واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: علي پايا: بحران معنا و ارزشها خطيرترين تهديد فراروي انسان امروز است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - حكمت و فلسفه
مديرگروه آيندهانديشي مركز تحقيقات سياست علمي كشور اظهار كرد: آيندهانديشي يك عصاي جادويي يا يك تكنولوژي معجزهآفرين نيست؛ بنابراين مسائل برجسته و حائز اهميتي كه در جهان جديد با آن مواجه هستيم، با بهرهگيري از همان تراز تفكري كه منجر به شناسايي يا خلق آنها شده است، قابل حل نخواهند بود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، علي پايا كه با عنوان «آيندهانديشي و آينده ارزشها؛ تأملي در نتايج و تبعات «جهاني شدن» براي سپهر ارزشها و اخلاق» سخن ميگفت، با بيان اينكه در اين سخنراني از يك زاويه تازه به آيندهانديشي نگاه شده است، اظهار كرد: ابناي بشر از نخستين روز پيدايش بر پهنه زمين خاكي با انواع چالشهايي كه بنياد هستيشان را تهديد ميكرد، روبهرو بودهاند. انواع خطرات از بلاياي طبيعي تا مصائب و فجايع ساخته آدمي، بقا و زندگي بر روي سياره را به تكاپويي هميشگي براي انسان بدل ساخته است.
وي گفت: در گذشته آدميان عمدتاً اسير دست حوادث طبيعي بودهاند، در زمانه جديد كه عرصه زيست مردمان به سپهري برساخته دست خود او بدل شده، خطرات و تهديدها نيز ماهيتي عمدتاً از سنخ «برساختههاي اجتماعي» پيدا كردهاند.
پايا با بيان اين كه شماري از متفكران معاصر به اعتبار همين تغيير ماهيت چالشهاي پيش روي بشر جديد، به جوامع كنوني لقب «جامعه همآغوش با خطر» (Risk Society) دادهاند، افزود: در ميان همه انواع اين خطرات برساخته آدمي از آلودگي محيط زيست گرفته تا ازدياد دماي زمين و از آسيبپذيري فضاي مجازي مبادله اطلاعات، تا شكنندگي روابط بينالملل، شايد بتوان از بحران معنا و ارزشها، به منزله برجستهترين و خطيرترين تهديدي ياد كرد كه در برابر انسان عصر جديد قد علم كرده است.
وي با تأكيد بر اينكه معنا و ارزش، عمري به درازاي عمر بشريت دارند، گفت: بحران معنا و ارزشها براي موجودي برجستگي پيدا ميكند كه به بركت دستيابي به بلوغ فكري دريافته است كه براي يافتن راه خويش در ظلمات عالمي كه در آن زيست ميكند، ابزاري جز خرد خويش در اختيار ندارد كه به مدد همين خرد فردي و جمعي است كه همه امور ميبايد تفسير و فهم شود.
پايا در ادامه افزود: جهاني شدن به منزله فرايندي برخاسته از تعاملات ميان افراد و جوامع، محصول پيچيدهتر شدن فزاينده سيستمي است كه مجموع «سپهر فرهنگي» يعني فراگيرترين زيستسپهر برساخته آدميان را تشكيل ميدهد. در همه سيستمهاي پيچيده، پس از رسيدن شمار روابط ميان اجزاي دروني سيستم با يكديگر و با محيط پيرامون به آستانهاي معين، ظرفيتهاي جديد ظاهر ميشود كه با خود روابط و شرايط جديدي را به همراه ميآورد و بر معماري و جغرافياي كل سيستم تأثير ميگذارد.
وي گفت: پديدار نوظهور جهاني شدن كه البته ريشهها و علل موجده آن را ميتوان در گذشته «سپهر فرهنگي» بشر رديابي كرد، در مواردي تأثيرات مثبت و سازنده پديد آورده و در مواضعي نيز نتايج و تبعات نامطلوب. قلمرو ارزشها و باورها و رفتارهاي اخلاقي در زمره حوزههايي است كه ظاهراً تأثيرات منفي جهاني شدن در آن بيش از جنبههاي مثبت آن بوده است.
مديرگروه آيندهانديشي مركز تحقيقات سياست علمي كشور با تأكيد بر اينكه بسياري از ناظران در عرصه جهاني نگران آناند كه تداوم روند جهاني شدن به فروپاشي معناي كنشها و نظامهاي ارزشي ما و نهايتاً حتا نابودي هستي خود ما منجر شود، اظهار كرد: از ديد اين ناظران، شكست معنا و بحران ارزشها در زمانه كنوني ناشي از جهاني شدن است. به باور اين ناظران، جهاني شدن به منزله رشدي كه به نحو اختصاصي با پيشرفتهاي تكنولوژيك گره خورده است و نوعي پيشرفت ماديگرايانه عاري از روح و معنويت، فاقد توان لازم براي هدايت كنشهاي ماست و در برابر ارزشهايي كه بدان معتقديم، بيتفاوت است.
عضو هيأت علمي مركز تحقيقات سياست علمي كشور در باب ارزشها و انسانها، با بيان اينكه سپهر ارزشها يا عيني است يا ذهني، عنوان كرد: از ديدگاه متفكران رئاليست، از همان زماني كه انسان به وجود آمد، سپهر ارزش هم ظهور پيدا كرد.
او تأثير اين ارزش را در حوزه معرفت اينگونه بر شمرد كه طرد معرفتهاي قطعي و يقيني و بديهي در گذشته وجود ندارد و توجه به رويكردهاي متكي به مدلهاي مربوط به سيستمهاي پيچيده و رويكردهاي بينرشتهيي و اينكه اوجگيري نزاع معرفتي ميان واقعگرايان و نسبيگرايانه قوت پيدا كرد و چالش كثرتگرايي معرفتي اهميت پيدا كرد و خطرات آن هم بيشتر شده است.
پايا همچنين گفت: در تأثير حوزه عمل، ظهور فنآوريهاي پيشرفته كه دامنه تأثيرگذاري آدمي بر محيط پيرامون را به گونهاي بيسابقه بالا بردهاند و انواع صورتهاي تازه تعاملات اجتماعي، رفتارهاي فردي و جمعي و شيوههاي جديد زيست ظهور كردهاند و همچنين رويكردهاي اخلاقي تازه و گونههاي تازه و بديعي از خطراتي كه موجوديت آدمي و سياره را تهديد ميكنند، يعني Existential threats پديدار شدهاند.
وي از ديگر تأثيرات حوزه عمل را ظهور قطبهاي تازه سياسي ـ اقتصادي در سطح بينالمللي پديدار جهاني شدن ارزشهاي اخلاقي و ارزش مبادله رابطه تازه ميان قدرت و «معرفت» برشمرد.
پايا در ادامه افزود: آينده ناظر به همه جنبههاي بالقوه موجود در واقعيت (اعم از واقعيت طبيعي و واقعيتهاي برساخته اجتماع، Socially Constructed Realities است. نسبت به آينده و تحولاتي كه در پيش است، ميتوان رويكردهاي متفاوتي اتخاذ كرد.
وي با اشاره بر اينكه تلاش براي شناخت آينده سابقهاي كهن در فرهنگ بشر دارد، گفت: از كاهنههاي معبد دلفي در يونان تا غيبگويان چيني و كفبينان هندي و منجمان دربار شاهان ايراني و... در همه فرهنگ ها ميتوان نشانههايي از اين عطش براي فهم آينده را مشاهده كرد. آيندهانديشي يا مطالعات آينده Futures Studies يك حوزه پژوهشي ـ كاربردي (دانش ـ فنآوري) نوظهور است كه از عمر آن بيش از چند دهه نميگذرد. براي ناميدن اين حوزه، معادلهاي مختلفي در زبانهاي اروپايي و به تبع آن در فارسي وضع شده است.
او با تأكيد بر اينكه شناخت آينده، با تكيه به دانش موجود، تجارب گذشته و گمانهزنيهايي در خصوص فضاي امكانات صورت ميپذيرد، عنوان كرد: دورههاي زماني آيندهانديشي به كوتاه مدت (سه تا پنج سال)، ميانمدت (10تا 20 سال) و درازمدت (30 تا100 سال) تقسيم ميشود.
پايا روشهاي مرسوم در آيندهانديشي را به سه گروه كلي روشهاي كيفي، روشهاي كمي و روشهاي تركيبي (هيبريد) تقسيم كرد و گفت: روشهاي مرسوم براي آينده عبارت است از جمع صاحبنظران، دلفي، درخت وابستگي، سريهاي زماني، ماتريس تأثيرات متقابل، پيشنگر، آيندهنگاري و نقشه راه.
او در باب آيندهانديشي محصولات و فرآيندها گفت: تكميل سناريوهايي بيانگر اوضاع و احوال آينده (طيف تحولات)، تعيين اولويتها، ايجاد وفاق و همگرايي ميان دستاندركاران، پديد آمدن شبكهاي از كنشگران با ديدگاههاي كم و بيش همسو، و عرضه پيشنهادهايي براي عمل و اقدام، برخي از مهمترين نتايجي است كه از آيندهانديشي حاصل شده است.
عضو هيأت علمي مركز تحقيقات سياست علمي كشور گفت: آيندهانديشي يك عصاي جادويي يا يك تكنولوژي معجزهآفرين نيست؛ بنابراين مسائل برجسته و حائز اهميتي كه در جهان جديد با آن مواجه هستيم، با بهرهگيري از همان تراز تفكري كه منجر به شناسايي يا خلق آنها شدهاند، قابل حل نخواهند بود. تكيه آيندهانديشي در بعد نظري به معرفت ضمني كنشگران، توانايي نقادي و ارزيابي عقل جمعي و بصيرتهاي فلسفي ـ معرفتشناسانهاي است كه پشتوانه معرفتهاي ضمني و نقاديهاي جمعي قرار ميگيرد.
وي افزود: ميزان موفقيت در هر تجربه آيندهانديشانه، با فرض احراز جنبههاي نظري در گرو بهرهگيري از عوامل مختلف معطوف به عمل از جمله گزينش مناسبترين روش به تناسب با مسأله يا مسائل مورد نظر، تمهيد مقدمات اجراي فرايند و بسترسازي براي ترويج نتايج حاصل از فعاليت انجامشده است.
پايا با بيان اينكه سه عامل گفتوگو، دموكراسي و مفهوم بنيادين عدالت براي دستيابي به شرايطي بهينه براي مواجهه با بحران ارزشها حائز اهميتاند، افزود: به عنوان مثال، گفتوگو كه خود ما پيشنهاددهنده بوديم و اكنون توجهي به آن نميشود و هيچ بهرهاي از آن نگرفتيم، از جمله ابزارهاي مؤثر براي كاستن از خطرات احتمالي بحران ارزشهاست.
وي با بيان اينكه عدالت يكي از اساسيترين مفهومهاي زندگي جمعي است، گفت: تأكيد بر عنصر عدالت و توجه به قرارداد اجتماعي ميتواند به ما كمك كند تا به آينده ارزشها به شيوهاي خرسندكننده شكل دهيم. در اينباره بايد گفت، در جهان جديد به نوعي قراردادهاي اجتماعي جديد نياز است كه عبارتاند از قرارداد طبيعي، قرارداد اجتماعي و قرارداد اخلاقي. اين سه قرارداد برروي هم يك قرارداد اجتماعي تازه را ايجاد ميكند.
پايا همچنين گفت: در چارچوب اين قرارداد اجتماعي، توجه به عاملِ بسيار حائز اهميت «نقشه زندگي» امكان پذير ميشود. مفهوم نقشه زندگي يك تعبير فني است كه به اجمال به معناي الگوي متحولشوندهاي است كه واجد ابزار متنوع است و به فعاليتهاي فرد جهت ميدهد.
او درپايان عنوان كرد: رويكرد تازه به ارزشها، اين امكان را ميدهد تا افراد بتوانند با توانمندي، نقشه زندگي مناسبي براي خود فراهم آورند.
انتهاي پيام
دوشنبه 27 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]