تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، بزرگ‏ترين ـ فرمود ـ يا با عظمت‏ترين نام خداوند است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826570445




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داوري‌كردن يا درك كردن؟


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: داوري‌كردن يا درك كردن؟
ـ مي‌دانم، مي‌دانم. طبيعي است، طبيعي است. گريزناپذير است، مفيد هم هست. هر سال را ماه‌ها و مناسبت‌هايي است مناظره خيز و مباحثه انگيز. بهمن، خرداد، محرّم، رمضان، از اين جمله است. محرّم و رمضان هر دو نسلِ ديروز و امروز را به مباحثه مي‌كشاند. بهمن و خرداد نيز هر دو را به سمت و سوي مناطره مي‌راند. اگر حقيقت از ژرفاي همين مباحثه‌ها و مناظره‌هاي جاري در جامعه آشكار نشود، باري اينقَدَر هست كه قدرت درك متقابل يكديگر در ميان دو نسل افزايش مي‌يابد. و اين خود غنيمت است. نه غنيمت جنگ، كه غنيمت صلح.‏ـ شما به عنوان دانش‌آموز و دانشجويي كه برنام و برنامه مذهبي و مبارزاتي امام خميني تكيه كرديد و روي‌در‌روي رژيم اعليحضرت همايوني ايستاديد، آيا هر بهمن كه سالگرد پيروزي انقلاب فرامي‌رسد، گذشته و حال و آينده را دوباره مقايسه و ارزيابي مي‌كنيد؟ آيا هر خرداد كه سالگرد قيام پانزدهمين روز و سالگرد ارتحال در سيزدهمين روز فرامي‌رسد، همه آنچه را كه بايد مي‌شده و نبايد مي‌شده بازرسي و بازنگري مي‌كنيد؟

ـ چگونه ممكن است چنين چيزي نباشد؟ چگونه ممكن است بازبيني اتفاق نيفتد؟ گاهي ديده مي‌بيند، گاهي دل. و گاهي نيز ز دست ديده و دل هر دو فرياد. اما اين، بحث و فحصِ ديگري است. در حالي كه درستي و راستي‌آزمايي، داوري و دادوري، بازرسي و دادرسي، مقوله‌ي بعدي است.

ـ واقعاً به همه هدف‌هايي كه مي‌خواسته‌ايد، رسيده‌ايد؟ خرداد 87 همان خرداد 56 يعني زادروز تولد دوباره‌ي انديشه‌هاي آرمانگرايانه‌ي دكتر شريعتي است؟ همان كه كتاب‌هاي پرجاذبه‌اش رؤياي مدينه فاضله‌ي دست‌يافتني و دست‌سازِ خودمان را زيبا و فريبا نقاشي كرد وروز 29 خرداد هم همه را بر جاي گذاشت و رفت؟ امروز آيا همان احساس و انديشه و آرمان از واقعيت جاري جامعه سر برآورده است؟ آيا چنين است؟ يا آيا...؟ در پارك پيري پارك كرده‌ايد و مي‌گوييد چي فكر مي‌كرديم چي شد؟!

ـ هيچ فرد و جمع تلاشگري را نمي‌توان در قرون معاصر نشان كرد و نشان داد كه براي آرمان‌هايش مبارزه كرده و آنگاه به همه هدف‌هايش رسيده باشد. اگر چنين بود، جامعه منجمد مي‌شد. تاريخ تمام مي‌شد. مگر ما يا «فوكوياما» درست مي‌گوييم اگر بگوييم تاريخِ تحول و تكاملِ اساسي و بنياديِ جامعه انساني به پايان خود رسيده يا به پايانش نزديك شده است؟ اگر در آخرالزّمانِ تاريخ هم قرار گرفته باشيم، در آخرالضّمانِ تحوّل و تكامل و تعالي نيستيم. به قول شاعر شهادت (و با اجازه‌ي وي براي اندكي تغيير): اگر آه تو از جنس نياز است، درِ باغِ [تكامل] بازِ باز است. البته برخي ممكن است آخورالزّمانِ خود را با آخرالزّمان حقيقي اشتباه گرفته باشند و انسان جايزالخطاست! شايد هدف، رفتن باشد نه رسيدن. شايد هدف، رفتن براي نرسيدن باشد. شايد هدفِ والاتر همان رفتن براي رسيدن باشد اگر چه همه عمر را در نرسيدن باشد. و شايد قانون قديم و قويم اين است كه به برخي برسي و به برخي نرسي. و شايد...؟ به هر حال يكي از اين تعبيرها و تفسيرهاي مختلف را كه مي‌پذيري فرزند!‏ـ اما سروته مطلب و مدعا را به درستي درنيافتم پدر!‏ـ‌ شاعر شهير هند و پاكستانِ همسايه را كه مي‌شناسي؟ اقبالش بلند بود و بلند باد. شاعري بود، هم لاهوري و هم لاهوتي، هم زميني و هم آسماني. از او هم امروز مي‌توانيم بپرسيم كه چرا چنان عاشقانه و عاشورايي در هند و پاكستانش جان بر سر آرمان گذاشت و گذشت؟ و حالا هموست كه هنوز به من و تو پاسخ مي‌دهد:

ساحل افتاده گفت گرچه بسي زيستم

هيچ نه معلوم شد آه كه من كيستم

موج ز خود رفته‌يي تيز خراميد و گفت

«هستم اگر مي‌روم، گر نروم نيستم»

همه ماه‌ها، خرداد است، همه ماه‌ها بهمن است. بهمن و خرداد، تركيب و تعادلي از شكست‌ها و پيروزي‌هاست. تركيب بي‌تعادل شكست‌ها و پيروزي‌ها هم باز براي خودش تركيبي است. تنها وقتي مي‌توان گفت مرده شوي تركيبش را ببرد، كه ققنوس هيچ پيروزي‌يي از خاكستر هيچ شكستي به پرواز درنيايد. و گرنه به قول مرحوم شريعتي (كه شايد او نيز نقل قول كرده باشد) حتّي شكست‌ها هم مراحل و مراتب پيروزي است. مثال مي‌زند: مي‌گويند اديسون هزار و پنجاه آزمايش را براي كشف روشنايي برق به سبكي كه رواج يافت تجربه كرد. امّا فقط در آخرين آزمايش بود كه چشمانش برق زد و تير آزمونش به هدف پيروزي نشست. هزار و چهل و نُه آزمايشِ شكست‌خورده را چه بايد ناميد؟ شكست خورده؟ نگاه نخستين، همين را مي‌گويد. ولي نگاه ديگري هم هست. «همه آن هزار و چهل و نُه آزمايش، هزار و چهل و نُه اختراع است، هزار و چهل و نُه كشف است». او توانسته بود هزار و چهل و نُه راهي را كه به هدف دلخواه نمي‌تواند برسد، كشف كند. در محضر علم و از منظر تجربه، حكايت همين است.

ـ شكست‌ها كدام است؟

ـ همان خرداد كه مثل بهمن، نماد رخدادهاي تأثيرگذار انقلاب خوانده شده، شاهد فتح شكوهمند خرّمشهر بوده است. امّا چه‌بسا كه همين پيروزي ملّي و تاريخي، از چندين راه پرفراز و نشيب و شكست‌خورده، عبور كرده باشد. اين نگاه، آن راه‌هاي به بن‌بست رسيده‌ي به خرّمشهر نرسيده را نيز، راه وصول به خرّمشهر مي‌داند. خرداد، ماه ميلاد و مرگ ـ هر دو ـ بوده است. «انّك ميّت وانّهم ميِتون». تولّد امام خميني به عنوان رهبر قيام در خرداد 42 و رحلت رهبر همان قيام نيز در خرداد 68 ثبت شده است. اين رخدادها از يك منظر پيروزي است و از منظر ديگري شكست است. مگر آنچه در ظاهر واقعه خونين پانزدهم خرداد مشهود بود، شكست يا نوعي از شكست نبود؟ آنان كه نگاهشان امتداد و استمرار تاريخي داشت، همان واقعه را در 22 بهمن 57 «شكست پيروز» خواندند.

ـ شما و امثال شما در اين ميانه چه مي‌كرديد؟

ـ ما و امثال ما، همان نسل نوظهوري بوديم كه به همين ميانه و ميدان مي‌نگريستيم. بلكه بالاتر، بايد گفت در همين ميانه و ميدان مي‌زيستيم. دير يا زود تأثير مي‌پذيرفتيم و پذيرفتيم. ما ديوار نبوديم، همانطور كه شما و امثال شما نسل نوظهور اين زمانه نيز نمي‌توانيد ديوار باشيد يا ديوار بمانيد. ما از تقويم زندگي دكتر شريعتي نيز تجربه آموختيم. او خود در خرداد رفت ولي ما آنچه را توصيف و ترسيم كرده بود، در مشي و مرامِ كسي كه حيّ و حاضر باشد، جستجو مي‌كرديم. از تجربه‌هاي تلخ و شيرين «مجاهدين» نخستين نيز شكست‌ها و پيروزي‌هاي بسيار آموختيم. كار چريكي جدا از مردم شكست‌آفرين است و درس پيروزي‌اش هم همين است! پس در پي كسي برآمده بوديم كه مقبول مردم باشد.‏شما و امثال شما نيز (از استثناها كه بگذريم) اگر به جاي ما مي‌بوديد، تقريباً همين كار را مي كرديد. در آغاز يا پايان؛ از اين حيث چه فرقي مي‌داشت؟ و حالا؟... در مباحثه‌ي ميان دو نسل، داوري، ديگر است. و درك يكديگر، ديگر. تا درست درك نكنيم، درست داوري نخواهيم كرد.




 دوشنبه 27 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن