تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):غذا خوردن نزد مصيبت‏زدگان و با خرج آنان، از رفتارهاى جاهليت است و سنّت پيامبر صلى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814689373




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نیازمند مدلی سازگارتر از حزب با اندیشه اسلامی هستیم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

شرکت‌کنندگان در اردوی آموزشی- معرفتی طرح ولایت، 29 مرداد ماه سال جاری در مؤسسه آموزشی- پژوهشی امام‌خمینی(ره) قم با آیت‌الله مصباح یزدی که مؤسس این طرح است، دیدار کردند.شرکت‌کنندگان در اردوی آموزشی- معرفتی طرح ولایت، 29 مرداد ماه سال جاری در مؤسسه آموزشی- پژوهشی امام‌خمینی(ره) قم با آیت‌الله مصباح یزدی که مؤسس این طرح است، دیدار کردند.   در این دیدار پس از ایراد سخن از سوی تعدادی از دانشجویان، آیت‌الله مصباح به بیان نکاتی درباره ضرورت تشکیلات اجتماعی و لزوم پژوهش در زمینه مدلی سازگارتر با ارزش‌های اسلامی نسبت به حزب پرداخت.   این استاد حوزه علمیه قم همچنین به بیان نکات ارزشمندی درباره ماه مبارک رمضان و روش بهره‌مندی بیشتر از برکات این ماه بیان کرد.   متن کامل سخنان آیت‌الله مصباح در ادامه آمده است:   بسم الله الرحمن الرحیم   تقدیم به روح مقدس امام رضوان الله علیه و شهدای اسلام و انقلاب صلواتی ختم بفرمایید. تشریف فرمایی برادران و سروران عزیز را به این مدرسه که خانه خودشان است، خیر مقدم عرض می نمایم و از خدای متعال درخواست می کنم که همه ما را در راهی که مرضی خودش است، یاری فرماید.   قبل از هر چیز دین خودمان را نسبت به امام رضوان الله علیه همواره باید به یاد داشته باشیم. به برکت وجود ایشان یک ملت 70 میلیونی را خدای متعال ابتدائاً و بلا واسطه و بعد صدها میلیون مسلمان را در جهان از گمراهی، از ذلت، از زبونی، از حقارت ودر یک کلمه از ضلات وجهالت نجات داد. اگر احساس می‌کنیم که ما نورانیتی در زندگی‌مان پیدا شده، عزتی یافته ایم در مقابل کفار و دشمنان و شیاطین، همه اینها از برکات وجود آن مرد خداست که البته او هم پرتو کوچکی از وجود مقدس ولی عصر ارواحنا فداه بود و عالم مدیون عنایت آن بزرگوار است و همه افتخار می‌کنیم که انتظار ظهور آن حضرت را داشته باشیم و در آن روزگار بتوانیم خدمت شایسته ای انجام بدهیم، خودمان بتوانیم رشدی بکنیم. اما قبل از اینکه آن روزگار برسد هم -که امیدواریم دیر نباشد و ما هم در آن روزگار سهمی داشته باشیم از یاری حق- باب ارتباط به طور کلی بسته نیست. درست است که ما خورشید را نمی بینیم اما همانطور که در روایات آمده، نور او از پس ابر بر ما می تابد به هر اندازه که بتوانیم آلودگی هایمان را کم بکنیم، ارتباط قلبی و روحی‌مان بیشتر می شود و بهتر می توانیم استفاده کنیم.   به هر حال، ما دو تا هدف را باید دنبال بکنیم که این اهداف همه به همدیگر وابسته اند و از هم جدا نیستند. اول اینکه سعی کنیم خودمان از آلودگی‌ها دور بشویم، به منبع نور به منبع هدایت نزدیک بشویم، ارتباط قلبی و روحی بیشتری با آن بزرگوار پیدا بکنیم. و دوم اینکه در راه خدمت به خلق خدا یعنی توسعه این ارتباط نسبت به همه انسان‌ها تا آنجایی که می‌توانیم تلاش کنیم. همانطور که عرض کردم این دوتا از هم جدا نیستند، چون خدمت به خلق خدا و تلاش برای هدایت دیگران یکی از وظایف است و آنکه وظیفه اش را انجام ندهد، رشد نمی کند. رشد شخصی ما هم متوقف به انجام وظیفه‌امان است که یکی از آن هم وظایف اجتماعی است.   بخش عظیمی از وظایف اجتماعی نتیجه اش این است که نور اسلام را هر چه می‎توانیم به دیگران بتابانیم بعد ازاین که خودمان بهره قابل توجهی از آن برده باشیم. حقیقت این است که آنقدر این نور عظیم است که یک درصد ناچیزی از آن وقتی به عالم می تابد، عالم گلستان می شود. آن عزتی که در این 3 دهه تدریجاً به شکل های مختلف، جامعه ما در مقابل جوامع کفر پیدا کرده، یک پرتو ضعیفی از اسلام است که به جامعه ما تابیده و همان‌طور که امام تصریح فرمودند، بویی از اسلام آمده. این همه برکات مال همان بویی است که از اسلام آمده. اگر حقیقت اسلام طلوع کند، اگر دل‌های ما واقعاً آماده تجلی اسلام بشود، اگر زندگی ما نمونه یک زندگی اسلامی واقعی باشد، چه خواهد شد؟ همان خواهد شد که در زمان ظهور ولی عصر انجام خواهد شد؛ دنیا را آباد می کند.   برای اینکه به این دو هدف برسیم، بدون شک یک قدم بزرگ، یک شرط عظیم و اساسی افزودن معلومات ما نسبت به حقیقت اسلام است. درست است که همه ما آگاهی هایی از اسلام داریم اما اگر دو زمان خودمان را مقایسه بکنیم، یک دهه قبل، دو دهه قبل، به اندازه ای که عمرمان اکتفا می کند و بالاخره آنچه قبل از انقلاب از اسلام می دانستیم و آنچه حالا از اسلام می‌دانیم، می توانیم بفهمیمم که اسلام چقدر لایه های فراوان دارد، مراتب زیادی دارد و باید بپذیریم تدریجاً، که به آنچه می باید می رسیدیم، نسبت به آنچه رسیده ایم، خیلی کم است.   یک نمونه اسلامی که می‌توانیم نشان بدهیم نمونه عینی وجود امام بود، این اسلام مجسم. اگر خودمان را مقایسه بکنیم با امام که چقدر فرق داریم، آن وقت می فهمیم که اسلام چقدر لایه های مختلفی دارد. ما یک مرتبه ای از اسلام داریم، او هم یک مرتبه ای از اسلام داشت اما میان ماه من تا ماه گردون، بله، خیلی فرق دارد. ما از یک پشه ای از یک سوسکی می ترسیم، او قسم می‌خورد در عمرم از چیزی نترسیده ام. اینها گفتن و شنیدنش آسان است. خود ایشان فرموده بود آن وقت که ایشان را نیمه شب به طرف تهران می بردند، توی راه، آن راننده، آن کسی که پهلوی من نشسته بود، این‌ها می لرزیدند، رنگ‌شان پریده بود ولی من هیچ ناراحتی نداشتم، نمی‌دانستم کجا می رویم و چه‌کار خواهیم کرد اما هیچ نگران نبودم، هر چه خدا بخواهد. این یک چشمه ای از ایمان است در جهت خوف، در محبتش هم همینطور، در فداکاری‌اش هم همین‌طور، در انجام وظایف‌اش هم همینطور، در رعایت عدالت‌اش هم همینطور، در تصرف بیت المال هم همین‌طور. ایشان با آن مقام‌شان، با آن موقعیت‌شان، با آن محبوبیتی که داشتند بین مردم، که افتخار می کردند مردم که ایشان هدایایشان را بپذیرند، برای فرزندش نوشت اگر تو درس بخوانی، می توانم از وجوهات به اندازه ای که برای دیگران می‌دهم، به تو هم بدهم، اگر درس نخوانی، باید خود گذران زندگی کنی، از نجف برای احمد آقا نوشت. حالا من آنجا هستم، بچه ام اینجا دست قدرت فاسد است، حالا دلجویی ازش بشود، کمکی بهش بشود در این جهت، نیست. بیت المال است باید به تساوی بین همه کسانی که نیاز دارند، تقسیم بشود، درس می‌خوانی طلبه ای، مثل طلبه های دیگر، نیستی برو خودت کار کن، و اینها و هزاران نمونه از این‌ها.   چیزهایی است که تعقلش برای ما مشکل است، چه جور می شود آدمیزاد اینگونه فکر بکند. اما ایمان این است، اسلام این است. وقتی ظهور بکند، در مقابل دنیا هم ایستادگی می کند از هیچ کس و هیچ چیز نمی ترسد، امریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند. اما ما در مقابل یک قدرت دسته چندم جرأت نمی کنیم حرفمان را بزنیم، خوب صحبت بکنیم به من و من می افتیم. به هر حال شرط اول قدم این است که معرفت‌مان را نسبت به اسلام بیشتر کنیم، بفهمیم که چی هست اسلام؟ و هر قدر در این راه تلاش بکنیم، زیاد نیست. متاسفانه زمینه این‌جور تلاش‌ها بعد از 3 دهه آن‌طور که باید و شاید فراهم نشده، خدا را شکر خیلی تفاوت کرده اما تا حد مطلوب خیلی فاصله هست.   مسئله دوم مهم‌تر از این است. تنها دانستن کافی نیست. دانستن، مقدمه عمل کردن است. اگر پا به پای افزایش علم در عمل کردن هم تلاش کنیم، امیدی هست که بتوانیم در این راه پیشرفت بکنیم، بتوانیم دست دیگران را بگیریم، یک قدمی پیش ببریم اما اگر به دانستن و علم اکتفا بکنیم، معلوم نیست سرنوشت ما به کجا می انجامد. بودند کسانی که علم های زیادی داشتند، خیلی بیش از آنچه ما می‌دانیم و تصور می کنیم. نه تنها به جایی نرسیدند بلکه بلایی شدند برای اسلام و مسلمین. این از واضحات است که انسان با 2 بال می‌تواند حرکت بکند؛ علم و عمل. اولش اسلام را حقیقتاً بشناسد، دوم سعی کند خوب عمل کند.   مسئله عمل همینطور که اشاره کردم، دو شاخه دارد. یک شاخه عمل شخصی است که آدم برای خودش کار بکند و یک شاخه اش این است که نسبت به دیگران چه وظیفه ای دارد که انجام بدهد. با این مقدمه که برادر عزیزمان اشاره کردند، من روی قسمت دومش می‌خواهم تأکید بکنم. خوب عمل فردی را هر کسی می‌تواند به تنهایی در خانه اش انجام بدهد، از آفت ها هم دور باشد، خیلی مؤونه زیادی هم نمی تواند داشته باشد ولی بخش دوم عمل به این آسانی نیست، مشکلاتی که انبیا با آن مواجه بودند، سر همین بخش دوم است. مشکلاتی که پیروان راستین و صف اول از پیروان انبیا با آن مواجه بودند و نمونه اش حضرت امام، سر همین مسئله دوم است که آدم نسبت به دیگران چه وظایفی دارد و چه‌کار باید بکند، خوب وظایف در اینجا شقوق مختلفی دارد به حسب پست‌هایی که اشخاص دارند، ظرفیت‌هایی که برایشان فراهم می شود، موقعیت‌های اجتماعی که پیدا می‌کنند، توانایی‌های فردی که دارند، این تکالیف تفاوت می کند.   آنچه در جمع شما اهمیت دارد که الحمدالله به آن توجه کرده اید، مسئله ارتباط و همکاری و هماهنگی است. این نشانه رشد اجتماعی شماست که حقیقتاً جای خوشحالی دارد. چون در قشرهای متدین و انقلابی و علاقه‌مند به اسلام و انقلاب یک کمبود بزرگ همیشه مشاهده می شود و آن، این است که احساس نمی کنند همبستگی و ارتباط و همکاری و همیاری یک ضرورت است. حداکثر این را یک رجحان می‌دانند، خوب است آدم یک رفیق داشته باشد، با او کار کند. خوب است، دو نفر بشوند سه نفر، سه نفر بشوند چهار نفر. با یک دوستی که همفکر هستند، در یک شهر دیگر ارتباط داشته باشند، خوب است. اما این چقدر خوب است به حد ضرورت هم می رسد؟ تکلیف واجب هم می شود؟ یا نه همین یک فضیلتی است. غالباً این را در حد یک فضیلت می‌بینند. اینکه فکر کنیم برقراری ارتباط با دیگران و استفاده رساندن به آن ها برای اینکه در کارها خوب پیشرفت بکنند، یک ضرورت است درک خاصی می خواهد، رشد اجتماعی خاصی می خواهد.   حقیقتاً من هنوز باور نمی‌کردم چنین رشدی در جوان‌های ما پیدا شده باشد. کمابیش گوشه و کنار بوده، اما الآن احساس می‌کنم که خداوند به جوان‌های ما لطفی نموده و چنین رشدی را به جوان‌های متدین، انقلابی و علاقه مند به اسلام مرحمت نموده است. عده ای از اطراف کشور ماهی یک مرتبه، دو ماهی یک مرتبه، کمتر بیشتر، تعهد داشته باشند جمع بشوند، تبادل نظر بکنند، همفکری بکنند، همکاری بکنند، بسار نعمت بزرگی است و این می‌تواند منشأ برکات فراوانی باشد، یعنی برد کار را، ارزش کار را، بازده کار را، بصورت تصاعد هندسی بالا ببرد. این نیست که یک به اضافه یک بشود دو. مسئله این است که دو نفر با هم همکاری می‌کنند برد کارشان، ارزش کارشان بصورت تصاعد هندسی بالا می‌رود. گاهی هم به توان بالا می‌رود. تجربه نشان می دهد، خود آدم هم می‌فهمد، تجربه تاریخی هم نشان می دهد. ولی به هر حال درکش یک رشدی می‌خواهد. همه این‌ها آن‌طوری که باید باور نمی کنند، خیال می کنند حداکثر وقتی دو نفر با هم همکاری کرد 1+1 شد 2. ولی این‌جور نیست خیلی توان کار بالا می‌رود. و شاید این همه اهتمامی که در متون دینی به‌خصوص در قرآن و همچنین در روایات فراوان به برقراری ارتباط بین مؤمنین و همکاری و وحدت و اتحاد، با تعابیر مختلف شده، حاکی از این حقیقت است که درکش به آسانی برای همه فراهم نمی شود، یعنی مقدار حقیقتش نامشخص است، فی الجمله قبول دارند.   من اوایل طلبگی دوست داشتم روایات را مطالعه کنم، گاهی یک روایاتی می‌دیدم درست به دلم نمی نشست یعنی قدرت درکش را نداشتم، از جمله همین روایاتی که در باب ارتباط ما مؤمنین بود مثلاً "تزاوروا و تذاکروا امرنا و احیوا امرنا " به این مضمون روایات زیاد داریم که به دیدن هم بروید" تزاورو" یعنی همدیگر را زیارت کنید، دیدار کنید و "تذاکرو امرنا" به دیدن هم بروید و موضوع مربوط به ما را، مسئله ولایت اهل بیت را به بحث بگذارید. یعنی قدم اول دیدار همدیگر است. در ملاقات گفتگو می شود، نتیجه گفتگو، احیای امر اهل بیت است. اگر بخواهیم امر اهل بیت، که همان هدف خدای متعال از بعثت انبیا و ائمه است، اگر بخواهیم آن تحقق پیدا بکند، راهش این است. از اینجا شروع کنید. به دیدن هم بروید، بعد بنشینید با هم گفتگو کنید، صحبت کنید، بعد تصمیم بگیرید و عمل کنید. من تعجب می کردم این دید و بازدید چه ربطی دارد به "احیوا امرنا". این اقلاً مال 60 سال قبل هست. درست نمی فهمیدم ارتباط این جملات را، اما کم کم وقتی مسائل اجتماعی را دیدم، به‌خصوص جریان پیش از انقلاب را، آن فعالیت‌هایی که باید مخفیانه دور از چشم ساواک انجام بگیرد، این وقت‌ها فهمیدیم که این حدیث چقدر پر معنا، پر مفهوم و راهگشاست. اگر می‌خواهید مسائل اسلامی را، مسائل اجتماعی اسلام را، مسئله اهل بیت را و حکومت اسلام را احیا کنید، با دولت دیکتاتوری که وجود داشت که بچه های پیغمبر را می گذاشتند لای جرز با یک همچنین قدرتی چگونه می توانید کار بکنید. خوب باید به خانه های هم بروید، با هم صحبت بکنید. بایستید وسط خیابان داد بزنید، حرکتی انجام بدهید، فوراً سرکوبتان می کنند. باید حرکت را از خانه هایتان شروع کنید، با همدیگر صحبت بکنید، به یک نتیجه ای برسید، راهکار عملی پیدا بکنید، شروع کنید عاقلانه و سنجیده یک حرکتی را انجام بدهید. منظورم این است که آدم بفهمد، خود این که آدم بفهمد فعالیت‌های اجتماعی را چگونه باید انجام داد، راهکارش چیست، از کجا باید شروع کند و چگونه بسطش بدهد؟ مخصوصاً در این عصری که به حق عصر ارتباطات نامیده شده، در یک همچو عصری با یک همچنین فرهنگی که حاکم بر دنیا هست، ما اگر اهمیت ارتباط را درک نکنیم و فکر کنیم با کارهای فردی و سبک می شود کاری انجام داد، خیلی اشتباه می کنیم. یعنی نعمت‌های خدا را ندیده می‌گیریم ازش استفاده نمی‌کنیم.   خوب در اینجا سؤالاتی مطرح می شود که ارتباط چگونه باشد؟ در چه شکلی، بر چه اساسی باشد؟ در چه قالبی و مدلی باشد؟ حقیقت این است که در اوایل انقلاب یعنی حدود 50 سال قبل، آن موقع وقتی گفته می‌شد فعالیت‌های مشترک و ارتباطات تنها مدلی که وجود داشت، مدل حزب بود. در بین احزاب هم چیزی که به‌عنوان حزب مبارز بود و ایدئولوژی مبارزه بود، حزب‌های مارکسیستی بود و غالباً آن وقت‌ها کسانی که می‌خواستند به فعالیت‌های مبارزه ای بپردازند، کم و بیش از این گرایش های مارکسیستی داشتند با مراتب مختلف. چون ایدئولوژی مبارزه را آن‌ها خودشان القا می کردند، اصلاً علم مارکسیست علم مبارزه است.   کم کم قبل از انقلاب گروه هایی، احزابی تشکیل شد و بعد از انقلاب هم ابتدا با همان زمینه فکری در فکر تشکیل حزب بودند که چند تا هم حزب تشکیل شد که مهم‌ترینش حزب جمهوری اسلامی بود، حزب خلق مسلمان، خلق عرب و غیره. ولی حقیقت این است که این تنها مدل صحیح نبود. امام هم چندان به این علاقه ای نداشت بعد از مدتی هم دستور حذفش را دادند. هنوز ما در این جهت پیشرفتی نکردیم که مدل های جدیدی برای ارتباط خودمان ابتکار کنیم.   این یک مدل غربی است با مقدماتی که تعریف خاصی دارد و این در واقع یک الگو گیری از تفکر غربی بود، تعارف نمی کنیم اما اینکه به فکر این باشیم که ارتباطات بر یک اساسی باشد که با بینش های اسلامی سازگارتر باشد، عوامل رشد درش بیشتر باشد، سوء استفاده در آن کمتر باشد، گروه گرایی در آن کمتر باشد، خلاصه عوامل ایجابی و مثبت‌اش زیاد باشد و زمینه رشد ارزش‌های اسلامی در آن فراوان‌تر باشد، در این زمینه ها کم کار کردیم.   یکی از زمینه های پژوهشی که می شود در آن کار کرد برای کسانی که علاقه دارند به زمینه کار در مسائل اجتماعی سیاسی، خوب است یکی از پروژه های تحقیقی‌شان را همین قرار بدهند که غیر از حزب، از چه مدل ارتباطاطی دیگری می شود استفاده کرد برای مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی سیاسی، به صورتی که با ارزش‌های اسلامی سازگارتر باشد و کارآمدتر باشد؟   ولی صرف نظر از آن راه های ساده ای که همه جای دنیا وجود دارد و همیشه وجود داشته، تشکیل انجمن ها یا با هر اسم دیگری، این قبل از اسلام هم همینگونه بود. در زمان پیغمبر(ص)، همه می دانید، قبل از اینکه به رسالت مبعوث بشوند، در یک جمع جوانان مکه عضویت داشتند. یک عده جوان‌های جوانمرد در زمان خودشان با آن ارزش‌هایی که متناسب آن زمان بود، جمع شدند و یک سوگندنامه‌ای تهیه کردند و قسم خوردند و هم قسم شدند که جلوی بعضی ظلم ها و نامردی ها را بگیرند. این هم قسم شدن، اسمش "حلف الفضول" بود. معروف است در تاریخ. پیغمبر اکرم قبل از بعثت‌شان که البته موحد بودند، نمازخوان بودند که هیچ وقت به بت ها سجده نکردند، اما با همین بت پرست‌ها هم پیمان شدند برای یک کار اجتماعی، جلوی ظلم را بگیرند. در بعد از اسلام هم از آن یاد می‌کردند گویا مباهات نیز می کردند.   خوب یک همچنین کارهایی همیشه بابش مفتوح است که یک کسانی با هم متعهد بشوند، قراردادی طرفینی، همگانی، ببندند. اگر شکل کار را دقیقاً بخواهند مشخص کنند، شاید نظرشان تغییر کند اما باید یک چهار چوبی را برای کار تعیین کنند، یک وقت معقولی را برای کارها در نظر بگیرند، روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه. برنامه هایی داشته باشند، طرح هایی داشته باشند روزانه، طرح هایی داشته باشند هفتگی، آنهایی که نزدیک‌ترند در هفته با هم جلسه بگذارند، بعد تعهد ماهانه داشته باشند، باز از لحاظ اختلاف سطح فکر، تجربه، معلومات، موقعیت‌های اجتماعی، تدریجاً اینها که گسترش پیدا می کند، طرح هایی و شعبه هایی را برای آن ایجاد کنند، جوان‌ها یک طرف، آنها که سابقه کاری بیشتری دارند همین‌طور. مشابه این تشکیلاتی که به‌صورت احزاب هستند.   منتها آنجا با یک تعهدات حزبی است که صرفاً برای اهداف سیاسی است که نتیجتاً برمی‌گردد به اینکه یک عده ای خدمت‌گزار یک گروه دیگر است اسمش این است که هدفشان مشترک است. اینکه دمکراسی و مردمسالاری که این همه رو ی آن مانور می‌دهند، ملاحظه می‌کنید که آخرش حکومت یک عده سرمایه دار پشت این جمع است. این مردم بیچاره خیال می کنند که اینها حاکمند. اکثر مردم می گویند فلان کار را نکن، ما راضی نیستیم، این‌ها گوش نمی دهند. خوشان هم حتی اگر ایده ای داشته باشند، بخواهند کاری انجام بدهند، گروه های پشت پرده نمی گذارند. مجبور می‌شوند نظرشان را تغییر بدهند و تسلیم بشوند. نمونه هایش را می بینید. اسمش مردم سالاری است، آنچه که نیست و منشأ اثر نیست، مردم هستند. گروه های خاصی هستند، به اسم مردم می آیند حکومت می‌کنند. در احزاب هم همین‌طوراست، احزاب ابزار کار همین ها هستند. اما اگر تجمع و همکاری بر اساس اهداف معنوی و الهی و خدمت به خدا و پرستش خدا و خدمت به خلق بود، شکلش خیلی تفاوت می کند.   بعد از این مقدمه طولانی، پیشنهاد هایی که عرض می‌کنیم؛ اول اینکه واقعا اگر کسانی فرصت کارهای پژوهشی دارند، در زمینه مسائل اجتماعی، به فکر طراحی و ابتکار مدل‌هایی برای همکاری ها، غیر از آنچه امروز به‌عنوان حزب در دنیا شناخته می شود، باشند. انواع همکاری‌هایی که تصور می شود، بررسی بشود. چه آن‌هایی که وجود دارد و چه آن‌هایی که می شود، ایجاد کرد و این‌ها با معیارهای اسلامی سنجیده بشود که کدام یک از این‌ها با معیارهای اسلامی سازگارتر است. خود این یک پروژه علمی است، یک کار تحقیقی است و می تواند در تحولات کشورهای اسلامی و آن‌هایی که می خواهند فعالیت‌های اجتماعی‌شان را توسعه بدهند، بر اساس یک حرکت علمی می تواند کارساز باشد. حالا این کار ویژگی های خاص خود را می طلبد. کسایی که بخواهند در این زمینه کار بکنند، باید فراغت نسبی داشته باشند، مطالعه در زمینه علوم اجتماعی داشته باشند، ذوق و علاقه داشته باشند.   اما پیشنهادهایی کاربردی برای شما. درست است ما آن آمادگی لازم را برای خدمت رسانی به شما عزیزان چنانکه در خور همت شماست، نداریم ولی حقیقت این است که وقتی تقاضا زیاد باشد، تدریجاً عرضه هم متناسب با تقاضا پیدا می شود. آن شعر معروف مولوی که می گوید: آب کم جو تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست.   اصلاً حرکت انقلابی ما همین‌طور بود، از همین جا شروع شد. یعنی نیازهای مردم و توده های مردم بودند که رهبرانی را به‌وجود آورد. البته امام نقشش جداست، موتور حرکت بود، اصلاً قطب این حرکت بود. ولی پیدایش یاران و پیروان امام و بالاخره تا بعد از پیروزی انقلاب کسانی که بتوانند مدیریت کنند این کشور را، پست‌ها را، وزارتخانه ها را اداره کنند. این‌ها با همین نیازهایی که در جامعه پدید آمد، ساخته شد.   حتماً شما شنیده اید که یکی از شخصیت‌ها می گفت -که وزیر کشور بود- معاون یک نامه ای را آورد، گفت این را پاراف کنید، من نمی دانستم پاراف یعنی چه؟ وزیر کشور نمی دانست پاراف یعنی چه؟ گفتم خوب شما نامه را بگذارید اینجا بروید. می‌گوید رفتم سراغ کتاب لغت ببینم پاراف یعنی چی. این‌جوری کشور ما ساخته شده، از صفر. ولی وقتی نیاز بود، تقاضا زیاد بود، خواه ناخواه حرکت سریع برای عرضه پیدا شد. و حالا الحمدلله می بینید که چه سرعتی گرفته که دنیا را متحول کرده و در بعضی زمینه ها سرعت پیشرفت دانشمندان ما واقعاً دنیا را تحت تأثیر قرار داده. پس اینها شدنی است، استعدادش را خدا در آدمیزاد قرار داده است. آن‌وقتی که با نور ایمان توأم بشود، کمک های الهی بیشتر شامل حال می شود و این سرعت را شتاب مضاعف می بخشد.   بنابراین ما باید با کمال امیدواری در صدد باشیم که حرکت را شروع بکنیم و نیازهای خودمان را مطرح کنیم، وقتی نیازها مطرح شد، کسانی هم هستد دلشان بخواهد خدمت بکنند. منتها چون زمینه ای برای عرضه نداشتند، رشدی نکردند در این زمینه. آن‌هایی که آمادگی داشته باشند برای عرضه، آنها حرکت می کنند، خوشان را آماده می‌کنند و تدریجاً این کار پیش می رود. منظورم این است در ابتدای کار می بینید که باید و شاید نیازهای شما پاسخ داده نمی شود، زود ناامید نشوید. وقتی نیاز تشدید و پافشاری شد و تکرار شد، آب هم می جوشد و خدای متعال برکاتش را نازل می کند. بنابراین، غیر از آن پروژه علمی که روی آن باید کار بشود، شما برای شکل کار خودتان با تجربه هایی که دارید، سعی کنید کارتان را توسعه بدهید، وقت بیشتری بگذارید، نیروی بیشتری صرف کنید و مطمئن باشد که این نیروهایی که در اینجا صرف می کنید، در این مرحله ضرر نمی کنید. یعنی این مرحله، مرحله ای است که باغبان می خواهد یک نهال را رشد بدهد، فرض کنید که امسال نهالی کاشته اید، فوراً بار نمی دهد. یک درخت گردو را وقتی شما می کارید، سبز می شود اما تا برسد به درخت گردویی که یک خروار گردو بدهد، خیلی طول می‌کشد ولی این کار خواهد شد. آن زحمتی که شما می‌کشید، عاید خواهد شد، منتهی با زمان مناسب خودش، ضرر نمی کنید از اینکه وقت صرف بکنید برای زیرسازی کارهای اجتماعی‌تان، برای ایجاد اهداف مناسب با تشکیلات‌تان، خسته نشوید.   نکته سوم اینکه، اینها توضیح واضحات است با اینکه شما هم می‌دانید، یادآوری می‌کنیم، فعالیت‌تان را حتماً باید در 2 بخش متمرکز کنید. یکی در جهت مسئله شخصی، افزایش معلومات. دوم رشد عملی درفعالیت‌های اجتماعی. همین‌طور باید سعی کنید آموزش را توسعه بدهید تا دیگران از لحاظ کمی و کیفی معلومات‌شان افزایش پیدا بکند. و یکی هم از لحاظ تربیتی و اخلاقی و معنوی رشد بکند. فرض کنید مثلاً یک کسی تمام کتاب‌های مطهری رضوان الله علیه را حفظ باشد، حالا نه، بفرمایید قرآن و نهج البلاغه و همه آن‌ها را حفظ باشد اما اگر رشد عملی نکرده باشد، تمرین عملی نکرده باشد، پیشرفتی معلوم نیست بکند. رشد انسانی در گرو 2 بال است، ما باید سعی کنیم همراه افزیش سطح معلومات‌مان، اراده‌امان هم قوی‌تر بشود، تمرین عملی‌مان هم بیشتر بشود، هم اجتناب از گناه ها هم تعهد به تکالیف واجب و مستحب.   خوشبختانه در این ایام ماه رمضان که در پیش است و در آستانه یک بهاری از عمرمان هستیم که ساعاتش بسیار مغتنم است، و باز از حقایقی است که در دین آمده و اگر در دین نیامده بود، برایمان باور کردنی نبود. صاف و صریح عرض بکنم که بنده با این سنم و بالاخره 60، 70 سال با کتاب سر و کار داشتیم اگر این آیه در قرآن نبود، من ته دلم باور نمی شد که یک شب در سال به اندازه هزار ماه ارزش داشته باشد، چطور می شود؟ خدا چقدر لطف می کند؟ خوب بالاخره عرض سال هم کسی یک کار نیکی بکند، خدا کم نمی گذارد. نه تنها کم نمی گذارد بلکه من جاء بالحسنة فله عشر امثالها، اقلاً 10 برابر مزد می دهد. اما یک شب در سال باشد که بیش از 80 سال، یعنی بیش از یک عمر معمولی انسان ارزش داشته باشد. همین چند روز آینده چنین شبی را در پیش داریم. لیلة القدر خیر من الف شهر، قرآن شوخی نمی کند، به همین نسبت، ایام ماه رمضان ساعاتش با ماه ها و ساعات روزهای دیگر متفاوت است. پیغمبر اکرم فرمود در این ماه نفس کشیدنش ثواب تسبیح دارد، انفاسکم فیه تسبیح، نومکم فیه عبادة، آدم روزه دار وقتی می خوابد، سختی هست و کار، همان خوابش هم عبادت حساب می شود. اگر خوابش عبادت می شود، بیداری‌اش چقدر حساب می شود؟ اگر بیداری عبادت حساب می شود، فکر کردنش چقدر حساب می شود؟ اگر فکر کردنش عبادت حساب می شود، آن عملی که ناشی از آن فکر و معرفت باشد، چقدر حساب می شود؟   سعی کنیم در این ماه معرفتمان را بالا ببریم، خدا را بهتر بشناسیم، امام زمان را بهتر بشناسیم، ارادتمان زیاد بشود و همه اینها با عمل رشد می کند، تنها با درس خواندن و کتاب خواندن پیشرفت نمی کنیم. ارتباط با وجود مقدس ولی عصر ارواحنا فداه که مجاری فیض است، ارتباط با خدای متعال تنها با کتاب خواندن پیدا نمی شود، آن یک شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. شرط کافی این است که آدم به آن دانسته اش توجه کند، عمل کند، تمرین کند، نماز بخواند، قرآن بخواند، رسیدگی به نیاز مندان و به خویشاوندان و همسایگان بکند، با مردم خوش رفتاری بکند، تحمل رنج دیگران را بکند، با همین هاست که آدم ساخته می شود. اگر آدم اینها را رعایت بکند، یک ماه که می گذرد، به اندازه یک عمر تکامل پیدا کرده، یک شبش هم اندازه یک عمر می تواند کسب فضیلت بکند، دروغ نیست اما کار هر کسی هم نیست.   با سستی و تنبلی کار پیش نمی رود. در این ماه سعی کنیم که معرفت شخصی‌مان را افزایش بدهیم و هم برای افزایش معرفت دیگران قدمی برداریم که هر کار خیری، آدمی برای کس دیگری انجام بدهد، خدا 70 برابر به خودش سود می دهد. حالا باید برنامه ریزی کنیم که چه‌کار کنیم که در این فرصت که البته یک فرصت تمرینی است، باعث بشود که هم معرفت ما افزوده بشود، آیاتی که تلاوت می کنیم، خوب در آن دقت بکنیم، تدبر کنیم، سعی کنیم حال‌مان را با مضمون آیه تطبیق بدهیم. همان‌طور که دستور داده شده، وقتی قرآن را می خوانید، فرض کنید شما مخاطب این آیه هستید. اگر خدا بشارت می دهد به مؤمنین که چه نعمت هایی برایشان می دهند، فرض کنید خدا دارد به شما می گوید که ای بنده‌ی من، به تو این نعمت‌ها را خواهم داد قدر این عمر را بدان. اگر تهدید می کند که کسانی که گنه‌کار هستند، فلان عذاب ها را دارد، فرض کنید خدا دارد به شما می گوید، حالا آیه در باره کفار نازل شده، اما فرض کنید خدا دارد به شما می گوید.   سعی کنید حال‌تان را متناسب با مضمون آیه بسازید، آن وقت می بینید که شما دارید آیه قران می خوانید اما بی اختیار اشک‌تان جاری می شود، دل‌تان نرم می شود، یک نورانیتی در خودتان پیدا می کنید، در یک فضای پاک نورانی پرواز می کنید، این کاری است که از قرآن بر می آید. اما اگر همین طور ورور بخوانید، که البته از نخواندنش بهتر است، اما خیلی فرق است، بین آن‌جور قران خواندن با اینکه فکر این باشید که فوراً صفحه را تمام بکنید.   همین طور در نماز خواندن حواسش باشد که چه می گوید؟ با کی می گوید؟ این‌هاست که ارزش کار را ده‌ها و صدها برابر افزایش می‌دهد. آن‌وقت باعث این می شود که آدم بتواند یک شبه ارزش 80 سال را کسب بکند. زمینه اش را آدم باید فراهم کرده باشد، یک‌دفعه ای که نمی شود. به هر حال فرصت خوبی است، غافل نباشیم.   یکی از بهترین چیزهایی که خدا در این ماه دوست دارد، این است که آدم به فکر دیگران باشد. اول آن اندازه که از آدم برمی آید، فکر دلجویی، سخن خوشی، و کمک های مادی که آدم می تواند، ولی بالاتر از این ها کمک معرفتی، علمی و ایمانی است که آدم می تواند داشته باشد که هزاران بار از کمک های مادی با ارزش‌تر است.   امیدواریم که خدای متعال به همه شما و به گوینده گنه‌کار رو سیاه این توفیق را بدهد که از این لحظات ماه مبارک بهترین استفاده را بکنیم، روز و شبش، در وظایف فردی و اجتماعی‌مان قدم‌هایی را برداریم و این تمرینی باشد انشاء الله برای اینکه در سال آینده تا آن اندازه که حیات داریم، از این سرمایه بهترین استفاده را ببریم.   خدایا انشاء الله ساعت به ساعت، بر علو درجات امام بیفزای، سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدار، همه خدمت‌گزاران به اسلام و مسلمین را موفق بدار، به ما هم توفیق خدمت به خلق خدا و به این نظام مقدس مرحمت بفرما، عاقبت همه ما را ختم بخیر بفرما. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته /2759/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 563]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن