واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: انرژي تجـديدپذير و تجربه آلمان
ساختمانهاي پارلمان آلمان كه دور كرانههاي روداسپري در مركز برلين حلقه زده طوري ساخته شدهاند كه بخش اعظم نور طبيعي و جريان هواي منطقه را تأمين ميكنند. برق و گرماي ساختمانها بوسيله ژنراتورهاي سوخت زيستي در زيرزمين تأميـــن ميشوند. گرماي اضافي بعداً در شكافهاي عميق زيرزمين انبار ميشود تا ساختمانها را در زمستان ـ كه سرماي خارج براي خنك كردن دوباره ساختمانها در زيرزمين انبار ميشود ـ گرم كند.
حتي رايشتاگ، كه ابتدا در سده نوزدهم ساخته شد، اكنون 60 درصد نيروي خود را از انرژي تجديدشدني ميگيرد. بنابراين وقتي اعضاي پارلمان ماه گذشته عملكرد زيست محيطي خودرا ارزيابي كردند، شما ممكن بود انتظار نوعي تبريك به خود را از آنها داشته باشيد. تصميم آنها زياد خوب نبود. در پايان سال 2008، اگر همه چيز طبق طرح پيش رود، رايشتاگ كاملاً با انرژيي قابل تجديد كار خواهد كرد.
داستان آشكاري است. تشعشات گازهاي گلخانهاي آلمان دركل ميان سالهاي 1990 و 2005 حدود 18 درصد كاهش يافت، در حالي كه در همين مدت تشعشعات گازهاي گلخانهاي ايالات متحده 16 درصد افزايش داشت. اما عملكرد جالب آلمان بيشتر از آنكه يك نوآوري باشد از چگونگي اجرا سرچشمه ميگيرد. دولت آلمان چيزي را به شانس رها نكرده است. ماليات بر محيطزيست روي سوخت، مردم را از استفاده از نفت دلسرد كرده است. قوانين براي كاهش ضايعات و بازيافت فشار ميآورند، توليدكنندهها بايد براي ضايعاتي كه بوجود ميآورند هزينه بپردازند. يارانهها مردم را تشـــويق ميكنند خانههايشان را با صفحات خورشيدي تعمير اساسي كنند. ممكن است بهانهاي براي توسل به قالب ملي به نظر آيد. اما آلمانيها با كارايي نشان دادهاند در اين كار موفق بودهاند. و معناي آن اين است كه بسياري از دستاوردهاي آنها قابل تكرار هستند. آلمان مانند ايالات متحده يك كشور بزرگ صنعتي است كه درآن سياست زيست محيطي اجرايي بايد با منافع تجاري هم سويي داشته باشد. و مانند ايالات متحده، آلمان داراي يك نظام سياسي است كه در آن دولتهاي ملي و محلي به شكل نيمهخودگردان در درون يك ساختارفدرالي عمل ميكنند. كه فضاهاي زيادي را براي آزمايش سياست اجازه ميدهد. بنابراين آمريكاييها از پرجمعيتترين كشور اروپا چه ميتوانند ياد بگيرند.
مشاركت
دريك روزمتلاطم، در شهر كوچك باوريايي شوراندورف، پارچههاي مشمايي سفيد، روي گياه گنديده سفت بستهبندي شده وروي زمين افتاده، برهم ميخورند. محل بوي يك حياط طويله را ميدهد. در حقيقت، اينجا مركز شماخ بيوگاز، شركتي است كه بوسيله اولريخ شوماخ كشاورز و دو برادرش براي توليد سوخت از زبالههايشان تأسيس شد و اكنون بزرگترين كارخانه بيوگاز در آلمان است. گياهان انبار شده ـ مخلوطي ازگياهان غذايي مانند گندم ، ذرت، چاودار سبز و سيب زميني ـ از طريق دو دستگاه عظيم به گازمتان تبديل ميشوند. شركت بعداين گاز را ميگيرد، آن را چندمتر آن طرفتر تصفيه و به شبكه گاز طبيعي آلمان پمپاژ ميكند.
اين حسن EEG قانون منابع انرژي تجديدشدني يا «قانون تغذيه» آلمان است ـ هسته مركزي برنامه تغيير آب و هواي اين كشور. اين قانون بدون اينكه اقدام خاصي را تجويز كند به شهرونداني كه انرژي خود را از منابع تجديدشدني توليد كنند كمك مالي ميكند و به آنها اجازه ميدهد مازاد انرژي خود را به شبكه بفروشند. اين يارانهها معنايشان اين است كه توليد انرژي تجديدشدني به سرعت افزايش يافته است. وزارت محيطزيست تخمين ميزند بيش از 14 درصد از برق اين كشور اكنون از منابع تجديدشدني تأمين ميشود. اين رقم بيش از دو برابر سال 2000 است كه يك دولت «سرخ ـ سبز » فدرال ـ ائتلافي از سوسيال دمكراتها و سبزها ـ EEG را ارائه داد.
