واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مجري مجبور است مدام در چند ضلعي نامنظم سليقه هاي كيلويي و مطالبات وجبي بعضي مديران گروه ها و برخي تهيه كننده ها، دست و پا بزند و بدين ترتيب، يا در آشپز خانه هاي بي كدبانوي شبكه پنج، «دكتر نظري» شود يا در شاهنامه هاي بي رستم فوتبال، «فردوسي پور»! و در معنوي ترين حالت مي شود «فرزاد جمشيدي» كه حكم زولبيا باميه ي سيما(!) را پيدا كرده و...ـ معاون سیما که شدیدا به احیای جمعهای خودمانی رسانه ملی و تقدیر از بهترینها و رشد و ارتقای کیفی رسانه معتقد است بد نیست جواب سردرگمی استعدادهایی که گاه و بیگاه به صفحه جادو می آیند و میروند و هزینههای در پی آن را بدهد...به گزارش «تابناک»، بعد از جلسه 12اسفند معاونت سیما با برخی مجریان رسانه ملی، فرزاد جمشیدی در نامهای سرگشاده که در اختیار «تابناک» قرار گرفت، به برخی از مهمترین چالشهای پیش روی مجریان رسانه ملی اشاره کرده و از معاونت سیما درخواست راهاندازی مجموعهای برای جمعآوری استعدادهایی که گاه در گذر سلایق و گاه در عبور از ممیزیها و سختگیریهای بیمورد، از گردونه حذف شدند و این روزها ازشان خبری نیست، شده است.وی در بخشی از این نامه مفصل و کاربردی نوشته است: «اين نامه، رنگ روزهاي آخر زمستان را به خود گرفته و مثل آدم سرما زده اي كه دستان خودش را «ها» مي كند و به گرمي نشسته در پشت در منزل، اميدوار است، سخت دلبسته ي اعتناي فرهنگي شماست؛ اعتنايي كه تار تنهايي جمعي فرهنگي را جدي بگيرد و با مضراب محبتي، بنوازد خاطر جماعتي را كه پياده نظام لشكر برنامه سازان سيما، محسوب مي شوند و در اين خط مقدم نبرد ـ بي هيچ ساز و يراقي از توجه، آموزش، همدلي و مراقبت و البته بدون افتخار و عزت ـ مي ميرند و فراموش مي شوند... و اگر اقبال، يارشان شود كه در مثلث بدنامي، بدگماني و بدعاقبتي، نمره ي اعتبار ملي شان، صفر نشود (!) لآاقل از دايره ي ديد بيننده، كنار مي روند و ديگر كسي آنها را به خاطر نمي آورد! نام اين طايفه كه سخت ترين مسووليت برقراري ارتباط با مخاطب را بر عهده دارند مجري است.شما كه به معاونت سيما آمديد، حس غريبي در دل مجريان تلويزيون پديد آمد و اين را مي شد از پيامك هاي دور و ديدارهاي نزديك، متوجه شد. حسي نظير يك آرزو كه انشاالله از اين به بعد، جايگاهي براي اعتماد سازي و والايي مقام مجريان پديد خواهد آمد. اينكه ميان نو آمدگان اين رشته رسانه اي و پيش كسوتان، تفاوت قايل شود. اينكه شكر و آجر هم، در مملكت ما طبقه بندي دارند(!) ولي مجري و گوينده، از نظام طبقه بندي شغل، بيمه، به كارگيري منضبط، ثبات شغلي (و خيلي چيزهاي ديگر كه مي توان اسم آن را آرامش و امنيت گذاشت) محرومند و اين حرمان، آقا و خانم مجري ما را مثل درخت هاي بي باغبان مانده در بيابان، به تنهايي و هجران، عادت داده و غمگنانه تر اينكه، هيچ كس اين دردها را جدي نمي گيرد.مجري مجبور است مدام در چند ضلعي نامنظم سليقه هاي كيلويي و مطالبات وجبي بعضي مديران گروه ها و برخي تهيه كننده ها، دست و پا بزند و بدين ترتيب، يا در آشپز خانه هاي بي كدبانوي شبكه پنج، «دكتر نظري» شود يا در شاهنامه هاي بي رستم فوتبال، «فردوسي پور»! و در معنوي ترين حالت مي شود «فرزاد جمشيدي» كه حكم زولبيا باميه ي سيما (!) را پيدا كرده و جز در ماه مبارك رمضان، ذايقه ي مديران سازمان را براي همكاري، تحريك نمي كند!شما آمده ايد تا به اين ماجراهاي تلخ، خاتمه دهيد؛ يا نه! حداقل اولين قدم را كه برداشته ايد. منظورم همان روز پنجشنبه 12 اسفند ماه 1389 است كه اولين ديدار مجريان سيما با شما برگزار شد. از همين كلمه ي «اولين» مي شد يقين پيدا كرد كه براي 31 سال، فعاليت سيماي جمهوري اسلامي ايران، اين «نخستين ديدار» چقدر تلخ و پرسش آور است!تا دير نشده، خانه ي مجريان سيما را سامان دهيد. مجريان را از حيث كارايي، طبقه بندي كنيد. مراقب اين آمار خطرناك باشيد كه «نرخ ايام بيكاري مجريان، 10 ماه است» يعني دوست مجري ما پس از يك فصل، اجرا، بايد 10 ماه، به انتظار بنشيند تا مجدد، كاري به او، پيشنهاد شود! و اين، در ادبيات كشاورزي، يعني «علافي» و البته مجري علّاف، پايش به مراسم پاتختي و شادماني باز، مي شود!»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]