تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833268606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

‌مرجع عاليقدر و فقيه نوانديش


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ‌مرجع عاليقدر و فقيه نوانديش


اشاره: 26 خردادماه اولين سالروز رحلت آيت‌الله العظمي فاضل لنكراني است. براي بزرگداشت ياد و خاطره ايشان، گفتگوي كوتاهي داريم با حجت‌الاسلام والمسلمين استاد سيدهادي خسروشاهي، محقق و مورخ معاصر كه آشنايي ديرينه با معظم‌له داشتند. ‌

‌ قبل از ورود به اصل موضوع و يادآوري نقش آيت‌الله فاضل لنكراني در زمينه‌هاي علمي و سياسي حوزه علميه قم، بي‌مناسبت نيست كه اشاره‌اي به تاريخ زندگي ايشان داشته باشيم. ‌

حضرت آيت‌الله شيخ محمد موحدي، معروف به به سال 1310 شمسي در شهرستان قم متولد گرديد. والد ماجد ايشان مرحوم آيت‌الله شيخ عبدالله فاضل لنكراني، كه از علماي مهاجر قفقاز به شمار مي‌رفتند، پيش از آمدن به قم، يك سال پس از تأسيس حوزه علميه قم توسط مرحوم آيت‌الله شيخ عبدالكريم حائري، در حوزه‌هاي علميه مشهد مقدس و زنجان به تحصيل و تدريس مشغول بودند. ‌

معظم‌له پس از انتقال به حوزه علميه قم با خانواده و از اقوام مرحوم آيت‌الله نجفي مرعشي وصلت نمودند كه چهارمين فرزندشان نام گرفت و او پس از تحصيلات مقدماتي مرسوم به حوزه علميه پيوست و به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و در اين ميدان، صاحب مقام و منزلتي خاص و از ناموران گرديد. دروس سطح را در نزد اساتيدي چون: آيت‌الله سيدمحمد باقرسلطاني، آيت‌الله شيخ مرتضي حائري، آيت‌الله شيخ عبدالجواد عاملي و ... تلمذ نمود و سپس دوره دروس خارج فقه را نزد آيت‌الله بروجردي و اصول را در محضر امام‌خميني و تفسير و فلسفه را در محضر علامه طباطبايي فرا گرفت و همزمان، به تأليف و تدريس پرداخت كه كتاب ارزشمند در سه مجلد، محصول همان دوران (حدود 22 سالگي) است. ‌

آشنايي شما با ايشان به چه تاريخي بر مي‌گردد؟

آشنايي بنده با مرحوم آيت‌الله فاضل لنكراني به بيش از نيم قرن پيش بر مي‌گردد. من وقتي در 15 سالگي--- در سال 1332 --- به قم آمدم، به فرا گرفتن در اصول و در فقه مشغول شدم. روزي براي تماشاي درس خارج مرحوم آيت‌الله بروجردي به رفتم. هنگام ورود به مسجد، شيخ‌ جليل‌القدري هم وارد مسجد مي‌شد كه من توقف كردم تا اول ايشان وارد شوند. ايشان متوجه اين نكته شده و بر من سلام كردند! من ضمن شرمندگي و عرض جواب، در واقع همراه ايشان به محل تدريس رفتم و در كنار ايشان نشستم! ايشان نگاهي بر من انداخت و فرمود: از لهجه‌شان فهميدم كه بايد همشهري باشند؛ چون فارسي هم زياد بلد نبودم، به تركي پاسخ دادم كه : با لبخندي گفتند:

گفتم:

ايشان گفتند: گفتم: بعد ايشان فرمود: من فاضل قفقازي هستم، از همدوره‌ها و دوستان آقاي مجتهدي و آقاي خسروشاهي هستم... از آقايان چه خبرداري؟ آيا اخيراً آنها را زيارت كرده‌اي؟> گفتم: گفتند: در اين گفتگو بوديم كه آيت‌الله بروجردي وارد مسجد شد و بر منبر نشست و من مشغول تماشا! پس از پايان درس، آقاي فاضل قفقازي فرمود: ‌

‌ و شما هيچ‌وقت به ايشان مراجعه كرديد؟

من مدتي بعد از ورود به قم، در اوان نوجواني در ماه مبارك رمضان اعلاميه‌اي در تحريم پپسي كولا، با استفاده از فتاوي علما بزرگ از جمله آيت‌الله بروجردي، با امضاي صريح و آشكار منتشر كردم كه چون ماه مبارك رمضان بود، توسط طلاب به همه بلاد ارسال شد و خيلي سر و صدا كرد و انعكاس وسيعي يافت؛ ولي همين امر باعث شد كه مأموران شهرباني قم مرا دستگير كردند و به نزد رئيس شهرباني وقت به نام سرهنگ محمدسجادي بردند كه معروف به بود! چون او قبل از آمدن امام جماعت و شروع نماز، در صف اول نماز آقاي بروجردي يا آقاي نجفي، حضور مي‌يافت و هميشه هم مي‌گفت كه روزه است! به هر حال در شهرباني، سرهنگ سجادي فحشي به من داد و ناسزايي گفت كه نشان دهنده ماهيت دروني و بي‌ايماني‌اش بود. و بعد براي اعزام من به تهران، دستوري به رئيس اطلاعات شهرباني قم داد كه با توجه به شرايط خاص حاكم بر حوزه در آن زمان (پس از اعدام شهيد نواب صفوي و يارانش) سنگين و نگران‌كننده بود. پس از بازجويي مقدماتي و التزام به حضور در شهرباني هر وقت كه احضار كردند! به طور موقت آزاد شدم و يك سر به بيت‌ آيت‌الله بروجردي رفتم و به آيت‌الله فاضل قفقازي موضوع را شرح دادم و ايشان هم ضمن مطالعه اعلاميه، كه شامل دستخط آيت‌الله بروجردي هم بود، به --- پيشكار آيت‌الله بروجردي--- گفتند كه همين الان به سرهنگ سجادي تلفن كن و بگو: حاج احمد رفت و پس از لحظاتي برگشت و گفت: جناب سرهنگ عذرخواهي نمود و گفت كه

اين نخستين مراجعه من و اقدام ايشان بود كه موجب دلگرمي شد. پس از پيروزي انقلاب كه پرونده شهرباني قم را در اين رابطه ديدم، معلوم شد كه از بهائيان سرمايه‌دار و وابسته دربار، رسماً درخواست پيگيري قضيه را داشته است.

ملاقات ديگري با معظم له نداشتيد؟‌

چرا، در مناسبتهاي مختلف، اعياد يا وفيات، و مجالسي كه در منزلشان منعقد مي‌شد، گاهي شركت مي‌كردم و در منزل مرحوم آيت‌الله نجفي مرعشي و مراجع ديگر هم بارها خدمت ايشان رسيده بودم.‌

با آيت‌الله فاضل لنكراني از كجا آشنا شديد؟

وقتي با والد ايشان آشنايي به وجود آمد، طبعاً خدمت آيت‌الله فاضل هم كه در آن زمان از فضلاي حوزه به شمار مي‌آمدند، رسيدم و بعد هم در درس اصول امام خميني(ره) و يا درس اسفار علامه طباطبايي، بارها و بارها خدمت ايشان رسيدم.

تفاوت سني مانع حضور در درسها و يا دوستي نبود؟

اصولاً در حوزه‌هاي علميه تفاوت سني مانع حضور در درسها و يا آشناييها و رفاقتها نيست. حضور در درس، آزاد و بستگي به استعداد و نوع تحصيل طلاب دارد. ممكن است طلبه‌اي كم سن و سال، به علت استعدادي كه دارد، در دروسي شركت كند كه ديگران با ده سال تفاوت و اختلاف سني در آن درس شركت مي‌كنند و همين حضور در دروس، موجب آشنايي و دوستي مي‌شود. البته من با آيت‌الله فاضل لنكراني فقط هفت سال اختلاف سني دارم كه ظاهراً خيلي هم زياد نباشد!

موضوع شركت مرحوم آيت‌الله فاضل لنكراني در مبارزات سياسي و همكاري ايشان با نهضت امام خميني(ره) چگونه بود؟

آيت‌الله فاضل لنكراني در واقع از نخستين كساني بود كه در مبارزات سياسي و نهضت اسلامي امام خميني حضور عيني و شركت فعال داشتند و به همين دليل هم بارها دستگير و زنداني شدند و يا دو سال و نيم به مناطق كويري يزد و چهار ماه به بندر لنگه تبعيد شدند. تقريباً همه‌ اعلاميه‌هاي حوزه‌ علميه قم در تمام دوران مبارزه، امضاي ايشان را دارد، مگر آنكه در زندان و يا تبعيد بودند و نتوانسته‌اند آن را امضا كنند.

در اينجا به عنوان دو سه نمونه از اعلاميه‌هايي را كه به مناسبت‌هايي منتشر شده و ايشان هم آن‌ها را امضا كرده‌اند، مي‌آورم و بقيه اعلاميه‌ها را در نقل كرده‌ام.

به علت اوضاع نابسامان اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور، علما و فضلاي حوزه علميه قم نامه سرگشاده‌اي منتشر ساختند و ضمن اعتراض به وضع موجود، هشدارهاي لازم را هم به دولت وقت دادند كه متن آن نامه چنين بود:

بسم‌الله الرحمن الرحيم‌

جناب آقاي نخست‌وزير

رونوشت: ديوان عالي كشور

متأسفانه در سالهاي اخير اقداماتي برخلاف قوانين اسلام و قانون اساسي در اين كشور مذهبي انجام يافته كه موجبات ناراحتي عموم طبقات را فراهم آورده و فاصله‌ عميقي بين ملت و هيأت حاكمه ايجاد كرده است. ملت و هيأت حاكمه كه بايد متفقاً در پيشرفت و عظمت دين و تعالي كشور بكوشند و با اعتماد و حسن اطمينان به يكديگر در زمينه واحدي فعاليت كنند. با كمال تأسف هر دولتي كه روي كار آمده، به جاي آنكه به اين اختلافات خاتمه دهد، آن را شديدتر و احساسات ملت را عليه هيأت حاكمه برافروخته‌تر نموده است. ما نمي‌دانيم متصديان امور چه فكر مي‌كنند و در نظر دارند اين مملكت را به كجا بكشانند؟ آيا در اين مملكت (به اصطلاح ديني و مشروطه) مردم حق هيچ‌گونه اظهار نظر در سرنوشت خود بايد نداشته باشند؟ خفقان، محدوديت، سانسور، تفتيش عقايد از يك طرف، شكست اقتصاديات و تصاعد هزينه كمرشكن زندگي از طرف ديگر ملت را از پاي درآورده و اگر كسي از وضع موجود اظهار نارضايتي كند، سياه چال زندان و سپس حكم دادستاني ارتش، زندگي او را تيره‌تر نمايد.

آخر در كدام گوشه جهان تا اين حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شكنجه و ترور افكار، برمردم حكومت مي‌كند؟ در كدام كشور مراجع و زعماي ديني، سخنگويان مذهي، روشنفكران،‌ اساتيد دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفكر و فعال كشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعي خود ندارد؟ در جهان امروز كجا معمول است عده‌اي مطلق العنان، حاكم مطلق برجان و مال و ناموس مردم باشند و كسي حق فرياد و تظلم نداشته باشد؟ در كدام گوشه دنيا سابقه دارد كه يك مرجع ديني و زعيم فداكار ملي با داشتن مصونيت و صلاحيت قانوني كه از كشور خود دفاع مي‌كند و مي‌گويد نبايد بيگانگان با اتكار به مصونيت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند، او را به اتهام ناجوانمردانه‌ تبعيد و در مملكت ديگري زنداني و ممنوع الملاقات نمايند؟ آيا اين قسم حكومت در بين ملل نيم وحشي،‌ آن هم در دوران حكومت فردي از پست‌ترين انواع حكومت‌ها شمرده نمي‌شده است؟

آقاي هويدا! شما سري به زندان‌ها بزنيد و بپرسيد اين اصناف مختلف زنداني: علما، وعاظ، اساتيد دانشگاه، دانشجويان، تجار و اصناف به چه جرمي مدتها در زندان به سر مي‌برند؟ آيا جز دفاع از حريم قرآن و عظمت كشور و تظلم از خفقان و ديكتاتوري جرمي داشته‌اند؟ آيا اگر كسي گفت نبايد اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، كشور در چنگ بيگانگان افتد، ثروت‌هاي سرشار مملكت به يغما رود، اختناق و فشار بر مردم حكومت كند، دولت‌ها در تأمين خواسته‌هاي مردم بايد كوشش نمايند، و بالاخره اگر كسي خواست با استفاده از حق قانوني خود، در شئون كشورش اظهار نظر نمايد، بايد در سيه‌چال زندان زندگي كند و با محروميت‌هاي همه جانبه دست به گريبان باشد؟

ما براي حفظ مصالح عاليه اسلام و كشور عزيز جداً مي‌خواهيم به منظور پايان دادن به وضع خطرناك موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فكري كنيد و به خواسته‌هاي مردم ترتيب‌اثر دهيد. طبقات مختلف كشور بالخصوص، علماي اعلام و بالاخص، حوزه علميه قم كه مركز هدايت و پرورش كشور است، منتظرند كه هرچه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصاً در اسرع اوقات، رهبر شيعيان، مرجع عاليقدر، حضرت آيت‌الله العظمي آقاي خميني--- مدظله علي روِس المسلمين---- را به قم عودت داده و ساير علما و دانشمندان، اساتيد محترم دانشگاه و دانشجويان و اصناف، تجار و متدينين را آزاد نموده و بيش از اين نسبت به احساسات پاك و گرم مردم بي‌اعتنايي نشود.