امروز اين قانون حمايت همه احزاب سياسي مهم را در اختيار دارد. سون تسكه مدير انرژيهاي تجديدشدني بين الملل صلح سبز ميگويد «اين موفقترين ابزار است. اين ارزانترين راه براي برنامه ريزي در زمينه انرژيهاي تجديدشدني است.»
هواداران محيطزيست ميگويند اگر ايالات متحده نيز قرار بود قوانين مشابهي را به اجرا بگذارد، ميشد انتظار داشت دستاوردها حتي بزرگتر باشند. در سرتاسر آلمان ديدن خانههاي با صفحات خورشيدي فتوولتايك بر روي بامهايشان امري عادي است. اما اين در حالي است كه آلمان بيشترسال را سرد و از نور آفتاب بيبهره است. رينهارد باتيكوفر رئيس حزب سياسي سبزها ميگويد استفاده از فناوري فتوولتايك در ايالتهاي آفتابي مانند كاليفرنيا يا آريزونا مسلماً خيلي موفقتر از كشور ما خواهد بود. ايالات متحده نيزمي تواند از فناوريهاي ديگركه براي هواي آلمان نامناسب هستند، مانند نيروگاههايي كه با حرارت خورشيدي كارمي كنند استفاده كند. آلمانيها در حال حاضرسرگرم ساخت مزارع بادي عظيم در نزديك ساحل در درياي شمال هستند، با آسيابهاي بادي با تيغههايي به طول زمينهاي فوتبال كه صدها متر ارتفاع دارند. اما ايالات متحده از فضاي كافي براي ساخت مزارع بادي درخشكي كه ساخت و نگاهداريشان خيلي ارزانتر است برخودار است.
انرژيهاي تجديدشدني چه تفاوتي واقعاً در تغييرآب و هوا دارند؟ منطق ميگويد نيروي باد وقتي كارمي كندكه باد بوزد. اما در اين جانيز نمونه آلمان ممكن است ثابت شود كه آموزنده بوده است. شماخ بيوگاز را در نظر بگيريد. از آنجايي كه انبار كردن گاز ارزان است (و نه انباركردن برق ) شماخ بيوگاز با توليدكنندههاي انرژي خورشيدي و بادي براي ساخت آنچه «يك سيستم يك پارچه انرژي» ميخوانند همكاري كرده است. اگر نور خورشيد براي پاسخگويي به تقاضا ضعيف باشد، ميزان انرژي با سوزاندن گاز زيستي انبار شده افزايش مييابد.
تأكيد آلمان بر انرژي تجديدشدني بيش از حد انتظار به هدفهاي تغيير آب و هوايي اين كشوركمك كرده است. اين برنامه همچنين يك موفقيت بزرگ اقتصادي بوده است. در حال حاضر حدود250 هزار نفر در بخش انرژي تجديدشدني اين كشور كار ميكنند. و صدور انرژي تجديدشدني افزايش چشمگيري يافته است. زيگمور گابريل وزير محيطزيست ميگويد: ما ثابت خواهيم كرد(عمل) تغييرآب و هوا و رفاه اقتصادي متضاد هم نيستند، بلكه متقابلاً به هم متكياند. اين پيام به نظر ميرسد دريافت شده است، اسپانيا، ايتاليا ـ و ايالت كاليفرنيا ـ اكنون قوانين تغذيه خودرا دارند.
توليد سبز
چگونه آلمان به يك تنظيم كننده سياستهاي زيست محيطي تبديل شد؟ جنبش نوين هوادار محيطزيست آلمان تقريباً به همان شكلي كه جنبش ايالات متحده شروع به كار كرد شروع شد ـ به عنوان يك عنصر حاشيه فرهنگي در اواخر دهه 1960 و سالهاي دهه 1970. اما در حاليكه بيشتر هواداران محيطزيست ايالات متحده در درون سياستهاي سنتي احزاب، باقي ماندند ـ يا همه انرژي خود را روي فعاليتهاي گروه فشار گذاشتند ـ فعالان آلمان يك راه متفاوت را انتخاب كردند. درسال 1979، يك حزب سبزدر برمن براي نخستين بار چند كرسي پارلمان ايالتي را بدست آورد. حزب سبز فدرال سال بعد از آن رسماً تأسيس شد و تحت رهبري شخصيتهاي پرجذبهاي مانند پتراكلي كه در سال 1992 به قتل رسيد، به سرعت به نيرويي تبديل شد كه ميشد بر روي آن حساب باز كرد. اين حزب ابتدا به دو دسته «FUNIS » كه سازش سياسي را به عنوان خيانتي به آرمانهايشان ميديد و « REALOS » كه به درستي معتقد بود قوانين آلمان به احزاب اقليت كمك ميكند، حداقل در مقايسه با ديگر كشورها، تقسيم شد.
آلمان به هر حزبي كه بيش از 5 درصدآرا را بياورد كرسيهايي دربونداستاگ ميدهد كه اين معنايش اين بودكه سبزها در سال 1983 ميتوانستند در آنجا حضور داشته باشند. آنها درسال 1998، وقتي درست زير 7 درصد آرا را بدست آوردند، به حدكافي مورد اعتماد بودندكه با حزب سوسيال دمكرات يك دولت ائتلافي تشكيل دهند، ويوشكا فيشريك فعال مبارز دهه 1970، رهبرآنها، وزير امور خارجه شد.
اكنون، هواداري از محيطزيست، محكم در سياستهاي آلمان جا گرفته است. خانم آنگلا مركل، صدراعظم، يك محافظهكار است اما به يك رهبر جهاني در مبارزه براي ارتقاء سياستها درباره تغييرآب و هوا تبديل شده است. در اينجا هم مانند ايالات متحده چشم اندازهاي طبيعي ـ بيشهزارها و آب ـ از مدتها قبل يك عنصر مشخصكننده هويت ملي بوده است. اما با اينكه مسايل زيست محيطي در بسياري ازكشورها در دهه 1980 مهم شد، بعضي نگرانيهاي خاص آلماني نيز به اين امر كمك كــــرد. وقتي بارانهاي اسيدي جنگلهاي آلمان را در دهه 1980 لخت كرد، رهبران محافظه كار باواريا نگرانيهايشان درباره سلامت سرزمين خود افزايش يافت .
شايد تحريككنندهترين مسأله نيروي هستهاي بود. آلمانيها در خط مقدم جنگ سرد هميشه از خطرات احتمالي انرژي هستهاي بخوبي خبر داشتند.
پس از حادثة چرنوبيل اوكراين ـ كه يك ستون ابر راديواكتيو ناشي از آن درآسمان بخش اعظم اروپاي مركزي و شرقي پراكنده شد ـ هلموت كهل، صدراعظم محافظهكار بود كه وزارت فدرال براي نظارت بر ايمني هستهاي و محيط زيست را ايجاد كرد.
دولت كهل همچنين نخستين قانون آلمان را در اين باره درسال 1991 ارايه داد.
وقتي صنايع آلمان دريافتند با وجود قوانين سخت زيست محيطي ميتوانند رشد كنند ـ و در حقيقت بازارهاي صادراتي را براي فناوريهاي سبز توسعه دهند ـ يك اجماع وسيع درباره فوايد سبز شدن بوجود آمد. ميرانداتسرورز، مدير مركز تحقيق زيست محيطي در دانشگاه آزاد برلين، ميگويد: « اين يك چيز ذاتاً آلماني نبود. حفظ محيطزيست بيشتر به صورت يك بخش از فرهنگ آلمان خود را تثبيت كرد. مردم چراغها را خاموش ميكنند، مردم به خوبي آگاهند چه چيز را دارند به هدر ميدهند وآن را كجا مياندازند.»
اثر يك تغيير مشابه در رفتارها ميتواند حتي از اين هم در ايالات متحده چشمگيرتر باشد. هلموت ويندنر، كارشناس سياست زيست محيطي در مركز تحقيقات علوم اجتماعي برلين، درباره هموطنان آلمانياش ميگويد: «ما از خطركردن بيزاريم.» سرمايهداران ماجراجوي ايالات متحده هم اكنون دارند روي فناوري سبز سرمايهگذاري ميكنند.
«اگر دولت ملي بعدي در ايالات متحده تأكيد بيشتري روي سياست زيست محيطي و انرژي بكند و قوانين جديدي وضع شود، فكر ميكنم درآن موقع آلمان به سرعت به مكان دوم يا سوم بازگردد.» قانون گذاران ايالات متحده ممكن است به عنوان بخشي از طرح جديدشان از بعضي روشهاي همتايان آلماني خود استفاده كنند. سال گذشته دمكراتها پيشنهاد كردند با خريد دستگاههاي تعديل كننده و تغيير سوخت مجتمعي كه ساختمان كنگره را گرم ميكنداز ذغال سنگ به گاز طبيعي، ساختمان را از كربن عاري سازند. اين پيشنهاد هنوز بايد به رأي گذاشته شود. در اين جايك كمي از روحيه آلماني موردنياز است.
نويسنده: لورابلو / شواندورف
مترجم: فريدون دولتشاهي
سه شنبه 28 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]