محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846286619
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «آن كار ديگر » به قلم مهدي محمدي آورده است: منحني انتخابات رياست جمهوري اكنون در اوج قرار دارد و گروه هاي سياسي مختلف تمام تلاش خود را خواهند كرد تا در چند روز آينده بر مسير حركت اين منحني تاثير بگذارند و آن را به شكل مورد نظر خود تنظيم نمايند. ميزان موفقيت اين تلاش ها البته همچون گذشته بستگي به اين دارد كه كدام گروه درك صحيح تري از الگوي رفتار مردم و عناصر سازنده تصميم هاي سياسي آنها داشته باشد. اگر 4 هفته اخير را مبناي تحليل قرار بدهيم مي توان به دقت اين موضوع را كه دو جريان اصولگرا و اصلاح طلب چه «سبك»هايي را براي مبارزه انتخاباتي خود در نظر گرفته اند تحليل كرد. اين بازه زماني در حالي آغاز شد كه اصولگرايان پس از يك دوره «مواجهه با تخريب بي امان» و «غيبت تبليغاتي» تصميم به اتخاذ يك استراتژي جديد در صحنه انتخابات گرفتند. شدت و عمق تخريب ها عليه دولت اصولگرا در 3-2ماه گذشته كه گاه بي انتها مي نمود به اندازه اي رسيد كه برخي از تحليلگران نتيجه گرفتند پروژه «نه احمدي نژاد» هيچ خط قرمزي را به رسميت نمي شناسد و عدم تكرار دولت نهم براي برخي از جريان هاي سياسي آنقدر حياتي است كه حاضر خواهند بود دست به هر اقدامي كه مقدوراتشان - كه البته كم هم نيست- اجازه دهد بزنند. دروغ، جعل و تهمت تنها مقدمات فهرست طويل اقداماتي است كه از دل اين استراتژي بيرون آمد. در مقابل اما اصولگرايان تا زماني كه شدت تخريب ها عليه دولت «كاري، مردمي و انقلابي» از حد معيني فراتر نرفته بود دليلي نمي ديدند كه رويه جاري خود را تغيير داده و روشي ديگر به جاي آن برگزينند. اما پس از آنكه محرز شد جنگ احزاب جديد حد و مرز نمي شناسد و واقعاً امر بر كساني مشتبه شده كه مي توانند مردم را به پيمودن دوباره راهي نافرجام كه 12 سال پيش آنها را به بيغوله اصلاحات كشاند وادار سازند، نوعي تغيير در رفتار انتخاباتي جريان اصولگرا لازم آمد. استراتژي جديد كه بلافاصله تدوين شد و به سرعت به اجرا درآمد، مشخصاً 3 ركن عملياتي را در بر مي گرفت: 1- حضور قاطع و به اصطلاح «با دست پر» در مناظره ها كه به خود رئيس جمهور باز مي گشت و البته كسي ترديد نداشت كه احمدي نژاد به بهترين شكل از عهده آن برخواهد آمد. 2- حضور در خيابان ها و معابر اصلي شهرهاي بزرگ توسط دانشجويان و جوانان انقلابي حامي دولت اصولگرا به منظور گفت وگوي رو در رو با مردم، پاسخ به سؤالات و ابهامات آنها و نهايتاً دعوت از آنها براي رأي مجدد به كانديداي اصولگرايان و 3- آغاز فعاليت تبليغاتي در سطح شهرها به شكل كاملاً كنترل شده فقط با اين هدف كه غيبت تبليغاتي اصولگرايان - كه ناشي از احساس بي نيازي آنها به پر كردن در و ديوار از عكس كانديداي مورد نظر خود بود- به فرصتي براي يكه تازي جريان رقيب تبديل نشود. تلفيق اين 3 عنصر با يكديگر به مبارزه انتخاباتي اصولگرايان سر و صورتي نو داد و موجي بزرگ از اقبال مردمي بالفعل به وجود آورد كه هيچ كس حتي اصلاح طلبان را مجال انكار آن نبود. اين موج اكنون چنان فراگير شده كه براساس آخرين مطالعات حتي در شهري چون تهران به خلق وضعيتي خارق العاده انجاميده است. به گونه اي كه بدبينانه ترين تخمين ها رأي احمدي نژاد در تهران را حداقل 10 درصد بيش از كانديداي رقيب خود برآورد مي كنند، شهرستان ها و روستاها هم كه جاي خود دارد. در سوي مقابل اما اصلاح طلبان پس از يك دوره فعل و انفعالات پر ماجراي سياسي كه نهايتاً به اتفاق نه چندان محكم و بلكه از سر اكراه آنها روي ميرحسين موسوي انجاميد، در اين 4 هفته نشان دادند كه همچنان نوعي «سبك كثيف» را براي روبرو شدن با حريف خود برگزيده اند والبته قدرت اجراي ماهرانه همان را هم ندارند. مطالعه سبك مبارزه جريان اصلاح طلب در اين بازه زماني و روش هايي كه براي غلبه بر رقيب خود برگزيده. البته مجالي فراخ مي طلبد ولي اين يادداشت چون در مقام مقايسه است، در اينجا به ارائه فهرستي از رئوس اصلي برنامه مد نظر بسنده كرده و صرفاً يك نتيجه خواهيم گرفت؛ تفصيل بحث بايد بماند براي زماني بعد از انتخابات كه همه بازيگران به صحنه آمده و همه بازي ها رو شده باشد. آنچه به طور خلاصه مي توان به مثابه فهرستي از طراحي هاي اصلاح طلبان در صحنه انتخابات دهم در نظر گرفت چنين است: 1- تلاش براي غلبه دادن عمليات رواني بر واقعيت. اصلاح طلبان پس از جدي شدن فرايند مبارزه انتخاباتي در يكي از اولين گام هاي كاري خود يك اتاق عمليات رواني تشكيل دادند كه وظيفه آن صرفاً خراب كردن تصوير دولت اصولگرا در ذهن مردم و بدبين كردن آنها به آينده خود در صورت تداوم اين دولت تعريف شده بود. اين اتاق فعاليت خود را خيلي زود با توليد انواعي از فيلم ها، كليپ ها، جزوات و پيامك ها آغاز كرد و هنوز هم گويي ناسزا گفتن براي آن اصالت داشته باشد بي توجه به اينكه مردم به راهي ديگر روانه شده اند به كار خود ادامه مي دهد. نمايش دادن جلوي چشم مردم و مانور در سطح شهرها از جمله مأموريت هايي است كه اين اتاق انجام آن را پي در پي به نيروهاي فرو دست خود توصيه مي كنند. 2- تلاش براي امنيتي كردن فضاي كشور. از حدود يك ماه پيش قرائني وجود داشت كه نشان مي داد بخشي از جريان اصلاح طلب- كه احتمالاً فردي چون ميرحسين موسوي بي اختيار امورات خود را به آنها سپرده و اگر بخواهد هم توان كنترل آنها را ندارد چنانكه خاتمي نداشت- به دلايلي به اين نتيجه رسيده اند كه حاكم شدن فضاي امنيتي بر كشور به نفع آنها تمام خواهد شد و به همين دليل مجموعه اي از اقدامات راديكال را طراحي نموده اند. برخي تحليل هاي رايج در ميان اصلاح طلبان حاكي از آن است كه انجام اقدامات تندروانه- به شكل اغتشاش و آشوب- در هر حال به نفع آنها تمام خواهد شد! چرا كه اگر نظام با اقدامات آنها برخورد كند آن وقت مي توانند به مظلوم نمايي بپردازند و اگر برخورد نكند تمام شهر را به آشوب و درگيري خواهند كشيد. از طراحان خام خيال ماجراي 18 تير البته چنين تراوشات ذهني نه فقط بعيد نيست بلكه كاملا بيشتر از آن را هم مي توان انتظار داشت. مخصوصا آن كه ارتباط كشف شده برخي از طراحان غائله 18 تير با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه، اين ترفند را از آنچه به نظر مي رسد معني دارتر مي كند. با اين وجود واضح است كه اولا اصلاح طلبان نه توان و نه ظرفيت ناآرام كردن جامعه را ندارند و مدت هاست كه ميليشياهاي آنها انگيزه هاي لازم براي هدر دادن نيروهاي خود در مسير اهداف به اصطلاح اصلاح طلبانه را از دست داده اند. ثانيا برخلاف آنچه آقايان تصور مي كنند قشون كشي خياباني و ايجاد ناامني هيچ چيز به رغبت مردم به آنها اضافه نخواهد كرد سهل است خيل كثيري از مردم را به اين نتيجه مي رساند- و رسانده است- كه اين جماعت جز شلوغ بازي كار ديگري نمي دانند و در نتيجه در همان خانه هاشان بمانند بهتر است تا اين كه دولت به آنها سپرده شود. 3- تمهيد پيشاپيش مقدمات جرزني. آخرين حلقه از اين سناريو هم كه در مجالي مفصل آن را خواهيم شكافت تلاش پيشاپيش براي زير سؤال بردن انتخابات در صورت پيروزي اصولگرايان، همزمان با اعلام زودهنگام پيروزي كانديداي اصلاح طلبان و حتي ارائه درخواست برگزاري جشن پيروزي به نهادهاي مسئول مقدمات لازم براي ايجاد تشنج در صورت باخت را - كه علائم آن از حالا آشكار شده- فراهم آورند. كميته هاي غيرقانوني به اصطلاح صيانت از آرا هم وظيفه فراهم آوردن ملات لازم براي اجراي اين پروژه را به عهده خواهند داشت. مقايسه اين دو استراتژي را كه رئوس آن در اينجا مرور شد، به عهده خوانندگان مي گذاريم تا قضاوت كنند چه كساني براي رقابت آمده اند و چه كساني انتخابات را فقط بهانه اي مي دانند براي كارهاي ديگر. قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «مديريت هيجانهاي اجتماعي در رقابتهاي انتخاباتي»به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: پس از شفافيت آرايش سياسي جريانهاي رقيب در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، گفتمانهاي موجود با اهتمام به حمايت از چهره مطلوب خويش تنوع تبليغاتي را به ناهنجاري سياسي تبديل كرده است. تبليغات چهره هاي انتخاباتي بر اساس ظرفيتهاي قانون انتخابات و رعايت چارچوبهاي امنيتي و سياسي جامعه امري حتمي و لازم الاجراست، اما نكته اي كه عرصه رقابتها را در اين مقطع متمايز مي كند پديده مناظره بين نامزدها از رسانه ملي مي باشد كه اين موضوع به دليل تأثيرگذاري فراگير، واكنشها و حساسيتهاي زيادي را در پي داشته است. در روزهاي اخير پديده درگيري خياباني هواداران نامزدها تحت عنوان حمايت از آنها بتدريج ابعاد گسترده تري به خود گرفته است كه برخي اقدامها در صورت مهار نشدن از سوي نامزدها، تعجيل در داوري را از سوي جامعه به عنوان تبعات رفتار ناشايست انتخاباتي به دنبال خواهد داشت. حضرت آية ا... خامنه اي در سالگرد ارتحال امام راحل در همين زمينه به حضور برخي جوانان علاقه مند به نامزدها در خيابانها اشاره كردند و فرمودند: «در اين مورد حرفي نمي زنم، اما مبادا اين مسأله به مجادله و درگيري و اغتشاش بينجامد كه اگر كسي اصرار به اين مسأله داشته باشد حتماً يا خائن است يا بسيار غافل.» اين موضوع تحت عنوان پديده اغتشاشهاي خياباني، نه تنها منافع چهره هاي انتخاباتي را تأمين نمي كند، بلكه بيگانگان را كه مرتبط به بنيادهاي ويلسون و پشتيبان ميلياردر يهودي «جرج سوروس» طراح حركتهاي مخملي مي باشند، اميدوار مي نمايد. بنابراين ضروري است داوطلبان و حاميان آنها در راستاي حمايت از رقابتهاي خويش از ادامه اين وضعيت جلوگيري نمايند، زيرا اصرار و گسترش دامنه درگيريهاي خياباني با نام مجادله در راستاي حمايت از يك نامزد خاص، غفلتي است كه ممكن است در صورت تداوم به يك ناهنجاري تبديل گردد و نيروي انتظامي ناگزير شود و به عنوان حافظ نظم و صيانت از حقوق شهروندان، در حوزه مأموريت خود اقدام به برخوردهاي انتظامي نمايد. اكنون بايد پرسيد ادامه اين شرايط به نفع كدام گروه و جريان تمام مي شود؟ طبيعي است در حوزه داخلي صرفاً سودجوياني از اين شرايط منتفع خواهند شد كه فرصت انبساط سياسي را براي مشق دموكراسي و انتخاب مردم زمينه مناسبي براي تعقيب اقدامهاي ضد امنيتي در همسويي آشكار با بيگانگان ارزيابي مي نمايند. طيف دومي كه از گسترش و نهادينه شدن اين رفتار خرسند خواهند شد، دشمنان و جبهه استكبار جهاني مي باشند كه اين فرصت را بستر تشديد اقدامهاي نرم افزارانه خود قرار دهند و از اين امكان، گرجستانيزه شدن ايران را پيگيري كنند. بر كسي پوشيده نيست در آستانه هر انتخاباتي دشمن با طرح راهبردهايي تلاش مي كند با عملياتي نمودن يك استراتژي گام به گام اقدامهايش را قرين توفيق نمايد كه تاكنون به دليل عدم سنخيت جامعه ايران در اين راستا ناكام مانده است. بنابراين كساني كه با سطحي نگري و نگاه خوشبينانه مزاحمتهاي خياباني را امري عادي توجيه مي نمايند، نبايد از تدوين طرحهاي مخفي كه در واشنگتن و تل آويو تئوريزه گرديده غفلت نمايند. رسانه هاي بيگانه با دامن زدن به اقدامهاي مذكور سعي دارند زمينه تحريك حاميان انتخاباتي رقيبان را فراهم كنند، به نحوي كه سايت ضد انقلاب ايران گلوبال -داراي پيوند با وزارت خارجه رژيم صهيونيستي- خواستار ريختن به خيابانها براي اعتراض به تقلب (! ) در انتخابات شد. در واقع استمرار شرايط كنوني و پيوند آن به پس از انتخابات دستورالعملي است كه نه تنها دوران رقابتهاي انتخاباتي را مغتنم مي دانند، بلكه از هم اكنون با پيشداوري نتيجه انتخابات را مخدوش اعلام نموده اند تا هواداران بازنده انتخابات را به حضور در خيابانها دعوت كنند كه ترسيم چنين فضايي يادآور انقلاب رنگين و شبيه سازي انقلابهاي نرم در آسياي ميانه و قفقاز مي باشد. اين در حالي است كه جنگ رواني آنها براي تأثيرگذاري بر اذهان عمومي راهبردي هميشگي است، با وجود آنكه تاكنون بارها ناكارآمدي آن اثبات گرديده است. شائبه تقلب در آرا اولين بار نيست به يك سوژه رسانه اي تبديل مي شود، بلكه تاكنون بارها دشمنان در آستانه انتخابات با تمسك به اين موضوع در صدد جبران ناكامي سياستهاي ديگر خويش بوده اند، بويژه در انتخابات نهم رياست جمهوري نيز اظهاراتي مشابه از سوي دشمنان مطرح گرديد كه واكنش آقاي خاتمي و موسوي لاري را به عنوان وزير كشور مبني بر سلامت انتخابات در پي داشت. ناگفته نماند نامزدهاي محترم بيش از مخاطبان به اين موضوع واقف مي باشند كه افكارعمومي، رفتار حاميان را متأثر از رفتارهاي نامزدها ارزيابي مي كنند، بنابراين بايد با توجيه اطرافيان نسبت به پيامدهاي حركتهاي خلاف عرف و مزاحمتهاي خياباني، بستر سؤاستفاده را از بين ببرند. پر واضح است كه هر گونه نابساماني در اين زمينه با اولين پرسش از سوي مردم با اين جمله روبه رو خواهد گرديد كه: «اينها طرفداران كدام نامزد مي باشند» اكنون فارغ از گرايشهاي سياسي، نحوه تبليغ براي نامزدها مبين شخصيت آنها مي باشد كه تأثيرگذاري آن بيش از ساير اقدامها ارزيابي مي شود. به سخن ديگر، هنجارها و ناهنجاريهاي انتخاباتي قضاوت مخاطبان را نسبت به نامزدها با اطلاع از تبارشناسي فكري آنها با ستادها به دنبال خواهد داشت. در روزهاي اخير موضوع حاميان نامزدها و رفتارهاي ناپسند برخي از آنها زمينه تقويت شائبه اغتشاش را در اذهان تقويت نموده است تا جايي كه برخي اقدامهاي غيرقابل دفاع، واكنش مراجع قانوني را در پي داشته است، به گونه اي كه معاون عمليات ناجا پس از چند روز مدارا با تحركات انتخاباتي خياباني اعلام كرد: «با افرادي كه نظم عمومي را بر هم بزنند برخورد بسيار جدي مي كنيم.» طبيعي است هيچ كدام از نامزدها خواهان ترسيم چهره اي همسو با حمايتهاي بيگانگان از خود نمي باشند و امنيت ملي و منافع ملي در صدر اولويتهاي آنان مي باشد. بنابراين انتظار مي رود، نامزدهاي محترم با هوشياري و توجيه هواداران خود بستر هر گونه عملياتي شدن هدفهاي دشمنان را از آنها سلب نمايند تا از اين رهگذر خوابهاي آشفته دشمنان بدون تعبير باقي بماند. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «رقابت هوشمند» به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است:كمتر از 4 روز به برگزاري انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري باقي است، سراسر كشور رنگ انتخابات به خود گرفته است . همه مردم به نوعي درگير مباحث مربوط به انتخابات شدهاند . مناظرات تلويزيوني نقل محافل و مجالس شده است. تقريبا هر چهار گزينه مطرح به نوعي سلايق و علايق گوناگون را همپوشاني داشته و ديگر سخني از تحريم و تحريك به عدم شركت در انتخابات شنيده نميشود. حرف و حديثهاي انتخابات از زير سقف خانهها، مغازهها، كارگاهها و مزارع فراتر رفته و هرشب خيابانها و ميادين شهر را زير سقف مشاركت حداكثري برده است. بدون شك ما در انتخابات 22 خرداد شاهد و ناظر يك انتخابات پرشور ، پرهيجان و با حضور حداكثري خواهيم بود. آنچه مورد نگراني است سوءاستفاده بدخواهان از اين همه شور و هيجان مردم و مصادره آن عليه دشمنان اسلام و نظام است . مقام معظم رهبري در مراسم بزرگداشت در 14 خرداد هشدار دادند نامزدها و طرفداران آنها مواظب باشند كار به اصطكاك و اغتشاش نينجامد . معظم له تاكيد كردند: «اگر كسي اصرار به درگيري دارد يا خائن است يا غافل» بيترديد حضور حداكثري مردم در انتخابات آينده مورد حقد و حسد استبداد جهاني است و آنها قطعا در سر راه مردم براي برگزاري يك انتخابات پرشور اخلال خواهند كرد. گفتگوهاي سازنده وشفاف كه اكنون از رهگذر مناظرات تلويزيوني و برنامههاي انتخاباتي نامزدها در گوشهو كنار كشور شنيده ميشود نوعي دعوت به عقلانيت و برگزاري انتخابات آزاد وسالم است اما آنان كه دل در گرو مهرورزي با نظام و مردم ندارند ميخواهند حركت مردم را از اين مسير منحرف سازند. حضور برخي طرفداران نامزدها در ميادين و خيابانها گاهي تا پاسي از شب به مرده باد زنده باد ميگذرد و اين خود خروج از ممشاي انتخابات درست و اخلاقي است. نبايد فراموش كنيم همان طور كه مردم ، مسئولان و نيز نخبگان ما براي انتخابات برنامه دارند بدخواهان اين نظام نيز براي سوزن باني قطار حركت انتخابات برنامه دارند. نبايد به دشمن فرصت داد انتخاباتي كه مايه وحدت و انسجام و اقتدار ملي است آن را تبديل به يك تهديد عليه ملت نمايد. مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان «دعوا بر سر چيست؟! »به قلم محمد حسين روانبخش آورده است:اگر كسي ادعا كند «تيم ملي فوتبال ايران در مسابقه شنبه با كره شمالي پيروز شده و مدرك آن هم موجوداست» در جواب چه بايد گفت؟ 1- انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري بر خلا ف گذشته عرصه رقابت گروه هايي همچون اصلا ح طلبان با اصولگرايان، تكنوكراتها با متعهدان و يا خط امام با راست سنتي و جديد نيست، بلكه همچنان كه از فضاي شكل گرفته سياسي در سال هاي اخير پيدا بود و در اين روزها هم اين وضعيت كاملا ظهور و بروز پيدا كرده، اين بار عرصه مقابله «اخلا ق و واقع گرايي» با «بداخلا قي و توهم» است. بديهي است كه در چنين وضعيتي، شكل مقابله(رقابت قديم) تغيير پيدا مي كند و بسياري از قواعد رقابت سياسي (كه بايد به طور طبيعي رعايت شود) زير پا گذاشته مي شود! اصولا مي توان گفت كه رقابت، براي احياي قواعد رقابت سياسي انجام مي پذيرد بنابراين نمي توان توقع داشت كه طرف مقابل به چنين قواعدي پايبند باشد. سوال بالا را يك بار ديگر بخوانيد. مطمئنا در شرايط عادي پاسخگويي به اين سوال اصلا لا زم نيست اما اگر سوال كننده با صراحت حتي فيلم مسابقه اي كه بدون گل به پايان رسيده و هزاران بيننده داشته، را انكار كند و بر اساس بافته هاي خود فقط نظر خويش را تاكيد كند، آيا نبايد اول «دنياي واقعي» را برايش تصوير كرد. چنين كاري البته سخت است ولي شدني است! امروز ما در انتخابات به دنبال چنين كاري هستيم. 2 - متاسفانه چنين ديدگاهي يك روزه شكل نگرفته است. بي تفاوتي مردم زمينه بروز چنين فضايي را فراهم كرد اما جالب اينجاست كه بي تفاوتي مردم، خود معلول فعاليت هاي صاحبان همين ديدگاه در مقابل خواسته هاي بر حق مردم در دوره اصلاحات بود. با قدرت گرفتن صاحبان اين ديدگاه، امروز مي بينيم كه عرصه تبليغات انتخابات چنان شكل گرفته كه براي حفظ قدرت به انواع و اقسام روش هاي غيراخلاقي دست زده مي شود و هر چه اقبال مردم نسبت به جريان مزبور كمتر مي شود، اينگونه اقدامات شدت بيشتري مي گيرد. تصور كنيد شما سعي مي كنيد به كسي كه ادعا مي كند تيم فوتبال ايران، كره شمالي را برده است با تمام توان اثبات كنيد كه چنين چيزي نبوده اما پس از تلاش بسيار، يك باره طرف شما مي گويد كه نه تنها تيم ملي فوتبال، كره شمالي را با 5 گل شكست داده، بلكه به جام جهاني هم صعود كرده است! در اين وضع تكليف شما چيست؟ مطمئنا بايد از راه ديگري وارد شد. مي گويند كسي كه خودش را به خواب زده نمي شود بيدار كرد. منطقي ترين كار اين است با افراد بيدار سخن بگوييم; افرادي كه مي دانند واقعيت را نمي توان از چشم ها مخفي كرد. صداي عدالت روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان « من راي مي دهم»به قلم علي مزروعي آورده است: 1- من در ايران زندگي مي كنم و اينرا بخوبي در يافته ام كه نقش رئيس جمهور در كشور و اداره قوه مجريه چقدر مي تواند در زندگي جمعي و فردي ام و حتي در خصوصي ترين لايه هاي آن تاثير گذار باشد بنابراين تا آنجا كه توان دارم تلاش مي كنم فردي در اين جايگاه قرار گيرد كه بيشترين منفعت و كمترين هزينه را براي كشورم و زندگي ام داشته باشد . من راي مي دهم و ديگران را نيز تشويق به راي دادن مي كنم تا اين خواسته تحقق يابد چراكه اگر اكثريت راي ندهند بهر صورت راي اقليت اقتدارگرا و ايران بربادده حاكم خواهد شد . 2- من راي مي دهم چون مي خواهم از مهمترين دستاورد انقلاب اسلامي كه همان ميزان بودن راي ملت در اداره امور كشور است ، پاسداري كنم . من بخوبي مي دانم كه امروز با بسياري از آنچه در انقلاب بدنبال آن بوديم فاصله داريم و حتي انتخابات پيش رو نيز يك انتخابات آزاد ، عادلانه ، سالم و رقابتي نيست و نظارت استصوابي برآن حاكم است اما بايد سنت انتخابات را زنده نگه داشت و آنرا نهادينه كرد براي زماني كه شرايط و مقتضيات جامعه انتخاباتي دموكراتيك را بطلبد . من دريافته ام كه مردمسالاري را بايد با تمرين و بتدريج ياد گرفت و نهاد انتخابات كلاس آموزش و تمرين مردمسالاري است و حضور در اين كلاس يعني رفتن بسوي مردم سالاري . 3- بيش از صد سال است كه ايرانيان براي دستيابي به حاكميت قانون ، مردمسالاري ، آزادي ، عدالت ، پيشترفت و توسعه در تلاشند و در اين مسير مجاهدات و مبارزات بسيار كرده اند و سه قيام و نهضت و انقلاب بزرگ براه انداخته اند اما همچنان در حسرت تحقق اين آرمانها مي سوزند! چرا؟ چون به نظرم بجاي آهسته و پيوسته رفتن و تمرين مردمسالاري كردن راه گهي تند ( انقلاب كردن و حاكمان را به زير كشيدن ) و گهي آهسته ( خاموش شدن و از سياست كناره رفتن) حركت كردن را برگزيده اند ! سال هاي پس از انقلاب فرصت تمرين دموكراسي حداقلي را از راه راي دادن براي ما فراهم كرده است و من راي مي دهم تا با استفاده از اين فرصت اسباب رسيدن به دموكراسي حداكثري را در كشورم فراهم سازم . 4- تغييرات جمعيتي به همراه انقلاب ارتباطات و جهاني شدن وضعيت تازه و نسل جديدي را در ايران رقم زده است كه مشخصه آن تحول خواهي و زيست همخوان با جهان معاصر است . اما به نظرم اين تحول خواهي كه ريشه در خواست اكثريت جامعه ما دارد بايد راه بروز و ظهور خود را بگونه اي بيابد كه كمترين هزينه را به اين تحول خواهان و جامعه و حتي حاكمان ناهمراه با تحول خواهي تحميل كند . بهترين راه بروز و ظهور اين تحول خواهي همين فرصت انتخابات است كه مي تواند علائم اين تحول خواهي را از عمق جامعه به سطح آورد و به معرض ديد گذارد و به حاكمان پيام دهد و با انتخاب فردي كه حتي بصورت حداقلي بتواند نماد اين تحول خواهي در راس قوه مجريه و رياست جمهوري باشد راه را براي تحولات بعدي و ساخت ستون هاي دموكراسي در جامعه يعني نهادهاي مدني باز نمايد و يك گام ايران را بسوي مردمسالاري به پيش برد . من راي مي دهم چون مي خواهم جامعه ام را يك گام بسوي مردمسالاري به پيش برم . 5- ايران در منطقه خطر و حادثه خيز قرار دارد و شاخص امنيت و آرامش شاخص بس مهمي براي هرگونه تصميم گيري توسط ايرانيان براي ورود به عرصه سياست و سياست ورزي است . به نظرم اگر ايرانيان در آمدن به ميدان سياست محتاطند و كمتر به دعوت نخبگان تحول خواه پاسخ عملي مي دهند به تجربه دور و نزديك و اطراف خود مي نگرند و نگران از آينده اند كه چقدر بردامنه اين امنيت و آرامش مي افزايد يا از آن مي كاهد و خلاصه در اين باره هزينه فائده مي كنند . فرصت انتحابات در شرايط امروز ايران تنها امكاني است كه با شاخص امنيت و آرامش ذهني غالب ايرانيان همخواني دارد و براحتي مي تواند آنها را به صحنه تحول خواهي بياورد و راه تحول خواهي را بروي آنها باز نمايد . در شرايط امروز ايران هيچ راه بديل ديگري براي سياست ورزي و تحول خواهي بگونه اي كه بتواند اكثريت مردم را با خود همراه سازند وجود ندارد . انتخابات فرصت بي بديل براي نشان دادن راي اكثريت به تغيير در ايران است هرچند كه اين تغيير حداقلي باشد . من راي مي دهم چون مي خواهم از اين فرصت براي تغيير چهره ايران و زندگي ام استفاده كنم . 6- آيا در هرشرايطي از اين راي دادن دفاع مي كنم ؟ قطعا نه ، اما تا زماني كه شرايط انتخابات در ايران بگونه اي باشد كه من بتوانم حتي با معيارهاي حداقلي مورد قبولم دست به انتخاب بزنم و انتخابات فرصت بروز و ظهور تحول خواهي حتي بصورت حداقلي باشد در انتخابات شركت خواهم كرد و ديگران را نيز دعوت به شركت خواهم كرد چرا كه اموخته ام راه رسيدن به دموكراسي راهي بس صعب و دشوار و دور آنهم در شرايط ايران است و براي رسيدن بدان بايد صبر و حوصله داشت و از فرصتي براي رفتن بسوي اين مقصود بايد استفاده كرد . من راي مي دهم چون راي دادن نماد رفتن بسوي مردم سالاري است حتي اگر با دهها ايراد و اشكال همراه باشد و البته مي دانم كه براي دستيابي به دموكراسي بايد كارهاي بسيار ديگر كرد و به رفع ايراد ها و اشكال ها پرداخت . من چون به انگيزه تحول و دمكراسي خواهي در اكثريت مردم كشورم باور دارم و مي خواهم اين انگيزه را از قوه به فعل درآورم راي مي دهم تا با انها در اين مسير همراه شوم و اميدواره انتخابات پيش رو با پيروزي تحول خواهان و اصلاح طلبان افق هاي جديدي را بروي ايران باز نمايد و اميد به آينده را در دلهاي ايرانيان زنده نمايد و فردايي بهتر را براي همه ما رقم زند . 7- من راي مي دهم و به مهندس ميرحسين موسوي هم راي مي دهم چون باشناختي كه از ايشان دارم مي تواند اين خواسته هاي مرا برآورده كند و كشور را از دامي كه درآن افتاده است درآورد ، دامي كه بنام اسلام و ارزشها و اصولگرايي جز بر دامنه تزوير و ريا و دورغگويي در جامعه ما نيافزده و با ناكارآمدي در مديريت منابع كمياب كشور را هرز داده و قطار اقتصاد ايران را از ريل خارج كرده است و رئيس دولت اصولگرا كه بايد مظهر اخلاق باشد خود همه موازين اخلاقي و حتي سوگندي را كه خورده است زير پا نهاده و براحتي آب خوردن به ديگراني كه مخالف خود مي پندارد دروغ و تهمت مي بندد و براي دفاع از ناكارآمدي دولتش آمار دروغ مي دهد و آمار سازي مي كند . موسوي مي تواند كشورم را از اين ورطه هولناك درآورد چرا كه او قبلا و در سخت ترين شرايط جنگ اين توانايي را از خود نشان داده است . من راي به موسوي مي دهم چون مي خواهم كشورم را از دست اين فرقه ...نجات دهم و راه توسعه و اميد را بروي ايران باز نمايم . گسترش صنعت روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله امروز خود با عنوان «انتخابات و گفتمان صداقت» آورده است:تجربه كشورهايي كه توانستهاند مسير توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را شتابان طي كنند اين نكته را تاييد ميكند كه همه چيز با نيروي كار صرف و سرمايه محقق نميشود، مديريت و تكنولوژي هم هر كدام سطحي از پيشرفت را ميتوانند رقم بزنند، اما اين همه آن چيزي كه بتواند مدار توسعه را شتابان بچرخاند، نيست. در كنار عوامل مذكور عنصر ديگري بايد، تا بتوان اسب چموش توسعه را در مسير راهوار بازآورد و آن «سرمايه اجتماعي» است. سرمايه اجتماعي به ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه اشاره دارد كه با خلق هنجارها، ايجاد اعتماد در جامعه، از طريق كاهش سطح هزينههاي اداره جامعه موجب تحقق اهداف ميشود، به واقع سرمايه اجتماعي يك اهرم توفيقآفرين است. درمورد سرمايه اجتماعي چند نكته حائز اهميت است: 1) جزء اول اين تركيب، يعني «سرمايه» از اين نكته حكايت دارد كه سرمايه اجتماعي همچون ديگر اشكال سرمايه ماهيتي زاينده دارد و موجب ايجاد چيزي شبيه ارزش افزوده ميشود. 2) در جزء دوم تركيب مذكور «اجتماعي» است به اين معني كه سرمايه اجتماعي، موضوعي فردي نبوده و به شخص تعلق ندارد، بلكه ماهيتي اجتماعي دارد و وجود و تغييرات آن لاجرم بسط اجتماعي را متاثر ميكند. اين تاثير البته از نوع مثبت آن بوده و در قالب افزايش بهرهوري سرمايه انساني و فيزيكي، عمكرد موفقيتآميز خود را نشان خواهد داد. فضاي اقتصادي كشور هرچند به مدد حمايتهاي مختلف از طرف دولت و نيز تلاش صنعتگران در حوزههاي مختلف، بهرغم بحران، كماكان سير صعودي خود را ادامه ميدهد، از طرف ديگر مسوولان كشور در برنامههاي جداگانه درپي آن هستند تا با تسهيل موانع قوانين و چابكسازي دستگاههاي متولي، فضاي كسب و كار كشور را بهبود بخشند. اين فضا صدالبته به سختي ايجاد و با لغزشي كوتاه به هم ميريزد، بيتوجهي به حساسيت فضاي كسب و كار و نيز واقعيتهاي صنعت كشور سم مهلكي است كه ميتواند، دستاوردها را تخريب و اميد به آينده را به نااميدي تبديل كند، در اين ميان «سرمايههاي اجتماعي» در بهبود يا تخريب متغيرهاي مورد اشاره نقش كليدي دارند. سياستمداران و كساني كه مورد وثوق مردم در مجموعه حاكميت هستند از جمله سرمايههاي اجتماعياي هستند كه هرگونه گفتار و رفتار آنها ميتواند با سرعتي فزاينده اقتصاد كشور را تخريب يا به پيش ببرد. اين روزها عدهاي بدون حساسيتهاي مذكور، در فضاي سياسي و انتخاباتي كشور در پي آن هستند تا با تشكيك در همه چيز، از جمله «آمارها» كه حاصل زحمات صدها مهندس، كارگر و كارمند است، مقاصد سياسي خود را عملياتي نمايند. افراد مذكور سرمايههاي نظام اجتماعي هستند، از هر حزب، جناح يا گروهي كه باشند، اين نوع گفتارها تاثيرات منفي خود را تا سالها در فضاي جامعه بهجا خواهد گذاشت و حس بياعتمادي را در مردم نسبت به مجموعه حاكميت ايجاد خواهد كرد. شايسته است تا با اولويتبخشي به منافع ملي، اظهارات در مسير صواب اصلاح شود. آيا با اين گفتماني كه اكنون غالب شده اهداف چشمانداز محقق خواهد شد؛ آيا توسعه سياسي اتفاق خواهد افتاد و در نهايت آيا شايسته است به خاطر رسيدن به قدرت، بياعتمادي را به جامعه تزريق كرد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]
-
گوناگون
پربازدیدترینها