محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844657998
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فارس: برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "صورت و سيرت جمهوري اسلامي " به قلم صالح اسكندري آورده است: رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه اين هفته تهران كه با حضور گسترده و بي نظير مردم روزه دار تهران رنگ ديگري به خود گرفته بود در بيانات مهمي پيگيري جدي مباني و شعارهاي حضرت امام خميني(ره) را علاج مشكلات و تضمين كننده ادامه “پيشرفت و عزت و افتخار ملي” دانستند و فرمودند: “اگر همه مراقب نباشيم ممكن است اسم و ظاهر جمهوري اسلامي باقي بماند اما سيرت و رفتار و عملكرد و برنامه هاي نظام، غير اسلامي شود.” جمهوري اسلامي ايران مانند هر نظام سياسي ديگري داراي صورت و سيرتي است. تجريد صورت و سيرت اين نظام نقطه عزيمت زوال و انطباق آن مايه كمال جامعه اسلامي است. حركت متعالي نظام اسلامي بسته به تحقق شرايطي است كه بخشي از آنها صورت رسمي و سخت افزاري نظام اسلامي را تشكيل مي دهد و در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران احصاء شده اما شرط لازم، ولي غير كافي است. شق مهمتر و بنيادي تر اين حركت بنيادي وجوه نرم افزاري و به تعبيري سيرت نظام اسلامي است كه در واقع همان جهت گيري هاي فكري، منطق امام خميني(ره)، شاخص هاي اصلي و شعارهاي بنيادين انقلاب است. جمهوري اسلامي وقتي جمهوري اسلامي به معناي حقيقي است كه به مباني و اصول مستحكم خود وفادار باشد. به تعبير رهبر معظم انقلاب “جمهوري اسلامي همان نظامي است كه امام خميني(ره) به ملت ايران هديه داد.” امام راحل در دوران نهضت اسلامي و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با نوشتار،گفتار و مواريث معنوي و سياسي خود خطوط اساسي و مرزهاي نظام جمهوري اسلامي ايران را مشخص كردند. امام خميني(ره) چه در زمان حيات پربركت شان و چه در وصيتنامه سياسي- الهي شان به واضح ترين شكل ممكن ضمن تنقيح مناط هويت سياسي انقلاب اسلامي، چشم انداز مردمسالاري ديني را متصل به حكومت آخرين منجي بشريت، صاحب عصر والزمان ترسيم كردند و تنها راه اصلاح بشريت را تن دادن به حكومت الله مي دانستند. بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي در يكي از بيانات خود مي فرمايند: “ما مي خواهيم اسلام و حكومت اسلام را به نحوي كه شبيه صدر اسلام باشد اجرا كنيم تا غرب معني درست دموكراسي را به آن حدي كه هست بفهمد تا تفاوت ميان دموكراسي موجود در اسلام و دموكراسي اصطلاحي مورد ادعاي دولت ها آشكار شود”. اما در مقابل جمهوري اسلامي حقيقي كه ميراث ناب و گرانبهاي امام خميني(ره) است دشمن در صدد است با كپي برداري از شعارهاي انقلاب و به حاشيه راندن منطق امام خميني(ره) به تعبير مقام معظم رهبري يك “جمهوري اسلامي تقلبي” را علم كند كه چيزي از سيرت مبارك نظام اسلامي به ارث نبرده است. تنها صورتي بي محتوا و متمايل به زرق و برق نظام هاي سكولار است. يكي از آسيبهاي غيرقابل اجتناب دولتهاي پس از انقلاب، بخصوص دولتهاي سازندگي و اصلاحات؛ عرفي گرايي به واسطه روزمرگي تكنوكراتيك و يا كژانديشي ليبرال دموكراتيك بوده است. همين امر سبب شد كه در برخي مقاطع به خصوص در دوره اصلاحات عده اي تلاش زيادي را براي تبديل معناي جمهوري اسلامي و جايگزيني يك نظام تقلبي صورت دهند. همانهايي كه ضمن تدارك يك فضاي سكولار در جامعه مي گفتند انديشه هاي امام خميني(ره) را بايد به موزه ها سپرد. اين در حالي است كه جمهوري اسلامي يك نوآوري سياسي و خط امام خميني(ره) يك منطق شفاف و جذاب است. جامعه پذيري هويت منحصر به فرد انقلاب اسلامي و اقبال عمومي به مباني و ممشاي امام خميني(ره) در بين مردم ايران به حدي است كه پس از گذشت سه دهه از عمر پر بركت نظام جمهوري اسلامي، سطوح آوانگارد، جريانات سياسي فعال در كشور و حتي دشمنان انقلاب كه پروژه براندازي نرم را پيش مي برند، چاره اي جز بلند كردن تابلو و پرچم خط امامي ندارند. كه البته اين پديده مبارك و ميمون اوج جايگاه و نقش منطق بنيانگذار كبير انقلاب را نشان مي دهد. جالب اينجاست كه همين منطق حضرت امام(ره) نفاق دشمنان را به خصوص در حوادث اخير به چالش كشيد و آنها را براي هميشه در برابر ديدگان هوشمند ملت ايران رسوا ساخت. حضرت آيت الله خامنه اي خلف صالح رهبر كبير انقلاب با همان منطق و ممشاي امام خميني(ره) حوادث اخير را داهيانه مديريت نمودند و همين امر يكي از دلايل اصلي عزت يابي مجدد كشور، بازگشت آرامش به جامعه و رو شدن دستان شوم نفاق جديد است. نفاق جديد در حوادث بعد از انتخابات سرمايه اجتماعي و پشتوانه مردمي انقلاب را نشانه گرفته بود كه با درايت رهبر معظم انقلاب و پيروي از منطق امام خميني (ره) اين پروژه نه تنها ناكام ماند بلكه اين دروغ بزرگ كه اعتماد مردم از بين رفته است انگيزه ملت مسلمان ايران را براي دفاع از انقلاب و نظام بيشتر كرد. الگوي نظام ولايي در ايران طي30 سال گذشته نشان داده است كه مشاركت سياسي به معناي اتم و اكمل كلمه تنها در يك نظام ديني ممكن است. حضور40 ميليوني ملت ايران پاي صندوق هاي راي در دهمين انتخابات رياست جمهوري تجلي غير قابل انكار اين مشاركت سياسي و اعتماد عمومي به نظام اسلامي بود. اساسا مهندسي حكومت ديني در ايران نقطه عزيمت يك تلقي جديد از حاكم در افكار عمومي است. جمهوري اسلامي به لحاظ مفهومي يك تركيب غير قابل انفكاك و برگرفته از فلسفه سياسي اسلام است كه نوع بديعي از يك پارادايم و الگوي حكومتي را در عصر حاضر به نمايش گذاشته است. يكي از مقامات ارشد سازمان سيا در توجيه ناكامي سازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي ايالات متحده در مهار انقلاب اسلامي مدعي شده بود كه انقلاب ايران براي ما يك “بي تعريف” است و ما از درك آن عاجز هستيم. در پايان بايد گفت صيانت از نظام اسلامي و در عين حال كارآمدي آن در حل مشكلات كشور بسته به اعتقاد و ايمان مسئولين به محتوا و اصول انقلاب اسلامي است. محتوا و اصول انقلاب چيزي به جز عدالتخواهي ، استقلال و آزادي به معناي حقيقي كلمه ، استكبار ستيزي و منفعل نشدن در مقابل دشمن ، مردم گرايي ، مستضعف نوازي و گرايش به طبقات محروم ، و پرهيز از اسراف و زندگي اشرافي گري و ... نيست. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "آن متن حاشيه نشين " به قلم محمد ايماني آورده است: نظام هاي سياسي و رجال بزرگ را بايد از دشمنانشان شناخت، همچنان كه از دوستان آنها. نوع سلوك سياسي با اين دشمنان و دوستان است كه عيار نظام هاي سياسي و سياستمداران را نشان مي دهد. اين افتخاري است براي اميرمومنان علي عليه السلام در قياس با خلفاي قبل و بعد از خود، كه مردم با شور و اشتياق تمام و بدون اينكه شعبده بازي هاي سياسي در كار باشد، براي بيعت به سوي آن حضرت هجوم آوردند و امتيازي ديگر است براي آن حضرت كه بدنام ترين و فاسدترين و خيانت پيشه ترين چهره هاي سياسي در صف دشمنان او قرار گرفتند. اينكه در 4 سال و 9 ماه حكومت عدالت، 3 جنگ بزرگ به حضرت تحميل شد، حاكي از سلامت و استواري اين نظام سياسي بر سر اصول اسلامي و مباني اخلاقي است و الا اگر قرار مي شد امام بر سر حقوق مردم با خواص فزون طلب مداهنه و معامله كند، نه جنگ جمل عليه آن حضرت برپا مي شد و نه جنگ صفين تا از درون آن، فرقه خوارج پديدار شود. فقط مي ماند اميد يك امت تبعيض زده و ستم كشيده كه از بي عدالتي و اشرافيگري و خويشاوندسالاري و طعمه انگاري منصب به ستوه آمده و به امام عدالت پناه آورده بودند. آيا با خيانت به اين همه اميد و انتظار، نام مولاي متقيان همچنان متمايز از ديگران بر تارك سياست و خلافت اسلامي مي درخشيد؟! موج اجتماعي برخاسته بود. نخبگان واشراف متنفذ و زراندوزان و زورسالاران در برابر اين موج بزرگ چه مي توانستند بكنند؟ كار اين موج عدالت خواهي آن قدر بالا گرفته بود كه يكي مثل وليدبن عقبه بن ابي معيط والي كوفه در زمان خليفه سوم- كه به خاطر شرابخواري حد بر او واجب شده بود و علي(ع) با جسارت تمام، حد را بر اين صاحب منصب جاري ساخت- سراغ امام آمده بود تا به نمايندگي از جمعي از اقران و نظاير خود با امام مذاكره كند. «اي اباالحسن! مي داني همه ما كه اينجا نشسته ايم به خاطر جنگ هاي اول اسلام دل خوشي از تو نداريم و هر يك از ما يك يا چند نفر از خويشاوندان را داريم كه در آن جنگ ها به دست تو كشته شده اند. اما ما حاضريم از آن خون ها صرف نظر كنيم و با تو بيعت كنيم به شرط آن كه عطف بما سبق نكني و به گذشته كاري نداشته باشي، بعد از اين هر طور مي خواهي عمل كن». امام در پاسخ فرمود «اما موضوع خون هايي كه گفتيد، خوني نبوده كه براي كينه شخصي ريخته باشد، ما براي حق مي جنگيديم و شما براي باطل. حق بر باطل پيروز شد. شما اگر معترضيد و خونبها مي خواهيد برويد از حق بگيريد كه باطل را درهم شكست. اما اينكه به گذشته كاري نداشته باشم، در اختيار من نيست. انّ الحق القديم لايبطله شأ. حق ديرپا و قديمي را چيزي باطل نمي كند». آيا مفسدي چون وليد در برابر مردي كه سياست را با قوت و جديت و بر مبناي اصولگرايي راستين پيشه كرده بود و جاذبه و دافعه هاي روشني داشت، بايد جز به اردوگاه شام مي پيوست؟ فقط فرصت طلبان و قدرت زدگان نبودند كه علي(ع) را دعوت به سياست ورزي عرفي-توأم با بده بستان و مصلحت انديشي هاي آن چناني- مي كردند، كه حتي برخي دوستان خيرخواه نيز از سر نصيحت! از امام مي خواستند فعلاً با بعضي از خواص مدارا كند و مناصب يا امتيازات ويژه آنها را نديد بگيرد. امام اما دلش پيش آن طبقات محروم و زجركشيده اي بود كه با هزار اميد دست به دامانش آويخته بودند و با او پيمان بسته بودند. آنها با همه انبوهي، صدايشان به جايي نمي رسيد. متن حاشيه نشين بودند. بيعتي كرده و رفته بودند. علي بود و خدا و خلوت هايش. و خدا در اين خلوت ها بود. پس او چگونه مي توانست در محضر خدا، بر سر حقوق خلق بي سر و زبان كه عائله او محسوب مي شدند و به او اعتماد كرده بودند، معامله و خيانت كند؟ «أتأمروني أن اطلب النصر بالجورفيمن و ولّيت عليه» امام به ياران نزديك و مصلحت انديشش فرمود «آيا مرا فرا مي خوانيد كه پيروزي را در ستم بر رعيت بجويم. به خدا سوگند تا دنيا دنياست و ستاره اي از پي ستاره اي مي آيد چنين نخواهم كرد. اگر مال از آن من بود، همه را بين مردم به تساوي قسمت مي كردم، چه رسد به اينكه مال خداوند است. بدانيد كه بخشش مال به ناحق، تبذير و اسراف است و صاحبش را در دنيا بالا مي برد و در آخرت ساقط مي نمايد. او را نزد مردم گرامي كند و نزد خداوند خوار نمايد» (خطبه 126 نهج البلاغه) علي از مردم روزگارش جفا ديد اما بر آنها جفا نكرد. به همين دليل هم بود كه هم در آغاز امارتش آن گونه با هجوم مردم مواجه شد و هم آن روز كه بر بستر شهادت افتاد، پابرهنگان را به خيابان هاي پايتخت كشاند؛ همان ها كه هر يك كاسه اي از شير به دست گرفته بودند و سراغ خانه علي مي رفتند. جماعت كجا؟ در خانه علي. اين كه دست شماست چيست؟ شير، تمام قوت ما. چرا خانه علي؟ فرقش شكافته و طبيبي كه بر بالينش آمده، مي گويد مرهم درد جانگداز ضربت شمشير، شير است، مي رويم مرهمي برزخمش باشيم. علي مي توانست به جاي 5 سال، 50 سال حكومت كند. اما نمي ماند و سلوكش، راه روشن حق طلبان و عدالت جويان و سياست پيشگان صادق نمي شد. علي در روزگاري سياست ديني و اخلاقي و عدالت خواهانه را ارج گذاشت كه روزگار جنگ با كفار بر سر تنزيل قرآن سپري شده و روزگار جنگ بر سر تأويل و تفسير آن آغاز شده بود. قرائت هاي مختلف و تفسيرهاي گونه گون از دين مد شده بود. هر فرقه سياسي براي خود تفسيري از دين و قرآن، سازگار با بدعت ها و انحرافاتش تدارك كرده بود. مدعاي همه قانون اساسي اسلام بود، اما با قرائت هاي بدعت آلودي كه در عين حال مي خواستند محترم و مقدس هم باشند. امير ايمان و عدالت، با سلوك خويش، حرمت و قداست از اين نسخه هاي قلابي گرفت و نقاب از چهره نقابداران برداشت. روزگار جمهوري اسلامي به ويژه سال هاي اخير بي شباهت به روزگار حاكميت امير مؤمنان علي عليه السلام نيست. نگاهي به صف دشمنان و مخالفان اصلي جمهوري اسلامي و انواع دشمني هاي پردامنه اي كه آنها عليه اين نظام به كار بسته اند، خود معرف ماهيت و سيرت اين نظام الهي و مردمي است. تحميل جنگ و انواع كودتاها، جنايت و ترور سازمان يافته، فتنه انگيزي و آشوبگري، تحريك غائله هاي مرزي، تحريم هاي اقتصادي و سياسي، جنگ رواني و ترور شخصيت. تشديد و تداوم اين دشمني ها آن هم از سوي بدنام ترين دشمنان و غاصبان حقوق ملت ها در دنيا - از انگليس خبيث و اسرائيل اشغالگر تا آمريكاي مستكبر- خود به اندازه كافي گوياست تا آشكار كند پويش انقلاب و نظام اسلامي بعد از رحلت بنيانگذار و معمار آن، در همان صراط مستقيم او بوده وگرنه اين همه دشمني مستكبران و طواغيت دليلي نداشت. اين هجوم همه جانبه، خود به سر زندگي و سلامت و استواري نظام اسلامي شهادت مي دهد همچنان كه حضور 40 ميليوني (85 درصدي) ملت ايران در آخرين انتخابات برگزار شده (خرداد 88- انتخابات رياست جمهوري) نشان مي دهد اين نظام در سلوك سياسي و اخلاقي خود، چنان امانتدارانه رفتار كرده كه اعتماد عمومي را برانگيخته و پشتوانه راه خود ساخته است. بگذار شماري ورشكسته به تقصير كه سوراخ دعا را گم كرده و به دشمنان ملت و مفسدان اقتصادي و سياسي و فرهنگي دخيل بسته اند، بلافند كه مردم اعتماد ندارند. بله مردم اعتماد ندارند اما به شما. اين ملت بر مبناي قانون اساسي و مكانيزمي كه اين قانون تحت نظارت شوراي نگهبان براي انتخابات پيش بيني كرده، پاي صندوق هاي رأي رفتند و پيشرفت توأم با عدالت را برگزيدند اما حق داشتند كه شما را انتخاب نكنند. شما پس از انتخابات آشكارتر از هميشه زبان دشمن و ناقضان حقوق ملت شديد. پس حق بدهيد كه ملت به امثال شما اعتماد نكرده باشند. صورت مسئله اصلي اين است و اين حقيقت روشن در هياهو و غوغا گم شدني نيست. معلق بازي پيش قاضي؟! القاي بي اعتمادي در ذهن ملتي كه خود آن حماسه بزرگ را در 22 خرداد رقم زدند؟! فهم اينكه چه اتفاقي افتاده چندان دشوار نيست. جماعتي پس از رحلت حضرت امام(ره) كمر بستند كه به تدريج انقلاب و نظام اسلامي را از محتوا و معنا و سيرت تهي كنند و به نام قرائت ها و تفسيرهاي تازه، اشرافيت و زرسالاري و انحصار قدرت و نرمش با مستكبران بر سر حقوق ملت را به قاعده در جمهوري اسلامي تبديل كنند. عرفي گري و رواج سكولاريسم در طول دو دهه گذشته پروژه مشترك غرب و جريان از درون پوسيده داخلي بود. برخي صاحب منصبان همان قدر ساده در برابر آمريكايي ها و انگليسي ها پشتشان به زمين مي خورد و در حوزه سياست خارجي باج مي دادند كه در داخل و در مجلس و دستگاه هاي اجرايي در برابر مفسدان اقتصادي نظير شهرام جزايري. شوخي نيست يك جوانك بتواند تمام دولت و مجلس اصلاحات را در 5 سال يكجا دور بزند و با دادن يكي دو ميليارد رشوه صدقه گونه، 150 ميليارد تومان - به واسطه مجاري حمايتي دولت و مجلس- از بيت المال غارت كند. بوي تعفن فساد سياسي و اقتصادي هنوز از كام برخي رجال و دسته ها و احزاب و روزنامه ها بلند است، وقتي كه دهان باز مي كنند و از حقوق تضييع شده ملت دم مي زنند. ببنديد اين دهان ها را و بيش از اين مردم را نيازاريد. ملت ما نمي گذارد مستكبران عالم با دستان آلوده شما، سلطنت و اشرافيت را در اين كشور باز توليد كنند.ملت ما دشمن اصلي را گم نمي كنند. با شعار عدالت و پيشرفت(به جاي توسعه منهاي عدالت) دوره جديدي آغاز شده است. هم مردم و هم نخبگان صالح بايد براي دوره جديد مهيا شوند. شعار عدالت آغاز آوردي بزرگ است، نه پايان آن. عدالت خواهي هزينه دارد. بايد پاي آن ايستاد. تاكتيك هايي كه دشمن در اين ميدان پيشه مي كند، به غايت غير اخلاقي و ناجوانمردانه است، كه انتظاري جز اين از او نيست. حيله، مكر، فريب، شايعه، القاي بدبيني و بي اعتمادي و نااميدي، تفرقه اندازي و بومي كردن اختلاف ها، و برانگيختن جماعتي كه به دلايل مختلف در اين آوردگاه مي لنگند. نرمي و درشتي را با حكمت بايد در اين ميدان به كار بست، مانند طبيبي كه گاه مرهم را برمي گزيند و گاه نيشتر و چاقو و داغ را. ملت ما امامت و ولايت را طبيب دردهاي بزرگ بشر يافته است. اين حقيقت شب هاي قدري است كه اين روزها با بركت و رحمت تمام، بر سر ملت ما سايه فيض خويش را گسترده است. اين شب ها، شب سالكان و ره پوياني است كه مي خواهند در صراط مستقيم امامت و عدالت گام بردارند. اين شب ها و روزها، شب شناسايي دوستان و دشمنان بي هيچ حجاب و نقابي است. يا علي جان مقتداي ما تويي! اين شب ها، اگر شب هاي رفتن و رسيدن، شب هاي شوريدگي و عاشقي است، ما با تو آغاز مي كنيم علي جان! يا علي گفتيم و عشق آغاز شد. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "زير ذره بين هستيم " آورده است: چه مطابق ميل ما باشد و چه طبق خواسته ما نبوده باشد بايد اين واقعيت تلخ را بپذيريم كه حوادث قبل و بعد از انتخابات خسارت زيادي به كشور و جناح هاي سياسي وارد كرده و هيچ برنده اي هم نداشت . به عبارت ديگر مسيري كه در ماههاي اخير پيموده شد و مسابقه اي كه جريانهاي سياسي با حضور در آن رو در روي يكديگر قرار گرفتند رقابتي « باخت ـ باخت » بود كه نفعي از آن حاصل كسي نشد و خسران آن نيز به قدري بود كه سرمايه هاي ارزشمندي را ضربه پذير كرد. حركتي كه مي توانست دستمايه يك جهش و پيروزي بزرگ ملي باشد و شيريني آن كام هر ايراني را شيرين سازد به حوادثي تلخ انجاميد كه قطعا به ذائقه هيچ جناحي خوش نيامد زيرا حركتي مردمي كه در جهت توسعه روند سياسي و تعميق مشاركتهاي فعال اجتماعي در امر انتخابات آغاز شده و مي توانست متبلور كننده نبوغ و شور آگاهانه مردم باشد به حركتي فرسايشي و اقدامي رزمايشي تبديل شد كه عوارض آن تا مدتهاي طولاني دامنگير كشور و مديريت كلان جامعه خواهد بود. واقعيت اينست كه در شرايط كنوني كشور ما بيش از هر زمان ديگري در زير ذره بين قرار داريم . كشورها و ملتها حوادث ريز و درشت كشور ما را تعقيب مي كنند و نحوه مديريت ما را در حوادث اخير تحت نظر دارند. اين روزها دوست و دشمن واكنش هاي ما را در نحوه تعامل با يكديگر به دقت رصد مي كنند دوستان جهاني ما و ملتهاي مسلمان و آزاديخواه از يكسو و دشمنان و نظام سلطه جهاني از سوي ديگر طبعا وقتي كشوري با شعارهاي راهگشا و توانمندي هايي در حد و قواره پايگاه نهضت جهاني اسلام در جهان پرآشوب معاصر ظاهر مي شود و تئوريهاي آزاديبخش و انقلابي براي جهانيان ارائه مي كند فراز و نشيب ها و افت و خيزهايش در ميان دوستان و دشمنانش بازتاب زيادي پيدا مي كند و دل هاي زيادي را به خود مشغول مي دارد. متاسفانه كش و واكش هاي پس از انتخابات و سونامي هاي رفتاري و اخلاقي آن آنچنان در كشور عميق و ادامه دار شده كه دغدغه هاي بسياري را درباره حفظ آرمانهاي انقلاب و رسالتهاي جهاني آن در داخل و خارج كشور در ميان دلسوزان انقلاب ايجاد كرده است . صف آرايي نيروها و سرمايه هاي انقلاب در مقابل همديگر خوف يك تنش فرسايشي را دامن زده و رفته رفته اختلاف ها را به شكاف هاي اجتماعي و سياسي مشكل ساز تبديل مي كند . كشوري كه بنا دارد به سمت سند چشم انداز 20 ساله و افق هاي روشن منطقه اي و بين المللي حركت كند همه ي فعالان سياسي و مسئولان و دولتمردان آن بايد در رقابت هاي سياسي كاملا دور از تعصب هاي كور گروهي و جناحي حركت كنند تا بتوانند موقعيت جهاني كشور و پاسداري از دستاوردهاي آن را حفظ نمايند و از وارد شدن كمترين خدشه اي به آن در نگاه بين المللي جلوگيري كنند. به همين جهت شايد ضروري ترين وظيفه نيروهاي انقلاب در شرايط حاضر درك موقعيت خطير كنوني و ارائه تحليل دقيق تئوريك از وضعيت انقلاب با هدف جلوگيري از ريزش نيروها در داخل و خارج از مرزهاست . امروز در يك حركت فوري توسط مديريت كلان كشور نياز به روز آمدسازي و هوشيار نمودن وضعيت موجود نيروهاي انقلاب كه متاسفانه به جاي حل مشكلات و مقابله با دشمنان رو در روي يكديگر قرار گرفته اند داريم حركتي ترميمي به منظور اصلاح ذات البين و ترميم همه نيروهايي كه به نحوي در اين حوادث دچار ضايعات و صدماتي شده اند. در اين فضاي سياسي آلوده كه غبار فتنه و شقاق جو عمومي جامعه را فرا گرفته و حكمت در ميان اهل معرفت ناياب گشته تنها صدايي كه مجال انعكاس پيدا مي كند تحقير و توهين و مجادله و بدگماني است و افراد به چيزي كمتر از حذف رقباي خود از صحنه حيات اجتماعي راضي نيستند. در اين ميان نبايد از فضاي روحاني رمضان و رحمت بي منتهاي الهي به ويژه در ليالي قدر در رقم خوردن خير و صلاح ملت غافل شد. ماه خدا بهترين فرصت است كه سازگاري مدارا و تحمل يكديگر را تجربه كنيم ; شيوه صحيح نقد و نقدپذيري را بياموزيم ; آئين برادري و مهرباني را برگزينيم ; عفو و گذشت و شرم و حيا را به تعاملات اجتماعي باز گردانيم و حرمت ديگران را پاس بداريم . بدگماني ها را دور بريزيم راه و رسم تحمل سخنان مخالف را بياموزيم سعه صدر را نهادينه كنيم و فضايي ايجاد نمائيم تا صدا به صدا برسد و زمينه مفاهمه فراهم شود. يقين كنيم كه در اين روزهاي حساس و سرنوشت ساز كه آينده ما رقم مي خورد و در پيشگاه الهي مقدرات ما تعيين مي شود با حسن ظن نسبت به يكديگر مي توانيم حسن نظر الهي را به سوي خويش جلب نمائيم و بدانيم همانگونه كه اقوال و رفتار ما در معرض قضاوت الهي است در زير ذره بين ملت هاي جهان نيز قرار داريم و چشم هاي زيادي از دوست و دشمن نظاره گر ما و رفتارها و گفتارهاي ما هستند * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "دندان كه در دهان نبود، خنده بد نماست دكان بي متاع چرا وا كند كسي "به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد آورده است: ايام شهادت ميزان عدالت و واضع اصول جاودان حكمراني خوب علي(ع) را به همگان عالم بشريت تسليت و تعزيت دارم. به قول دوست عزيزم مهندس ابوالقاسم حسينجاني: علي را هر كه از انسان بگيرد الهي درد بي درمان بگيرد مگر پايان گرفته است غيرت عشق كه كار مرتضي(ع) پايان بگيرد اين امام همام نامه معروف خود به مالك اشتر نخعي ماندگارترين اصول حكمراني را به جامعه بشري در همه اعصار و قرون هديه كرده است. امام علي(ع) در فرازي از اين نامه به مالك اشتر مي فرمايند: «با دانشمندان زياد به گفتگو بنشين و با حكما و متخصصان نيز بسيار به بحث بپرداز، اين بحث و گفت وگو درباره مسائلي باشد كه به وسيله آن وضع كشورت سامان گيرد.» حضرت زمامدار خود را به استفاده از «متخصصان» و افراد باتجربه فرا مي خواند و با اين بيان «مكتب توام با تخصص» را ملاك انتخاب و گزينش افراد در گماردن به كارهاي حساس مملكتي معرفي مي كند. زنده ياد آيت الله فاضل لنكراني در كتاب آيين كشورداري از ديدگاه علي(ع) مي نويسد: «از آنجا كه دولتمردان با مسائل اجرايي سر و كار دارند و بيشترين اوقاتشان در جهت رتق و فتق امور مملكتي به كار گرفته مي شود، دچار عمل زدگي خواهند شد و از انديشه درست مسائل و فهم صحيح رخدادها باز خواهند ماند و در نهايت، گرفتار گيجي و بيگانگي از مسائل مملكتي و امور مردم خواهند شد. اين حالت كه بزرگترين آفت دولتمردان است، زماني بيشتر جلوه گر مي شود و به صورت يك تهديد جدي در مي آيد كه دولتمردان در كنار كارهاي اجراييشان به شهرت و اعتبار اجتماعي نيز دست يابند. در اين زمان علاوه بر اين كه فريب وضع موجود را خواهند خورد، دلبستگي شديد به اعتبار اجتماعي خواهند داشت و با اين حالت ها، هم از فهم صحيح مسائل اجتماعي و رخدادهاي مملكتي باز مي مانند و هم نسبت به مسائل عبادي و فردي بي اعتنا خواهند شد...» راه پيگيري اين آفت، همنشيني با علما و بهره گيري از تجربه تجربه اندوزان است كه علي(ع) در اين فراز نامه به مالك اشتر اشاره مي فرمايند. با اين مقدمه كه به ياد ايام شهادت مولي الموحدين علي(ع) عرض ادبي هم به ساحت آن يگانه دوران بود، مي پردازم به مهمترين رويداد هفته گذشته. هفته گذشته دولت دهم رسما كار خود را آغاز كرد و جلسات توديع و معارفه وزراي جديد، يكي پس از ديگري برگزار شد. وزراي دولت دهم مثل وزراي دولت نهم همگي از بيرون مجموعه ها مسووليت اداره وزارتخانه ها را بر عهده گرفته اند، وزير نفت از بازرگاني، وزير علوم از كشور، وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات از صنايع مخابراتي شيراز وابسته به وزارت دفاع، وزير ارشاد از وزارت علوم، وزير كشور از وزارت دفاع و... چرا اين رويه و روش در دولت نهم و دهم تا اين حد گسترش يافته است، جاي تامل و گاهي هم تاسف دارد و اين تاسف وقتي عميق تر مي شود كه پياده شدگان از قطار قدرت در ايستگاه هاي تخصص، با افراد با تجربه و دانشمندان درون مجموعه ها نه تنها به شور نمي نشينند كه چراغداري توسعه آن سازمان راهم از اين چراغداران باتجربه دريغ مي كنند و گويا قرار است تجربه ها را با قوت ناديده بگيرند. مطالعه مراسم توديع و معارفه وزراي جديد، نگراني جدي به وجود مي آورد. برخي از وزراي قبلي كه 4 سال پيش، خود; با شرايطي كم وبيش مشابه سكان اداره سازمانها را به دست گرفتند در مراسم توديعشان سخناني بر زبان مي رانند كه تازه واردان به جاي درس گرفتن از اين سخنان و دعوت از آنان به همراهي و همكاري حداقل تامدتي، آنچنان از ذهنيت هاي آرمان طلبانه (نه آرمان گرايانه) سخن مي گويند كه گويا هيچ اعتقادي به سامان هاي قبلي ندارند و هيچ اعتمادي به نيروها و برنامه هاي فعلي و گذشته ندارند وخود بايد آن كنند كه در تصور دارند. اين امر وقتي نگراني را افزون مي كند كه برخلا ف معمول همه جاي دنيا از طرف اين وزرا هيچ برنامه اي به مجلس و مردم اعلا م نشده است. از جمله وزير جديد علوم، تحقيقات و فناوري در جلسه معارفه نه به نخبه ترين انسانهاي درون اين وزارتخانه اشاره اي دارد و نه به راه رفته شده نقدي واضح و روشن ارائه مي كند و با توضيح ذهنيت خود دو سوال مطرح مي كند: «چه كسي آفريده؟ براي چه خلق كرده است؟ هدف از اين همه دانشگاه، مدرس و علم چيست؟ و چرا مي خواهيم عالم شويم، ما مي خواهيم عالمي شويم كه فقط لا شه علم را داشته باشيم يا اين كه روح علم هم در آن دميده شود تا علم احيا» شود؟ اگر قرار است دانشگاه هاي ما اسلامي، باشد كه از همين قرار است بايد اين دو سوال در تمام گفتار، كردار، رفتار و اعمال مطرح باشد. فضاي دانشگاه بايد با اين دو سوال همراه شود ...» اولا اين بحث، مربوط به فلسفه دانشگاه، علم، عالم، استاد و دانشجو است و سالهاي اول انقلا ب هم مطرح بود و پاسخ آنرا به شوراي عالي انقلا ب فرهنگي سپردند كه وزير علوم، تحقيقات و فناوري يكي از اعضاي آن شورا است و به وزير كه قرار است مجري باشد مصوبات و برنامه هاي ابلا غي را اجرا كند وبه وزارت علوم ارتباطي ندارد. ثانيا كدام تحقيق و پژوهش و ارزيابي ميزان فاصله دانشگاه ها با اين هدف را تعيين كرده است؟ آيا اين سخنان به اين معنا نيست كه اگر دانشگاه و دانشجو معترض برخي مسائل شد، پرسشگرانه به دنبال پاسخ اقناعي برآمد، او را با حربه خروج از مسير اين دو سوال از ميدان بدر كرد و دانشگاه ها را به تعطيلي كشاند؟ آيا همين سوال مشابه آن درمورد استانداري و استانداران نمي تواند مطرح باشد؟ آقاي وزير در دوران مسووليتشان در استانداري به مشابه اين سوالا ت فلسفي چگونه پاسخ گفته اند؟ چه راهي را رفته اند؟ چه قانون و برنامه اي را پيشنهاد و مصوب كرده اند؟ نا گفته نگذارم كه بر جريان توديع و معارفه بقيه وزارتخانه ها همين نگاه حاكم است، پاسخ هاي فلسفي و نگاه هاي فيلسوفانه و سوالا ت و كاستي هاي عيني. پيشنهاد مي كنم اساتيد و پژوهشگران و كارشناسان ارتباطات با مراجعه به متن كامل جلسات توديع و معارفه و مصاحبه رئيس جمهور محترم در نخستين روز تشكيل دولت جديد، اين جلسات را به تحليل محتوا بنشينند و نتيجه را با سوالها و دغدغه هاي عيني درون جامعه و پرسش هاي متعدد پرسشگران تهاتر كنند و ماهيت اين دو را در مقابل آينه جامعه قراردهند. اميد كه اين دو همسو تحليل شوند كه آرزوي ماست. در عصري كه منابع انساني محور توسعه تعريف مي شود آيا لا زم نيست اين سرمايه عظيم به حساب آيد و به او پاسخ گفته شود كه چرا وزير وزارتخانه از بين آنها انتخاب نمي شود؟ و به جاي پاسخ به دغدغه ها، دكانهائي را مي گشائيم كه براي درون آن متاعي نداريم. در پايان از وزراي قبلي اين انتظار است كه مثل مديران تويوتا و... در ژاپن تجربيات و خاطرات خود را مكتوب كنند و در اختيار مديران جامعه قرار دهند، از ذهنيت هاي اوليه خود و فاصله آنها با عينيت ها و واقعيتها كه شمه اي از آنها را در توديع خود بيان كردند سخن بگويند، مثل اعتراف صادقانه اما دير هنگام وزير ارتباطات و فناوري اطلا عات در جلسه توديع. اين خاطرات سرمايه جامعه است و مصداق گذشته چراغ راه آيند. * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "سپتامبر ؛ سناريوي « آمريكايي- اسرائيلي » "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: ديروز سالگرد واقعه ساختگي 11 سپتامبر بود كه مقامهاي كاخ سفيد با متهم نمودن گروه هاي اسلامي در خاورميانه، سرآغازي را براي نفوذ در حوزه هاي ژئوپلتيكي و ژئواكونوميكي پس از فروپاشي شوروي در دستور كار قرار دادند. گفتمانهاي امنيتي- نظامي آمريكا از پايان جنگ جهاني دوم را مي توان به سه راهبرد بازدارندگي ( 1990 - 1945 )، ابهام راهبردي( 1990 - 2001 ) و راهبرد حمله پيشدستانه و جنگ پيشگيرانه- پس از حوادث 11 سپتامبر تقسيم نمود. بوش در سخنراني سالانه اش در كنگره در 29 ژانويه 2002 ، از «محور شرارت» سخن گفت و اضافه كرد: «من منتظر وقوع وقايع نخواهم ماند. من در شرايطي كه خطر لحظه به لحظه نزديك مي شود، به نظاره نخواهم ايستاد. آمريكا اجازه نخواهد داد تا خطرناكترين رژيمها با مخرب ترين سلاحها جهان ما را تهديد كنند.» اين راهبرد جديد در 20 سپتامبر 2002 در سندي موسوم به «راهبرد امنيت ملي آمريكا» توسط دولت بوش انتشار يافت. همان گونه كه «ريچارد پرل» يكي از پرنفوذترين عناصر محافظه كار به صراحت اذعان مي دارد: «بايد نشان داد كه تشنج زدايي ديگر كارايي ندارد و بايد هدفهاي پيروزمندانه را از نو مطرح كرد.» طبيعي است، صورت بندي قدرت و ساختار نظام سلطه به گونه اي تعريف شده كه تدوين استراتژيهاي آن متأثر از مفروضات هر برهه اي از تحولات سياسي و امنيتي ايالات متحده است. در دهه 90 ، نبود يك رقيب نظامي، سياسي، اقتصادي و امنيتي به نام شوروي، راهبردهاي ميليتاريستي كاخ سفيد را با مشكلاتي مواجه نمود. آمريكايي ها براي خروج از اين بن بست، ناگزير از جستجوي جغرافياي منازعه اي جديد بودند كه اين مهم با وجود اسلام سياسي و پروژه اسلام هراسي، نياز آنها را مرتفع مي نمود. آمريكا براي ادامه حيات خود به يك دشمن بيروني نياز دارد تا با توسل به اين دشمن(حقيقي و يا مجازي) طرحهاي توسعه طلبانه خود را گسترش دهد و منابع مالي بودجه هاي داخلي و خارجي خود را تأمين كند. نياز نفتي واشنگتن همواره زمامداران اين كشور را در تنگناي گسترش نفوذ در كشورهاي نفت خيز قرار داده است. آنها با توجه به مصرف 25 درصد نفت موجود روزانه جهان، ناگزير از عقد قراردادهاي نفتي كلان با توليدكنندگان عمده جهاني هستند. اين مهم بدون اعلان استراتژي جديد امكان پذير نيست. بدين منظور، 11 سپتامبر بستر عملياتي انگاره مذكور را فراهم كرد. «تيري ميسان»، نويسنده فرانسوي، در كتاب معروفش موسوم به «نيرنگ بزرگ» به اين موضوع اشاره كرده و مي گويد: «حملات 11 سپتامبر دسيسه و توطئه آمريكا و صهيونيستها بود كه به عنوان بهانه اي، براي اجراي طرحهاي از پيش تعيين شده آنها از سالها قبل براي سيطره بر منابع نفت جهان عرب انجام شد.» رخداد سال 2001 نقطه عزيمت شكل جديدي از بازي قدرت در صحنه بين المللي بود كه سردمداران واشنگتن و مقامهاي اسرائيل در دستور كار قرار دادند. كشته نشدن هيچ يك از چهار هزار يهودي كه در مركز تجارت جهاني آمريكا مشغول به كار بودند و حضور نداشتن اين افراد در روز وقوع حادثه بسيار سؤال برانگيز است و نقش صهيونيستها را در وقوع اين حادثه پررنگ تر مي كند.» اكنون، غالب باورهاي سياسي در اين زمينه ناظر به دست داشتن صهيونيستها در حادثه برجهاي دوقلوي آمريكاست، به نحوي كه برخي معتقدند گروه كوچكي از تندروهاي صهيونيستي از قبيل شيمون پرز تروريست ارشد رئيس اين رژيم، اولمرت نخست وزير قبلي و نتانياهو نخست وزير كنوني و ديگر چهره هاي صهيونيست در اين گروه، متهمان حادثه مذكور هستند. طي هشت سال اخير، پس از حادثه مشكوك حمله به برجهاي دوقلو، وقوع چند جنگ و بحران سازيهاي گوناگون به موازات امواج رسانه اي و جنگ نرم، هدفهاي صهيونيستي- آمريكايي را در استفاده ابزاري از اين حادثه نشان مي دهد.مطمئناً اين حادثه يك سناريوي از پيش طراحي شده بود، تا بوش و حاميان صهيونيست وي بتوانند از فرصت به وجود آمده، نهايت استفاده را در منطقه خاورميانه و جهان ببرند و به بهانه نظم نوين جهاني و مبارزه با تروريسم، لشكركشي هاي خود را آغاز نمايند. تغيير نقشه كشورهاي منطقه پس از حادثه 11 سپتامبر، بيانگر ادعاي فوق است. آنها با اشغال افغانستان و عراق، كشتارهاي طايفه اي و ايجاد تفرقه بين شيعه و سني و دامن زدن به مطالبات قومي را تعقيب نمودند. پس از حادثه ياد شده بود كه عمليات يهودي سازي در فلسطين و شهرك سازيها شدت گرفت و اسرائيل به كشتار مردم غزه پرداخت، همان گونه كه با ترور «رفيق حريري» نخست وزير سابق لبنان، نيروهاي سوريه كه براي حمايت از لبنان در برابر حملات احتمالي رژيم اشغالگر صهيونيست در اين كشور حضور داشتند، از لبنان خارج شدند. اوباما با شعار تغيير، ابتدا اميد تازه اي را در اذهان عمومي مبني بر خروج نيروهاي آمريكايي در عراق ايجاد كرد، ولي ديري نپاييد كه مشخص گرديد وي نيز همان مسير بوش را با لحن متفاوت طي مي نمايد. رئيس جمهور كنوني آمريكا مي داند كه راهبرد قهري در گذشته مورد آزمون قرار گرفته و شكستهاي مفتضحانه اي را براي نظام سلطه به بار آورده است، بدين ترتيب اكنون فضاي گفتماني تعاملات جهاني، خواهان گفتگو و پرهيز از هرگونه منازعه است. اگر دولتمردان آمريكا با عنايت به هزينه 600 ميليارد دلاري در عراق و بيش از 4000 كشته و حدود 30000 مجروح و افزايش روز افزون تلفات نيروهاي ناتو در افغانستان با وجود تسلط طالبان بر 55 درصد از خاك اين كشور، در استمرار راهبرد امنيتي آمريكا تجديدنظر كنند، شايد بتوانند رفتارهاي گذشته واشنگتن را در مناسبات جهاني ترميم نمايند. به سخن ديگر، اوباما يكي از اين دو راه مشخص را مي تواند انتخاب كند: دروغهاي كاملاً نادرست و زننده دولت بوش را ادامه دهد و يا بستر قانوني مناسبي را براي پيگيري و رسيدگي به اتهام آن آمريكايي ها و جانشينانشان(اسرائيليهايي) كه مسؤول فاجعه يازده سپتامبر هستند، فراهم سازد. پر واضح است، واقعه تصنعي 11 سپتامبر فريبي براي افكار جهانيان بود تا از اين منظر استراتژيهاي امنيتي - نظامي را تحقق ببخشند و هزينه عملياتي كردن آن را بر عهده ديگران بگذارند. بدون شك، توطئه اسرائيلي- آمريكايي با هر عنواني، زماني مي تواند قرين توفيق ارزيابي گردد كه افكار عمومي بويژه جهان اسلام با بي حسي سياسي نظاره گر رخدادها باشد و حوادث پيراموني را با مباني معرفتي ليبراليستي، تجزيه و تحليل نمايند. بنابر اين، مسلمانان با هوشياري و بصيرت لازم رخدادهاي سياسي را آناليز و به مواضع شيطنت آميز دشمنان بويژه در آستانه روز جهاني قدس واقف مي باشند و قطعاً با حضور پرشور خود در آخرين جمعه ماه مبارك رمضان، ضمن اعلام همبستگي اسلامي، حمايت خويش را از استيفاي حقوق ملت فلسطين اعلام و اعلان مي دارند مذاكرات ديپلماتيك كه منافع ملت فلسطين را ناديده بگيرد، وجاهت حقوقي و قانوني ندارد، لذا فلسطينيان و آزادگان جهان به آنها وقعي نمي نهند. * آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "بي تقويمي يا مخفيكاري؟ " آورده است: در دومين و سومين روز از هفته گذشته، دو نامه از محمود احمدينژاد خطاب به مجلس صادر شد كه طرفداران دولت تلاش كردند آن را يك امر عادي جلوه دهند. اما آيا واقعاً ميتوان بازپسگيري يك سند رسمي و قانوني را تنها يك روز پس از صدور آن، يك موضوع عادي دانست؟ براساس نامه دوم احمدي نژاد، او از مجلس خواسته است كه نامه اوليه در خصوص معرفي دو تن از وزيران ناديده گرفته شود . توجيه رسمي براي اين اقدام نيز <فرارسيدن شبهاي قدر> اعلام شده است. البته رئيس دولت، توضيح نداده و هيچ كس هم از او توضيح نخواسته است كه <برنامه تنظيم شده براي سه شنبه بيست و چهارم شهريور ماه – بيست و پنجم ماه مبارك رمضان – چه ارتباطي با شبهاي قدر دارد كه آخرين آنها روز بيست و يكم شهريور ماه ميباشد؟> همچنين هيچ كس فرياد بر نياورد كه تعطيل يك امر مهم كشوري به بهانه فرا رسيدن شبهاي قدر، منطبق با كدام حكم شرعي است؟ در كنار توجيه نه چندان پذيرفتني دولتيها براي استرداد نامه اوليه رئيس دولت، گمانهزنيهاي ديگري نيز مطرح شد. از جمله تعدادي از نمايندگان اصولگراي مجلس اعلام كردند كه <خبردار شدن احمدي نژاد از فضاي منفي مجلس نسبت به وزيران پيشنهادي، او را به بازپسگيري نامه اوليه خود تشويق كرده است.> يك نماينده اصلاحطلب هم بر اين نكته پافشاري كرد كه <احمدي نژاد براي نخستين بار، پيام مجلس را دريافت كرده است.> اما لابد دولتي ها مايل نيستند هيچ توجيه ديگري جز آنچه رئيس دولت در نامه دوم خود به رئيس مجلس اعلام كرده، به عنوان دليل اصلي استرداد نامه اوليه تلقي شود. اگر اينچنين است آنگاه دولتيها بايد به مردم حق دهند كه براي چهار سال ا~ينده به شدت نگران باشند. زيرا اتفاق اخير نشان ميدهد كه سران دولت دهم، سه روز قبل از نخستين شب قدر، به فرا رسيدن اين شب– كه سابقهاي 1400 ساله در تاريخ و فرهنگ مسلمانان ايران دارد– بي توجه بودهاند و به دليل همين بي توجهي، وزيران پيشنهادي خود را به مجلس معرفي كردهاند. اما ناگهان اين نكته آشكار به ياد آنها آمده ولذا كان لم يكن شدن نامه خود را درخواست كردهاند. آيا كساني كه در برنامه ريزيهاي خود، شرايط سه يا چهار روز بعد را ناديده مي گيرند مي توانند مردم را قانع كنند كه نسبت به هزاران تحول پيچيده مربوط به چهار سال آينده اشراف دارند و در مورد آنها عكس العمل هاي به موقع و كارآمد از خود نشان خواهند داد؟فرض دوم آن است كه حقيقت ماجرا، چيز ديگري است و اشاره به شب هاي قدر، بهانه اي براي مخفي نگه داشتن ماجراي اصلي مي باشد. در آن صورت باز هم مردم حق دارند نگران باشند. زيرا پذيرش فرضيه دوم به آن معناست كه مسئولان دولتي در تعامل با قوه ناظر بر عملكرد قوه مجريه، شفافيت و صداقت كافي از خود بروز نمي دهند. در اين صورت چگونه مي توان به تعامل صحيح آنها با ساير قوا و نهادها در چهار سال آينده، دل بست و به حل مشكلات متعدد و فزاينده كشور اميدوار بود؟ اين نگراني ها آنگاه آزار دهندگي بيشتري پيدا مي كند كه تجربه عملكرد چهار سال اخير بعضي دولتمردان و اصرار آنها به برخي تكروي ها به ياد آورده شود. برخي مسئولان دولتي در چهار سال گذشته نشان دادهاند كه استفاده صددرصدي از اختيارات خود – آن هم با تفسير دولتي – را حق خويش ميدانند و در مقابل، هرگاه لازم بوده از ارائه تفسيرهاي محدود كننده نسبت به اختيارات ساير قوا – به ويژه مجلس – خودداري نكردهاند.مسئولاني كه از چنين روحيهاي برخوردارند اگر قرار باشد در چهار سال آينده نيز بر همين نمط برانند و مخفيكاري را نيز پيشهسازند بسياري از فرصت ها را به تهديد تبديل خواهند كرد. نگارنده باور ندارد كه دستگاه عريض و طويل دولتي و دهها مشاور كه به رئيس دولت براي انجام وظايف خود، مشاوره ميدهند به صورت دسته جمعي از فرارسيدن شبهاي قدر غافل بودهاند و بدون توجه به اين مسئله، مكاتبه رسمي با مجلس انجام دادهاند. اما اگر چنين فرضي پذيرفته شود مفهوم آن، كم اهميت دانستن بزرگترين قوه كشور و كوچك شمردن <معرفي وزيران> است؛ همان موضوعي كه در چهار سال گذشته موجب اصطكاك دولت و مجلس شده و از سوي ديگر تغييرات مكرر مديريتي در سطوح عالي و مياني دولت را به دنبال داشته است. اگر هم سخن كساني درست باشد كه بازپس گيري نامه معرفي وزيران را داراي دلايلي غير از فرا رسيدن شبهاي قدر ميدانند باز هم بايد براي دوران همكاري دولت دهم و مجلس هشتم به شدت نگران بود. زيرا نمايندگان مجلس، از اين پس ساير اظهارات و مكاتبات دولت را نيز داراي ابعادي خواهند دانست كه دولتيها بر مخفي نگهداشتن آن ابعاد از چشم نمايندگان مجلس اصرار دارند. راستي كساني كه در چهار سال اخير بارها گفته اند هيچ چيزي از مردم مخفي ندارند چگونه به خود حق مي دهند در موضوعي كه مسئوليت مشترك دولت و مجلس است، حقيقت ماجرا را از نمايندگان مجلس مخفي نگهدارند؟البته تنها راه تبرئه مسئولان دولتي از اتهام مخفي كردن حقايق، آن است كه قبول كنند در عالي ترين سـطـوح دولتي، مكاتبه اي مهم، سرنوشت ساز و قانوني انجام مي شود در حالي كه مكاتبهكنندگان حتي زحمت ورق زدن تقويم را به خود نمي دهند تا بدانند سه روز بعد، شب هاي قدر فرا مي رسد. در عين حال تبرئه مسئولان دولتي از اتهام مخفي كاري و انتساب حادثه اخير به غفلت از تقويم، يك پيامد ديگر به دنبال دارد. اين پيامد،زير سوال رفتن ادعاهايي است كه در چهار سال گذشته توسط مسئولان دولتي مطرح شده است. آنها بارها ادعا كردهاند براي انجام وظايف خويش و رفع مشكلات مردم، شب و روز نميشناسند. پس چگونه است كه به نظر آنها، حتي سه روز پس از اتمام ليالي قدر، همچنان بايد كار مردم تعطيل بماند و برنامه تنظيم شده مجلس براي تعيين تكليف دو وزير كليدي ملغي گردد؟ توجيه ارائه شده در باز پس گيري <معرفي دو وزير> ناشي از غفلت تقويمي باشد يا ارادهاي براي مخفي نگه داشتن حقايق را به نمايش بگذارد ، ميتواند اين سوال را ايجاد كند كه <چه تضميني وجود دارد از اين پس غفلتهاي تقويمي يا اصرار بر مخفي نگه داشتن برخي حقايق از شركاي حكومتي، موجب تصميم گيريهاي هزينه ساز و فرصت سوز در حوزههاي مختلف نگردد؟> * گسترش صنعت روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "سلوك رفتاري علي عليهالسلام " آورده است: در سلوك سياسي حضرت علي عليهالسلام، آنگونه به مقوله عدالت نگريسته شده كه «خير السياسات العدل»، بهترين خط مشي براي هر حكومتي، عدالت برشمرده ميشود و در نظر اين سلوك رفتاري «العدل سائس عام»، عدالت، سياستي فراگير است. اين سلوك رفتاري، توصيهاي به همه حكومتها دارد و آن اين است كه «ثبات الدول بالعدل» يعني ثبات و پايداري دولتها برپايه عدالت است. در سيره سياسي و حكومتي امام علي عليهالسلام هدف از دستيابي به حكومت، اين است كه جامعه انساني را به سوي تكامل مادي و معنوي و در نهايت به طرف خداوند سوق دهد و عدالت اجتماعي را برقرار كند و زندگي سالم و مسالمتآميزي را براي مردم فراهم آورد. حضرت علي عليهالسلام در خطبه 131 نهجالبلاغه انگيزه خود را از پذيرش حكومت، چنين بيان ميدارد: «پروردگارا! تو ميداني آنچه ما انجام داديم، نه براي اين بود كه ملك و سلطنتي بهدست آوريم و نه براي اينكه از متاع پست دنيا چيزي تهيه كنيم، بلكه بدان سبب بود كه نشانههاي از بين رفته دينت را بازگردانيم و صلح و اصلاح را در شهرهايت آشكار سازيم تا بندگان ستم ديدهات در ايمني قرار گيرند و قوانين و مقررات تو كه به دست فراموشي سپرده شده، بار ديگر عملي شود.» حضرت با شجاعت تمام، همه اموري را كه به قطع، مخالفتهاي بسياري را بر ميانگيخت، در همان آغاز بيعت مردم با خود بيان داشت و براي رسيدن به خلافت و بهدست آوردن دل مخالفان خويش، حتي دروغ مصلحتآميز نيز نگفت. حضرت علي عليهالسلام، اگر ميخواست براي به دست آوردن قدرت به زور و نيرنگ متوسل شود، هيچكس نميتوانست در برابر او قد علم كند، اما همانطور كه خود آن حضرت فرموده است، او هرگز چنين كاري نكرد. حضرت در بياني ميفرمايد: «لولا التقي لكنت ادهي العرب؛ اگر تقواي الهي [مانعم] نبود از همه اعراب، زيركتر [و سياستمدارتر] بودم.» يا در حديثي ديگر ميفرمايد: «يا ايها الناس لولا كراهيه الغدر، كنت من ادهي الناس؛ اي مردم، اگر زشتي نيرنگ نبود، من از همه مردم زيركتر بودم.» يكي از اموري كه حضرت علي عليهالس�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 544]
-
گوناگون
پربازدیدترینها