تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از غير خدا بِبُرد، خداوند، هزينه زندگى او را تأمين مى‏كند و از جايى كه ان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799073677




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نویسندگان متقدم و نویسندگان متاخر


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: soleares20-10-2006, 06:16 PMنویسندگان متقدم عطار ناصر خسرو امام محمد غزالی نظامی عروضی ابوالفضل بیهقی عبدالرحمن جامی خواجه نصیر طوسی حمدالله مستوفی عین القضات همدانی خواجه عبدالله انصاری ابوالفضل میبدی محمدبن منور محمد عوفی نصرالله منشی نویسندگان متاخر قائم مقام بزرگ علوی سیمین دانشور محمد علی جمالزاده غلامحسین ساعدی جلال آل احمد محمد ابراهیم باستانی پاریزی صادق هدایت علی اکبر دهخدا محمود دولت آبادی علی محمد افغانی علی شریعتی سید مهدی شجاعی کیومرث صابری عبدالحسین زرین کوب صادق چوبک هوشنگ گلشیری مهدی آذریزدی احمد آرام امیرحسین آریانپور میرزا فتحعلی آخوندزاده کریم امیری فیروزکوهی یوسف اعتصامی نادر ابراهیمی عباس اقبال آشتیانی صمد بهرنگی محمد تقی بهار احمد بهمنیار رضا براهنی حسین پژمان آشتیانی گلی ترقی پرویز ناتل خانلری منیرو روانی پور محمدعلی سپانلو جعفر شعار ذبیح الله صفا عبدالرحیم طالبوف تبریزی سیروس طاهباز عارف قزوینی محمدعلی فروغی اسماعیل فصیح عبدالعظیم قریب محمد قاضی تقی مدرسی جواد مجابی علی اکبر نفیسی احسان نراقی جلال الدین همایی soleares20-10-2006, 06:18 PMزندگینامه بیهقی درسال 385 ه. ق در ده حارث آباد بیهق(سبزوار قدیم) به دنیا آمد .نامش را ابوالفضل محمد نهادند. پدر ش اورا در سالهای نخستین زندگی در بیهق و سپس، در شهر نیشابور به کسب دانش گماشت. ابوالفضل که از هوش ویژه‏ای برخوردار بود و به کار نویسندگی عشق می‏ورزید، در جوانی از نیشابور به غزنین رفته (حدود 412 هـ.ق)، جذب کار دیوانی گردید و با شایستگی و استعدادی که داشت به زودی به دستیاری خواجه ابونصر مشکان بر گزیده شد (صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی ). این استاد تا هنگام مرگ لحظه‏ای بیهقی را از خود جدا نساخت و چنان گرامی اش می‏داشت که حتی اسرار دستگاه غزنویان را نیز با او در میان می گذاشت و این کاربعدها سرمایه گرانبهایی برای بیهقی گردید، چنانکه رویدادهایی را که خود شاهد و ناظر نبوده از قول استادش نقل کرده است. پس از محمود، بیهقی در پادشاهی کوتاه مدت امیر محمد (پسر محمود) دبیر دیوان رسالت بود و هنگامیکه که ستاره اقبال مسعود درخشیدن گرفت، نظاره‏گر لحظه به لحظه اوج و فرود زندگانی او بود، و هم از این تماشای عبرت انگیز است که تاریخ خویش را مثل روزشمار زندگی او نوشته است. پس از در گذشت بونصر مشکان (431 هـ.ق) سلطان مسعود، بیهقی را برای جانشینی استاد از هر جهت شایسته ولی« جوان» دانسته ــ هر چند که وی در این هنگام چهل و شش ساله بوده است ـــبه این جهت بو سهل زوزنی را جایگزین او کرد و بیهقی را بر شغل پیشین نگه داشت. ناخشنودی بیهقی از همکاری با او در کتابش منعکس شده است، تا آنجا که تصمیم به استعفا گرفت، ولی سلطان مسعود او را به پشتیبانی خود دلگرم و به ادامه کار واداشته است. پس از کشته شدن مسعود (432 هـ.ق) بیهقی همچون میراثی گرانبها، به خدمت دستگاه پادشاهی فرزند او(مودود) مشغول شد و پس از آنکه نوبت فرمانروایی به عبدالرشید ـ پسر دیگری از محمود غزنوی ـ رسید، بیهقی چنان تجربه کسب کرده بود که شایسته ی شغل صاحبدیوانی شد. اما مدتی نگذشت که در اثر مخالفت و سخن چینی‏های غلامی فرومایه از کار بر کنار گردید، و سلطان دست این غلام را در بازداشت بیهقی و غارت خانه وی باز گذاشت. بیهقی سر گذشت دردناک این دوره از زندگی خود را در تاریخ مفصل خود آورده بوده است که این بخش از نوشته‏های وی جزو قسمتهای از دست رفته کتاب است، ولی خوشبختانه عوفی در فصل نوزدهم از باب سومجوامع الحکایات این داستان را نقل {به معنا} کرده است: هنگامی که سلطان عبدالرشید غزنوی، به دست غلامی از غلامان شورشی (طغرل کافر نعمت) کشته شد (444 هـ.ق) با دگرگون شدن اوضاع، بیهقی از زندان رهایی یافت، ولی با آنکه زمان چیرگی غلام به حکومت رسیده، پنجاه روزی بیش نپاییده و به قول صاحب «تاریخ بیهق» بار دیگر «ملک با محمودیان افتاد»، بیهقی دیگر به پذیرفتن شغل و مقام درباری گردن ننهاد و کنج عافیت گزید و گوشه‏گیری اختیار کرد. بیهقی که دیگر به روزگار پیری و فرسودگی رسیده و در زندگی خود فراز و نشیبهای بسیار دیده بود، زمان را برای گردآوری و تنظیم یادداشتهای خود مناسب یافته و از سال 448 هـ .ق به تألیف تاریخ پردازش خود پرداخت و به سال 451 این کار را به انجام رسانید، یعنی اندکی پس از درگذشت فرخزاد بن مسعود و آغاز پادشاهی سلطان ابراهیم بن مسعود(جلـ 451، ف 492). بیهقی هشتاد و پنج سال زیسته و به گفته ابوالحسن بیهقی در«تاریخ بیهق» به سال 470 هـ.ق در گذشته است و به این ترتیب نوزده سال پس از اتمام تاریخ خویش زنده بوده و هرگاه به اطلاعات تازه‏ای در زمینه کار خود دسترسی می‏یافته، آن را به متن کتاب می‏افزوده است. تاریخ بیهقی مهم ترین اثر بیهقی "تاریخ" مشهور اوست که از مهمترین کتب تاریخ و ادب فارسی است در شرح سلطنت "آل سبکتکین" در سی مجلد که در آن از تشکیل دولت "غزنوی" تا اوایل "سلطان ابراهیم بن مسعود" سخن گفته است، اما اکنون فقط قسمتی از آن که مربوط به سلطنت "مسعود بن محمود غزنوی" و "تاریخ خوارزم" از زوال دولت "آل مأمون" و افتادن آن به دست سلطان محمود و حکومت "آلتون تاش حاجب"، در آن سامان تا غلبه ی "سلاجقه"، موجود است. درباره ی سبک و شیوه نگارش این کتاب و مؤلف آن سخن بسیار گفته و نوشته‌‌‌‌اند و از میان همه نوشته‌‌ها به قول "استاد فیاض" که بیهقی شناس یگانه ی روزگار ما بود بسنده مى کنیم که :بیهقی گزارشگر حقیقت بود. معرفی آثار کتابی که امروز به نام «تاریخ بیهقی» می‏شناسیم، در آغاز «تاریخ ناصری» خوانده می‏شده است به دو احتمال: نخست به اعتبار لقب سبکتگین(پدر محمود غزنوی) که ناصرالدین است و این کتاب تاریخ خاندان و فرزندان و فرزندزادگان وی بوده، و دیگر لقب سلطان مسعود که «ناصرالدین الله» بوده است. به هر حال کتاب به نامهای دیگری نیز نامیده می‏شده، از این قرار: تاریخ آل ناصر، تاریخ آل سبکتگین، جامع التواریخ، جامع فی تاریخ سبکتگین و سرانجام تاریخ بیهقی، که گویا بر اثر بی‏توجهی به نام اصلی آن (تاریخ ناصری) به این نامها شهرت پیدا کرده بوده است. بخش موجود تاریخ بیهقی را «تاریخ مسعودی» نیز می‏خوانند از جهت آنکه تنها رویدادهای دوره پادشاهی مسعود را در بر دارد. علاوه بر این کتاب "ابن فندق" کتابی دیگر به نام "زینةالکتاب" در آداب کتاب به او نسبت داده است. ویژگی سخن اهمیت تاریخ بیهقی از دو جهت است یکی از جهت تاریخ نگاری و دیگر از لحاظ هنر نویسندگی. 1- نثر بیهقی نوعی نثر داستانی است که در خدمت محتوای تاریخی قرار گرفته است. 2- در مواردی که نویسنده مناسب دانسته، از «اطناب» استفاده شده اما در مجموع «ایجاز» در کلام کاملاً بارز است و این، یکی از جلوه های بارز «بلاغت طبیعی» در سخن بیهقی است. 3- تمثیلات و تعبیرات به کار رفته، بلیغ و زیباست. 4- استشهاد به تاریخ و قصه. 5- آفرینش واژه ها و ترکیبات بدیع. 6-استفاده طبیعی و غیر متکلفانه از لغات و جمع مکسر و گاهی هم عبارات عربی. 7-حذف افعال و حتی گاهی قسمتی از یک عبارات به قرینه، بنا به اقتضای بلاغت کلام. 8- زیبایی و خوش آهنگی کلام. 9- توصیف دقیق و جذاب وضعیت ظاهری و باطنی افراد. 10-تجسم و تصویر هنرمندانه صحنه ها و اشیا. 11- ایجاز و اطناب به جا و طبیعی. soleares20-10-2006, 06:23 PMدرباره خواجه عبدالله انصاری (http://www.forum.p30world.com/showpost.php?p=672164&postcount=36) :blink: soleares20-10-2006, 06:24 PMمیرزا ابوالقاسم فراهانی فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان از توابع اراک بود. در سال 1193 هـ.ق به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران کارهای پدر را انجام می داد. سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت و چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر های جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت و نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود و تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت. در سال 1237 ه.ق پدرش میرزا بزرگ قائم مقام در گذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نایل آمد و لقب سیدالوزراء و قائم مقام یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی» (خودی) و «اوزگه» (بیگانه) به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود و با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تفتین بدخواهان به اتهام دوستی روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند. اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 ه.ق دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد. قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی» نثر قائم مقام قائم مقام بیش از همه مرد سیاست و عمل است و نویسندگی او نیز به ایجاب ضرورت کار بوده، نه از راه تفنن یا هنرنمایی، او نوشته های خود را غالباً سرسری و با عجله انشاء می کرده و قلم می زده است و با اینهمه منشأت او از ذوق و حسن سلیقه مایه وافر دارد. قائم مقام به مقدار زیادی از عبارات متکلف و متصنع و مضامین پیچیده و تشبیهات با رد و نابجا کاسته و تا اندازه ای انشای خود را- مخصوصاً در مراسلات خصوصی- به سادگی و گفتار طبیعی نزدیک ساخته است. نثر او، بر خلاف آثار اسلاف وی که پر از جمله ها و عبارتهای طویل و قرینه سازیهای مکرر و سجعهای خسته کننده است، از جمله های کوتاه ترکیب شده و قرینه ها به ندرت تکرار می شود. در تلفیق هر مزدوج دقت زیاد می کند و از سجعهای زیبایی که خاص سعدی و گلستان است، بهره مند می شود. از ذکر القاب و تعریفهای تملق آمیز حتی المقدور اجتناب می ورزد. به اشعار فارسی و عربی و آیات قرآنی و احادیث و اخبار که شیوه نویسندگان سابق است، خیلی کمتر از اسلاف خود تمسک می جوید و بسیار بجا و بموقع به آنها استشهاد می کند و گاهی از آوردن لغات واصطلاحات تازه و متداول، که به کاربردن آنها برای منشیان و نویسندگان محافظه کار بسیار سخت و دشوار بود، پروا نمی کند و بالاخره نامه های او نسبت به رسم و عادات آن زمان جامعتر و فشرده تر و خاصه در مواردی که میل ندارد مطلبی را صریح بنویسد مو جز و کوتاه و با مقام و مقال متناسب است. روی هم رفته سبک قائم مقام تابع گلستان سعدی و مانند آن زیبا و روان و آهنگدار است. soleares20-10-2006, 06:25 PMآقا بزرگ علوی در سال 1282 شمسی به دنیا آمد. پدرش، حاج سید ابوالحسن، از روشنفکران مشروطه خواه بود. بزرگ علوی در نوجوانی همراه پدر به اروپا رفت و در برلین به تحصیل پرداخت. پس از فراغت از تحصیل در رشته تعلیم و تربیت به ایران بازگشت و در شیراز مشغول تدریس شد. او در 1307 به تهران آمد و کار تدریس را دنبال کرد. بزرگ علوی در همین سالها با سه تن دیگر از جمله صادق هدایت گروه "ربعه" را تشکیل دادند و سلسله بحثهای نوین ادبی را آغاز کردند. شوق داستان نویسی را صادق هدایت در او باور ساخت. :) مجموعه داستان کوتاه چمدان (1313 ش) نخستین اثر بزرگ علوی است. بزرگ علوی در این مجموعه با به کارگیری نثر ساده و انشای روان و بازتاباندن فرهنگ عامه و تصویر ناکامی ها و سیه روزیهای آنان،به سبک محمد علی جمالزاده و صادق هدایت نزدیک شده است، با این اختلاف که شخصیتهای داستانهای علوی به لحاظ تحرک و پویایی اجتماعی با شخصیتهای داستانهای هدایت، که "نگرشی دیگر گونه" نسبت به جهان دارند، فرق می کنند. بزرگ علوی در سال 1315 به اتهام داشتن افکار سوسیالیستی، با جمعی دیگر از همفکرانش به زندان افتد و تا برکنار شدن رضاشاه (شهریور 1320) در زندان ماند. یادداشتهای علوی در سالهای زندان "روی کاغذ قند و سیگار و پاکتهای میوه به صورت پنهانی نوشته می شد و پس از آزادی از زندان دستمایه نگارش دو گزارش داستان گونه ی او شد. علوی در شهریور 1320 به اتفاق یاران همفکر خود از زندان آزاد شد و به فعالیتهای حزبیپرداخت. او کتاب ورق پاره های زندان را در 1320 و پنجاه و سه نفر را در 1321 منتشر کرد. حوادث سیاسی داخلی علوی را بار دیگر در سال 1327 به زندان فرستاد و این بار دو سال در زندان ماند. او در 1329 از زندان آزاد شد و در زمانی که کشور صحنه تلاش برای ملی کردن صنعت نفت بود، بزرگ علوی نیز متاثر از سیاست روز در زمینه های گوناگون قلم می زد. او در همین سالها برجسته ترین اثر هنری این دوره از نویسندگی خود یعنی داستان نیمه بلند چشمهایش را نوشت و در 1331 به چاپ رساند. بزرگ علوی در فروردین 1332 ظاهراً برای معالجه چشم به آلمان رفت و وقوع کودتا در 28 مرداد همان سال، بازگشت او را به ایران منتفی ساخت و بزرگ علوی برای همیشه در آلمان ماند و در برلین به تدریس زبان و فرهنگ ایران پرداخت. بزرگ علوی در فرودین 1358 به تهران آمد و پس از چندی دوباره به آلمان بازگشت. بزرگ علوی سرانجام در بهمن ماه سال 1375 بر اثر سکته قلبی در برلین درگذشت. آثار بزرگ علوی عباتند از: الف - داستان: "دیو "؛ "چمدان "؛ "ورق‌‌پاره‌‌های زندان "؛ "میرزا "؛ "پنجاه‌‌وسه نفر "؛ "نامه‌‌ها "؛ "چشمهایش "؛ "سالاریها". ب - ترجمۀ: "دوشیزۀ اورلئاناز شیللر؛ "کسب‌‌وکار خانم وارن" از برناردشاو؛ "دوازده ماه" از ساموئل مارشاک؛ "باغ آلبالو" از آنتوان چخوف ؛ "گل‌‌های آبی" از وانداوالیسلوسکایا؛ "دو فریفته"از لوپادوویسکی. ج - نقد و پژوهش: "صادق هدایت" در مجله پیام نو؛ "ناصرخسرو مروزی قبادیانی در مجله پیام نو؛ "نقد شوهر آهوخانم " در مجله کاوه soleares20-10-2006, 06:26 PMجمالزاده را "پیشوای نوول نویسی فارسی" لقب داده اند. او نخستین نویسنده ای که توانست تکنیک داستان نویسی اروپایی را آگاهانه به کار گیرد و در عین حال یکسره به تکنیک داستان پردازی غربی تسلیم نشود. جمالزاده با دمیدن روحی ایرانی به روشی که از غرب به رعایت گرفته بود توانست آن را صیقل دهد و در قالبی هماهنگ با ذوق و حوصله و نیاز فرهنگی زمان، به هموطنانش هدیه کند. سید محمد علی جمالزاده در سال 1270 شمسی در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود آغاز کرد. پدرش، سید جمال الدین واعظ اصفهانی، از آزادی خواهان مشروطه بود و رهبری مشروطه خواهان اصفهان را برعهده داشت. سید جمال الدین خطیبی توانا بود و در سخنرانی هایش به زبان ساده و در حد فهم عوام سخن می گفت. به سبب اختلافی که بین سید جمال الدین و حاکم اصفهان پدید آمد او به همراه خانواده اش به تهران هجرت کرد و به مبارزات خود ادامه می داد. جمالزاده در شانزده سالگی به گفته ی پدرش به لبنان رفت و در آنجا تحصیلات خود را در دوره متوسطه ادامه داد. چند ماه بعد در لبنان اطلاع یافت که به دستور محمد علی شاه پدرش را مسموم کرده اند. مرگ پدر، محمد علی را در اعتقادات سیاسی و اخلاقی که از او به ارث برده بود استوارتر کرد. دو سال بعد به فرانسه رفت و در دانشگاه های لوزان و دیژون تحصیل کرد در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. در این زمان، عده ای از روشنفکران ایرانی مخالف استبداد قاجارها در برلین گرد آمده و فعالیت می کردند. جمالزاده در سویس می زیست، به دعوت آنان به برلین رفت. یک ماه بعد به منظور انجام ماموریتی به بغداد رفت و چند ماه بعد به کرمانشاه آمد و روزنامه رستاخیز انتشار داد. او سپس دوباره به برلین بازگشت و با جمعی دیگر از آزادی خواهان ایرانی در انتشار مجله سیاسی- فرهنگی کاوه همکاری کرد. جمالزاده در مجله کاوه مقالاتی می نوشت که اغلب آنها در زمینه موضوع هایی چون سیاست، اقتصاد، ایران شناسی و فرهنگ و ادب بود و در نگارش این مقالات شیوه ساده نویسی را که خصلت عمومی و نثر فارسی این دوره بود به کار می گرفت. نخستین کتاب جمالزاده به نام گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران در سال 1918 میلادی منتشر شد و در مجله کاوه از آن به عنوان یکی از بهترین اثرهایی که تا آن روز در زبان فارسی در مورد اقتصاد نوشته شده سخن راندند. جمالزاده از آن پس نیز به نوشتن مقالات علمی- انتقادی در مجله کاوه ادامه می داد و این همه پیش از انتشار مجموعه داستان کوتاه "یکی بود یکی نبود" در سال 1300 شمسی بوده است. در سال 1921 میلادی/ 1300 شمسی داستان کوتاه انتقادی طنز "فارسی شکر است" را در مجله کاوه به چاپ رساند. جمالزاده خود می گوید که "چگونه گروه نویسندگان کاوه هر چهارشنبه شب گرد یکدیگر جمع می شدند تا مقالاتی را که هر یک برای چاپ در این نشریه نوشته بودند بخوانند و هنگامی که نوبت به جمالزاده می رسد تا نوشته خود را در حضور جمع بخواند، نه یک مقاله بلکه داستانی طنزآمیز را با ترس و لرز عرضه می کند." از گفته جمالزاده چنین برمی آید که "فارسی شکر است" و پنج داستان کوتاه دیگر که مجموعاً در "یکی بود یکی نبود" به چاپ رسید در روزهای اول حتی در نظر خود نویسنده نیز کاری غیرجدی و تردید آمیز تلقی می شده است و او بیش از همه نگران قضاوت محمد قزوینی بوده که از اعضای برجسته آن گروه به شمار می رفته است، ولی قزوینی در مورد آثار جمالزاده از هیچ گونه ستایش و تشویقی فروگذار نکرده است. سی و سه سال بعد، جمالزاده در این باره نوشت "به خوبی احساس می کنم که در کارهای ادبی امروز هم محرک واقعی من همان تشویق های آن بزرگوار است." جمالزاده در پایان سال 1921 میلادی "یکی بود یکی نبود" را در برلین انتشار داد؛ مجله کاوه هم در آخرین شماره خود، طی ویژه نامه ای "یکی بود یکی نبود" را به عنوان نخستین مجموعه داستانی فارسی به سبک جدید، به مردم ایران معرفی کرد و از آن پس تعطیل شد. اما انتشار "یکی بود یکی نبود"، مانند ظهور هر اثر بدیع دیگر در ادبیات، واکنشهای مثبت و منفی در پی داشت. گروهی آن را ستودند و جمعی دیگر سخت بر آن تاختند و جمالزاده به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. هراس از واکنش منفی از یکسو، و نیز به گفته خود او، لذتهای زندگانی، منجر به سکوت محض او در تمام دوران سلطنت رضاخان شد. جمالزاده در برلین ده سال دیگر اقامت گزید. کارنامه علمی- ادبی او در این مدت نگارش چند مقاله و داستان کوتاه بود که هیچ یک از آنها به آوازه "یکی بود یکی نبود" دست نیافت. مدتی هم سردبیر مجله علم و هنر بود که آن هم در برلین منتشر می شد. در سال 1931 م. به سوئیس آمد و برای همیشه در ژنو ماندگار شد و در دانشگاه آن شهر به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت. غیر از "یکی بود یکی نبود" مجموعه های داستانی دیگری نیز نگاشته است که عبارت اند از: "دارالمجانین" "راه آب نامه" "صحرای محشر" "سر و ته یک کرباس" "تلخ و شیرین" "کهنه و نو" "شور آباد" "غیر از خدا هیچ کی نبود" آخرین اثر داستانی جمالزاده کتابی است به نام قصه ما به سر رسید که به سال 1357 در ایران انتشار یافته است. رساله ای هم تحت عنوان سرگذشت و کار جمالزاده نوشته است که نوعی "اتوبیوگرافی" است. soleares20-10-2006, 06:27 PMغلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در سال 1341 (24 دی‌ماه) در تبریز به دنیا آمد، در خانواده‌ای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال. ساعدی نوشتن را ابتدا به صورت گزارش و تفسیر در هنگامه‌ی نوجوانی آغاز و با نشریات فریاد، صعود و... همکاری کرد و اولین بار در ارتباط با همین نوشته‌ها به زندان افتاد. نخستین آثارش را از 1334 در مجلات ادبی به چاپ رساند. او که در ابتدا به عنوان نمایشنامه‌نویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود،‌ با نگارش داستان‌های زیبایی چون «گدا»، «دو برادر» و «آرامش در حضور دیگران»، جایگاه خود را به عنوان یکی از خلاق‌ترین داستان‌نویسان ایران نیز تثبیت کرد. آثار او دستمایه‌ی برخی از بهترین فیلم‌های بلند سینمای ایران قرار گرفته است، که از جمله‌ی آنها می‌توان فیلم‌های "گاو" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1348)، "آرامش در حضور دیگران" (ساخته‌ی ناصر تقوایی، 1349) و "دایره‌ی مینا" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1353) را نام برد. در مرداد 1332 هنگام کودتای 28 مرداد وارد دانشکده‌ی پزشکی تبریز شد و در اواخر سال‌های دانشکده فعالیت هنری و ادبی خود را مجدانه پی گیری کرد. ساعدی در دهه‌ی 40 که دوره‌ای خاص در ادبیات ایران محسوب می‌شود، رشد کرد و به تحصیل خود در رشته روان پزشکی ادامه داد. عمده‌ی فعالیت‌های قلمی ساعدی در حوزه نمایش نامه نویسی است و به همراه تنی چند هم چون بیضایی، رادی و نصیریان پیش زمینه‌ی تئاتر را بینان نهادند. بخش دیگر از نوآوری او در زمینه تئاتر چاپ آثار پانتومیم تحت عنوان لال‌بازی‌هاست. ساعدی در اوایل دهه‌ی 50 گاهنامه‌ی الفبا را به همراه تنی چند منتشر نمود و در سال 56 همزمان با احمد شاملو در چاپ مجله‌ی ایرانشهر در خارج از کشور همکاری می‌کند. بعد از انقلاب نیز داستان‌های او هم چنان در کتاب جمعه، ویژه‌ی هنر و ادبیات چاپ می شد. ساعدی در دهه‌ی 60 از ایران خارج به فرانسه رفت. او در دوم آذر 1364 به علت خون‌ریزی دستگاه گوارش در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت به خاک سپرده شد. آثار: در زمینه داستان نویسی: مرغ انجیر (1335) خانه‌های سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1199]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن