كردند. رئيس مجلس خبرگان رهبري در اين ديدار به رفاقت 50 ساله خود با مقام معظم رهبري اشاره كرده و با تأكيد بر اينكه «اگر ولايت فقيه در ايران نباشد، كشور يا تجزيه مي‌شود يا متلاشي» تنها راه اداره كشور را ولايت فقيه عنوان كرده و سپس مي‌افزايد:‌«هيچ كس بهتر از ايشان (مقام معظم رهبري) توانايي اداره كشور را ندارد.» اينكه چرا اظهارات دشمن‌شكن و وحدت‌آفرين آقاي هاشمي رفسنجاني هرگز انتشار عمومي پيدا نكرد، موضوعي است كه مورد پرسش اين يادداشت قرار گرفته است. آقاي هاشمي رفسنجاني طي دو ماه گذشته در مواجهه بامسائل پيش آمده، مواضعي اتخاذ كرده كه باعث سوء‌تعبيرهايي در سطح جامعه شده و بعضاً تبعاتي به همراه داشته است. ايشان در كوران حوادث انتخابات و فضاي فتنه‌اي كه ايجاد شده بود، در نامه‌اي سرگشاده به رهبر معظم انقلاب (كه مي‌توانست محرمانه و خصوصي ارائه شود) از شعله‌ور شدن آتشفشان‌هايي از درون سينه‌هاي سوزان مردم،‌احزاب و جريان‌‌هاي سياسي خبر داده بود كه وضع موجود را بيش از اين برنمي‌تابند و پيش‌بيني كرده بود كه نمونه‌هايي از اين آتشفشان‌ها در جامعه شكل خواهد گرفت كما اينكه همين اتفاقات بعد از اعلام نتايج انتخابات به وقوع پيوست و هواداران جريانات مغلوب، اردوكشي‌هاي انتخاباتي را آغاز كردند و حوادث تأسف بار، يكي پس از ديگري نمايان شد و هزينه‌هاي فراواني را بر نظام و مردم تحميل كرد. حال سؤال اساسي از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني اين است كه جناب‌عالي به عنوان يكي از تأثيرگذارترين شخصيت‌هاي نظام كه چنين حوادثي را پيش‌بيني كرده بوديد، چه اقداماتي براي جلوگيري از بروز اين حوادث انجام داده‌ايد؟ مگر نه اين است كه به تعبير شما در نامه به مقام معظم رهبري «بي‌شك جامعه و بخصوص نسل جوان نيازمند اطلاع از حقيقت» هستند،‌جناب عالي براي كشف اين حقيقت چه كرديد؟ آيا نامه شما در آن مقطع و به صورت علني به كشف حقيقت كمك كرد يا فضاي غبارآلودي كه شكست‌خوردگان از رأي مردم ايجاد كرده بودند ‌را تيره‌تر ساخت؟ رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام! مردم و دلسوزان نظام مايلند بدانند كه شما براساس كدام مصلحت تصميم به انتشار آن نامه به صورت سرگشاده به رهبر معظم انقلاب كرديد و اكنون كدام مصلحت مانع شده كه اظهارات جناب عالي در جمع اعضاي خبرگان رهبري كه نويد خارج شدن از آن فضا و ايجاد جوي وحدت بخش در جامعه را مي‌دهد، در جمعي محدود مكتوم بماند و رسانه‌اي نشود؟ در اين جمع گفته‌ايد: «هر وقت من مي‌خواهم بيشتر به رهبري نزديك شوم،‌جرياني مرموز نمي‌گذارد» سؤال اينجاست كه اين جريان مرموز كيست، از كجا سرچشمه مي‌گيرد و چرا آن را افشا نمي‌كنيد؟ جناب آقاي رفسنجاني، اگر چه ممكن است نگارنده با اين اظهارنظر درباره شما موافق نباشد، اما برخي آگاهان سياسي در ارزيابي از رفتار سياسي شما معتقدند كه معمولاً در ابراز ديدگاه‌هاي سياسي رفتارهاي پرنوسان داريد و فارغ از اينكه حق و باطل در كدام اردوگاه قرار دارد، شرايط و جو عمومي را مي‌سنجيد و براساس آن تصميم مي‌گيريد و يا دست كم سكوت مي‌كنيد. گرچه اين نوع نگاه در عالم سياست از ديدگاه غربي آن چندان نكوهيده به نظر نيايد، اما حتماً تصديق مي‌فرماييد كه از ديدگاه اسلامي اين شيوه امري مذموم است و تعبير مناسبي ندارد چرا كه همه قائل به اين هستيم كه سياست عين ديانت و ديانت عين سياست است. جناب آقاي هاشمي! رهبر معظم انقلاب در بيانات اخير خود در جمع رئيس و اعضاي خبرگان رهبري، نسبت به سكوت برخي خواص در فضاي فتنه و غبارآلود انتخابات انتقاد و گلايه داشتند، آيا جنابعالي خود را مصداق اين خواص مي‌دانيد يا خير و اگر مي‌دانيد سكوت‌ شما نشانه چيست؟ چندي پيش در اظهارنظري يكي از دلايل عدم حضور در نماز جمعه را جلوگيري از بهانه دادن به برخي افراد فرصت‌طلب و آشوبگر عنوان كرده بوديد؛ برگزاري نماز جمعه 26 تيرماه نشان داد كه چه كساني از حضور شما در نماز جمعه سوء استفاده كردند، آيا وقت آن نرسيده كه يكبار براي هميشه در اقدامي شجاعانه و از تريبون نماز جمعه اين افراد را براي هميشه رسوا كنيد و از خود برهانيد؟ اينان همان جرياني هستند كه در مجلس ششم و عصر اصلاحات آن هتك حرمت را به شما روا داشتند و با خلق عالي‌جنابان سرخ و خاكستري از شخصيت شما، ‌بيشترين حملات را متوجه جنابعالي كردند، پس نمي‌توانند خيرخواه شما باشند. به عنوان نكته پاياني اينكه تجربه ثابت كرده اين جريانات غوغازيست تنها در فضاي غبار‌آلود و فتنه نشو و نما مي‌كنند، پس با شفاف‌سازي و اظهار نظرات صريح مي‌توان عرصه را بر اين جريانات تنگ كرد.   * جام جم روزنامه جام جم در سرمقاله روز خود با عنوان " بايسته‌هاي وحدت "به قلم علي دارابي آورده است:‏ اگر وحدت مردم در سايه رهبري حضرت امام خميني(ره) و نهضت اسلامي موجب پيروزي انقلاب اسلامي شد ، بي‌شك همين انقلاب اصلي‌ترين نقش در وحدت ملي در طول 3 دهه از حيات طيبه آن را عهده‌دار بوده است. در طول سال‌هاي پس از انقلاب با بروز چالش‌ها، بحران‌ها و مشكلات همواره با تدبير راهگشاي امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب در تمسك به وحدت بوده كه كشور توانسته است بر مشكلات فائق آيد. وضعيت اين روزهاي كشور متعاقب رخدادهاي پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كه بيش از يكصد روز از اولين جرقه‌هاي آن مي‌گذرد و فضاي كشور را كه بايد مشحون از همدلي، تفاهم، وحدت و تلاش براي خدمت، سازندگي ، پيشرفت ، آباداني و اعتلاي نظام اسلامي باشد ، با كمال تاسف اختلاف و چنددستگي فرا گرفته است و اين زيبنده اين ملت بزرگ و نظام جمهوري اسلامي كه جهانيان با ديده تحسين به آن نگريسته‌اند و محرومان و مستضعفان عالم چشم اميد به آن دوخته‌اند، نيست. رهبر معظم انقلاب اسلامي در چند‌ماه اخير به طور مستمر همه را به وحدت فراخوانده‌اند و خواهان كنار گذاشتن تنش‌ها و اختلافات شده‌اند، اما در ميان حيرت افكار عمومي همه منتظر ديگري هستند تا گام بردارد و اگر كسي هم پيشقدم ارائه طرحي شود با برچسب زدن از سوي افراطيون از جناح‌هاي مختلف سياسي مجال چاره‌انديشي را از كشور سلب مي‌كنند. براي نيل به وحدت بر اين باورم كه بايد 3 اصل اساسي با مولفه‌هاي آن توامان مدنظر قرار گيرد تا از وضعيت كنوني خارج شويم. اول اصول حاكم بر وحدت: براي نيل به وحدت همه طرف‌هاي درگير اعم از اشخاص، نخبگان دانشگاهي و حوزه، جريانات سياسي، احزاب و تشكل‌هاي سياسي و حاميان آنها بايد اصولي را براي تحقق وحدت بپذيرند: پذيرش و قبول وجود اختلاف، مشكل و چالش در كشور، قبول وحدت براي برون رفت از مشكلات كنوني، اعتقاد به اقدام عاجل در كاهش منازعات و چالش‌ها و كاربست روش‌هاي مسالمت‌آميز، تن دادن به داوري‌ها و فصل‌الخطاب‌ها و پذيرش نتايج آنها، قبول خطاها و نقصان‌هاي صورت گرفته از سوي كسان يا اشخاص يا جرياناتي كه به نوعي در ايجاد اين حوادث نقش داشته‌اند و اعلان پوزش از ساحت مردم به واسطه اين خطاها و جفاها، محكوم كردن هر گونه مداخله بيگانگان و اجانب در امور داخلي كشور توسط همه و بالاخره وجود عزم و اراده و دست رد به افراطيون و راديكال‌ها كه اصلي‌ترين مانع وحدت نيروهاي انقلاب هستند كه امام عزيز از آنان به عنوان آتش‌بياران معركه ياد مي‌كرد را بايد به مثابه اصول حاكم بر وحدت برشمرد. دوم سازوكار‌هاي وحدت: به صرف بيان، وحدت تحقق نمي‌يابد. سازوكارهايي بايد براي آن طراحي شود و با يك برنامه زمان‌بندي شده و مديريت واحد، آن را به سامان رساند. سه مقدمه واجب بر سازوكار وحدت وجود دارد: 1- قانون، پايه و مبناي حل و فصل همه منازعات باشد. 2- رهبري و ولايت فقيه محور وحدت قرار گيرد. 3- پذيرش آتش‌بس فوري در متهم كردن يكديگر و خاتمه دادن به منازعات رسانه‌اي و تريبوني از بسته‌هاي مهم براي تحقق سازوكارهاي آن است. بر اين اساس و بر پايه تجارب و مطالعات انجام شده، عمده‌ترين مكانيزم‌ها و سازوكارهاي دستيابي به وحدت عبارت است از: 1- ورود نهادهاي خاص و مسووليت‌دار چون مجلس خبرگان رهبري، مجمع تشخيص مصلحت نظام، مجلس شوراي اسلامي، شوراي امنيت ملي و دفتر مقام معظم رهبري. 2- مداخله نخبگان و گروه‌هاي مرجع همچون؛ مراجع عظام، تشكل‌هاي روحاني چون جامعه مدرسين، حوزه علميه قم، جامعه روحانيت مبارز و ... يا اشخاص معتبر و صاحب نفوذ چون آقايان هاشمي رفسنجاني، مهدوي كني، جوادي آملي و.... سوم نقشه راه آينده: آنچه كه از 2 اصل ديگر مهم‌تر است، همانا داشتن نقشه راه براي آينده با هدف بازدارندگي و پيشگيري از بروز حوادث مشابه و نيز تلاش براي نهادينه كردن سازوكارهاي وحدت در جامعه در اثر بروز اختلافات و تنش‌هاي سياسي است. اصلاح قانون انتخابات، ممنوعيت موضعگيري له يا عليه نامزدهاي انتخاباتي توسط نهادهاي دخيل در امر انتخابات و مسوولان آنها چون هيأت‌هاي اجرايي، نظارت و... و بالاخره قبول اين مهم كه آمد و شد و تبادل قدرت يك امر سيال و نه ثابت است. فراز و فرود جريانات سياسي ادبار و اقبال افكار عمومي به آنها و توفيق براي تصدي مسووليت‌ها منوط به خدمت صادقانه مسوولان به مردم است وگرنه آيا كسي شك و ترديد دارد كه مردم با هيچ شخص، جريان و جناح سياسي عقد اخوت و پيمان مودت دائمي نبسته‌اند و جا به جايي جريانات سياسي در 3 دهه انقلاب در مسووليت‌هاي مختلف هم گوياي همين امر است. فعالان سياسي، احزاب، تشكل‌ها و اشخاص و نخبگان ما كه همگي در درون خانواده بزرگ نظام مقدس جمهوري اسلامي زندگي مي‌كنند و همواره بر اين كه خادم ملت بزرگ ايران بوده و هستند بر خود باليده‌اند نيك بدانند، به قول مجاهد بزرگ و فرزند صالح مكتب امام خميني(ره) سيدحسن نصرالله «انتخابات آخر دنيا نيست.» انتخابات رياست جمهوري دهم با مشاركت بي‌نظير 85 درصد مردم تمام شد و موجب افتخار همه ايرانيان گشت. مهم آن است كه جريان پيروز در انتخابات ادب پيروزي را رعايت كند و جرياني كه توفيق نيافته است هم بايد به راي اكثريت تمكين كرده و احترام بگذارد و آيا اصولا مگر از لوازم دموكراسي‌و مردم‌سالاري ديني قبول راي اكثريت نيست. وحدت؛ مديريت و راهبري مي‌خواهد. بايد ستايش كرد هر كس را كه براي وحدت گامي به جلو بگذارد و چه خوش فرمود شاعر و عارف بزرگ فارسي، مولانا كه وصف حال غايت مردم ايران زمين است: در اين خاك در اين خاك در اين مزرعه پاك بجز مهر بجز عشق دگر بذر نكاريم   * آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "مذاكره با آمريكا خوب است اگر... " آورده است:‏ روابـط ايران با آمريكا و مذاكره مقامات دو كشور، موضوعي نيست كه بتوان آن را كم‌اهميت دانست. بهترين نشانه اين اهميت، سخناني است كه در سي سال گذشته توسط مقامات هر يـك از كـشورها در خصوص طرف مقابل گفته شده است. اين اظهارنظر‌ها، گاه در قالب مخالفت جدي با مذاكره و رابطه بوده و گاهي به صورت ذوق زدگي‌هاي ناشيانه و هزينه‌ساز مقاماتي در دو كشور. مهم اين است كه اين پرونده هيچ گاه از روي ميز تصميم‌گيران دو كشور برداشته نشده و به بايگاني نرفته است. البته اين پرونده، از چند فصل كاملاً مجزا برخوردار است. در نيمه‌هايدهـه شـصت، بعضي از سياستمداران نزديك به جناح محافظه‌كار، علائمي از خود بروز دادند كه علاقه‌مندي آنها را به حل و فصل مشكلات موجود بين دو كشور نشان مي‌داد. آن اظهارات، واكنش تند تعداد محدودي از وابستگان به جناح چپ - اصلاح طلبان فعلي - را به دنبال داشت. اين گروه از مخالفان، معتقد بودند كه ابراز علاقه سياستمدار ايراني، از موضع ضعف بوده و غرور ايراني در آن لحاظ نشده است. در اواخر دهه شصت كه مقارن با آغاز رياست جمهوري هــاشمي رفسنجاني بود، عطاءالله مهاجراني پيشنهاد »مذاكره مستقيم« بين ايران و آمريكا را مطرح كرد كه واكنش شديد داخلي را به دنبال داشت. تقريبا ده سال بعد از مقاله »مذاكره مستقيم«، تعداد بيشتري از همفكران مهاجراني در اركان حكومت مستقر شدند و تركيب حاكميت را به نفع اصلاح‌طلبان تغيير دادند. همزمان با اين تـغـيـيرات، رئيس جمهور وقت - سيد محمد خاتمي- به چهره‌اي نامي و محبوب در جهان تبديل شد به طوري كه مسابقه‌اي براي دعوت از او براي حضور در كشورها و سخنراني در مجامع بين‌المللي به راه افتاد. آن روزها، آمريكاييان احساس كردند در اين مسابقه، نبايد از ساير شركا يا رقباي جهاني خود عقب بيفتند. لذا براي بازكردن راه، وزير خارجه خود را ملزم كردند تا بدون توجه به مباني اختلافات‌اخير، به چهل و چند سال قبل بازگردد و بابت حمايت كشورش از كودتاي 28 مرداد، از ملت ايران دلجويي نمايد. پس از آن هم فرصت‌هايي به وجود آمد تا ضمن حفظ ماهيت انقلابي ايران، موضوعات في‌مابين دو كشور در مسير حل قرار گيرد. اما مخالفت جناح مقابل با تلاش‌هاي تدريجي اصلاح‌طلبان، كار را به جايي رساند كه مطبوعات در خصوص نوشتن هرگونه خبري در اين مورد، اخطار گرفتند. حتي ملاقات كوتاه مهدي كروبي با دو سناتور آمـريـكـايـي واكـنـش اهانت آميز برخي محافظه‌كاران را بـه دنـبـال داشــت زيــرا بــه نـظـر آنـهـا حركت كروبي، يك»لوس‌بازي ديپلماتيك« تلقي مي‌شد! شايد آن روزها بعضي افراد تصور مي‌كردند كه اغلب مخالفت‌ها با رفتار اصلاح طلبان، ناشي از روحيه استكبار ستيزي مدعيان اصولگرايي است. اما كمتر از يك دهه وقت لازم بود تا مشخص شود عده‌اي دچار توهم شده‌اند و برقراري رابطه با آمريكا را تجارت پرسودي مي‌دانند كه نفع آن بـايستي تنها به جيب يك جناح برود. البته از آن مخالفت‌ها تا برخي ذوق‌زدگي‌هاي ناشيانه فعلي، تغييراتي در عرصه ديـپلـمـاتـيـك ايـران ايـجـاد شـد. امـروز تـقـريـباً همهبه اين حقيقت اعتراف دارند كه نمي‌توان نقش آمريكا را در تحولات مرتبط با ايران ناديده گرفت. اين حقيقتي است كه اصلاح‌طلبان به آن پي‌برده بودند و تلاش مي‌كردند در شرايطي كه ايران، دست بالاتر در تحولات بين المللي دارد به حل و فصل مسائل بين دو كشور بپردازند. آنها همچنين درك صحيحي از ردپاي آمريكا در همه چالش‌هاي بين‌المللي كه ايران با آن مواجه است پيدا كرده بودند.پي بردن به اين حقيقت و نيز آگاهي از تلاش دولت پرمشكل »جرج بوش« براي خروج آبرومندانه از عراق و افغانستان، اصلاح طلبان را تشويق مي‌كرد كه از پـالـس‌هـاي ارسالي آمريكا براي كاهش بي‌اعتمادي‌ها استقبال كنند. اما مخالفت تريبون‌ها و مراكز پرنفوذ داخلي، هر گونه تحرك در ايـن زمينه را بي‌خاصيت و مسببان آن را با اتهامات و مشكلاتي مواجه مي‌ساخت. اكنون اصلاح‌طلبان مي‌توانند با نگاهي به رفتار دو دهه اخير محافظه‌كاران، تنها به »تسويه حساب« جناحي انديشيده و سكوت ناگهاني و حتي ذوق‌زدگي بعضي محافظه‌كاران را به رخ آنها بكشند. مي‌توان به آنها يادآوري كرد كه »مگر شما نبوديد كه از حـمله به اتوبوس توريست‌هاي آمريكايي در برابر هتل استقلال، حمايت مي‌كرديد« و در توجيه اين كار مي‌گفتيد »هر كس از آمريكا وارد جمهوري اسلامي ايران مي‌شود، بايد با سوءظن با وي برخورد شود«؟ حالا چه اتفاقي افتاده كه رئيس دولت را به خاطر شكستن »تابو«ي مذاكره با آمريكا، تحسين مي‌كنيد؟ چه شده است كه خبر تاييد نشده ملاقات وزير خارجه ايران با دو نماينده كنگره آمريكا، تا اين حد عده‌اي را دستپاچه مي‌كند؟ چرا علاقه به نشستن بر سر ميز مذاكره با آمريكا، عده‌اي را به نشنيدن تهديدهاي اوباما و كلينتون تشويق كرده است؟ چه شده است كه كسي نظرسنجي فاكس‌نيوز در خصوص موافقت بيش از 60 درصد آمريكايي‌ها براي حمله به ايران را نمي‌بيند اما ادعاي يك موسسه نه چندان معتبر آمريكايي در خصوص علاقه 68 درصـد مـردم ايـرانبـه مـذاكره با آمريكا، چند رسانه استكبارستيز را به وجد مي‌آورد؟! با چند دقيقه انديشه، مي‌توان سوالات ديگري را نيز مطرح كرد كه ‌تنها دستاورد آن، افشاي بيش از پيش چهره مدعيان اصولگرايي است. اما آيا واگذاشتن موضوع اصلي- حل مشكلات ايران و آمـريـكا- و تلاش براي افشاي چهره عده‌اي از مدعيان، دستاوردي براي مردم دارد؟ پاسخ نگارنده به اين سوال منفي است. زيرا اولاً به نظر مي‌رسد عدم پايبندي بعضي از مدعيان اصولگرايي به اصول، آشكارتر از آن است كه اصلاح‌طلبان را براي اطلاع‌رساني دراين مورد، به زحمت بيندازد. ثانيا واقعيتي به نام قدرت آمريكا براي مشكل‌آفريني دربرابر ايران نيز آنقدر واضح است كه نبايد هيچ فرصتي را براي رفع اين مزاحمت از دست داد. البته اين سخن، نبايد به معناي تاييد روند فعلي مذاكره ايران و آمريكا تلقي شود. زيرا متاسفانه مكانيزم تصميم‌سازي و تصميم‌گيري دولت فعلي در عرصه‌هاي داخلي و خارجي و نحوه تعيين اولويت‌ها، براي بسياري از صاحب‌نظران، نمايندگان مجلس و رسانه‌ها مخفي است و همين امر، آحاد مردم را نيز از كسب اطلاع در اين خصوص محروم ساخته است. همچنين به نظر مـي‌رسد در اين دولـــت، اســتـــانـــداردهـــاي جـــديـــدي در تــشـــريـــح»اقتدار«، »غرور ملي« و »تنظيم عزتمندانه روابط با ساير كشورها« تعريف شده كه براساس آن مي‌توان آزادي 15 ملوان انگليسي تنها چند ساعت بعد از تهديد علني نخست‌وزير انگليس را يك موفقيت ديپلماتيك ارزيابي كرد. براساس استانداردهاي جديد، بيش از آنكه خروج بسياري از هيئت‌ها از سالن سخنراني رئيس دولت ايران اهميت داشته باشد سكوت چند هيئت باقيمانده، اهميت دارد. همين استانداردها مي‌گويد گزافه‌گويي دولت‌هاي عـربي درخصوص جزاير سه‌گانه ايراني، اهميتي ندارد زيرا به عنوان يك‌بند »روتين« در سخنراني‌ها و بيانيه‌هاي سران آن كشورها در آمده است. طبق اين استانداردها، راي مثبت هند به قطعنامه‌هاي ضد ايراني، بلامانع است زيرا در راستاي منافع ملي هندي‌ها بوده و اصرار پوتين بر امضاي تحريم‌هاي اضافي عليه ايران درآخرين ساعات قبل از ترك دفتر رياست جمهوري،خللــي در دوسـتـي يـكطرفه سياستمداران ايراني با دولت سوء‌‌استفاده‌گر روسيه ايجاد نمي‌كند زيرا به گفته مقام ايراني »نتيجه طبيعي تحريم‌هاي شوراي امنيت« مي‌باشد. ‌‌نمونه‌هاي فوق و دهها نمونه قابل عرضه ديگر، اين نگراني را ايجاد مي‌كند كه در غياب نظارت رسانه‌ها و بدون استفاده از مشاوره كارشناسان غيردولتي - اعم از اصولگرا و اصلاح طلب - توافقاتي حاصل شود كه هزينه آن براي امروز و فرداي ملت ايران، بيش از دستاوردهاي احتمالي آن باشد. متاسفانه برخي رسانه‌هاي همراه با دولت نيز به جاي ايفاي نقش تاريخي و ملي خود، تنها به دنبال اثبات اين نكته هستند كه »دولت فعلي، دست به هر كاري مي‌زند قرين موفقيت است«. البته موفقيت دولت در تحقق خواسته‌هاي ملي، آرزوي هر ايراني است چه‌موافق دولت چه منتقد آن. اما تلاش غيرواقعي براي موفق نشان دادن دولت، نه تنها موفقيت واقعي به دنبال نخواهد داشت بلكه ممكن است موجب غفلت از واقعيات موجود شده و پيامدهايي حـاصـل كـند كه حتي با ادعاهاي غيردقيق -مانند ادعاي عذرخواهي كتبي بلر بابت تجاوز ملوانان انگليسي- قابل جبران نخواهد بود. اينكه يك روزنامه بدون توجه به مجموعه اخبار موجود، ادعا كند كه مذاكرات ژنو بر مبناي بسته پيشنهادي جــديد ايران بود ممكن است براي بعضي مصارف داخليبه كار آيد اما آيا طرف‌هاي خارجي را به اين نتيجه نخواهد رساند كه »براي برخي حاميان دولت ايران، رجزخواني در برابر رقباي داخلـي بيش از اطمينان از موفقيت واقعي دولت در برابر طرف‌هاي خارجي، اهميت دارد«؟ قطعاً چنين توهمي، هرگونه امتيازگيري ايران در مذاكرات بعدي را، مشكل و حتي غيرممكن خواهد ساخت. اين مسئله به خصوص در مورد آمريكا، از حساسيت زيادي برخوردار است. زيرا بخواهيم يا نخوا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 852]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن