واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مناظره تلویزیونی آقایان مهندس موسوی و دکتر احمدی نژاد همانگونه که از قبل قابل پیش بینی بود با استقبال گسترده ای در داخل و خارج کشور روبرو شد و بازتاب و آثاری بسیار فراتر از آنچه انتظار می رفت، داشت. برخی از مراکز رسمی تعداد کسانی که این مناظره را به دلیل اهمیت آن مستقیماً از شبکه های تلویزیونی داخلی و خارجی دنبال کرده اند بالغ بر 200 میلیون نفر تخمین زده اند و این، جدای از کسانی است که از طریق خبرگزاری ها و به صورت گزارش خبری در جریان مناظره یاد شده قرار گرفته اند. درباره این مناظره اشاره به چند نکته ضروری به نظر می رسد؛ 1- در دو سوی این مناظره اگرچه دو نامزد ریاست جمهوری از دو جریان سیاسی درون نظام حضور داشتند ولی از آنجا که جبهه اصلاحات از آغاز تاکنون به طور جدی مورد حمایت تبلیغاتی، سیاسی و گاه عملیاتی قدرت های بیگانه بوده و هست، این مناظره به گونه ای بود که گویی مناظره ای میان گفتمان امام و انقلاب از یکسو و گفتمان دیگری که در برخی از موارد اساسی و بنیادین از خط امام(ره) و منافع ملی فاصله دارد صورت گرفته است. ممکن است جمعی از خواهران و برادران مومن و متعهدی که در جبهه اصلاحات حضور دارند با این برداشت موافق نباشند و آن را تفسیر و تحلیلی نادرست و یا مغرضانه بدانند ولی واقعیت آن است که تصویر مورد اشاره از مناظره مهندس موسوی و دکتر احمدی نژاد فقط یک «تحلیل» نیست که به گونه ای دیگر نیز قابل تفسیر باشد، بلکه یک «گزاره مستند خبری» است و اسناد و شواهد غیر قابل انکاری بر صحت آن دلالت دارد. بنابراین، آنچه تعجب آور- و صد البته تأسف آور نیز- هست این که افراد مؤمن و متعهد حاضر در جبهه اصلاحات، چگونه میان تعهد دینی و انقلابی خود و جریان یاد شده تلفیق کرده اند و نزد خدای خویش برای این تناقض چه توجیه و پاسخی دارند؟ بدیهی است از برخی سردمداران جبهه اصلاحات که آشکارا زلف خود را با محافل خارجی گره زده اند انتظاری نیست. آنها با صراحت اعلام کرده اند اصلی ترین مشکل دموکراسی در ایران، آن است که اینجا هنوز خدا نمرده است! و دهها نمونه دیگر از این دست که تکرار آن نیز ملال آور است. 2- توضیح این نکته نیز ضروری است که آقای مهندس موسوی را فرزند انقلاب می دانیم و حضور ایشان در جبهه اصلاحات را با توجه به هویت فاش شده این جبهه از یکسو و سوابق اسلامی و انقلابی ایشان از سوی دیگر تعجب آور تلقی می کنیم ولی متاسفانه و به هر علت که ساده اندیشی خوش بینانه ترین احتمال است- و انشاءالله که چنین است- امروز، ایشان از سوی جبهه ای به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی شده اند که اگر سوابق ایشان را - صرفنظر از برخی موارد- در نظر بگیریم، حضور وی در جبهه اصلاحات غیرقابل توجیه است و اگر به مواضع کنونی آقای موسوی نظر داشته باشیم، عبور ایشان از سوابق انقلابی پیشین تأسف آور است، هر چند که امید است، حال و هوای کنونی وی ناشی از ساده اندیشی باشد و نه - خدای نخواسته- استحاله فکری! 3- و اما، مروری گذرا به مواضع مهندس موسوی در مناظره با دکتر احمدی نژاد نشان می دهد که متأسفانه ایشان در بسیاری از موارد، به گونه ای ظاهر شدند که انگار به نمایندگی از دشمنان تابلودار نظام علیه دولت نهم و مبانی و اصول تعریف شده خط امام(ره) کیفر خواست صادر می کنند! و در مواردی نیز به اطلاعات غلط، دروغ پراکنی های ضد انقلاب، تفسیرهای دم دستی و- با عرض پوزش- عوامانه متوسل شدند، و در مقابل ایشان، استدلال محکم و مستند و اطلاعات آشکار و غیر قابل انکار احمدی نژاد، تردیدی باقی نمی گذاشت که جناب موسوی بسیار ضعیف تر از آن هستند که انتظار می رفت. شاید اگر آقای مهندس موسوی مجبور نبود در چارچوب از قبل تعیین شده مدعیان اصلاحات سخن بگوید، بسیاری از آنچه را که گفت، نمی گفت. به نمونه هایی از این موارد توجه کنید. 4- آقای مهندس موسوی اصرار داشت که سیاست خارجی دولت نهم را باعث خواری و سرافکندگی دولت و ملت ایران معرفی کند! این در حالی است که نه فقط دشمنان بیرونی با نگرانی و عصبانیت بلکه افکارعمومی جهانیان و مخصوصاً ملت های مسلمان با افتخار و مباهات بر عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران که حاصل شجاعت رئیس جمهور و ایستادگی او در مقابل باج خواهی قدرت های استکباری است تاکید می ورزند در این باره گفتنی است که؛ الف: مذاکره انتقادی- CRITICAL NEGOTIATION- یکی از انواع مذاکرات سیاسی است که تاکنون میان قدرت های بزرگ و کشورهای در حال توسعه رایج بوده است. در این نوع از مذاکرات همانگونه که از نامش پیداست، کشورهای قدرتمند، فهرستی از اتهامات- بخوانید باج های برزمین مانده خود از کشورهای جهان سومی - را روی میز مذاکره گذاشته و با تهدید و ارعاب خواستار رفع این به اصطلاح اتهامات می شوند! در دوران اصلاحات اکثر مذاکرات انجام گرفته با کشورهای غربی از این نوع بوده است، یعنی دولتمردان ما به عنوان متهم!! در مذاکرات حضور پیدا کرده و می کوشیدند به اتهامات واهی علیه ایران اسلامی پاسخ بدهند؛ «چرا با وجود برخورداری از منابع فسیلی، در پی انرژی اتمی هستید»؟!، « چرا فلان جاسوس را دستگیر کرده اید»؟!، «چرا از حزب الله لبنان و حماس در فلسطین حمایت می کنید»؟!، «چرا حقوق بشر- مورد نظر آنها- را نقض می کنید»؟! چرا، چرا و چرا... اما دولت نهم در تمامی این مذاکرات به عنوان طلبکار حاضر شده و قدرت های غربی را به محاکمه کشیده است؛ «چرا برخلاف NPT در فعالیت هسته ای ما اخلال می کنید»؟ «چرا با صدام در حمله به ایران شرکت کرده اید»؟ «چرا به بهانه هولوکاست فلسطین را اشغال کرده اید»؟ «چرا حقوق بشر را در گوانتانامو و ابوغریب نقض کرده اید»؟ «چرا تروریست ها را علیه مردم ما به کار گرفته اید»؟ «چرا دارایی های ایران را مسدود کرده اید»؟ «چرا در امور داخلی ما دخالت می کنید»؟ و دهها چرا، چرا و چرای دیگر. اکنون باید از آقای مهندس موسوی پرسید، کدام یک از دو حالت فوق عزت آفرین و کدام یک نادیده گرفتن عزت و اقتدار ملت ایران است؟! و آیا ادعانامه آقای موسوی علیه دولت نهم، دقیقاً و بی کم وکاست- و البته ناخواسته- همان ادعاهای بارها اعلام شده دشمن نیست؟! ب: آقای مهندس موسوی با اشاره به پرتاب دماغ پلاستیکی دلقک ها به احمدی نژاد می فرمایند در اجلاس دوربان به ایران اهانت شده است! و قبل از ایشان نیز آقای خاتمی گفته بود در هیچ اجلاسی به بنده گوجه فرنگی پرتاب نکردند!! که در پاسخ باید گفت؛ وقتی عزت ایران اسلامی را زیر پا می گذارید نه فقط هیچکس به سوی شما آقایان گوجه فرنگی- همان دماغ پلاستیکی- پرتاب نمی کند، بلکه گل هم برایتان می فرستند. و اما، بدون قصد مقایسه نظیر به نظیر و بلاتشبیه، یک مسئله دیگر نیز در میان است. مگر مشرکان در سفر پیامبر اکرم(ص) به طائف، با پرتاب سنگ دندان مبارک ایشان را نشکستند؟- نگویید احمدی نژاد را نستجیربالله با پیامبر(ص) مقایسه کرده اید که قیاسی مع الفارق است- آیا رسول خدا(ص) نیز از نظر جنابعالی و آقای خاتمی، عزت اسلام و مسلمین را نادیده گرفته و باعث خواری آن شده بود؟! به صحیفه حضرت امام(ره) مراجعه بفرمایید، ایشان در این موارد خطاب به انتقادکنندگان می فرمودند «ظاهرا شما به پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار هم اعتراض دارید»!! سایر انتقادات آقای موسوی به سیاست خارجی دولت نهم نیز دقیقا از همین دست بود و باعث تاسف است که چرا شخصیتی مانند ایشان باید- البته ناخواسته- به نمایندگی از آمریکا و متحدانش در مقابل دولت احمدی نژاد ظاهر شود! کاش آقای موسوی می فرمودند که دولت نهم باید چه کسانی را راضی کند تا از نظر ایشان سیاست خارجی موفقی داشته باشد؟! آمریکا و اسرائیل را که دشمنان قسم خورده مردم ایران هستند؟ یا مردم ایران و ملت های مسلمان را؟ 5- آقای موسوی درباره دولت نهم دست به یک سیاه نمایی مطلق زد. ایشان حتی یک جمله در حمایت از اقدامات مثبت و فراوان دولت نهم نگفت و از سوی دیگر حتی یک جمله علیه برخی از اقدامات غیرقابل دفاع و خسارت آفرین دولت های سازندگی و اصلاحات بر زبان نیاورد. و در همان حال اصرار داشت با نادیده گرفتن حامیان اصلی خود یعنی احزاب کارگزاران و مشارکت وابستگی خویش به آنها را نفی کند! البته، ایشان بعد از مواجهه با استدلال ها و مستندات ارائه شده از سوی احمدی نژاد به طور محسوسی متوجه شد که اطلاعات و اخبار مورد استناد وی تا چه اندازه دروغ، مخدوش و دم دستی بوده است. از جمله ماجرای ملوانان انگلیسی که روز گذشته سند عذرخواهی رسمی دولت انگلیس در آن ماجرا منتشر شد و یا موضوع ستاره دار شدن دانشجویان که مربوط به دولت اصلاحات بود یا سفر رئیس جمهور به عربستان که بعد از دعوت چندباره پادشاه عربستان صورت گرفته بود و... 6-کاش آقای مهندس موسوی با توجه به سوابق انقلابی خویش به اصلی ترین حامیان و اطرافیان خود نیز نیم نگاهی می انداختند. کسانی که خط امام را در موزه تاریخ می پسندیدند، کسانی که برای مردم ایران نسخه ذلت می پیچیدند. آنها که مقاومت در برابر زورگویی و باج خواهی آمریکا و متحدانش را عقب افتادگی سیاسی معرفی می کردند. راستی، آیا حمایت برخی از مفسدان نشان دار اقتصادی، دزدان بیت المال، جریاناتی که وابستگی آنها به سرویس های اطلاعاتی دشمن برملا شده است، دشمنان تابلودار امام(ره)، رانت خواران و...از نامزدی آقای موسوی برای ایشان سوال برانگیز نیست؟! کسانی که صدها میلیارد تومان از اموال ملت مظلوم و محروم را به جیب زده و از بازپرداخت آن سر باز می زنند و اکنون در صف حامیان آقای موسوی ایستاده اند، قابل ملامت هستند یا دولت نهم که در پاکدستی آن کمترین تردیدی نیست و به خاطر مقابله با همین رانت خواران و دزدان بیت المال مورد اعتراض آنها قرار گرفته است؟ آیا فلان مفسد اقتصادی که 400 میلیارد تومان از فلان و فلان بانک وام گرفته و در دوبی سرمایه گذاری کرده و هم اکنون حامی جناب آقای موسوی است باید مورد اعتراض ایشان قرار گیرد و در همان حال پرداخت سهام عدالت به مردم محروم و مستضعف گداپروری تلقی شود؟! 7- و بالاخره، نزدیک به چهارسال است که از طریق روزنامه های در اختیار خود، رادیوهای بیگانه، تلویزیون های ماهواره ای، محافل سیاسی غرب، افراد و جریانات وابسته به سرویس های اطلاعاتی دشمن و... بدترین و زشت ترین اهانت ها، ناسزاها و دروغ پراکنی ها را علیه دولت نهم و شخص رئیس جمهور روا داشته اید- که فقط تیتر آنها بالغ بر 320هزار مورد است- بنابراین انتظار نداشته باشید که احمدی نژاد در دفاع از حق مسلم خود و مردم، مهر سکوت بر لب بزند و در میان آن همه استدلال های محکم و اسناد غیرقابل انکار، سخنی قابل تأمل نیز بر زبان نیاورد. /1001/ منتظر اخبار ، انتقاد و پیشنهاد های شما هستیم :
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]