ابوالفضل النجفي الخوانساري، علي قديري اصفهاني، سيدعلي خامنه‌اي، محمد محمدي، حسينعلي منتظري، علي قدوسي، اكبر هاشمي، ابراهيم اميني، احمد آذري قمي، محمدعلي گرامي، محمد غلامي، يحيي انصاري شيرازي، ابوالقاسم خزعلي، مهدي فيض، عبدالعظيم محصلي، علي المشكيني، الاحقر عبدالرحيم الرباني الشيرازي، سيديوسف حسيني تبريزي، سيدهادي خسروشاهي، سيدابوالفضل ميرمحمدي، حسين حقاني، الاحقر سيدمهدي حسيني لاجوردي، صادق الخلخالي، ابوالقاسم مسافري، عباس محفوظي، هاشم تقديري، علي احمدي، محمدحسين مسجدجامعي، علي‌اكبر مسعودي، محمد موحدي لنكراني، اسماعيل صدر، احمد جنتي، احمد امامي، ميرآقا موسوي زنجاني، يدالله پورهادي، محمد يزدي، نعمت‌الله صالحي نجف‌آبادي، مصطفي اعتمادي، سيدموسي شبيري زنجاني، مهدي الحسيني الروحاني، محمدحسن الحسيني النكراني، محمد حقي، محمدباقر حسني، محمدباقر ابطحي، احمد پاياني، عبدالله جوادي، محمدرضا توسلي، محمدتقي صديقين، الشيخ محمدالهمداني (محمد مفتح)، محمدتقي مصباح يزدي، حسين نوري، حسين شب‌زنده‌دار، علي دواني، علي‌اكبر موسوي.‌

‌29/11/1343

*

پس از تبعيد امام خميني به تركيه رژيم طاغوتي تا مدتي محل نگهداري ايشان را پنهان داشت، و اين خود يكي از جرايم بزرگ رژيم شاه بود كه ملت ايران و دنيا را از سرنوشت معظم‌له بي‌خبر گذاشته بود... شايد ماه‌ها از تبعيد امام خميني گذشت و حوزه علميه از سرنوشت امام خميني اطلاع درستي نداشت. از تركيه هم خبري نمي‌رسيد آقايان مراجع تقليد قم و مشهد به هر وسيله‌اي جهت آزادي معظم‌له يا لااقل اعزام نماينده براي ملاقات با ايشان متوسل شدند، اما نتيجه‌اي نداشت و بهمين دليل علما و اساتيد حوزه علميه قم طي نامه سرگشاده‌اي خواستار روشن شدن وضع امام خميني شدند:‌

بسمه تعالي‌

جناب آقاي نخست‌وزير

براثر طول بازداشت و عدم اطلاع از حالات مرجع عاليقدر شيعه، حضرت آيت‌الله العظمي آقاي خميني و شايعات حاكي از تغيير مكان اقامت ايشان، جامعه روحانيت و عموم مسلمين ناراحت و نگرانند. مقتضي است فوراً عموم را از وضع حال و محل اقامت ايشان مستحضر داريد.

ابوالفضل النجفي الخونساري، عبدالوهاب روحي، محمدصادق تهراني، عبدالعظيم محصلي، الاحقر مهدي الفيض القمي، هاشم تقديري، الاحقر غلامحسين عابدي، حسينعلي منتظري، يعقوب الموسوي الزنجاني، علي المشكيني، مهدي الحسيني الروحاني، محمدتقي صديقين، مهدي الحائري، الحاج عبدالله النظري، الاحقر محمد الشاه‌آبادي عفي عنه، مصطفي اعتمادي، ابراهيم اميني، ابوالقاسم خزعلي، سيدموسي شبيري زنجاني، محمدحسين مسجدجامعي، محمد علامي، رباني شيرازي، عبدالله جوادي، محمد موحدي لنكراني، ابوالفضل علمايي، الاحقر سيدمهدي حسيني لاجوردي، علي قدوسي، سيد يوسف حسيني تبريزي، محمد مفتح، احمد جنتي، محمد امينيان، احمد آذري قمي، حسين شب‌زنده‌دار، محمد محمدي گيلاني، محمدتقي مصباح، عباس محفوظي، رفيع ناصري بستان‌آبادي، احمد دانش زنجاني، انصاري شيرازي، سيدمحمدرضا سعيدي، ميرآقا موسوي زنجاني، حسين‌المظاهري، محمدعلي موسوي، محمدباقر حسني، ابوالقاسم مسافري، محمدعلي گرامي، احمد امامي، يدالله پورهادي، سيدهادي خسروشاهي، علي‌اكبر مسعودي، شريعت اصفهاني، اسماعيل صدر، حسين‌الموسوي‌الاصفهاني، علي حيدري، محيي‌الدين فاضل هرندي.‌

12/1/1344

‌*

پس از سالها با انتشار خبر انتقال رهبر و مرجع عاليقدر از تبعيدگاه تركيه به عراق شور و شادي سراسر ايران را فرا گرفت. ولي علما و روحانيون مبارز و پاسداران نهضت امام خميني در حوزه علميه قم دريافتند كه رژيم شاه با انتقال ايشان به عراق مي‌خواهد ضربه جبران‌ناپذيري بر پيكر نهضت اسلامي و سعادت ملت ايران وارد كند و اين بود كه سخت نگران و خشمگين گرديدند و به منظور خنثي كردن اين توطئه شوم رژيم شاه و فروزان نگه داشتن آتش خشم و عصياني كه در ميان توده‌ها جهت ادامه تبعيد قائد بزرگ اسلام شعله‌ور گرديده بود طي صدور اعلاميه‌ها و نامه‌هاي سرگشاده‌اي در مورد توطئه شاه از انتقال امام خميني به عراق هشدار دادند.‌

اين نامه سرگشاده با بيش از 750 امضا از علما و فضلا و طلاب حوزه علميه قم انتشار يافت كه متن آن بقرار زير بود:‌

بسمه تعالي‌

محضر مقدس بزرگ مرجع عالم تشيع حضرت آيت‌الله العظمي آقاي خميني متع‌الله المسلمين بطول بقائه‌

هرچند انتقال حضرت عالي از تركيه به عتبات عاليات از جهتي مايه خرسندي است، ولي ادامه تبعيد آن مرجع عاليقدر كه به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمايت از استقلال و تماميت ارضي كشور اسلامي ايران صورت گرفته است، بسي موجب تأثر و تنفر عموم ملت ايران است. ملت شريف مسلمان ايران و حوزه علميه قم كه از منويات مقدس آن قائد عظيم‌الشأن پيروي مي‌كنند و براي تأمين و اجراي آن از هيچ‌گونه فداكاري دريغ ندارند، انتظار دارند كه به زودي موانع برطرف شود تا با مراجعت حضرت‌عالي به حوزه علميه قم و با تدبيرات خردمندانه و رهبريهاي ارزنده آن زعيم عاليقدر، مصالح عاليه اسلام و ايران و حقوق از دست رفته ملت تأمين گردد. ادام‌الله ظلكم علي روِس الانام.‌

حسين نوري، احمد آذري قمي، رباني شيرازي، علي‌اصغر مرواريد، محمد علم‌الهدي خراساني، حسينعلي منتظري، ابوالفضل النجفي الخوانساري، سيدمحمدرضا سعيدي، علي‌المشكيني الاردبيلي، ناصر مكارم شيرازي، محمدتقي مصباح يزدي، ابوالقاسم خزعلي، علي‌اكبر مسعودي، سيدموسي شبيري زنجاني، محمد مفتح، مهدي‌الحائري الطهراني، غلامرضا صلواتي عراقي، جوادي آملي، سيدمصطفي علم‌الهدي، سيدمحمدباقر ابطحي، محمد ايماني گيلاني، رضا گلسرخي كاشاني، سيدعبدالمجيد ايرواني، محمد محمدي گيلاني، ابراهيم اميني، علي حيدري نهاوندي، سيدعبدالحسين بهشتي بروجردي، جواد علم‌الهدي، احمد جنتي، نعمت‌الله صالحي نجف‌آبادي، جعفر سبحاني، يحيي انصاري شيرازي، سيدهادي خسروشاهي، سيديوسف مدني تبريزي، محمدرضا توسلي محلاتي، عباس محفوظي گيلاني، مرتضي بني‌فضل تبريزي، حسن حسن‌زاده، محمدجواد حجتي كرماني، حسين شب‌زنده‌دار، محسن دوزدوزاني، سيدابوالفضل موسوي تبريزي، مهدي الحسيني الروحاني، سيدحسن طاهري، محمد مؤمن، محمدمهدي رباني، محمدعلي گرامي، حسن تهراني، محمدعلي فيض گيلاني، مصطفي اعتمادي، محي‌الدين فاضل، اكبر هاشمي، علي قدوسي، غلامحسين حقاني، الاحقر رحمت‌الله فشاركي، مرتضي مقتدايي اصفهاني، محمدحسين بهجتي اردكاني، هادي الحسيني الروحاني، محمد موحدي، علي تهراني پهلواني، خليل صادقي، محمدجعفر رودسري، سيدمحسن خرازي، زين‌العابدين قرباني، سيدمحمدصادق زيارتي، مهدي كروبي، علي‌اكبر ناطق، سيدمحمود دعايي، محمدباقر شريعتي سبزواري، محمدعبايي خراساني، حجت‌الله كياني، سيدابوالفضل موسوي، علي كريمي جهرمي، علي‌اصغر فقيه مشكيني، محمدرضا فاكر، رضا استادي، جعفر شبيري، يوسف صانعي، علي‌احمدي، علي‌اكبر محتشمي‌پور، هادي فقهي، سيدعباس سالاري، عبدالحسين معزي و (700 امضاي ديگر)‌

قم: مهرماه 1344

*

اين‌ها چند نمونه از اعلاميه‌هاي حوزه علميه قم بود كه آيت‌الله فاضل لنكراني علاوه بر امضا، در تحرير يا تكميل آن‌ها نقشي داشتند. اعلاميه‌ها و نامه‌هاي ديگري هم هست كه نقل همه آنها به طور طبيعي در اين گفتگو مقدور نيست. ‌

ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز هميشه در خط مقدم فعاليتهاي سياسي--- اجتماعي بودند و به توصيه امام خميني(ره) هم سمت و مقام رسمي نپذيرفتند و به درس و بحث و به قول خودشان ادامه دادند كه به شهادت همگان، بسيار پر بارتر و ارزشمندتر از انجام وظيفه در امور ديگر بود. ‌

آثار علمي-- فرهنگي غير تأليفي ايشان چگونه بود؟ و آيا ايشان مدارس خاصي براي تعليم و تربيت طلاب و يا مراكز ويژه‌اي براي تحقيق و تتبع در مسائل فقهي مورد نياز (مسائل مستحدثه) تأسيس نموده بودند؟

خوشبختانه ايشان به موازات كارهاي علمي فرهنگي و تأليفي و تدريسي زيادي كه به چگونگي بعضي از آنها اشاره شد، مراكز ويژه‌اي نيز براي اموري كه شما اشاره كرديد، تأسيس نموده‌اند كه بحمدالله هم‌اكنون زير نظر فرزند ارشدشان، حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ محمد جواد (حفظه الله) به فعاليت خود ادامه مي‌دهند. ‌

علاوه بر مدرسه‌ علميه‌اي كه از مدارس مهم و معتبر حوزه‌ علميه است، مركز فقهي ائمه‌ اطهار(ع) هم از بنيادهاي تأسيسي ايشان است كه داراي بخشهاي متعددي از قبيل: بخش آموزش (براي كوشش و آموزش در زمينه‌هاي فقه و اصول) و بخش تحقيق كه برنامه‌هاي ارزشمندي در تأليف و تحقيق كتب فقهي و يا اصولي دارند و بخش كتابخانه تخصصي فقهي كه با 7هزار جلد كتاب، شامل كتب فقهي مذاهب اربعه اهل‌سنت و مذهب جعفري، كتابخانه مفيد و كم‌نظيري به حساب مي‌آيد. خوشبختانه اين كتابخانه، با رفع محدوديتهاي پيشين، هم اكنون در اختيار عموم علاقه‌مندان و فقه پژوهان قرار مي‌گيرد و جديدترين كتابها و مجله‌ها و نشريات تخصصي را در اين زمينه، در اختيار عموم محققان حوزوي قرار مي‌دهد.

بي‌مناسب نيست يادآور شوم كه فعاليتهاي معاونت فرهنگي مركز فقهي ائمه اطهار(ع) علاوه بر حوزه علميه قم و شهرهاي مختلف ايران، در خارج از ايران و كشورهاي اسلامي و غيراسلامي مختلف نيز شعباتي دائر نموده كه فعاليتهاي وسيعي را در ارائه حقايق تشيع و معارف اهل بيت‌(ع) به عهده دارند و خوشبختانه اين اقدامات نيز همچنان استمرار يافته است. ‌

براي تكميل اين بحث، مناسب است كه فهرستي از تأليفات و آثار علمي و فرهنگي ايشان را براي آشنايي علاقه‌مندان بيان كنيد.

قبلاً اشاره كردم كه ايشان از دوران جواني، ضمن تحصيل و تدريس، همواره با قلم و تأليف و تقرير هم سر و كار داشتند و مجموعه آثار علمي ايشان در زمينه‌هاي گوناگون هم اكنون به بيش از پنجاه جلد بالغ مي‌شود كه بعضي از آن‌ها را، با محتوايي پروپيمان، در 22 سالگي نوشته‌اند. از جمله آثار ايشان است: ‌

‌1- تفصيل‌الشريعه في شرح كتاب تحريرالوسيله (سي جلد)

2. نهايه`‌التقرير (3جلد، تقريرات درس آيت‌الله بروجردي)‌

3. تبيان الاصول

‌4. تقريرات الفقه و الاصول (درسهاي امام خميني(ره))

‌5. كتاب القضا

6. تفسير سوره حمد

7. شرح فروع الاجتهاد و التقليد

8. القواعد الفقهيه‌

9. ايضاح الكفايه

10. رساله في‌ قاعده‌ الفراغ و التجاوز و اصاله الصحه‌

11. موضوع علم الاصول ‌

‌12. مدخل التفسير

علاوه بر اينها، چندين مجلد نيز در مسائل فقهي و مناسك حج و غيره دارند كه شامل فتاوي ايشان است. اغلب آثار ايشان به زبان عربي است.

