تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834884804
با تهمت زدن به من قصد تخريب احمدي نژاد را دارند
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسفنديار رحيم مشايي که اخيرا طي حکمي به عنوان معاون اول رييس جمهور در دولت دهم منصوب شده است، به انتقادات و شبهاتي که درخصوص عملکرد 4 ساله وي در دولت نهم مطرح شده بود،پاسخ داد . متن کامل اين مصاحبه و عينا در پي مي آيد: ** آشنايي شما با دکتر احمدينژاد از کي و کجا آغاز شد و پيش از اين کجا با هم کار کرديد؟ - بسم الله الرحمن الرحيم. آشنايي من با آقاي دکتر به زماني مربوط ميشود که به قرارگاه حمزه سيدالشهدا "ع" در منطقه غرب کشور رفتم. ايشان آن موقع در وزارت کشور در استان آذربايجان غربي مشغول خدمت بودند . آشنايي ما به اين تاريخ برميگردد ولي همکاري نزديکتر ما بازگشت ميکند به زماني برمي گردد که من مدير کل دفتر امور اجتماعي وزارت کشور بودم و آقاي احمدينژاد استاندار اردبيل بودند و اينجا کارهايمان ارتباط بيشتري با هم داشت، به هرحال استاندارها کارهاي مختلف وزارت را کشور در استانها دنبال ميکنند و طبيعتاً ما کارهاي مشترکي را در حوزه مربوط به دفتر اجتماعي وزارت کشور در استان اردبيل انجام ميداديم. اين همکاري مشترک البته به برقراري دوستي هم انجاميده است. وقتي آقاي خاتمي مستقر شد، هم من از وزارت کشور رفتم، هم آقاي احمدينژاد. آنزمان من به صدا سيما رفتم و زماني که در راديو بودم ايشان به عنوان شهردار تهران انتخاب شدند و متعاقب آن از من خواستند به عنوان معاون اجتماعي شهردار تهران و رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در خدمت ايشان باشم. بنده هم قبول کردم، فرصت بسيار خوبي براي خدمت بود ضمن اينکه کار کردن با ايشان هم که خيلي ارزشمند بود. به هرحال بعد از حدود 2 سال که در شهرداري تهران بوديم ايشان به عنوان رئيس جمهوري انتخاب شدند و نظر ايشان اين بود که به عنوان معاون ايشان و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در دولت در خدمت ايشان باشم که تا الان هم در خدمت دولت هستم. ** اين که ميگويند آقاي مشايي همه کاره دولت است و جهتگيريهاي اصلي دولت را او تعيين مي کند چقدر صحت دارد؟ -- کاملاً بياساس است؛ برخي از بزرگنماييهايي که در حوزه اثر بنده در دولت ميشود بيشتر به قصد تخريب صورت مي گيرد؛ هم ميخواهند مرا تخريب کنند، هم شخص دکتر احمدينژاد را.پيشرفت ها و موفقيت هاي شخص آقاي دکتر احمدي نژاد و دولت ايشان بيشتر به استعداد بسيار بالا، هوش فراوان که مبتني به ايمان عميق ايشان به خدا، دين و امام زمان «عج» برمي گردد که طبيعتاً نتايج بسيار گرانبهايي دارد. اولاً اين ايمان پشتيباني بسيار وسيعي از امداد الهي و هدايت هاي معنوي را در پي دارد چرا که وعده خداوند است از مصاديق بارز و برجسته آقاي احمدينژاد که مکرراً در زندگي ايشان و در دوره مسئوليت ايشان است، جسارت و شجاعت کم نظيري است که ايشان در تصميمگيريها دارد و گرايش و علاقهاي که به تصميمات بزرگ و انتخابهاي ارزشمند دارد که در کمتر سياستمداري ديده مي شود؛ اين ويژگيهاي برجسته از ايمان ايشان ناشي مي شود، در يک تقسيم بندي ايشان يک سري صفات شخصي دارند: مثل هوش بالا، استعداد بسيار زياد، سرعت عمل و تصميمگيري، اين ويژگي ها را اگر به ايمان عميق اضافه کنيم استعدادها را شکوفا مي کند. اين که امروز آقاي دکتر احمدينژاد نه فقط در ايران و يا جهان اسلام بلکه در کل جهان به عنوان يک چهره شاخص و برجسته مطرح است ناشي از قابليت و فاعليتي است که اولي به خود دکتر احمدينژاد و دومي به عنايات حق تعالي و حضرت وليعصر«عج» برمي گردد و بخصوص که آقاي احمدينژاد ارادت بسيار تام و ويژهاي به ساحت مقدس حضرت مهدي «عج» دارند و آن حضرت را بر زندگي خود، ناظر مي بينند اين پايه بسيار مهمي است و دستاوردهاي خيلي زياد دارد که بعضيها از آنها را نام بردم مثل تصميمگيريهاي بزرگ، جسارت و شجاعت در اقدام، قاطعيت در اجراي تصميمها، پيگيري و پرکاري فوقالعاده، علاقه بسيار زياد که او به مردم. او حساسيت زيادي در قبال کارهاي مردم از خودش نشان ميدهد. اينها تشريفات نيست، تعارف نيست، همه وزراء مي توانند شهادت بدهند. که بارها در دولت به آنها تاکيد کردهاند که شما حتي يک درخواست کوچک و ساده يک نفر از مردم کشور را کوچک و ساده نپنداريد؛ به آن اهميت و بها بدهيد. اين نوع دوستي و مردم دوستي ناشي از همان ايمان است که موجب مي شود ايشان عاشقانه براي مردم کار کنند و به مشکلات جامعه برسند، اينها از او فرد بسيار توانايي ساخته است که شما بارها و بارها ديده ايد که رهبر معظم انقلاب با چه ادبيات و واژگاني از ايشان تمجيد و تحسين کرده اند. اين که مطرح مي کنند فلان کس خيلي موثر است. يک دوره يک نفر و دوره اي ديگر فرد ديگري را مطرح مي کنند اينها همه به خاطر اين است که قدرت و عظمت و جامعيت دکتر احمدينژاد را برنميتابند چرا که خودشان خالي و ضعيفند و نميتوانند تحمل کنند چنين فردي بتواند چنين کارهاي بزرگي انجام دهد. بنابراين اينها شايعه و دروغ است. البته خود آقاي احمدينژاد هميشه نگاه کارشناسي دارند. ما در طول دوران بعد از انقلاب هيچگاه در مديريت اجرايي کشور کسي را تا اين پايه کارشناس، دقيق و آگاه به مسائل نداشتيم. اين واقعيتي است که بايد همه بپذيريم. کسي مثل آقاي احمدينژاد در امور اجرايي بينظير است .در اشراف تخصصي به مسائل و موضوعات فوقالعاده است، به همين دليل است که اساسا آقاي احمدينژاد به مباحث کارشناسي و نقطه نظرات علمي و فني و تخصصي اهميت ميدهند، آقاي دکتر احمدينژاد به همين دليل ممکن است از مشاورههاي بسياري استفاده کنند که يکي از اين مشاوران فراوان ايشان ممکن است مشايي باشد بنده شهادت ميدهم که ايشان کسي است که بارها به راحتي، يک نقطه نظر کارشناسي را به نظر خودشان ترجيح دادهاند و خيلي سريع هم مسير را عوض کردهاند و چه بسيار مواردي هم بوده که ايشان تسليم فشارهاي سياسي تحت عنوان کارشناسي، نشده است. البته رسانههايي هستند که معمولاً تلاش ميکنند يا آن را بدنام کنند و يا دولت را به انحراف بکشانند. اين طيف تحت عنوان بحثهاي کارشناسي و يا نخبه گرايي قصد دارند که هم نخبه بودن شخص آقاي دکتر احمدينژاد و سواد علمي، فني، سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايشان را و هم کساني را که با ايشان کار ميکنند زير سوال ببرند. بنده و يا هر کس ديگر در حوزه همکاري با آقاي دکتر احمدينژاد داريم به هيچ وجه قابل مقايسه با ايشان نيستيم و در بسياري از موارد اين ما هستيم که معمولاً بعد از يک مدت کوتاهي در مييابيم که ديدگاهها، نقطه نظرات و روش و اسلوب آقاي دکتر احمدينژاد صحيح بوده است. ** اين که ميگويند احمدينژاد به هيچ نقدي راجع به مشايي گوش نميدهد چقدر صحت دارد؟ -- اين هم از آن حرفهاست، "هيچ نقدي" خيلي حرف کلي است. اين هم مثل همان قبلي براي تخريب آقاي دکتر و مخدوش کردن موضوع است. روش کار آقاي احمدينژاد نه در مورد مشايي بلکه در هر مورد ديگري اين است که حرفها بايد منطقي و اصولي و درست باشد، واقعيت داشته باشد و از موضعي که اعلام ميشود آن موضع، موضع درستي اعلام شود. اين حرف کاملاً بيمنطق است؛ آقاي دکتر احمدينژاد اساساً در هيچ مسئلهاي ذهن و فکر خود را نسبت به نقد نبسته، خودش آدم منتقدي است، قدرت نقادي دارد و خيلي خوب هم درک ميکند که اگر مطلبي گفته ميشود، نقد است يا تخريب؛ مواضع اصولي است يا غير اصولي؛ خبر راست است يا دروغ، ايشان قدرت تحليل دارد. ** در چهار سال گذشته يکسري اتفاقات و جنجالها حول محور شما شکل گرفت نظر شما راجع به خاستگاه اين جنجالها و چگونگي آن چيست و آيا شما خود را در اين اتفاقات مقصر ميدانيد يا نه؟ -- البته اين خيلي روشن است که من خودم را مقصر نميدانم. آقاي رئيس جمهور هم بنده را مقصر نميدانند و اگر مقصر ميدانستند با من برخورد مي کردند، چون ايشان نشان دادند که اولاً خيلي خوب شجاعت و جسارت برخورد را دارند و از هيچ موضوعي هم نميهراسند، اما انگيزه اينها من فکر ميکنم که نياز به يک تحليل وسيعي دارد. ببينيم آنهايي که انتقادي داشتهاند و يا مواضعي داشتهاند، انگيزهشان چه بوده است، تعداد قابل ملاحظهاي از منتقدان بنده، (البته اين نظر من است و در مواردي که با آقاي رئيس جمهور صحبت داشتهام، نظر ايشان هم همين بوده است) که اصلا هيچ شناختي از من نداشتهاند و ندارند و متاسفانه صرفاً تحت تاثير اخبار دروغ قرار گرفته اند. من با آنها کاري ندارم ولي مقاصد سياسي براي تخريب دولت و وجهه آقاي احمدينژاد انگيزه اصلي بوده است، اگر بنده هم در محضر آقاي دکتر احمدينژاد نبودم و در حوزهاي که ايشان مديريت ميکند به عنوان يک خدمتگزار کوچک حضور هم نداشتم و به مواضع ايشان باور و اعتقاد نداشتم و در جهت اعمال نقطه نظرات ايشان حضور موثري نداشتم، مشمول اين همه جوسازي و تهمتها هم قرار نميگرفتم؛ اين بر همگان روشن است. اما جالب اينجاست که وقتي به اين مسائلي که درباره من مطرح شد و حجم اين تبليغات و تنوع آن نگاه مي کنيد ميبينيد که اينها بسيار با هم متناقض هستند، بعضي وقتها هجمه تبليغات روي من به اين سمت ميرود که ايشان افکار و انديشههاي خاصي دارد که از چهارچوب سنتهاي ما خارج است. بعضي وقتها آن چنان افکار ارتجاعي را به بنده نسبت ميدهند که در حوزه سنت ما ولو خيلي قديميش هم خيلي به ندرت گير ميآيد، اين تناقضها کاملاً مشخص است و ميشود فهميد که صرفاً سوء استفاده از فرصتهايي براي تخريب و مخدوش کردن دولت است. مثلاً يک کساني آمدند فيلمي را منتشر کردند که آن فيلم را هم ناقص منتشر کردند. بعد هم نوشتند که بله مشايي در يک مجلس لهو و لعب خصوصي در ترکيه شرکت کرده است، مثل اين که من از اين جا سفر کردهام رفتهام ترکيه که در يک مجلس لهو و لعبي شرکت کنم مثل يک مهماني خارج از قاعده، در حالي که کاملاً معلوم بود و مشخص شد که بنده اولاً در هيچ مجلسي شرکت نکردم که خصوصي باشد که حالا لهو و لعب باشد يا غير لهو و لعب. من در جلسهاي شرکت کردم که آن جلسه کنفرانسي بود که براساس مصوبه سازمان کنفرانس اسلامي برگزار شده بود و موضوعش هم موضوع گردشگري بود، بنده هم در بازگشت از اجلاس جهاني وزراء گردشگري که داشتم برميگشتم به ترکيه رفتم و در اجلاس شرکت کردم . در همان فيلمي هم که منتشر کردند، دبير کل سازمان کنفرانس اسلامي هم کنار بنده نشسته بودند. آنها در افتتاحيه کنفرانس مراسم متنوعي اجرا کردند از جمله رقص سماء که ترکها بعنوان يک برنامه فرهنگي اجرا ميکنند که در فرهنگ آنها خيلي عادي بود ولي در فرهنگ ما رقص نداريم و به همين دليل هم ما وقتي در مراسمي شرکت ميکنيم وقتي که با چنين مسائلي مواجه ميشويم ديگر حضور ما در آن مراسم ضرورتي ندارد و ما هم مجلس را ترک کرديم، اما اينها جوّي ساخته بودند که بنده رفتم در يک مراسم لهو و لعب که البته پروندهاش در محکمه موجود است که من خودم شاکي شدم و مراحل نهايي را هم طي خواهد کرد و نتيجهاش را هم مردم عزيزمان خواهند ديد. در اين موضوع رسانهها در داخل، که البته همه جناحها از همه حزبها و گروهها به ما پرداختند چون اين دولت را برنميتابند چون دولت بدنبال جناح و حزب نيست، يا نوشته بودند که بنده گفتم حجاب هيچ ضرورتي ندارد از قول يک خبرنگار يک رسانه خارجي که البته من نمي دانم پشت پرده چه بوده است که بله من وقتي رفته بودم ايران و با آقاي مشايي مصاحبه کردم، جلوي درب به من گفتند بايد حجابت را کامل کني ولي وقتي رفتم داخل ايشان به من گفتند که نه حجاب هيچ ضرورتي ندارد و شما ميتوانيد هيچ حجابي نداشته باشيد، آنوقت دروغ از آن جا معلوم است که در همان مقاله عکسي را که با خود من انداخته است و کنار من ايستاده و عکس گرفته در همان جا حجابي که آن خانم رعايت کرده از بسياري از خانمها در تهران بيشتر و محکمتر بود که معلوم ميشود اين يک کار ساختگي و دروغي بود که در خارج از کشور انجام شده بود و دستاويزي شده بود براي افرادي در داخل براي تخريب، جالب آن که در آن رسانه خارجي گفته شده بود که مشايي گفته اصلا خوردن مشروب ايرادي ندارد و ايرانيها هم که به خارج ايران ميروند هم ميتوانند مشروب بخورند و هم مي توانند حجاب نداشته باشند. خوب به بعضيها ميشود يک مطالبي را نسبت داد ولي به بنده که سابقه زندگيام کاملاً روشن است و براي دولتي مثل دولت آقاي دکتر احمدينژاد که سابقهاش روشن است.مشخص است که ما همه افتخارمان اين است که به سنتهاي ديني و مليمان پايبند هستيم و اين پايبندي را در اين چهار سال خيلي خوب نشان داديم. همچنان که در ساليان پيش هم نشان داده بوديم، ما از مذهبيهاي بعد از انقلاب نيستيم، قبل از انقلاب هم ما مذهبي بوديم، من در آن زمان گفتم بنده خودم قاري قرآن هستم، اين را براي تبليغ خودم نگفتم، اين را براي اين گفتم که بعضيها زود قضاوت نکنند و يک مقدار فکر کنند. يا اگر به خاطر داشته باشيد جالب است يک روز يکي از خبرگزاريهاي تهران که خيلي هم ادعاي اصولگرايي دارد و داشته و همواره عليه دولت و بنده بوده است اين خبرگزاري به نقل از يک رسانه صهيونيستي گفته بود بنده در کشور آلمان با يک خبرنگار صهيونيستي مصاحبه کردهام و گفتهام که چه خوب روزگاراني بود قبل از انقلاب که ما با هم ارتباط داشتيم و حالا که آن ارتباط قطع شده است ،بد است. حالا دامنه توطئه را ببينيد ، خيلي جالب است. يک نمايشگاه گردشگري در آلمان بود در موضوع گردشگري که خب ما هم دعوت داشتيم، من هم يک تصميمي داشتم که به دعوت سفير به آن نمايشگاه بروم که در دقايقي پاياني تصميم گرفتم که اين سفر را نرويم. يعني دقيقه نود سفر را لغو کرديم، بسياري از افراد فکر ميکردند که من ميروم و همين امر باعث شد بعضي از افرادي که نميدانم چه اسمي برايشان بگذارم -بگويم بيانصاف، که از بيانصاف خيلي بيانصافترند بگويم دشمن، افرادي که دنبال فرصت هستند تا دولت را مخدوش بکنند- اينها برداشتند خبر زدند که بله فلاني رفته و يک همچنين مصاحبهاي انجام داده، در حالي که من اصلاً آن سفر را به کشور آلمان نرفتم، در حالي که حالا اگر ميرفتم و يک خبرنگاري در نمايشگاه جلوي من را ميگرفت و سوالي ميپرسيد و عکسي ميگرفت من که نميتوانستم تشخيص دهم اين چه مقاصدي دارد و کي هست ولي خوشبختانه اصلاً همين را هم نتوانستند. بعد فکر کردم که اينها اصلاً يک طراحي کرده بودند که يک همچنين اتفاقي بيافتد، يک عکسي هم بزنند و آن مطالب را به من نسبت دهند که به لطف خدا من اصلاً نرفته بودم. خاطرتان هست تيتر تخريبي آن روزنامه عليه آقاي احمدينژاد راجع به گفتگوي ايشان با مردم از تلويزيون که اصلاً شب قبلش گفتگوي آقاي احمدينژاد لغو شده بود و چند روز بعد اجرا شد. مثلاً راجع به موضوع اسرائيل، من صحبتم راجع به رژيم صهيونيستي کاملاً روشن است، من صدها سخنراني راجع به رژيم صهيونيستي انجام دادهام و حرفهاي من در اين موضوع کاملاً مشخص است و سياست نظام و دولت هم کاملاً مشخص است و شخص آقاي دکتر احمدينژاد که در دنيا به عنوان يک چهره ضد صهيونيزم کاملاً شناخته شده هستند، من حرفي که زدم هيچ ربطي به رژيم اسرائيل نداشت. من که راجع به رژيم اشغالگر صهيونيستي حرف نزده بودم،صحبت من راجع به مردم سرزمين هاي اشغالي و در واقع يک جنگ رواني عليه رژيم اسرائيل بود. يعني بنده بيانم براي جنگ رواني عليه اسرائيل اين بود که اين رژيم آنقدر وضعش خراب شده که ديگر پشتيبانيهاي بينالمللي از اين رژيم غاصب موضوعيتي ندارد و کشورهاي دنيا فهميدهاند که پشتيباني از اين رژيم جز هزينه براي آنها فايده ندارد و گفتم که آن رژيم در مردمي که در آن سرزمين زندگي ميکنند هم ديگر نفوذي ندارد و آن رژيم را قبول ندارند نه اين که حالا مثلاً ما با مردم آن جا پسرخاله شديم و دوست شديم. من همان موقع هم در پنج صفحه براي کميسيون فرهنگي مجلس و رئيس کميسيون جناب آقاي حداد عادل نوشتم و بعد هم در کميسيون توضيح دادم که مواضع ما در قبال رژيم صهيونيستي مواضع کاملاً مشخصي است، حرفي که باعث شد که تبليغات وسيعي عليه من راه افتاد درست در زماني زده شد که من دو روز قبلش در سخنراني که در رسانهها انعکاس داده شد گفته بودم رژيم صهيونيستي يک رژيم مرده است و فقط دفن و تشييع جنازهاش انجام نشده است. ولي يک تبليغات بسيار وسيعي راه افتاد که مواضع جمهوري اسلامي در قبال رژيم اشغالگر قدس مخدوش شده است! که اصلا اينطور نبود و مواضع نظام مواضع کاملاً مشخصي است و من هدفم جنگ رواني عليه رژيم صهيونيستي بود. يا مثلاً گفته شد که فلاني در مجلسي شرکت کرده که قرآن را با ساز و آواز به جايگاه بردند. خب اولاً خبر ،خبر درستي نبود چرا که نه سازي درکار بود و نه حرکات موزوني اجرا شد، يک گروه سنتي مربوط به غرب کشور که در همه کشور اين برنامه را انجام دادهاند، و قبلاً هم پيش آقاي هاشمي در کردستان اين برنامه را اجرا کردند و هم پيش آقاي خاتمي در کردستان و هم در تهران اجرا کردند و هم پيش آقاي احمدينژاد. اينها براي تکريم قرآن اين مراسم را انجام دادند. 2200 نفر در آن سالن نشسته بودند، بنده هم نشسته بودم، قائم مقام سازمان جهاني گردشگري هم نشسته بود که خيلي از اين مراسم تحت تاثير هم قرار گرفتند، خب اين تبديل شد به يک ماجرايي در کشور که به قرآن توهين شده. اصلاً اين موضوع به من ربطي نداشت. يک سيمنار بود که اصلاً بخش خصوصي آن را اجرا ميکرد. من معاون رئيس جمهورم در جزئيات برگزاري يک سمينار که حضور ندارم. ولي واقعاًهيچ کس قصد توهين به قرآن را ندارد آن هم در جمهوري اسلامي، بين جواناني که شيفته و عاشق قرآن هستند، خب بنده خودم مانوس با قرآن و قاري قرآن بودهام از کودکي من شخصاً علاقمندي فوقالعادهاي به قرآن دارم و سوابق اجرايي من در خدمت به قرآن در هر کجا که بودهام کاملاً مشخص است مانند کارهايي که در سازمان فرهنگي هنري شهرداري در توسعه معارف قرآن و نشر معارف قرآن و تغيير فضاي تهران به يک فضاي معنوي و روحاني، اخلاقي و فرهنگي و ديني انجام دادم. مثلاً يک مورد ديگر که کسي در يک روزنامهاي نوشت که من عامل ورود يک ايراني که جاسوس آمريکا و اسرائيل است به ايران بودهام و دوباره اين را بهانهاي کردند که آقا اين عمل نابخردانه است و اين ضد ملي است. چرا معاون رئيس جمهور چنين فردي را به کشور دعوت کرده و يا عامليت داشته من در پاسخ به مطلب اين روزنامه يک پاسخ نسبتاً کافي دادم و آن روزنامه پاسخ بنده را درج کرد اما متاسفانه به جاي انصاف که معمولاً مشي آن هم نيست باز در ادامه توضيحاتي داد که آن توضيحات اين بود که خب حالا آقاي معاون رئيس جمهور که ميگويد من در اين کار دخالتي نداشتم لااقل ميداند اين کار کار چه کساني بوده است و اين را بيايد توضيح دهد. من تعجب ميکنم واقعاً من در آن پاسخ گفته بودم که اولاً من نه تنها دعوت نکردم ايشان را بلکه اصلاً از آمدن ايشان هم خبر نداشتم و اصلاً نميدانستم کي آمده و کي رفته. و در طول حضورش در کشور با چه کساني ديدار کرده است.ولي من مطمئن هستم آن آقايي که اين مقاله را عليه من نوشتند و بيانصاف هم هستند. اقلاً اسامي تعدادي از کساني که ايشان در کشور ملاقات کرده بود را ميدانستند. بعد البته مطلع شدم که ايشان اصلاً ميدانستند که چه کساني اين فرد را به ايران آورده بودند . من اصلاً در جريان نبودم، به من هم ربطي نداشت. دسترسي به اين که چه کساني اين فرد را به ايران آوردند و با چه کساني ديدار داشته براي ايشان اصلا کاري نداشت، چون دسترسي ايشان به اطلاعات سخت نيست و ايشان خيلي زود به اطلاعات دسترسي پيدا ميکند، ولي متاسفانه باز هم بيانصافي کردند که پرونده ايشان هم که من شکايت کردهام در دستگاه قضايي در جريان است و من پيگيري ميکنم. مثلاً نوشتند فلاني حرفهاي عجيب و غريب ميزند و اباطيل ميگويد مثلاً ميگويد برفراز آسمان ايران فرشتگان هستند و اين خيلي عجيب و غريب است، من نمي دانم کجايش عجيب است من در عظمت ملت ايران در عظمت دفاع مقدس و پيروزيهاي بزرگ ملت ايران سخنراني کردم و در آن سخنراني گفتم که اين موضوع همان نصرت الهي است که وعده داده شده به کساني که گفتند خداي ما الله است و سپس استقامت کردند و آن وقت تتنزل عليه ملائکه، من همين آيه قرآن را خواندم، الذين قالوا ربنا ا... ثم استقاموا تتنزل عليه ملائکه... ترجمه کردم و گفتم پيروزيهاي اين ملت و اين سرزمين به خاطر همين است که گفتند خداي ما الله است و سپس استقامت کردند. اين خيلي طبيعي است که در آسمان ايران فرشتگان باشند و ياري بکنند. اين کجايش خلاف بود و من چه حرف و جمله ناصوابي گفتم که بعد مينويسند که ايشان افکار مرموز دارد من نميدانم حرفهاي قرآن کجايش مرموز است حالا اگر من گفته بودم من فرشتهها را در آسمان ميبينم و شما نميبينيد، اين يک حرفي که بنده اين ادعا را که نکردم من آيه قرآن را خواندم و ترجمه کردم. از اين دست مسائل ما داشتيم و دروغها و تهمتهاي فراواني که زده شده، اما ما اميد به خدا داريم،خداوند از مومنين حمايت ميکند اگر مومن باشيم و اگر مومن نباشيم هم در اين صورت خداوند حمايتي ندارد از کساني که ادعاي ايمان ميکنند و ليکن مومن نيستند. ** با توجه به ويژگيهاي مشخصي که شما داريد اين توانايي را در خودتان ميبينيد که دامنه نخبگاني که به دولت کمک ميکنند را وسيعتر کنيد يا نه؟ ببينيد، براي هر دولتي وجود نخبگان در حوزههاي مختلف و متنوع ضروري است، دولت مسئول اجراست و در همه حوزهها مسئوليت دارد. امروز در دنيا موضوعات پراکنده خودشان يک حوزه معظمي از علم هستند و معاونين و وزرا و معاونين وزراء و مدير کلها در دولت نميتوانند همه حوزههاي علم را پوشش تخصصي دهند و تنها راه ما استفاده از تمام طرفيتهاي علمي و فني ايرانيان داخل کشور و هم ايرانيان خارج از کشور است ، بلکه بايد از ظرفيتهاي همه دنيا استفاده کنيم، امروز استفاده از ظرفيتهاي جهاني تا يک سطوحي زياد شده و دسترسيها بالا رفته، و سياست دولت در جهت گسترش استفاده از نخبگان و شخصيتهاي علمي و برجسته خواهد بود و آقاي دکتر احمدينژاد به طور جدي بر روي آن تاکيد دارند و ما هم بايد در اين راستا تمام تلاش خود را بکنيم. ما سرمايههاي بسيار زيادي در کشور داريم که بايد بدون ملاحظه سليقههاي سياسي آنها و زندگي شخصي آنها و علايق آنها در مسايل مختلف و تحليلهايشان بايد امکان مشارکت در تصميم گيريها از جهت مسائل کارشناسيشان ايجاد بکنيم، دولت موظف است و خودش را مسئول ميداند که از تمام ظرفيتهاي علمي و فني استفاده کند چون الان ديگر تصميم درست و خوب و بهتر کافي نيست و ما بايد بهترين تصميم را بگيريم و براي اين منظور بايد از تمام ظرفيتهاي نخبگان و کارشناسان استفاده کنيم که ان شاء ا... دوران دوم رياست جمهوري آقاي احمدينژاد توسعه پيدا خواهد کرد. ** نقش شما در پيشنهاد افراد براي کابينه چيست؟ و معيارها و مکانيزم آقاي احمدينژاد در اين زمينه چه چيزهايي هست؟ و تا حالا چه کارهايي براي تشکيل کابينه صورت گرفته است؟ من نقش خاصي که ندارم، همانطور که شما فرموديد فقط پيشنهاد است البته تعداد قابل توجهي آدم تا حالا پيشنهاد ندادم. من فقط يک يا دو نفر بيشتر به ذهن من نرسيده است که پيشنهاد بدهم. آقاي دکتر احمدينژاد اصولاً کسي است که تلاش ميکند از پيشنهادات مختلف استفاده کند. ايشان از افراد مختلف ميخواهد که نقطه نظراتشان را مطرح کنند و از طيف وسيعي استفاده ميکنند، خوشبختانه آقاي دکتر احمدينژاد با توجه به روحيهاي که دارند. ارتباطات وسيعي با افراد مختلف در جامعه دارند و به همين دليل هم ميتوانند از ظرفيت خيلي زيادي براي پيشنهاد شدن افراد استفاده کنند. بنده هم يک عنصر خيلي کوچکي هستم که اگر فردي به ذهن من برسد حتما دريغ نخواهم کرد و به آقاي دکتر پيشنهاد ميکنم ولي تا جايي که من مطلع هستم دوستاني که خيلي از بنده در اين زمينه مطلعتر هستند در اين زمينه حضور دارند و موثرترند، شايد به اين دليل که بنده بيشتر در حوزههاي فرهنگي بودم و شايد شناخت لازم از افرادي که بتوانند درجايگاه وزارت ايفاي نقش کنند ندارم، بنابراين خيلي نتوانستم در اين بخش به آقاي دکتر احمدينژاد کمکي بکنم. **نفر قبلي شما که در اين سمت حضور داشتند آقاي دکتر داوودي بودند که استاد اقتصاد هستند و با توجه به اين که بعضي از وظايف مانند اداره شوراها و کميسيونهاي اصلي دولت به معاون اول واگذار ميشود شما فکر ميکنيد که ميتوانيد اين وظايف را انجام دهيد و چه برنامههايي براي آن داريد؟ همانطور که عرض کردم تخصص در بخشهاي مختلف لازم است، ولي وقتي آدم در يک بخشي متخصص ميشود بهرحال ممکن است در بخشهاي ديگر نتوانند آن تخصص لازم را داشته باشند، هر کدام که انتخاب ميشوند يک گرايشي دارند و ممکن است در يک بخش تواناتر باشند، و در بخشهاي ديگر خودشان مستقيماً از تخصص خيلي عميقي برخوردار نباشند. حوزه معاونت اول يک حوزه عمومي است يعني حوزه معاونت اول به همه حوزههاي کشور برميگردد. ولي بيشتر مانند خود آقاي رئيس جمهور يک مديريت عمومي بر کشور دارد. معاون اول سازمان ندارد، تشکيلاتي به آن معنا ندارد، ماموريت خاص و تخصصي ندارد. معاون اول مسئول هماهنگ کننده است، امورات کشور و دولت را مديريت ميکنند تا تصميم سازيها بسترش فراهم شود، تصميم را معاون اول نميگيرد تصميم را دولت ميگيرد و دولت هم بهرحال مجموعهاي از افراد صاحب نظر در موارد مختلف هستند. چيزي که ما در اين دوره نياز داريم و شايد بيشتر مورد توجه آقاي دکتر احمدينژاد بوده و اين تغيير را انجام دادند شايد بيشتر نظرشان اين بود که اساساً تغيير يک فضاي جديدي است براي تحرک بيشتر و براي سرعت دادن بيشتر. بهرحال کار سنگين و خسته کنندهايست. جناب آقاي دکتر داوودي در چهار سال گذشته بار خيلي سنگيني را به دوش کشيدند، انصافاً خدمات و زحمات ايشان بسيار زياد بوده است و خيلي فراوان بوده است و ايشان خيلي آدم پرکار و صبوري بودند در اين چهار سال و از اين جهت هم کار بنده بسيار سخت و دشوار است. خستگيها هم يکي از مسائلي است که شايد نياز به تجديد قوا باشد. خب بنده هم که در اينجا باشم تا هر زماني که باشم، باز نيازمند اين است که در يک زماني افراد تازه نفسي بيايند و اين کار را دنبال کنند، از جمله مطالبي که دوستان هم بر اين معنا تاکيد داشتند اين بود که به جهت اعتمادي که آقاي دکتر احمدينژاد به بنده مبذول کردند و من هم از ايشان صميمانه سپاسگذار هستم بايد ما به کارها سرعت بيشتري بدهيم. يک نگاه ديگري را آقاي دکتر احمدينژاد تعقيب ميکنند و دستور دادند بنده اين موضوع را تعقيب کنم و آن اين که ما بتوانيم دولت را بيش از گذشته پرتحرکتر بکنيم، منسجمتر بکنيم و تصميمات کلان و اساسي که در وزارتخانهها هست را با نگاه فراگير دولت دنبال بکنيم. الان تصميمات مهمي در دستگاهها و وزارتخانههاي مختلف هست که اين دستگاهها هر کدام مسئول هستند و اين ها را پيگيري ميکنند اما تاثير اين که آن برنامهها چه طور طراحي ميشود، چه طور اجرا ميشود و با چه سرعتي به مقصد ميرسد در حوزه آن وزارتخانه فقط نميماند، آثارش در بسياري از جاهاي ديگر ظاهر ميشود. ما بايد يک توسعه متوازن، پرشتاب اما هماهنگ را دنبال کنيم. يعني در عين حال که بايد سرعت بيشتري را به کارها بدهيم؛ بتوانيم توازن را هم افزايش دهيم. حالا ان شاء ا... در فرصتهاي بعدي پيرامون آن مفصلا صحبت خواهم کرد. ** با توجه به اين که اين چهار سال دوره آخر آقاي احمدينژاد است مهمترين برنامههاي دولت در اين چهار سال چيست؟ ببينيد اين بحث بسيار تفصيلي است، آن چه که مهم است اين است که کشور ما ظرفيت خيلي بالايي براي پيشرفت دارد و ما تقريبا از همه امکانات لازم براي پيشرفت برخوردار هستيم هم منابع انرژي ما، هم منابع کاني ما، هم منابع انساني ما، همه اين ها يک فرصت استثنايي براي پيشرفت پديد آورده، ما در سه دهه گذشته بحرانهاي بزرگي را پشت سرگذاشتهايم، هزينه هاي بسيار سنگيني را براي بقاء و ادامه حيات نظام پرداخت کرديم اما الان که ما وارد دهه چهارم انقلاب شديم و همانطور که مقام معظم رهبري فرمودند، دهه پيشرفت و عدالت است. ما الان اين فرصت را داريم که گامهاي خيلي جديتري هم براي پيشرفت و هم براي عدالت به جلو بگذاريم، شرايطي که امروز در سطح ملي، در سطح منطقه و در سطح دنيا شکل گرفته است، دشمنيهايي که عليه ما بوده رو به افول است، البته نه اين که دشمنان ما دشمنيشان را تعطيل بکنند. توان دشمنان مارو به افول است و فرصت بسيار خوبي براي بروز استعدادهاي ايران و ايراني در سطح ملي، منطقهاي و جهاني وجود دارد ما بايد کشورمان را اولاً پيشرفته کنيم، ما بايد به سرعت در عين حال با هماهنگي و توازن در همه زمينهها پيشرفت را داشته باشيم. آقاي دکتر احمدينژاد بعد از انتخابات دهم دو بار از طريق صدا و سيما با مردم صحبت کردند و اولويتهايشان را مطرح کردند اولويتهاي دولت همانهايي است که آقاي دکتر احمدينژاد در بخشهاي مختلف اقتصادي، سياسي، فرهنگي، داخلي و خارجي مطرح کردند. بهرحال همه ميدانيم که ما الان جمعيت جواني داريم که نيازمند اشتغال و مسکن هستند اين دو تا را ما بايد با سرعت بيشتري حرکت بکنيم که پاسخهاي بهتري بگيريم. ان شاء ا...در چهار سال آينده فرصتهاي بسيار بيشتري براي اشتغال جوانان فراهم خواهد آمد، همچنين در موضوع مسکن هم بايد مسئله را حل کنيم و هم پاسخي به نياز جوانان دهيم و هم عزيزاني که جوان هم نيستند اما مسکن در اختيار ندارند و بخش عمدهاي از درآمدهايشان مصروف ميشود در حوزه مسکن و توان اقتصادي آنها را کاهش ميدهد. سياستهايي هم که دولت براي کنترل تورم شروع کرده ، با جديت بيشتري هم در اين دوره دنبال ميکند **با توجه به ماموريتهاي ويژهاي که گفته ميشود در چهار سال گذشته آقاي احمدينژاد به شما محول کردند و شما در راستاي انجام آن مسافرتهايي به انگليس و آمريکا داشتيد و پرونده رابطه با آمريکا که به نظر ميرسد جمهوري اسلامي بايد بعد از 30 سال يک تصميم تاريخي بگيرد، به نظر ميرسد دکتر احمدينژاد ميخواهند مديريت اين پروژه را به شما واگذار کنندف نظر شما در اين خصوص چيست؟ اولاً آقاي احمدينژاد در گذشته به من ماموريتي ندادند که براساس آن ماموريت بنده به کشور انگليس و يا آمريکا سفر کنم، بنده به انگليس و آمريکا سفر داشتم، اما سفرهاي من به اين دو کشور کاملاً موضوعش مشخص است بنده براي افتتاح نمايشگاه امپراطوري هخامنشي به انگليس سفر کردم و يک سفر ديگر براي ملاقات با ايرانيان به انگليس رفتم بخاطر اين که من جانشين آقاي رئيس جمهور در شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور هستم و در بسياري از کشورها با ايرانيان ديدار کردهام و غير از سفرهايي که بنده با آقاي دکتر احمدينژاد به آمريکا سفر کردم يک بار هم مستقلاً براي ديدار با ايرانيان به آمريکا سفر کردم و من در غير دو موضوع سازمان ميراث فرهنگي و ايرانيان سفري انجام ندادم و ماموريتي هم نداشتم، اما درباره با دررابطه با مسئله ارتباط با آمريکا اينها از مسئوليتهاي معاون اول نيست و اينها از موضوعاتي است که زيرنظر رئيس جمهور در دولت و از طريق شوراي عالي امنيت ملي دنبال ميشود و موضوع معاونت اول نيست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]
-
گوناگون
پربازدیدترینها