واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آقا فرمودند ما هم مي توانيم اين گونه داستان ها را بسازيم. خدا کند روزي بيايد که فيلم جذابي از داستان هاي شاهنامه تهيه کرده و آن را صادر کنيم. راستي تا کي صدا و سيما مي خواهد سياست هاي منفعلانه در پيش گيرد؟! چند روز پيش وقتي فيلم ديدار مقام معظم رهبري با شعرا رو مي ديدم، آقا در خلال صحبت هاشون نکته اي رو هم درباره ي جومونگ ذکر کردند:«ديگران با کارهايي که بعضا هنرمندانه انجام مي دهند، يک [سري] باطل هايي را تبليغ مي کنند. شگفت اينکه ما همون باطل ها رو باور مي کنيم. همين سريال کره اي که دارد پخش مي شود، همه اين سريال را مي بينند، يک تاريخ سازي واقعي است. از اين قبيل اگر در شاهنامه بگرديم، حدود 10 تا 15 تا از اين داستان ها پيدا مي کنيم. ولي کار هنرمندانه است، وقتي هنرمندانه کار مي کند پاداشش همين است.» پاراگراف بالا سعي دارد تا از جومونگ به عنوان يک سريال تمجيد کند، زيرا اول کار هنرمندانه است، دوماً کار سرگرمي آفرين است. اما در اين ميان کلمه باطل، جلب توجه مي کند. اين لفظ ما را بر آن داشت که درباره ي آن جست و جو کنيم.اتفاقاً هفته پيش يک کليپ از محمود کريمي ديدم. کليپ به نام فتنه جومونگ بود که به نقد سريال پرداخته و شباهت اين داستان رو با يه داستان معروف بيان مي کند.«موضوعي پيرامون سريال جومونگ مطرح است، حتما اين سريال رو دنبال کنيد. به جهت اينکه صهيونيست ها، هاليوود را از دست دادند، به آسياي شرقي و جنوب شرقي روي آوردند. سه سريال توليد کردند، جواهري در قصر، امپراطور دريا، تاجرپوسان. وقتي مردم به اين سريال هاي کره اي علاقه مند شدند، سريالي به ما فروختند، به نام افسانه جومونگ. کسي در اين سريال مي آيد، يک سرزمين تاسيس مي کند و بعد عده اي آواره را جمع مي کند. براي آواره هايي که به اين سرزمين مي آيند، شهرک سازي مي کند. هر شهري را که تصرف مي کند، اسم آن را عوض مي کند. مثل خيلي از شهرهايي که اسم آن ها را ازغلان و تل آويو گذاشتند. نقشه قديم کشور خود را پيدا کرده و قائل به اين هستند که ما ساکنان اوليه اين سرزمين بوده ايم. مثل عده اي که همين الآن مي گويند ما اولين ساکنان اينجا بوده ايم. مثل بعضي ها که مي گويند از نيل تا فرات. مي گردند گنجينه هاي قديمي خود را مثل کمان دامول پيدا مي کنند. بعداً زره را پيدا مي کنند، آينه پيدا مي کنند که پشت آن چيزهايي مثل عبري نوشته بوده. مثل اينها که دارند دنبال هيکل سليمان مي گردند، که بگويند اين سرزمين مال ما بوده. جالب اينجاست ک فيلم را کاملا اسلامي مي سازند که توش صحنه اي ندارد. فقط يه موضوع دارد و اون نوشيدني خاص خوردنشون هست که هم ميونش چيزي نمي گن که بشه از توش چيزي درآورد که به ماجراي فيلم لطمه بزنه. دست آخر وقتي همه ي سرزمين ها را فتح مي کنند، دائماً ميگن ما قوم برگزيده ايم. خون ميريزن تا به هدفشون برسند. پولدارتر از همه هستند و شکست ناپذيرند و اسلحه هاي پيشرفته مال اينهاست.اگه داستان فيلم رو دنبال کنيد و اون را بي طرفانه نگاه کني، بعد داستان رو کنار داستان پيدايش اسرائيل بگذاري، ممکن حق رو به اسرائيل بدهي.»همون طوري از متن بالا فهميديد، داستان جومونگ تا حد زيادي به داستان پيدايش اسرائيل شباهت داره. يادم نمي ره، ديشب که سريال تموم شد، خيلي دلم گرفت. فکر کنم خيلي از شماها هم مثل من بوديد، با وجود اينکه خيلي از موارد بالا رو مي دونستيد. همه اين ها به خاطر اين است که کار هنرمندانه انجام شده است. من و شما که به فرهنگ جومونگ اعتقادي نداريم، اين طور جذب و شيفته آن مي شويم. به هر حال علاوه بر موارد بالا من چند مورد ديگر از اين شباهت ها رو ذکر مي کنم:3. زماني که نقشه گوگاريو به دست جومونگ مي افتد، اگر يک بار نقشه ارض موعود را ديده باشي، شباهت ها را احساس مي کني.4. جومونگ در دربار پادشاهي ستمگر رشد مي کنه، اما فرزند او نيست، درست مثل حضرت موسي.5. خداوند هميشه جومونگ را ياري مي کند، معجزه مي شود، امداد غيبي مي رسد و... درست مثل عقايد يهوديان در مورد خودشان. 6. يک نفر پيروزي جومونگ را از قبل پيش بيني مي کند و بعد کشته مي شود مثل بعضي از افرادي که پيروزي يهود را پيش بيني مي کنند.7. جومونگ مردم چوسان قديم رو از سرزمين هاي مختلف جمع مي کند درست مثل يهوديان.8. اين سرزمين چوسان توسط خارجي ها مثل هان تسخير شده درست مثل اعتقاد يهوديان.9. اهالي چوسان در ديگر مناطق مورد ظلم و ستم هستند، درست مثل يهوديان در صد سال اخير.10. در قسمتي از سريال يک سري اهالي چوسان قديم در راه کشته مي شوند و دسته جمعي داخل گور انداخته مي شوند، هم مانند قضيه هلوکاست.11. جومونگ در اين داستان حق دارد از انواع سلاح هاي نامتعارف براي رسيدن به هدف خود استفاده کند به عنوان مثال بمب هاي آتش زا، اين مورد هم بسيار شبيه به حال اسراييل است.12. بسياري از آثار قديمي چوسان زير زمين پيدا مي شود، مثل اسراييل که زير مسجد الاقصي حفاري مي کند تا هيکل سليمان را پيدا کند.13. وجود علائم اسراييل در اين سريال مثل کلاه داناي ارشد (ستاره 6 پر)14. اسامي تشابه زيادي با کلمات انگليسي معنا دار دارند. مثل جومونگ (Jew monk: راهب يهودي)، چوسان (Jew sun: خورشيد يهود)، جولبن (Jew Lebun: لبنان يهودي)15. علاوه براينها، تعداد راهبان معروف يهودي و کارهايشان با افراد جومونگ و وظايفشان خوانايي دارد. زنان تاثير گذار در داستان موسي (ع) 8 نفرند که در داستان جومونگ هم به همين شکل است.اين ها شباهت هايي بودند که يا به ذهن خودم رسيد يا جمع آوري کردم، حتما با جستجوي بيشترمي توان تعداد بيشتري از اين موارد يافت.اما شايد عده اي بگويند اين ها فقط چند تشابه اتفاقي بوده، در جواب اين دوستان بايد عرض کنم که اصل اين افسانه چيز ديگري بوده و در واقع اين داستان تحريف شده است.ممکن است افراد ديگري بگويند خوب اگر داستان اسراييل هم به همين گونه است، چرا مي گوييم اسراييل غاصب است. اگر شما اين عقيده را داريد، بايد بگويم دقيقاً به سمت عقيده ي صهيونيست ها منحرف شده ايد و اينحا ديگر مي توانيد ارزش کار هنرمندانه را بفهميد. ولي بايد بگويم اگر واقعاً هدف صهيونيست تطابق دو موضوع بوده بايد بگويم که چند تفاوت اساسي در دو داستان وجود دارد.1 -هنگام ورود اسراييل ها در سرزمين فلسطين در آنجا هنوز يهوديان زيادي وجود دارد. حال آنکه چوسان قديم کاملاً از اهالي اش گرفته شده است.2 -عده اي با جنگ و خونريزي آمده اند و در سرزمين فلسطين وارد شده اند، به هر منطقه که وارد مي شوند، ساکنان اصلي آن سرزمين را بيرون مي کنند. ولي جومونگ هرجا مي رود افراد انجا را سر و سامان مي دهد.3 -در داستان جومونگ، اهالي چوسان، در دو نسل پيش از سرزمين خود بيرون شده اند. يعني اقدام جومونگ در امتداد يک پروسه است که هنوز تمام نشده و جومونگ در ادامه يک جنگ به بازپس گيري مناطق چوسان قديم مي پردازد. ولي در داستان يهوديان قضيه به چند صد سال پيش باز مي گردد، يعني داستان تمام شده، فلسطينيان خود را در اين مناطق تثبيت کرده اند و نسل به نسل در آن زندگي کرده اند.4 -فرض کنيد ما ايرانيها بگوييم قبلا روسيه متعلق به آرياييها بوده يا افغانستان قبلا جز ايران بوده، پس حمله کرده و افغانستان را اشغال کنيم، اين که نمي شود زيرا اين داستان ها به سالها قبل برمي گردد.اما شنيده ايم کار ترجمه جومونگ 2 به پايان رسيده و در حال دوبله شدن است. بعضي مي گويند بايد کار دوبله اين سريال را متوقف کرد. اما من ايده بهتري دارم و آن اينکه بياييم در خلال پخش فيلم قطعه هاي نقادانه پخش کنيم. بدين ترتيب حمله دشمن را مهار کرده و مي توانيم يک ضد حمله حرفه اي را طرح ريزي کنيم.مورد ديگر اينکه خدا کند ياد بگيريم که بايد به سريال هايي که پخش مي کنيم توجه کنيم، اين نباشد که بعد از اتمام فيلم به نقد آن بپردازيم و کار روي آن انجام دهيم. دوم اينکه همانطوري که آقا فرمودند ما هم مي توانيم اين گونه داستان ها را بسازيم. خدا کند روزي بيايد که فيلم جذابي از داستان هاي شاهنامه تهيه کرده و آن را صادر کنيم. راستي تا کي صدا و سيما مي خواهد سياست هاي منفعلانه در پيش گيرد؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]