تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845864169




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح امروز كشور


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.   كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "ارباب حلقه ها ؟ ! " به قلم حسين شريعتمداري آورده است: 1-روز چهارشنبه 20خردادماه 88 يعني 2روز قبل از انتخابات، طي گزارشي كه به دليل اهميت ويژه آن به تيتر اول روزنامه كيهان تبديل شد، از آخرين پرده سناريوي دشمن كه «آشوب بعد از شكست» در انتخابات بود خبر داديم و با اشاره به شواهد و اسناد غيرقابل انكار تاكيد كرديم كه «اين هشدار جدي است» و ماموريت بعدي ميرحسين موسوي- انشاءالله ناخواسته و ناخودآگاه- دست زدن به آشوب هاي خياباني بعد از شكست در انتخابات است و در همان گزارش آورديم كه علاوه بر حاميان بيروني مهندس موسوي، حلقه اصلي برنامه ريزان او نيز در قطعي بودن شكست وي كمترين ترديدي ندارند و به همين علت، منتظر اعلام نتيجه نمانده و از مدتها قبل براي ايجاد آشوب برنامه گسترده اي تدارك ديده اند و... 2- از صبح روز چهارشنبه- 20خرداد- و بلافاصله بعد از انتشار روزنامه حجم انبوهي از تماس هاي تلفني و پيغام و پسغام ها شروع شد. بسياري از تماس گيرندگان كه شمار قابل توجهي از مسئولان نظام نيز جزو آنها بودند با تعجب مي پرسيدند؛ از كجا مي دانيد اين گروه قصد آشوب دارند؟! برخي هم گله مي كردند كه گزارش كيهان اذهان عمومي را دچار تشويش كرده است و توصيه مي كردند؛ همين فردا در روزنامه توضيح بدهيد اشتباه كرده ايد و آنچه نوشته ايد فقط يك حدس و گمان است! و... اما، پاسخ ما اين بود كه آنچه نوشته ايم نه فقط حدس و گمان نيست، بلكه افشاي مستند يك توطئه از پيش طراحي شده است و با اطمينان مي گفتيم فرداي روز انتخابات، صحت گزارش كيهان را به وضوح مشاهده خواهيد كرد و كف و سوت رسانه ها و مقامات آمريكايي و اسرائيلي را در حمايت از آشوبگران مي بينيد و مي شنويد. يكي از مسئولان كه از گزارش كيهان ناراضي بود و آن را اغراق آميز تلقي مي كرد در تماس تلفني با نگارنده گفت؛ موسوي و خاتمي و كروبي و... هيچكدام را نمي توان اهل آشوب و بلوا دانست و پاسخ نگارنده اين بود كه كروبي در اين ميان بازيگر فريب خورده است، او را براي تضعيف روحانيت در افكار عمومي انتخاب كرده اند و مواضع و فعاليت انتخاباتي ايشان از سوي ستاد موسوي ديكته مي شود اگرچه برخلاف ساير بازيگران اين بازي، سرانجام به اسلام و انقلاب خيانت نخواهد كرد. خاتمي سابقه آشوب هاي تيرماه 78 را در پرونده خود دارد، آشوب و بلوايي كه امروزه بسياري از عوامل ميداني و رسانه اي آن به آمريكا پناهنده شده اند و اما موسوي طي 20سال گذشته ديكته اي ننوشته است تا مردم بدانند چه اندازه غلط دارد ولي مواضع كنوني او ترديدي باقي نمي گذارد كه به سيم آخر زده است، اينان و شماري از افراد بدسابقه، ضدانقلاب و مفسد اقتصادي كه گرد آنها جمع شده اند حلقه هاي تعريف شده در زنجيره آشوبي هستند كه كيهان پيشاپيش از آن خبر داده است و «ارباب حلقه ها» بيرون از مرزها و در آن سوي اقيانوس اطلس نشسته است! 3- بسياري از آنان كه روز چهارشنبه 20خرداد، كيهان را ملامت مي كردند، چرا درباره آشوب هاي بعد از شكست ميرحسين موسوي در انتخابات، گزارش داده است و با گلايه مي پرسيدند «از كجا معلوم كه آشوبي در راه باشد»؟! از روز شنبه 23خرداد در تماس هاي تلفني و حضوري خويش با تعجب مي پرسيدند «كيهان از كجا مي دانست كه دار و دسته موسوي قصد آشوب دارند»؟ و پاسخ ما اين است كه نه شق القمر كرده ايم! و نه پيشگويي از نوع غيبگويي! كيهان فقط نگاهي گذرا به فرايند ماجرا داشته است. همه كساني كه ماجراي اخير را از چند ماه قبل تاكنون با دقت دنبال كرده باشند و همسويي غيرقابل انكار مدعيان اصلاحات با مقامات و محافل آمريكايي و اسرائيلي را زيرنظر گرفته باشند، بدون كمترين ترديدي به اين نتيجه قطعي مي رسند كه شيپور بدصداي فتنه اخير از آن سوي مرزها دميده مي شود و فقط بلندگوي آن در ستاد موسوي نصب شده است. دراين باره تاكنون اسناد غيرقابل انكار فراواني ارائه كرده ايم و در مقابل به جاي انكار و استدلال فقط فحش و ناسزا شنيده ايم كه بگذريم... 4- و اما، برنامه ريزان «كودتاي مخملي» بعد از شكست همه جانبه و مرحله به مرحله اين توطئه آمريكايي كه بسيار ناشيانه طراحي شده بود، امروزه ترفند جديد ديگري در آستين دارند و آن درخواست از موسوي براي انصراف از پي گيري ماجراست! توضيح آن كه براساس اخبار و گزارش هاي موثق، قرار است برخي از افراد سرشناس!! با ارسال نامه اي خطاب به مهندس موسوي از وي بخواهند كه براي پايان دادن به آشوب ها و پيشگيري از سوءاستفاده دشمنان بيروني، از درخواست خود براي «ابطال انتخابات»! صرفنظر كند! و مهندس موسوي نيز طي بيانيه اي بر مردم و نظام اسلامي منت گذاشته! و ضمن تاكيد دوباره بر دروغ بزرگ «تقلب در انتخابات»! و كوبيدن بي حاصل بعدي بر طبل غيرقانوني و ديكتاتور مآبانه «ابطال انتخابات»! با اين درخواست موافقت كند!! اين ترفند كه به گواهي شواهد و قرائن موجود، ريشه بيروني دارد، با دو هدف زير در حال پي گيري است. اول؛ زمينه سازي براي دور كردن موسوي و اطرافيانش از محاكمه و مجازات احتمالي به جرم قتل مردم بي گناه، برپايي آشوب و بلوا و مخصوصاً همكاري با سرويس هاي بيگانه براي تضعيف نظام جمهوري اسلامي ايران كه با هدف كاستن از اثرگذاري آن در معادلات منطقه صورت پذيرفته بود.بديهي است كه بررسي اين ماجرا يك ضرورت كاملا منطقي و قانوني است چرا كه جرايم ياد شده اتفاق افتاده و تعيين تكليف مجرمان چه آنان كه مستقيما در جرم و جنايت دست داشته اند و چه آنها كه در خانه هاي امن تيمي نشسته و زمينه جرايم مورد اشاره را فراهم آورده اند، بر عهده قانون است و نتيجه هرچه باشد به يقين مورد قبول و احترام همگان خواهد بود. بنابراين هيچكس نبايد و حق ندارد از اين پي گيري ناخرسند باشد. دوم؛ تبديل توطئه شكست خورده اخير به «آتش زيرخاكستر» و «دمل چركين نيشتر نخورده»! براي آتش افروزي و فتنه انگيزي در آينده و شرايط حساس بعدي، با اين توضيح كه دشمنان بيروني با بهره گيري از ترفند ياد شده، مي كوشند ميرحسين موسوي، خاتمي و... را چهره هايي مطلوب و طرفدار آرامش معرفي كنند كه از حق مسلم خود به نفع نظام و مردم چشم پوشي كرده اند! و از اين طريق جماعت مورد اشاره را -غير از آنهايي كه خالصانه و به خاطر سليقه سياسي خاص خود به موسوي رأي داده بودند و هميشه قابل احترام خواهند بود- در قالب يك جريان اپوزيسيون صاحب حق! براي آشوب ها و فتنه هاي بعدي ذخيره كنند! 5- ترفند ياد شده هم اكنون در حال پي گيري است و دست اندركاران و طراحان اين ترفند تاكنون با برخي از شخصيت هاي ديني و سياسي تماس گرفته و به آنها پيشنهاد امضاي نامه و درخواست از موسوي براي انصراف! را ارائه كرده اند كه خوشبختانه حيله آنان با درايت و هوشياري شخصيت هاي ديني و سياسي مورد اشاره ناكام مانده است، هرچند كه طراحان ترفند مزبور كماكان به مراجعه و تلاش خود ادامه مي دهند. 6-و بالاخره بديهي است شخصيت هاي ديني و سياسي كشورمان هوشيارتر از آنند كه به فريب اين ترفند فريفته شوند و به يقين مي دانند امضاي نامه مورد اشاره چه بخواهند و چه نخواهند، خيانت آشكار به اسلام و انقلاب، ناديده گرفتن خون هاي به ناحق ريخته در آشوب هاي اخير و همراهي با دشمنان تابلودار اسلام و فرصت دادن به غائله آفرينان براي آشوب هاي بعدي تلقي خواهد شد و اين، گناهي نابخشودني است و دور از ساحت پاك بزرگان با تقواي اين مرز و بوم. چاره كار اما، مراجعه به قانون است، يعني دقيقاً همان راهي كه هميشه پسنديده و معقول بوده و هست و مدعيان تقلب در انتخابات آشكارا از آن طفره مي روند.   رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "در ستايش مظلوم انقلاب " به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است: هفتم تير سال 60 خون انسان‌هاي عزيزي در پايتخت اسلام و انقلاب در تهران به زمين ريخت كه يادآور خونهاي پاك عاشوراييان وجانهاي مظلومي بود كه در كربلاي سال 61 هجري به ناحق تكه تكه شدند! هفتم تير در راس 72 تن بي‌گناهاني كه به فوز شهادت نايل شدند آيت‌الله شهيد دكتر بهشتي بود.او يك فقيه مسلم بود كه ذهن خود را در دروس حضرات آيات امام خميني (ره)، بروجردي و حجت ساخته و جانش از فقه آل محمد سيراب بود.او يك فيلسوف و حكيم بود و با صاحب الميزان و برجسته‌ترين فيلسوف معاصر يعني آيت‌الله سيد محمد حسين طباطبايي حشرو نشر داشت.او يك سياستمدار برجسته بود كه در مكتب امام ، سياست ورزي را آموخته و از آغاز نهضت اسلامي در متن مبارزات ملت قرار داشت و چون مالك اشتر در نهضت علوي امام خميني (ره) نقش آفريني كرد.او در مركز اسلامي هامبورگ در آلمان دانش خود را در سرزمين زورمنداني كه بايد در آينده‌اي نه چندان دور پنجه در پنجه آنها مي‌انداخت كامل كرد. او ذهني بسامان و منظم داشت و در دانش سازماندهي و تشكيلات يك نمونه اعلاء بود . جامعه روحانيت مبارز تهران را او بنيان گذاشت و حزب جمهوري اسلامي را براي مبارزه با كفر ، الحاد و نفاق ، سامان داد.او شخصيتي بزرگ بود كه هميشه خاطره‌اش در تاريخ ايران به عظمت ياد خواهد شد. هنوز مردم و نخبگان نمي‌دانند او براي حفظ اسلام و انقلاب چه فداكاري بي‌نظيري كرده است. او در مصاف با پديده پيچيده نفاق و كفر ،‌ آنچنان پيش رفت كه روزهاي آخر حيات شكوهمندش فرموده بود، هر لحظه در انتظارم كه گلوله‌اي برقلبم بنشيند يا سقف و ديواري بر سرم فرود آيد.او به تعبير امام خميني ، مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.عجيب است كه ليبرالها در تاريخ يك صد سال اخير همواره در تئوري آزاديخواه بوده و در عمل فاشيستي عمل مي‌كردند و هنوزهم در اين ممشاي سياسي گام برمي‌دارند، و بهشتي گرفتار اين جريان بود و امروز مقام معظم رهبري در پيچيده‌ترين شكل ممكن ، گرفتار همين جريان است.با اين تفاوت كه امروز ليبرالها مسلمان شده‌اند و با نمادهاي مذهبي و ديني به جنگ انقلاب آمده‌اند. آيا اين عجيب نيست كه از راديو آمريكا و راديو رژيم صهيونيستي و رسانه‌هاي ماهواره‌اي دشمن نداي الله اكبر به گوش مي‌رسد!بيانات پاياني رهبر انقلاب اسلامي در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران در توسل به مولا و آقا امام زمان (عج) كه فرمود، «من جان ناقابل و اندك آبروي خود را در كف گرفته‌ام و آن را در راه انقلاب و اسلام فدا خواهم كرد.»مرا به ياد شهيد بهشتي سيدالشهداي انقلاب اسلامي و 72 تن از ياران باوفايش انداخت كه او هم در برابر نفاقي پيچيده قرار داشت كه رگه‌هاي آن تا اعماق جامعه نفوذ كرده بود، بگذريم.شهيد بهشتي يك وقتي فرموده بودند: هر حركتي كه از عدل دوستي و انصاف بهر‌ه‌اي داشته باشد و آميختگي با هواپرستي و خودپرستي آن را از ارزش نيندازد محكوم به پيروزي است .(كتاب حق و باطل ص 108)اين يك حقيقت انكار‌ناپذير است . دولت نهم با هدايت مقام معظم رهبري در مسير گفتمان عدالت وپيشرفت ، طعم شيرين خدمت به بندگان خدا را در اين مرز و بوم، يك دوره تجربه كرده است . راي 24/5 ميليوني به دكتر محمود احمدي‌نژاد نشان مي‌دهد او در وزش نسيم عدالت به دهكهاي پايين جامعه موفق بوده است. رقبا هنوز نمي خواهند بپذيرند كه تماس چهره به چهره احمدي‌نژاد با ميليونها ايراني در سفرهاي استاني وپاسخگويي به مطالبات مردم بويژه پاسخ به نامه‌هاي مردم محروم و مستضعف با يك رويكرد عدالت محور، رمز توفيق او بوده است . رقبا هنوز مسير پيروزي را در پاسخ به مطالبات قشر متوسط جامعه با عنايت به تعريف جامعه شناختي آن ، آن هم از ديدگان جامعه‌شناسان غربي، مي‌دانند. اين نگاه در انتخابات 22 خرداد جواب نداده آنها بايد بدانند پايه‌هاي انقلاب بردوش مردم محروم و مستضعف و تشنه عدالت است .هر كس در اين مسير گام بردارد به قول آيت‌الله شهيد بهشتي پيروز است.   جمهوری اسلامی روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان درسهائي از فاجعه هفتم تير ـ 2  آورده است: تحليل فاجعه هفتم تير و انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي كه 72 نفر از خدمتگزاران مردم در آن به شهادت رسيدند اگر با درس گرفتن همراه باشد براي نسل جديد و نسل هاي آينده مفيد خواهد بود. يكي از درس هاي مهم اين فاجعه اينست كه توطئه ها و حملات جبهه متحد دشمنان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي متوجه روحانيون انقلابي و افراد موثر در نهضت بود. با اندك تامل در اين ترورها مي توان نتيجه گرفت كه دشمنان براي انتقام گرفتن از انقلاب اسلامي به سراغ كساني رفتند كه پيشگامان انقلاب بودند و به مثابه بازوان پيشواي بزرگ انقلاب حضرت امام خميني عمل مي كردند. بي جهت نيست كه گروهك تروريستي منافقين و ساير دشمنان نظام جمهوري اسلامي قبل از همه سراغ روحانيون انقلابي رفتند و تلاش كردند آنان را از مردم بگيرند. دشمنان اسلام و انقلاب از اين واقعيت كاملا آگاهي داشتند كه روحانيون انقلابي استوانه هاي نظام جمهوري اسلامي هستند و براي براندازي اين نظام بايد اين استوانه ها را از ميان بردارند. بيان روشن حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين واقعيت را كاملا مبرهن مي كند آنجا كه در پيام بلند و ماندگار منشور روحانيت در اسفند 1367 فرمودند : « ... امروز نيز همچون گذشته شكارچيان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ايران و اراضي اشغالي به سراغ شيردلان روحانيت مخالف شرق و غرب و متكي به اصول اسلام ناب محمدي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رفته اند و از اين پس نيز جهان اسلام هر از چندگاه شاهد انفجار خشم جهانخواران عليه يك روحاني پاكباخته است . » (صحيفه امام جلد 21 صفحه 276 ) . مهمتر از اين واقعيت تلخ درك اين نكته است كه دشمنان چگونه توانستند در يك جامعه انقلابي اهداف شوم خود را عليه چهره هاي شاخص انقلاب كه بيشترين خدمت را به مردم ارائه داده بودند و با براندازي رژيم ستم شاهي و كوتاه كردن دست آمريكا و ساير استعمارگران از كشور استقلال و آزادي رابه ملت برگردانده بودند به اجرا درآورند و درست همان كساني را هدف توطئه هاي خود قرار دهند كه با تحمل زندان هاي طولاني مدت و شكنجه و تبعيد و محروميت ها كشور و ملت را از اسارت بيگانگان و مزدوران داخلي آنها نجات داده بودند امام خميني در همين پيام به اين سئوال نيز پاسخ روشني مي دهند آنجا كه فريبكاري دشمن و جهل حاكم بر بخشي از جامعه را مطرح مي كنند و از اين دو عامل فلج كننده بشدت مينالند : « در شروع مبارزات اسلامي اگر ميخواستي بگوئي شاه خائن است بلافاصله جواب ميشنيدي كه شاه شيعه است ! عده اي مقدس نماي واپسگرا همه چيز را حرام ميدانستند و هيچكس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختي هاي ديگران نخورده است . وقتي شعار جدائي دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردي و عبادي شد و قهرا فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حكومت دخالت نمايد حماقت روحاني در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعضي افراد روحانيت زماني قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاي وجودش ببارد والا عالم سياسي و روحاني كاردان و زيرك كاسه اي زير نيم كاسه داشت . و اين از مسايل رايج حوزه ها بود كه هركس كج راه ميرفت متدين تر بود. ياد گرفتن زبان خارجي كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك بشمار ميرفت . در مدرسه فيضيه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفي از كوزه اي آب نوشيد كوزه را آب كشيدند چرا كه من فلسفه ميگفتم . ترديدي ندارم كه اگر همين روند ادامه مي يافت وضع روحانيت و حوزه ها وضع كليساهاي قرون وسطي ميشد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعي حوزه ها را حفظ نمود » . عجيب است كه شگردهاي دشمن در دوران شروع نهضت اسلامي و سالهاي اوائل دهه 40 با شگردهاي سالهاي 59 و 60 كه منجر به فاجعه هفتم تير و انفجارهاي پياپي 8 شهريور و 14 شهريور سال 60 شد مشابهت زيادي دارند . گوئي تاريخ تكرار مي شود و همه ي رويدادهاي صدر اسلام و مظلوميت هاي پيشوايان معصوم تا مشروطه و نهضت هاي بيدارگري اسلامي با پديده هاي مشتركي مواجه مي شوند. باز هم مراجعه به پيام منشور روحانيت امام خميني است كه مي تواند اين مشابهت را در ذهن ها ثبت نمايد : « در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله و تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مي نمود بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودي گلوله حيله و مقدس مآبي و تحجر بود گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب جگر و جان را ميسوخت و مي دريد. در آن زمان روزي نبود كه حادثه اي نباشد ايادي پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمت ها متوسل شدند حتي نسبت تارك الصلوه و كمونيست و عامل انگليس به افرادي كه هدايت مبارزه را به عهده داشتند مي دادند. واقعا روحانيت اصيل در تنهائي و اسارت خون مي گريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوي ميخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عده اي روحاني مقدس نماي ناآگاه يا بازي خورده و عده اي وابسته كه چهره شان بعد از پيروزي روشن گشت مسير اين خيانت بزرگ را هموار مي نمودند. آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است از هيچ قشر ديگري نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمومنين عليه السلام كه در تاريخ روشن است . » همانگونه كه بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي در اين پيام بلند به روشني تشريح كرده اند فريبكاري دشمن و جهل حاكم بر بخشي از جامعه مشكلات اصلي روزهاي شروع نهضت بودند . اينكه در اسفند سال 1367 يعني 10 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و 25 سال بعد از وقايع سال 42 و ماجراي 15 خرداد امام خميني با اين تفصيل به بيان جزئيات آنچه در آن سالها گذشت مي پردازند به اين دليل است كه در سالهاي 59 و 60 وقايع تلخ و جانكاهي همچون فاجعه هفتم تير و شهادت سيدالشهداي انقلاب اسلامي شهيد مظلوم آيت الله بهشتي را مشاهده كردند و همان تهمت ها و همان شايعه پراكني ها و فريبكاري ها توسط دشمن و متاسفانه همان جهل و همان پذيرش هاي جاهلانه را در بخشي از جامعه ديدند. عجيب تر اينكه اين وضعيت خطرناك در زمان صدور اين پيام يعني كمتر از چهار ماه قبل از رحلت امام خميني نيز در جامعه انقلابي ما جريان داشت و همين امر موجب صدور پيام منشور روحانيت گرديد. بي ترديد مهمترين فراز اين پيام هشداري است كه امام خميني براي جلوگيري از تكرار چنين وقايع تلخي مي دهند و مي فرمايند : « من به طلاب عزيز هشدار مي دهم كه علاوه بر اينكه بايد مواظب القائات روحاني نماها و مقدس مآب ها باشند از تجربه تلخ روي كار آمدن انقلابي نماها و به ظاهر عقلاي قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتي نكرده اند عبرت بگيرند كه مبادا گذشته تفكر و خيانت آنان فراموش و دلسوزي هاي بي مورد و ساده انديشي ها سبب مراجعت آنان به پست هاي كليدي و سرنوشت ساز نظام شود. » (صحيفه امام جلد 21 صفحه 285 ) . اينها درس هاي مهمي از فاجعه هفتم تير و ساير وقايع انقلابي هستند كه با فداكاري ها ايثارها شهادت ها و تحمل سختي هاي زياد به پيروزي رسيد. مردم و مسئولان براي حفظ و تثبيت نظام جمهوري اسلامي كه برآمده از اين انقلاب است زحمات زيادي كشيده اند و جان هاي پاكي در جبهه هاي دفاع مقدس و در صحنه هاي مقابله با توطئه هاي رنگارنگ دشمنان داخلي و خارجي نثار آن شد كه شهداي هفتم تير و هشتم شهريور و چهاردهم شهريور 1360 فقط بخشي از آنها را تشكيل مي دهند . همه ي ما در برابر اين جان هاي پاك مسئوليت هاي سنگيني برعهده داريم كه مهمترين آنها يادآوري درس هائي است كه اين وقايع به همراه دارند. اگر اين درس ها را به ياد داشته باشيم و به ديگران نيز منتقل نمائيم قطعا از عهده وظيفه اي كه در برابر شهدا و ايثارگران و همه فداكاري هائي كه آنها و خانواده هايشان و رزمندگان و مبارزان و مجاهدان در راه انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي متحمل شده اند بر خواهيم آمد و چنين باد.   مردمسالاری روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان مديريت هوشمندانه  به قلم محسن دقت دوست آورده است: در يك نظرگاه كلي درباره وضعيت حاكم بر كشور بايد گفت كه پيدايش چنين فضايي را مي توان يك تجربه نوين براي مردم سالاري ديني نوپاي كشورمان ارزيابي كرد. شرايط خاصي كه باعث زايش اين تجربه جديد شده است را مي توان در مجموع فاصله گرفتن از فضاي پرنوسان ابتداي انقلاب و جنگ و پيدايش متغيرهاي متنوع و نوظهور در سپهر سياست گذاري كشور دانست كه در ذات خود دربردارنده چنين چالش هايي نيز بوده و خواهد بود. اما آنچه كه در تحليل عوامل پيدايش اين تجربه از سوي برخي از نخبگان سياسي بيان مي شود به قدري متفاوت و در مواردي متعارض است كه هراس افراد دلسوز و پايبند به انقلاب و نظام را هر لحظه تشديد مي كند. طي دو هفته پس از انتخابات شاهد رويكردهاي متفاوتي براي تقابل با التهابات حادث شده بوديم كه با دقتي افزونتر درخواهيم يافت آنچه باعث دگرگوني رفتارها شده در واقع طرز تلقي از بنيان ها و ريشه هاي رويدادهاي جاري بوده است. تجمعات بزرگ و خودجوش اوليه چون با نگاه حق قانوني مردم براي اعتراض مدني به فرايندي در حيطه اصول جمهوري اسلامي و در مطابقت با قانون اساسي مواجه بود با واكنش سخت و خشني روبرو نشد. بنابراين عكس العمل بروز يافته نيز اين شد كه با وجود تشنجات ابتدايي كه آنها هم حاصل برخي سخنان و عملكردهاي نسنجيده بود، معترضين موفق شدند نظم و آرامش لازم را در برنامه هاي خود و محيط جامعه پديد آورند. اما در روزهاي بعد در هر دو حوزه يعني هم نگاه به خاستگاه اعتراضات مسالمت آميز پاره اي از جامعه و هم نوع ممانعت و برخورد با نحوه ابراز اين اعتراضات تغييراتي ايجاد شد كه مطمئنا خوانندگان اين سطور از كم و كيف اين تفاوت آگاه هستند. آنچه در مقام تشريح مختصر آن هستم همان تغيير تفسيرهاي ارائه شده نسبت به بسترهاي منجر به ايجاد چنين جو رواني استرس زايي در شرايط مابعد از انتخابات است. همانگونه كه اشاره شد در مرحله آغازين تلقي مسئولين امر ايجاد آسايش و امنيت نسبت به جمعيت منتقد و متقابلا نوع نگاه مردم (چه معترض و چه غير معترض) نسبت به مسئولين كاملا مثبت و روشن بود. مردم به اين باور رسيده بودند كه ارگان هاي ذيربط در رسيدگي به شكايات مرتبط با انتخابات آمادگي دارند كه صداي اعتراضي اين عده را هر چند از ديدگاه آنان اقليت باشند بررسي منصفانه كرده و طراوت فضاي مشاركت جويي در انتخابات را به جامعه بازگردانند. اين برداشت موجي از اميدواري و شوري كه ره آورد جريانات پيش از انتخابات بود را دامن مي زد و سطح اعتماد عمومي را رفته رفته مضاعف مي ساخت. اما ناگهان اين مناظر چشم نواز و اميدآفرين جاي خود را به تصاويري مخدوش و پرابهام دادند و روندي كه مي توانست عظمت حقيقت انتخابات را در پيشگاه حاضرين و ناظرين صدچندان سازد به سازوكاري در جهت معكوس مبدل شد. شاهد بوديم كه بطور ناگهاني جدلي كه در حد يك مناقشه درون خانواده انقلاب تلقي مي گرديد به جريانات بيرون از اين دايره ربط داده شد و كلوني هاي نامعتدل رسانه اي كه عمدتا وابسته به جناح پيروز در انتخابات هستند با پيش كشيدن پاي اراذل و اوباش، مشغول پاشيدن بنزين بر روي اين گداختگي شدند. در حالي كه بزرگاني سعي داشتند با تكيه بر جايگاه حقوقي خود مقداري از بار اطلاع رساني بي طرفانه به مردم را برعهده گرفته و شكاف هاي قانوني در راه مرتفع شدن اعتراضات صورت گرفته را تشريح و ترميم كنند و... پاسخ هاي مكفي براي پرسش هاي مطرح شده فراهم آورند، رسانه ملي با سردرگمي تمام و يكطرفانه با قضايا برخورد كرد و با واردساختن آسيب جدي به ظرف اطمينان به صدا و سيما، لطمه سختي بر منافع ملي وارد آورد كه قابليت پيگيري دارد. مروري بر اسامي افراد مدعو در برنامه گفتگوي ويژه خبري شبكه دو و نيز عناوين مطالب مطروحه در اين برنامه مي تواند به وضوح فقدان استراتژي واحد از جانب جايگاه مهم و تاثيرگذاري چون رسانه ملي پيرامون مسائل مرتبط با منافع ملي را نشان دهد. در اينجا به صورت محوري به برنامه چهارشنبه شب هفته قبل اشاره و اضهارات آقاي دكتر ولايتي در برنامه فوق را مروري مي كنيم. ايشان با درپيش گرفتن همان خط ربط دادن منشا اتفاقات اخير به خارج از مرزها، ليست بلند بالايي از خباثت هاي مختلف دولت انگلستان از دوران پارينه سنگي تا كنون را برشمردند و با استفاده از اطلاعات گسترده تاريخي خود، مقايسه هاي چندي مابين وقايع جاري در كشور با مشابهات تاريخي و نظاير خارجي انجام دادند; بدون آنكه نهايتا راهكار قانوني مشخصي را براي برون رفت از انسداد فعلي پيشنهاد دهند. در صورتي كه از فردي با جايگاه حقيقي و حقوقي و به خصوص سابقه طولاني ايشان انتظار اين بود كه نظريه راهگشايي را عرضه دارند. چرا كه با وجود مفيد بودن نظرداشت آموزه هاي تاريخي، بايد توجه داشت كه شرايط حال حاضر كشور حتي با چند سال قبل قابل مقايسه نيست، چه برسد به وضعيت صدها سال قبل. وانگهي تمامي موارد اشاره شده يا لااقل بخشي كه در ارتباط با كشور ما بود، در شرايط دوري جستن حاكميت از ملت و توسل به ابزارهاي غيرقانوني يا فراقانوني حاصل شده اند، يعني همانهايي كه مطالبات امروز در ضديت كامل با آنها هستند و اصالتا خواسته هاي معترضين در جهت حاكميت قانون و در نتيجه افزودن بر تراكم پيوند ميان حاكميت و ملت استوار است. شوراي محترم نگهبان خود اذعان داشته كه مرجع رسيدگي به بخشي از شكايات كنوني كه عمدتا مرتبط با وقايع پيش از انتخابات است اين نهاد نمي باشد. موارد متعددي قابل اشاره هستند، براي نمونه بخشي از سخنان ايرادشده در مناظره ها كه خلاف واقع بودنشان جاي رسيدگي دارد. حتي بخشي از آن اشارات به صورت صريح و بي سابقه اي از سوي مقام معظم رهبري رد شدند و ايشان نسبت به بيان اين سخنان ابراز تالم و تاثر نمودند. چه كسي مي تواند ايراد قانوني اين بخش را در صورت احراز تشويش افكار عمومي منكر شود و كسب آرا از اين طريق را به مثابه تصرف مال نامشروع نداند؟ بنابراين نگاه غيرمتعصبانه و گشاينده به پيشنهادات مطرح شده همچون رسيدگي در مجمع تشخيص مصلحت نظام (كه مطابق قانون اساسي مرجعي واسط با مصوبات الزام آور مي باشد) يا تشكيل كميته اي مستقل و دربرگيرنده همه طرف ها مي تواند انسداد فعلي را برطرف كند و با جلب رضايت مردم، ابعاد تابناك مردم سالاري ديني كشورمان را بيش از پيش نمايان سازد. ضمن آنكه در اين صورت همگان تابع قانون خواهند بود و حتي درصورت نرسيدن به خواسته خود، توجيهي براي تداوم انتقادات وجود نخواهد داشت و از همه مهمتر، دولت آينده با پشتوانه محكمتر و قوي تري به برنامه هاي كاري خود در جهت توسعه و آباداني كشور خواهد پرداخت. به هر روي آنچه اولويت و ضرورت غيرقابل اجتناب كنوني را تشكيل مي دهد، مديريت هوشمندانه و سرافرازانه اين تجربه جديد است و بازگرداندن شرايط عادي به كشور و آزادي بازداشت شدگان اخير از اركان اساسي اين مديريت است. از بزرگان كشور نيز توقع اين است كه در اين شرايط نه خودشان بر طبل اختلافات بكوبند و نه اجازه بدهند تا ديگران مواضع دشوارساز كنوني را ادامه دهند و جايگاه ميانجي گرايانه و مصالحه آميز خود را پررنگ تر نمايند. گذر سلامت از معبر فعلي، مي تواند تضميني براي دستيابي به منافع بلندمدت و پايدار در مسير پر فراز و نشيب آينده نظام و انقلاب باشد.   صدای عدالت روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان پس از بيست سال سكوت به قلم محمدعلي نجف آورده است:‏ مردي پس از بيست سال سكوت به يك باره وارد ميدان سياست و‎ ‎كمتر از يك ماه مبدل به يكي از تاثير گذارترين چهره هاي سياسي ايران تبديل‎ ‎شد‎. ‎شايد در بدو ورود مير حسين موسوي براي بسياري كه نام او را مي شنيدند،‎ ‎نام و آوازه اش يا نا آشنا بود يا تصوري گنگ و مبهم از آن داشتند، اما براي ياران‎ ‎انقلاب و سالهاي جنگ تحميلي نامي كاملا آشنا بود كه همان دوران را يادآوري مي‎ ‎كرد‎. ‎اكنون و پس از انتخابات 22 خرداد، اين نام بيش از پيش بر سر زبانها‎ ‎افتاده و شدت هواداري يا ضديت با آن بيشتر از قبل شده است. علت امر چيست؟ مسلم است‎ ‎كه در اين ميانه افراط در حب و بغض بي تاثير نيست اما سواي اين، به نظر مي رسد كه‎ ‎دو مورد بيش از ديگر موارد دست در كار باشد‎.‎ مورد نخست به وضوح به پيشينه‎ ‎مير حسين موسوي مربوط مي شود كه اكنون بيشتر از آن كه براي وي حبي ايجاد كند مايه‎ ‎بغض به وي شده است. آنچه كه در اين سو و آن سو در مخالفت با موسوي گفته شده به‎ ‎صورتي فزاينده شدت گرفته و اتهامات كم كم مبدل به اعلام جرم عليه وي شده‎ ‎است‎. ‎با شدت گرفتن اتهامات عليه ميرحسين موسوي، او تهديد به سرانجامي شبيه‎ ‎ابوالحسن بني صدر يا اتهاماتي از قبيل شركت در جرم مرتبط با اغتشاشات و آشوبها شده‎ ‎و از همه بدتر، برخي مسئوليت خونهاي ريخته شده پس از انتخابات را به گردن او‎ ‎انداخته اند‎. ‎اين موضوع كه اين اتهامات تا چه قدر محل طرح شدن دارند خود جاي‏‎ ‎بحث دارد و به نظر نمي رسد كه صرف باز كردن كتاب قانون و قرائت چند ماده قانوني به‎ ‎راحتي بتوان چنان ادعاهايي را طرح كرد‎.‎ سواي اين موضوع، با نگاهي به اخبار‎ ‎و گزارش ها معلوم مي شود كه برخي از اين مدعيان ظاهرا نمي دانند در مورد چه كسي سخن‎ ‎مي گويند. آنان تا اندازه اي هم در كار خود محق هستند چرا كه يا اصلا در آن زمانه‎ ‎سخت و طاقت فرساي جنگ تحميلي نبوده اند، يا تصورات مبهم و گنگي داشته و نمي دانند‎ ‎كه وجود افتخار هشت سال دفاع مقدس براي اين ملت تا اندازه اي هم مرهون همين نام و‎ ‎شخص است‎. ‎از سوي ديگر، كساني هم هستند در آن زمان حضور داشته اند و در صف‎ ‎همين معاندين با وي قرار داشته اند. سوال اينجا است كه اينان چگونه با چنان پيشينه‎ ‎اي از موسوي چنين اتهاماتي را متوجه او مي كنند؟ يك نمونه از اين قبيل برخوردها ،‏‎ ‎در نامه آقاي زادسر جيرفتي به مير حسين موسوي ديده مي شود. آقاي زادسر در نامه خود‎ ‎با ياد آوري جريان استعفاي موسوي مي نويسد؛ "آن امامي كه جناب‌عالي را به جهت‎ ‎استعفاي بدون هماهنگي‌تان، آن‌گونه شديد و غليظ گوشمالي دادند و با شما برخورد‎ ‎عتاب‌آميز كردند و پرگله سخن فرمودند‎ ". ‎آيا آقاي زادسر گذشته را فراموش كرده‏‎ ‎كه امام راحل (ره) در انتهاي خطابي كه وي از آن به عنوان گوشمالي غليظ وشديد ياد‎ ‎كرده چنين به مير حسين موسوي خطاب مي كند "از آنجا كه من به شما علاقمندم،‎ ‎انشاءالله عندالملاقات مسائلي است كه گوشزد مي‌نمايم "؟ شايد امثال آقاي زادسر اين‎ ‎عبارات را از نامه بنيانگذار جمهوري اسلامي فراموش كرده اند كه در برابر القاء‎ ‎شبهات نسبت به مديريت زمان جنگ ميرحسين موسوي، حدود دو ماه و نيم بعد از آن نامه به‎ ‎وي چنين خطاب مي كند "لازم است اين نكته را تذكر دهم كه من همچون گذشته شما را فردى‎ ‎لايق و دلسوز براى انقلاب اسلامى مى‏دانم، و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهيز‎ ‎سپاهيان اسلام فراموش نمى‏كنم، و الآن نيز شما را تأييد و حمايت مى‏كنم‎ ".‎ در‎ ‎واقع، مسئله اساسي در فراموشي نيست بلكه مسئله در نام و شخصيتي است كه خاطره آن‎ ‎دوران و آن حمايتهاي امام راحل (ره) را با خود دارد كه مخالفان وي در آن زمان با‎ ‎طرح حكم مولوي و ارشادي ، عملا با همان امام مخالفت كردهد. اكنون نيز مخالفت و‎ ‎اتهام بر موسوي في نفسه مخالفت با آن دوران را در خود دارد و بي جهت نيست كه در اين‎ ‎جريان، به فرموده مقام معظم رهبري سي سال سابقه نظام اسلامي در تبليغات انتخاباتي‎ ‎به چالش كشيده شد. بنابر اين، تعرض به اين نام و آوازه به صور مختلف در خود عنصري‎ ‎از همان تعرض را دارد كه اين امر خود به معناي كندن از ريشه هاي انقلاب و نظام‎ ‎اسلامي نيز خواهد بود‎.‎ اما ماجراي نام و پيشينه مير حسين موسوي سويه ديگري‎ ‎دارد و آن حب افراطي است كه در بي توجهي به واقعيتهاي بيست ساله پس از نخست وزيري ،‏‎ ‎نسبت به وي شكل گرفته است. از زمان ورود وي به عرصه انتخاباتي اين دغدغه وجود داشت‎ ‎كه وي بيست سال از صحنه سياسي دور بوده و اينك معلوم مي شود كه اين امر نه يك‎ ‎دغدغه، بلكه واقعيتي است كه وضعيت بغرنج فعلي تا اندازه اي از آن ناشي مي‏‎ ‎شود‎. ‎صحنه سياسي نظام جمهوري اسلامي پس از جنگ در دوره هاي توسعه اقتصادي و‎ ‎سياسي و چهار ساله اخير ، تحولات و زير و بم هاي بسيار داشته كه مير حسين موسوي در‎ ‎آن به صورت مستقيم دخيل نبوده و تجربه عيني از آن نداشته است. در اين بيست ساله،‎ ‎قواعدي براي بازي در اين صحنه به وجود آمده كه بازي بدون به رسميت شناختن آنها بي‎ ‎معنا است و همين امر نيز در عملكرد وي و تيم همراهش ديده مي شود‎.‎ بنابر‎ ‎تحليلي از رفتار مير حسين موسوي در طول مبارزات انتخاباتي و پس از انتخابات، مي‎ ‎توان او را چون كسي ديد كه همچنان در همان حال و هواي بيست سال پيش بوده كه با‎ ‎شرايط پس از آن رشد متناسبي نداشته است. او در اين نظر، چون كسي ديده مي شود كه‎ ‎همان انقلابي دهه شصت بوده و با همان منش در مورد وقايع واكنش نشان مي دهد. البته‎ ‎اين موضوع تا اندازه زيادي در مورد حاميان و تيم همراه او صادق است كه اگر هم‏‎ ‎مطلعين سياسي در ميان آنان ديده شود، آگاهي سياسي آنان متوازن با تجارب آنان نبوده‎ ‎و در عمل غافل از قواعد بازي ساسي بوده اند‎.‎ عدم توازن آگاهي سياسي با قواعد‎ ‎بازي سياسي در آنان باعث شده تا وي و تيم همراهش از اهرمهاي موجود نه تنها به خوبي،‎ ‎بلكه حتي به شكلي ضعيف و بد استفاده كنند. استفاده از موج سبز شايد در ظاهر امر و‎ ‎قبل از انتخابات براي تيم وي اميدوار كننده بود اما همين امر با واقعيتهاي سياسي‎ ‎ايران همگام نبود و از سوي ديگر، توهمي را براي اين تيم به وجود آورد كه آنان را به‎ ‎غفلت از زمينه هاي مختلف قواعد بازي كشاند. همين موضوع نيز باعث شد تا قاعده نظارت‎ ‎بر انتخابات از دست آنان خارج شود و در نهايت از توان مانور در كارآيي شوراي نگهبان‎ ‎و استفاده از آن كاسته شود‎. ‎شايد تجربه حضور مير حسين موسوي و حاميانش درسي‎ ‎بزرگ براي واقعيت اصلاح طلبي ايران باشد كه رشد اصلاحات در ايران با توجه به‎ ‎واقعيتهاي سياسي آن امكان پذير است و نه در ايده ها و تصورات انتزاعي يا اعمال‎ ‎انقلابي و متهورانه. اين نكته اي است كه بايد به دقت مورد توجه قرار گيرد و با توجه‎ ‎به همين موضوع است كه هر دو جناح سياسي توان برون رفت از شرايط دشوار موجود را‎ ‎دارند‎. ‎برخي مقامات محترم كشور بايد بدانند كه ميرحسين موسوي كسي نيست كه‎ ‎وصله ها و تهمت هاي ناروا به او بچسبد و او را از خدمت خالصانه به ملت و نظام‎ ‎برخواسته از خون شهيدان ، محروم سازد‎.‎ اين مرد خوشنام ايران زمين نيز‎ ‎سزاوار است كه در شرايط خطرناك كنوني ، با بهره گيري از تمام ظرفيت قانوني و عرفي‎ ‎موجود ، و با توجه به لزوم حفظ حيثيت ، آبرو و اقتدار نظام سياسي ايران ، مطالبات‎ ‎قانوني خويش را پي بگيرد‎.‎ رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود‎... ‎ /2759/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 609]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن