محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842284860
صالح الورداني در گفتگوي 2 ساعته با فارس
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
افتخار ميكنم كه شيعه هستم فارس: نويسنده و انديشمند شيعه مصري در گفتگوي تفصيلي با خبرگزاري فارس به اتهامات مطرح شده از سوي وهابيون به وي مبني بر مرتد شدن گفت: از اينكه يك شيعه هستم، افتخار ميكنم. به گزارش خبرگزاري فارس از قم، "جـسـتجو براي يافتن اسلام حقيقى در لا به لاى انبوه گفتارها، فتواها، احاديث و رويدادهاى تاريخى، امرى بس سخت و دشوار بود. از روزى كه رسول اكرم(ص) رحلت كرد، تا امروز بسيارى از خس و خـاشاكها به اسلام چسبيده و حقيقتش را پنهان كرد، تا آنجا كه اسلام امروزى، اسلامى نبـود كـه پـيامبر به امت بخشيد، چنين مىنمود كه مسئله به پيامرسانى دوباره نياز دارد. " اين مطلب از زبان فردي جاري شد كه با جستجوي فراوان حقايق مكتب اهل بيت(ع) را دريافت و به گفته خودش اين حقايق روانش را آرامش بخشيد. استاد صالح الورداني نويسنده، روزنامهنگار و فعال سياسي مصري از معروفترين و جنجاليترين شخصيتهاي معاصر مصري است كه با توفيقات الهي به بارگاه مكتب نوراني اهل بيت(ع) راه يافته است. وي پس از استبصار تلاشهاي فراواني در راه معرفي مذهب شيعه اماميه در سرزمين مصر كرد و در اين مسير دشوار بارها دستگير و زنداني شد. همچنين مناظرات بسياري با مخالفان شيعه انجام داده و تعداد بسياري از جوانان را به اين مذهب دعوت كرده است. اظهارات سخيفانه برخي رسانههاي كشورهاي عربي مبني بر مرتد شدن استاد الورداني از مذهب تشيع و چاپ كتاب "فراعنة و عبيد " از سوي اين شخصيت مسلمان كه شيوههاي كشورداري، فعاليت دستگاههاي تبليغاتي و امنيتي و همچنين گذشته مصر را به چالش كشيده است باعث شد تا با استاد صالح الورداني به گفتگو بپردازيم. * استاد الورداني، با وجود اينكه شما فعاليتهاي زيادي در گروهها و جريانهاي اسلامي در مصر داشتيد چرا از اين گروهها فاصله گرفتيد و با پذيرفتن حقانيت مكتب اهل بيت(ع) به مذهب تشيع روي آورديد و پردههاي ظلمت را كنار زديد؟ آنـچه كه از سوى گروهها و حركتهاى اسلامى در مصر انجام ميشد، نخستين و اصلىترين انگيزهاى بود كه مرا واداشت تا در ميراث اسلامى به بحث و جستجو بپردازم؛ به خاطر اينكه اسلام منبع اصلى تمام اين گروهها به شمار مىرفت و از اين راه مىخواستم، به علت برخوردهاى اين گروهها پى ببرم. من يكي از موسسان حركت اسلامي در مصر بودم. در ابتداي دهه 70 ميلادي چند نفر با همديگر فعاليت ميكرديم و بعد هر كدام راهي را در پيش گرفتيم و بسياري از آنها به اخوان المسلمين پيوستند. حضور من در وسط جماعت اين جريانهاي اسلامي موجب شد كه به طرز فكر مخالفان اهل بيت(ع) شك كنم. ما بعد از سالها فعاليت در گروههاي اسلامي احساس كرديم كه دچار شكست شديم و كارمان بيهوده بود. بررسي كرديم كه آيا خودمان دچار آسيب شديم، يا طرز تفكر و اعتقاد ما دچار آسيب شده است؟ پس از بررسيهاي فراوان فهميديم كه مشكل در طرز تفكر و اعتقاد ماست. پس از آن به اين نتيجه رسيديم كه اين نوع طرز فكر مخالفت با اهل بيت(ع)، ساخته و پرداخته حكومتها و سياست است. به اعتقاد من يكي از دلايل شكست جماعتهاي اسلامي در دنيا از جمله گروه جهاد اين است كه اساس حركت آنها مخالفت و دوري از اهل بيت(ع) است. هنگامي كه مشغول تحقيق در منابع و كتابهاي معتبر موجود بودم به كشفي رسيدم و كه برايم بسيار شگفتانگيز و جالب بود و آن مسئله، قدسيت، ارزش و جايگاه والاي اهل بيت(ع) بود. مسئله ديگري كه به آن دست يافتم، اين بود كه به همان اندازهاي كه جايگاه اهل بيت(ع) والا و باارزش است، در كنارش تلاشهاي زيادي براي به حاشيهراندن و تخريب اين جايگاه انجام ميشود. براي مثال تلاشهاي آشكاري براي كاستن ارزش و جايگاه واقعي امام علي(ع) و همچنين حضرت زهرا(س) و ساير ائمه معصوم از سوي اين گروهها انجام شده است. بعد به اين سئوال رسيدم كه چرا اين افراد سعي كردند ارزش و جايگاه امام علي(ع) را پايين بياورند و ايشان و اهل بيت(ع) را به حاشيه برانند؟ فقهاي گذشته وقتي به نامهاي امام علي(ع)، حضرت فاطمه، امام حسن(ع)، امام حسين (ع)و ساير امامان ميرسيدند، آنها را با "عليه السلام " تعبير ميكردند ولكن به ديگر صحابه چنين تعبيري نداشتهاند و اين مسئله توجه مرا به خود جلب كرد. در بين كتابهايي كه مطالعه كردم به روايتي از اميرالمومنين علي(ع) رسيدم كه فرمود: "من اولين كسي هستم كه در مقابل خداوند رحمان در روز قيامت براي دادخواهي زانو خواهم زد ". اگر كسي با دقت به عمق معناي اين روايت بنگرد، ميفهمد كه اين كلام مقدمبودن امام علي(ع) بر امت پيامبر اكرم(ص) را نشان ميدهد. از اينكه اهل سنت، امام على(ع) را تا اين حد، بىارزش و انساني معمولى معرفى مىكنند، ناراحت شدم و سخت متأثرم كه عثمان را با وجود كارهاى زشت و قبيحش بر او مقدم دارند. اينها نمونههايي از مواردي است كه توجه مرا به تشيع جلب و از فقه و ايدههاي اهل سنت بيزار كرد و در پي جستجوى حقيقت برانگيخت. تا اينكه بر طرح تشيع دست يافتم و در آن چيزى يافتم كه روانم را آرامش بخشيد. در واقع ايـنجـا بود كه به دنبال نصوص و رويدادهاى تاريخي رفتم. سپس با عدم دلبستگي به شخصيتها و دل سپردن به نصوص، حقيقت را يافتم و سرانجام پس از سالهاى طولانى از سرگشتگى و گمراهى، آرام گرفتم. و قسمت پنهانشـده از تاريخ اسلام و حقيقت مسلمانان برايم روشن شد و در راه راست و صراط مستقيم قرار گرفتم. * البته مقام والاى امام علي(ع) همچون خورشيدى تابناك مىدرخشد و هر چند كه اين قوم بخواهند با توجيههاى خود، آن را از ديـدگان مسلمانان پنهان كنند اما خورشيد تابناك هيچ وقت پنهان نخواهد ماند. شما در ادامه تحقيقاتي كه داشتهايد به چه حقايق تاريخي دست يافتيد كه در گذشته از آن برخوردار نبوديد؟ در تحقيقاتم به اين نتيجه رسيدم كه سياست در حقيقت نقش اساسي و اصولي در طرز فكر رايج در ميان اكثريت مسلمانان بازي كرد. اين مسئله براي من نقطه آغاز بود و دستگاههاي عقيدتي گروههاي اسلامي مصر نميتوانست پاسخگو باشد. من در اين مسير بيشتر تحقيق كردم كه چه چيزي ميتواند راه درست را به من نشان دهد و به اين نتيجه رسيدم كه در داخل منابع اهل سنت فكر امامت و ولايت به شكل واضح و آشكاري وجود دارد. روايات بسياري از زمان پيامبر اسلام(ص) در كتابهاي اهل سنت وجود دارد كه بر لزوم توجه به اهل بيت(ع) تاكيد دارد. با خودم فكر كردم كه چرا اين همه روايات از پيامبر درباره اهل بيت(ع) در كتابهاي اهل سنت وجود دارد، در حالي كه مخالفان اهل بيت(ع) سعي دارند اين روايات را به شكلي تفسير كنند كه اصلا عقل تفسير آنها را نميپذيرد. براي مثال يكي از مواردي كه در كتابهاي اهل سنت به آن اشاره شده، اين است كه ائمه اطهار بعد از پيامبر 12 نفر هستند؛ همان چيزي كه شيعه اثني عشري به آن معتقد است، ولكن فقهاي مكتب خلفا از تفسير اين حديث عاجز شدند و در اين راستا تلاشهاي مذبوحانهاي انجام دادند و اصلا به هيچ نتيجه قطعي در اين رابطه نرسيدند كه ائمه اثني عشري چه كساني هستند، برخلاف شيعه كه 12 نفر را مشخص كردهاند. فقهاي مكتب خلفا در طول تاريخ سعي كردند دين را به شكل ديگري تفسير و تعبير كنند كه كاملا در خدمت حاكمان باشد. ديگر اينكه، چهرهاي كه از پيامبر اسلام در مكتب خلفا معرفي شده چهرهاي غير قابل باور است. مثلا در كتابهاي آنها پيامبر نعوذ بالله شخصي بدكاره كه همه هم و غمش جز پرداختن به امور زنان نيست، جلوه داده ميشود و در حقيقت اين بيادبي و جسارت به پيامبر عظيمالشان اسلام محسوب ميشود. متاسفانه اين افراد از زبان مبارك پيامبر اسلام رواياتي را به نفع حكام و ظالمان و به ضرر مردم عادي ساخته و پرداختهاند. براي مثال ميگويند كه پيامبر فرموده از فرماندهات اطاعت كن اگر چه به پشتت تازيانه بزند و مالت را بگيرد. اگر حاكمي چنين كاري را انجام دهد در حقيقت راهزن است. چطور ممكن است پيامبر كه حقايق اسلام را به گوش همه مردم رساند چنين مطالبي را بيان كرده باشد؛ گويا پيامبر ظلم و فساد را تاييد كرده است. البته اين مباحث را در كتابي به عنوان "دفاع از پيغمبر در مقابل فقها و محدثين " به زبان عربي مطرح كردم. * هنگامي كه به مذهب تشيع روي آورديد گروههاي اسلامي و مردم مصر چه واكنشي نشان دادند؟ هنگامي كه در مصر به تشيع گرويدم اين خبر سروصداي زيادي در ميان جماعات اسلامي ايجاد كرد، چون من در بين آنها شناخته شدهتر بودم. به خاطر جايگاهي كه داشتم لقبهاي گوناگوني به من خطاب كردند از جمله آدم ايراني در ميان مصريها، فيلسوف شيعيان در مصر و... و به همين دليل وهابيها روي من حساس شدند و تحركات مرا زير نظر داشتند. آن روزها مصر آكـنـده از دشـمنى با تشيع و ايران بود. به خاطر اينكه جنگ عراق و ايران در اوج خود قرار داشت و مصر بـا تـمـام قـوا از رژيم بعثي عراق حمايت و پشتيباني ميكرد و تمام رسانههاى جمعي مصر عليه ايـران بسيج شده بودند و اين رسانهها مجاز بودند كه هر چه مىخواهند، بر عليه تشيع و ايران تبليغ كـنـند. وهابيها هم با همكاري عراقيها از طريق زير پوشش گرفتن رسانههاي جمعي و شخصيتهاى اسلامى و گروههاى انقلابى مسلمان مصرى، بسيج شده بودند كه شيعيان و ايرانيان، بهويژه امام خمينى(ره) را تخريب كنند. با اين اقدام من، ديدههاي حكومت، دستگاههاي اطلاعاتي و تبليغاتي مصر، ساير كشورهاي عربي و حتي آمريكاييها و اسرائيليها و همه كساني كه در كمين نشسته بودند، از هر سوى و از هر كوى بر ما دوخته شده بود. بالاخره ضربه سختى بر پيكره اين گروهها فرود آمدند. * در خود كشور مصر فعاليتهايي براي ترويج فرهنگ اهل بيت(ع) انجام داديد؟ از روزى كـه به آموزهها و حقايق اهل بيت عصمت و طهارت دل بستهام و متعهد شدم، مىخواستم با انجام برخي فعاليتهايي كه موجب خشنودي خدا و ائمه اطهار ميشود، گناهان سالهاي گذشته خودم را پاك كنم. بر خـود واجب دانستم كه با هر يك از مسلمانانى كه در گذشته با او آشنايى داشتم، بحث كنم و او را به طرحها و ايدههاي اهل سنت، بدبين و نسبت به حقايق شيعه خوشبين و اميدوار كنم. عاقبت تـوانستم در مدتى كوتاه، بسيارى از عناصر را از گروههاى مختلف اسلامى مصر، از گروه تكفير گرفته تا جهاد و اخوان المسلمين و حتى از گروههاى سلفى، به تـشيع فرا خوانم. * در اين زمينه چند كتاب منتشر كرديد؟ تاكنون بالغ بر 20 جلد كتاب در زمينه معرفي و تبيين ديدگاههاي شيعي منتشر كردم كه برخي از آنها شامل "مذاكرات معتقل سياسي، ثلاث سنوات تحت التعذيب 1984-1981 "، "فقهاء النفط "، "السيف و السياسه "، "دفاع عن الرسول(ص) ضد الفقهاء و المحدثين "، "اهل السنة، شعبالله المختار "، "الخطر الوهابي، ثلاث رسائل ضد الوهابيه "، "تصحيح العبادات، العبادات بين المذاهب و الحكام "، "ابن باز فقيه آل سعود "، "عقائد السنة و عقائد الشيعة، التقارب و التباعد "، "الكلمة و السيف، محنة الراي في تاريخ المسلمين "، "الشيعة في مصر من الامام علي(ع) حتي الامام الخميني "، "الخدعة، رحلتي من السنة الي شيعة "، "زواج المتعة حلال " و... است. به تازگي نيز كتابي با عنوان "فراعنه وعبيد " به چاپ رساندم كه در اين كتاب به بسياري از مسائل پشت پرده حكومت مصر پرداختم. * كتاب "فراعنة وعبيد " شامل چه موضوعاتي است كه به گفته جنابعالي اساس حكومت مصر را زيرسئوال برده است؟ "فراعنة وعبيد " در نوع خودش كتاب تازهاي محسوب ميشود و اولين كتابي است كه شايد در عصر حاضر چهره پنهان مصر را آشكار ميكند. اين اثر به كندوكاوي در رابطه با شخصيت حسني مبارك پرداخته و خبرگزاري فارس اولين رسانه در خاورميانه است كه در جريان مباحث اين كتاب قرار گرفته است. البته هيچ جريده و رسانهاي در كشورهاي عربي جرأت ندارند كه محتواي اين كتاب را منتشر كنند و در حقيقت اين كتاب تلنگري به همه عربها و به ويژه مصريها ميزند، چون هيچ گونه سانسوري در آن وجود ندارد و واقعيتها را به صورت شفاف بيان كرده است. محتواي اين كتاب براي دستگاههاي تبليغاتي و امنيتي مصر مشكلات زيادي به وجود خواهد آورد. سيستم تبليغاتي مصر همه تبليغات دنياي عرب را تخريب كرده است. اين سيستمها چهرهاي از مصر نشان داده كه در حقيقت خود دستگاههاي تبليغاتي مصر از آن ساختهاند و با واقعيتهاي آن كشور در تضاد است. براي مثال در سيستمهاي تبليغاتي مصر در مورد اين كشور عناويني از قبيل "مصر مادر عرب "، "مصر حراست شده " و... استفاده ميشود. پيام كتاب فراعة وعبيد اين است كه همه اين حرفها بياساس و مفت است. البته پذيرش مطالب اين كتاب حتي براي خود عربها بسيار سخت است. * منظور مصريها از اين عناوين چيست؟ به نظر شما بيان اين اصطلاحات با مطالبي كه در قرآن پيرامون اين كشور آمده است همخواني دارد؟ مصريها افتخار ميكنند كه اسم كشورشان در قرآن آمده است. من در اين كتاب به اين مسئله هم بررسي كردم و به اين نتيجه رسيدم كه مصر در قرآن مورد نكوهش قرار گرفته است. ناگفته نماند كه تنها سرزميني كه حاكمش ادعاي خدايي كرده و علنا در برابر خداوند ايستادگي كرد مصر بود و جاي ديگري را سراغ ندارم كه اين خطا را مرتكب شده باشد. همين طور آنها در برابر حضرت موسي كه يكي از پيامبران خداوند است ايستادگي كردند. داستان حضرت موسي كه قرآن به آن اشاره كرده است در حقيقت مهاجمهاي در برابر مصريان است. اصلا حضرت موسي براي هدايت مصريها نيامده بود، بلكه ايشان ميخواستند بنياسرائيل را هدايت كنند. مشكل بزرگي است كه خداوند پيامبري از پيامبران خودش را به جامعهاي بفرستد و آن پيامبر مردمان آن جامعه را به دين خدا دعوت نكند. * مصريها در حالي عنوان "مصر حراست شده " را مطرح ميكنند كه فهم ما از تاريخ به گونه ديگري است. يعني چطور ممكن است كه مصر بارها مورد تجاوز و حمله اقوام و كشورهاي مختلف قرار گرفته است اما اين عنوان بر زبان مصريها جاري است؟ نظر شما در اين مورد چيست؟ همه دنيا با مصر جنگيدند و در قرون متمادي اين كشور را مستعمره خودشان كردند. من نميدانم مصريها با چه جرأتي كشورشان را حراستشده مينامند. اين كشور در قديم توسط روميها و ايرانيها فتح شده بود و هر وقت ايرانيها بر روميها غلبه كردند، مصر مستعمره ايران بود و بالعكس هر وقت روميها بر ايران غلبه كردند باز هم مصر مستعمره روميها بود. البته اين حوادث به قبل از بعثت پيامبر برميگردد اما پس از بعثت، مصر از سوي اعراب فتح شده بود. پس از آن افراد زيادي اداره امور اين كشور را برعهده گرفته بودند كه هيچ كدام از آنها مصري نبودند. حتي مماليك كه گروهي بنده و عبد بودند بر اين كشور مسلط شدند و پس از آن عثمانيها و سپس محمدعلي پاشا از آلباني حاكم اين كشور شدند. قبل از محمدعلي پاشا، ناپلئون هم به اين كشور حمله كرده بود و پس از محمدعلي پاشا نيز انگليسيها اين كشور را زير سلطه خودشان بردند. * از چه زماني تفكر مصر حراستشده در اين كشور مطرح شد؟ از زماني كه مماليك(بندهها و بردهها) بر اين كشور مسلط شده بودند، اين تفكر در مصر ايجاد شد كه اين كشور حراستشده است، چون وقتي تاتارها به مصر حمله كردند در نزديكي شهر غزه، مماليك آنها را شكست داده بودند و از آن زمان گفتند كه مصر محروس است. اما كساني كه تاتارها را شكست داده بودند مصري نبودند، بلكه مماليك بودند كه از خارج از مصر بر اين كشور مسلط شده بودند. * اولين كسي كه از خود مصر بر اين كشور حكومت كرد چه كسي بود؟ عبدالناصر اولين فردي بود كه از خود مصر بر اين كشور حكومت كرد اما اين شخص هيچ پيروزي و موفقيتي براي مصر به ارمغان نياورد. براي مثال در سال 56 ميلادي انگلستان و فرانسه مصر را اشغال كردند و اگر دخالت روسها نبود عبدالناصر ساقط شده بود. عبدالناصر همچنين به يمن حمله كرد تا امام بدر زيدي حاكم اين كشور را از بين ببرد اما از يمن شكستخورده بيرون آمد. بعد كه به مصر برگشت صهيونيستها به مصر حمله كردند و تنها كار مصريها اين بود كه از كانال سوئز عبور كنند. در واقع اين جنگ پيروزي نداشت، به خاطر اينكه مصريها بلافاصله دستشان را در دست صهيونيستها گذاشتند و در همان زمان كه از كانال عبور كرده بودند، صهيونيستها از آن طرف كانال عبور كردند و به 120 كيلومتري قاهره رسيدند. اين جنگ يك بازي سياسي بود كه بعد مذاكرات صلح آغاز شود. در مسئله غزه عبدالناصر اعلام جنگ و تهديد عليه اسرائيل كرد اما در عمل شكست خورد و هيچ كاري نكرد. اكنون اين سياست از صهيونيستها پشتيباني ميكند و در حقيقت مصريها هستند كه غزه را محاصره كردند نه صهيونيستها. * شما گفتيد كه در اين كتاب درباره دستگاههاي امنيتي مصر انتقاداتي را مطرح كرديد، در اين زمينه توضيح دهيد؟ من در اين كتاب به اين نتيجه رسيدم كه دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي مصر به شيوههاي احمقانهاي اداره ميشوند. اين دستگاهها فقط در برابر مردم و انسانهاي فرهيخته و نه براي مبارزه با دشمنان فعاليت ميكنند. آنها با حمايت از صهيونيستها در مقابله با ايران و حزبالله حساسيت نشان ميدهند. دستگاههاي اطلاعاتي مصر هيچ وقت تشكيلات سري مخفيانه را نتوانست كشف كند و در حقيقت سادهلوحي خود مردم مصر بود كه بسياري از موارد اطلاعاتي را رو كردند، نه اينكه آنها توانسته باشند مواردي را كشف كنند. اين دستگاههاي عريض و طويل نتوانستند از كشته شدن سادات جلوگيري كنند، با اينكه عناصر كشتهشدن سادات براي آنها شناخته شده بودند. * يعني دستگاههاي تبليغاتي اين كشور هم نتوانستند در اين زمينه واكنشي نشان دهند؟ دستگاههاي تبليغاتي مصر هم بر اساس عقلانيت سفاهتگونهاي اداره ميشوند. همه اين دستگاهها بر روي رقص و آواز و لهو و لعب متمركز شدند. وقتي غزه در كنار مصر در آتش ميسوخت، مصريها ميرقصيدند و آواز ميخواندند و دستگاههاي تبليغاتي مصر در همان زمان فقط رقص و آواز را براي مصريها پخش ميكردند. عقل سياسي مصريها هم شكستخورده است و در بسياري از برنامههايي كه وارد ميشوند شكستخورده از آنجا بيرون ميآيند و به جاي اينكه به فكر ساختن مصر باشند دنبال درگير شدن با ديگران هستند. * در بررسيهايي كه داشتيد وضعيت اقتصادي مصر را چگونه ارزيابي كرديد؟ آيا در اين كتاب به وضعيت اقتصادي اين كشور هم اشاره كرديد؟ در زمينه اقتصادي مصريها تاكنون موفقيت آنچناني نداشتند. مسئولان مصر عرضه ندارند كه از ثروتهاي عظيمي كه در مصر وجود دارد براي مردم اين كشور استفاده كنند. در حال حاضر 9 درصد از مساحت مصر مورد استفاده قرار ميگيرد و بيش از 90 درصد مساحت اين كشور خالي از سكنه است. همه مردم مصر در كنار رود نيل ساكن شدند و شرق و غرب اين كشور خالي از سكنه است. با اين احوال مردم مصر نگران هستند كه در اين كشور گرسنگي و فقر وجود دارد. * يعني تاكنون هيچ يك از حاكماني كه بر اين كشور حكومت كردند نتوانستند در راستاي رفع نيازهاي مردم اين كشور فعاليت كنند؟ در بررسيهايم به اين نتيجه رسيدم كه در طول تاريخ كساني كه به مصر خدمت كردند افرادي بودند كه از بيرون بر مصر مسلط شدند نه خود مصريها. براي مثال نوه محمدعلي پاشا خدمتي به مصر كرد كه هيچ يك از حاكمان بعد از او چنين خدمتي به مصر نكرده بودند. او كانال سوئز را حفر كرد و در حقيقت مصريها را وادار به حفر اين كانال كرد. در حفر اين كانال بيش از 30 هزار مصري كشته شدند؛ براي اينكه مصريها از اين كار فرار ميكردند و نوه محمدعلي پاشا تعدادي از سربازان را مامور جلوگيري از فرار كارگران كرده بود. كانال سوئز سالانه بيش از 5/1 ميليارد دلار استفاده مالي براي مصريها دارد ولي دستگاههاي تبليغاتي مصر با ناديدهگرفتن اين همه خدمت محمدعلي پاشا، اقدام به تخريب چهره او كردند و گفته بودند كه او انسان بدكاره بود و وضعيت مصر را به فساد كشاند، در صورتي كه خود اين افراد بدتر بودند و هيچ كاري براي مردم مصر انجام ندادند. من به اين نتيجه رسيدم كه مصريها در هيچ زمينهاي موفق نبودند، به جز در رابطه با ساز و آواز و رقص. * از اين مسئله نگران نيستيد كه عربها به ويژه مصريها مطالب شما را تهمتي عليه خودشان تلقي كنند؟ اين مطالب را تهمتي به مصريها تصور نكنيد چراكه يك واقعيت تاريخي است و من در مقدمه كتاب "فراعنة وعبيد " آوردم كه مورخان اين اظهارنظرها را بيان كردند و به گونهاي اظهارات من تاييد شده است. ابن خلدون در مورد مصر گفت: مصريها فكر ميكنند كه اصلا هيچ حساب و كتابي در آخرت براي آنها وجود ندارد و آنها فارغ هستند. ابن بطوط هم وقتي به مصر رسيد گفته بود كه مصريها اهل طرب و سرور هستند. وقتي وضعيت كنوني مصر را ميبينم مطمئن شدم اظهارنظرهاي گذشتگان بر مبناي واقعيت بيان شده است. * فرهيختگان مصري در مورد اظهارات شما چه واكنشي نشان ميدهند؟ آيا اين اظهارنظرها را ميپذيرند؟ اظهارات من حرف بسياري از فرهيختگان مصر هم است ولي آنها جرأت بيان كردن را ندارند. من فقط اين مسائل را افشا كردم. البته در اشعار برخي شاعران مصري كلماتي در مورد اين كشور بيان شده كه به مراتب تندتر از جملات من است. براي نمونه يكي از شاعران مصري، اين كشور را به زن بدكاره تشبيه كرده است. اوضاع مصر آنقدر نابسامان است كه بسياري از مصريها دچار روانپريشي شدند، چون هيچگونه تفسيري از وضعيت مصر كه برايشان قابل هضم باشد وجود ندارد. * با توجه به مطالبي كه مطرح كرديد چه به صورت شفاهي و چه در قالب چاپ كتاب، آيا ميتوانيد به مصر برگرديد؟ من اصلا نميتوانم به مصر برگردم. اگر هم برگردم حداقل حكمي كه برايم صادر ميشود 10 سال حبس است، البته اگر وهابيها بگذارند كه پاي من به محاكم قضايي برسد. من در رابطه با فرعون فعلي مصر اظهاراتي را بيان كردم و ممكن است حكم من اعدام باشد. ناگفته نماند كه من از سازمان ملل طلب پناهندگي سياسي كردم. * كتاب "فراعنه و عبيد " كجا به چاپ رسيد؟ بيروت. * چرا بيروت؟ كشورهاي عربي به خاطر اينكه رابطهشان را با مصر قطع نكنند حاضر به چاپ اين كتاب نشدند و من توانستم آن را در بيروت و به زبان عربي به چاپ برسانم. خوشبختانه اين كتاب بدون سانسور چاپ شده است. * به تازگي تعدادي از رسانههاي جمعي عربزبان مطالبي را مطرح كردند كه شما از مذهب شيعه مرتد شديد و به مذهب قبلي خودتان گرايش پيدا كرديد. اين موضوع بر چه اساسي مطرح شده است و آيا صحت دارد؟ در برخي فعاليتهايي كه با تعدادي از مراكز و موسسات شيعي داشتم اختلافنظري بين من و آنها به وجود آمد. به همين خاطر من از برخي عملكردهاي موسسات شيعي در مصاحبه با يكي از نشريات كويتي انتقاداتي را مطرح كرده بودم. البته اين انتقادات طبيعي و معمولي بود اما وهابيها كه از گذشته در كمين من بودند سعي كردند اين اظهارات مرا به فرصتي تبديل كنند و از اين انتقادات در جنگي كه با شيعيان به راه انداختهاند و هميشه به آن دامن ميزنند استفاده كنند. آنها با مشاهده اظهارات من، اعلام كرده بودند كه الورداني از تشيع مرتد شده و به مذهب خودش رجوع كرده است. مطالبي كه من مطرح كرده بودم هيچ ربطي به مرتد شدن من از مذهب تشيع نداشت و حتي شبكه العربيه برداشتي كه از مطالب چاپ شده در روزنامه كويتي كرده بود درست نبود. مطالبي كه وهابيون مطرح كرده بودند بيپايه و ساخته و پرداخته ذهن خام آنها و از اساس دروغ است. من همچنان بر مكتب تشيع استوارم و به آن افتخار ميكنم. البته مطرحشدن اين مسائل يك كار تبليغي و ناشي از احساس شكست و ترس وهابيها از مقابله با مكتب تشيع است. وهابيها با توجه به گرايش روزافزون تعداد مستبصرين به سمت مكتب تشيع، هستي خود را در خطر ديدهاند و دست به چنين اقداماتي ميزنند. آنها ميخواستند از من سوءاستفاده كنند كه در جنگ شيعه و سني من هم هزينه كرده باشم. بعد از اين جريان برخي جرايد صعودي با من مصاحبه كردند و فهميدند كه دليل اين توطئهها چيست. آنها حتي از چاپ مطالب ارائهشده از سوي من در نشريات صعودي امتناع و احساس خطر كردند. * شما در مصاحبه با روزنامه كويتي چه مطالبي را به عنوان دغدغه يا انتقاد مطرح كرده بوديد؟ براي مثال يكي از انتقادات من اين بود كه ضرورتي ندارد كه برخي ساخت و سازهاي بيمورد انجام شود، در حالي كه موارد ضروريتري با اولويتهاي بيشتري وجود دارد كه بهتر است در آن زمينه هزينه كرد. من در آن مصاحبه بر لزوم اختصاص بودجه به اولويتها در موسسات شيعي اشاره كرده بودم و اينكه آيا به اولويتها پرداخته ميشود يا خير؛ اما وهابيها از شدت حماقت چون چيزي به عنوان نقد و انتقاد نميفهمند، خيال كردند كه من مرتد شدم و معركه به راه انداختند. * انقلاب اسلامي ايران تا چه حد در روي آوردن شما به تشيع تاثير داشت؟ با پيروزي انـقـلاب اسلامى ايران، ضربه محكم و دردناكي به گروههاي وهابي و اهل سنت وارد شد. اين گروهها سالهاى طولانى نداى خلافت سر داده و مـردم را به آن وعده مىدادند. پيروزي انقلاب اسلامي آثار مهمي بر روحيه و افكار من داشت و براي من كششى بود تا به سرعت به سوى خط اهل بـيـت كشيده و مجذوب شوم. پيروزى انقلاب اسلامي در واقع پيروزى طرح تشيع بود و پيروزى طرح تشيع، يعنى فرونشينى و مردود شدن طرحهاى سنيگرى. * شما به عنوان يك متفكر و روزنامهنگار شيعي مصري توطئههاي دولتهاي استكباري عليه انقلاب اسلامي را چگونه ارزيابي ميكنيد و به نظر شما چرا اين توطئهها از درون كشور ايران توسط برخي افراد هدايت و حمايت ميشود؟ بايد بدانيم كه انقلاب اسلامي از ابتداي ظهورش به رهبري امام خميني(ره) در معرض كمين دولتهاي استكباري خارجي بود. دشمنان نظام و اسلام با توطئههاي فراواني كه انجام دادند از جمله به راه انداختن جنگ تحميلي، سعي در از بين بردن جمهوري اسلامي داشتند و وقتي از نظر نظامي نتوانستند راه به جايي ببرند، از راههاي ديگري وارد شدند. متاسفم كه برخي از ايرانيها در اين توطئه بازي خوردند و براي ضربهزدن به جمهوري اسلامي از داخل به كار گرفته شدند. بايد فهميد كه اين كار در حقيقت جزئي از نقشه استعمار براي از بين بردن ايران اسلامي است. براي نمونه در مسئله انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ايران كشورهاي غربي به صورت آشكار و مخفيانه در امور داخلي ايران دخالت كردند. بايد فهميد كه مسئله، صرفا مسئله انتخابات نيست. غربيها نگران آزادي مردم نيستند و هيچگونه دلمشغولي نسبت به مردم ايران ندارند. لازم است كساني كه فتنههاي اخير را در داخل ايران به راه انداختند و كساني كه در دامن انقلاب وارد شدند متوجه شوند كه مسئله اخير فراتر از رسيدن به صندلي رياست جمهوري است و هدف آنها از بين بردن نظام جمهوري اسلامي بود. كساني كه در دامن انقلاب بزرگ شدند بايد با عملكرد خودشان نمونه درخشاني از اخلاق و فهم اسلامي براي ديگران به نمايش بگذارند و نبايد خودشان را طوري به ديگران نشان دهند كه اهل دنيا هستند و براي رسيدن به ميز قدرت با هم درگير شدند. اين جنگ، جنگ بين لائيكها و متدينان و اسلاميهاست. چون نوع عملكرد آنها نشان ميدهد كه هيچگونه تديني در فعاليت آنها وجود ندارد و اصل نظام را تهديد ميكنند. مسلمانان بايد روحيه فداكاري داشته باشند. اگر ملاك فعاليت مسلمانان، خدمت به اسلام باشد چه لزومي دارد كه براي رسيدن به قدرت اصرار داشته باشند. لازم نبود مردم را در جريان اخير وارد كنند و آتش فتنه را شعلهور كنند، بلكه لازم بود مشكلات موجود به صورت عقلاني و روشمند حل ميشد. همه مسئولان كشور ايران سوار يك كشتي هستند كه از اطراف امواج سهمگين آنها را در بر گرفته است و بايد بيشتر مواظب باشند. ________________________________ گفتگو: سيدجواد اشرفي و روح الله كريمي خبرنگاران خبرگزاري فارس در استان قم /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]
-
گوناگون
پربازدیدترینها