ايشان آثاري به زبان فارسي ندارند؟

چرا، ايشان علاوه بر مقالات متعدد در بعضي نشريات علمي، آثار تأليفي نيز به زبان فارسي دارند كه متأسفانه اغلب ناقلان شرح زندگي و آثار معظم له، به آن‌ها توجه لازم را مبذول نداشته‌اند كه عبارتند از:

1- پاسداران وحي در قرآن كريم:‌

اين كتاب با همكاري مرحوم آيت‌الله شهاب الدين اشراقي و حضرت آيت‌الله فاضل لنكراني درباره نوشته شده است. انگيزه نگارش اين كتاب رواج روشنفكري غيرديني در ايران و طرح نظريه ميان برخي از روشنفكران مذهبي بود. ‌

اين كتاب به طور خاص فصلي را به اختصاص داده و اين مبحث را از ديدگاه قرآن و روايات پيگيري كرده است. در اين كتاب به بحث علم امام حسين عليه السلام به شهادت خود اهميت ويژه‌اي داده شده و اين نشان مي‌دهد كه كتاب در نقد مطالبي است كه پيش از انقلاب در بعضي از كتاب‌ها منتشر شده بود. البته آن زمان شايع شده بود كه هواداران نهضت امام با آن كتاب موافقند، اما با انتشار اين اثر توسط دو نفر از چهره‌هايي كه موافق نهضت بودند، اين جو شكسته شد. فصول اصلي اين كتاب عبارت است از: امامت در قرآن، گوشه‌اي از شرايط امامت، علم امام، آگاهي امام حسين از حادثه كربلا. (كتاب بارها چاپ شده است). ‌

‌2- چهره‌هاي درخشان در آيه تطهير:

اين كتاب نيز به طور مشترك توسط آيت‌الله فاضل لنكراني و آيت‌الله اشرفي تأليف شده است. در اين كتاب به بررسي آيه تطهير پرداخته شده و از دو جهت آن را مورد بررسي قرار داده‌اند. نخست سند نزول آيه شريفه در شأن اهل بيت براساس منابع معروف اهل سنت و ديگري بررسي محتوايي آن و اينكه اين آيه نشان دهنده عصمت اهل بيت مي‌باشد. عدم ارتباط آيه با همسران حضرت رسول اكرم(ص)، بحث از در آيه ياد شده، معناي و مقصود از كلمه در آيه از مباحث ديگري است كه مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. ‌

‌3- آيين كشورداري از ديدگاه امام علي(ع):

مرحوم آيت‌الله فاضل اين اثر را در شرح نوشته‌اند كه نخست در سال 1366 ش توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامي به چاپ رسيد. البته از زمان‌هاي قديم بسياري از علماي شيعه شرح‌هاي فراواني براين نوشته‌اند و ايشان نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي هدايت مديران كشور و آشنا ساختن آن‌ها با شرح وظايف‌شان، اين شرح را نوشتند. در اين كتاب تمام موارد عهد نامه نقل و توضيحاتي پيرامون آن‌ها بيان شده است. ‌

اينها چند نمونه از آثار ايشان به زبان فارسي است كه مباحث آنها همچنان مورد نياز جامعه كنوني ما و نسل جوان معاصر است كه اميدواريم به موازات نشر آثار عربي ايشان، به نشر اين كتابها و ترجمه بعضي از كتابهاي ايشان كه به زبان عربي است، اقدام شود.

مي‌دانيم كه آيت‌الله فاضل اهل ولايت و محب صادق اهل بيت عليهم السلام بودند و براي عزاداري‌ها هم اهميت خاصي قائل بودند، آيا در مورد كيفيت عزاداري‌ها، با توجه به انحرافاتي كه متاسفانه در عصر ما گاهي در آنها ديده مي‌شود، رهنمودي ارائه نفرمودند؟

مرحوم آيت‌الله فاضل لنكراني عشق به اهل بيت(ع) را مايه افتخار خود مي‌دانست و هميشه در احياي تراث اهل بيت كوشا بود. در موضوع اقامه‌ هم ايشان هميشه پيشقدم بود و به ياران هوادار نيز همواره كمك مي‌كرد كه به وظايف خود در اين زمينه عمل كنند.‌

در رابطه با نحوه برگزاري مراسم عزاداري و مجالس مذهبي، ايشان توصيه‌هاي ارزنده‌اي داشتند كه با نقل آنها، اميدواريم كه اهل خرد در اجراي آنها به عنوان اصولي لازم و واجب كوشا باشند، به ويژه كه متاسفانه در بعضي از مجالس عزاداري يا محافل جشن و سرور مذهبي، اعمال و رفتار و اشعار نامطلوبي مشاهده مي‌شود كه در واقع موجب دوري مردم از اسلام و تشيع مي‌گردد. از مستمعين به هر نحو ممكن، يا سخنراني‌هاي احساسي بي‌محتوا و مداحي‌ها و مصيبت‌خواني‌هاي بي‌اساس، در واقع دون‌شان اهل بيت(ع) و موجب وهن مي‌شود و ايجاد شادي‌هاي مصنوعي با به سخريه گرفتن عقايد ديگران نيز مورد رضايت اهل بيت‌عليهم‌السلام نيست.‌

ايشان در پاسخ چند سئوال درباره كف زدن در مساجد و حسينيه‌ها و يا حضور در مجالسي كه مرثيه‌ها و روضه‌هاي ضعيف السند خوانده مي‌شود و يا با آهنگ هاي جديد (مشابه آهنگهاي غربي!) ارائه مي‌گردد، مي‌گويند: و باز در مورد چگونگي عزاداري ها چنين فتوا مي‌دهند:
‌1- از هر نوع عملي كه عرفاً هتك حرمت شمرده مي‌شود مثل كف زدن و سوت زدن و به كار بردن الفاظ و عبارات ركيك و امثال آن بايد اجتناب شود.‌

‌2- از هر نوع عملي كه جنبه توجيه‌پذيري ندارد و مورد سوءاستفاده مغرضان و موجب وهن مذهب مي‌شود، بايد اجتناب شود.‌

‌3- از به كار بردن جملات و عباراتي كه بوي شرك مي‌دهد، بايد اجتناب شود.‌

‌4- از هر نوع كاري كه موجب ضرر شديد به بدن يا ناقص شدن آن مي‌شود، بايد اجتناب شود.‌

‌5- اين‌گونه مراسم بايد به دور از ريا و خودنمايي و هرگونه اغراض دنيوي، به طور سنتي و معمول انجام شود تا انشاءالله مقبول درگاه الهي قرار گيرد.>‌

ايشان در يكي از فتاوي خود درباره كه در لابلاي اشعار خود مطالب بي‌مدرك يا ضعيف‌السند را طرح مي‌كنند يا مي‌خوانند مي‌فرمايند: ‌

در پايان آيا خاطرات خاصي از آيت‌الله فاضل لنكراني به ياد نداريد؟‌

چند خاطره جالبي را كه در ذهن مانده مي‌توانم نقل كنم:‌

در موضوع جمع‌آوري امضا براي اعلاميه‌هاي حوزه علميه قم، اعلاميه‌هايي كه با امضاي مشخصي صادر و منتشر مي‌شد - گاهي من مسئول جمع‌آوري امضا بودم و يكي دوبار هم اعلاميه را خدمت ايشان بردم. يك بار اعلاميه و امضاها را كه خواندند، گفتند: گفتم: آيت‌الله فاضل خنديد و گفت: ‌

و همين بود كه در بسياري از اعلاميه‌هاي حوزه علميه قم، امضاي حقير هم همراه امضاهاي آن بزرگواران ديده مي‌شود.‌

يك بار هم در لندن بودم كه ايشان براي معالجه آنجا آمدند و در همان اقامتگاهي كه بنده بودم، اقامت يافتند و من اغلب خدمتشان مي‌رسيدم. يك شب جمعه گفتند: گفتم: و همراه ايشان به مركز جهاني اسلامي رفتيم. نوعاً در آن مركز پس از نماز جماعت و دعا و عزاداري، شام مختصري هم مي‌دهند وقتي سفره را در وسط حسينيه پهن كردند و جمعيت زيادي هم حضور داشت، حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي عالمي كه سالياني دراز امام و مسئول آن مركز است و يكي از افراد خدوم و بي‌توقع و فعال در لندن به شمار مي‌رود، به نزد ما آمد و گفت: آيت‌الله فاضل لنكراني فرمود: و اين نشان دهنده نوع روحيه و تواضع و مردم‌داري ايشان بود.

شايد آخرين بار هم كه من خدمت ايشان رسيدم، در قم، در مجلس ختم مرحوم آقا سيد ابراهيم شبيري زنجاني (اخوي كوچك حضرت آيت‌الله سيدموسي شبيري زنجاني) در مسجد امام بود كه من وقتي وارد شدم، طرف علما و بزرگان تقريباً پر بود، و من خواستم در وسط مجلس بنشينم يا به گوشه‌اي دور بروم، ولي ايشان با اينكه از لحاظ مزاجي سختشان بود، بلافاصله بلند شدند و مرا در كنار خود نشاندند و بعد گفتند: گفتم: بعد افزودند: اين نمونه‌هايي از خاطرات، نشان دهنده معنويت و عظمت روحي ايشان است. بي‌شك در گذشت ايشان، در واقع بر اسلام بود كه ، رحمه`‌الله و اسكنه فصيح جنانه!‌




 دوشنبه 27 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن