واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دستخطي از صبح تير باران
دست نوشتهاي كه كليشه آن را پيش روي داريد، متن گزارش خبري است كه 43 سال پيش، در سحرگاه روز بيست و ششم خردادماه 1344 توسط خبرنگار كيهان از مراسم اعدام! چهار شهيد گروه مؤتلفه اسلامي تهيه شده است ولي مسئولان آن روز كيهان از درج اين خبر در روزنامه جلوگيري كرده و آن را به بايگاني فرستاده بودند. كاغذي كه اين گزارش كوتاه روي آن نوشته شده، اگرچه كهنه و فرسوده است، اما خبر، همچنان تازه و پرمخاطب است. متن خبر، گويا است، و نيازي به توضيح و تفسير ندارد. چهار مرد خدا را به قربانگاه ميبرند. و آنها آرام و مطمئن به استقبال مرگ ميروند، مرگي كه آغاز زندگي جاودانه در جوار معبود و آخرين گذرگاه به سرمنزل مقصود است. مردان خدا، كه از خود گذشته و به جانان رسيدهاند، آيات قرآن را زير لب زمزمه ميكنند و شايسته نميدانند كه هنگام ديدار، سخني جز كلام يار بر لب داشته باشند. به اعتراف دژخيمان شاه، «ضربان نبض و قلبشان طبيعي است»... قاتلان، سينه عاشورائيان را به رگبار ميبندند و... لحظهاي بعد، مرغان عاشق كه از قفس خاك به عالم پاك پركشيدهاند، به حقارت قاتلان ميخندند...
متن خبر
ساعت 2 نيمه شب متهميني كه قبلاً از زندان موقت به پادگان حشمتيه منتقل شده بودند جهت انجام تشريفات قانوني و معاينة طبيب قانوني به ترتيب به اتاق نگهباني وارد شدند.
كليه متهمين كه قبلاً وصيتنامههايشان را نوشته بودند و آماده بودند. پس از ذكر آدرس و نوشتن محل دفن مورد معاينه قرار ميگرفتند. چهار متهم ضربان نبض و قلبشان طبيعي بود هر يك از متهمين در پاي ورقة وصيت خود نوشتند تا جسدشان را در ابنبابويه به خاك بسپارند. محمد بخارايي گفت از تهران خارجم نكنيد بعد مكثي كرد و گفت هركجا كه بستگان من ميخواهند به خاكم بسپارند.
در ساعت 4 صبح متهمين در حاليكه هريك توسط 3 مأمور مراقبت ميشدند به ميدان تير منتقل شدند، دستمال براي بستن چشمهاي متهمين نياورده بودند، چند نفر از درجهداران دستمالهاي خود را دادند تا چشم متهمين را ببندند.
هنگامي كه صفار هرندي براي امضاء وصيتنامه آمده بود تقاضا كرد تا پدرش را حاضر كنند و با او ملاقات كند، با اين تقاضا موافقت نشد و به او جواب داده شد كه چون حكم اجرا خواهد شد، و اگر پدرت بيايد و ترا ببيند چون پيرمرد است ممكن است دچار عارضه سكته شود ولي پس از اجراي حكم مانعي ندارد كه مطلع شود و امكان دارد كه دچار ناراحتي نشود.
متهمين زير لب بجز آيات قرآن چيزي نميگفتند. پس از آنكه چشمهاي متهمين بسته شد دستور شليك صادر گرديد و پس از ختم شليكها سربازان يكي از درجهداران تير خلاص را به روي مقتولين شليك كرد، در اينجا پزشك قانوني از اجساد معاينه كرد و جواز دفن به اسامي مقتولين صادر شد.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]